eitaa logo
مدرسه ولایت
459 دنبال‌کننده
67 عکس
42 ویدیو
125 فایل
#نهج_البلاغه
مشاهده در ایتا
دانلود
«بسم الله الرحمن الرحیم» «السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرَىٰ» 🔹نامه‌ی ۳۱ ، جلسه‌ی ۲۴ 🗓سه‌شنبه ، ۱۴۰۳/۰۱/۲۸ --------------------------------------- «...وَ قَوِّهِ بِالْيَقِينِ...» ✅«یقین»وصف قلب است.حضرت امام أمیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه اوصاف قلب را بیان می‌فرمایند. 🟩عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ:لَمْ یُقْسَمْ بَیْنَ الْعِبَادِ أَقَلُّ مِنْ خَمْسٍ الْیَقِینُ...(بحارالأنوار،جلد ۱،ص ۸۶) 🔺یقین وصف کمیابی است. 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:...وَ خَیْرَ مَا أُلْقِیَ فِی الْقَلْبِ الْیَقِینُ...(بحارالأنوار،جلد ۲۱،ص ۲۱۱) 🔺یقین بهترین وصف برای قلب است. ✅أعمال انسان دوگونه است: ۱)ظاهری ۲)باطنی ✅أعمال باطنی دونوع هستند: ۱)فکری ۲)قلبی ✅أعمال باطنی فکری به‌ سه‌صورت متصوِّر است: ۱)ثبات اندیشه بر اساس وحی(اختصاص به مؤمنین دارد) ۲)مؤمنین متشتّت ۳)ثبات اندیشه و نظام‌مند بر اساس مبانی کفر ✅أعمال باطنی قلبی به دوصورت تصوّر می‌شود: ۱)یقین بر اساس ولایت و مبانی وحیانی ۲)تشتّت بر اساس کفر 🟩أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ:إِنَّ الْعَبْدَ یُصْبِحُ مُؤْمِناً وَ یُمْسِی كَافِراً وَ یُصْبِحُ كَافِراً وَ یُمْسِی مُؤْمِناً...(بحارالأنوار،جلد ۶۶،ص ۲۲۶) 🔺فکر متشتّت نمی‌تواند موجد قلب متیقّن باشد. ✅«یقین»بر دوقسم است: ۱)إجمالی(ابتداء یقین):با اصلاح نظام فکری شروع می‌شود و تحقّق می‌یابد. ۲)تفصیلی:تنها با«عبادت»محقّق می‌شود. 🔺عبادت بدون یقین اجمالی ارزشی ندارد. 🔺یقین اجمالی بدون عبادت تبدیل به یقین تفصیلی نمی‌شود. 🔺عبادت مناسکی دارد که تولید یقین می‌کند. 🔺عبادت چون منسک ولایت است تولید یقین دارد. ✅بررسی یقین از حیث مفهوم و مصداق: الف)مفهوم:همان ثبات یقین در قلب که نقطه‌ی مقابل شک است. ب)مصداق:یقین در آیات و روایات مصادیق فراوانی دارد. ✅مصادیق یقین در آیات و روایات: 🟩وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ(سوره‌ی حجر،آیه‌ی ۹۹) 🔺یقین به‌معنای مرگ؛چون کسی که می‌میرد،دیگر شکّاک نخواهد بود. 🔺یقین تولید مرگ می‌کند؛خود مرگ که یقین نیست. 🔺یقینی که با مرگ محقّق شود،ارزشی ندارد. 🟩وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ(۴۶)حَتَّى أَتانَا الْيَقِينُ(۴۷)(سوره‌ی مدّثّر) 🔺یقین به‌معنای مرگ 🔺یقین چون همراه با جهنّم و تکذیب قیامت آمده،نمی‌تواند به‌معنای ثبات قلبی باشد. 🟩عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ:نَحْنُ الْمَثَانِی الَّتِی أَعْطَاهَا اللَّهُ نَبِیَّنَا وَ نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ نَتَقَلَّبُ فِی الْأَرْضِ بَیْنَ أَظْهُرِكُمْ عَرَفَنَا مَنْ عَرَفَنَا وَ جَهِلَنَا مَنْ جَهِلَنَا مَنْ عَرَفَنَا فَأَمَامَهُ الْیَقِینُ وَ مَنْ جَهِلَنَا فَأَمَامَهُ السَّعِیرُ(بحارالأنوار،جلد ۲۴،ص ۱۱۵) 🔺یقین به‌معنای مرگ 🔺مثانی به‌رودی گفته می‌شود که بازوهای آن به‌یکدیگر می‌رسند(أهل بیت علیهم‌السلام ناظر به قرآن و قرآن ناظر به أهل بیت علیهم‌السلام است) ◼️شبهه‌ی صوفیه: صوفی‌ها می‌گویند:طبق آیه‌ی ۹۹ سوره‌ی حجر،عبادت باید تا زمانی باشد که یقین حاصل شود؛زمانی که یقین حاصل شد،عبادت را باید رها کرد! 🔲جواب: ۱)یقین محصول عبادت است و عبادت،علّتِ برای یقین می‌باشد. ۲)یقین ذومراتب است؛بنابراین عبادت رهاشدنی نیست. ✅در بین عبادات،«نماز»بزرگترین منسک برای تولید یقین است: 🟩قَالَ النَّبِیُّ صلی اللّٰه علیه و آله:جُعِلَتْ قُرَّةُ عَیْنِی فِی الصَّلَاةِ...(بحارالأنوار،جلد ۷۹،ص ۱۹۳) 🟩عن سیدة النساء فاطمة ابنة سید الأنبیاء صلوات الله علیها و علی أبیها و علی بعلها و علی أبنائها الأوصیاء: أنها سألت أباها محمدا صلی الله علیه و آله فقالت یا أبتاه ما لمن تهاون بصلاته من الرجال و النساء قال یا فاطمة من تهاون بصلاته من الرجال و النساء ابتلاه الله بخمس عشرة خصلة ست منها فی دار الدنیا و ثلاث عند موته و ثلاث فی قبره و ثلاث فی القیامة إذا خرج من قبره فأما اللواتی تصیبه فی دار الدنیا فالأولی یرفع الله البرکة من عمره و یرفع الله البرکة من رزقه و یمحو الله عز و جل سیماء الصالحین من وجهه و کل عمل یعمله لا یؤجر علیه و لا یرتفع دعاؤه إلی السماء و السادسة لیس له حظ فی دعاء الصالحین و أما اللواتی تصیبه عند موته فأولاهن أنه یموت ذلیلا و الثانیة یموت جائعا و الثالثة یموت عطشانا فلو سقی من أنهار الدنیا لم یرو عطشه و أما اللواتی تصیبه فی قبره فأولاهن یوکل الله به ملکا یزعجه فی قبره و الثانیة یضیق علیه قبره و الثالثة تکون الظلمة فی قبره و أما اللواتی تصیبه یوم القیامة إذا خرج من قبره فأولاهن أن یوکل الله به ملکا یسحبه علی وجهه و الخلائق ینظرون إلیه و الثانیة یحاسب حسابا شدیدا و الثالثة لا ینظر الله إلیه و لا یزکیه و له عذاب ألیم(بحارالأنوار، جلد ۸۰،ص ۲۱) ادامه‌ دارد...👇
ترجمه‌ی روایت شریفه: از سرور بانوان، حضرت فاطمه دختر سرور پیامبران صلوات خداوند بر او و پدرش و همسرش و فرزندانش باد روایت شده است که از پدرش محمد صلی الله علیه و آله پرسید: پدرجان، جزای مردان و زنانی که نماز را سبک بشمارند، چیست؟ فرمود: ای فاطمه، هر مرد یا زنی که نمازش را سبک بشمارد، خداوند او را به پانزده خصلت گرفتار نماید: شش چیز آن در دنیا، و سه چیز هنگام مرگ، و سه چیز در قبرش، و سه چیز در قیامت هنگام بیرون آمدن از قبر به او خواهد رسید. اما آنهایی که در دنیا به آن مبتلا می‌گردد عبارتند از: اول: خداوند، خیر و برکت را از عمر او برمی دارد؛ خداوند، خیر و برکت را از روزی اش برمی دارد؛ خداوند عزیز و جلیل نشانه افراد صالح را از چهره او محو می‌کند؛ در برابر اعمالی که انجام داده پاداشی نمی گیرد؛ دعایش به سوی آسمان بالا نمی رود؛ و ششم این که هیچ بهره ای از دعای بندگان صالح ندارد. و آنهایی که هنگام مرگ به او می‌رسد: اول این که با ذلت و خواری جان می‌دهد؛ دوم این که گرسنه می‌میرد؛ و سوم اینکه تشنه جان می‌سپارد، که حتی اگر آب تمام رودخانه‌های دنیا را به او بدهند، سیراب نخواهد شد. و اما آنهایی که در قبر گریبان گیرش گردد: اول اینکه خداوند فرشته ای را بر او می‌گمارد تا در قبر آزارش دهد؛ دوم این که خداوند قبر را برایش تنگ می‌گرداند؛ و سوم این که قبرش تاریک می‌شود. و آنهایی که در روز قیامت هنگام بیرون آمدن از قبر به آن مبتلا می‌شود، عبارتند از: اول این که خداوند فرشته ای را بر او می‌گمارد تا به صورت بکشاندش در حالی که مردم به او می‌نگرند؛ دوم اینکه سخت از او حساب می‌کشند؛ و سوم این که خداوند نظر رحمت به او ننموده و پاکیزه اش نمی گرداند، و عذاب دردناکی خواهد داشت. و الحمدلله و صلّی الله علیٰ محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
«بسم الله الرحمن الرحیم» «السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرىٰ» 🔹نامه‌ی ۳۱ ، جلسه‌ی ۲۵ 🗓یک‌شنبه ، ۱۴۰۳/۰۲/۰۲ --------------------------------------- «...وَ نَوِّرْهُ بِالْحِكْمَةِ...» ✅قلب کانون حکمت و جایگاه تخلّق به احکام الهی است: 🟩عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:قَالَ إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ:أَنَا عِلْمُ اللَّهِ وَ أَنَا قَلْبُ اللَّهِ الْوَاعِی...(بحارالأنوار،جلد ۲۴،ص ۱۹۷) 🔺هرآنچه را که به‌عنوان تحوّل و دگرگونی می‌توان نشان داد،کانون آن أمیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه است. 🔺قلب تپنده‌ی خدای متعال که دربرگیرنده‌ی تمام علوم و مکارم است امام علی علیه‌السلام می‌باشند. ✅«حکمت»آن علم ثابت و غیرقابل تغییری است که به‌عقائد تعلّق می‌گیرد؛علم انسان به‌حقائق ثابت و پایدار عالَم را حکمت می‌گویند: 🟩قَالَ النَّبِیُّ صلّی الله علیه و آله:إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ(اصول کافی،جلد ۱،ص ۳۲) 🔺آیَةٌ مُحْکَمَةٌ(عقائد) 🔺فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ(اخلاق) 🔺سُنَّةٌ قَائِمَةٌ(احکام عملی) 🔺قوام اخلاق و احکام عملی به‌انسان است؛اگر انسان نباشد،نه اخلاقی خواهد بود نه احکام عملی.اخلاق و احکام عملی تغییرپذیراند: 🟩إِذْ قالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي ساجِدِينَ(سوره‌ی یوسف علیه‌السلام،آیه‌ی ۴) 🔺سجده‌ی تکریم که جزء احکام عملی به‌شمار می‌رود قبل از اسلام بوده و نبیّ اکرم صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله آن را نسخ فرمودند. ✅امّا قوام عقائد به‌انسان نیست؛چه انسان باشد چه نباشد عقائد موجوداند.در عقائد تحوّل و دگرگونی راه ندارد. علم انسان به حقیقت أشیاء حکمت نامیده می‌شود و حقائق أشیاء که تغییر نمی‌کنند. ✅حکمت در آیات نورانی قرآن کریم: 🟩رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ(سوره‌ی بقره،آیه‌ی ۱۲۹) 🔺حکمت نمی‌تواند از کتاب جدا باشد. 🔺حکمت برای اخلاق و احکام عملی پشتوانه است. 🟩كَما أَرْسَلْنا فِيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِنا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ(سوره‌ی بقره،آیه‌ی ۱۵۱) 🔺کتاب بدون حکمت به‌درد نمی‌خورد(جریان سقیفه‌ی بنی‌ساعده) 🔺حکمت أخصّ از کتاب است. 🟩يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ(سوره‌ی بقره،آیه‌ی ۲۶۹) 🔺حکمت خیر کثیر است. 🔺خدای متعال حکمت را به هرکسی نمی‌دهد. ✅«خیر کثیر»در روایات: 🟩عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه‌السلام یَقُولُ:وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً كَثِیراً قَالَ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ...(بحارالأنوار،جلد ۱،ص ۲۱۴،ح ۲۴) 🟩عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ:سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً كَثِیراً فَقَالَ إِنَّ الْحِكْمَةَ الْمَعْرِفَةُ وَ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ...(بحارالأنوار،جلد ۱،ص ۲۱۵،ح ۲۵) 🔺حکمت یعنی شناخت امام علیه‌السلام؛شناخت امام علیه‌السلام یعنی پی‌بردن به‌‌باطن و حقائق عالَم ✅در ذیل روایات،معرفت به‌ سه‌چیز تعلّق گرفته: ۱)الله ۲)الرّسول ۳)الإمام 🔺این تعدّد عددی نیست؛بلکه رتبی و مقامی‌ می‌باشد. 🔺بقیه‌ی معارف و حقائق،استقلال ذاتی ندارند و شأنی از شئون معرفة‌الإمام می‌باشند(مثل معرفت نسبت به جبرائیل علیه‌السلام که از أوّل خلقت تا الآن ثابت بوده و تغییر ناپذیر است) و الحمدلله و صلّی الله علیٰ محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
«بسم الله الرحمن الرحیم» «السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرىٰ» 🔹نامه‌ی ۳۱ ، جلسه‌ی ۲۶ 🗓سه‌شنبه ، ۱۴۰۳/۰۲/۰۴ -------------------------------------- «...وَ نَوِّرْهُ بِالْحِكْمَةِ...» ✅«حکمت»همان«معرفت»است و از آن‌جا که معرفت غایت خلقت می‌باشد،رسیدن به‌حکمت مقصد خلقت است. ✅در منطق روایات،معرفت به سه‌چیز تعلّق می‌گیرد: ۱)معرفة‌ الله ۲)معرفة الرّسول ۳)معرفة الإمام 🔺این تعدّد رتبی و مقامی است نه‌زمانی؛لذا این تفکیک برای توجّه به‌مقامات می‌باشد؛حال آن‌که یک‌معرفت بیشتر وجود ندارد. 🔺این معارف به‌نحو فطری در وجود همه‌ی افراد نهادینه شده است و کسی از آن مستثنیٰ نیست: 🟩...فِطْرَتَ اللَّـهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّـهِ...(سوره‌ی روم،آیه‌ی ۳۰) 🔺اضافه‌شدن فطرت به‌اسم شریف«الله»،نفی هرگونه حیثیّت می‌کند؛اسم شریف«الله»جامع تمام اوصاف و کمالات است و روشن می‌کند این معرفت باید به‌تمام اسماء،اوصاف و کمالات تعلّق بگیرد(جنس معرفت برای انسان) 🔺تبدیل و تغییر در جعل معرفت نیست و همه‌ی افراد این‌گونه خلق شده‌اند. ✅روایات ذیل این آیه‌ی شریفه: 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:فَطَرَهُمْ عَلَی التَّوْحِیدِ(بحارالأنوار،جلد ۳،ص ۲۷۷) 🔺همه‌ی فطرت‌ها بر اساس خداشناسی جعل شده‌اند. 🔺چون کسب معرفت به مجهول ذاتی محال است،بنابراین دور از حکمت خدای متعال است که امر به‌‌کسب معرفت نسبت به‌مجهول کرده باشد. 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:هِیَ الْإِسْلَامُ(بحارالأنوار،جلد ۳،ص ۲۷۸) 🔺دین یک أمر فطری است. 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:هُوَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام إِلَی هَاهُنَا التَّوْحِیدُ(بحارالأنوار،جلد ۳،ص ۲۷۷) ✅جنس ولیّ بر دوگونه است: ۱)انبیاء علیهم‌السلام ۲)اوصیاء علیهم‌السلام 🔺پدر و مادر در مصداق،فرزند را به‌اشتباه می‌اندازند تا او ولیّ غیر الهی را تبعیت کند نه در مفهوم ولیّ؛هیچ‌کس در اصل پرستش خطاء نمی‌کند،لکن اشتباه در جهت این پرستش است: 🟩قال النّبی صلّی الله علیه و آله:كُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَی الْفِطْرَةِ فَأَبَوَاهُ یُهَوِّدَانِهِ وَ یُنَصِّرَانِهِ وَ یُمَجِّسَانِهِ(بحارالأنوار،جلد ۵۸،ص ۱۸۷) ✅کلام شریف امام أمیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه در نهج‌البلاغه‌ی شریف ناظر به‌جایگاه مهم«قلب»در وجود انسان و چگونگی تصرّف قلب به‌وسیله‌ی قوای موجود در ذات آن: 🟩لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا اَلْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ وَ ذَلِكَ اَلْقَلْبُ وَ ذَلِكَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ اَلْحِكْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلاَفِهَا...(حکمت ۱۰۸) 🔺حکمت وصف قلب است و مرزبندی بین ایمان و کفر در همین جایگاه روشن می‌شود. 🔺انسان مأمور به‌آن‌چیزی است که در وجودش جعل شده. 🔺خدای متعال نمی‌شود انسان را به‌چیزی أمر کند که در او نیست؛چون حکمت عین ذات خدای متعال است و این‌گونه أمرکردن خلاف حکمت است؛در واقع این نوع از أمر،وجوب وجود خود خدای متعال را زیرسؤال می‌برد. 🔺معرفت انسان به‌خدا‌ی متعال و اهل‌بیت علیهم‌السلام جدا از ذات او نیست و او می‌تواند با علم حضوری این مسئله را تصدیق کند. ✅معرفت با سه‌رتبه در آیات و روایات مطرح شده است: ۱)معرفت عمومی:اقلّ معرفت است و همه‌ی افراد موظّف بر اقرار به‌آن می‌باشند(مثلا معتقد باشند صرف اطاعت از این امام واجب است): 🟩...عارفا بحقّکم...(جامعه‌ی کبیره) 🔺این معرفت فقط ناظر به‌بُعد تشریعی است. 🔺اقلّ شناخت که مرز بین شیعه و غیر آن را روشن می‌سازد. ۲)معرفت خواص:علاوه بر شناخت تشریعی،شناخت تکوینی هم موجود است؛اینکه امام معصوم علیه‌السلام را واسطه‌ی فیض تشریعی و تکوینی بدانیم. الف)وسائط فیض تکوینی: 🟩...و بکم ینزّل الغیث و بکم یمسک السّماء أن تقع علی الأرض الّا بإذنه...(زیارت جامعه‌ی کبیره) 🟩خَلَقَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها...(سوره‌ی لقمان،آیه‌ی ۱۰) 🟩...وَ بِنَا یَنْشُرُ الرَّحْمَةَ وَ یُخْرِجُ بَرَكَاتِ الْأَرْضِ...(بحارالأنوار،جلد ۲۳،ص ۵) 🟩...وَ بِنَا یُسْتَجَابُ الدُّعَاءُ وَ یُدْفَعُ الْبَلَاءُ...(بحارالأنوار،جلد ۲۷،ص ۱۹۷) 🟩...وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّـهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ...(سوره‌ی حج،آیه‌ی ۳۹) ب)وسائط فیض تشریعی: 🟩قال الإمام الباقر علیه‌السلام:بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ...(بحارالأنوار،جلد ۲۳،ص ۱۰۱) 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:...نَحْنُ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ وَ خَزَنَةُ عِلْمِ اللَّهِ وَ عَیْبَةُ وَحْیِ اللَّهِ...(بحارالأنوار،جلد ۲۶،ص ۲۴۷) ادامه دارد...👇
۳)معرفت خاص الخاص:در اینجا دیگر بحث تشریع مطرح نیست و حضرات دیگر به‌عنوان وسائط فیض دیده نمی‌شوند؛بلکه اهل‌بیت علیهم‌السلام«أسماء الحسنی»می‌باشند؛یعنی خود خدای متعال در این موضع ظاهر است: 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی الَّذِی لَا یَقْبَلُ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا قَالَ فَادْعُوهُ بِهَا(بحارالأنوار،جلد ۹۱،ص ۶) 🟩...و بأسمائک الّتی ملأت ارکان کلّ شیء...(دعای کمیل) 🟩وَ أَرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَسْقَيْناكُمُوهُ وَ ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنِينَ(سوره‌ی حجر،آیه‌ی ۲۲) 🔺اسم شریف«مرسِل»،ابرها را می‌فرستد. 🔺اسم شریف«محیی»زنده می‌کند. و الحمدلله و صلّی الله علیٰ محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
ترجمه‌ی روایت: پس ابن مقفّع گفت: این خلق را می‌بینید - و با دستش به سوی محل طواف اشاره نمود - از ایشان یک نفر نیست که من نام انسانیت را از برای او ثابت گردانم مگر آن شیخ که نشسته است یعنی جعفر بن محمد، اما بقیه، فرومایگان و چهار پایانند. ابن ابی العوجاء گفت: چگونه این نام را از برای آن شیخ ثابت می‌گردانی و از برای این گروه ثابت نمی دانی؟ گفت: زیرا من در نزد او چیزی چند دیده‌ام که آن را در نزد ایشان ندیده ام. ابن ابی العوجاء گفت: ناچار باید که آنچه را در شأن او گفتی از او امتحان کنیم تا معلوم شود. ابن مقفّع گفت: چنین مکن! زیرا که من می‌ترسم که آنچه را در دست داری بر تو فاسد گرداند. ابن ابی العوجاء گفت: اعتقاد تو این نیست و لیکن می‌ترسی که اعتقاد تو در قرار دادن او را در محلی که وصف کردی در نزد من سست گردد. ابن مقفّع گفت: حال که در باره من این توهم نمودی برخیز و به نزدش برو و آنچه میتوانی خود را از لغزش محافظت کن و عنان خویش را به سوی مدارا و سهل انگاری میل مده بلکه آن را محکم نگاه دار که به محض اندک سهل انگاری تو را به بندی مبتلی می‌کند که از آن خلاصی نداشته باشی. و برای آنچه بحث می‌کنی علامتی قرار بده که سود و زیانت مشخص باشد. راوی می‌گوید: ابن ابی العوجاء برخاست و من و ابن مقفّع ماندیم و در آنجا با هم نشستیم. چون ابن ابی العوجاء به سوی ما برگشت گفت: ای پسر مقفّع این آدمی زاده نیست! و اگر در دنیا روحانی ای باشد که چون خواهد در ظاهر صاحب جسم شود و چون خواهد در باطن روح صرف گردد همین شخص است... و الحمدلله و صلّی الله علی محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
«بسم الله الرحمن الرحیم» «السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرىٰ» 🔹نامه‌ی ۳۱ ، جلسه‌ی ۲۷ 🗓یک‌شنبه ، ۱۴۰۳/۰۲/۰۹ ------------------------------------- «...وَ نَوِّرْهُ بِالْحِكْمَةِ...» ✅در آیات ۲۳ تا ۳۹ از سوره‌ی مبارکه‌ی إسراء و روایات شریفه،«حکمت»(معرفة‌الإمام)در کنار اخلاق و احکام عملی آمده است: 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً كَثِیراً قَالَ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ وَ اجْتِنَابُ الْكَبَائِرِ الَّتِی أَوْجَبَ اللَّهُ عَلَیْهَا النَّارَ(بحارالأنوار،جلد ۱،ص ۲۱۴) 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:...إِنَّ الْحِكْمَةَ الْمَعْرِفَةُ وَ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ...(بحارالأنوار،جلد ۱،ص ۵) 🟩وَ قَضى‏ رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَرِيماً(۲۳)وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيراً(۲۴)رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما فِي نُفُوسِكُمْ إِنْ تَكُونُوا صالِحِينَ فَإِنَّهُ كانَ لِلْأَوَّابِينَ غَفُوراً(۲۵)وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً(۲۹)ذلِكَ مِمَّا أَوْحى‏ إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّـهِ إِلهاً آخَرَ فَتُلْقى‏ فِي جَهَنَّمَ مَلُوماً مَدْحُوراً(۳۹) 🔺این در حالی است که جنس حکمت با جنس اخلاق و احکام عملی متفاوت است! ✅این مقارنت اخلاق و احکام عملی با حکمت به‌این دلیل است که:حکمت می‌تواند در سینه‌ی فرد منافق هم قرار بگیرد؛بنابراین احکام عملی و اخلاق آمده‌اند تا بین ایمان و نفاق،مرزبندی نمایند.احکام عملی آمده‌اند تا مؤمنین را از جبهه‌ی نفاق جدا کنند: 🟩خُذِ اَلْحِكْمَةَ أَنَّى كَانَتْ فَإِنَّ اَلْحِكْمَةَ تَكُونُ فِي صَدْرِ اَلْمُنَافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِي صَدْرِهِ حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْكُنَ إِلَى صَوَاحِبِهَا فِي صَدْرِ اَلْمُؤْمِنِ(حکمت ۷۹) 🔺حکمت می‌تواند در سینه‌ی منافق باشد ولی نمی‌تواند آرام بگیرد. 🔺جایگاه حکمت،سینه‌ی مؤمن است. 🟩...وَ قَوْلُهُمْ شِفَاءٌ وَ فِعْلُهُمُ اَلدَّاءُ...(خطبه‌ی ۱۹۴) ✅آیات و روایاتی که به‌حکمت در سینه‌ی منافقین تصریح می‌فرمایند: 🟩كَمَثَلِ الشَّيْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قالَ إِنِّي بَرِي‏ءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ(سوره‌ی حشر،آیه‌ی ۱۶) 🔺اشاره‌ به‌گستردگی نفاق 🟩...فَقَالَ ابْنُ الْمُقَفَّعِ تَرَوْنَ هَذَا الْخَلْقَ وَ أَوْمَی بِیَدِهِ إِلَی مَوْضِعِ الطَّوَافِ مَا مِنْهُمْ أَحَدٌ أُوجِبُ لَهُ اسْمَ الْإِنْسَانِیَّةِ إِلَّا ذَلِكَ الشَّیْخُ الْجَالِسُ یَعْنِی جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیهما السلام فَأَمَّا الْبَاقُونَ فَرَعَاعٌ وَ بَهَائِمُ فَقَالَ لَهُ ابْنُ أَبِی الْعَوْجَاءِ وَ كَیْفَ أَوْجَبْتَ هَذَا الِاسْمَ لِهَذَا الشَّیْخِ دُونَ هَؤُلَاءِ قَالَ لِأَنِّی رَأَیْتُ عِنْدَهُ مَا لَمْ أَرَ عِنْدَهُمْ فَقَالَ ابْنُ أَبِی الْعَوْجَاءِ مَا بُدٌّ مِنِ اخْتِبَارِ مَا قُلْتَ فِیهِ مِنْهُ فَقَالَ لَهُ ابْنُ الْمُقَفَّعِ لَا تَفْعَلْ فَإِنِّی أَخَافُ أَنْ یُفْسِدَ عَلَیْكَ مَا فِی یَدِكَ فَقَالَ لَیْسَ ذَا رَأْیَكَ وَ لَكِنَّكَ تَخَافُ أَنْ یَضْعُفَ رَأْیُكَ عِنْدِی فِی إِحْلَالِكَ إِیَّاهُ الْمَحَلَّ الَّذِی وَصَفْتَ فَقَالَ ابْنُ الْمُقَفَّعِ أَمَّا إِذَا تَوَهَّمْتَ عَلَیَّ هَذَا فَقُمْ إِلَیْهِ وَ تَحَفَّظْ مَا اسْتَطَعْتَ مِنَ الزَّلَلِ وَ لَا تَثْنِ عِنَانَكَ إِلَی اسْتِرْسَالٍ یُسَلِّمْكَ إِلَی عِقَالٍ وَ سِمْهُ مَا لَكَ أَوْ عَلَیْكَ قَالَ فَقَامَ ابْنُ أَبِی الْعَوْجَاءِ وَ بَقِیتُ وَ ابْنُ الْمُقَفَّعِ فَرَجَعَ إِلَیْنَا وَ قَالَ یَا ابْنَ الْمُقَفَّعِ مَا هَذَا بِبَشَرٍ وَ إِنْ كَانَ فِی الدُّنْیَا رُوحَانِیٌّ یَتَجَسَّدُ إِذَا شَاءَ ظَاهِراً وَ یَتَرَوَّحُ إِذَا شَاءَ بَاطِناً فَهُوَ هَذَا...(بحارالأنوار،جلد ۳،ص ۴۳) ادامه‌ دارد...👇
ترجمه‌ی روایت: پس ابن مقفّع گفت: این خلق را می‌بینید - و با دستش به سوی محل طواف اشاره نمود - از ایشان یک نفر نیست که من نام انسانیت را از برای او ثابت گردانم مگر آن شیخ که نشسته است یعنی جعفر بن محمد، اما بقیه، فرومایگان و چهار پایانند. ابن ابی العوجاء گفت: چگونه این نام را از برای آن شیخ ثابت می‌گردانی و از برای این گروه ثابت نمی دانی؟ گفت: زیرا من در نزد او چیزی چند دیده‌ام که آن را در نزد ایشان ندیده ام. ابن ابی العوجاء گفت: ناچار باید که آنچه را در شأن او گفتی از او امتحان کنیم تا معلوم شود. ابن مقفّع گفت: چنین مکن! زیرا که من می‌ترسم که آنچه را در دست داری بر تو فاسد گرداند. ابن ابی العوجاء گفت: اعتقاد تو این نیست و لیکن می‌ترسی که اعتقاد تو در قرار دادن او را در محلی که وصف کردی در نزد من سست گردد. ابن مقفّع گفت: حال که در باره من این توهم نمودی برخیز و به نزدش برو و آنچه میتوانی خود را از لغزش محافظت کن و عنان خویش را به سوی مدارا و سهل انگاری میل مده بلکه آن را محکم نگاه دار که به محض اندک سهل انگاری تو را به بندی مبتلی می‌کند که از آن خلاصی نداشته باشی. و برای آنچه بحث می‌کنی علامتی قرار بده که سود و زیانت مشخص باشد. راوی می‌گوید: ابن ابی العوجاء برخاست و من و ابن مقفّع ماندیم و در آنجا با هم نشستیم. چون ابن ابی العوجاء به سوی ما برگشت گفت: ای پسر مقفّع این آدمی زاده نیست! و اگر در دنیا روحانی ای باشد که چون خواهد در ظاهر صاحب جسم شود و چون خواهد در باطن روح صرف گردد همین شخص است... و الحمدلله و صلّی الله علی محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━