💎 سختیِ شیرین
🌙 در روزهای آخر این ماه مبارک هستیم
⭐️ از این هدیهای که خدا به شما داده نهایت استفاده را ببرید
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲🏻🕊
💚↝•|@mahdaviat_haqiqi
مهارتهای زندگی💪
زمینه سازان ظهور💚(فرزند پروری)
شاگرد اول بودم، پدرم یادم داده بود، که من همیشه درس بخوانم، وقتی مهمان می آید زود بیایم سلام کنم و بروم! آرام آرام مهمانهای ما خیلی کم شدند چون مادرم غیر مستقیم گفته بود حواس مرا پرت می کنند!
عیدها همه اش خانه بودیم و من نمی دانستم سیزده بدر یعنی چه ؟
وقتی مدرسه می رفتم، پدرم خودش مرا می رساند آخه مادرم گفت بود نکنه توی سرویس مدرسه حرف بد یاد بگیرم.
پدرم مرا خیلی دوست داشت! وحتی می گفت زنگ تفریح به حیاط نروم !چون ممکن است بچه ها دعوایم کنند !
ومن نه تنها زنگ تفریح مدرسه که تمام زنگهای تفریح عمرم را در اتاقی درس خواندم ! مایه افتخار پدر بودم ! شاگرد اول !
وقتی پدر مرا به مدرسه می رساند شیشه ی اتومبیل را بالا می زد که مبادا حرفی بشنوم ومن تا مسیر مدرسه ریاضی کار می کردم!
وقتی سر سفره می آمدم باید به فیزیک فکر می کردم چون پدرم می گفت نباید لحظه ها را از دست بدهم !
چقدر دلم می خواست یکبار برف بازی کنم، اما مادر پنجره را بسته بود ومی گفت پنجره باز شود من مریض می شوم
من حتی باریدن برف را هم ندیده ام !
من همیشه کفشهایم نو بود چون با آنها فقط از درب مدرسه تا کلاس می رفتم !!من حتی یک جفت کفش در زندگی ام پاره نکردم و مایه افتخار پدرم بودم!
من شاگرد اول تیزهوشان بودم ! تمام فرمول های ریاضی وفیزیک را بلد بودم
ولی نمی توانستم یک لطیفه تعریف کنم !
و حالا یک پزشکم ! چه فرقی دارد تو بگو یک مهندس ! پزشکی که تا الان نخندیده است، مهندسی که شوخی بلد نیست!
من نمی دانم چطور باید نان بخرم! من نمی دانم چطور باید کوهنوردی بروم!
با اینکه بزرگ شده ام اما می ترسم باکسی حرف بزنم ! چون ممکن است حرف بد یاد بگیرم !
من شاگرد اول کلاس بودم ! اما الان نمیدانم اگر مثلا مراسم عروسی دعوت شوم چگونه بنشینم، اگر مراسم عزاداری بروم چه بگویم !
همسایه مان برای ما آش نذری آورده بود نمی دانستم چه اصطلاحی بکار ببرم
یک روز باید بنشینم برای خودم جوک تعریف کنم ! یک روز باید یک پفک نمکی را تا آخر بخورم ! یکروز می خواهم زیر برف بروم ! یک روز می خواهم داد بکشم ، جیغ بزنم !من شاگرد اول کلاسم اما از قورباغه می ترسم ، از گوسفند می ترسم ، مایه افتخار پدر حتی از خودش هم می ترسد !
راستی پدرها ومادرهای خوب و مهربان به فکر شاگرد اول های کلاس باشید
و اگر مادرم را دیدید بگویید پسرش شاگرد اول کلاس درس و شاگرد آخر کلاس زندگی است!!!
#مهارتهای_زندگی
#زمینه_سازان_ظهور
💚↝•|@mahdaviat_haqiqi
6.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨آخرین شفاعت کننده در قیامت خود خداوند است...
#استاد_شجاعی
استغفرالله ربی واتوب الیه
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل الفرجهم وفرجنا به
💚↝•|@mahdaviat_haqiqi
🌸﴿ نهج البلاغه حکمت ۱۳۶﴾🌸
وَقَالَ علیه السلام الصَّلَاةُ قُرْبَانُ كُلِّ تَقیٍّ وَالحَجُّ جِهَادُ كُلِّ ضَعِيفٍ وَلِكُلِّ شَيْءٍ زَكَاة و زَكَاةُ الْبَدَنِ الصِّيَامُ وَجِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ
نماز وسیله تقرب هر پرهیزگاری است و حج جهاد ناتوانان است. هر چیزی را زکاتی است و زکات بدن، روزه است و جهاد زن، خوب شوهرداری کردن است
🔶 السلام وعلیک یا امیرالمومنین علی علیهالسلام
💚↝•|@mahdaviat_haqiqi
⏱چله های انتظار⏱
⛔️کینه سرطان روح❌
🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹
#کینه_سرطان_روح 28
برای کینه، یه استثنــاء هست!
گاهی،
کینه میتونه، عامل رشد هم، باشه!
و قــدرتِ ایجادِ جریاناتِ بزرگ رو
در روح ما، تولید کنه.
امــــا... کجـــا؟
🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹
جهت خودسازی در #ماه_رمضان
صوت را از دست ندهید👇
#چله_های_انتظار
💚↝•|@mahdaviat_haqiqi
#تفکر
خیلی از کارهای ما، چون پشتوانهی فکری و نیّت خدایی ندارد، ثواب و اثر خاصی هم بر آن مترتب نمیشود.
اگر یک کار انجام بدی که همراه با تفکر و نیّت پاک باشد، بهتر از آن است که هفتاد سال و هفت هزار عمل پاک انجام بدی، در حالی که همراه با تفکر و نیّت پاک نباشد.
آن تفکر و نیّت است که انسان را رشد میدهد، نه صرفا انجام یک عمل خوب.
💚↝•|@mahdaviat_haqiqi
9.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃یازهرا سلام الله علیها🍃 یا شهیده 🥀
ماه رمضان هم تمام شد...
خداحافظ ای ماه پر برکت
🌱🌱 این کلیپ رو باید الان ببینیم
چند روز دیگر باقیست🌱🌱
🍃یاعلی علیه السلام 🍃یاشهید 🌷
💚↝•|@mahdaviat_haqiqi
🌸سفره ی نوبرانه ی #فروردین هم جمع شد
اتفاقِ خاصی نیست ...
فقط خواستم ببینم حواست هست ؟!
🌸 این عمرِ ماست که دارد مثلِ باد از مقابلِ چشمانمان می گذرد و این ماییم که در حالِ عبورِ برق آسا از ثانیه هاییم ..
🌸زمان را رویِ دورِ تند ، گذاشته اند
داریم با سرعتِ عجیبی پیر می شویم ...
هر ماه که می گذرد ؛
من و تو سی روز ، مُسن تر شده ایم
و سی روز ، به پایانِ داستانمان نزدیک تر ...
🌸قلم در دستِ توست !
داستانِ زندگی ات را خوب بنویس ،
حواست به ثانیه ، ثانیه اش باشد
مبادا چند سالِ دیگر ؛
حوالیِ دهه ی شصت یا هفتادِ زندگی ؛
حسرتِ روزهایِ بر باد رفته ات را بخوری ...
🌸مبادا خاطره ی خوبی نداشته باشی ؛
که با افتخار ، برایِ نوه هایت تعریف کنی !
💚↝•|@mahdaviat_haqiqi