فقط چشمام و بستم و نفس کشیدم🥺
رفام بین الحرمین...
دلم تنگ شده بود...
و تنگ تر شد...
همیشه بین الحرمین تند تند نفس میکشیدم تا وقتی برگشتم بتونم
اون لذت و آرامش و واسه خودم یادآوری کنم...
ولی انگار
اون آرامشه
اون لذتِ رهاییه
فقط و فقط تو خودِ بغلِ امام حسینمه
اینو فقط کسی می فهمه که رفته کربلا....
وقتی میری و برمیگردی دیگه نمیتونی درداتو پیش آدما بگی...
شاید تا لب مرز گفتن بریا...
ولی همونجا برمیگرده و میگه بیا و بریم پیش امام حسین و امام علی بگیم...
💠مَھدآ⁷²¹💠
اینو فقط کسی می فهمه که رفته کربلا.... وقتی میری و برمیگردی دیگه نمیتونی درداتو پیش آدما بگی... شاید
تو وقتی یه عشق داشته باشی که همه جوره هوات و داره...
قضاوتت نمیکنه...
بقیه شنوای دردات باشن🙂...
💠مَھدآ⁷²¹💠
امشب آقای مهدی رسولی میگفتن...
آقای امام رضا... تو هم میدونی هم میتونی...
برین در خونه ی آقا و بگین آقا هم میدونی و هم میتونی...
یه نگاه بنداز به قلبمون و کِدری هاش و سیاهی هاش و پاک کن و یاد بده ادامه ی زندگی با یه قلبِ روشن:) ❤️