eitaa logo
روشنگری
54 دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.8هزار ویدیو
11 فایل
بمنظور تبیین خط انقلابی باخط سازش وبروزکردن حوادث پیرامون انقلاب خونبار ما واستمرار حرکت الهی امام امت'ره' این کانال راه اندازی شد.آدرس آنmaf51214@ میباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
 [ما منتظریم : خورشید مهدویت در منظومه فکری امام خامنه ای - گفتار دوّم. جایگاه امامت و ولایت و منزلت امام - صفحه ۸۹]  آیه ی قرآن میفرماید: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یدْعُونَ إِلَی النَّارِ۴۱ قصص»؛ پیشوایان و رهبرانی وجود دارند که پیروان و افراد تحت فرمان خود را به طرف آتش دوزخ و بدبختی میکشانند. آیه ی دیگر قرآن میفرماید: «أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ الله کفْرا؛ آیا نمی نگری به آن مردمی که نعمت پروردگار را کفران کردند؟ این نعمتی که کفران کردند چه بوده است»؟ نعمت قدرت که مظهر قدرت پروردگار است، قدرت‌های دنیوی، نعمت سررشته داری اداره ی امور انسان، نعمت در دست داشتن استعدادها و اندیشه‌ها و نیروها و انرژی‌های فراوان از انسانها، اینها همه اش نعمت است، سرمایه‌هایی است که میتواند برای انسانیت منشأ خیر باشد. هر کس از این انسانها که تحت اختیار آن مردمی هستند که در این آیه مورد اشاره هستند، میتوانستند انسانهای بزرگی باشند، میتوانستند به عالی ترین مدارج کمال برسند؛ امّا اینها به این نعمتها کفران کردند و در راهی به کار نیانداختند، در دنبالش میفرماید: خودشان به دَرَک! قوم خود را و مردم تحت فرمان خود را به دیار نیستی و نابودی و هلاکت کشاندند: «و به جهنّم کشاندند که در آن سرازیر و افکنده خواهند شد و چه بد جایگاه و محلّ استقراری است». این آیه را موسی بن جعفر علیه السلام برای هارون خواندند و به هارون فهماندند که تو همان کسی هستی که قومت را و خودت را به بدترین منزلگاه و هلاک بارترین جایگاه‌ها خواهی افکند؛ چون هارون سئوال کرده بود مگر ما کافر هستیم؟ و منظورش این بود که مگر ما معتقد به خدا و پیغمبر و دین نیستیم؛ لذا امام علیه السلام در جوابش این آیه راخواندند تا به او بفهماند که کافر فقط آن کسی نیست که راست، صاف و صریح میگوید: خدا نیست، قرآن دروغ است، یا پیغمبر مثلاً افسانه است؛ که این کافر است و بهترین نوع کافر است که صریحاً حرف خودش را میزند و آدم او را میشناسد و موضع گیری خودش را با او درست تنظیم میکند. کافر بدتر آن کسی است که این نعمت‌های عظیمی را که در اختیار اوست، کفران میکند و در مجرای غیرصحیح به کار می‌اندازد و نه فقط خود را به جهّنم میبرد. ولایت طاغوت یک چنین چیزی است،
هدایت شده از بصیرت ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تازگیا مُد شده تا میخوای حرفی بزنی و کاری وسط میدان انجام بدی یه مُشت مذهبی صورتیِ چرک به فهم غلط‌ و‌ مرجئه‌بازی میگن: پشت حضرت آقا حرکت کن و جلوتر نرو !!! دمت گرم سردار قاسمی ... دمت گرم به خدا ... خوب رسوا کردی این جماعت صورتی از داعش کمتر ... ✔️ جامعه نیازمند تبیین و آگاهیست 👈 👇 بصیرت ظهور &ایتا👇 eitaa.com/basiratezohor  👈 👇 https://splus.ir/basiratezohor
هدایت شده از تخریب‌ چی
15.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ایران رسما چهارراه ترانزیتی دنیا میشود.... ⭕️ در نقطه‌ای از تاریخ قرار گرفته‌ایم که با کمی هوشیاری و استفاده از ظرفیت چهارراه ترانزیتی که دقیقا ایران در آن قرار گرفته میتوان بیش از تولید نفت کشورهای عربی کسب در آمد کرد. 🌏 👇 🆔 @takhribchi110
 [ما منتظریم : خورشید مهدویت در منظومه فکری امام خامنه ای - گفتار دوّم. جایگاه امامت و ولایت و منزلت امام - صفحه ۹۰]  کسی که تحت ولایت طاغوت زندگی میکند، گویی او اختیاری از خود ندارد، نمیگویم به کلی بی اختیار است، بعد که آیه ی قرآن را که معنا کردم، تفسیر مطلب روشن میشود؛ امّا در جریان سیل گرفته و دارد میمیرد، میخواهد دست و پایی بزند امّا نمیتواند، میخواهد از راه جهنّم برگردد و می‌بینید که هم افراد دارند به طرف جهنّم میروند و او را هم با خودشان میکشانند؛ آیا به آن جاهایی که جمعیت زیادی هست رفتهاید؟ دلت می‌خواهد از این طرف بروی امّا جمعیت بی اختیار تو را مثل پر کاهی به طرف دیگر میبرد، کسی که تحت ولایت طاغوت است. میخواهد خوب باشد، خوب زیست کند، انسان زندگی کند، مسلمان بماند و مسلمان بمیرد امّا نمیتواند؛ یعنی جریان اجتماعی او را میکشد و میبرد، آن چنان میبرد که دست و پایی هم نمیتواند بزند، اگر دست و پا هم بزند، جز هدر دادن یک مقدار انرژی کار دیگری از پیش نبردهاست، نه فقط نمیتواند دست و پا بزند، دردناک تر این است که حتی گاهی نمیتواند بفهمد. نمیدانم این ماهی‌هایی را که از دریا صید میکنند دیدهاید یا نه؟ گاهی هزاران ماهی در یک تور می‌افتد که از وسط‌های دریا آنها را به ساحل می‌کشند، امّا هیچ یک از ماهی‌ها نمی فهمند که آنها را به کجا میبرند و هر یک فکر میکند، که خودش مقصدی را با اختیار میرود امّا در واقع بی اختیار است، مقصد او همانجاست که مقصد آن صیاد صاحب تور است. این تور نامریی نظام جاهلی، آن چنان انسان را میکشد، آن چنان به سویی که هدایت کنندگان آن تور مایل هستند، آدم را میکشاند که آدم نمی فهمد کجا میرود، گاهی هم خیال میکند که به طرف سرمنزل سعادت و رستگاری میرود، غافل از اینکه دارد به جهنّم میرود: «جَهَنَّمَ یصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرار». این ولایت طاغوت و ولایت شیطان است... با این وصف آیا میشود که در ولایت طاغوت مسلمان زیست؟ اصلاً مسلمان زیستن چیست؟ مسلمان زیستن یعنی تمام امکانات، انرژی ها، نیروها قدرت‌ها و استعدادهای انسان دربست در اختیار خدا بودن، مالشان و همه چیزشان در اختیار خدا، جانشان در اختیار خدا، اندیشه و فکرشان در اختیار خدا. [۱] ---------- [۱]: . طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص ۶۲۰-۶۲۶.
 [ما منتظریم : خورشید مهدویت در منظومه فکری امام خامنه ای - گفتار دوّم. جایگاه امامت و ولایت و منزلت امام - صفحه ۹۱]  هدف انبیا استقرار ولایت هدف از همه ی زحماتی که پیغمبراکرم و بزرگان دین و انبیاء الهی علیهم الصّلاه والسّلام، متحمّل شده اند، استقرار ولایت الهی بودهاست. گویا در روایتی از امام صادق علیه الصّلاه والسّلام است که در مقام هدف جهاد فی سبیل الله [و] مجموعه ی تلاش‌هایی که برای دین میشود، فرموده اند: «لیخرج الناس من عبادة العبید الی عبادة الله و من ولایة العبید الی ولایة الله. » هدف این است که انسانها را از ولایت بندگان و بردگان - با معنای وسیعی که این کلمه دارد - خارج سازند و به ولایت الله نائل کنند. [۳] یکی بودن ولایت خدا و ائمّه ولایت خدا و ولایت ائمّه دو تا نیست. ولایت ائمّه با ولایت پیغمبر دو چیز نیست؛ همه اش یک چیز است. این ولایت یعنی همان پیوند؛ یعنی ارتباط؛ اتّصال دو چیز به طوری که به آسانی آن دو چیز را نتوان از هم جدا کرد. من به عنوان یک آدمی که در زمینه مسایل اسلامی فکر میکند، وقتی که این ارتباط را میخواهم درست در فرهنگ اسلامی بفهمم، این جور استنباط میکنم که این ارتباط و این اتّصال، اتّصال فکری روحی و عملی است؛ در این سه شاخه ی ارتباط، اگر بین ما و ائمّه، بین ما و خدا، بین ما و پیامبر ارتباط برقرار شد، ولایت برقرار است. [۴] ---------- [۳]: . بیانات در دیدار مسئولان کشوری و لشکری، به مناسبت عید غدیر خم، ۱۹/۳/۱۳۷۲. [۴]: . ولایت فقیه سایه ی حقیقت عظمی، ج ۲، ص۶۰.
 [ما منتظریم : خورشید مهدویت در منظومه فکری امام خامنه ای - گفتار دوّم. جایگاه امامت و ولایت و منزلت امام - صفحه ۹۲]  تلاش ائمّه برای زنده کردن آب حیات بخش ولایت تمام تلاش ائمّه برای این بوده است که ولایت را زنده کنند، جامعه ی اسلامی را احیا کنند تا این نهالی را که به نام انسان در این مزرعه و در این باغستان و در این نهالستان غرس شده، با آب گوارای جانبخش حیات آفرین ولایت زنده و سرسبز و بالنده کنند. [۱] امامت، تجلی حکومت خدا دین یک مجموعه احکام است اگر مسأله حکومت و ولایت را از دین بگیرند , دین یقینا نخواهد توانست رسالت اساسی خود را به انجام برساند. اصولا بدون امامت و ولایت جامعه مسلمین دارای نظام نیست از نظر اسلام افراد نمی توانند بر یکدیگر حکومت کنند. در غیبت پیامبران، فقهای امت، دین شناسان و آگاهان به شکل انسان حکومت خدا بر مردم را تجلی می‌دهند. با نگاهی به تاریخ متوجه می‌شویم اگر ائمه داعیه حکومت نداشتند هیچگونه تعرضی نسبت به آنها انجام نمی گرفت. [۲] ---------- [۱]: . همان، ص۶۴. [۲]: . چهارساله دوم، ص ۲۶۶.
 [ما منتظریم : خورشید مهدویت در منظومه فکری امام خامنه ای - گفتار دوّم. جایگاه امامت و ولایت و منزلت امام - صفحه ۹۲]  رسالت و امامت دو منصب انبیاء رسالت که منصب اوّلی پیمبران است، برای پیغمبران طرح‌های الهی را روشن میکند و امامت و ولایت که منصب دوّم پیغمبران است، آنها را برای اداره ی جامعه مهیا میکند؛ یعنی منصب اداره ی جامعه منتها به شکل امامت به شکل ولایت؛ یعنی پیوند عمیق و جوشیدگی میان مردم و میان رهبر. ولایت و امامت برای پیمبران است که امام صادق علیه السلام فرمود: «ان رسول الله کان الامام» پیغمبر امام بود، ابراهیم علیه السلام امام بود. اوّلیای معصومین امامند و جانشین آنها آن کسانی که با آن صفتها و خصلتها معین شده اند، آنها امامند. [۳] ولایت تتمّه و تداوم نبوّت مسئله ی ولایت در دنباله ی بحث نبوّت است. یک چیز جدای از بحث نبوّت نیست. مسئله ی ولایت در حقیقت تتمّه و ذیل و خاتمه ی بحث نبوّت است. اگر ولایت نباشد، نبوّت هم ناقص میماند. [۴] ---------- [۳]: . ولایت و حکومت، ص ۶۱ پاورقی ۱. [۴]: . طرح کلی اندیشه اسلامی، ص ۵۱۶.
 [ما منتظریم : خورشید مهدویت در منظومه فکری امام خامنه ای - گفتار دوّم. جایگاه امامت و ولایت و منزلت امام - صفحه ۹۳]  امام، معیار سنجش و عامل توازن اجتماع انبیاء دو هدف دارند؛ دو هدف مهم؛ یکی هدف اساسی ساختن انسان، پیراستن انسان از بدی ها، آراستن انسان به نیکی‌ها و فضیلتها و خوبی ها؛ خلاصه انسان را انسان کردن؛ این هدف بالاست؛ امّا هدف دیگری که انبیا دارند که در نیمه ی راه این هدف قرار دارد، این است: تشکیل جامعه ی توحیدی، تشکیل نظام الهی، تشکیل حکومت خدا، تشکیل تشکیلاتی که با قوانین و مقررات الهی اداره شود، این همه ی هدف انبیاست... ؛ «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّنات» به یقین فرستادیم پیامبران خود را «الْبَیِّنات» همراه با دلایل روشن و روشنگر... «وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتاب»... با آنها فرستادیم کتاب را، این یک؛ «وَ الْمیزان» با آنها میزان هم فرستادیم، میزان یعنی ترازو یعنی چه؟ یعنی هر پیغمبری که آمد، یک ترازو زیر بغلش بود، بزرگ یا کوچک؟ نه منظور میزان یعنی وسیله ای که با او میتوان تعادل و توازن اجتماعی به وجود آورد... چیست آن وسیله؟... بنده مراجعه کردم در ذیل این آیه به احادیثی که وارد شده، دیدم یکی از چیزهایی که میزان را معنا کردند، میفرمایند: « المیزان الامام» و دیدم درست است کاملاً تطبیق میکند، الهام میگیریم ما از این حدیث [که] میزان امام است. امام آن کسی است که در جامعه باید حق را از باطل جدا کند، اوست که باید صفها را مشخّص کند.
اوست"امام" که باید تعادل و توازن اجتماعی را برقرار کند چرا؟ چون حاکم جامعه است. امام میزان است، معیار است، بدیها و خوبیها با او سنجیده میشود، راه‌ها با او تطبیق میشود. به علاوه اوست که ناظر است در اجتماع به اینکه مردم از توازن و تعادل خارج نشوند. [۱] ---------- [۱]: . ولایت و حکومت، ص ۴۸-۵۰.
 [ما منتظریم : خورشید مهدویت در منظومه فکری امام خامنه ای - گفتار دوّم. جایگاه امامت و ولایت و منزلت امام - صفحه ۹۳]  امام، راهکار جلوگیری از آفات دین داری و سیاست مداری دین، یعنی صراط زندگی. اگر شما به یک جامعه ی انسانی و به یک کشور نگاه کنید، می‌بینید انسانها در این جامعه، برای مسایل شخصی، عاطفی، معیشتی و عمومی خود، فعّالیتهای متنوّع و گوناگونی دارند. دین، همه ی این فعّالیتها را جهت می‌دهد؛ آنها را هدایت میکند و به کمک خرد انسانی میشتابد تا انسان بتواند این فعّالیتها را طوری تنظیم کند و کنار هم بنشاند تا سعادت او را در دنیا و آخرت تأمین کند. تلاشهایی که انسانها میکنند، بعضی مربوط به مسایل شخصی آنهاست که بخش کوچکتری از فعّالیتهای انسانی را شامل میشود - مثل معیشت و معنویت و عواطف و ارتباطات شخصی آنها با این و آن - امّا بخش بزرگتر فعّالیتهای انسانی، فعّالیتهایی است که در صحنه ی جامعه با تلاش جمعی صورت میگیرد، که به آن «سیاست» میگویند؛ سیاستهای اقتصادی، سیاستهای اجتماعی، سیاستهای نظامی، سیاستهای فرهنگی، سیاستهای مدنی، سیاستهای بین المللی. اینها بخش عمده ی تلاش انسانها در زندگی خود است. چرا عمده است؟ چون این سیاستها در واقع افراد را در فعّالیتهای شخصی خود به سمت و سوی خاصّی میکشاند. عمده ی تلاش انسان، تلاش کلانی است که جهتگیریهای کلّی فعّالیتهای شخصی و ریز و کوچک را هم جهت میدهد. دین، به هر دو صحنه مربوط میشود؛ هم صحنه ی تلاشهای فردی انسان، هم صحنه ی سیاست که صحنه ی بسیار گسترده و وسیعی برای زندگی انسان است. دو آفت، هم دینداری را تهدید میکند و هم سیاست را. یکی از آفتهای دینداری این است که دینداری یک جامعه یا یک شخص، با انحراف یا بی مبالاتی یا تحجّر و جمود یا فراموش کردن نقش عقل یا التقاط و از این چیزها همراه شود. آفت دیگر دینداری این است که دین به زندگی شخصی محدود شود؛ عرصه ی وسیع زندگی جمعی انسانها و جامعه را فراموش یا درباره ی آن سکوت کند و از آن کناره بگیرد. دو خطر هم سیاست را تهدید میکند: یکی این است که سیاست از اخلاق فاصله بگیرد و از معنویت و فضیلت خالی شود؛ یعنی شیطنتها بر سیاست غلبه پیدا کند؛ هواهای نفسانی اشخاص، سیاست را قبضه کند؛ منافع طبقات زورگو و زرسالاران جوامع، سیاست را به دست گیرد و به این سمت و آن سمت بکشاند. اگر این آفت به سیاست خورد، آن گاه همه ی صحنه ی اجتماعی انسانها دچار عیب و آفت میشود. آفت دیگرِ سیاست این است که انسانهای کوته بین، کودک منش و ضعیف، سیاست را در دست گیرند و زمام سیاست از دستهای پُرقدرت خارج شود و به دست انسانهای بی کفایت بیافتد.
 [ما منتظریم : خورشید مهدویت در منظومه فکری امام خامنه ای - گفتار دوّم. جایگاه امامت و ولایت و منزلت امام - صفحه ۹۴]  راهِ کار چیست؟ بهترین شکل و راهِ کار این است که در رأس سیاست و اداره ی امور جوامع، کسانی قرار گیرند که دینداری و سیاستگذاری آنها این دو آفت را نداشته باشد؛ یعنی کسانی اداره ی امور جوامع را برعهده گیرند که دیندار و دارای معنویت باشند؛ فکر دینی آنها بلند باشد؛ از انحراف، خطا، التقاط و کج بینی در دین مصون باشند؛ از تحجّر، جمود و متوقّف ماندن در فهم دین برکنار باشند؛ دین را ملعبه ی دست زندگی خود نکنند؛ از لحاظ سیاست، انسانهای باکفایت و باتدبیر و شجاعی باشند و سیاست را از معنویت، اخلاق و فضیلت جدا نکنند. چنین کسانی اگر زمام امور یک جامعه را به دست گرفتند، آن گاه جامعه از بیشترین خطراتی که ممکن است برای آن پیش آید، محفوظ خواهد ماند. اوج چنین وضعیتی کجاست؟ آنجاست که یک انسان معصوم از خطا و اشتباه در رأس قدرت سیاسی و دینی قرار گیرد. امام یعنی این. [۱] ---------- [۱]: . بیانات در اجتماع بزرگ زائران حضرت علی بن موسی الرّضا در روز عید سعید غدیر خم، ۱۲/۱۲/۱۳۸۰.
 [ما منتظریم : خورشید مهدویت در منظومه فکری امام خامنه ای - گفتار دوّم. جایگاه امامت و ولایت و منزلت امام - صفحه ۹۵]  امام، قدرت متمرکز برای حرکت جامعه ی اسلامی اینی که ما ارتباط با امام را این قدر مهم دانسته ایم، اینی که ما فرمان امام را در همه ی شئون زندگی جامعه نافذ دانستیم، این برای چیست؟ از کجا در می‌آید؟ اینجا که قرآن با ما حرف میزند- آن نکته، همینی است که دارم میگویم- اگر بخواهد یک جامعه ای و یک امّتی که ولایت قرآنی را به این معنا داشته باشد؛ یعنی بخواهد تمام نیروهای داخلی اش در یک جهت به سوی یک هدف در یک خط به راه بیافتد و بخواهد تمام نیروهای داخلی اش علیه قدرتهای ضدّ اسلامی در خارج بسیج بشود، احتیاج به یک نقطه ی قدرت متمرکز در متن جامعه ی اسلام، به یک نقطه ای احتیاج دارد که تمام نیروهای داخلی به آن نقطه بپیوندند، همه از آنجا الهام بگیرند و همه از او حرف بشنوند و حرف گوش کنند و او تمام جوانب مصالح و مفاسد را بداند تا بتواند مثل یک دیده بان نیرومند قوی دستی و قوی چشمی هر کسی را در جبهه جنگ به کار مخصوص خودش بگمارد.