🔸نامه دفتر رهبر انقلاب درباره کنواسیون های مجلس:
جناب آقای دکتر لاریجانی رئیس محترم مجلس
با سلام و تحیت
در پی استفسار تلفنی جنابعالی نسبت به مخالفت و عدم مخالفت مقام معظم رهبری(مدظله العالی) با بررسی لوایح 4 گانه و کنوانسیون ها در مجلس شورای اسلامی به دنبال فرمایشات معظم له در دیدار نمایندگان، مقام معظم رهبری فرمودند آنچه که من در دیدار با نمایندگان راجع به لوایح 4 گانه و کنوانسیون ها گفتم مربوط به اصل کنوانسیون ها بود، نه کنوانسیون خاص؛ لذا با بررسی این لوایح در مجلس مخالفتی ندارم تا مسیر قانونی خود را طی کند، موارد استفسار نیز به طور شفاهی به جنابعالی ابلاغ شده و آقای حجازی این نامه را ابلاغ کردند.
منبع :( قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات)
⚫️مدرسه انقلاب فضای مشق انقلابی 👇
🇮🇷 | | @madresseinqhilab
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
شماره شبهه:2259
🔆متن شبهه:
آيا روايت «حُسَيْنٌ مِنِّي وَأَنَا مِنْ حُسَيْنٍ» در كتب #اهل_سنت با سند صحيح نقل شده است؟
معنای این #روایت قابل فهم نیست، در بخش اول پیامبر(ص) میفرمایند: حسین از من است
این بخش #معنی واضحی دارد: حسین نوه رسول خداست و جد ایشان است.
اما در بخش دوم میفرمایند: من از حسین هستم!
#چگونه پیامبر(ص) که جد امامحسین(ع) است، از حسین(ع) است؟
🔆پاسخ شبهه:
🔮 بخش اول:
اين روايت از #طريق يعلي بن مره عامري با سند صحيح در منابع برادران اهل سنت آمده است. متن اين رو ايت با اين سند #معتبر در كتاب «المصنف» ابن ابي شيبه استاد بخاري اين چنين آمده است.
📚مصنف ابن أبي شيبة، ج 6، ص 380
روزى با پیامبر(ص) به یک میهمانى #دعوت شده بودیم؛ در حالى که در کوچه مىرفتیم، حسین(ع)را در حال بازى دیدیم.
پیامبر(ص) از #همراهانش جلوتر رفت و #دستانش را گشود تا او را بگیرد؛ اما حسین(ع) فرار کرد و این طرف و آن طرف مىرفت و پیامبر(ص)به او میخندید، تا این که او را گرفت؛ پس یکى از #دستانش را زیر چانه و دیگرى را پشت سرش قرار داد و او را میبوسید و میگفت: "حسین از من است و من از حسینم؛ کسى که #حسین را دوست بدارد، خداوند او را دوست دارد"
📚سنن ابن ماجه، ج1،ص 51
@madresseinqhilab
🔮 اما فهم بخش دوم حدیث:
پس از #مبعوث شدن به رسالت، حیات او به رسالت و بقاى آن و حیات رسالت نیز به #حیات او وابسته شد و چون حسین(ع) براى زنده ماندن #رسالت محمدى بسیار کوشید حتى عزیزترین کسانش را در این راه قربانى کرد، #رسالت از او جانى دوباره گرفت و استمرار یافت ؛ از این رو پس از جریان کربلا #ثابت شد؛ «الاسلام محمدیُ الحدوث حسینیُ البقاء»؛ اسلام توسط پیغمبر(ص) به وجود آمد و توسط حسین(ع) باقى ماند.
منبع :(قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات)
⚫️ مدرسه انقلاب فضای مشق انقلابی 👇
🇮🇷 | | @madresseinqhilab
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
شماره شبهه:2261
🔆متن شبهه:
با توجه به شبهاتی که بهاییت در رابطه با خاتمیت پیامبر اسلام مطرح می کنند و ایشان را خاتم پیامبران نمی دانند این سوال را داشتم که اول لفظ #خاتم به معنای انگشتر بوده یا پایان دادن به چیزی به معنای خاتم بوده
🔆پاسخ شبهه:
1⃣خداوند می فرماید ؛
« ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً » « محمد پدر #هيچيك از مردان شما نبود، ولى رسول خدا و خاتم و آخرين پيامبران است و خداوند به هر چيز آگاه است.» ( احزاب 40)
2⃣معناى خاتم با اينكه روشن است ( زيرا ماده خَتْم در تمام كتب لغت عرب به معناى پايان دادن به چيزى است ) ولى پاره اى از وسوسه هاى منحرفان ايجاب مى كند كه توضيح بيشترى درباره آن داده شود.
3⃣ابن فارس كه از علماى معروف لغت در قرن چهارم هجرى مى باشد در مُعْجَم مَقائيس اللّغة ذیل ماده ختم مى گويد: «ختم، يك معناى اصلى بيشتر ندارد و آن رسيدن به پايان چيزى است و اينكه مهر زدن بر چيزى را ختم مى گويند نيز از همين باب است، زيرا هميشه بعد ازپايان دادن چيزى بر آن مهر مى نهند».
4⃣خليل ابن احمد كه از قديمى ترين مولفان و #محققان لغت عرب است و در قرن دوم هجرى در عصر ائمه معصومين عليهم السلام مى زيسته است؛ در معناى خاتِم و خاتَم مى گويد: «خاتِم هر چيزى، پايان و آخر آن است؛ و خاتَم به معناى مُهرى است كه بر گِل مى زنند»
📚کتاب العین، ماده ختم
5⃣هنگامى كه نامه تمام مى شد و آن را مى بستند براى اينكه بيگانه اى آن را نگشايد، قطعه گِل نرمى بر محلّى كه #بسته شده بود مى زدند و روى آن را مهر مى كردند، بطورى كه براى گشودن آن راهى جز شكستن مهر نبود.
6⃣ساير ارباب لغت نيز همين معنى را تعقيب كرده اند، و خاتَم را به معناى چيزى كه سبب پايان است و يا #مُهرى كه در پايان مى زنند تفسير كرده اند.
7⃣در كتاب التحقيق كه بررسى جامعى است روى منابع مهم لغت، بعد از نقل اقوال بزرگان لغت عربى مى گويد: «تحقيق اين است كه اين ماده ريشه واحدى دارد و آن در مقابل آغاز است؛ يعنى #كامل شدن چيزى و به آخر و انتها رسيدن »
📚التحقیق ماده ختم
8⃣گاه گفته مى شود خاتَم به معناى #زينت است؛ بنابراين مفهوم آيه چنين است كه پيامبر اسلام زينت تمام پيامبران بود، نه پايان دهنده آنها.
9⃣ولى بايد توجه داشت كه خاتَم هرگز به معناى زينت نيامده بلكه به معناى انگشتر است و اين تعبير بسيار نادرستى است كه گفته شود پيامبر اسلام انگشتر پيامبران است. تازه همان گونه كه گفتيم معنى اصلى خاتَم هرگز انگشتر نبوده بلكه به معناى مهرى بوده كه در پايان #نامه يا بر نامه ها و كتابهايى را كه لاك و مهر مى كردند مى زدند، و از آنجا كه مهر زدن در خاتَم و پايان قرار مى گيرد، نام خاتم بر وسيله اى كه به آن نامه را پايان مى دادند، گذارده شده است (توجه داشته باشيد كه خاتَم، به فتح تاء، به معناى «ما يَخْتِمُ بِهِ» يعنى: چيزى كه به آن ختم مى كنند مى باشد.)
🔟قابل توجه اينكه در عصر نزول قرآن و قرنها بعد از آن، مهر اصلى اشخاص، روى انگشترهاى آنها بود، و به وسيله #انگشتر خود نامه ها را مهر مى كردند، به همين دليل در حالات پيامبر آمده : «انگشتر پيامبر خدا از نقره بود و نقش آن محمد رسول اللَّه بود.»
📚سنن بیهقی ج 10 ص 128
1⃣1⃣در بعضى از تواريخ آمده كه از جمله حوادث سال ششم هجرى اين بود كه به پيامبر عرض كردند شما كه براى سران كشورها و پادشاهان نامه مى نويسيد، آنها نامه هاى بدون مهر را نمى خوانند، به همين دليل پيامبر #انگشترى براى خود انتخاب كرد تا نامه ها را با آن مهر كند.
📚سفینه البحار ج 1 ص 367
2⃣1⃣در كتاب طبقات كبرى نيز آمده است كه پيامبر اسلام هنگامى كه تصميم گرفت دعوت خود را گسترش دهد و به پادشاهان و #سلاطين جهان نامه بنويسد دستور داد انگشترى براى او ساختند كه روى آن مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه نوشته شده بود و نامه هاى خود را با آن مهر مى كرد.
📚طبقات الکبری ج 1 ص 258
3⃣1⃣با اين توضيح روشن مى شود كه امروز گر چه خاتَم به انگشترهاى تزيينى نيز گفته مى شود، ولى در زمان نزول قرآن و #مدتها بعد از آن به انگشترهايى مى گفتند كه با آن نامه ها را پايان مى دادند، و يا نامه ها را مى بستند و بر محل بسته شده مهر مى نهادند.
4⃣1⃣به هر حال کسی که كمترين آشنايى با معناى اين واژه در ادبيات عرب و ريشه اصلى اين لغت و مشتقات و موارد #استعمال آن به وضوح اين معنا را اثبات مى كند كه كلمه خاتَمَ النَّبِييّنَ هيچ معنايى جز پايان دهنده پيامبران نمى تواند داشته باشد.
📚پیام قرآن ج 8 ص 442
منبع :(پاسخ به شبهات وشایعات )
⚫️مدرسه انقلاب فضای مشق انقلابی 👇
🇮🇷 | | @madresseinqhilab
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#نشر_مجدد
🔆متن شبهه:
امام سجاد اصلا به مختار اجازه قیام ندادند؟
🔆پاسخ شبهه:
1⃣درباره مختار و انگیزه او در این قیام و اینکه چرا حکومت را به امام سجاد(ع) واگذار نکرد، قضاوتهای گوناگون شده است؛ و ما در اینجا در صدد تحلیل قیام مختار و مسائل پیرامون آن نیستیم.
@madresseinqhilab
2⃣ اما به هر حال؛ مطالبی که در تاریخ و روایات نقل شده، نشانگر آن است که
👌هرچند امام زین العابدین(ع) خود مستقیماً وارد نبرد با قاتلان پدرشان نشدند، اما اینکه گروهی توانسته بودند بخشی از انتقام خون شهدای عاشورا را بگیرند، تا حدودی رضایت خاطر حضرتشان را جلب کرده بود.
3⃣از طرفی میتوان گفت که قیام مختار یکی از نتایج نفرین امام حسین(ع) علیه کوفیان بود:
امام حسین(ع) در دعایی عرضه داشت: «پروردگارا! آن جوان ثقفی را بر آنان مسلط کن تا جام تلخ مرگ و ذلت را به ایشان بچشاند. از قاتلان ما کسی را باقی نگذارد ... انتقام مرا و دوستان و خاندان و شیعیانم را از اینان بگیرد...».[1]
4⃣مختار پس از قیام نافرجام سلیمان بن صرد (رهبر نهضت توّابین)شیعیان را آماده نبرد ساخت. 👇
5⃣او میدانست؛ اگر بخواهد حرکتش به نتیجه برسد، باید یکی از اعضای خاندان پیامبر آنرا رهبری کند یا دست کم جنبش به نام او آغاز شود؛ چه کسى براى این کار مناسب است؟ امام سجاد(ع)، و اگر او نپذیرد؟ محمد فرزند على بن ابیطالب عموى امام سجاد.[2]
6⃣مختار به هر دو نامه نوشت؛ امام سجاد(ع) که بیوفائی عراقیان و رنگپذیری آنان را دیده بود و میدانست به گفته پدر بزرگوارش این مردم «دین را تا آنجا میخواهند که زندگانی خود را بدان سر و سامان دهند و هنگام آزمایش پای پس مینهند»[3] به مختار پاسخ مساعد نداد.
7⃣اما تنها تا آنجا که کار او با کیفر قاتلان پدرش مربوط میشد، کردار او را تصویب نمود؛ وقتی مختار سر عبید الله بن زیاد و عمر بن سعد را نزد او فرستاد، امام به سجده رفت و گفت: «سپاس مخصوص آن خدائى است که انتقام ما را از دشمنانمان گرفت. خدا به مختار جزاى خیر عطا فرماید».[4]
@madresseinqhilab
8⃣یعقوبی مینویسد: مختار سر عبیدالله بن زیاد را نزد علی بن الحسین(ع) به مدینه فرستاد و به پیک خود گفت: بر در خانه حضرتش بنشین، همین که دیدی در خانه گشوده شد و مردم به درون خانه رفتند، بدان که هنگام غذا خوردن او است، تو هم به درون خانه برو! پیک چنان کرد، و چون داخل خانه شد، بانگ برداشت: ای خانواده نبوّت و معدن رسالت و محل فرود فرشتگان و منزل وحی! من فرستاده مختار پسر ابو عبیده هستم و این سر پسر زیاد است که برای شما آوردهام. با شنیدن این بانگ، فریاد از زنان بنی هاشم برخاست و چون علی بن الحسین سر عبیدالله را دید، گفت: «دوزخ جای او باد!». بعضی گفتهاند: علی بن الحسین(ع) را پس از مرگ پدرش جز آن روز خندان ندیدند.[5]
📚پی نوشتها👇👇
[1]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 45، ص 10.
[2]. شهیدى، سید جعفر، زندگانى على بن الحسین(ع)، ص 92.
[3]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، ص 245.
[4]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال(رجال کشّی)، ص 127.
[5]. یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 259.
نشر این پیام صدقه جاریه است.
✒️ 📋 ✒️ 📋 ✒️ 📋 ✒️ 📋 ✒️ 📋
نشر مطلب با ذکر منبع بلامانع و نشانه پایبندی به اخلاق اسلامی است
منبع :(قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات )
⚫️ مدرسه انقلاب فضای مشق انقلابی 👇
🇮🇷 | | @madresseinqhilab
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔆متن شبهه:
در بهشت تکليف نيست لذا محرم و نامحرم معني نداره پس چرا رسول خدا ميفرمايند سرها رو پايين بياوريد و چشمانتان را ببنديد؟!
🔆 پاسخ شبهه:
1⃣در روایات فراوانی در منابع شیعه و سنی آمده است:
««اذا کان يوم القيامة نادي مناد من بطان العرش: يا اهل الجمع نکسوا رؤوسکم من غضوا ابصارکم، حتي تمر فاطمة بنت محمد علي الصراط»؛
«وقتي قيامت برپا مي شود، از عرش منادي ندا مي کند:اي اهل قيامت همه سرها را پايين بياوريد و چشم ها را فرو ببنديد که فاطمه دختر محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) بر صراط مي گذرد». (1)
2⃣بستن چشم و نگاه نکردن، همیشه به معنای این نیست که طرف مقابل نامحرم است. بلکه گاهی به خاطر عظمت طرف مقابل بوده و این که شما شأنیت و ظرفیت این که به این فرد نظاره گر باشید را ندارید.
🔮نتیجه اینکه: سرای قیامت، سرای تکلیف نبوده و این دستور یک امر تکوینی و به جهت عظمت وجودی حضرت زهرا سلام الله علیها می باشد.
پی نوشت:
1. الصواعق المحرقه، ص 289 و مستدرک کتاب معرفة الصحابة، مناقب فاطمه (سلام الله عليها) و التلخيص پاورقي مستدرک همان صفحه و ذخاير العقبي، ص 48 و الاصابة، ج 8، حرف الفاء القسم الاول، تذکرة الخواص، حالات فاطمه و فرائد السمطين، ج 2، ص 9 به بعد و کنز العمال، ج 12، فضائل الزهرا و اعلموا اني فاطمه، عبدالحميد المهاجر، ج 9، منزلة الفاطمه في المصادر و اعلام النساء، ج 4، قسمت فاطمه بنت محمد و کتابهاي ميزان الاعتدال و لسان الميزان و مجمع الزوائد، ج 9، ص 212 و اسد الغابة، ج 5، ص 523 و تاريخ بغداد، ج 8، ص 141 و کنز العمال، ج 6، ص 218 و مقتل خوارزمي، فضائل الفاطمه و ينابيع المودة، باب 55.
🌷موفق باشید.
منبع : (قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات )
⚫️ مدرسه انقلاب فضای مشق انقلابی 👇
🇮🇷 | | @madresseinqhilab
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔴هشدار سرلشکر باقری به گروهکهای ضدانقلاب/ملت ایران در برابر ناامنیها سکوت نخواهد کرد
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح:
🔷امنیت ملت ایران مسئلهای است که هیچگاه قابل کوتاهمدت آمدن نیست و کشورهای همسایه از جمله عراق شامل اقلیم کردستان و دولت مرکزی موظف هستند براساس حقوق بینالملل و وظیفه همسایگی نسبت به گروههای ضدانقلاب وارد عمل شوند.
🔷من به گروههای ضدانقلابی که در این مناطق مستقرند و نیت سوء دارند و مورد حمایت بدخواهان ملت ایران هستند و بعضاً قصد عبور از مرزها و مسیرهای کشور و به خطر انداختن امنیت کشور را دارند اخطار میدهم که حوادثی همچون کویسنجر میتواند تکرار شود.
🔷نباید مقر ضدانقلاب و بدخواهان ملت ایران در نزدیکی مرزهای ما و در کشور همسایه وجود داشته باشد و اقلیم کردستان و دولت مرکزی عراق موظف به کنترل آن است
🌸 گفتگوی پیامبر اکرم با شیطان 🌸
روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله از راهی میگذشت، شیطان را دید که خیلی ضعیف و ناتوان شده است، از او پرسید:چرا این قدر ضعیف گشته ای؟
شیطان گفت: ای رسول خدا از دست امت تو رنج مےبرم و در زحمت هستم. پیامبر فرمود: مگر امت من با تو چه کرده اند؟ شیطان گفت : چون که آن ها شش خصلت دارند که من نمےتوانم این شش خصلت را تحمل کنم؛
☄❶ هر جا که به هم میرسند سلام میکنند.
☄❷ باهم مصاحفه مےکنند.
☄❸ برای هر کاری که میخواهند انجام دهند ان شاءالله میگویند.
☄❹ استغفار مےکنند و با گفتن این جمله سعی و تلاش مرا باطل میکنند.
☄❺ هروقت نام مبارک تورا میشنوند بر تو صلوات میفرستند.
☄❻ در ابتدای هرکاری که بخواهند انجام دهند قبل از شروع کار بسم الله الرحمن الرحیم میگویند./
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@madresseinqhilab
🔶براى روشن ساختن ارزش معارف اسلام، نمونه هايى از خرافات جاهلیت را در زیر مى آوريم:👇
🔸۱. آتش افروزى براى آمدن باران :
شبه جزيره عربستان، در بيشتر فصول با خشكى رو به رو است. مردم آنجا براى نزول باران، چوب هايى را از درختى به نام «سلع» و درخت زودسوز ديگرى، به نام «عشر» گرد مى آوردند و آنها را به دم گاو بسته، گاو را تا بالاى كوه مى راندند. سپس چوبها را آتش زده، به جهت وجود مواد محترقه در چوب هاى «عشر» شعله هاى آتش از آنها بلند مى شد و گاو بر اثر سوختگى شروع به دويدن و اضطراب و نعره زدن مى كرد و آنان اين عمل ناجوان مردانه را، نوعى تقليد و تشبيه به رعد و برق آسمانى انجام مى دادند. شعله هاى آتش را به جاى برق و نعره گاو را به جاى رعد، محسوب مى داشتند و اين عمل را در بارش مؤثّر مى دانستند.
🔸۲. اگر گاو ماده آب نمى خورد، گاو نر را مى زدند :
گاوهاى نر و ماده را براى نوشيدن آب، كنار جوى آب مى بردند، گاهى مى شد كه گاوهاى نر آب مى نوشيدند، ولى گاوهاى ماده لب به آب نمى زدند، آنان تصور مى كردند كه علّت امتناع، همان وجود ديوها است كه در ميان شاخ هاى گاو نر جا گرفته اند و نمى گذارند گاوهاى ماده آب بنوشند و براى راندن ديوها به سر و صورت گاوهاى نر مى زدند.
🔸۳. شتر سالمى را داغ مى زدند تا ديگرى بهبودى پيدا كند:
اگر در ميان شتران، بيمارى پيدا مى شد و يا قرحه و تاولى در لب و دهان آنها ظاهر مى گرديد؛ براى جلوگيرى از سرايت اين بيمارى، شتر سالمى را مى آوردند، لب و بازو و ران او را داغ مى كردند. البته علت اين كار روشن نيست، گاهى احتمال مى دهند كه جنبه پيش گيرى داشته و يك نوع معالجه علمى بوده است، ولى از آن نظر كه از ميان شتران زياد فقط به سر يك شتر چنين بلايى را مى آوردند، مى توان گفت كه يك عمل خرافى بوده و علل موهومى داشته است.
🔸۴. شترى را در كنار قبرى حبس مى كردند، تا صاحب قبر هنگام قيامت پياده محشور نشود :
اگر مرد بزرگى فوت مى كرد، شترى را در كنار قبرش در ميان گودالى حبس مى كردند و آب و علف به آن نمى دادند كه بميرد تا متوفّى روز رستاخيز بر آن سوار شود و پياده محشور نگردد.
🔸۵. شترى را در كنار قبر پى مى كردند:
🔹اشاره
از آنجا كه شخص متوفّى، در دوران زندگى براى عزيزان و مهمانان خود، شتر نحرمى كرد، براى تكريم و سپاسگزارى از وى، بازماندگانش در پاى قبرش، شترى را به طرز دردناكى پى مى كردند.
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍂
@madresseinqhilab