هدایت شده از امام زمان و من
#اربعین_حسینی بر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و یاران آن حضرت تسلیت باد.
چهل شب و چهل روز
چهل تا شمع پر نور
داغ شهادت او
از دل ما نشد دور
شاعر :شکوه قاسم نیا
https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
هدایت شده از امام زمان و من
هدایت شده از امام زمان و من
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دارم میرم کربلا😘😊
🚩 #کربلا
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_حسین علیه السلام
انیمیشن روایتی کودکانه از امام حسین علیه السلام برای کودکان
🌺حتما برای دوستان خودبفرستید🙏
┄┄┅🍃🌸♥️🌸🍃┅┅
@mah_mehr_com
37.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 #انیمیشن اوّلین زائر
🔸داستان زندگی جابر بن عبدالله انصاری
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 #انیمیشن زیبای سرزمین تو
🔸پیاده روی اربعین
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ نماهنگ شور اربعین
❤️با اجرای مداح نوجوان عباس ناهیدی
@mah_mehr_com
ما را به کربلا ببرید_کانال قصه های کودکانه.mp3
13.88M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🖤ما را به کربلا ببرید
چندهفتهای میشد که یزید بعد از پدرش، معاویه، خلیفه شده بود و میخواست به اجبار و زور از داییجانِ ما، امام حسین(ع)، بیعت بگیرد... بهتر است ادامهی داستان را بشنوید.
چند هفتهای میشد که یزید بعد از پدرش، معاویه، خلیفه شده بود و میخواست به اجبار و زور از داییجانِ ما بیعت بگیرد؛ یعنی داییجان بپذیرد که او از طرف خداوند خلیفهی مسلمانان است و بعد هم زیر بار حرفهای زور و نادرستش برود، اما داییجان نپذیرفت.
همهی ما در مدینه بودیم. داییجان همهی اقوام را جمع کرد و قرار بر این شد که به سمت مکه حرکت کنیم تا از دستِ حاکم ستمگر مدینه رها شویم. ما هرچه که لازم داشتیم جمع کردیم و به مکه رفتیم. اما دشمنان داییجان در آنجا هم ما را راحت نگذاشتند. دائم پیک میفرستادند و از داییجان بیعت میخواستند. بزرگترهای ما از این کار خیلی ناراحت بودند. مخصوصاً مادرم که آرام و قرار نداشت و مثل پروانه دور داییجان میچرخید.
آنروز ما در صحرای عرفات بودیم که داییجان گفت: «آماده باشید، از اینجا میرویم.»
مادر پرسید: به کجا حسین جان!؟
داییجان گفت: «به سمت شهر کوفه در سرزمین عراق!»
👆بهتره ادامه قصه را خودتون بشنوید
🌸🍂🖤🍃🌸
@mah_mehr_com
33.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انیمیشن پهلوانان
این قسمت : فیروز و پیروز
@mah_mehr_com
ماه مــــهــــــــــر
کدوم کلمه با بقیهی فرق دارد؟ ماه مهر ╔═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_
ماه مهر
╔═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
تولد امام حسین.mp3
7.71M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🔹ای پدر جان این کودکم از درون شکم با من سخن میگوید و...
🔸ماجرای شنیدنی فطرس🧚🏻♂
🔺رده سنی ۹ سال به بالا
#قسمت_هشتم
#حضرت_فاطمه_زهرا
🔹قصه قهرمان ها🔸
#قصه_شب
#صوتی
@mah_mehr_com
🌱بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
🔹امام علی(ع): پیش از تصمیم گیرى بیندیش و پیش از اقدام، مشورت کن و پیش از انجام عمل تدبّر کن.
امروز پنجشنبه
۱۶ شهریور ماه
۲۱ صفر۱۴۴۶
۷ سپتامبر۲۰۲۳
ماه مهر
╔═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
عدد 6 را در این تصویر پیدا کنید.
ماه مهر
╔═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☃️ آ مثل آدم برفی ☃️
برای کشیدن این نقاشی زیبا ما بیشتر از دایره یا به زبان ساده تر از گردی استفاده کردیم .
ببینید چقدر راحت و زیبا ما میتونیم فقط با دایره و نیم دایره نقاشی های قشنگی بکشیم
☃️☃️☃️⛄️⛄️⛄️⛄️⛄️
ماه مهر
╔═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
۸ خوراکی که نباید صبحها خورد
ماه مهر
╔═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایکیوسان» داستان پسر بچهای ژاپنی است که در معبد زندگی میکند. او هر بار با ذکاوت و هوش خود همه را متعجّب میکند.
قسمت ''۷۷
╔═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با بچهای که فحش میده چه برخوردی درسته؟
#مهارت_زندگی
ماه مهر
╔═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
#قصه_کودکانه
🌸🐚لباس شکوفه ای🐚🌸
نازنین به درخت هلو نگاه کرد. روی شاخه های درخت پر بود از شکوفه های صورتی.
درخت هلو گفت: چرا ناراحتی؟نازنین گفت: آخه جشن تولد دوستم است ولی لباس قشنگ ندارم بپوشم.
درخت گیلاس با شکوفه های سفید کنار درخت هلو ایستاده بود، گفت: این غصه ندارد نازنین خانم.
درخت سیب به بقیه درخت ها نگاه کرد و گفت: کی دوست دارد نازنین کوچولو لباس شکوفه ای قشنگ داشته باشد؟
درخت ها یک صدا گفتند: ما
بعد همگی خودشان را تکان دادند. شکوفه های زیادی روی سر نازنین افتاد. نازنین خندید.
درخت هلو خاله پینه دوز را صدا زد. بلبل شکوفه ها را با نوکش جمع کرد و جلوی خاله پینه دوز گذاشت. خاله پینه دوز هم تند تند شکوفه های صورتی و سفید را کنار هم می گذاشت و می دوخت. وقتی کار خاله پینه دوز تمام شد. به نازنین گفت: بیا این هم یک لباس خوشگل برای میهمانی جشن تولد.
نازنین با خوشحالی لباس را پوشید. درخت ها برای نازنین دست زدند. بلبل بقیه شکوفه ها را جمع کرد، آن ها را به هم بست و به نازنین داد و گفت: بیا، این دسته گل قشنگ هم هدیه تولد. من هم آوازم را توش گذاشتم ببری برای دوستت.
نازنین گفت: شما چقدر مهربانید. بلبل گفت: توی سرزمین آرزوها همه به هم کمک می کنند.
نازنین دسته گل را گرفت و گفت من هم می خواهم مثل اهالی سرزمین آرزوها به همه کمک کنم. درخت ها برای نازنین دست زدند. نازنین خندید.
#قصه
🐚
🌸🐚
🐚🌸🐚
@mah_mehr_com
#نکته_تربیتی
🐝با بچهها طوری رفتار کنیم که از بیان احساساتشان نترسند.
پنهانکردن احساسات طبیعی (غم، شادی، هیجان، ترس و...) و عدم توانایی در بروز آنها، باعث ایجاد مشکلات روحی میشود.
🟢 یکی از راهکارها میتواند این باشد که خود والدین به راحتی احساساتشان را بروز دهند.
@mah_mehr_com