بیش از همه مایلم بدانید که حقیقتا این وضعیت به همان اندازه که فکر میکنید بد است. مهم نیست بقیه چه میگویند ، این وضعیت مزخرف است. اتفاقی که افتاده است دیگر جبران شدنی نیست. آنچه از دست رفته است بر نخواهد گشت. اینجا ، درون این حقیقت ، هیچ چیزِ زیبایی وجود ندارد.
پذیرش مهمترین چیز است.
👩🏻🦯 همیشه حق دارید بگذارید و بروید ، حتی اگر تازه رسیده باشید ، حتی اگر همه چیز را خودتان برنامهریزی کرده باشد. هیچکس قرار نیست مثل شما این مسئله را در زندگی تحمل کند. هر زمان که لازم دیدید بگذارید و بروید.
نمیتوانید درد را وادار کنید منظم باشد. نمیتوانید سوگ را مرتب و قابل پیشبینی کنید. سوگ به اندازه عشق منحصر به فرد است.
مرگ پدربزرگ و مادربزرگ مثل مرگ فرزند نیست. از دست دادن شغلتان مثل از دست دادن یک دستتان نیست. جریان از این قرار است : هر فقدانی معتبر هست ، ولی با دیگری یکسان نیست. نمیتوانید دورنمایی واحد از سوگها تصور کنید و بگوید همهٔ آنها باهم برابرند. اینطور نیست.
سوگ احساسیه که همهی ما آدمزادهها حداقل یک بار دچارش شدیم. حالا ممکنه بهخاطر مرگ یکی از عزیزانمون بوده باشه ، از دست دادن موقعیت شغلیمون بوده باشه ، یا حتی بخاطر تموم شدن روابط احساسیمون بوده باشه ..
هر چیزی که ثبات زندگی ما رو بهم بریزه میتونه باعث بوجود اومدن این احساس باشه.
موقع سوگواری ممکنه گریه کنید ، عصبانی بشید ، از اجتماع کنار بکشید یا حتی احساس پوچی کنید ؛ اما هیچکدوم از اینها غیرعادی یا اشتباه نیستن.
چون نحوه سوگواری یه چیز کاملا شخصیه و هیچوقت هم برای افراد مختلف یکسان نیست.
.
یک کتاب برای کنار آمدن با سوگ ،
حتی وقتی گمان میکنیم دیگر سوگوار نیستیم ..
.
ــ ــــــــــــ 📕 ؛
این کتاب حتی عنوانش هم کلی حرف داره برا گفتن :
#عیبی_ندارد_اگر_حالت_خوش_نیست
،،
مگان یه روانشناسه که این کتاب بر اساس زندگی شخصی خودشه. در واقع ماجرایی که باعث میشه نویسنده این کتاب رو بنویسه مرگ همسرشه ..
همسر مگان غرق میشه !
و یک زن شاهد تمام لحظات از بین رفتن و آخرین نفسهای شریک زندگیشه