.
مشکلات و سختیها رنج است
و اما برای کسانی که هدفی
دارند و دنیا را جای ماندن
نگرفتهاند گواراست چرا که
آنها را به هدف و مقصد
نزدیک میکند.
.
🌱
به کدامین قسمت دنیا میشود دلخوش بود وقتی که گویی همه دنیا دست به دست هم دادهاند تا هر لحظه چیزی را از تو بگیرند و رنجی بر رنجهایت بیفزایند؟!
شاید پاسخ را باید در نوع نگاه خود بجوییم
.
.
.
رسانههای رژیم اشغالگر اعتراف کردند که پس از کالبدشکافی پیکر شهید یحیی سنوار مشخص شد که او و نیروهایش از سه روز قبل از شهادت، غذایی نخورده بودند.
نیاز به شرح و توضیح نیست. ما با یک خبر از جنس اخبار متداول مواجه نیستیم. این یک اتمام حجت از طرف زمین و زمان است با آنها که همعصر او هستند.
#یحیی_سنوار
➕️ @yaminpour
.
🌱 نماهنگ "حِلمای علی"
ویژه میلاد حضرت زینب ۱۴۰۳
👇
https://www.aparat.com/v/zavv2hi
📜 باید بسوزی!
✏️ ما نمىدانيم كه حرفهامان به كجا مىخورد و همينطور تقليد زده مىگوييم: كمبود محبت داريم.
ما كمبود محبت نداريم! ما محبت را نمىشناسيم و جلوههاى گوناگون آن را نمىفهميم!
✏️ خيال مىكنيم مرگ پدر، مريضى مادر، تنهايى و بىكسى و خوارى و ذلت، دليل بر كمبود محبت است. همينها بزرگترين محبتهاست كه مىسازد، كه بارور مىكند، مگر آمدهايم كه با پدر، بزرگ بشويم و دست مادر را بر صورت خود احساس كنيم و مگر اين كمبودها، خودش سرشاركننده نيست؟
✏️...ما خيال مىكنيم كه آمدهايم تا خانه بسازيم، بَزمى بسازيم و همين كه خانهمان را خراب مىكنند و بزممان رابه هم مىزنند، ناله مىكنيم و بانگ برمىداريم كه مسلمانى نيست، كه خدا نيست...
✏️ خانهات را خراب مىكنند، محبوبهايت را مىشكنند، كه مگر برخيزى...
خرابت مىكنند تا آباد شوى، ديوارهايت را مىريزند تا به وسعت برسى و اين است كه تو بايد خودت بخواهى و طلب كنى و اگر نخواهى و كردند، شكر كنى و يا لااقل صبر داشته باشى كه بارور شوى...
✏️ آنقدر مىسوزاندت كه آماده درسها شوى و در راه گام بردارى....اين واقعيتها با اين لوس بازىها نمىخواند. اين دستگاه مىخواهد آدم تحويل دهد؛ آدمى كه با كوله بار رنج، راه دراز هستى را طى كرده و به هستآفرين رسيده است!
📄 برشی از کتاب
📚صراط
.
ای که دلخوشی روزگار منی
دورم از تو ولی تو کنارِ منی
عمریه با دلم خیلی راه اومدی
حتی یک دفعه هم منو پس نزدی
.
.
شاید ما باید برگردیم و از اولِ اول رو دوباره ببینیم،
جاهایی که به خطا شنیدیم
جاهایی که اشتباه دیدیم
جاهایی که اشتباه فکر کردیم
جاهایی که اشتباه احساس کردیم
و حتی جاهایی که دل بستیم
.
شبهای فاطمیه شبهای دلگیری است که گوشهای از شهر را باید پیدا کرد و به دنبال خلوتی بود.
🌱 اين روزها، روزهاى فاطمه (س) و اين شبها، شبهاى على (ع) است.
با خودم مىگويم چگونه در عمرهاى كوتاه و در بهارههاى محدود، اين همه جوشش و شكوفايى و اين همه زايش و بارورى!! جوششى كه از مرز قرنها گذشته و از محدودهى جغرافيا و تاريخ پركشيده و حتى اين دل خسته و اين كوير تشنه را در خود گرفته است.
اين روزها، روزهاى فاطمه (س) و اين شبها، شبهاى على (ع) است.
بارها با خودم مىگويم: «يك لحظه و اين همه ارزش؟! نه سال و اين همه استمرار؟!». همين لحظه از همين بلندگوهاى دور و خسته مىشنوم:
«فَاطِمَةُ اُمُّ اَبِيهَا». و در جواب فرشتهها در مورد اصحاب كساء مىشنوم:
«هُمْ فَاطِمَةُ وَ اَبِيهَا وَ بَعْلُهَا وَ بَنِيهَا». رسالت و ولايت و امامت را فاطمه رابط است و پيوند.
اگر بيشتر گوش بدهيم مىتوانيم صداى حزن آلود على (ع) را از مدينهى رسول بشنويم كه با چشم اشك و نواى غربت مىگويد:
«اَمَّا حُزْنِى فَسَرْمَدٌ وَ اَمَّاَ لَيْلِى فَمُسَهَّدٌ». راستى اين فاطمه (س) در كجا ايستاده كه على (ع) اين گونه از او مىگويد؟ اين چه انس عميقى است كه اين گونه حزن سرمد مىآورد؟ اين چه خورشيد در خاك نشستهاى است كه اين گونه شام ديجور به دنبال مىكشد؟
من از فرزندان فاطمه (س)، از آن كهكشانهاى حلم و حماسه و فرياد و از آن خانهى مبارك، حرفى نمىزنم. من فقط از فاطمه (س) مىپرسم؟ راستى در او چه درخششى است كه تا امروز در چشمها و دلهاى ما نشسته است و راهها را نشانه مىزند.
📚 روزهای فاطمه، ص ۱۳ و ۱۴.
.
و گاهی انسان به سکوت مأمور میشود!
دقیقا همان لحظاتی که حرفهای زیادی برای گفتن دارد اما به سکوت امر شده است...
.