faraj-samavati.mp3
399.9K
"اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً"
13.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صلوات خاصه آقا علی ابن موسی الرضا ع
👈مدرسه قرآن و عترت
https://eitaa.com/madrese_msn
مامان صدا زد: امیرجان، مامان بپر سه تا سنگک بگیر.اصلاً حوصله نداشتم، گفتم: من که پریروز نون گرفتم.مامان گفت: خب، دیروز مهمون داشتیم زود تموم شد. الان نون نداریم.
گفتم: چرا سنگک، مگه لواش چه عیبی داره؟مامان گفت: میدونی که بابا نون لواش دوست نداره. گفتم: صف سنگک شلوغه. اگه نون میخواید لواش میخرم.
مامان اصرار کرد سنگک بخرم. قبول نکردم. مامان عصبانی شد و گفت: بس کن، تنبلی نکن مامان، حالا نیم ساعت بیشتر تو صف وایسا. این حرف خیلی عصبانیم کرد.
آخه همین یه ساعت پیش حیاط رو شسته بودم، داد زدم: من اصلاً نونوایی نمیرم. هر کاری میخوای بکن!
داشتم فکر میکردم خواهرم بدون این که کار کنه توی خونه عزیز و محترمه اما من که این همه کمک میکنم باز هم باید این حرف و کنایهها رو بشنوم.
دیگه به هیچ قیمتی حاضر نبودم برم نونوایی. حالا مامان مجبور میشه به جای نون، برنج درسته کنه. اینطوری بهترم هست. با خودم فکر کردم وقتی مامان دوباره بیاد سراغم به کلی میافتم رو دنده لج و اصلا قبول نمیکنم اما یک دفعه صدای در خونه رو شنیدم.
اصلاً انتظارش رو نداشتم که مامان خودش بره نونوایی. آخه از صبح ۱۰ کیلو سبزی پاک کرده بود و خیلی کارهای خونه خستهاش کرده بود. اصلاً حقش نبود بعد از این همه کار حالا بره نونوایی...
ادامه دارد.....
👈مدرسه قرآن و عترت
https://eitaa.com/madrese_msn
🌹هرروز یک جزء قرآن (ترتیل)
🌹جزء هفتم
🌹استاد منشاوی
👇
1_7293107390.mp3
7.31M
👈استاد منشاوی
👈👈ترتیل جزء هفتم
👈👈👈مدرسه قرآنی من
https://eitaa.com/madrese_msn
کار خدا با دوستان اهل بیت
🌷مرحوم حاج اسماعیل دولابی
🔹امیری به درباریانش گفت یک گوسفند دارم که میخواهم آن را به یکی از شما بسپارم که تا سال آینده از آن نگهداری کند و سال بعد بدون اینکه ذرّهای تغییر کرده و چاق یا لاغر شده باشد، به همین وضع امروز به من بازگرداند.
🔹همه گفتند این شدنی نیست، چون اگر به آن علف بدهیم، چاق میشود و اگر ندهیم، لاغر میشود. فرد دانایی از بین آنها قبول کرد و سال آینده گوسفند را نزد امیر آورد و همه دیدند که ذرّهای تغییر نکرده است. امیر از او پرسید چه کردی؟
🔹آن فرد دانا گفت: من هر روز هر چه گوسفند علف میخواست به او میدادم که بخورد، ولی در آخر روز یک بار یک گرگ را از جلوی او عبور میدادم و با دیدن گرگ تمام گوشتهایی که در اثر خوراکیها بر تن گوسفند اضافه شده بود، آب میشد. این است که بعد از یک سال، گوسفند ذرّهای تغییر نکرده است.
🌸 خداوند هم با دوست اهل بیت علیهم السّلام همین کار را میکند، یعنی آنچه از لذّتهای دنیوی که میبَرَد و احتمالاً گناهانی که در اثر گرایش به دنیا مرتکب میشود را با جلوههای موت از قبیل فقر و بیماری و آبروریزی و که هر چند وقت یکبار برای او پیش میآورد، زائل میکند .
🔹در نتیجه در پایان عمر او را همانطور از دنیا به آخرت منتقل میکند که روز اوّل تولّد وارد دنیا کرده بود. البته اگر دوست اهل بیت علیهم السّلام خودش هر روز مقداری به موت فکر کند، دیگر نیازی به پیش آمدن آن آثار موت در زندگیاش نخواهد بود.
📘مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب
👈مدرسه قرآنی من
https://eitaa.com/madrese_msn
26.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈استاد رحیم خاکی
👈👈آموزش مقام بیات
👈مدرسه قرآنی من
https://eitaa.com/madrese_msn