حقیقتش با دیدنِ هریه عکسش، یه جون به جونام اضافه میشد و به خودم میبالیدم که یه همچین سرداری داریم
رفتم پیش مادرم و گفتم مامان مالک اشترو ببین، همینه که دل حضرت آقارو گرم میکنه و آقا با داشتنش به خودش میباله...
نمیدونم چرا
نمیدونم چجوری
ولی یه احساسی داشتم اونروز که هیچوقت نداشتم، تاحالا انقدر از دیدن عکس یه نفر ذوق نکرده بودم