eitaa logo
معارف و مقاتل آلُ الله
11.6هزار دنبال‌کننده
6 عکس
15 ویدیو
1 فایل
✅فضائل 📜تاریخ‌ 🩸مقاتل اهل‌البیت علیهم‌السلام 📚همه مطالب با ذکر منابع📚 🔻خادم کانال: @jaanamhosein (پژوهشگر در حوزهٔ حدیث و مقتل - قم مقدسه) ⚫ کانال فهرست مقاتل👈 @Maghaatel2 📌همین کانال در تلگرام👈 https://t.me/maghaatel
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 نه فقط خدیجهٔ غرّاء را... نه فقط صدیقهٔ کبری را... بلکه «تابوت» آن حضرت را هم از سر حسادت، مسخره می‌کرد... به نقل منابع متعدد شیعه و سنی: وقتی که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها به شهادت رسید، عایشه آمد تا بر بالای پیکر مطهر آن حضرت حاضر شود؛ أسماء به پیش آمد و گفت: مبادا داخل شوی! عايشه رفت و به أبوبكر شكايت کرد و گفت: 📋 إِنَّ هَذِهِ الْخَثْعَمِيَّةَ تَحُولُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ اِبْنَةِ رَسُولِ اللَّه وَ قَدْ جَعَلَتْ لَهَا مِثْلَ هَوْدَجِ الْعَرُوس. ▪️اين خَثعميّه (کسانی را که در دامنه کوه خثعم زندگی می‌کنند، "خثعمیّون" می‌گویند؛ عایشه با این لفظ می‌خواست أسماء را مسخره کرده و بگوید اینکه از پشت کوه آمده) ميان ما و دختر رسول خدا «صلی‌الله‌علیه‌وآله» مانع مى‌شود و برای جسد او، تخت عروس درست کرده‌ است! 📚وفاء الوفا،ج۳ ص۹۰۴ 📚السنن الكبرى،ج۴ ص۳۴ 📚نهایة الارب،ج۱۹ ص۱۲۷ 📚کشف الغمه، ج۱ ص۵۰۴ ✍ سایه‌ی سوختن خیمه به دیوار افتاد گذر زینب از این کوچه به بازار افتاد تا که با نعره‌ی یک سنگ‌دل آیینه بریخت شیشه‌ای خرد شد و از سر دیوار افتاد پای آتش به در خانه‌ی گل ها وا شد غنچه‌ای سوخت، به پهلوی گلی خار افتاد کینه و بغض و حسد دست که دادند به هم دست مادر وسط معرکه از کار افتاد شهر با ناله‌ی "یا فضه خُذینی" فهمید نفسِ شیر خدا از نفس انگار افتاد عمْر گهواره به بوسیدن محسن نرسید قرعه‌ی چوب به تابوتِ تن یار افتاد... @Maghaatel
‬‏ 🩸مصیبتی که فقط خدا می‌داند چه زخمی بر دل اهلبیت «علیهم‌السلام» گذاشته است... در روایتی امام صادق علیه‌السلام فرمودند: گناهان کبیره هفت گناه است که همه آن گناهان را نسبت به ما اهلبیت روا داشتند؛ اولش برای خدای متعال، شریک قرار دادن است و دیگر کشتن کسی که خداوند کشتن او را حرام فرموده و خوردن مال یتیم و پدر و مادر را رنجاندن و به زنان پاک دامن نسبت ناروا دادن و از جبهه جنگ گریختن و حق ما را انکار نمودن. 🥀 در ادامه ، امام علیه‌السلام تشریح نمودند که چگونه این هفت گناه را در حق اهلبیت علیهم‌السلام روا داشتند؛ تا اینکه رسیدند به «نسبت ناروادادن به زنان پاکدامن»؛ سپس فرمودند: 📋 أَمَّا قَذْفُ الْمُحْصَنَةِ فَقَدْ قَذَفُوا فَاطِمَةَ علیهاالسلام عَلَی مَنَابِرِهِمْ... ▪️و اما تهمت به زنان پاکدامن؛ همانا به مادر ما فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بر فراز منبرهای خود ناسزا و ناروا گفتند. 📚علل الشرایع، ج۲ ص۲۲۳ 📚الخصال، ص۳۶۴ ✍ و به همین جهت است که در دعای شریف صنمی قریش، چنین به درگاه الهی عرضه می‌داریم: أللّهُمَّ العَنهُم بِعَدَدِ کُلِّ مُنکَرٍ أتَوهُ و حقٍّ اَخفَوهُ وَ مِنبَرٍ عََلَوهُ... 🔻خدايا آن دو و پيروانشان را به عـدد هـر کار نـاروايی که انجام دادند و به عدد هر حقي که مخفي داشتند، و هر منبری که به ظلـم بر آن بالا رفتند، لعنت کن. @maghaatel
🩸وقتی که امام صادق علیه‌السلام در جواب یک «سؤال شرعی»، رنگشان تغییر نموده و برای راوی روضه می‌خوانند... مردی نزد امام صادق علیه السلام آمد و از ایشان پرسید: آیا جایز است جنازه‌ای را شبانه در نور آتش تشییع داده شود درحالی که آتشدان، چراغ یا هر وسیله‌ای که نور از آن استفاده شود همراه آن جنازه وجود داشته باشد؟ 📋 فَتَغَیَّرَ لَوْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام مِنْ ذَلِکَ وَ اسْتَوَی جَالِساً ▪️رنگ چهرهٔ مبارک امام صادق علیه‌السلام از این سخن دگرگون شد( و به یاد مصیبت مادرشان فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها افتاده) و سر پا نشستند. 🥀 سپس امام علیه‌السلام ظلم‌هایی که اولی و دومی و اتباع آن دو بر سر صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها آوردند، برای راوی مفصلاً شرح داده و در آخر فرمودند: 📋 فَلَمَّا قَضَتْ نَحْبَهَا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهَا وَ هُمْ فِی ذَلِکَ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ أَخَذَ عَلِیٌّ علیه‌السلام فِی جَهَازِهَا مِنْ سَاعَتِهِ کَمَا أَوْصَتْهُ ▪️هنگامی که فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها به شهادت رسید،در دل شب بود که مولا علی علیه‌السلام فوراً شروع به تجهیز و آماده ساختن جنازه مطهر آن حضرت شد، چنان که خود آن بانو سفارش فرموده بود. 📋 فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ جَهَازِهَا أَخْرَجَ عَلِیٌّ الْجِنَازَةَ وَ أَشْعَلَ النَّارَ فِی جَرِیدِ النَّخْلِ وَ مَشَی مَعَ الْجِنَازَةِ بِالنَّارِ حَتَّی صَلَّی عَلَیْهَا وَ دَفَنَهَا لَیْلًا ▪️آن گاه که مولا علی علیه‌السلام از تجهیز او فارغ گشت، جنازه را از خانه خارج ساخت و آتش را در شاخه‌ای از درخت خرما برافروخت و با نور آتش، جنازه را تشییع کرد و برآن نماز گزارد و شبانه به خاکش سپرد. 📚علل الشرایع ج١ ص١٧٧ 📚بحارالانوار ج ٧٨ ص٢۵٣ ✍ شكسته بال و پری ز آشیانه می‌بردند تنی ضعیف، غریبان به شانه می‌بردند جنازه‌ای كه همه انبیاء به قربانش چه شد؟ كه هفت نفر مخفیانه می‌بردند مدینه! فاطمه را روز روشن آزردند چرا جنازۀ او را شبانه می‌بردند؟ ز غربت علی و قصه‏ی در و دیوار به دادگاه پیمبر، نشانه می‏بردند به جای گل که گذارند روی قبر رسول برای او، اثر تازیانه می‏بردند! سزای آن همه احسان مصطفی، این بود! هنوز هم کفن آن شهیده خونین بود! @Maghaatel
🩸وقتی که فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها از مولا علی علیه‌السلام حلالیت طلبیده و سیل اشک از چشمان مولا جاری می‌شود... در نقلی آمده است: ساعات آخر عمر شریف صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها بود که امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام بالای سر آن بانو نشسته و وصایای آن حضرت را می‌شنید. بانوی دو عالم بعد از اینکه سفارش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را به مولا نمود، فرمودند: 📋 يَا ابنَ عمّي! إنّي راضيةٌ عَنكَ،فَهل أنتَ راضٍ عَنّي‌؟ ▪️ای پسر عمو! من از شما راضی‌ام اما آیا شما هم از من راضی هستید؟ 📋 خَدِمتُك بِقَدْرِ جُهدي و طاقَتي و أَعَنتُكَ عََلَى دُنياكَ مِقدارَ قُوّتي ▪️من تا می‌توانستم و هر چه که در توانم بود در زندگی‌ام به شما خدمت نمودم... 📋 و بَعدَ ذٰلِكَ فإنّي أَعتَرِفُ بِالتَّقصيرِ في حَقّكَ فَسٰامِحْني ▪️اما با همه حال، اعتراف می‌کنم که در حق شما کوتاهی نموده‌ام؛ پس مرا حلال کن... 📋 فَبَكَى عليُّ عليه‌السّلام و قال: يا بنتَ المصطفى و يا سيّدة النساء! رُوحي لِرُوحكِ الفِداء ▪️در اینجا بود که مولا علی علیه‌السلام به گریه افتادند و فرمودند: ای دختر مصطفی! از سروَر همه زنان! روح و جانم به فدای تو.( این چه حرفی است که می‌گویی؟!) 📚 الکوکب الدُّرّی،حائری،ج۱ ص۲۵۱ ✍ به التماس نگاه یتیم‌های خودت به دستهای کریمانه‌ی دعای خودت بیا دوباره دعا کن ولی برای خودت برای پهلو و بازو و دست و پای خودت فقط برای نرفتن دعا کنی؛ باشد؟ برای بی کسی من دعا کنی؛ باشد؟ تو بار رفتن بستی، علی حلال کند؟! تو بین بستر هستی، علی حلال کند؟! تو بین شعله نشستی، علی حلال کند؟! تو بین کوچه شکستی، علی حلال کند؟! تو را به جان حسینت نگو حلالم کن از این غریب بخر آبرو، حلالم کن کمی مراقب خود باش... فکر جانت باش به فکر من نه... کمی فکر کودکانت باش تو باش! با تن زخم و قد کمانت باش بمان و قدرت زانوی پهلوانت باش همان که بست در این خانه دست حیدر را مخواه باز ببیند شکست حیدر را... @Maghaatel
🩸زهرا جان! با من حرف بزن که من پسر عمویَت علی هستم... در نقل‌ها آمده است: امیرالمومنین علی علیه‌السلام نماز ظهر را خوانده و به طرف منزل می‌رفت که ناگاه کنیزان را دید که ماتم زده و گریان به استقبال آن حضرت آمدند. امام علیه‌السّلام از آنها پرسید که چه خبر شده، چرا شما را ناراحت و مضطرب می‌بینم؟ گفتند: 📋 یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ أَدْرِکْ ابْنَةَ عَمِّکَ الزَّهْرَاءَ علیها السلام وَ مَا نَظُنُّکَ تُدْرِکُهَا  ▪️یا امیرالمؤمنین! دختر عموی خود فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را دریاب! گرچه گمان نمی‌کنیم به هنگام برسی. 🥀 مولا علی علیه‌السلام به سرعت وارد خانه شد و نزد فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها رفت. ناگاه دید که همسرش در میان بستر خود که از پارچه کتان سفید مصری بود افتاده و (از درد) به طرف راست و چپ می‌غلتد. 📋 فَأَلْقَی الرِّدَاءَ عَنْ عَاتِقِهِ وَ الْعِمَامَةَ عَنْ رَأْسِهِ وَ حَلَّ أَزْرَارَهُ ▪️مولا علی علیه السّلام عبا را از دوش خود انداخت، عمامه را از سر مبارک خود برداشت و لباس خود را گشود. 📋 وَ أَقْبَلَ حَتَّی أَخَذَ رَأْسَهَا وَ تَرَکَهُ فِی حَجْرِهِ وَ نَادَاهَا یَا زَهْرَاءُ ▪️آنگاه جلو رفت، سر مبارک زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها را به دامن گرفت و با صدای بلند فرمود: «یا زهراء» ؛ ولی آن حضرت پاسخی نداد. 🥀 برای دومین بار فرمود: «یا بنت محمدٍ المصطفی! » باز هم جوابی نداد. حضرت امیر علیه‌السلام برای سومین بار صدا زد: «ای دختر آن کسی که زکات را در دامن عبای خود برای فقرا می‌برد! » اما باز هم جوابی نشنید. دوباره گفت: «ای دختر آن کسی که با ملائکه نماز خواند! » حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها باز هم جوابی نداد. در این هنگام مولا علی علیه‌السّلام صدا زد: 📋 یَا فَاطِمَةُ کَلِّمِینِی فَأَنَا ابْنُ عَمِّکَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ   ▪️ای فاطمه! با من حرف بزن؛ من پسر عمویت علی بن ابی طالب هستم. 📋 فَفَتَحَتْ عَیْنَیْهَا فِی وَجْهِهِ وَ نَظَرَتْ إِلَیْهِ وَ بَکَتْ وَ بَکَی ▪️حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها این بار چشم‌های خود را به روی مولا علی علیه‌السلام گشود. آنگاه به گریه افتاد. مولا علی علیه‌السّلام هم گریان شد. 🥀‌ مولا علی علیه‌السلام به آن حضرت فرمود: مگر تو را چه شده است؟! من پسر عمویت علی هستم! زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها فرمود: 📋 یَا ابْنَ الْعَمِّ إِنِّی أَجِدُ الْمَوْتَ الَّذِی لَا بُدَّ مِنْهُ وَ لَا مَحِیصَ عَنْهُ ▪️من اکنون مرگی را که نمی‌توان از دست آن گریخت، به چشم می‌بینم. 📚بحارالانوار ج۴۳ ص١٨٧ ✍ التماست می‌کنم، با اشک‌ها، با ناله‌ام بیشتر پیشم بمان، ای یاسِ هجده ساله‌ام! چشمِ خود را باز کن، قامت‌کمانِ مرتضی! در غمِ عشقت پریشانم، خرابم، واله‌ام‌ ای گلِ خوش رنگ و بو، در آسمانِ عاشقی، تو ستاره باش، من هم تا ابد دنباله‌ام حیدرِ خیبرگشا را، داغِ تو، بیچاره کرد پاسخی ده، تا مگر فرخنده گردد طالعم کاش می‌مُردم، نمی‌دیدم که بینِ شعله‌ها ناگهان آتش گرفت و سوخت، باغِ لاله‌ام با علی حرفی بزن، این روزهای آخری "کَلِّمیني" فاطمه! ای یاسِ هجده ساله‌ام! @maghaatel
🩸زهرای من! حال که داری به دیدار پدرت می‌روی، تمام ظلم‌هایی را که این امّت در حق من روا داشت، برای پدرت بازگو کن... در نقلی آمده است: وقتی که صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها وصایای خود را به امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود و آن حضرت دانست که دیگر فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها از جهان رفتنی‌ست، 📋 فبَكَىِ عَليٌّ عليه‌السّلام و قال: يٰا فاطمة،إذٰا لَقيتَ حَبيبي رَسولَ اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله فَاقْرِئيهِ مِنّي السّلام ▪️در این‌جا بود که مولا علی علیه‌السلام به گریه افتادند و فرمودند: فاطمه جان! حال که داری به ديدن حبیب من، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌روی، سلام علی را به او برسان! 📋 وَ اشْرَحي لَهُ مٰا أصٰابَني مِنْ أُمّتِهِ مِنَ الظُّلمِ و العُدوٰان. ▪️و تمام ظلم‌ها و دشمنی هایی را که امّتش در حق من روا داشتند، برایش شرح بده. 📚الکوکب الدُّریّ،حائری، ج١ ص٢۵٢ ✍ مغتَنم ديدند صبر رو به پايان مرا آتش آوردند نمرودان گلستان مرا بيت من در آتش و مصراع من افتاده بود بي ادبها خوب سوزاندند ديوان مرا آرزوهاي مرا در پشت در آتش زدند كاش می‌بستند جای دست، چشمان مرا دست من بسته ولی دست مغيره باز بود زد تو را تا که بگيرد زودتر جان مرا حرف ناموسش كه شد ايوب صبرش سر رسيد با تو سنجيدند بين كوچه ايمان مرا... @maghaatel
🩸 دیگر صدای فاطمه را نخواهی شنید... در نقلی آمده است: لحظات آخر عمر مبارک صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها بود که آن بانوی مکرّمه می‌خواست به امیرالمومنین علیه‌السلام وصایایی بنماید؛ لذا فرمود: 📋 يا أبَاالحَسَن،لَم يَبْقَ لِي إلّا رَمقٌ مِن الحياةِ و حان‌َ زمانُ الرَحيلِ و الوداع، ▪️یا اباالحسن! دیگر رمقی برای زنده ماندن ندارم و زمان وداع و رفتنم نزدیک شده است؛ 📋 فَاستَمِعْ كلامي فَإنَّك لا تَسْمَعُ بَعدَ ذٰلكَ صَوتَ فاطمةَ أبداً. ▪️پس دل و جانت را به سخنانم بده؛ که دیگر بعد از این صدای فاطمه «سلام‌الله‌علیها» را نخواهی شنید. 📚الکوکب الدُّریّ،حائری، ج١ ص٢۵٢ ✍میخواهم از حبيب خداحافظی كنم از حيدر غريب خداحافظی كنم خيلي شكسته پر شده‌ام الوداع علي آماده سفر شده‌ام الوداع علي نُه سال سايه‌ات به سرم بود ياعلي نام تو ذکر هر سحرم بود یاعلی نُه سال عشق ما دو نفر بی غروب بود در خانه تو زندگی من چه خوب بود نُه سال در کنار تو من غم نداشتم چیزی میان زندگی‌ام کم نداشتم من را ببخش می‌روم و می‌گذارمت ای پاره پاره دل، به خدا می‌سپارمت من خویش را روانه سوی قبر می‌کنم اما براى تو طلب صبر مي‌كنم بالی که سوخته است وَبال تو می‌شود اندوه فاطمه همه مال تو می‌شود من را ببخش زحمت تابوت می‌کشی خود را کنار من روی زانوت می‌کشی @Maghaatel
🔰 عنایت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها و متعلّقات آن حضرت، سببِ فتح و پیروزی خاتم الأنبیاء تا خاتم الأوصیاء «علیهم‌السلام» ... {مطلبی و } چند روایت و گزارش تاریخی به دست ما رسیده است که حاکی از این مطلب است: {{ سبب فتح و پیروزی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و امیرالمومنین علیه‌السلام در جنگ‌ها و همچنین سبب فتح و پیروزی حضرت حجت ارواحنافداه در روز ظهور، عنایتِ فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها و متعلّقات آن حضرت بوده و می‌باشد؛}} 🔖 و اما روایات و گزارشات: ♦️ پیراهن دست‌بافِ آن حضرت سبب محفوظ ماندن و پیروزی امیرالمؤمنین علیه‌السلام در جنگ‌ها بود؛ چنانچه کتاب شریف «المناقب» می‌نویسد: 📋 كانَ لِعَليًّ قَميصٌ مِنْ غَزلِ فاطِمةَ يَتّقِي بِهِ نَفسَهُ فِي الحُروبِ 🔹 مولا علی علیه‌السلام همیشه در جنگ‌ها، پیراهن دست‌باف حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را به تن می‌کرد، تا محفوظ بماند.(۱) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ♦️ تکّه‌ای از روسری صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها، سبب پیروزی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در جریان فتح مکه بود؛ چنانچه طبق کتاب شریف «معالی‌السبطین» رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در روز فتح مکه، دستور داد تا پرچمی را بگشایند تا سبب فتح و پیروزی بشود؛ 📋 وَكَانَ فِيهِ رُقْعَةٌ مِنْ خِمَارِ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ عَلَيْهَاالسَّلَامُ؛ 🔹که بخشی از آن پرچم، تکه‌ای از روسری فاطمۀ زهرا علیهاالسلام بود.(۲) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ♦️ این «روسری مبارک» امروز در نزد حضرت حجت «ارواحنافداه» می‌باشد چنانکه در زیارت‌نامه‌های مأثورهٔ مولانا صاحب‌الزمان «ارواحنافداه» وارد شده است: 📋 ... وَ الْمُنْتَهَى إِلَيْهِ مَوَارِيثُ الْأَنْبِيَاءِ وَ لَدَيْهِ مَوْجُودٌ آثَارُ الْأَصْفِيَاءِ 🔹 سلام بر آنکه میراث پیامبران به او رسیده، و آثار برگزیدگان الهی، در نزد او موجود است.(۳) 👈 و همین «روسری مبارک» است که در روز ظهور، به همراه امام زمان ارواحنافداه بوده و سبب فتح و ظفر آن حضرت و شیعیانش می‌شود؛ چراکه در توضیح و تفسیر آیات اولین سوره مبارکه روم، دو روایت به ما رسیده است که این مدّعا را ثابت می‌کند: 📖 ... وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللّٰهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشٰاءُ (روم؛ ۴ و ۵) 🔅{روزی که مؤمنین به واسطه نصرت و یاری خدای متعال، شاد و خوشحال می‌شود} 💢 طبق روایت إمام صادق علیه‌السلام، مراد از این روز ، روز ظهور حضرت حجة بن الحسن علیهماالسلام است.(۴) 💢 و همچنین طبق روایت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله مراد از «بِنَصْرِ اللّٰهِ» در آیه شریفه، نصرت و یاریِ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها می‌باشد.(۵) 👈 پس معلوم می‌شود همین معجر و روسری مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها است که خاتم الأنبیاء تا خاتم الأوصیاء علیهم‌السلام را یاری نموده و ان‌شاءالله در روز ظهور، سبب فتح و ظفر امام زمان علیه‌السلام و شیعیانش می‌شود. 📚(۱)المناقب،ج۳ص۲۴۶ 📚(۲)معالی السبطین،ص۵۲ 📚(۳)مصباح الزائر، ص۶۴۴ ؛ و المزار الکبیر، ص۸۵۰ 📚(۴)تأويل الآيات،ص۴۳۴؛ و البرهان،ج۴ ص۴۳۵ 📚(۵)تفسیر فرات کوفی،ج۱ ص۶۵۱؛ و معاني الأخبار، ص۳۹۶ ✍ و خـداونـد اگر "وَاعْتَصِمُـوا" می‌گوید از کـرامـات نـخِ چــادر او می‌گوید... @Maghaatel
🩸علی جان! خودت غسلم بده... خودت کفنم کن... خودت مرا در قبر بگذار... در روایتی امام صادق علیه‌السلام فرمودند: وقتی فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها به حالت احتضار درآمد، به امیرالمؤمنین علیه‌السلام وصیت کرد و فرمود: 📋 إِذَا أَنَا مِتُّ فَتَوَلَّ أَنْتَ غُسْلِی وَ جَهِّزْنِی وَ صَلِّ عَلَیَّ وَ أَنْزِلْنِی قَبْرِی وَ أَلْحِدْنِی وَ سَوِّ التُّرَابَ عَلَیَّ ▪️چون من از دنيا رفتم، تو غسلم را بر عهده گیر و مرا آماده کن و بر من نماز بخوان و مرا در قبرم پائین ببر و در لحدم بگذار و بر رویم خاک بریز و آن را هموار کن. 📋 وَ اجْلِسْ عِنْدَ رَأْسِی قُبَالَةَ وَجْهِی فَأَکْثِرْ مِنْ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ الدُّعَاءِ فَإِنَّهَا سَاعَةٌ یَحْتَاجُ الْمَیِّتُ فِیهَا إِلَی أُنْسِ الْأَحْیَاءِ ▪️و کنار سرم رو به رویم بنشین و بسیار قرآن تلاوت کن و دعا بخوان؛ چرا که این ساعت، ساعتی است که میت در آن به انس با زندگان نیاز دارد... 📚 بحارالانوار، ج‌٧٩ ص٢٧ ✍ شرمنده‌ام كه غسل من افتاد گردنت آرام کردن حسن افتاد گردنت امشب به بازويم كه رسيدی حلال كن بر زخم پهلويم كه رسيدی حلال كن با دیدن کبودی رویم صبور باش دیدی اگر که سوخته مویم صبور باش با استخوان شكسته مواجه شدی ببخش با خون لخته بسته مواجه شدی ببخش بالی که سوخته است وَبال تو میشود اندوه فاطمه همه مال تو میشود من را ببخش زحمت تابوت می‌کشی خود را کنار من روی زانوت می‌کشی آهسته بر جنازه زهرا نماز کن وقت وداع ، بند کفن را تو باز کن آرام ، زینب و حسنم را صدا بزن با گریه طفل بی کفنم را صدا بزن بالا سر جنازه ام از کربلا بگو از تشنگی و خنجر و از بوریا بگو آتش بزن به روضه خود عالمین را از جای من ببوس گلوی حسین را... @maghaatel
🩸تویی که مرا اینگونه کتک می‌زنی، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را چگونه کتک زدی؟! در نقل‌ها آمده است: صبح روز بعد از شهادت صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها بود که مردم مدینه، درِ خانه آن حضرت‌ آمده بودند تا بر پیکر مطهر آن بانو نماز بخوانند. مقداد نگاهش به ابوبکر افتاد و رو به او کرد و گفت: ما شب گذشته، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را به خاک سپردیم! عمر به ابوبکر گفت: آیا من به تو نگفته بودم که این ها این کار را می‌کنند؟! مقداد گفت: 📋 إنَّ فاطمةَ عليهاالسّلام أوصَتْ بِذٰلك لِئلّا تَحضَرُوا جِنازَتها ▪️فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها این چنین وصیت نموده بود تا شما بر بالای جنازه مطهرش، حاضر نشوید. 📋 فَرَفَعَ عُمَرُ يَدَهُ و ضَرَبَ عَلَى رَأسِ مِقداد و وَجهِهِ ضَربًا عَنيفًا حَتّى أعيىٰ مِنْ كِثرَةِ الضّربِ، ▪️در این هنگام، عمر دستش را بلند کرد و محکم به سر و صورت مقداد سیلی زد و آن قدر عمر، او را کتک زد که مقداد دیگر از پا افتاد. 🥀 مردم آن جا جمع شدند و مقداد را از دست او نجات دادند. مقداد از جا بلند شد و رو به عمر گفت: 📋 مٰاتَتْ اِبنةُ رَسولِ اللّه و الدَّمُ يَنزِفُ مِنْ جَنبِها بِسَبِبِ ضَربَةِ سَيفٍ و سَوط‍‌ٍ ضَرَبتَها أنتَ، و أنا أحقَرُ عِندَكم مِن عليٍّ و فاطمةَ. ▪️دختر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به شهادت رسید در حالی که از پهلویش به سبب آن ضربه‌ای که تو با شمشیر و تازیانه بر او زدی، خون جاری بود. من، که خیلی کوچک‌تر از علی و فاطمة علیهماالسلام برای شما هستم! (عجیب نیست که تو این گونه مرا می‌زنی!) 📚 کامل بهائی ج١ ص٣١٢ ✍ ديوْ را با خانه‌ی انسيّه الحورا چه كار؟ دود را با چشم خورشيد جهان آرا چه كار؟ دشمن و بيت ولايت، هيزم و باغ بهشت شعله‌ی آتش تو را با صورت زهرا چه كار؟ تازيانه شرم كن اين دست، دست فاطمه است ای فشار در تو را با عصمت كبرا چه كار؟ مرد كو ؟ تا آورد دستی برون از آستين اين همه نامرد را با يك زن تنها چه كار؟ بيت حقّ را هيچكس نگشوده با ضرب لگد درد را با پهلوی انسيّة الحورا چه كار؟ فاطمه پشت در آمد گفت با آن سنگ دل ما عزا داريم ای ظالم تو را با ما چه كار؟ اي حرامی بشكند دستت كه كوثر را زدی هيچ دانی ضرب دستت كرد با زهرا چه كار؟ @Maghaatel
🩸یا رب نصیب هیچ غریبی دگر مکن داغی که گیسوانِ حسن را سفید کرد... در نقلی آمده است: زمانی‌که صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها به شهادت رسیدند، امام حسن بیشتر از امام حسین و زینبین «علیهم‌السلام» جزع و فزع می‌کرد. 🥀 عده‌ای (سلمان و ابوذر و ...) خدمت امام حسن علیه‌السلام رسیدند و عرضه داشتند: شما فرزند بزرگ هستید و این گریه شدید شما باعث بی تابی بیشتر امام حسین و زینبین علیهم‌السلام که کوچک‌تر از شما هستند، می‌شود؟! 🥀 در اینجا بود که امام حسن علیه‌السلام فرمودند: اگر برادرم حسین علیه‌السلام نیز مانند من می‌دانست که در کوچه چه گذشته و آن صحنه دلخراش و جگرسوز را می‌دید، او هم مانند من بلکه بیشتر بی‌تابی می‌کرد! 🥀 چگونه برای مادرم نگریم در حالی که آن نانجیب چنان سیلی محکمی به صورت مادرم زد که مادرم بر زمین افتاد؛ سپس برخاسته و باهم به خانه آمدیم. ✍ ابری رسید و ماه تو را ناپدید کرد داغی رسید و سروِ تو را مثل بید کرد الماس ریزه‌ها جگرت را بهم زدند اما تو را مصیبت کوچه شهید کرد حرفی بزن به موی سفیدت قسم بگو با روزِ تو چه سایه‌ی دستی پلید کرد یا رب نصیب هیچ غریبی دگر مکن داغی که گیسوانِ حسن را سفید کرد با صد امید حامی مادر شدم ولی آن نانجیب امید مرا نا امید کرد... 📚 فضائل و مصائب امام حسن مجتبی علیه‌السلام،عزیزی،ص۱۸۹ (مسموعِ از یکی از علمای اهل تتبّع در قرن حاضر) @Maghaatel
🩸به فدای آن بانویی که چه واسطه‌هایی را در لحظات آخر عمر شریفش به درگاه الهی می‌برَد، تا شیعیان گنهکارش آمرزیده شوند... در نقلی آمده است: لحظات آخر عمر شریف صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها بود که به اَسماء فرمودند: مرا تنها گذار که می‌خواهم با پروردگارم مناجات کنم. اسماء گوید: از نزد آن حضرت خارج شدم اما می‌شنیدم که چنین مناجات می نمود: 📋 أللّهمَّ إنّي أسألُكَ بِمحمّدٍ المُصطفى وَ شَوقِهِ إلىّ‌ََ، ▪️خدايا تو را قسم می‌دهم به محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وآله، و به شوق آن حضرت نسبت به من. 📋 و بِبَعلِي عَليٍّ المُرتضى و حُزنِهِ عَلَيّ‌َ، ▪️تو را قسم می‌دهم به شوهرم علی علیه‌السلام و حزن و مظلومیت او از برای من. 📋 و بِالحَسَنِ المُجتَبىٰ و بُكائِهِ عَلَيّ‌َ، ▪️تو را قسم می‌دهم به حسن مجتبایم و به گریه‌های او برای من؛ 📋 و بِالحُسَينِ الشَّهيدِ و كآبَتِهِ عَلَيّ‌، ▪️تو را قسم میدهم به حسین ‌شهیدم و به سختی ها و مصائب او به خاطر من. 📋 و بِبَناتِيَ الفاطمِيّات و تَحَسُّرُهِنّ‌َ عَلَيّ‌َ؛ ▪️و تو را قسم می‌دهم به دخترانم و افسوس و آهِ حسرت آن‌ها به خاطر من؛ 📋 أنّكَ تَرحَمُ و تَغفِرُ لِلعُصاةِ مِن أُمّةِ محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله و تُدخِلُهُمُ الجَنّةَ، إنّكَ أكرَمُ المَسئولينَ و أرحمُ الرّاحمين. ▪️به اینکه گنه‌کاران امّت پدرم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را ببخشی و بر آنان رحم نمایی چرا که تو بخشنده‌ترینی که از او چیزی را طلب می‌کنند و تویی که أرحم الرّاحمینی! 📚 وفاة فاطمة الزهراء عليهاالسّلام،بحرانی؛ ص۶٧ ✍ ما گدای فاطمه هستیم عزت را ببین فاطمه دار و ندار ماست، ثروت را ببین حضرت زهرا اجازه بر من آلوده داد تا زنم او را صدا مادر ، کرامت را ببین عالم و آدم تماماً دست بوس مصطفاست مصطفی شد دست بوس او ، فضیلت را ببین وقت یا رب یا ربش ، ربّش ندا می‌داد که آی جبرائیل، جبرائیل عبادت را ببین گفته بسم الله الرحمن الرحیم و یک تنه با چهل تن او در افتاده ، شجاعت را ببین راه داده قاتلش را به گُل رویِ علی بر امیرالمومنین ، اوج ارادت را ببین کرد با دست شکسته ، لحظه‌های آخرش بر گنهکاران دعا ، بانوی امّت را ببین... @maghaatel