▪️ ذکر صالحین ▪️
💠 داستان بسیار زیبای "مقبل کاشانی"💠
مقبل کاشانی، شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان قافله رو تاراج میکنن یک عده از افراد بر میگردن کاشان یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن.
اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری، از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده؛ دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت با خودش میگفت همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه در گلپایگان ماند تا اینکه شب عاشورا شد، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد ...
همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید، مشرف شده به کربلا و وارد صحن شد؛ خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن ...
مقبل میگه: با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند.
یکی گفت: درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (سلام الله علیها ) و خدیجه کبری(سلام الله علیها ) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند؛ چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت.
پرسیدم: توکیستی؟
گفت : من از فرشتگان حافّین هستم، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کنم.
در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود، از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم.
گفت: پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (علیه السلام )آمده اند.
مقبل میگه، حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود: بروید به محتشم بگویید بیاید.
ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد.
حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند، که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت حضرت میفرمود، برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود.
حضرت فرمود: ای محتشم امشب شب عاشوراست، از آن اشعار جانسوزت بخوان
و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش:
کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
اینجا بود که، صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد ...
حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود: ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند.
سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان محتشم ادامه داد:
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار
در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که، گویی صدای گریه به عرش میرسید.
محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود: باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده
محتشم در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت، فریاد کنان صدا زد یا رسول الله(ص):
این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند و ملائکه محتشم را ساکت میکردند، محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد.
پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) عبای خود را بر دوش محتشم انداخت ...
مقبل میگوید؛ من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان.
هر چه انتظار کشیدم نفرمود، مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند: ای مقبل، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود: به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند.
مقبل گوید؛ رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم، مقام محتشم از من خیلی بالاتر است.
شروع کردم به خواندن اشعارم:
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت
هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب واژه گون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد
تا این اشعار را خواندم، حوریه ای آمد و گفت: مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها غش کرد.
مقبل گوید؛ از منبر فرود آمدم و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) صله چیزی به من عطا نفرمود، ناگهان امام حسین علیه السلام را درهمان حالت رویا دیدم که ازآن حلقوم بریده صدا زد: ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد.
مقبل گوید؛ در این حال از خواب بیدار شدم.
فردای آن روزقافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود بردند ...
📚وقایع الایام ۵۸
2_5249228056152771776.mp3
7.76M
#در_رکاب_حسین ۹
آخرین آزمون، کُشتنِ چراغ بود!
چراغ را میکُشد و میگوید بروید!... همه بروید!
من بهتر از شما، اصحاب و خاندانی سراغ ندارم، اما بیعت را از همگان برداشتم؛
💥 همه برای رفتن آزادید...
در یک قدمیِ نور، هنوز آزمون تمام نشده است!
و ما نیز حتماً از این آزمون رد خواهیم شد!
میمانیم؟
یا میرویم؟
🥀با ما همراه باشین برای حال خوب:🥀
@mahdaviat_haqiqi
🥀اگر دوست داشتین اینجا بیشتر با هم حرف میزنیم:🥀
https://eitaa.com/joinchat/757727287Cc12e027d74
هدایت شده از 🌸مهدگلهایبهشتی|تربیتدینیفرزند
طاها عزیز
#چالش_ما ملت امام حسینیم◼️◼️◼️◼️◼️
🎁با جایزه
در کانال مهد گلهای بهشتی
@mahde_golhayebeheshti
سلام بر اشک چشمانتان
که صبح وشام جاریست برای جد غریبتان...
اللهم عجل لوليک الفرج
بحق سيدتنا الزينب علیها السلام
🥀با ما همراه باشین برای حال خوب:🥀
@mahdaviat_haqiqi
🥀اگر دوست داشتین اینجا بیشتر با هم حرف میزنیم:🥀
https://eitaa.com/joinchat/757727287Cc12e027d74
4_6014746701821120551.mp3
3.32M
🎙درس اخلاق با موضوع نگاهی به فضائل و ویژگیهای حضرت سیدالشهداء«سلاماللهعلیه»
🔸جلسۀ نهم: مقام تکرار نشدنی یاران امام حسین«سلاماللهعلیه»
#درس_اخلاق #محرم
#مناسبتی
🥀با ما همراه باشین برای حال خوب:🥀
@mahdaviat_haqiqi
🥀اگر دوست داشتین اینجا بیشتر با هم حرف میزنیم:🥀
https://eitaa.com/joinchat/757727287Cc12e027d74
❌ #شبهه
⁉️ چرا امام حسین در کربلا برای رفع تشنگی از خداوند طلب باران نکرد؟
🔰 پاسخ
🔶 نکته اول: پیامبران و امامان معصوم علیهم السلام ملزم بودند که در تمام کارها و زندگی روزمره خود از علم و قدرت عادی استفاده کنند. در برخورد با دوستان، دشمنان، برآوردن نیازهای زندگی و ... از علم و توانایی که از طریق عادی به دست آمده، استفاده میکردند و در برخورد با ستمکاران از راه های معمولی استفاده میکردند و دست به اعجاز و کار خارقالعاده نمی زدند.
🔺بدون شک ائمه اطهار علیهم السلام قدرتهای فوق بشری و الهی را داشتهاند و میتوانستند از آنها استفاده کنند و دشمنان را در دم نابود کنند؛ امام باقر علیه السلام در این رابطه فرمود: «اسم اعظم 73 حرف است و در پیش "آصف بن برخیا" یک حرفش بود که با به کار بردن همان یک حرف در یک لحظه تخت بلقیس را آورد، و پیش ما (امامان) 72 حرف از اسم اعظم است».
👈 #امام_حسین علیه السلام نیز با اینکه مستجاب الدعوه و دارای اسم اعظم الهی بود، و میتوانست به اذن الهی همه دشمنان را از این طریق نابود کند، نیز می توانست از زمین چشمه گوارا بجوشاند یا از آسمان باران بباراند (با اذن خدا) و خود و اصحابش را سیراب نماید، ولی این کار را نکرد، چون مشیت الهی بر این نبود که در حادثه کربلا، معجزه جریان یابد و حضرت طبق مشیت الهی عمل کند.
💠 نکته دوم: آزمایش، یکی از سنتهای الهی است که در آیات بسیاری بیان شده، که غیر قابل تغییر بوده، در مورد همه انسانها از جمله پیامبران و امامان علیه السلام جاری است. یکی از این آزمونها سختی و مصیبت و گرسنگی و تشنگی است. کربلا نیز صحنه آزمون الهی است. آزمون حسین و یاران او از یک طرف و دشمنان از طرف دیگر. برای چنین صحنهای باید ابزار آزمایش آماده باشد تا با صبر و شکیبایی در مقابل این مصیبت و آزمون الهی، به پاداش عظیم صابران دست یابند و اجر و پاداش مصیبت دیدگاه در راه خدا را دریافت کنند.
🌐 نکته سوم: اگر بنا باشد ائمه اطهار علیهم السلام با علم لدنی و علم غیب که از خداوند دریافت می کردند، زندگی کنند و با دیگران برخورد نمایند و نیازهای خود را برآورده کنند، دیگر امامت، مقام با ارزشی محسوب نمی شد و اصولاً نمیتوانستند الگوی ما باشند، بلکه امامان با زحمت بسیار و تلاش و کار و ... زندگی خود را فراهم میکردند و بر مشکلات چیره میشدند و در این راه مشکلات بسیاری را تحمل میکردند.
❇️ نکته چهارم: مسئله اصلی در روز عاشورا تشنگی نبود تا با رفع آن مشکل حل شود. یاران امام علیه السلام در شب عاشورا از فرات آب آورده، غسل کرده و نوشیده بودند؛ اما در روز عاشورا سپاه دشمن میخواست با قرار دادن آنان در موقعیت کم آبی و تشنگی، آنها را به تسلیم وادارد. مسأله اصلی در آن صحنه، مبارزه با ظلم یا تسلیم شده بود، که یکی به شهادت میانجامید و دیگری به ذلت، و بودن یا نبودن آب در آن اثری نداشت .
✳️ نکته پنجم: از طرف دیگر تشنگی در روز عاشور و منع سپاهیان دشمن برای آبرسانی به زنان و فرزندان سبب رسوا شدن آنها و آشکار شدن چهره خشن و غیر انسانی و قساوت آمیز آنان بود.
#محرم
#مناسبتی
▪️ ذکر صالحین ▪️
🖤 اشکی را که برای امام حسین
علیه السلام جاری شده پاک نکنید!
💥سر منشأ این اشک چشمی که در مجالس و محافل عزاداری حضرت ارباب سیدالشهدا علیه السلام از چشم شما بیرون می آید حوض کوثر است..
🌹 ولله العظیم این آب حیاتی که فرمودن همین اشک بر امام حسین علیه السلام است.
⛔️مبادا این اشک چشم را با دستمال کاغذی پاک کنید که بزرگترین کفران نعمت است!
🌷 ای محبین امام حسین ولله اگر دوست دارید که آبرومندترین افراد بین خلق بشید این اشکهاتون رو به صورتتون بکشید هم نورانی میشید و هم آبرومند...
📓عارف سوخته دل،کربلایی سید احمد نجفی
🌹#جهت رسیدن به مراد دل🌹
🌷800 مرتبه ذکر شریف «لطیف » را بخوانید.
🌷و بعد از آن 66 مرتبه ذکر «یا مجیب »
🌷و بعد 3 مرتبه بگویید :
«استجب دعواتی کلها یا ذالجلال والکرام»
🌸#بدین صورتکه لطیف بودن خدا و مهربانی اش را صدا میزنی و این که او اجابت کننده است:
اجابت کن دعاهای مرا ای صاحب جلال و کرامت...
🌻#توجه: ذکرها حتما" باید عددی که گفته شده خوانده شود نه کمتر نه بیشتر
مجرب و آزموده است
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🌺#جهت خانه دار شدن و..
مجرب جهت خانه دار شدن
🌹۱۴ روز ... روزی 2 رکعت نماز میخونی ..
🌷هدیه به جناب مسلم بن عقیل (ع)
🌷بعد از اون 110 مرتبه صلوات میفرستی
هدیه میکنی به ایشون
🌼 بهتره نمازهر روز در یک زمان مشخص خونده بشه
مثلا صبح یا شب یا هر ساعتی که میتونید
ان شأالله حاجت روا شوید.🤲🌸🌺
🦋منابع: هزارویک ختم
🥀با ما همراه باشین برای حال خوب:🥀
@mahdaviat_haqiqi
🥀اگر دوست داشتین اینجا بیشتر با هم حرف میزنیم:🥀
https://eitaa.com/joinchat/757727287Cc12e027d74
🥀با ما همراه باشین برای حال خوب:🥀
@mahdaviat_haqiqi
🥀اگر دوست داشتین اینجا بیشتر با هم حرف میزنیم:🥀
https://eitaa.com/joinchat/757727287Cc12e027d74
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀با ما همراه باشین برای حال خوب:🥀
@mahdaviat_haqiqi
🥀اگر دوست داشتین اینجا بیشتر با هم حرف میزنیم:🥀
https://eitaa.com/joinchat/757727287Cc12e027d74
AUD-20210814-WA0005.mp3
6.92M
جهاد با نفس
جلسه بیست و هشتم
مومن سکوتش بر ای سلامت وسخنش برای غنیمت ...
استاد مصطفی امینی خواه
🥀با ما همراه باشین برای حال خوب:🥀
@mahdaviat_haqiqi
🥀اگر دوست داشتین اینجا بیشتر با هم حرف میزنیم:🥀
https://eitaa.com/joinchat/757727287Cc12e027d74