خخ😄😅😂
بعضی وقتا یه چیزایی می پرسین که من از خنده، گریم درمیاد 💔😄
بزارین بگم...
زمان مرگ یک زن تو خانواده، زمانیه که همسرش دوسش نداشته باشه
و زمان مرگ یک مرد تو خانواده، زمانیه که حس کنه اقتداری واسه همسرش نداره
خب...
حالا، اینجا که ما واسه هرکاری، بیرون رفتن و...
از همسرمون اجازه بگیریم باعث میشه حس کنه ما اون رو به عنوان یک پیشتیبان واسه خودمون میدونیم و اون حسِ اقتدار محکم میشه...
و اینجوری حسِ محبت و دوست داشتن همیشه بین خانواده پر رنگه...
یکی از دلایل که من واسه خودم آوردم اینه...
فقط ما واسه خودمون سخت و خرابش کردیم...
حالا اگه شما دلایل دیگه دارین حتما تو ناشناس بگین :)
هیچ وقت نگذارین اطلاعات فمینیستی باعث بشه به بنیان های اصلی ذهنتون نفوذ کنه...
چون اینجوری خیلی از خوشی ها و لذت هارو تو زندگی از دست میدین.
💠مَھدآ⁷²¹💠
:) 🌿
و دستانی که آسمان را روی دستان خود
بالا و پایین میبرند ...
در صورتی که انها فقط اندکی طلب
آمرزش و اغوش میکنند
و همانا نمیدانند انها با وجودِ موجودشان
که بویِ بالاسری را دهد؛
در اوج ها پرواز خواهند کرد...
و اکنون دلتنگیست
رسم اوج گرفتنشان
همان ها که اسمان را به زمین ترجیح دادند
زمینِ بدون صاحب
جهنم را شرف اش است!
به چه درد ها که میخورد و نمیخورد
_دیگر زمین هم بوی مرگ میدهد
آدم شوید تا اسمانیتان کنند!
تا ادم نشده اید شهید و شهادت را
به دست باد بسپارید:)
💠مَھدآ⁷²¹💠
_
و چه زبانی صادقتر و زلال تر و بیریا تر از زبانی که کلماتش نه لفظ است و نه خط ، اشک است؛ و هر عبارتش نالهای؛ ضجه دردی،
فریاد عاشقانه شوق ؟
مگر چشم از زبان صادقانهتر سخن نمی گوید ؟ مگر نه اشک، زیباترین شعر و بیتاب ترین عشق و گدازاترین ایمان و داغترین اشتیاق و تبدار ترین احساس و خالص ترین گفتن و لطیف ترین "دوست داشتن" است که همه در کوره یک دل، به هم آمیخته و ذوب شده اند و قطره ای گرم شدهاند
نامش اشک:) 🌿
دیدید؟! آدم میخواد با کسی حرف بزنه و قضایا رو براش شرح بده، مثل مباشر با اربابش، اصلاً نمیایسته و توجهی نمیکنه. میکشد و میره و تحقیرش میکنه. درحالیکه دستش ره هم به پشتش زده و او با ذلت دنبالش میره و میگه که چی شده و چی نشده... و ارباب اصلاً به روی مبارک هم نمیآورد. ..
یک وقت هم کسی را به یاد میاری، تنها توقف نمیکنه، که مینشینه و با تو انس میگیرد و رهات نمیکنه:'')
💠مَھدآ⁷²¹💠
"یا جَليسَ مَنْ ذَكَرَهُ" "يا جَليسَ الذّاکِرین"
انسان خدا را به یاد میآورد و او کنارش مینشیند و انس میگیرد و رهایش نمیکند، شوخی نیست، آن هم او؛ او که هستی با او به پا شده و مست از اوست:)