🔻شیر کاکائو هرگز نمیتواند جای #شیر را در برنامه غذایی شما یا کودک قرار بگیرد.
🔻کاکائو حاوی اگزالات است که مانع جذب کلسیم میشود.
@mah_mehr_com👈عضویت
7.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تابلو با خمیر بازی🌈
#خمیربازی
@mah_mehr_com👈عضویت
7.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطرات با اسباب بازی ها😍
#نوستالژی
@mah_mehr_com👈عضویت
5.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🐘بچه ها بریم که با داستان اصحاب فیل بیشتر آشنا بشیم و ببینیم چه اتفاقاتی در این داستان افتاده⬆️
🐘🐘🐘داستان اصحاب فیل 🐘🐘🐘
#مکاشفان_کوچک
#سوره_فیل
#فوروارد_یادت_نره
@mah_mehr_com👈عضویت
#نزدیکبینی در کمین کودکان موبایلبهدست
🔹ابریاقدم، فلوشیپ انحراف چشم: استفاده طولانیمدت از موبایل و تبلت باعث نزدیکبینی کودکان میشود. والدین زمان استفادۀ کودکان از این وسایل را محدود کنند.
🔹پدرها و مادرها باید نسبت به هرگونه تغییر ظاهری در چشمهای کودک، از جمله تفاوت اندازۀ چشمها یا تغییر رنگ قرنیه و انحراف چشم حساس باشند.
اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ
@mah_mehr_com👈عضویت
🔸شعر آقای خوبیها
🌸دوباره یادت افتادم
🌱سلام ای بهترین رویا
🌸سلام ای مهربانتر از
🌱تمام مردم دنیا
🌸تویی زیباتر از هر گل
🌱تویی آبیتر از دریا
🌸تو عطر یاس را داری
🌱شبیه مادرت زهرا س
🌸امام من تو بارونی که
🌱میباری به قلبهامون
🌸همون ماهی که میتابی
🌱به تاریکی شبهامون
🌸چه قدر تنگه برات امشب
🌱دل شفاف ماهیها
🌸همیشه دوستت دارم
🌱سلام آقای خوبیها
#امام_زمان_عج #سلام_مهدوی
@mah_mehr_com👈عضویت
#قصه_کودکانه
🌸مهر گلی
هوا خیلی گرم بود. بابا گلیم را یک جای خلوت و باصفا زیر سایه ی درختی پهن کرده بود و چرت می زد. مادر بزرگ، هندوانه را توی رودخانه وسط دو سنگ جا داد تا خنک بشود، بعد تسبيح بلندش را دور دستش انداخت و شروع کرد به صلوات فرستادن. هر دانه اش را که رد می کرد یک صلوات می فرستاد.
زینب مثل ماهی توی آب بالا و پایین میپرید و پشت سر هم می گفت: «مادر بزرگ شما هم بیایید، نمیدانید چه سنگهای رنگی قشنگی این جاست.
مادر بزرگ به دانه های وسط تسبیح رسیده بود. چادرش را به دور کمرش گره زد و شلپ شلپ توی آب راه افتاد. زینب غش غش خندید. بابا با اوقات تلخی سرش را بلند کرد و نگاهی به او انداخت. مادر بزرگ انگشتش را روی بینی اش گذاشت و رو به زینب گفت: هیس!
قیافه ی مادر بزرگ خیلی بانمک شده بود مثل بچه های بازیگوش و ناقلا.
زینب دوباره زد زیر خنده، دست خودش نبود. حالا نخند و کی بخند. بابا از جا بلند شد و همان طور با لباس به آب زد و دنبال زینب دوید. زینب پا به فرار گذاشت.
بابا دستش را دراز کرد تا او را بگیرد؛ اما ناگهان پایش لیز خورد و مثل یک ماهی خیلی بزرگ و سنگین توی آب افتاد. حالا نوبت مادر بزرگ بود که از ته دل بخندد. آب خنک، خواب و عصبانیت را از سر بابا پراند. با با کف رودخانه بعد چیزی را از جیب پیراهنش بیرون آورد. زینب با کنجکاوی نگاهش میکرد یک مهر کوچک توی دست پدر بود. کاملا گل شده بود. بابا آن را توی
آب ریخت و گفت: «دیدی چه کار کردی؟ مهر نازنینم خیس شد و از بین رفت
مادر بزرگ ریز ریز خندید و گفت:
عیبی ندارد. در عوض خواب از سرت پرید. آن وقت نگاهی به آسمان انداخت و ادامه داد.
به نظر من از وقت اذان ظهر گذشته یکی از همین سنگهای قشنگ را که زینب پیدا کرده بگیر و با آن نماز بخوان ما هم همین کار را میکنیم.
زینب با تعجب پرسید مگر با سنگ هم میشود نماز خواند؟
بابا همین طور که پیراهن خیسش را می چلاند جواب داد: بله دختر بازیگوشم مهرت مثل مهر من گل شد و از بین رفت و مهر دیگری هم نداشتی میتوانی به جای آن یک سنگ برداری.
زینب گفت: «اگر سنگ هم نداشتیم چی؟ آن وقت چه کار کنیم؟
مادر بزرگ که زیر آفتاب داغ خیلی گرمش شده بود مشتی آب خنک به صورتش پاشید و جواب داد آن وقت دنبال یک تکه چوپ پاک میگردی اگر آن را هم نداشتی، روی کاغذ حتی روی برگ درخت یا برگ گل - البته گلی که خوردنی نباشد - می توانی سجده کنی.
زینب پرسید: «گل خوردنی یعنی چه؟ مگر ما گل ها را هم میخوریم؟
بابا هندوانه ی سبز و تپلی را توی آب غلتاند و گفت: «بله» دخترم! ما آدم ها وقتی که مریض میشویم بعضی از گلها را دم میکنیم و میخوریم روی برگ این جور گل ها نمی شود سجده کرد، مثل گل گاوزبان یا گل ختمی یا گل بابونه، حالا دو تا از آن سنگهایت را بردار و بیا تا با هم نمازمان را بخوانیم بعد هم این هندوانه ی خنک را ببریم و بخوریم.
زینب و مادر بزرگ دست هم را گرفتند و در حالی که ریز ریز می خندیدند، از آب بیرون آمدند.
@mah_mehr_com👈عضویت
🧩چند اختلاف در دو تصویر وجود دارد؟
#تست_هوش
#تفاوت
#مــــاه_مــــــهــر
🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
#مــــــاهـ_مـــــــــهـر
7.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پویانمایی زیبای کودک و اشغالگر
😂 کوتاه ، طنز و خنده دار
#پویانمایی
#مــــاه_مــــــهــر
🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
#مــــــاهـ_مـــــــــهـر