یَلدا در انگاره های تربیتی نهج البلاغه
🌷⬇️🌷
لا تَنقُضْ سُنَّةً صالحةً...وَ اجْتَمعتْ بِهَا الاُلفة...لا تُحدِثَنَّ سُنّةً تَضُرُّ..تلکَ السُّنَن..
این فرمایش و دستور أکید اجتماعی ے امیر بیان و صاحب بَنان؛ شاه مردان مرتضیٰ علی علیه السلام به سردار یَمَني خویش مالک اشتر در إحیای تمدن نوین اسلامی در آفریقای آن روز به مرکزیت شهر تاریخی و کُهن مصر میباشد.
🔰💠🔰💠🔰
مولایمان صریحا میفرماید: نباید با سنت ها و آیین های نیک مخالفت بورزی؛ آیین هایی که سبب آبستن اُلفت ها و صمیمیت ها در بین مردم میشود.
🔘🔻🔘🔺🔘
🎀 ضرورت حفظ چنین سنّت ها و آیین ها در پاسداشت و تکریم اجتماعات و جامعه انسانی آنقدر مهم هست که امیرالمؤمنین این أبرمرد دانایی ها در جامعه شناسی و روان شناسی به سردار یمنی و بافهم ے خویش صریحاً دستور میفرماید:
بطور حتم نباید بدنبال جایگزین روش هایی باشی که به این سنت های پسندیده و مردمی ضرر و صدمه ای بزند.
🌻📚🌻📚🌻
پ.ن. این فرمایش مولا را میشود در راستای احیا و پاسداشت آیین های ایرانی خودمان مانند " یلدا ؛ نوروز ؛ نامه برفي " و ... قرار داد که مجرای آبستن مؤلفه های رأفت و اُلفت اجتماعی میگردد.
🌐🌀🌐🌀🌐
❇️ بنابراین بر خامهٔ نوشتاری و گفتاری برخی اندیشمندان محترم که چنین آیین ها و سنّت ها را خلاف مسیر توحید و عبودیت میدانند!! نقد جدّي وارد است. و افاضات شان از حیث منطق علمی و روش دین پژوهي کامل نیست و ناصحیح میباشد.
🌺🌺🌺🌺
@madrese_yar
شب سردی بود...
زن بيرون ميوهفروشى زُل زده بود به مردمى كه ميوه مىخريدند .
شاگرد ميوهفروش ، تُند تُند پاكتهاى ميوه را داخل ماشين مشترىها مىگذاشت و انعام مىگرفت .
زن با خودش فكر مىكرد چه مىشد او هم مىتوانست ميوه بخرد و ببرد خانه...
رفت نزديكتر...
چشمش افتاد به جعبه چوبى بيرون مغازه كه ميوههاى خراب و گنديده داخلش بود.
با خودش گفت : «چه خوبه سالمترهاشو ببرم خونه»
مىتوانست قسمتهاى خراب ميوهها را جدا كند و بقيه را به بچههايش بدهد... هم اسراف نمىشد و هم بچههايش شاد مىشدند .
برق خوشحالى در چشمانش دويد...
ديگر سردش نبود!
زن رفت جلو ، نشست پاى جعبه ميوه . تا دستش را برد داخل جعبه ، شاگرد ميوهفروش گفت : « دست نزن ننه ! بلند شو و برو دنبال كارت ! »
زن زود بلند شد ، خجالت كشيد .
چند تا از مشترىها نگاهش كردند . صورتش را قرص گرفت... دوباره سردش شد...
راهش را كشيد و رفت.
چند قدم بيشتر دور نشده بود كه خانمى صدايش زد : «مادرجان ، مادرجان ! »
زن ايستاد ، برگشت و به آن زن نگاه كرد . زن لبخندى زد و به او گفت :
« اينارو براى شما گرفتم . »
سه تا پلاستيك دستش بود ، پُر از ميوه ؛ موز ، پرتقال و انار .
زن گفت : دستت درد نكنه ، اما من مستحق نيستم .
زن گفت :
« اما من مستحقم مادر . من مستحق داشتن شعور انسان بودن و به همنوع توجه كردن و دوست داشتن همه انسانها و احترام گذاشتن به همه آنها بىهيچ توقعى . اگه اينارو نگيرى ، دلمو شكستى . جون بچههات بگير . »
زن منتظر جواب زن نماند ، ميوهها را داد دست زن و سريع دور شد... زن هنوز ايستاده بود و رفتن زن را نگاه مىكرد .
قطره اشكى كه در چشمش جمع شده بود ، غلتيد روى صورتش . دوباره گرمش شده بود... با صدايى لرزان گفت : « پيرشى !... خير ببينى...»
هيچ ورزشى براى قلب ، بهتر از خم شدن و گرفتن دست افتادگان نیست
پیشاپیش یلدای مهربانی که نماد خانواده دوستی و عشق ورزیدن به همنوع است را شادباش میگویم .
🍍🍌🍋🍊🍉🍈🍇🍏🍐
یلدای امسال در هنگام خرید میوه
سهم تنگدستان آبرومند را فراموش نکنیم .
@madrese_yar
لـاٰفَتـےٰاِلـا؏َـلـےلـاَٰسیْفــــَاِلـاذوالفَـقـاٰر:
متن داخل برگه چی هست؟👆
#پیام_مخاطب
#ایده
#رزق
@madrese_yar
ام ابیها - بی کلام.mp3
8.41M
🥀🍂🥀🍂
🎶سرود: ام ابیها💔
🤐بی کلام
👈🏽 مناسب برای استفاده در کلیپ های مراسم فاطمیه در مدارس
#صوت
#فاطمیه
@madrese_yar