هدایت شده از پایگاه خبری علوم انسانی مفتاح
12.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢الزامات فقه پویا در جهت تحقق اهداف انبیاء
📹 آیت الله کعبی در جلسه هم اندیشی فقه نظام(بخش اول):
🔷 «اگر بخواهیم فقه متحرک باشد و اهداف و مکتب انبیاء را در ساحت عمل محقق کند مجموعه الزاماتی دارد که نیاز است فقیه به آن ها پایبند باشد و این موارد در استنباط، محتوا، ساختار، نتایج و خروجی سیستم موثر است: اول...»
ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_
#فقه_نظام
#سلسله_جلسات
#دبیرخانه_مفتاح
#قم
🔳 با #مفتاح همراه باشید
🆔 @meftaah_com
هدایت شده از نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
🔸این عَلَمی که بلند شده، نباید بیفتد🔸
📝#خاطره دکتر علی حائری از ملاقات #آیت_الله_حائری_شیرازی با #آیت_الله_سیستانی
🕌 پس از استقرارمان در هتل نجف، پدر غسل زیارت کرد و دشداشۀ سفیدِ بلندی پوشید و به جای عمامه یک دستار سفید به سر کشید. عصا به دست، با آن محاسن سفید، هیبت دلربایی پیدا کرده بودند. به مزاح گفتم: بسان حضرت موسی شدید! لبخند زدند و گفتند: با این هیبت قابل شناسایی ام؟
سری به انکار و لبخند تکان دادم و به سمت حرم راه افتادیم.
🕌 به محض ورود در حرم، پاها را برهنه کردند. سرشان کاملاً پایین بود. چیزی را با صدای بی جوهری تند تند زمزمه میکردند و اشکشان متصل جاری بود. حال عجیبی پیدا کرده بودند. این حال و این حجم از تواضع را نه در حرم رضوی و نه حتی در کربلای معلی ندیده بودم. گویی هیبت امیر مؤمنان را به تمامه درک میکردند. گوشۀ حیاط حرم در آفتاب سوزان نشستند و شروع به خواندن زیارت کردند. به نظرم زیارت جامعه کبیره بود. نمیدانم، هرچه بود، طولانی بود. زیارت که تمام شد، باز با تواضعی زائدالوصف به سمت حرم راه افتادیم. هر دیوار یا دری را که میدیدند گونه ها را متواضعانه به آن می مالیدند. صورت یکسره تَر بود و اشک، دائم سرازیر. سرشان پایین بود و یک لحظه هم سر را بلند نکردند. بوسه ای کوتاه به گوشه ضریح و زیارتی مختصر. بدون آنکه روی برگردانند، سر به زیر و آرام آرام عقب رفتند. حالشان طبیعی نبود. گویا اتفاقی رخ داده بود که من از درک آن عاجز بودم. نماز ظهر را هم همانجا خواندیم.
🕌 در مسیر بازگشت، درست در ورودی، یک فردی که روی ولیچر بود -یک انسان هیکل مندِ نورانی، با جای مهر روی پیشانی بلندش و یک لباس سفید - حال معنوی پدر را که دید، دست پدر را محکم گرفت و بصورت چسباند. میبوسد و می گریست و فریاد میزد: یا ابا صالح مددی! ... یا انصار دین الله مددی! پدر که متوجه حال غریب او شده بودند، آرام دستشان به قلبش کشیدند و پیشانی اش را بوسیدند و گفتند: «یا اخی! سیأتی قريباً، اطمئن، اطمئن، نحن أيضاً ننتظره ...»
آرام شد و دست پدر را بوسید و رها کرد. این مواجهه توجه برخی را به ما جلب کرد؛ مِن جمله، سید جوانی که متوجه شدم دارد پشت سر ما به سمت هتل میآید. در ورودی هتل، خودش را به ما رساند. به من با ته لهجۀ عربی گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» بدون آنکه جواب مشخصی بدهم گفتم: «مطلبی هست؟»
گفت از طرف آیت الله سیستانی است و برای ترتیب ملاقات آمده. یکه خوردیم، گویا پس از دیدار پدر با عبدالمهدی کربلایی (امام جمعۀ کربلا)، ایشان زمان مراجعت ما را به نجف، به دفتر آیت الله اطلاع داده و ایشان آمادگی این دیدار را داشتند. البته شاید کسی از همراهان ما این تقاضا را از عبدالمهدی کرده باشد که من مطلع نبودم.
🕌 بگذریم. به پدر در راه گفتم. ایشان هم کمی غافلگیر شدند. ... بنا شد کسی از دفتر برای راهنمایی بیاید. یک پیرمرد سیه چرده عینکی آمد. فاصلۀ هتل و دفتر آیت الله را پیاده راه افتادیم. جلو کوچه، گیت بازرسی بود. چیزی به عربی گفت، زنجیر را برداشتند و وارد دفتر شدیم. ما که چند نفری بودیم را در اتاق انتظار جای دادند و پدر را بردند. چند دقیقه بعد، دنبال من هم آمدند. گویا پدر سفارش کرده بود. قبل از ورود، کسی به من فهماند که فقط مصافحه کنم. اینجا دست بوسی قدغن است. خیلی ساده، دو زانو در اتاق بزرگی که با موکت پوشیده شده بود، کنار میزی کوچک روی ملحفه ای سفید نشسته بودند. خیلی لاغرتر از آن چیزی که تصور میکردم. پیشانی را بوسیدم و سلام کردم. گویا در خلال صحبت با پدر بودند. پاسخ سلام را دادند. فارسی را روان صحبت میکردند اما با ته لهجۀ غلیظ عربی.
🕌 از مرحوم پدر بزرگ ما -شیخ عبدالحسین حائری- گفتند که ایشان را ندیده بودند، اما به عنوان یک فقیه زاهد متقی در کربلا معروف بودند. بعد، از پدر گفت که مطالب شما را مدتیست پیگیری می کنم. از طرح «فلاحت در فراغت» خبر داشت. می گفت ورود در اینگونه مسائل، روحانیت را واقع بین میکند. از نظریات اقتصادی پدر مطلع بود و میگفت هر چند شاید قابلیت اجرا نداشته باشد اما تحقیقات در این رابطه را برای اسلام مفید می دانم و قائلم از وجوهات میتوان در آن خرج کرد و حمایت خواهند کرد. بعد گفتند: «با این همه، #احترامی که برای شما قائلم، بیشتر به خاطر #مواضعتان و حضور فعالتان در #قضایای_سال_گذشته است (این دیدار در سال 89 واقع شده بود [و منظور ایشان، فتنۀ سال 88 است]).
اندکی تأمل کردند، بعد ادامه دادند:
«این #عَلَم، حالا که بلند شده، #نباید_بیفتد. اگر افتاد دیگر هیچ کس نمیتواند آنرا بلند کند. البته که مسائلی هست که باید بیان شود که حفظ این عَلَم و بیان آن مسائل، مانعة الجمع نیست. شما در شرایطی که مسئولیتی نداشتید و شاید بی مهری هایی دیده باشید، نقش ممتازی ایفا کردید»
(ادامه دارد) ...
منبع: (@dralihaeri در تلگرام)
@haerishirazi
هدایت شده از نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
ادامه ...
🕌 پدر که گویا یکّه خورده باشد، سرش را بلند کرد. نگاهی به آیت الله انداخت و بعد نگاهی به من کرد. گویا مایل نبودند برخی مسائل را در حضور من بیان کنند. گفتند چند نفری میهمان داریم. با اجازۀ شما، علی برود ایشان را بیاورد تا از زیارت شما محروم نباشند. به اتفاق یکی از اعضای دفتر، به اتاق انتظار رفتیم و بعد از چند دقیقه به سالن برگشتیم. همان شخص این بار بالای سر آیت الله ایستاده بود و تکرار میکرد: «فقط مصافحه، دستبوسی ممنوع». گرد ایشان نشستیم. گفتند: «عزیزان همه شیرازی هستید؟» همه پاسخ دادند.
گفتند: «اولاً قدر این حاج آقا که همراهش به دیدن من آمدید را بدانید. انسان وارسته ای است و برخی اوصافش کم نظیر است». بعد گفتند: «دو گوهر در شهر شما زندگی میکنند که تا هستند، از وجودشان مستفیض شوید. اینها نورند! یکی آیت الله آشیخ محمد رضا حدائق و دیگری آیت الله پاکدل». بعد نگاهی به من کردند و گفتند: «اهل زیارت قبر حافظ هستی؟» گفتم بله.
گفتند: «از جانب من برو و بالای سر قبر حافظ فاتحه بخوان». بعد اندکی سکوت کردند و گفتند: «به مسئولین سلام مرا برسان و بگو: حافظ، سینه سوخته بوده. اهل معنا بوده. وصیت کرده قبرش زیارتگاه باشد. ترتیبی دهند از این حالت که هرکس تفریحی که جای دیگری نمیتواند بکند، می رود آنجا انجام می دهد، در بیاید! زیارتگاه، جای قلیان و قهوه خانه نیست. جای ادب است. آدم باید آنجا به یاد خدا بیفتد، نه به یاد خلق خدا که دخترها و پسرها قرارشان را آنجا میگذارند [با خنده].»
🕌 همه از اشراف آیت الله به جزئیات امور شهرمان مبهوت بودیم. کسی را صدا زدند که برای میهمان ها دُرّ نجف بیاورید. با دستشان هدیه ها را بدستمان کردند و گفتند تا هر وقت که مایل بودید در نجف بمانید، اسبابش را فراهم میکنند و متواضعانه جمع را ترک کردند و من هنوز در فکر اِشراف آیت الله به امور بودم.
منبع: (@dralihaeri در تلگرام)
@haerishirazi
🔅لَقَد مَنَّ اللَّهُ عَلَى المُؤمِنينَ إِذ بَعَثَ فيهِم رَسولًا مِن أَنفُسِهِم يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ🔅
🚩🚩عید مبعث نبی اکرم(صلی الله علیه و آله)بر تمامی مسلمانان مبارک باد.
•┈••✾••┈•
♨️موسسه امام هادي(عليه السلام):
https://eitaa.com/madresetakhasosiemamhadi
هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
مواضع حکیمانه آیتالله سیستانی در دیدار پاپ
«محسن قمی» معاون ارتباطات بینالملل دفتر مقام معظم رهبری:
🔹مواضع حکیمانه آیتالله سیستانی در دیدار رهبرکاتولیکهای جهان مایه عزت اسلام شد.
🔹تأکیدات آیتالله سیستانی در این دیدار تاریخی بر مسائل مهم بینالمللی از جمله اشغالی خواندن قدس شریف، خط بطلانی بر توطئه عادیسازی روابط با رژیم اشغالگر قدس بود.
🔹ابراز نارضایتی آیتالله سیستانی از وضعیت فقر، محرومیت، تبعیض و نیزتحریم و تأکید بر اینکه رهبران دینی باید به مسئولیت خود عمل کنند، می تواند مصداق بارز آموزه قرآنی «کلمه سواء» میان پیروان و رهبران ادیان ابراهیمی باشد که باید منتظرنتایج آن باشیم.
@TasnimNews
هدايت تحصيلي عليدوست.mp3
17.11M
#هدايت_تحصيلي
🎙استاد أبو القاسم عليدوست[حفظه الله]
🔸أهميت فقه وأصول
🔹ضرورت تحصيل رسائل ومکاسب
🔸روش شناسي تحصيل رسائل ومکاسب
💥#پيشنهاد_دانلود
•┈••✾••┈•
♨️موسسه امام هادي(عليه السلام):
https://eitaa.com/madresetakhasosiemamhadi
امروز ۲۲ اسفند (سال ۱۳۷۷)
برابر است با ۲۲ دومین سالگرد رحلت بزرگمردی با اخلاص و با تواضع ، مؤلف کتب ارزشمند و کم نظیر :
منتهی الدرایة في شرح الكفاية ،
هدی الطالب في شرح المكاسب ،
ینابیع الفقه و...
مرحوم حضرت آیت الله حاج سیّد محمّدجعفر مروّج جزائری ، از علمای بزرگ خوزستان و قم ، و یکی از شاگردان حضرات آیات :
شیخ ضیاءالدین عراقی ،
سید ابوالحسن اصفهانی ،
سید محسن طباطبائی حکیم ،
سید محمود شاهرودی ،
و دیگر علمای نجف اشرف بود .
💢شادي روح فقيه عاليقدر آيت الله مروج قدس سره صلوات💢
•┈••✾••┈•
♨️موسسه امام هادي(عليه السلام):
https://eitaa.com/madresetakhasosiemamhadi
💥#ويژه_نامه
گزيده ايي از مصاحبه مجله"حوزه" با آيت الله مروج قد سره.
🗓تاريخ إنتشار: سال 1379
🔖شماره:98
⬇️⬇️⬇️
#بخش_اول
⭕️از چه زمانى شروع به تحصیل کردید و در چه حوزه اى مشغول به فراگیرى دانشهاى دینى شدید؟
✅13 ـ 14 ساله بودم که به تشویق مرحوم والد در زادگاهم شهرستان شوشتر مشغول تحصیل شدم. جامع المقدمات را خدمت مرحوم والد و برخى دیگر از دروس عربى را نزد علماى دیگر شوشتر فرا گرفتم. پس از مقدمات عربى فقه و اصول را نیز در محضر مرحوم والد شروع کردم. معالم و مقدارى از لمعه و شرایع را نزد ایشان خواندم. در حدود 21 ساله بودم که براى ادامه تحصیل به نجف اشرف مشرف شدم. مکاسب را خدمت مرحوم آقا سیّد على نورى و بخشى از رسائل را خدمت مرحوم آیت اللّه شاهرودى و بخش دیگر آن را خدمت دیگر علما به صورت متفرقه خواندم.
پس از به پایان بردن سطح به درس خارج رفتم. اوّلین درس خارجى که شرکت کردم درس مرحوم آقا ضیاء عراقى بود که هم فقه و هم اصول را خدمت ایشان فرا گرفتم. پس از مدتى مسافرتى به ایران پیش آمد. به خوزستان رفتم. آن جا بودم که آقا ضیاء به رحمت خدا رفت. پس از بازگشت به نجف به درس آیت اللّه شاهرودى و آیت اللّه حکیم مى رفتم. البته مختصرى هم درس مرحوم آقا سیّد ابوالحسن اصفهانى رفتم که خارج مکاسب مى گفت. و مدتى هم درس اصول مرحوم آقا شیخ حسین حلّى حاضر شدم. ولى عمده درس خارج در محضر آقاى شاهرودى بود هم فقه و هم اصول و آقاى حکیم که تنها فقه بود; چون ایشان آن زمان اصول نمى گفت. حدود 22 سال در حوزه نجف بودم و به تحصیل و تدریس مشغول بودم; تا آن که حکومت عراق ما را دستگیر و از عراق بیرون کرد. به اهواز آمدیم و چون بیش تر بستگان در اهواز بودند در آن جا رحل اقامت افکندیم; به امید آن که هر چه زودتر به نجف اشرف برگردیم که متأسفانه میسّر نشد. تا چند ماه پس از جنگ هم در اهواز ماندم سپس به قم آمدم; به امید آن که دوباره برگردم که این هم مقدور نشد و ماندگار شدم.
حوزه: شوشتر از جمله شهرستانهایى است که همواره عالمان بزرگى از حوزه برخاسته اند و حوزه علمیه آن از دیرینه ترین حوزه هاى شهرستانى است. حال از محضر حضرت عالى مى خواهم که ویژگیهاى این حوزه را بویژه در دورانى که شما در آن تحصیل مى کرده اید بیان کنید.
•┈••✾••┈•
♨️موسسه امام هادي(عليه السلام):
https://eitaa.com/madresetakhasosiemamhadi
#بخش_دوم
⭕️فرمودید بیش تر فقه و اصول را در محضر حضرات آیات: شاهرودى و حکیم فرا گرفته اید اگر ممکن است درباره ویژگیهاى آن دو بویژه روشهاى درسى آنان مطالبى را بیان کنید؟
✅مرحوم آیت اللّه شاهرودى آدم ملایى بود; ولى بیان نداشت لذا مطالب را منظم نمى فرمود تکرار زیاد داشت ولى از نظر دقت و تسلط خیلى خوب بود نظیر آقا سیّد ابوالحسن بود.ایشان هم با این که فقیه توانایى بود; ولى قدرت بیان نداشت.
روزى مرحوم سیّد بحث قبلى که داشته به پایان مى رسید همان جا سر درس از شاگردان براى موضوع بحث بعدى نظرخواهى مى کند. شاگردان اختلاف مى کنند و دست آخر بیش تر موضوع حج را پیشنهاد مى کنند. ایشان همان جا بالبداهة شروع مى کند و حدود سه ربع ساعت درباره موضوع جدید بحث علمى و فقهى مى کند همانند کسى که ساعتها مطالعه کرده باشد.این نشان دهنده قدرت علمى و تسلطى بود که ایشان بر فقه داشت.
فضلاء و اهل نظر مى گفتند اگر مطالب آقاسیّد ابوالحسن را به مرحوم آقا ضیاء عراقى که از بیان فوق العاده اى برخوردار بود بدهند و او آنها را تقریر کند گویا مطالب از عرش نازل شده است.
⭕️وضع زندگى مرحوم آیت الله شاهرودى چگونه بود؟
✅وضع زندگى ایشان بسیار ساده بود. یک وقتى خدمت ایشان بودم تا نزدیک ظهر طول کشید خواستم بروم فرمود: نهار پیش ما بمان. من هم پذیرفتم. با خود فکر مى کردم امروز یک پلویى خواهیم خورد; ولى نماز که خوانده شد نهار آوردند یک کاسه ماست ترش براى من و یکى هم براى خودشان همین! البته بسیار خوشمزه بود و با صفا.
ییک وقتى در محضر ایشان بودم یکى از علماى شاهرود میهمان ایشان بود. آقاى شاهرودى به شوخى فرمود: این شیخ هر جا مى رود مى گوید: آقاى شاهرودى از ما خوب پذیرایى نمى کند همه اش ماست ترش مى دهد. بى انصاف بگو: یک بار هم پلو داد!
•┈••✾••┈•
♨️موسسه امام هادي(عليه السلام):
https://eitaa.com/madresetakhasosiemamhadi
#بخش_سوم
⭕️اگر ممکن است از ویژگیهاى درسى روش تدریس و از توجه ایشان به تهذیب نفس و مسائل اخلاقى طلاب مطالبى را بیان کنید؟
✅مرحوم آقاى حکیم افزون بر ملایى و توانایى علمى برخلاف آقاى شاهرودى خوش بیان بود با عربى فصیح درس مى گفت. خیلى منظم و مرتب درس را ارائه مى داد به طورى که اگر همان نوشته درس ایشان را کسى چاپ مى کرد قابل نشر بود. نمونه آن همین مستمسک عروة الوثقى است. ویژگى دیگر درس ایشان این بود که مدتى ایشان مقید شده بود آخر درس چند دقیقه اى اخلاق مى گفت که خیلى مؤثر و مفید بود; ولى متأسفانه ادامه پیدا نکرد و ایشان تذکرات اخلاقى را ترک کرد. یک
وقتى بنده به ایشان عرض کردم: آقا! چرا تذکرات اخلاقى را دیگر نمى فرمایید براى ما بسیار مفید بود. با این که ایشان به بنده عنایت خاصى داشت فرمود: صلاح نیست و توضیحى نفرمود. بعدها متوجه شدم عده اى از کسانى که به ظاهر اهل علم بودند گفته بودند: بله فلانى مطلبى براى گفتن ندارد مى خواهد وقت افراد را با این مطالب پر کند و به طور معمول آنانى که سواد کافى ندارند به این گونه مطالب اخلاقى متمسک مى شوند تا آن ضعف را بپوشانند و از این نوع حرفها! متأسفانه همین حرفها باعث شده بود که ایشان موعظه ها و پند و اندرزهاى اخلاقى را که بسیار بسیار براى طلبه ها مفیید بود ترک کند.
•┈••✾••┈•
♨️موسسه امام هادي(عليه السلام):
https://eitaa.com/madresetakhasosiemamhadi
#بخش_چهارم
⭕️حضرت عالى از چه زمانى و چه دروسى را تدریس کرده اید؟
✅از همان ابتداى تحصیل تدریس هم داشتم. یادم هست در شوشتر که بودم در کنار فراگیرى مقدمات منطق کبرى را درس مى گفتم. به نجف هم که مشرف شدم زمانى که سطح را مى خواندم معالم و قوانین را درس مى گفتم. در درس خارج که شرکت کردم درسها را پس از درس مطابق معمول براى عده اى تقریر مى کردم. فقه آقاى حکیم و اصول و فقه آقاى شاهرودى جزء درسهایى بود که به تقریر آنها مى پرداختم. پس از تقریر به منزل مى آمدم و آنچه را تقریر کرده بودم مى نوشتم.
روزهاى تعطیل هم برابر معمول حوزه دروس متفرقه اى را تدریس مى کردم: قاعده فراغ قاعده من بلغ اعمال صبى درایه و… که این گونه درسها به دروس ایام تعطیل معروف شد. بعد هم که به ایران آمدم و بنا شد در اهواز بمانم به خواست
عده اى از فضلا درس خارج فقه و اصول را بر مبناى مکاسب و کفایه تدریس مى کردم تا این که جنگ شروع شد و دروس به خودى خود تعطیل شد.
⭕️در حوزه هاى علمیه رسم بر این بوده که شاگردان از استادان و برجستگان حوزه اجازه اجتهاد مى گرفته اند آیا حضرت عالى نیز از استادان فقه و اصول خویش اجازه اجتهاد دریافت کرده اید؟
✅بله از آقا سیّد ابوالحسن آقا ضیاء و آقاى شاهرودى هم اجازه اجتهاد و هم اجازه روایت دارم.
•┈••✾••┈•
♨️موسسه امام هادي(عليه السلام):
https://eitaa.com/madresetakhasosiemamhadi