eitaa logo
ماه مــــهــــــــــر
5.2هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
12.6هزار ویدیو
397 فایل
آیدی کانال👇 @mah_mehr_com 🌹کاربران می توانند مطالب کانال با ذکر منبع فوروارد کنند🌹 مطالب کانال : 👈قصــــــــــــّه و داستان آمـــــــــــــوزشی 👈کلیب آموزشی و تربیتی ***ثبت‌شده‌در‌وزرات‌ارشاداسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
11.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️نوبتی هم که باشه نوبت دیدن کارتونه 🤩🤩🤩🤩 ◽ مهارتهای زندگی ▫️این قسمت: درس خوندن به چه دردی میخوره؟😊 ✅ @mah_mehr_com
ماجرای عجیب سفر خانم گردنبند گردنبند خودش را توی دستان خانم نورانی دید.فهمید به خانم نورانی هدیه شده است. خانم نورانی دستی روی دانه های گردنبند کشید، بعد هم آن را روی گردنش انداخت. گردنبند از خوشحالی درخشان تر شد و برقی زد. آن روز بهترین روز زندگی اش بود، روز بعد گردنبند بیدار شد، زنجیرش را کمی تکان داد. خانم نورانی زودتر از او بیدار شده بود و داشت خانه را جارو می کرد. یک دفعه صدای در توی خانه پیچید، خانم نورانی چادرش را روی سر انداخت و در را باز کرد. گردنبند از زیر چادر صداها را می شنید. صدای لرزان مردی را شنید که می گفت:«سلام خانم من را پیامبر صلی الله علیه و آله به اینجا فرستادند، مردی فقیر و بی پولم به من کمک کنید» و بعد صدای خانم را شنید که گفت:«همین جا بمان تا برگردم» خانم نورانی به خانه آمد دستش را زیر چادر برد و گردنبند را از گردنش باز کرد. نفس گردنبند دیگر بالا نمی آمد، باورش نمی شد که به این زودی این شادی را از دست بدهد و از پیش خانم نورانی برود. او از غصه دیگر برق نمی زد یک دفعه خودش را توی دستان زبر و پوسته پوسته ی مرد فقیر دید، مرد فقیر سرش را بالا گرفت و گفت:«خدا خیرتان دهد خانم دست شما درد نکند» و رفت. گردنبند چند دقیقه بعد همراه مرد فقیر توی مسجد بود، مرد فقیر جلوتر رفت و کنار جمعی ایستاد، گفت:«ای پیامبر خدا دختر شما این گردنبند را به من بخشیدند» پیامبر(صلی الله علیه و آله) نگاهی به گردنبند کردند و گفتند:«هرکس این گردنبند را بخرد حتمابه بهشت می رود.» گردنبند برقی زد و با خود گفت:«چقدر با ارزش بودم خبر نداشتم!» مردی به نام عمار جلو آمد و گفت:«ای پیامبر من گردنبند را می خرم» گردنبند را گرفت و همراه مرد فقیر به راه افتاد. گردنبند دلش برای خانم نورانی تنگ شده بود و منتظر بود ببیند چه اتفاقی می افتد. عمار به مرد غذا و لباس و پول زیاد و اسبی داد. گردنبند دانه هایش را چرخاند و با خود گفت:«کاش الان روی گردن خانم نورانی بودم» عمار غلامش را صدا کرد، گردنبند را به او داد و گفت:«این گردنبند را به خانه ی پیامبر(صلی الله علیه و آله) ببر و بگو هدیه است، تو را هم به ایشان بخشیدم» گردنبند از این که پیش پیامبر می رفت خوشحال بود اما هنوز دلش برای خانم نورانی تنگ بود. گردنبند کمی توی دستان غلام جابه جا شد و گفت:«چقدر محکم من را گرفته دردم آمد» تا اینکه به خانه ی پیامبر(صلی الله علیه و آله) رسیدند، غلام در زد و چند دقیقه بعد پیامبر(صلی الله علیه و آله) در را باز کردند. غلام جلو رفت دستش را جلو آورد و مشتش را باز کرد، گردنبند نفس راحتی کشید، غلام گفت:«ای پیامبر خدا این گردنبند را عمار به شما هدیه داده است و من را هم به شما بخشید» پیامبر(صلی الله علیه و آله) لبخندی زدند و گفتند:«پیش دخترم برو من تو و گردنبند را به او بخشیدم» غلام دوباره دستش را مشت کرد، گردنبند این بار دیگر درد را حس نکرد چون خیلی خوشحال بود. آنقدر خوشحال بود که نفهمید کِی به خانه رسیدند، غلام در زد، خانم نورانی در را باز کرد، غلام جلو رفت، دستش را بالا گرفت و مشتش را باز کرد، گردنبند از دیدن خانم نورانی حسابی برق می زد. غلام گفت:«پیامبر خدا من و این گردنبند را به شما هدیه دادند» گردنبند حالا توی دستان خانم نورانی بود، دلش نمی خواست دیگر از او جدا شود. خانم نورانی به غلام گفت:«من هم تو را به خاطر خدا آزاد می کنم.» گردنبند دانه هایش را تکانی داد و گفت:«عجب سفر خوبی بود، به مرد فقیر پول و غذا و اسب رساندم، پیامبر خدا را خوشحال کردم، عمار را بهشتی کردم، غلام را ازاد کردم، اخر هم برگشتم پیش خانم نورانی» گردنبند درخشان و درخشان تر شد. 🌸🍂🍃🌸 @mah_mehr_com
هفته وحدت مبارک💐 هفته وحدت @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طراحی جالب شخصیت‌های انیمیشن پوریای ولی،‌ به وسیله‌ی هوش مصنوعی ☺️ 🧩 ‌‌ ماه مهر ╔═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
🌱 روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید 🔹امام باقر(ع): خود را در دنیا چنان منزل ده که گویی ساعتی در آن منزل داری وسپس از آن کوچ می‌کنی. امروز یکشنبه ۹ مهر ماه ۱۵ ربیع‌الاول ۱۴۴۵ ۱ اکتبر۲۰۲۳ ‌‌ ماه مهر ╔═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مداد درست کن😍😍👌👌 ‌‌ ماه مهر ╔═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
۲ پسر و ۲ پدر به ماهیگیری رفتند و هر کدام ۲ ماهی صید کردند. در مجموع ۶ ماهی صید شد! چگونه چنین چیزی ممکن است؟! ‌‌ ماه مهر ╔═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com