eitaa logo
ماه مــــهــــــــــر
5.3هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
12.6هزار ویدیو
397 فایل
آیدی کانال👇 @mah_mehr_com 🌹کاربران می توانند مطالب کانال با ذکر منبع فوروارد کنند🌹 مطالب کانال : 👈قصــــــــــــّه و داستان آمـــــــــــــوزشی 👈کلیب آموزشی و تربیتی ***ثبت‌شده‌در‌وزرات‌ارشاداسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🌸 جز خـدا کیست💖 که‌ در سایه‌ مهرش ‌باشیم💞 رحمت ‌اوست ‌که‌ پیوسته‌ پناه‌ من‌ و توست با توکل به اسم 🌸🍃 اعظمت آغاز میکنیم🌸🍃 روزمان را كه محبت و لطفت تمام صبح جهان را 🌸🍃 گرم و شورآفرين كرده است🌸🍃 صبحتون بخیر🌸🍃🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ╔═🌸🌿☃.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 نیایش صبحگاهی🌼🍃 ✨خدایا🙏 🌼در هفتمین روز محرم ✨از تو تمنا دارم 🙏 🌼شفا عنایت کنی مریض ها را ✨امید ببخشی نا امیدان را 🌼در رحمت بگشای برنیازمندان ✨گره بازکنی از گرفتاران و آرامش و 🌼 برکت هدیه دهے به تمام خانه ها ✨آمیـــن..🙏 ╔═🌸🌿☃.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
شعر مربوط به همایش شیرخوارگان حسینی - بزرگداشت مقام حضرت علی اصغر علیه السلام یه جمعه‌ی محرّمه به پا یه وقت جا نمونی فرصت عاشقی کمه ╔═🌸🌿☃.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
19.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️نامه‌های ماریه | قسمت پنجم ماریه تو نامه نوشته تعداد آدم بدهایی که جلوی آقای امام حسین رو گرفتن روز به روز داره بیشتر میشه، اون امشب یه خواب بد درباره عبدالله کوچولو دیده که آدم بدها اونو به خاطر کمک کردن به عموش؛ یعنی آقای امام حسین کشتند. ╔═🌸🌿☃.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
یه قهرمان کوچک که توی کربلا بود اسمش علی اصغر نور دل بابا بود دشمنای خداوند که خشم و کینه داشتن اصغر شش ماهه رو با لب تشنه کشتن به روی دست بابا کودک او فدا شد سرباز کوچک ما شهید کربلا شد ╔═🌸🌿☃.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
5.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تنها ایرانی واقعه عاشورا اسلم دیلمی مردی از دیار قزوین ✅ @mah_mehr_com
7.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽یارکوچک علیه السلام 🏴این قسمت: پیراهن مشکی @mah_mehr_com 🌈حتما برای دوستان خودبفرستید🙏 ┄┄┅🍃🌸♥🌸🍃┅┅┄
...🌹 ❌اگر کودکان سوالاتی از مسایل عاشورا مثل کشته شدن، سر بریدن و... داشتند لازم نیست اصل واقعه را برای آنها بیان کرد. ✍🏽: باید با زبان کودکانه از مهربانی های (ع) و (س) و مهر و محبت بین آنها و داستان هایی از دوران کودکی آنها مثل بازی کردن هایشان به همراه امام حسن(ع) با رسول خدا (ص) و ازاین قبیل داستان ها تعریف کرد و مهر و محبت آنها را در دل کودکان بالا برد و ذهن کودک را از موضوع های ناراحت کننده واقعه عاشورا به موضوع دیگری معطوف نمود. اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ @mah_mehr_com
☕️ آقای سید علی اکبر کوثری، یک سال، ظهر عاشورا، به یکی از مساجد قم برای روضه خوانی تشریف می برند، بچّه‌های آن محله به رسم کودکانه ی خود خاله بازی می کردند و به جهت تقلید از بزرگترها، با چادرهای مشکی مادرانشان، حسینیه و تکیه ی کودکانه و کوچکی، در گوشه‌ای از محله برای خودشان درست کرده بودند. بعد از اتمام جلسه که از در مسجد بیرون می روند، یکی از دختر بچه های👧 محله جلو می‌آید و می‌گوید: آقای کوثری برای ما هم روضه می خوانی؟ آقای کوثری می گوید: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تأخیری در حضورم نداشته باشم. دختر بچّه هر چقدر اصرار می کند: آقای کوثری توجّهی نمی‌کنند، تا این که آن دختر بچّه، عبای آقای کوثری را می گیرد و با چشمان گریان می گوید: مگر ما دل نداریم!؟ 😢چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ آقای کوثری پیش خودش می گوید: دل این کودک را نشکنم و قبول کردم. بنابراین به دنبال آن دختر باعجله می رود، تا به او می رسد. آن کودکان، حسینیه‌ی کوچک و محقّری داشتند که به اندازه‌ی سه تا چهار نفر بچّه بیشتر داخل آن جا نمی‌شدند. سر خم کردم و وارد حسینیه‌ی کوچک روی خاک های محله نشستم و بچه‌های قد و نیم قد، روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردند: السلام علیک یا ابا عبدالله… بعد دو جمله روضه خواندند و یک بیت شعر… و نهایتاً دعایی کردند و آمدند که بلند شوند و با عجله بروند، یکی از بچّه ها گفت: تا چای روضه را نخورید، امکان ندارد اجازه بدهیم بروید. بنابراین آقای کوثری نشستند . آن ها یکی از استکان‌های پلاستیکی بچه‌گانه‌اشان را آوردند و داخل آن، چای☕️ سردی که رنگ خوبی نداشت ریختند، ایشان با بی‌میلی و اکراه، استکان را بالا آوردند و برای اینکه بچه‌ها ناراحت نشوند، بی سر و صدا آن را پشت سرشان، روی زمین ریختند و بلند شدند و رفتند… شام عاشورا، خسته به منزل رسیدند و از شدّت خستگی، فوراً به خواب رفتند. ایشان، وجود نازنین صدیقه کبری حضرت زهرا سلام الله علیها، را در عالم رؤیا دیدند که بالای سرشان آمده است. به گونه‌ای که متوجّه حضور ایشان شدند. حضرت به ایشان فرمودند: آ سید علی اکبر، مجالس روضه‌ی امروز قبول نیست. آقای کوثری گفتند: چرا خانم جان؟ حضرت فرمودند: نیّتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیّات دیگری روضه خواندی. فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمان در آنجا حضور داشتیم، و آن روضه‌ای بود که برای آن چند تا بچّه‌ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه‌ی محلّه خواندی. آ سید علی اکبر، ما از تو گلّه‌ای هم داریم! آقای کوثری گفتند: جانم خانم، بفرمایید چه خطایی از من سر زده؟ خانم حضرت زهرا سلام الله علیها با اشاره فرمودند: آن چای را من با دست خودم ریخته بودم، چرا روی زمین ریختی!؟ آقای کوثری از خواب بیدار شدند و از آن روز فهمیدند که توجّه و عنایت اهل بیت علیهم السلام به مجالس با اخلاص و بی‌ریاست و بعد از آن هر مجلس کوچک و بی‌بضاعتی بود قبول می کردند و اندک صله و پاکتی که از آن ها برایشان عاید و حاصل می شد، برکتی فراوان داشت و برای همه‌ی گرفتاری‌ها و مخارجشان کافی بود. منبع : سایت حوزه و پیج هنر هیأت @mah_mehr_com
8.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام در روز عاشورا💚🥀 @mah_mehr_com
34.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😭😢دهه ی نودی ام در مقابل ظلم و بدی ام 🏴▪️➖نماهنگ فوق العاده احساسی نودی های حسینی به عشق سیدالشهدا انتشار حداکثری بدید. 🎥 نماهنگ | 🎤 گروه سرود ابن الرضا (و دهه نودی های قزوین) 🎹 موسیقی: یوسف جهانی 🖊شاعر:سیدجلال میرعسگری 🎬 تهیه کننده و سرپرست : سیدکمال فلاح امینی 🏴انتشار این کار باشما اجرتان با بی بی دو عالم فاطمه زهرا س🏴 @mah_mehr_com 🌺حتما برای دوستان خودبفرستید🙏 ┄┄┅🍃🌸♥️🌸🍃┅┅