🎬 ضد خش؛ فیلم کوتاه ۱۳۰ ثانیه‌ای درباره‌ حجاب ✍اگر دیده اید ارزش دوبار دیدن را دارد 🔻 فیلم کوتاه (تبیینی) درباره حجاب #حجاب_عفاف 🌐#روشنا_استان_اصفهان 🆔 https://eitaa.com/roshana_esfahan •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

سرهنگ پاسدار علیرضا شبانی زاده فرمانده سپاه نطنز در پیامی از آحاد مردم بصیر شهرستان نطنز دعوت کرد تا در مراسم راهپیمایی روز قدس شرکت نمایند.متن پیام به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم یوم الله قدس، روز رسول اکرم (ص)، روز حیات مجدد اسلام و روز فریاد رسای مسلمانان علیه غده سرطانی و جرثومه فساد و فتنه انگیزی در منطقه، نماد صف بندی حق در مقابل باطل و مظهر ایستادگی جمهوری اسلامی ایران در برابر سیاست‌های خباثت آلود صهیونیسم جهانی برای به فراموشی سپرده شدن مساله فلسطین است. زنده نگهداشتن روز قدس این یادگار ماندگار و ارزشمند و ابتکار معجزه گون معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) یک تکلیف الهی و فریضه دینی است. بنا به تاکید مقام معظم رهبری ،حضرت امام خامنه ای ( مدظله العالی) مقاومت و جهاد تنها مسیر مقابله با جنایات صهیونیست هاست و نباید سازش با ستمکاران را با مقاومت و ایستادگی عوض کرد. در شرایط حساس کنونی که سرزمین‌های اشغالی از یک سو دستخوش بحران‌های داخلی و اعتراضات بی سابقه مردمی است و از سوی دیگر مقاومت لبنان و فلسطین با موشکباران شهرک‌های صهیونیستی، هیمنه پوشالی رژیم غاصب اسرائیل برای چندمین بار درهم شکسته،به فضل الهی آرمان آزادی قدس شریف عینی تر و نزدیک تر شده و بدون تردید بزودی محقق خواهد شد و رژیم سست تر از خانه عنکبوت فروخواهد ریخت.بر همين اساس در آستانه روز جهانی قدس ، ضمن محكوم نمودن جنايات اشغالگران و حاميان غربي آنان از آحاد مردم بصیر وآگاه شهرستان نطنز دعوت می نمایم با حضور پرشور و حماسی در راهپیمایی این روز بزرگ ضمن لبیک مجدد به ندای امام راحل و تجدید بیعت با مقام معظم رهبری خشم و انزجار خود را از جنایات صهیونیست‌ها و استکبار جهانی به گوش جهانیان برسانیم.  سرهنگ پاسدار علیرضا شبانی زاده فرمانده سپاه ناحیه نطنز #خبرگزاری_بسیج_نطنز @Basijnewsnatanz

🍃🌹🍃 تلنگــــر 🔴 متروی #مشهد/چادر و شب قدر روز نوزدهم ماه مبارک سوار مترو شدم. ۴، ۵ دختر مدرسه‌ای حدود ۱۲، ۱۳ ساله کلاه به سر در مترو بودن. ناخواسته قسمت‌هایی از مکالمات‌شان را شنیدم. بخشی از آنچه دیدم و شنیدم این‌ها بود: یکی‌شون گفت دیشب می‌خواستم برم احیاء اما مامانم چادرم رو گم کرده بود. یک چادر گل‌گلی آورد که بیا با این بریم، منم گفتم روم نمیشه و نرفتم. یکی دیگه گفت منم اتفاقا چادر مشکی نداشتم، مامانم گفت با این وضعت نمی‌برمت و خودش رفت مراسم و من موندم خونه و ... همین‌طور بحث چادر مشکی داشتن و نداشتن گرم بود که یک خانم ۵۰، ۶۰ ساله چادری گفت من براتون چادر می‌فرستم، هر چند تا که خواستین. شماره‌مو بنویسید، زنگ بزنید سایز بدین براتون می‌فرستم. دخترها خیلی خوشحال شدن و مشغول به صحبت و تلفن دادن و گرفتن. بعد اون خانم گفت همه‌تون دخترای من، من یک دختر دارم نوه‌م هم پسره، دختر خیلی خوبه. دخترها شروع کردن به خوشحالی و پرسیدند: + خونتون هم بیایم؟ - آره. + حیاط دارین؟ - آره. + آخ جون بریم حیاط حاج خانم و دور هم، چقدر کیف میده. یکی‌شون گفت من از مامان بزرگم بدم میاد، نوه‌های پسری رو فقط دوست داره، همه دخترها دوستش ندارن! بعد گفتند: + حاج خانم چکاره هستین؟ - دبیر و معاون مدرسه بودم. + ایول ما معاون اینقدر باحالِ چادری نديده بودیم! الآن ما سه نفر رو از مدرسه قبل عید مدیرمون اخراج کرده! - ئه! چرا؟! چه بد! فامیل مدیرتون چیه؟ ببینم کسی آشنا در میاد باهاش که شما رو دوباره مدرسه قبول کنه ... اون خانم سه ایستگاه جلوتر پیاده شد و بچه‌ها خوشحال گفتند که زنگ بزنیم چادر سفارش بدیم و فردا شب بریم احیاء حرم و ... تمام همین قدر ساده همین قدر تلخ همین قدر شیرین 👈 راستی خانواده کجای این ماجراست؟! اصلاً نقشی داره؟! 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen