فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستان_نامه_های_ناریه
#قسمت_هفتم
کلیپ داستانی معرفی امام حسین(ع) و کربلا برای کودکان
#مــــاه_مــــــهــر
🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
#مــــــاهـ_مـــــــــهـر
#محرم_متفاوت 🖤
💔احلی من العسل؛
♦️یکی بود، یکی نبود
زیر این سقف کبود، غیر از خدای مهربون هیچکس نبود.
خدا بود و خدا بود و خدا بود.
✍🏻قاسم و عبدالله، پسرهای امام حسن بودند؛
آنها از وقتی خیلی خیلی کوچک بودند، و همه ی کودکی شان، با امام حسین گذشت.
امام حسین پسرهای کوچک برادرش را خیلی دوست داشت و با آنها مثل بچه های خودش رفتار می کرد.
در دهانشان لقمه ی غذا میگذاشت؛ با آنها بازی می کرد، آنها را از کوچه پس کوچه های مدینه، به نخلستان های خرما میبرد. وقتی به زمین می افتادند، عمو دستشان را میگرفت و بلندشان میکرد و خاک لباسشان را میتکاند.
بغلشان می کرد و سر و صورتشان را میبوسید.
قاسم و عبدالله هم عاشق عمویشان بودند و کودکانه در کنار عمو روزها را شب میکردند و بزرگ میشدند.
از عمو ادب و اخلاق را یاد میگرفتند، دین را یاد میگرفتند، مردانگی را یاد می گرفتند؛
قاسم و عبدالله همیشه و همه جا همراه امام حسین بودند؛
در کربلا هم هر دو همراه عمو بودند.
قاسم از امام حسین پرسید:«عمو جان آیا من هم کنار شما به شهادت میرسم؟»
عمو از قاسم پرسید:«عزیز عمو، شهادت از نظر تو چگونه است؟»
قاسم جواب داد:«عمو جان شهادت در راه خدا برای من از عسل شیرینتر است.»
عمو لبخندی زد و قاسم را بغل کرد و بوسید.
روز عاشورا، قاسم پیش عمو رفت و اجازه گرفت تا به میدان برود.
اما امام اجازه ندادند.
چند بار این ماجرا تکرار شد.
بار آخر قاسم گفت:«عموجان، خواهش می کنم به من اجازه بدهید مثل همیشه همراهتان باشم.»
امام فرمود:«عزیز عمو، نمیتوانم! تو یادگار برادرم هستی. نمیخواهم تو به میدان بروی.»
قاسم عمو را بوسید و بازوبندش را به او نشان داد و گفت:«عمو جان، پدرم به من فرمودند که همیشه کنارتان باشم.» و آنقدر اصرار کرد تا بالاخره عمو راضی شد.
قاسم که هنوز پاهایش خوب به رکاب اسب نمیرسید، کنار عمو مردانه ایستاد و به شیرینی عسل، شهادت را چشید.
عبدالله هم دائم منتظر بود تا عمو او را صدا بزند.
او هم وقتی که وقتش شد، با همه ی کودکیش، پیش امام ماند تا از عموجانش دفاع کند.
عمو، عبدالله را در آغوش کشید و او را تا بهشت بدرقه کرد.
♥️راستی بچه ها؛ این شبها که هیئت میرین، یاد ما هم باشین مهربونهای خوش قلب🖤
@mah_mehr_com
💫کاربرگ مخصوص ایام شهادت حضرت امام حسین علیه السلام 💔
#کاربرگ
@mah_mehr_com
6.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️ #قصههای_مهربونی | قسمت چهارم: خودبرتربینی
▪️خودبرتربینی یعنی اینکه خودمون رو از بقیه بهتر بدونیم، این رفتار باعث ناراحتی بقیه میشه. امام حسین علیهالسلام با آدمهایی روبرو بودن که خودشون رو از همه بهتر و برتر میدونستن و به همین خاطر هم به امام احترام نمیذاشتن.
@mah_mehr_com
🔸شعر
﴿حضرت علی اصغر﴾
علیهالسلام
🍃✨🍃✨🍃
🌸🏴🌼🏴🌸
آی غنچههای زیبا
عزیز گلایِ دانا
منم علیِ اصغر
بر رویِ دستِ بابا
علیِ اصغرم من
عزیزِ مادرم من
که رویِ دستِ بابا
مثلِ کبوترم من
آمدهام به میدان
اگر چه کودکم من
برایِ یاریِ دین
سربازِ کوچکم من
مامانِ من رُبابه
امام حسین بابامه
بابام حسینِ مظلوم
عزیزترین برامه
عمویِ من اباالفضل
رقیه خواهرِ من
علی اکبرم هست
عزیز برادرِ من
میونِ گاهواره
آنگُلِخوشبواَم من
وقتِ دفاعِ از دین
سرباز کوچولواَم من
نگاهِ من در آخر
به صورتِ بابامه
خندهیِ خوشکلی هم
آخر رویِ لبامه
✨🔸✨🔸✨👇
میخوای باشی برایِ
بابام حسین تو یاور
«نماز بخون سرِوقت» 👉
«دورباش زِ کارِ مُـنکر» 👉
🌸🏴🌼🏴🌸
🍃✨🍃✨🍃
شاعر:سلمان آتشی
#محرم
#امام_حسین_ع
#حضرت_علی_اصغر_ع
#شعر_کودکانه
@mah_mehr_com
9.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸️کلیپ دکلمهی لالایی برای حضرت علی اصغر ع
#حضرت_علی_اصغر_ع
@mah_mehr_com