10.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایراد محتوایی رهبر انقلاب به شعر استاد محمد سهرابی درباره #امام_حسن علیه السلام #شهادت_امام_حسن #شهادت_امام_حسن_مجتبی
6.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 هرآنچه که باید از سردار شهید_مدحی مخوفترین افسر اطلاعاتی ایران بدانید
روایتی از مرموز ترین عملیات سپاه پاسداران در موساد / #نفوذ سردار محمدرضا مدحی در سیستم امنیتی غرب تا حدی بود که وی جواهرات و الماس ملکه انگلیس را نیز تهیه میکرد. #شهید_سردار_مدحی #بیداری_مدیا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯آسمان هشتم امشب در غم است
🖤باز زهرا در غم و در ماتم است
🕯در عزا و ماتم و سوگ رضا
🖤دیده ها گرخون ببارد هم کم است
🕯شهادت
🖤آقا علی بن موسی الرضا(ع)
🕯بمحضر
🖤#امام_زمان عجلاللهتعالیفرجه
🕯و شما محبان
آن حضرت تسلیت عرض می کنیم🏴
🥀🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤ما شیعه توایم و
▪️بر این ادعا خوشیم
🖤در روضه ها
▪️به گریه برای شما خوشیم
🖤گاهی به مشهدیم و
▪️زمانی به کربلا
🖤یکدم به یا حسین و
▪️دمی با رضا خوشیم
🖤شهادت
امام رضا(ع) تسلیت باد🏴
🥀🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫در آخرین شب ماه صفر
▪️پيامبر(ص)
💫مشکل گشای غمهاتون
▪️امام حسین(ع)
💫خريدار اشكهاتون
▪️امام حسن(ع)
💫گره گشای کارهاتون
▪️امام رضا(ع)
💫ضامن دعاهاتون
▪️ومهدی فاطمه(عج)
💫سايبان دلهاتون باشه
شبتون رضوی💫
🥀🍃
❇️ صلهی امام رضا علیه السلام به یک شاعر با اخلاص
☑️ مرحوم حاج شیخ ابراهیم صاحب الزمانی از مداحان مخلص و مرثیه خوانان باسوز اهل بیت علیه السلام بود. او سالها پیش از شروع درس مرحوم آیه الله حائری بنیانگذار حوزهی علمیهی قم، دقایقی چند روضه میخواند و آنگاه آیت الله حائری درس خویش را آغاز میکرد.
📃 او داستانی شنیدنی دارد که از حضرت رضا علیه السلام برای مدح خویش صله دریافت داشته است! خود نقل می کرد که:
▫️ یک بار مشهد مقدس مشرف شدم و مدتی در آنجا اقامت گزیدم. پولم تمام شد و کسی را هم برای رفع مشکل خویش نمیشناختم. از این رو قصیدهای در مدح حضرت رضا علیه السلام سرودم و فکر کردم که بروم و آن را برای تولیت آستان مقدس بخوانم و صله بگیرم با این نیت حرکت کردم، اما در میان راه به خود آمدم که چرا نزد خود حضرت رضا علیه السلام، نروم و آن را برای وی نخوانم؟!
🕌 به همین جهت کنار ضریح رفتم و پس از استغفار و راز و نیاز با خدا، قصیدهی خود را خطاب به روح بلند و ملکوتی آن حضرت خواندم و تقاضای صله کردم.
✨ ناگاه دیدم دستی با من مصافحه نمود و یک اسکناس ده تومانی در دستم نهاد. بیدرنگ گفتم:
🔹 «سرورم! این کم است.»
▫️ ده تومانی دیگر داد. باز هم گفتم:
🔹 «کم است.»
▫️ تا به هفتاد تومان که رسید. دیگر خجالت کشیدم؛ تشکر کردم و از حرم بیرون آمدم.
▫️ کفشهای خود را که می پوشیدم، دیدم آیه الله حاج شیخ حسنعلی تهرانی، جد آیت الله مروارید، با شتاب رسید و فرمود:
🔸 «شیخ ابراهیم!»
▫️ گفتم:
🔹 «بفرمایید آقا!»
▫️ گفت:
🔸 «خوب با آقا حضرت رضا علیه السلام روی هم ریختهای، برایش مدح میگویی و صله میگیرید. صله را به من بده.»
✉️ بیمعطلی پولها را به او تقدیم کردم و او یک پاکت در ازای آن به من داد و رفت وقتی گشودم دیدم دو برابر پول صله است یعنی یکصد و چهل تومان.
⬅️ کرامات الصالحین، صفحه ۲۱۶
🏷 #امام_رضا علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای اخر ماه صفر
بفرستین برای عزیزانتان تا از بلا دور باشن 🙏🤲🏻
↬ ↫
════༻♥️༺════
🌺دعای خروج از ماه #صفر فراموش نشه؛همه را دعا کنید💐
بسم الله الرحمن الرحیم
یا سَیّدُ یا سَیّدُ یا صَمَدُ یا مَنْ لَهُ الْمُسْتَنَدُ اِجْعَلْ لی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً مَمّا اَنا فیهِ وَاکْفِنی فِیهِ وَ اَعُوذُ بِکَ بِسْمِ اللهِ التّامّاتِ یا اَللهُ یا اَللهُ یا اَللهُ یا رَحْمنُ یا رَحْمنُ یا رَحیمُ یا خالِقُ یا رازِقُ یا بارِیُ یا اَوَّلُ یا آخِرُ یا ظاهِرُ یا باطِنُ یا مالِکُ یا قادِرُ یا واهِبُ یا وَهّابُ یا تَوّابُ یا حَکیمُ یا سَمیعُ یا بَصیرُ یا غَفورُ یا رَحیمُ یا غافِرُ یا شَکُورُ یا عالِمُ یا عادِلُ یا کَریمُ یا رَحیمُ یا وَدودُ یا غَفورُ یا رَؤفُ یا وِتْرُ یا مُغیثُ یا مُجیبُ یا حَبیبُ یا مُنیبُ یا رَقیبُ یا مَعیدُ یا حافِظُ یا قابِضُ یا حَیُّ یا مُعینُ یا مُبینُ یا جَلیلُ یا جَمیلُ یا کَفیلُ یا وَکیلُ یا دَلیلُ یا حَیُّ یا قَیّومُ یا جَبّارُ یا غَفّارُ یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا دَیّانُ یا غُفْرانُ یا بُرْهانُ یا سُبْحانُ یا مُسْتَعانُ یا سُلْطانُ یا اَمینُ یا مُؤمِنُ یا مُتَکَبِّرُ یا شَکُورُ یا عَزیزُ یا عَلیُّ یا وَفِیُّ یا قَویُّ یا غَنیُّ یا مُحِقُّ یا اَمینُ.
آمین یا رب العالمين
🔷دعای آخر ماه صفر:
((سُبحانَ اللّه یا فارِجَ الهَمِّ وَ یا کاشِفَ الغَمِّ فَرِّجْ هَمِّی وَ یَسِّرْ أمرِی وَ أرحَمْ ضَعفِی وَ قِلَّةَ حِیلَتِی وَ أُرزُقنِی مِنْ حَیْثُ لا أَحْتَسِب یا رَبَّ العَالَمِینَ))
🔷پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم می فرمایند: هر کس مردم را از این دعا با خبر کند در #گرفتاریش #گشایش پیدا می کند
#قسمت_بیست_یکم
#روشنا
بعد از تمیز کردن میز صبحانه به سمت اتاق رفتم ، ذهنم درگیر بود فکر می کردم سفر می تواند تغییری در روحیه ی من بدهد ولی بی فایده بود
بخصوص میهمان ناخوانده ای که لیلی دعوتتش کرده بود آشوی دورنم در بدتر می کرد
لباس های دیروز را عوض کردم و چمدانم را مرتب کردم این روز ها در انتخاب لباس بیشتر دقت می کردم ؛ به پوشیدن لباس های آزاد و جلو باز علاقه ای نداشتم
نمی خواستم انسان هایی با افکار سمی مرا در ذهنشان جای بدهند.
به سمت لیلی رفتم نگاهی به رنگ شال اش کردم رنگ خیلی جلب توجه می کرد
می خواهی شالت را عوض کنی
لیلی در حالی که اخمی می کرد با لحنی جدی پرسید
چطور؟!
خوب به نظرم خیلی برای محیط جنگل مناسب نیست و ممکن هست افراد زیادی به تو نگاه کنند
لیلی در حالی که شالش را مرتب می کرد با صدای محکم
محتشم این رنگ را دوست دارد
مبهوت به لیلی نگاه کردم حالا چند وقت هست این شاهزاده را می شناسید ؟!
لیلی حرفی نزد و از اتاق خارج شد دستانم را بهم فشردم باید بیشتر با او صحبت کنم
یک ربع بعد همه در ون جمع شدیم نگاهی به اطراف کردم پس آقا جمشید کجاست ؟
نگاهی به اطراف کردم که چشمم به آن سوی ویلا افتاد ، آقا جمشید در حالی که فلاکس به دست به سمت ما می آمد
نگاهی به جمع کرد
پس چرا فلاکس را نیاورده اید ؟!
در طول مسیر کسی با کسی صحبت نکرد فقط آقا جمشید و محتشم چند کلمه ای صحبت کردند
با صدای آقا جمشید سرم را از روی شیشه برداشتم
حالا کدام جنگل می خواهید بروید ؟
سفید تمشک
آقا جمشید فکری کرد ؛ کمی راهش دور هست و خوب ....
ببیند دختران الان در این فصل از سال نمی توان در داخل جنگل غدا خورد ممکن هست حیوانات وحشی یا حتی افرادی برای ما مزاحمت ایجاد کنند به نظرم همین حاشیه جاده زیر درختان مکان مناسبی برای تفریح هست
چکاوک زیر لب غر زد و مهسا با صدای بلند اعتراض خودش را اعلام کرد
آخر این چه وضعیتی هست کل دیروز در ماشین بودیم و ....
محتشم سعی می کرد همهمه ی ایجاد شده را کاهش دهد که در همین حین ماشین گوشه جاده توقف کرد
با صدای آقا جمشید صدای های پراکنده کاهش پیدا کرد اما طولی نکشید دوباره صدا ها بلند تر از قبل ایجاد شد
من دیگر از این جا جلوتر نمی روم بنرین ماشین تمام شده و این جا هم فضای مناسبی برای استراحت هست
سرم را از شیشه بیرون آوردم یک مرکز خدماتی رفاهی که داخل آن جا جایگاه سوخت ،سرویس بهداشتی و همچنین چند رستوران و فروشگاه قرار داشت از ماشین پیاده شدم
حوصله غر زدن های دختران را نداشتم نفس عمیقی کشیدم تا از اکسیژن درختان با برگ های نارنجی و قرمز استشمام کنم
نویسنده :تمنا😃🍂🍂
#قسمت_بیست_دو
#روشنا
در نزدیکی استراحتگاه چند مغازه قرار داشت به سمت سوپر مارکت رفتم ، چند بستنی خریدم.
بعد از برگشت توجه شدم که بچهها از ماشین پیاده شدند .
محتشم زیرانداز را از داخل ون بیرون آورد به سمت او رفتم ، زیرانداز را با هم پهن کردیم بدون آنکه صحبتی کنم .
بقیه وسایل را از من پیاده کردم ،روی زمین چیدم چکاوک که بیشتر مواقع غر میزد با صدایی هیجان زده گفت بچهها نظرتون چیه بازی کنیم؟!
همه موافقت کردیم، محتشم و آقا جمشید هم رفتند برای درست کردن آتش زغال بخرند. حدود دو ساعتی مشغول بازی شدیم
بعد از ناهار ظرفهای کثیف را جمع کردیم ن در سبد مخصوصی که قبلاً ظرفها🧼 را قرار داده بودیم گذاشتم
دور هم نشستیم و کمی صحبت کردیم از برنامههای بعد از سفر گفتیم
چکاوک گفت باید خودش را برای امتحانهای میان ترم آماده کند
من که ذهنم خیلی درگیر بود و با این سفر آرام نشده بود صحبتی نکردم و تنها جملهای که بیان کردم این بود که احتمالاً چند وقتی با پدر و مادرم یک سفر خانوادگی بریم کمی از آب و هوای اصفهان فاصله بگیریم پدرم به خاطر سکتهای که حدود دو هفته پیش کرده بود نیاز دارد از شهر خارج شود🥺
ناگهان لیلی از جایش بلند شد و به سمت محتشم رفت نگاه من معطوف آن دو شد، مدتی بعد لیلی با صورت سرخ از کنار محتشم برگشت ، از کنار ما گذشت.
مهسا که از رفتار لیلی جا خورده بود با لحنی تمسخرآمیز گفت: این چرا اینطوری کرد
بلند شدم و به سمت لیلی رفتم.
لیلی چی شده لیلی سری تکان داد چیزی نیست .
هر دو در سکوتی مرگبار به روبرو خیره شدیم😐
نویسنده :تمنا 🥰☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ مکاشفه عالم بحرینی در مورد امان نامه هایی که امام رضا (ع) به زائرینشان اهدا میکردند.
🏷 #امام_رضا علیه السلام
#نکات_تربیتی_خانواده 29
🔶 طبیعتا یه خانم هر چقدر که از سنش بگذره، این ترس رو پیدا میکنه که یه موقع از چشم آقاش نیفتاده باشه! 😢
✅ اینجا آقا باید به خانومش آرامش بده و بگه:
خانوم گلم، من همیشه دوستت دارم. 😊
اگه تمام حورالعین های بهشتی هم بیان روی زمین، تو یه چیز دیگه ای...
😍💖💞
آخ که چقدر لذت میبرم نگاهت میکنم...
😊
چقدر صورتت رو دوست دارم...
جووونم!
😇😍
فدای چشای قشنگت بشم...
تو ماه منی... از نظر من تو زیباترین زن دنیایی...😘🎁💖
هر از گاهی آقایون از همسرشون تعریف کنن و بهش آرامش بدن. چقدر قشنگ میشه این زندگی؟!😊
⭕️ البته اینم عرض کنیم که به فرض اگه یه آقایی هم بلد نبود به خانمش آرامش بده این دلیل نمیشه که خانم بره قرص اعصاب مصرف کنه!
💖