eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
12.7هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
20.1هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باقلوا نارگیلی مواد لازم: ۳ عدد تخم مرغ🥚 ۱۸۰ گرم نارگیل چرب 🥥 ۵۰ گرم روغن صاف۵۰ 🧈 ۷۰ گرم شکر 🍚 ۶۰ گرم آرد 🥡 وانیل نک قاشق غ🌸 هل نک قاشق غ🌺 زعفران یا رنگ زرد به مقدار لازم 💛 برای شربت بار: ۱۰۰ گرم شکر 🍚 ۵۰ گرم آب 💧 نصف قاشق چای‌خوری جوهر لیمو 🍋 طرزتهیه شربت بار شکر و آب رو بزارید رو اجاق‌گاز به جوش رسید جوهر ليمو اضافه کنید ۱۰ آلی ۱۵ دقیقه جوشید آماده هست ‎‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باقالی پلو با ته انداز مرغ😍😋 مواد لازم برنج ۲ پیمانه شوید خرد شده ۱ لیوان مرغ به میزان لازم زعفران نمک فلفل اب لیمو‌‌ برای مزه دار کردن مرغ روغن سیب زمینی برای ته دیگ زیر قابلمه رو کم کنید ۱ ساعت بزارین دم بکشه مرغ کاملا مغزپخت میشه نیازی به اب پز کردن نداره.نوش جونت .💚 ‎‌‌‌‌‌
مدح و متن اهل بیت
🦋 ای در دام عنکبوت #قسمت۱۲۵ 🎬 امروز علی گفت که کار جدیدش راشروع میکنه واینطور که معلومه درامدش هم
🦋 ای در دام عنکبوت 🎬 سالن مملو از جمعیت بود ,همه باهم میگفتند:دوباره,دوباره... علی خنده ای,شیرین زد وگفت:بابا رحم کنید عرقم درامد,بعدشم من همینا را اماده کرده بودم اگه فی البداهه بگم ممکنه بد بشه هااا جمعیت:دوباره ,دوباره علی:یعنی مسوولیت حرفام باشما هاااا... جمعیت:دوباره,دوباره... علی:باشه,اینم برا خاطر شما یهودیهای خسته دل وگوشه گیر وحیله باز خخخخخ جمعیت زد زیرخنده:اینبار علی از اوبا شروع کرد وبه ترامپ رسید وتکیه کلام ترامپ راعین خودش تکرارمیکرد(بروخونه پیش مامانت),باچشم خودم میدیدم که همه ازبس خندیده بودند شکمهاشون رامیگرفتند,علی گفت وگفت واینبار نتانیاهو را زیر رگبار تمسخرش گرفت وجالبه کسی اعتراض که نکرد هیچ ,خیلی هم خوششان امد واقعا مبهوت شدم از اینهمه استعداد همسرم واینهمه ذکاوتش وافتخار میکردم به علی,یک بچه شیعه ی زیرک که خودش را با تمسخر بزرگان یهود وشیاطین دنیا به همه معرفی میکند. دیگه واقعا علی خسته شده بود ومیخواست خداحافظی کند که گفت:امیدوارم کمی باعث انبساط خاطرتان شده باشم. که همه براش کف زدند وادامه داد:اولین جلسه ی استنداپ بنده بود که تقدیم میکنم به تمام وجودم,همسرعزیزم که دانشجوی همین دانشگاه است,خانم دکتر,هانیه الکمال... تمام جمعیت به افتخارمون برخاستند ودست زدند وهانا محکم من رابغلش گرفته بود وفشارمیداد ومیگفت باورم نمیشه...این اقای خوشگل وهنرمند شوهر تو باشه,خوش به حالت هانیه..... سرشار از حسهای,خوب بودم,حسی که علی به من تقدیم کرد. باتمام شدن استنداپ کلاسها هم تعطیل شدند وراهی خانه شدم. علی مثل همیشه جلوی در منتظرم بود ,بااین تفاوت که جمعیت زیادی از پسرودختر دورش راگرفته بودند وباهاش خوش وبش میکردند. علی تاچشمش به من افتاد,همه را زد کنار ومثل همیشه تا کمر خم شد وگفت:شاه بانویم تشریف فرما شدند,مرا باشما دیگر کاری نیست....بفرما بانو تا به سمت اشیانه مهرمان قدم نهیم. دست علی,دور دستم حلقه شد وبه طرف خانه حرکت کردیم. وارد خانه شدیم.... علی..... فرار کرد ودور مبل شروع کردبه چرخیدن ,منم دنبالش...علی...چرابهم نگفتی.... علی:دلم خواست...چشمک....فرار... بعدازکلی بدوبدو خسته شدیم ودوتا لیوان شربت بهارنارنج خنک,سرحالمون اورد. من:علی,نمیترسی کاربه جاهای باریک بکشه؟؟ علی:برای چی؟؟ من:اخه این حرفهای تو,متلکهات به تمام سرشناسها ,وای استاد مشفق...اسحاق انور...وااای نتانیاهو...علی من میدیدم اکثر دانشجوها با گوشیشون فیلم میگرفتند,مطمین باش,تاالان همه جا مخابره شده,میترسم برات مشکل پیش بیاد. علی:خوب بهتر ,مخابره میکنن ,مشهور میشم یه پول هم ازاین یهودیا بابت تمسخر سردمداراشون میکنم ،بده؟؟ من:باهات ازاون بالا بالاها برخورد نمیکنن؟ علی:چقد ساده ای,اونا توبوق کرنا میکنند گه ازادی بیان و...بعدشم من استنداپ اجرا کردم,همه جای جهان همینطوره...فعلا که مطمینم درامانم ,اما اگه شهرتی بهم بزنم وخیلی موی دماغشان بشم اونموقع بایه توطیه کلکم رامیکنند وبعدشم میگن خودکشی کرده خخخخ تااونموقع من دودمانشان را به باد میدهم....شک نکن.. از اونروز استنداپ,که سه روز گذشته،خیلی نگران امنیت علی هستم, اما خودش خیلی بی خیال,اخه میگفت کسی خدا را داره ازهیچی نباید بترسه ,تااینکه امروز صبح... دارد... 💦🌧💦🌧💦🌧
🦋 ای در دام عنکبوت 🎬 امروز صبح که رفتم دانشگاه,از طرف رییس دانشگاه من راخواستند خیلی نگران شدم,یعنی چه خبر شده؟ من:سلام استاد,من هانیه الکمال هستم,مثل اینکه با من امری داشتید؟ المشفق: بله...بله...شما همسر اقای هارون الکمال هستید؟ من:بله ,درسته... المشفق:خوشحالم که همچین یهودیان مستعدی به اسراییل امدند,راستش چندتا نامه از طرف دانشگاه عبری اورشلیم, دانشگاه من گوریون,دانشگاه حیفا وحتی دانشگاه صنعتی اسراییل برای همسرتان امده,وچون دسترسی به,شما راحت تر بود ,به شما میدیم تا به دستشون برسانید. من:اخه برای چی؟ المشفق لبخندی زد وگفت:خبر استنداپ زیبای ایشون به همه جا رسیده ومثل اینکه همه خواستار,برگزاری همچین جلسه ای داخل دانشگاهشون شدند,البته بگم...حاضرن هزینه هم پرداخت کنن ودوباره لبخندی زد وادامه داد:از قول من به همسرتان بگید,بارسفر به شهرهای اسراییل ببنده وبره از نزدیک اساتید این دانشگاه ها را زیر نظر بگیره تا بتونه همونطور که حرکات ماراتقلید کرد ,حرکات انهم هم دربیاره.... وقتی نامه ها رابه علی دادم ,یه نگاهی بهشون کرد وباانگشت زد روشون وگفت:اگر مثل این اسراییلیا پول ندارم که سینمای هالییوود رابخرم تا بافیلمهای مبتذلی که نشان میدهند همگام بااهداف اسراییل پیش بروند وجامعه های,اسلامی ودنیا را به سوی فسادی ویرانگر ببرند,اما خدا این استعداد را درونم قرار داده تادر قالب یک یهودی اسراییلی,مقامات این لانه ی,عنکبوت را بین خود شهروندان وروشنفکرانش به تمسخر بگیرم. واین شد سر اغاز کار علی والحق که علی,استعدادی,شگرف در این راه داشت. از دانشگاه شروع شد وحتی به مراکز شهر وسالنهای بزرگ استانهای ناصره,حیفا,رمله,تل اویو,اورشلیم وجنوب هم کشیده شد ,به قول علی....مقامات دولتشان را به سخره بگیر وپول پارو کن. البته از طرف ابوصالح هم به علی گفته بودند,کارش را ادامه دهد ولی باشیب ملایم...کم کم....وطوری نباشد که مقامات احساس,خطرکنند وقصد جان علی را بنمایند... من هم مشغول کتاب ودرس و... هستم ,حتی اموزش زبان فارسی هم شروع کردیم,هیچ خبری از طرف اسحاق انور نشده تااینکه.... دارد... 💦🌧💦🌧💦🌧
🦋 ای در دام عنکبوت 🎬 دو ماه از زمانی که فرمول ایدز را به اسحاق انور دادم میگذرد اما انور یاانگاری یادش نیست,یا مخصوصا به روی خودش نمیاره یااینکه واقعا کارش زیاده که کلا فراموش کرده,اما هرچه هست برخوردش بامن خوبه وکلا برخوردش بامن نسبت به بقیه ی دانشجوها عالیه,چرا؟نمیدونم والااا امروز با اسحاق انور کلاس داریم. من:علی,امروز برای اون فرموله به انور بگم؟یاداوری کنم؟ علی:نه عزیزم,توخودت را سخت مشغول درس بگیر شاید میخواد ازت مطمین بشه که کاسه ای زیر نیم کاسه ات نباشه,بزار به موقع خودش اشاره میکند,راستی سلما اون گردنبنده را یادت نره... علی یه گردنبد برام گرفته بود البته گردنبدنش مخصوص بود چون داخلش یک میکروفن ویه دوربین بسیار ریز تعبیه شده بود,برای مواقعی که با انور کلاس داشتیم گردنم مینداختم تا هم صداش ضبط بشه وهم اگر زمانی مورد خاصی بود بافشاردادن زایده ی بسیار ریزی کنار مدال گردنبند,عکس بگیرم. همینجور که داشتم قفل گردنبد را میبستم ,گوشی موبایلم زنگ خورد... علی:سلما ,ببین کیه.. شماره ای که افتاده بود ناشناس بود بااحتیاط دکمه رافشار دادم:الو بفرمایید ......:الو خانم الکمال من:بله بفرمایید,شما؟ .....:دانشجوی مستعد من ,نشناختی؟؟استادانور هستم. همین الان خودت رابرسان جلوی دانشگاه ,کار فوری دارم,فقط به همسرت بگو شاید شب نتونی بیای,بگو داخل بیمارستان کار داری,یه بهانه بیار,به کسی نگی پیش من میای....زود خودت رابرسون. علی متعجبانه نگاهم کرد وگفت:کی بود سلما؟! من:انگار موی سرتاسش را اتیش زدند,انور بود,میگه زود بیا جلو دانشگاه کارت دارم,میگه شاید شب نتونی بری خونه وکسی نباید بفهمه بااون هستم،علی,چکارکنم برم؟ علی متفکرانه گفت:اگه نری,مطمینا کلکت رامیکنه چون انور خیلی عقده ای وکینه ای هست ,با توکل بخدا برو,گردنبند راببند میکروفن هم هست که من صداتون را دارم,به بچه ها(مجاهدان فلسطینی وافراد ابوصالح)میسپرم که سایه به سایه باهات بیان .... دارد... 💦🌧💦🌧💦🌧
*🦋ای در دام عنکبوت 🎬 من وعلی,سریع لباس پوشیدیم وقرارشد علی,باماشین خودمون که تازه خریده بودیم (البته هزینه خریدش را از استنداپ های علی بود)من رابرساند جلوی دانشگاه,مثل همیشه وخودش برگردد ,همینطور که داخل بودم علی دستم را تودستش گرفت وگفت: ببین سلما جان،توکل کن به خدا,میکروفن را روشن کن واطمینان داشته باش که من ومبارزین تمام حرفاتون را میشنویم وما کاملا پوششت میدیم وخدا هم از اون بالا هوات را داره ویه چاقو خیلی کوچک ضامن دار هم گذاشت کف دستم وگفت:بزارتوجیبت ودردسترست باشه ویه بوسه به دستم زد وادامه داد:بگو یاعلی وبرو جلو....بگو یاعلی وسعی کن اعتماد اسحاق انور را به دست بیاری،خیالت راحت اونجور که ما تحقیق کردیم اسحاق انور اهل علم وتحقیق وحیله ونیرنگ هست اما از زن ودختر وعیش با جنس مخالف بیزاره.....وگرنه اگر خلاف این بود محال بود من حاضربشم همسرم را پیشش بفرستم. یه یاعلی بگو وبرو جلو ما باید سراز کار این اسحاق انور دربیاریم ,خیلی جنایتها ,یهود صهیون مرتکب شده ومیشه وشک نکن این انور از همه شان اطلاع دارد حتی طرح خیلیاشون هم خودش داده,سعی کن اعتمادکاملش رابدست بیاری ,ماهم کمکت میکنیم. جلوی دانشگاه با گفتن یه بسم الله ویه یاعلی ,پیاده شدم. همه جا رانگاه کردم ,خبری از اسحاق انور نبود,احتمال دادم تو اتاقش داخل دانشگاه باشه ,میخواستم برم طرف دانشگاه که گوشیم زنگ خورد,درسته خودش بود. من:الو,سلام استاد ,من الان جلوی دانشگاه هستم ,شما را نمیبینم. انور:خوب نبایدم ببینی,ببین خانم الکمال یه صدمتر بیا بالاتر,یک در چوبی وبزرگ قهوه ای رنگ میبینی ,اینجا خونه ی منه,دربازه بیا داخل.... ترس تمام وجودم را گرفته بود,یعنی چکار داره؟توخونه اش چرا؟؟داخل میکروفن گفتم:علی دارم میرم,تورا خدا حواست بهم باشه.. خونه کاملا مشخص بود ومعلومم بود کلی بزرگه ,همونطور که انور گفته بود درش بازبود,وارد خونه شدم.. یه راهرو که به هال بزرگی ختم میشد,داخل هال مبلمان قشنگی چیده شده بود وحتی جای جای هال درختچه ها وگلهای طبیعی جاگذاری شده بود,یعنی به محض وارد شدن به خونه اون احساس ترس جاش رابه احساس مطبوعی داد,انگار وارد یک باغ باصفا شده بودم,باخودم فکر میکردم عجب دم ودستگاه باصفایی براخودش راه انداخته,اخه این پیرمرد تاس ومجرد اینهمه جا میخوادبرای چی؟ همینطور که اطرافم را بررسی میکردم,اسحاق انور را دیدم که بالباس رسمی از داخل یکی از اتاقها اومد بیرون.. من:سلام استاد... انور:سلام برخانم الکمال,دانشجوی زیبا ومستعد,یهودی دواتیشه ومتعصب, خوش امدی همین اول راه باید بهت بگم که تو اولین خانمی هستی که پاگذاشتی داخل خونه ی من یعنی اسحاق انور,این کم سعادتی نیست وبرای هرکسی امکان نداره اتفاق بیافته. ازحرفاش احساس بدی بهم دست داد ,دست وپام شروع به لرزیدن کرد,استاد انگار متوجه دست پاچگیم شد گفت: ببین باید یه چیزی را بهت نشان بدم که هیچ کس نه ازش خبرداره نه دیدتش وبعدش باید دوتایی یک کاربزرگ انجام بدیم ,یه کار که اگه موفق بشیم دنیا باهمه ی خوبیهاش مال ماست ,مال من وتو ,مال هرچی یهودی صهیون هست, حالا بگیر بشین ,قبل از رفتن تواون اتاق باید یه موضوعی را بهت بگم واشاره کردبه مبل تا بنشینم وخودشم نشست روبه روم... دارد.... 💦🌧💦🌧💦🌧
*🦋ای در دام عنکبوت ۱۳۰ 🎬 انوار:چیزی که میخوام ببینی یک معجزه هست از من,هیچ دست کمی از آفریده های خدا نداره، تازه خیلی پیشرفته تر هم هست واین اذعان میکند که ماهمکار خوبی برای خدا هستیم(دراعتقاد یهودیان صهیون اینه که بنده ها با خدا جهان را پیش میبرند ) پیش خودم گفتم:خدای من ,این انور خبیث داره باحرفهاش ادعای خدایی میکند که با ادامه ی حرفهای انور به خباثت این یهودیان بیشتر پی بردم. انوار:همانطور که در کتابهای پزشکی خوندی,قلب یک انسان معمولی قبل ازتولد بین هفته های پنج وشش شکل میگیره وما کشف کردیم ادمهای نخبه وباهوش مغزشان زودتر ازقلبشان شکل میگیره یعنی اگر برای یک زن باردار درپنج هفتگی سنو بنویسیم ونتیجه سنوگرافی بگه که هنوز قلب جنین تشکیل نشده,این یعنی اون جنین یک نابغه میشه که مغزش زودتر از قلبش تشکیل شده وما با دانستن این موضوع وچو انداختن درجامعه های جهان سومی وصدالبته جامعه های اسلامی مبنی براینکه جنینی که در پنج هفتگی قلب نداره یک جنین معلول وعقب مانده است وباید سقط شود,سالانه هزاران هزار نابغه را درکل جهان ازبین میبریم واون زن بیچاره ای که قراره مادر یک نابغه شود ,طبق دستور پزشک بی اطلاعش که البته مابه خوردش دادیم ,طبق مصوبه های بهداشت جهانی، که کاردرست ازبین بردن جنین است,فرزند نخبه وباهوش خودش را با دست خودش نابود میکند واز بین میبرد. باشنیدن این موضوع مو برتنم راست شد وبغضی سنگین گلوم را میفشرد ,اخه چراااا؟؟ انور:حالا بیا شاهکار من راببین,بنیامین عزیزم راببین واشاره کرد به طرف اتاقی که وقت ورود من، از انجا بیرون امده بود ,تاباهم بریم. عه این چی داشت میگفت؟؟همه میدونن که اسحاق انور هرگز ازدواج نکرده ,پس این بنیامین چی چی هست وکی کی هست؟ راه افتادم طرف اتاق.... دارد.... 💦🌧💦🌧💦🌧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️گزارشی کوتاه از جریان تخریب قبور ائمه مظلوم بقیع. ✅إمام رضا علیه السلام: براى هر امامى ، عهد و پيمانى بر گردن دوستان و پيروان اوست ، و از نشانه هاى وفاى كامل به اين عهد و پيمان ، زيارت قبور ایشان است . 📚 من لايحضره الفقيه
🗓 هشتم شوّال سا‌لروز تخریب بارگاه ائمۀ بقیع علیهم السلام توسط وهابیون حادثه بسیار تأسف بار جنایت عظیم وهابیون در تخریب بقعه و بارگاه ائمۀ بقیع علیهم السلام در روز هشتم شوال سال ۱۳۴۴ هجری قمری ثبت شده است مهمترین دفن شدگان بقیع از دیدگاه شیعیان چهار تن از امامان معصوم هستند که در کنار یکدیگر به خاک سپرده شده‌اند 🔹امام حسن مجتبی علیه‌السلام 🔹امام سجاد علیه‌السلام 🔹امام محمد باقر علیه‌السلام 🔹امام صادق علیه‌السلام 🔹قبر منسوب به حضرت فاطمه سلام الله علیها 🔹قبه بنات الرسول (رقیه، ام کلثوم و زینب) 🔹همسران رسول خدا 🔹مقبره ابراهیم فرزند پیامبر 🔹فاطمه بنت اسد و .... 🏴 قبرستان بقیع تا قبل از تسلط آل سعود قبه‌های متعددی داشت که بر روی قبور خاصی ساخته شده بود یک ضریح فلزّی داشت که هنرمندان اصفهانی ساخته بودند و بر مرقد مطهّر این چهار امام بزرگوار نصب شده بود و گنبد و بارگاهی داشت که عکسهائی از آن باقی مانده است. اما اکنون به صورت فضای باز و ساده‌ای در آمده است و قبرها جز نشانی ساده به صورت سنگی که بالای سر آنها گذاشته شده چیزی ندارد 🏴 وهابیون بار نخست در سال ۱۲۲۱ قمری بخشی از بناهای قبرستان بقیع را ویران نموده و سپس با تکمیل سلطه خود بر حجاز در شوال سال ۱۳۴۴ هجری قمری کلیه این بناها و گنبدها و آثار ویران شد و آن ضریح به تاراج رفت و مزار‌ این چهار امام بزرگ💔 این چهار شخصیّت عظیم تاریخ خلقت این چهار فرزند معصوم پیامبر خدا و این چهار حجّت الهی به شکل بسیار تأثّرانگیزی ویران شد و مایه داغ و افسوس همۀ آزادگان و مسلمانان راستین به ویژه شیعیان گشت
🔹قدر پنهان🔹 گلویم خشک از بغض است و چشمانم ز باران، تر پریشان است احوال من از حالی پریشان‌تر مزار جانشینیان نبی را بی‌نشان کردند و می‌دانند خود را از مسلمانان مسلمان‌تر گمان ذره‌ها خاموشی خورشید بود اما نفهمیدند بیش از پیش می‌گردی فروزان‌تر ولی می‌بینم این بدکارها از کار خود روزی پشیمان‌اند این دنیا و آن دنیا پشیمان‌تر دلت آرامگاه پنج جنت‌آفرین باشد بهشتی را ندیدم از بهشت تو گلستان‌تر تو را قدری نهان است ای زمین خاکی یثرب ولیکن در وجود خاکی‌ات قدری‌ست پنهان‌تر رسیده زائری بی‌جان که جان گیرد ز دیدارت چه می‌بیند که برمی‌گردد از پیش تو بی‌جان‌تر تو می‌باری به حال زائر و زائر به حال تو تو از دل می‌شوی ویران‌تر و دل از تو ویران‌تر برایت خواب‌ها دیدیم روزی آستانت را بنا خواهیم کرد از طوس هم حتی چراغان‌تر
🔹خاک باران‌خورده🔹 هر چقدر این ‌خاک، باران‌خورده و ‌تر می‌شود بیشتر از پیش‌تر جانش معطر می‌شود این حریم آسمانی گنبدش فیروزه‌ای‌ست روز و شب مفروش با بال کبوتر می‌شود هر رواقش آینه در آینه نور است، نور صحن در صحنش صلات ظهر، ‌محشر می‌شود دل تمنا می‌کند «باب الکرم» را، عاقبت، با امام مجتبی، اینجا مُیسّر می‌شود «قال باقر»، «قال صادق» می‌نشیند بر زبان دور تا دور حرم یک روز، منبر می‌شود کربلا هم می‌رسد اینجا لبی را تر کند طرح سقاخانه‌ها روزی مُقدّر می‌شود روضه‌خوان اینجا نشسته روضه‌خوانی می‌کند در دلم تازه غم و اندوه مادر می‌شود
🔹حرم🔹 فرق دارد جلوه‌اش در ظاهر و معنا حرم گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم کل معصومین مُعزُّالمؤمنین در عالم‌اند قبرشان قبله‌ست حالا بی‌حرم یا با حرم یک حرم در زینبیه، یک حرم در شهر قم یک طرف زائر فراوان، یک طرف تنها حرم... اوج غربت در کدامین داغ معنا می‌شود این که شاهی از کفن محروم باشد یا حرم؟ فکر کن سبط نبی، حتی ندارد سنگ قبر خادم فرزند او دارد در این دنیا حرم... در مدینه کاخ‌ها با خاک یکسان می‌شوند بعد از آن، از دور چون دُرّ می‌شود پیدا حرم گاه معنای حرم هرگز ضریح و بقعه نیست داشت تعبیری دگر در روز عاشورا حرم یک سوی زینب حرم، یک سوی دیگر قتلگاه پیر شد در رفت و آمدهای مقتل تا حرم ناله می‌زد مادری با اشک، واویلا حسین ناله می‌زد خواهری با اشک، واویلا حرم
🩸وقتی‌که شیعیان ساکن در مدینه، با اشک و زاری، خِشت‌ها را از روی گنبد و بارگاه مطهّر ائمّه بقیع «علیهم‌السلام» برمی‌داشتند ... از جناب شیخ العَمْری ، امام جماعت مسجد شیعیان در مدینه قدیم ، افراد امین و مورد اعتماد نقل کرده‌اند: 🥀 زمانی که مُفتی وهابی‌ها در آن زمان ، فتوای تخریب گنبد و بارگاه ائمه بقیع علیهم‌السلام را صادر کرد، برای اینکه بدین وسیله شیعیان را بیشتر بسوزانند، به شیعیان ساکن در مدینه گفتند: یا با دست خودتان این قبور را با خاک یکسان می‌کنید یا قبل از اینکه ما این قبور را تخریب کنیم، گردن تک‌تک شما را در پیش این قبور می‌زنیم؟! 🥀 شیعیان که به هیچ وجه راضی به این کار نبودند، خودشان را آماده شهادت کردند. همین‌که جلّادشان خواست تا گردن اولین نفر از شیعیان را بزند، دستش شُل شد و تیغ از دستش افتاد. آن نانجیبان متوجه این امرِ غیرعادی شدند و از قتل شیعیان دست کشیدند و رفتند. 🥀 شب‌هنگام، بزرگ آن شیعیان، امام حسن مجتبی علیه‌السلام را در عالم رؤیا دید که در آن عالَم، حضرت به او فرمودند: {{ اگر این‌ها قبور ما خراب کنند، علاوه بر تخریب، به ما جسارت می‌کنند؛ شما خودتان این کار انجام دهید تا دیگر جسارتی به ما نشود ... }} 🥀 صبح شد و شیعیان آمدند و با دست خودشان این خِشت‌ها را برمی‌داشتند و با صدای بلند گریه می‌کردند... ✍ گویا إمام حسن مجتبی علیه‌السلام می‌دانستند که این‌ عدّه، فرزندان و پیروان همان نانجیبانی هستند که یک روز در همین کوچه‌های مدینه به مادرشان زهرای مرضیه علیهاالسلام چه جسارت‌ها کردند... که تاریخ یک گوشهٔ آن را، اینگونه نوشته است: 📜 فَالْتَفَتَ عُمَرُ إلىٰ مَن حَولِهِ وَ قال: «إضرِبُوا فاطمةَ» فَانْهٰالَتِ السِّياطُ عَلَى حَبيبةِ رَسولِ اللهِ...حتّى أدمُوا جِسمَها! ▪️دوّمی رو کرد به همه سربازانی که دو‌ر و برش ایستاده بودند و فریاد زد: «فاطمه {سلام‌الله‌علیها} را بزنید!» پس، از زمین و هوا تازیانه‌ها بر جسم شریف آن حضرت فرود می‌آمد و آن قدر آن مظلومه را زدند تا که خون از جای جای جسم شریفش جاری شد. 📚مؤتمر علماء بغداد،ص۶۳
🔹مرحوم حاج اسماعیل دولابی (ره) : 🔹در شبانه روز، ترجیحاً دل شب، ده دقیقه ای با خدا خلوت کن. وضو بگیر و سر سجّاده ات بنشین و به خداوند عرض کن به دیدار شما آمده ام. 🚩 اگر خطاهایت و افکار دنیوی به ذهنت آمد،☺️( میاد ) چند بار استغفار کن،.. از ته دل برطرف میشود و فضای دلت خلوت و روشن میشود. آنگاه صلوات بفرست تا نورش بیشتر شود. اگر بر این کار مداومت نمایی، این ده دقیقه همه ی اوقات شبانه روزت را خواهد گرفت. 🔹همه ی ذرّات عالم با خدا صحبت میکنند و به ما هم میگویند تو هم با خدا صحبت کن
➖⚘در روایات ما آمده است که وقتی شما توبه می‌کنید، شخصیت شما بهار می‌شود، یعنی دوباره زنده می‌شود. ➖ ⚘وقتی کسی سحر بیدار می‌شود، دل او می‌شکند، استغفار می‌کند، اشک او جاری می‌شود، آن اشک سحر به منزله‌ باران بهار است. ➖ ⚘همان کاری را که باران بهاری با زمین می‌کند، اشک سحر با دل مرده همین کار را می‌کند، انسان را زنده می‌کند. ➖ لذا فرموده‌اند: سحر را داشته باشید که ربیع انسان مؤمن است. نمازشب را_به نیت ظهورمیخوانیم 🖤🌱
آقای من؛ در قفس سرد و تاریڪ سینھ ام تمام در و دیوار دلم، پر شدھ از چوب خط ‌هاے نبودنت لحظھ شمارے مے‌ڪنم براے.. روزے کھ با مژده آمدنت؛ این انتظار به آخر برسد.. نمازشب من نذرظهورت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👇 نمازشب، حتی برای بیماری و جسم انسان هم مؤثر است. ☀️امام‌صادق‌علیه‌السلام) می‌فرمایند : 🌙نماز شب، باعث صحت بدن می‌شود. شما تجربه کنید و ببینید نماز شب چقدر از افسردگی‌ها و اضطراب‌ها را کم می‌کند. اضطراب‌ها و نگرانی‌هایی که خود، منشأ بیماری‌های دیگر هستند. گاهی انسان می‌بیند افرادی با در سن نود سالگی و هشتاد سالگی چون ملتزم به سحرخیزی بوده‌اند و یک گام از بیداری سحرشان عقب‌نشینی نمی‌کردند با صحت و عافیت تمام روزه‌هایشان را می‌گیرند. ♻️انسان شروع کند تا ببیند چقدر برکات 💎نصیبش می‌ش از آثارنمازشب است❗️ پس ⬇️ وعده ی ما در پرتو الطاف الله دقیق تر بگم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺در این دنیا اگر غم هست 🌱صبوری کن خدا هم هست 🌺اگر دشمن کنارت هست 🌱مخور غصه خدا هم هست 🌺اگر در عشق فریبی است 🌱مخور غصه خدا هم هست 🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 🕯برای شادی روح درگذشتگان 🌸وهمه عزیزانمان که 🕯دستشون از دنیاکوتاست 🌸بخوانیم 🕯فاتحه وصلوات 🌸خدایا 🕯همه ی اسیران خاک را 🌸ببخش وبیامرز...آمین روحشان شاد و یادشان گرامی🌸 🌸🍃
🌷چشم بگشا تا طلوع آسمان پیدا شود☀️ 🌷اطلسی‌های زمان در هر نفس شیدا شود عطر یاس چشم‌هایت نور می‌بخشد به صبح☀️ از شمیم دیدگانت در دلم غوغا شود سلام ✋ صبحتون پر شور و نشاط🥰 آخر هفته تون پر از خبرهای خوب و یهویی‌های پرمهر و شاد 🌷🍃
زنـــــدگے ڪوچۂ سبزیست🍃🍃 میانِ دل‌ و دشت ڪه در آن عشـــق💕 مهم است‌ و گـذشـت زنــــدگے زمزمه خوبـے هاست زنـــدگے راه رسیدن به خــداست💕 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 خوب است آدمی جوری زندگی کند که آمدنش چیزی به این دنیا اضافه کند و رفتنش چیزی از آن کم...! 🌸 حضور آدمی باید وزنی در این دنیا داشته باشد.باید که جای پایش در این دنیا بماند. آدم خوب است که آدم بماند و آدم تر از دنیا برود. 🌸 نیامده ایم تا جمع کنیم، آمده ایم تا ببخشیم، آمده ایم تا عشق را ؛ ایمان را ، دوستی را با دیگران قسمت کنیم و غنی برویم 🌸آمده ایم تا جای خالی ای را پر کنیم که فقط و فقط با وجود ما پر میشود و بس! بی حضور ما نمایش زندگی چیزی کم داشت. 🌸 ماآمده ایم در این دنیا تا بازیگر خوب صحنه ی زندگی خود باشیم... پس بهترین بازی خود را به نمایش بگذاریم ... 🌸 روزتون مملو از شادی و آرامش 🌸🍃