اوست"امام" که باید تعادل و توازن اجتماعی را برقرار کند چرا؟ چون حاکم جامعه است. امام میزان است، معیار است، بدیها و خوبیها با او سنجیده میشود، راهها با او تطبیق میشود. به علاوه اوست که ناظر است در اجتماع به اینکه مردم از توازن و تعادل خارج نشوند. [۱]
----------
[۱]: . ولایت و حکومت، ص ۴۸-۵۰.
[ما منتظریم : خورشید مهدویت در منظومه فکری امام خامنه ای - گفتار دوّم. جایگاه امامت و ولایت و منزلت امام - صفحه ۹۳]
امام، راهکار جلوگیری از آفات دین داری و سیاست مداری
دین، یعنی صراط زندگی. اگر شما به یک جامعه ی انسانی و به یک کشور نگاه کنید، میبینید انسانها در این جامعه، برای مسایل شخصی، عاطفی، معیشتی و عمومی خود، فعّالیتهای متنوّع و گوناگونی دارند. دین، همه ی این فعّالیتها را جهت میدهد؛ آنها را هدایت میکند و به کمک خرد انسانی میشتابد تا انسان بتواند این فعّالیتها را طوری تنظیم کند و کنار هم بنشاند تا سعادت او را در دنیا و آخرت تأمین کند. تلاشهایی که انسانها میکنند، بعضی مربوط به مسایل شخصی آنهاست که بخش کوچکتری از فعّالیتهای انسانی را شامل میشود - مثل معیشت و معنویت و عواطف و
ارتباطات شخصی آنها با این و آن - امّا بخش بزرگتر فعّالیتهای انسانی، فعّالیتهایی است که در صحنه ی جامعه با تلاش جمعی صورت میگیرد، که به آن «سیاست» میگویند؛ سیاستهای اقتصادی، سیاستهای اجتماعی، سیاستهای نظامی، سیاستهای فرهنگی، سیاستهای مدنی، سیاستهای بین المللی. اینها بخش عمده ی تلاش انسانها در زندگی خود است. چرا عمده است؟ چون این سیاستها در واقع افراد را در فعّالیتهای شخصی خود به سمت و سوی خاصّی میکشاند. عمده ی تلاش انسان، تلاش کلانی است که جهتگیریهای کلّی فعّالیتهای شخصی و ریز و کوچک را هم جهت میدهد. دین، به هر دو صحنه مربوط میشود؛ هم صحنه ی تلاشهای فردی انسان، هم صحنه ی سیاست که صحنه ی بسیار گسترده و وسیعی برای زندگی انسان است.
دو آفت، هم دینداری را تهدید میکند و هم سیاست را. یکی از آفتهای دینداری این است که دینداری یک جامعه یا یک شخص، با انحراف یا بی مبالاتی یا تحجّر و جمود یا فراموش کردن نقش عقل یا التقاط و از این چیزها همراه شود. آفت دیگر دینداری این است که دین به زندگی شخصی محدود شود؛ عرصه ی وسیع زندگی جمعی انسانها و جامعه را فراموش یا درباره ی آن سکوت کند و از آن کناره بگیرد.
دو خطر هم سیاست را تهدید میکند: یکی این است که سیاست از اخلاق فاصله بگیرد و از معنویت و فضیلت خالی شود؛ یعنی شیطنتها بر سیاست غلبه پیدا کند؛ هواهای نفسانی اشخاص، سیاست را قبضه کند؛ منافع طبقات زورگو و زرسالاران جوامع، سیاست را به دست گیرد و به این سمت و آن سمت بکشاند. اگر این آفت به سیاست خورد، آن گاه همه ی صحنه ی اجتماعی انسانها دچار عیب و آفت میشود. آفت دیگرِ سیاست این است که انسانهای کوته بین، کودک منش و ضعیف، سیاست را در دست گیرند و زمام سیاست از دستهای پُرقدرت خارج شود و به دست انسانهای بی کفایت بیافتد.
[ما منتظریم : خورشید مهدویت در منظومه فکری امام خامنه ای - گفتار دوّم. جایگاه امامت و ولایت و منزلت امام - صفحه ۹۴]
راهِ کار چیست؟ بهترین شکل و راهِ کار این است که در رأس سیاست و اداره ی امور جوامع، کسانی قرار گیرند که دینداری و سیاستگذاری آنها این دو آفت را نداشته باشد؛ یعنی کسانی اداره ی امور جوامع را برعهده گیرند که دیندار و دارای معنویت باشند؛ فکر دینی آنها بلند باشد؛ از انحراف، خطا، التقاط و کج بینی در دین مصون باشند؛ از تحجّر، جمود و متوقّف ماندن در فهم دین برکنار باشند؛ دین را ملعبه ی دست زندگی خود نکنند؛ از لحاظ سیاست، انسانهای باکفایت و باتدبیر و
شجاعی باشند و سیاست را از معنویت، اخلاق و فضیلت جدا نکنند. چنین کسانی اگر زمام امور یک جامعه را به دست گرفتند، آن گاه جامعه از بیشترین خطراتی که ممکن است برای آن پیش آید، محفوظ خواهد ماند. اوج چنین وضعیتی کجاست؟ آنجاست که یک انسان معصوم از خطا و اشتباه در رأس قدرت سیاسی و دینی قرار گیرد. امام یعنی این. [۱]
----------
[۱]: . بیانات در اجتماع بزرگ زائران حضرت علی بن موسی الرّضا در روز عید سعید غدیر خم، ۱۲/۱۲/۱۳۸۰.
[ما منتظریم : خورشید مهدویت در منظومه فکری امام خامنه ای - گفتار دوّم. جایگاه امامت و ولایت و منزلت امام - صفحه ۹۵]
امام، قدرت متمرکز برای حرکت جامعه ی اسلامی
اینی که ما ارتباط با امام را این قدر مهم دانسته ایم، اینی که ما فرمان امام را در همه ی شئون زندگی جامعه نافذ دانستیم، این برای چیست؟ از کجا در میآید؟ اینجا که قرآن با ما حرف میزند- آن نکته، همینی است که دارم میگویم- اگر بخواهد یک جامعه ای و یک امّتی که ولایت قرآنی را به این معنا داشته باشد؛ یعنی بخواهد تمام نیروهای داخلی اش در یک جهت به سوی یک هدف در یک خط به راه بیافتد و بخواهد تمام نیروهای داخلی اش علیه قدرتهای ضدّ اسلامی در خارج بسیج بشود، احتیاج به یک نقطه ی قدرت متمرکز در متن جامعه ی اسلام، به یک نقطه ای احتیاج دارد که تمام نیروهای داخلی به آن نقطه بپیوندند، همه از آنجا الهام بگیرند و همه از او حرف بشنوند و حرف گوش کنند و او تمام جوانب مصالح و مفاسد را بداند تا بتواند مثل یک دیده بان نیرومند قوی دستی و قوی چشمی هر کسی را در جبهه جنگ به کار مخصوص خودش بگمارد.
[ما منتظریم : خورشید مهدویت در منظومه فکری امام خامنه ای - گفتار دوّم. جایگاه امامت و ولایت و منزلت امام - صفحه ۹۵]
لازم است یک رهبری، یک فرمانده ای، یک قدرت متمرکزی در جامعه اسلامی وجود داشته باشد که این قدرت بداند از شما چه بر میآید، از من چه بر میآید، از انسانهای دیگر چه بر میآید تا به هر کسی آن کاری را که برای او لازم است بگوید عمل بکن. مثلاً در مقام تشبیه اگر بخواهم تشبیه کنم؛ این کارگاههای قالی بافی را دیده اید؟ یک عدّه نشسته اند قالی میبافند هرکسی دارد کاری میکند، هر بچّه ای یا هر بزرگی که نشسته است، دارد نخی میبافد تا دم غروب دو سه تومان بگیرد. هر کدام دارند نشاطی و کاری را اینجا به خرج میدهند. اگر چنانچه این کارها هماهنگ نباشد، اگر یک فکر و چشم و قدرت بالاتری نباشد که مدام بنا کند، آن متن قالی را بر طبق آن دستورهای خاص خواندن تا اینها بدانند چه نخی را به کار ببرند و چطور بزنند و چه جور ببُرند، اگر یک چنین قدرت متمرکزی وجود نداشته باشد، این قالی چه جوری در میآید؟ میبینید که طرف راستش حکایت از شرق میکند، طرف
چپش حکایت از غرب میکند، آن طرفش صحبت از قالی کردی میکند، آن طرف صحبت از قالی ترکمنی میکند، نقشها بی ترتیب، اصلاً یک چیز هجوی از کار در میآید.... در جامعه اگر بخواهد، همه ی نیروها به کار بیفتد و همه در یک جهت به کار بیفتد و هیچ یک از نیروهایش هرز نرود و همه ی نیروهای جامعه به صورت یک قدرت متراکمی، به مصالح جمعی بشریت به کار بیاید و جامعه بتواند مثل مشت واحدی باشد در مقابل جناحها و صفها و قدرتهای متخاصم؛ احتیاج دارد به یک قدرت متمرکز، به یک دلی احتیاج دارد، به یک قلبی احتیاج دارد این جامعه و این پیکر عمومی امت اسلام. البتّه شرایطی هم دارد، باید خیلی آگاه باشد، باید خیلی بداند، باید خیلی باتصمیم باشد، باید چشمش دارای یک دید دیگری باشد، بایستی از هیچ چیزی در راه خدا نهراسد، بایستی اگر لازم شد، خودش را هم فدا کند، ما اسم یک چنین موجودی را چه میگذاریم؟ امام. [۱]
----------
[۱]: . طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص ۵۴۳-۵۴۴.
[ما منتظریم : خورشید مهدویت در منظومه فکری امام خامنه ای - گفتار دوّم. جایگاه امامت و ولایت و منزلت امام - صفحه ۹۶]
شکوفایی تمام استعدادها در جامعه ی ولایی
جامعه ی دارای ولایت، جامعهای میشود که تمام استعدادهای انسانی را رشد میدهد؛ همه ی چیزهایی که برای کمال و تعالی انسان خدا به او داده، اینها را بارور میکند؛ نهال انسانی را بالنده میسازد؛ انسانها را به تکامل میرساند؛ انسانیتها را تقویت میکند.
هدایت شده از کانال مهدویت 🇮🇷
🔴 کمک به تولید برچسب با نام امام عصر (عج)
🔵 شما با کمک های مالی خود بانیِ تولید برچسب نام مقدس امام زمان علیه السلام خواهید شد.
♦️برچسبهای تولید شده به نیابت از شما بر روی خودروهای شهرهای مختلف ایران و عراق در مناسبت های مختلف نصب خواهد شد.
♦️هرسهم: ٦،٠٠٠ تومان معادل یک برچسب
💳 شماره کارت:
💳 |
5859831029733044
احمدرضا میرنصیری روی شماره کارت بزنید کپی می شود. ☎️ شماره تماس:
09031977172درویشی ♦️شما را به یک همدلی در اعتلای نام مبارک مولایمان دعوت می کنیم 🌐 کلیک کنید 📍 ادمین
هدایت شده از التجا (دوستداران امام زمان)
▪️سوالش را که پرسید امام جواد علیه السلام گریهاش گرفت.
آن هم چه گریهای!
تعجب کرد.
با خودش گفت: مگر چه پرسیدم؟
پرسیده بود:
بعد از نوهی شما (امام عسکری علیه السلام)، چه کسی قرار است امام شود؟
✦✦✦ـ
امام که آرام شد، فرمود:
بعد از او امامت میرسد به پسرش، قائم منتظَر.
پرسید:
قائم؟!
چرا به او قائم میگویند؟
فرمود:
چون وقتی قیام میکند که یادش در بین مردم مرده است!...
✦✦✦ـ
دوباره پرسید:
چرا به او منتظر میگویند؟
فرمود:
چون او غایب خواهد شد؛
غیبتش هم طولانی خواهد بود.
فقط اهل اخلاص هستند که منتظرش خواهند ماند.
اما آنها که اهل تردیدند وجودش را منکر میشوند.
آنها هم که اهل انکار هستند یادش را مسخره میکنند...
📚 برگرفته از کمال الدین، ج ۲، ص ۳۷۸.
#داستانک_مهدوی
#امام_جواد_علیه_السلام
👈عضویّت در اِلتجا 👉
@Elteja
هدایت شده از سعداء/حجت الاسلام راجی
11.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جشن ازدواج دانشجویی
🔶 همزمان با میلاد باسعادت حضرت معصومه (س)، مراسم عقد و جشن ازدواج دانشجویی در #مسجد_امام_رضا علیه السلام دانشگاه فردوسی، برگزار شد.
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
🆔 @soada_ir
[ما منتظریم : خورشید مهدویت در منظومه فکری امام خامنه ای - گفتار دوّم. جایگاه امامت و ولایت و منزلت امام - صفحه ۹۷]
امامت، منصبی حقیقی
امامت یک چیز قراردادی نیست که من بیایم بگویم که فلانی امام باشد، فلانی نباشد؛ یعنی حالا آن کسی که راه بهتر بلد است، آن کسی که در مقابله با خطرها شجاعت بیشتری دارد، آن کسی که زودتر از همه ی خفتگان قافله در سحرگاه بیدار میشود و دیرتر از همه در شامگاه میخوابد، آن کسی که تردیدها را تبدیل به قاطعیت میکند، تزلزلها را تبدیل به صلابت و قدرت میکند آن کسی که هیچ لحظه ای از تصمیم بر حرکت منحرف نمیشود، آن کسی که بر سر دوراهیها در سر چند راهی ها، خوب احساس میکند که فلان راه را باید انتخاب کرد و به تجربه نشان میدهد که همیشه راه موفّق و درست را انتخاب میکند و خلاصه آن کسی که کاروان احساس میکند که وجود او و حضور او در این پویندگی، در این شتابندگی، در این کامیابی موثر هست، به طور طبیعی رهبر اوست. [۳]
----------
[۳]: . قبسات النور، ص۹۰.
[ما منتظریم : خورشید مهدویت در منظومه فکری امام خامنه ای - گفتار دوّم. جایگاه امامت و ولایت و منزلت امام - صفحه ۹۷]
دنیا و آخرت مردم در دست دو دسته از امامان
مسئله ی امامت، یک مسئله ی مخصوص مسلمانها یا مخصوص شیعیان نیست. امامت یعنی یک فردی، یک گروهی بر یک جامعه ای حکمرانی میکنند و جهت حرکت آنها را در امر دنیا و در امر معنویت و آخرت مشخّص میکنند. این یک مسئله ی همگانی است برای همه ی جوامع بشری. خوب، این امام دو جور میتواند باشد: یک امامی است که خدای متعال در قرآن میفرماید: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إیتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدین». این امامتی است که به امر پروردگار، مردم را هدایت میکند؛ مردم را از خطرها، از سقوطگاه ها، از لغزشگاهها عبور میدهد؛ آنها را به سرمنزل مقصود و مطلوب از حیات دنیوی انسان- که خداوند این حیات را به انسان داده، برای رسیدن به آن مقصود میرساند و به آن سمت هدایت میکند. این یک جور امام است که مصداق آن، انبیای الهی اند؛ مصداق آن، پیغمبر اکرم است که امام باقرعلیه الصّلاة و السّلام در منا مردم را جمع کرد و فرمود: «انّ رسول الله کان هو الامام». اوّلین امام، خود پیغمبر است. پیغمبران الهی، اوصیای پیغمبران، برگزیده ترین انسانها، از این دسته امامهای نوع اوّلند که اینها کارشان هدایت است، از سوی خدای متعال رهنمایی میشوند، این رهنمایی را به مردم منتقل میکنند: «وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ»؛ کارشان کار نیک است، «وَ إِقامَ الصَّلاةِ»؛ نماز را برپا میدارند که نماز رمز ارتباط و اتّصال انسان به خداست «و کانوا لنا عابدین»؛ بنده ی خدا هستند، مانند همه ی انسانها که بندگان خدا هستند. عزّت دنیوی آنها کمترین آسیبی به بندگی خدا در وجود آنها و در دل آنها نمیزند، این یک دسته."بقیه"👇