🔶🔸نیمه شب حدود ساعت یک، با یکی از دوستان آقای ابراهیمی در گویان به نام اسامه یوسف که یکی از شیعیان این کشور بود، تماس گرفتم.
به او گفتم که شیخ ابراهیمی، ساعاتی است که از منزل بیرون رفته و هنوز برنگشته، لطفاً شما پیگیری کنید. گفت: “شما قطع کنید و من پیگیری میکنم و به شما خبر میدهم. ساعتی گذشت اما خبری نشد. دومرتبه خودم تماس گرفتم. گفت: “شیخ ابراهیمی kidnap”. گفتم یعنی چی؟
گفت: شیخ ابراهیمی را ربودند. ناگهان از حال رفتم.
ظاهراً تیری هم به سمت “موسی” شلیک کرده بودند، البته به او نزدند و به کنار پای “موسی” شلیک کردند و تیر بعد از برخورد با زمین، به پای “موسی” برخورد و تنها خراشی پیدا میکند و به بیمارستان منتقل میشود. آنطوری که بعدها به ما توضیح دادند، ظاهراً این کار نیز برنامهریزی شده بوده و اتفاقی نبوده است.
دقیقاً روز ربایش مصادف با تعطیلی 14روزه مسیحیان بود و کشور نیز عملاً در کما فرو رفته بود.
آنها به شکلی برنامهریزی کرده بودند که پس از ربایش، به هیچ ارگان و سازمانی دسترسی نداشته باشیم، همه جا در تعطیلی به سر میبرد. با آقای سبحانی، سفیر ایران در ونزوئلا تماس گرفتم و ماجرا را برای ایشان تعریف کردم. آقای سبحانی به من گفت: “من خانوادهام را برای تعطیلات به یکی از شهرهای ونزوئلا بردهام اما برای پیگیری این قضیه برخواهم گشت.
آقای سبحانی فردای آن روز به گویان آمد و شروع به پیگیریهای فراوان کرد. بعد از مدتی با تعجب به من گفت: “هیچ چیزی به من نمیگویند و پلیس هیچگونه همکاری با من نکرده و هیچ کمکی نمیکند.
@madresseinqhilab
🔶🔸34روز از زمان ربایش شهید ابراهیمی گذشته بود که یک شب در حال خواندن آیهای از قرآن بودم که روایت شده بود، اگر این آیه صد مرتبه خوانده شود،
گمشده خود را پیدا خواهید کرد. بعد از پایان این صد مرتبه، در حدود ساعت یک خواستم استراحتی کنم و هنوز چشمانم را بر روی هم نگذاشتم که تلفن زنگ خورد. گوشی را برداشتم. خانومی گفت:
“من خبرنگار هستم و جسد شوهر شما را پیدا کردهام، پلیس به شما در این رابطه، اطلاعی داده است؟” با شنیدن این خبر ناگهان از حال رفتم.
@madresseinqhilab
🔶🔸اول صبح، چند ماشین پلیس جلوی درب منزل ما آمدند تا من را به برای شناسایی جسد ببرند. عموی من مخالفت کرد و گفت:
“ایشان باردار است و وضعیت خوبی ندارد و ممکن است آنجا حالش خراب شود و برای بچهاش اتفاقی بیافتد. در نهایت خودش رفت. از آنجا با من تماس گرفت و گفت: “دقیقاً میدانی وقتی شیخ حسن از منزل خارج شد، دقیقاً چه لباسی پوشیده بود؟ ” به او گفتم. گفت:
“روی زیرپوش شیخ حسن علامتی نبود؟” به او گفتم. دو مرتبه پرسید: “در بدن شیخ محمد حسن نشانهای وجود دارد تا ما بتوانیم او را تشخیص دهیم؟” گفتم بله یک دندان فلزی در دهانش دارد.
دائماً میپرسیدم که خودش است؟ عمو من نیز میگفت: “نه، نگران نباش، همینطوری میپرسم و اینها دروغ میگویند و جنازه محمد حسن وجود ندارد.”
@madresseinqhilab
🔶🔸آیا هنوز مشخص نشده که چه کسی حجتالاسلام ابراهیمی را به شهادت رسانده است؟
زمانی که در گویان بودیم، خانم شیعهای که از دوستان ما و کارکنان وزارت کشور گویان بود با منزل ما تماس گرفت و گفت:
“من دیگر نمیتوانم به منزل شما بیایم چرا که ما نیز زیرنظر هستیم. فقط باید مطالبی به شما بگویم. نامههای فراوانی از سوی افراد و گروههای مختلف به وزارت اطلاعات گویان علیه حجتالاسلام ابراهیمی مبنی بر تروریست بودن و حضور ایشان در بمبگذاریهای گوناگون به ویژه 11سپتامبر آمده بود که بر این اساس، یک هفته قبل از ربایش شهید ابراهیمی یک هیئت هفت نفره از آمریکا به گویان آمد و جلسه مخفیانه برگزار کردند.
در این جلسه گفته بودند که تعدادی شیعه در گویان به رهبری یک ایرانی وجود دارند که با وجود اندک بودنشان کارهای ریشهای و مهمی انجام میدهند و در حال شیعه کردن مردم هستند و ممکن است برای کشور خطرناک باشد.”
@madresseinqhilab
🔶🔸بعد از بازگشت ما از گویان، وزیر کشور و اطلاعات این کشور برکنار شدند و ما احتمال میدهیم که برخی از دولتمردان گویان به دلیل حضورشان در ماجرای قتل شهید ابراهیمی، از کار برکنار شدند تا دولت این کشور متهم به دخالت در شهادت شهید ابراهیمی نشود.
همچنین آقای سبحانی سفیر ایران در ونزوئلا پیگیریهای فراوانی انجام داد و دو تن از بهترین وکلای انگلستان را به کار گرفت اما آن وکلا در میانه کار خود، از ادامه همکاری انصراف دادند.
🔸هماکنون چه خواستهای از شهید ابراهیمی دارید؟
تنها خواسته من این است که دست مرا بگیرند و مرا شفاعت کنند.
@madresseinqhilab