eitaa logo
مدرسه انقلاب بصیرت ،شیعه،مهدوی ،جهاد
1.3هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
45 فایل
⭕ مدرسه انقلاب فضای مشق انقلابی،به گستردگی جهان اسلام https://eitaa.com/madresseinqhilab _________________________
مشاهده در ایتا
دانلود
استفتائات رهبر معظم انقلاب 👇👇👇 👇 🇮🇷 | | eitaa.com/joinchat/825360384Cc56eb25290 # ادامه 👇 👇
💠سوال: چنانچه نماز در هواپیما مانع استقرار و طمأنینه نشود و سایر شرایط، مثل قیام و رکوع و سجود مراعات گردد ولی جهت قبله را ندانند، آیا نماز در هواپیما جایز است و وظیفه چیست؟ ✅جواب: اگر می‌تواند علم و اطمینان به قبله پیدا کند و نماز را در وقت بخواند، باید صبر کند ولی اگر نماز قضا می‌شود به هر طرف که گمان بیشتر دارد، نماز بخواند و اگر هیچ راهی برای یافتن جهت قبله ندارد و گمانش هم به هیچ طرف نمی‌رود بنابر احتیاط باید به چهار طرف نماز بخواند و اگر برای چهار طرف وقت ندارد، به هر اندازه که وقت دارد نماز بخواند. 🇮🇷 | | @madresseinqhilab
🔹معالجه به وسیله 🔹 💠سؤال: آیا معالجه و درمان بیماری با استعمال مواد مخدّر جایز است؟ و بر فرض جواز، آیا به‌طور مطلق جایز است یا فقط در صورتی جایز است که راه درمان منحصر به آن باشد؟ ✅جواب: اگر درمان و معالجه به نحوی متوقف بر استعمال مواد مخدّر باشد و این امر هم با تجویز پزشک مورد اطمینان صورت گیرد، اشکال ندارد.   🇮🇷 | | @madresseinqhilab
💠سوال: آیا می‌شود اضافه خرج ایام را در خرج کرد؟ ✅جواب: آنچه را که مردم برای ایام فاطمیه به دست اندرکاران هیئت داده‌اند، در محرم نمی‌توان خرج کرد. • ولی اگر داده باشند برای عزاداری به طور مطلق، یعنی معلوم باشد برای عزاداری داده‌اند چه ایام فاطمیه چه ایام محرم، اشکالی ندارد. • یا اینکه افرادی که دریافت کرده‌اند این مبالغ را و اجازه گرفته‌اند یا وکالت تام گرفته‌اند برای مخارج عمومی عزاداری در ایام مختلف، آن هم اشکالی ندارد. •اما اگر مشخص نباشد یعنی اجازه نگرفته باشند یا مردم داده‌اند برای عزاداری ایام فاطمیه، نمی‌شود در ایام محرم خرج کرد و عکس مطلب هم همین است. 🇮🇷 @madresseinqhilab
💠سوال: بلندکردن سبیل و کوتاه کردن ریش چه حکمی دارد؟ ✅جواب: اين کار فینفسه اشکال ندارد. 1412 🇮🇷 | | @madresseinqhilab
🔴تصویری از حضور فرمانده ناجا در مرز سومار و یادمان شهدای هنگ مرزی سومار ♦️پنج مرزبان هنگ مرزی سومار در این نقطه توسط دشمن به وسیله انفجار مواد منفجره دردهم فروردین 94 به شهادت رسیدند 🆔 @madresseinqhilab
🔶🔸برنامه هفتگی مدرسه انقلاب 👇 شنبه : اسلام و سلامتی یکشنبه: پاسخ به شبهات و شایعات در فضای مجازی... دوشنبه : قصه ها و داستان های پند آموز سه شنبه : آشنایی با فعالیتهای صهیونیسم در جهان... چهارشنبه : آشنایی با بزرگان جهان اسلام پنج شنبه: آشنایی با فرهنگ جهاد و شهادت جمعه : مهدویت و آخرالزمان 🔴هرشب ساعت 20:30 باما باشید بابرنامه هفتگی 👆👆 eitaa.com/joinchat/825360384Cc56eb25290
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با سلام امشب در خدمت شما خواهیم بود طبق برنامه هفتگی باموضوع آشنایی با بزرگان جهان اسلام. 👇👇👇👇 🔴 مدرسه انقلاب فضای مشق انقلابی . 🇮🇷 | | @madresseinqhilab # ادامه.
امشب آشنا خواهیم شد با یکی دیگر از بزرگان جهان اسلام. آیت الله احمد کافی. 🇮🇷 | | @madresseinqhilab # ادامه.
ناگفته‌هایی ‌از‌ مرحوم حاج شیخ احمد کافی از زبان شیخ محسن کافی صدای دلنواز و نوای جانفزای آن عالم واعظ شرح اشتیاق و درد هجرانش برای آسمانیان و زمینیان آشنا و جانگداز بود، هنوز هم در خشت خشت مهدیه تهران طنین افکن است. به گزارش سرویس جهان اسلام «شیعه نیوز» ، نام و یاد مرحوم کافی که روزها و شبهای زیادی را با حزن غریب و یمن قریبش بسر بردیم هنوز در دل و دیده همه عاشقان اهل بیت(علیهم السلام) و خاصه محبان امام عصر (عجل الله علیه و آله) جاری و ساری است. به پاس قدردانی از آن موعظه‌های حماسی در دوران خفقان ستم‌شاهی گفت‌وگوی خبرنگار خبرگزاری حوزه با حجت‌الاسلام محسن کافی فرزند آن عزیز سفر کرده در ذیل می‌آید. با تشکر از اینکه وقت خود را در اختیار خبرگزاری حوزه قرار دادید، لطفا خودتان را معرفی کنید ؟ با سلام متقابل و تشکر از خبرگزاری حوزه اینجانب محسن کافی فرزند دوم مرحوم کافی و فرزند اول روحانی ایشان هستم در سال 1342 متولد شده ام و حدود هشت ماه قبل از وفات پدرم در حوزه علمیه مشهد طلبه شدم و تا سال 65 در آنجا ادامه تحصیل دادم و بعد از آن وارد حوزه علمیه قم شدم . * درباره خاندان بزرگوارتان بیشتر توضیح دهید. پدرم مرحوم کافی متولد 1315 می باشد و در خانواده ای که از قشر متوسط جامعه بودند دیده به جهان گشودند ؛ پدر ایشان فرهنگی غیر روحانی بودند و پدر بزرگ ایشان مرحوم آیت الله میرزا احمد کافی می باشد که از علمای برجسته یزد بودند و بر اثر کرامتی که از امام رضا می بینند ساکن مشهد می شوند . * یعنی مرحوم کافی اصالتا یزدی هستند ؟ جد اعلای ایشان یزدی‌اند اما خود مرحوم کافی متولد مشهد هستند. فرمودید مرحوم میرزا احمد کافی بر اثر کرامتی که از امام رضا علیه السلام دیدند ساکن مشهد شدند جریان چه بود ؟ مرحوم میرزا احمدکافی از بزرگان و علمای آن عصر یزد بودند ؛ مردم آن زمان کاروانی تشکیل می دهند تا به مشهد بروند و از ایشان هم تقاضا می شود که کاروان را همراهی کنند اتفاقا ایشان چشم درد شدیدی هم داشتند و با اصرار مردم به سمت مشهد حرکت می کنند و با ورودشان به مشهد نابینا می شوند و این مسئله ایشان را خیلی منقلب و ناراحت می کند و به زحمت به حرم امام علیه السلام مشرف می شوند و با حالت انقلاب و انکسار قلب می گویند : همه نابینا می آیند و بینا می روند اما من چرا بینا آمدم و نابینا می روم؟ سر بر دیوار حرم می گذارد و در بین خواب بیداری شخصی می گوید : میرزا احمد دستت را باز کن ! و دستشان را باز کردند و بسته ای میان دست ایشان گذاشته می شود و به ایشان امر می شود محتویات این بسته را به چشمانت بمال ! و بعد از انجام این دستور العمل، بینایی ایشان به کرامت ثامن الائمه‌(علیهم السلام) بازگردانده می شود و پس از آن دیگر به یزد بر نمی گردد و تا آخر عمر در کنار مضجع امام رئوف زندگی می کنند به برکت این کرامت رضوی چشم ایشان تا آخر عمر دچار ضعف نگردید و حتی از عینک هم استفاده نکردند و بزرگانی مانند آیت الله مرواید از ایشان استفاده‌ها بردند . * مرحوم کافی چگونه وارد حوزه شدند و در کجا تحصیل کردند؟ در مشهد نزد مرحوم میرزا احمد کافی که استاد خیلی از بزرگان مشهد بودند درس می خواند و در سن دوازده سالگی وارد حوزه مشهد می شوند و بالاخره در سن 18 سالگی به عتبات هجرت می‌کند و در نجف توفیق شاگردی آیت الله سید اسد الله مدنی شهید محراب ؛ آیت الله راستی کاشانی و... را پیدا می کند ، 5 سال در نجف می مانند و درسن 23 سالگی به ایران برمی گردند، بخاطر مشکلاتی که پدر ایشان در کسب و کار داشتند با اجازه مراجع وقت نجف و آیت‌الله خویی، به ایران برمی گردند و با بیت آیت الله شاهرودی وصلت می کنند و ساکن قم می شوند 2 الی 3 سال در قم بودند و دراین ایام به شاگردی میرزا ابوالفضل تبریزی و دیگر بزرگان قم می پردازند و سطوح عالیه را نیز در قم تدریس می کردند . * بی‌شک مهدیه تهران از باقیات الصالحات ایشان است، این مرکز فرهنگی و دینی چگونه شکل گرفت؟ ایشان به علت قریحه خوبی که در منبر داشتند برای مجالسی به تهران دعوت می شوند و به تهران می روند ؛ اوائل در منزل استجاری که در تهران داشتند دعای ندبه و منبر وعظی دایر می کنند و با استقبال زیاد مردم روبرو می شود و کم کم جمعیت زیاد، موجب اذیت همسایگان می شود لذا به فکر ایجاد پایگاهی برای این کار می‌افتند منزلی در تهران تهیه کرده بودند و برای حل مشکل تصمیم به فروش منزل می گیرند تا زمین مهدیه را خریداری و. ... # ادامه. 👇 👇 👇 👇
کنند ، بازاریان تهران که متوجه مسئله می شوند مانع می شوند و با کمک ایشان زمین مهدیه خریداری می‌شود و کم کم توسعه یافت و در سال 135 7 مساحت مهدیه به 5000 متر مربع رسید. * مرحوم کافی در عرصه تبلیغ چگونه حضور داشت؟ ایشان یک مبلغ کم نظیر بود، به لحاظ عشقی که به منبر و تبلیغ داشتند به یک منبر و دو منبر و.. اکتفا نمی کردند و تا آنجا که وقت اجازه می داد منبر می رفت، در ماه رمضان گاهی شش منبر داشتند و درباره کثرت منبر ایشان و هنر ایشان در منبر مطالب زیادی نقل شده است که مجال سخن نیست و همه این امور از برکات و عنایات است که اهل بیت‌(ع) در حق ایشان است . * ماجرای عنایت امیر المومنین به مرحوم کافی چه بود ؟ ماجراهای زیادی از ایشان نقل شده است در پنج سالی که در نجف بودند رسم بود، طلبه ها پنجشنبه ها پیاده به کربلا مشرف می شدند و گروهی از این طلاب به سرپرستی آیت الله مدنی راهی کربلای معلی می شدند و ایشان از مرحوم کافی می خواستند در بین راه زمزمه ای داشته باشند؛ مشهور است در اواخری که ایشان در نجف بودند نذر داشتند چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله بروند و توسلاتی به ساحت قدس امام زمان علیه السلام داشتند یکی از دوستان ایشان هم که این سیره را داشت می گوید: در چهارشنبه چهلم مرحوم کافی با حالت خاصی از مسجد بیرون می آید و از او سوال کردم : آیا حاجتی گرفتی ؟! ایشان در جواب فرمودند : وقتی آمدی ایران می فهمی ! ایران که آمدم دیدم این آقای کافی آن کافی سابق نیست ! البته ایشان برای کسی نقل نکرده است که خدمت حضرت رسیده ام؛ اما بزرگان حدس زده اند که حضرت عنایتی به ایشان داشته اند. * از کثرت منبر مرحوم کافی خاطره و مطلبی بیان کنید ؟ ایشان واقعا کثیر المنبر بودند و دراین مسیر خستگی ناپذیر بودند ، دو سال پیش آیت الله ناصری اصفهانی خاطره ای برای من نقل کردند و گفتند که در نجف با مرحوم کافی دوست بودم و دیرتر از ایشان به ایران برگشتم وقتی برگشتم دیدم آقای کافی در اوج شهرت و منبر است و زمانی که وارد اصفهان شدم، آقای کافی هم در اصفهان بودند ، مردم دولت آباد به من گفتند؛ شما از دوستی خودتان استفاده کنید و از ایشان درخواست کنید منبری هم در این دیار داشته باشند ، من به اصفهان رفتم و از ایشان دعوت کردم و ایشان به من گفتند : آخرین منبر من ساعت دو و نیم شب تمام می شود تا دولت آباد چقدر راه است؟ گفتم : حدود چهل دقیقه .گفتند : من ساعت سه و نیم نیمه شب می آیم و منبر می روم ! آیت الله ناصری می فرمود : من با تعجب و بهت زده گفتم کسی آن موقع شب نمی آید و بالاخره بنا شد ایشان ساعت موعود به دولت آباد تشریف بیاورند و منبر بروند ، من شب جمعه دلشوره داشتم که نکند کسی نیاید و آبرو ریزی شود ساعت 11 شب به مسجد جامع رفتم و دیدم مسجد و خیابان جلوی مسجد جامع پر است و در نهایت مرحوم کافی ساعت سه و نیم منبر رفت و تا اذان صبح ادامه دادند و سه شب این منبر برگزار شد و بعد منبر از سه ربعی، استراحت می کردند و بعد می رفتند و خواب‌های ایشان بیش از دو الی سه ربع نبود ؛کافی تب و عشق منبر داشت گویا می دانست فرصت او کوتاه است و وظیفه اش هم منبر است. * از ارتباط ایشان با انقلاب و امام راحل بگویید؟ ایشان انقلاب را درک نکردند، اما اعتراضات ایشان به نظام ستمشاهی موجب این شد که بارها زندان رفتند و حتی سه سال به ایلام تبعید شدند و با وساطت علما این مدت به یکسال تبدیل شد؛ ارتباط ایشان با امام، ارتباط مرید و مرادی بود ؛ نامه هایی از نجف توسط امام برای ایشان فرستاده می شد که این نامه ها را به مرکز اسناد انقلاب دادیم و در جلد 8 کتاب "یاران امام " اسناد آن جمع آوری و چاپ شده است . امام خیلی به مهدیه اعتقاد داشتند ؛ اخبار شفای مریض های زیادی که در مهدیه بهبود یافته بودند و به گوش مراجع رسیده بود و امام در یکی از نامه هایشان می نویسند : " از شما می خواهم که برای من در مهدیه دعا کنید" . مرحوم کافی هم فوق العاده به امام علاقه داشتند؛ در زمانی بردن نام امام جرم بود ایشان در مقابل پنجاه هزار نفر جمعیت نام امام را می برد و ارادت عجیبی به امام و همه مراجع داشتند.بارها بعد از منبر ایشان را دستگیر کردند. آیت الله مرعشی نجفی ( ره ) می گفتند : خدمتی که مرحوم کافی به اسلام کرد کمتر مرجعی بعد از غیبت کبری کرده است . کافی دعای ندبه را به همه شناساند . الان مهدیه های رشت و سیرجان و گرگان و کرمان و تهران و...همه از آثار باقی مانده ایشان است . * از احوالات شخصی ایشان بگویید ؟ من حدود 15 ساله بودم که ایشان از دنیا رفتند ؛ کثرت کار ایشان در خارج خانه دلیلی بود که کمتر پدر را ببینیم ، هفت الی هشت ماه سال در سفرهای خارج تهران بودند، لذا کمتر دیده می شدند و تهران که بودند ایشان را کم می دیدم ، خانه ایشان را می توان به یک زائر سرا تشبیه کرد ؛ هر که به تهران می آمد درب منزل کافی به روی او باز بود