#مدیحه_سرا #امام_حسن_مجتبی علیه‌السلام #غزل_آب_و_آتش #ستایشگران_مذهبی 🔰 اشعار شاعر گرانقدر آئینی #استاد_چایچیان به مناسبت شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام.... دردا که سوخت آتش دل، جسم و جان من برخاست دود غم، دگر از دودمان من شد آشیانه‌ام قفس تنگ این جهان جغدی در این قفس شده هم‌آشیان من کامم که خود ز غصّهٔ ایام تلخ بود شد تلخ‌تر ز همسر نامهربان من هرکس به آب رفع عطش می‌کند، ولی یک جرعه آب، ریخته آتش به جان من... زهر جفا ز لالهٔ رویم ربوده رنگ با خطِّ سبز آمده حکم خزان من بس ناروا شنیده‌ام و صبر کرده‌ام دردا که سخت بوده بسی امتحان من آری یتیم می‌شود امروز قاسمم گرید به نور دیدهٔ من دیدگان من در کربلا به جای من او را قبول کن مشکن حسین من، دل این نوجوان من.. ✍#حبیب_چایچیان ✅@madihesara ✅@madihesara

📹 ببینید | سفره سخاوت و بخشش در خانه پدری... 📌حال وهوای دیشب در حرم آقا امیرالمومنین علیه السلام درشب شهادت حضرت رسول (ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) #نجف_اشرف #مدیحه_سرا ✅@madihesara ✅@madihesara

📹 وقتی شاعر و ترانه‌سرای بزرگ و محبوبی همچون محمدعلی بهمنی به خاطر همراهی با نظام و زاویه گرفتن با ضدانقلاب، مورد انتقاد و بی‌مهری شبکه‌های معاند و هنرمندان ترک وطن کرده قرار می‌گیرد...!! #صدای_آمریکا #محمدعلی_بهمنی #مدیحه_سرا ✅@madihesara ✅@madihesara

#بسیج_مداحان 🎙 مداحی حاج مصطفی خورسندی، مسئول سازمان بسیج مداحان و هیئات مذهبی کشور 🏴 در حرکت دسته‌های عزاداری نیروهای مسلح در‌ پایتخت همزمان با ۲۸ صفر ☑️ با حضور جمعی از فرماندهان نیروهای مسلح کشور در مصلی امام خمینی ره تهران ▪️ حضور جمع کثیری از آحاد اقشار بسیج و مسئولین سازمان بسیج مستضعفین ◀️ سازمان بسیج مداحان و هیئات مذهبی کشور ☑️@basijmadahan_ir ☑️@basijmadahan_ir

📹 نماهنگ | کاش ما هم بجای از راهِ دور، میان صحن و سرایت عزادارت بودیم، مولا جان ... 📌به یک نگاه تو تطهیر می‌شود دلِ من ... 🔹تصاویری از حال و هوای حرم مطهر امام رضا علیه‌السلام در ایام دهه پایانی ماه صفر، به همراه نوای دلنشینِ "استاد مرحوم محمدعلی کریم‌خانی" #مدیحه_سرا ✅@madihesara ✅@madihesara

📹 پیر غلامان | صبر امام حسن را ببین...! 🎙حاج محمود شریفی، مداح و شاعری که به کمیل کاشانی تخلص می‌کند، در این قطعه ویدیویی می‌گوید که رنج کاروان اسرای اباعبدالله علیه‌السلام، دیدن روی شمر و حرمله بود. 🔹اما قتله کربلا، بعد از شام نبودند و اهل‌بیت پیامبر، از این بابت نفس راحتی کشیدند. 🔹منتها امام مجتبی علیه‌السلام تا زمانی که زنده بود، مغیره و دومین ملعون ازل و ابد جلوی چشمش بودند. 🔹ضمنا اشعار خوانده شده از حاج محمود شریفی است. #مدیحه_سرا ✅@madihesara ✅@madihesara

📹 ببینید | عشق و ارادت اهل تسنن، به اهل بیت علیهم السلام 🔹جمالده، نام روستایی سُنی نشین است که به نماد وحدت و همبستگی شیعه و اهل تسنن تبدیل شده است. 🔹درهای منازل این روستا، ۱۵ سال است که در روزهای پایانی ماه صفر به روی زائران پیاده امام رئوف باز است. #مدیحه_سرا ✅@madihesara ✅@madihesara

📹 ببینید| ائمه اطهار(ع) پیش از زائران به مهمانانشان سلام می‌کنند. #یا_امام_رئوف #مدیحه_سرا ✅@madihesara ✅@madihesara

📹 ببینید | مراسم چهارپایه‌خوانی حسین ستوده در حرم مطهر رضوی بمناسبت شام شهادت امام حسن (ع) 🔹شیرین تر از بغل مادر، حرم حسین... #مدیحه_سرا ✅@madihesara ✅@madihesara

📹 ببینید | مراسم عزاداری دهه آخر ماه صفر در حرم مطهر رضوی غربتش که یکی دو تا نیست غربت از حسن جدا نیست خیلی خیلی غریبه هیچکی شبیه مجتبی نیست 🎙با نوای حاج‌مجید بنی فاطمه #امام_حسن_مجتبی #مدیحه_سرا ✅@madihesara ✅@madihesara

#مدیحه_سرا #مصیبت_شهادت #امام_رضا_علیه_السلام #مطالب_کاربردی_مداحان 📌#اختصاصی_کانال 🔰روایت شهادت رئوف اهلبیت حضرت رضا علیه‌السلام.... 🔹اباصلت هروی می‌گوید: حضرت به من فرمود: 📌فردا من به این ظالم [مأمون] وارد می‌شوم، اگر خارج شدم در حالی که چیزی بر سر ندارم، با من صحبت کن و من با تو سخن خواهم گفت و اگر سرم پوشیده بود، با من صحبت نکن. 🔹اباصلت گوید؛صبح که شد دیدم امام علیه‌السلام لباس پوشید و و در محرابش نشست و منتظر بود که غلام مأمون وارد شد و گفت: مأمون تو را می‌خواند. 🔹 امام علیه‌السلام کفش و عبایش را پوشید و بلند شد و رفت و من به دنبال او می‌رفتم تا حضرت وارد قصر شد و در پیش مأمون ظرفی بود که انگور و میوه‌های دیگر داشت، و مأمون در حال خوردن انگور بود. 🔹 هنگامی که چشمش به امام افتاد به سمت حضرت آمد و با او معانقه کرد و صورتش را بوسید و او را با خود نشاند، بعد مقداری انگور برداشت و گفت: یابن رسول‌الله، از این انگور بهتر من ندیدم، 📌امام علیه‌السلام فرمود: چه بسا انگور خوبی که ازبهشت امده است....!!! 🔖به امام گفت: از ان بخور... حضرت فرمود: مرا معاف دار! مأمون گفت: باید بخوری، چرا نخوری، لابد تو ما را متهم به چیزی می‌کنی؟! 📌 انگور را برداشت و شروع به خوردن کرد و سپس امام انگور را برداشت و سه دانه از آن خورد و بعد بقیه را گذاشت و بلند شد. 🔹 مأمون گفت: کجا می روی؟! حضرت فرمود: به جایی که من را فرستادی... 🔹 پس در حالی که سرش پوشیده بود خارج شد، من با او صحبت نکردم، تا اینکه داخل خانه شد و فرمود: درب را ببند و درب بسته شد، سپس بر بستر خود خوابید و من ایستاده در صحن خانه بودم در حالی که محزون و مغموم بودم، 📌 پس در این هنگام جوانی زیبا رو که شباهت بسیاری به امام رضا علیه‌السلام داشت وارد شد، به سمت او رفتم و گفتم از کجا وارد شدید در حالی که درب بسته است....؟! 🔹فرمود: همان کس که من را از مدینه اورده است، می‌تواند از درب بسته وارد کند... 📌 عرض کردم شما کیستید...؟! فرمود:من حجت خدا بر تو هستم ای اباصلت، من محمد بن علی (جواد)هستم. 🔹سپس امام جواد علیه‌السلام به سمت پدر رفت و فرمود تا من هم وارد شوم،من هم وارد شدم. 📌وقتی وارد شد امام رضا علیه‌السلام بلند شد و او را در آغوش گرفت و به سینه چسباند و بوسید و بعد در کنار بستر خود نشاند... 🔹امام جواد علیه‌السلام خود را به صورت به روی پدر انداخت و او را می‌بوسید و با چیزی او را خوشحال کرد که من نفهمیدم 📌 بعد امام رضا علیه‌السلام دستش را در لباسش کرد و چیزی شبیه به پرنده‌ای خارج کرد که جوادالائمه علیه‌السلام آن را گرفت و حضرت رضا علیه‌السلام چشم بست و به شهادت رسید. 📚#بحارالأنوار،جلد ۴۹،صفحه ۳۰۱ ✍تحقیق و گردآوری؛مداح اهلبیت(ع)#محسن_معصومی ✅@madihesara ✅@madihesara