🍃🌹🍃
#یادداشت /قسمت دوم
⭕️فلسفه کشف حجاب ⛔️
پیرو بحث قبلی، کشف حجاب کنندگان سه دسته هستند:
🔻گروه اول کسانی هستند که دنباله امنیتی دارند و کشف حجاب را به عنوان یک ماموریت انجام میدهند!
شناسایی عوامل پشت صحنه این گروه بر عهده مراکز اطلاعاتی و امنیتی است و نباید در برخورد پشیمانکننده با این عده که تعدادشان نسبت به دو گروه دیگر انگشتشمار نیز هست کمترین تسامحی صورت پذیرد. کشف حجاب با انگیزه سیاسی «حرام سیاسی» از سوی این گروه صورت میپذیرد.
گروه دوم شامل برخی از افراد کجفهم با هویتهای دمدستی و آلوده به عقده خودنمایی است. هنرپیشگانی که کشف حجاب کرده و تصاویر بدون حجاب خود را در فضای مجازی به نمایش میگذارند، در این گروه جای دارند.
گروه سوم خانمها و دخترانی هستند که واقعیت آموزه الهی حجاب را آنگونه که واقعاً هست نمیدانند و از حجاب تصور و برداشتی غیرواقعی دارند. روشنگری و تبیین ماجرا برای این طیف ضروری است و نباید آنان را غریبه و جدا از خود تصور کرد. آنها به گفته پدرانه حضرت آقا، کسانی هستند که «توجّه ندارند چه کسی پشت این سیاستِ رفعِ حجاب و مبارزه با حجاب است».
ادامه دارد...
⭕️⛔️⭕️
http://eitaa.com/mahdavieat
🔴 مهم
🔻 این انقلاب بی نام خمینی (ره) در هیچ جای جهان شناخته شده نیست ..
🔻 جمله معروفی که سالها بر همه جای کشور نوشته شده بود اما امروز کمتر به این جمله بر می خوریم و اصولاً شهرهای ما خالی از دیوار نگاره ها و نوشته های تربیتی و توحیدی بر روی دیوار است و این نبود جز تاثیر مستقیم جریان نفوذ یهود صهیون - غرب
🔻 فعالیت فرهنگی انقلابیون مسلمان در اوایل انقلاب و جنگ باعث ایجاد نسلی رزمنده و جهادی شد ، حضور آنان در مدارس و صحبت - بازی و ورزش - اردو ... با دانش آموزان باعث می شد که صمیمیت میان آنان ایجاد گشته و دشمن راه نفوذ نیابد.
✅ باز گردیم به هوای مطبوع فرهنگی دوران انقلاب و جنگ و البته لازمه اش اسلامی کردن واقعی مسئولان و همه چیز کشور است.. دست جریان نفوذ یهود صهیون - غرب باید از همه جای کشور و امورات ایرانیان کوتاه گردد
جاودان ایران و اسلام عزیز ولایی 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 🍃 🍃 🌿
🍃 🌿 🌿 🌸
🌿 🍃 🌸
🍃 🌿
🌿 🌸
🍃
🌸
چهارشنبه بهاریتون بخیر و شـادی🌿🌸
امروزتون بـه زیبـایـی گـل هـا🌿🌸
روزتــون ممـلو از آرامــش 🌿🌸
موفقیت ،عاقبت بخیری🌿🌸
و لطف خـدای بزرگ🌿🌸
روزتـون قشنگــــ🌿🌸
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃⛈صدای پای آب
🍃⛈آرامشی بی بدیل
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️هر کی من خمینی رو دوست داره ببینه من نسبت به آقای خامنهای چطور رفتار میکنم
#امام_خمینی
#امام_خامنه_ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا آیت الله بهجت نماز شب را ترک کرد!
#ابددرپیش داریم
هستیم که هستیم
التماس دعای #فرج
#رسانه_باشید
http://eitaa.com/mahdavieat
حتما عضو کانال مهدویت بشوید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کار با #توسل حل میشه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰 حاج حسین یکتا
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلاَمُ عَلَى شَمْسِ الظَّلاَمِ وَ بَدْرِ التَّمَامِ...
🌱سلام بر مولایی که با طلوع شمس وجودش، مجالی برای ظلم و ظلمت باقی نخواهد ماند.
🌱سلام بر او و بر لحظهای که با دیدن روی ماهش، زمین و زمان غرق سرور خواهد شد.
📚 مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان سلام الله علیه به نقل از سید بن طاووس
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
http://eitaa.com/mahdavieat
﷽
✨🌸اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🌸🍃
#سلام_امام_زمانم
#امام_زمان
#دعای_تعجیل
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃
🎬 کلیپ/
✘ خیلی عصبی شدم!
فشارهای کاری و مالی، روابطم با همسرم و بچههام رو نابود کرده!
✘ دست خودم نیست،
با کوچکترین اتفاقی همشو روی بچهها خالی میکنم!
🎙استاد شجاعی
🍃🌹ـــــــــــــ
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️💢⭕️
⛔️ الآن اصلاً وقت بچهدار شدن نیست!
بچه چیه تو این گرونی، بذار راحت باشیم یه کم
اگر موافق این دست جملاتید، حتما این ۳ دقیقه را ببینید.
#فرزندآوری
🍃🌹ـــــــــــــــــــ
http://eitaa.com/mahdavieat
.
📌چرا ژاپن🇯🇵 شعار مرگ بر آمریکا🇺🇸 نمیدهد!
آیا میدانستید که در جنگ جهانی دوم، زنان ژاپنی با برنامه دولتشان برای خدمت به کشور، برده جنسی آمریکاییها میشدند!
در خلال جنگ جهانی دوم و تا پایان سال ۱۹۴۵ حدود ۳۵۰ هزار سرباز آمریکایی، کشور ژاپن🇯🇵 را اشغال کردند. در همان سال بود که نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا🇺🇸 دو شهر هیروشیما و ناگازاکی را مورد بمباران اتمی قرار داده بود.
در همین شرایط، دولت نابغه ژاپن🇯🇵 یک سازمان به نام انجمن تفریح و سرگرمی برای اشغالگران ایجاد کرد و ذیل آن، فاحشهخانههای زیادی را راهاندازی کرد و از زنان وطنپرست ژاپنی خواست که خودشان را به عنوان "زنان آسایش" به سربازان آمریکایی ارائه کنند!
اینطور بود که دهها هزار زن ژاپنی برای خدمت به کشور، بدن خودشان را تقدیم دشمن کردند. البته دولت ژاپن🇯🇵 در سال ۱۹۹۳ به خاطر نقشی که در اداره فاحشهخانهها و مجبور کردن زنان برای خدمت به سربازان داشت، عذرخواهی کرد. ولی به هرحال این اتفاق تلخ یکی از عجیبترین انواع سواستفاده جنسی از زنان در طول تاریخ جنگ و به نوعی دیوثی دولتی بود!
ضمنا از جنگ جهانی دوم تا کنون بعضی از کشورها مثل ژاپن و کره جنوبی و المان و ... رسما در اِشغال پایگاههای ( بیشترین تعداد پایگاه) آمریکایی هستند و تقریبا برده هستند و دو سوم دسترنج کاریشان هم برای آمریکاست چون آمریکا ادعای دفاع از این کشورها را دارد....
🇯🇵🇺🇸
✿❀بِسمِـ الرَّبِّ الشُّهداء والصِّدیقین❀✿
💞 #ازســـوریہ_ٺامنـــا🕊
💞 قسمت #چهارم
هفته ی اول سلما را تنها نگذاشتم.😢
چند ماهی بود که پرونده بسیجم را به محله ی جدید انتقال داده بودم و فعالیتم را اینجا ادامه می دادم.☺️
دوستان جدید و خوبی پیدا کرده بودم اما سلما چیز دیگری بود.😍
مسئول بسیج بانوان بود و خیلی وقتها باهم می رفتیم و فعالیتها را سروسامان می دادیم.
آن هفته سلما دل و دماغ کاری را نداشت فقط پای تلفن می نشست و منتظر تماس کوتاهی از صالح بود.😔
خیلی وقت ها پای درد دلش می نشستم و آرام و پنهانی با دلتنگی هایش اشک می ریختم.😢
خیلی وقت ها توی اتاق صالح می نشستیم. البته به اصرار سلما.
معذب بودم اما نمی توانستم در برابر اصرار و دلتنگی سلما مقاومت کنم. یک هفته بود صالح تماس نگرفته بود و سلما نگران و مضطرب بود. توی اتاق صالح گریه می کرد و آرام و قرار نداشت.😭
اتاقش رنگ و بوی هنر می داد پر بود از عکس های هنری و ظرف های سفالی. یک گوشه هم چفیه ای را قاب کرده بود که با خط خوش روی آن نوشته شده بود
✍" ضامنم زینب است و نمی شوم مأیوس....
بی قرارم از این همه شمارش معکوس "
دلم لرزید.
نمی دانم چرا؟😭
سلما هم بی وقفه گریه می کرد و چفیه را از دیوار جدا کرد و صورتش را میان آن پوشاند و زجه می زد.😭😫
ــ یا حضرت زینب خودت ضامنش باش. صالح رو به خودت سپردم. تو رو به سر بریده ی برادرت امام حسین. تو رو به حق برادرت حضرت ابالفضل برادرمو از خطر حفظ کن...🙏
هر چه آرامش می کردم بی فایده بود فقط با او هق می زدم.😭😭
صدای گریه ی من هم بلند شده بود. با شنیدن زنگ تلفن هر دو خفه شدیم.
سلما افتان و خیزان به سمت گوشی تلفن توی اتاق صالح رفت و آن را بلند کرد.
همین که طنین صدای صالح توی گوش سلما پیچید "یاحضرت زینب" بلندی گفت و قربان صدقه صالح رفت.😅
لبخند میهمان اشک روی گونه ام شد.☺️ از ته دلم خوشحال بودم
و چفیه را از سلما گرفتم و دوباره آنرا وصل کردم.😊
ادامه دارد...
http://eitaa.com/mahdavieat
✿❀بِسمِـ الرَّبِّ الشُّهداء والصِّدیقین❀✿
💞 #ازســـوریہ_ٺامنـــا🕊
💞 قسمت #پنجم
روزی که صالح می خواست بازگردد فراموشم نمی شود.
سلما سر از پا نمی شناخت.
از اول صبح به دنبال من آمده بود که با هم به تدارکات استقبال بپردازیم.
منزلشان مرتب بود.
با سلما رفتیم میوه🍏🍊🍇 و شیرینی خریدیم و دسته گل بزرگی که پر از گلهای نرگس بود.💐
سلما می گفت صالح عاشق گل نرگس🌼 است.
اسپند و زغال آماده بود و حیاط آب و جارو شده بود.
سلما بی قرار بود 😍و من بی قرارتر🙈
از وقتی که با سلما تنها شده بودم و از صالح تعریف می کرد و خصوصیات او را در اوج دلتنگی هایش تعریف می کرد و از شیطنت هایش می گفت،
حس می کنم نسبت به صالح بی تفاوت نبودم و حسی در قلبم می پیچید که مرا مشتاق و بی تاب دیدارش می کرد. "علاقه؟؟؟!!!😰
اونم در نبود شخصی که اصل کاریه؟
بیجا کردی مهدیه.😡👊 تو دختری یادت باشه☝️در ضمن چشاتو درویش کن"😡
صدای صلوات بدرقه اش بود و با صلوات هم از او استقبال شد.
سعی کردم لباس مناسبی بپوشم و با چادر رنگی کنار سلما ایستاده بودم.
یک لحظه حس کردم حضورم بی جاست. نمی دانم چرا دلم فشرده شد. قبل از اینکه از ماشین پدرش پیاده شود خودم را از جمعیت جدا کردم و توی حیاط خودمان لغزیدم.
از لای در به آنها نگاه کردم و اشک شوق سلما را دیدم که در آغوش با شرم و حیای صالح می ریخت.
آهی کشیدم و چادر را از سرم در آوردم و داخل خانه رفتم.
" مثل اینکه سلما خیلی سرش شلوغه که متوجه نبودِ من نشده"
یک ساعت نگذشته بود که پدر و مادرم بازگشتند.
ــ چرا اومدی خونه؟؟😳
ــ حوصله نداشتم زهرا بانو(به مامانم می گفتم)😌
ــ چی بگم والا... از صبح که با سلما بودی. تازه لباست هم پوشیدی چی شد نظرت عوض شد؟😕
ــ خواستم سلما گیر نده. وگرنه از اول هم حوصله نداشتم.😔
ادامه دارد...
http://eitaa.com/mahdavieat
May 11