#کتاب_آقای_شهردار🌹🍃
#زندگی_نامه_و_خاطرات :
🌷🕊#سردار_شهید_مهدی_باکری 🌷🕊
فصل اول..(قسمت سوم )🌹🍃
🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین
تا دميدن سپيده، نيروهاي لشكر عاشورا، پل نفر رو بر روي دجله نصب ميكنند. هنوز ساعتي از صبح نگذشته، در بيسيمهاي ارتش بعثي عراق، داد و هوار صدام بلند ميشود كه نيروهايش را به مقاومت در برابر شيرمردان لشكر عاشورا دعوت ميكند. مهدي و نيروهايش، ضربات مهلكي بر ارتش عراق ميزنند. در روز ۲۵ اسفندماه، مهـدي و شـمار انـدكي از نيروهـاي جـان بـر كـفاش، بـا خمپـارة ۶۰ و كـلاش و آر،پي،جي در برابر نيروهاي تا بنِ دندان مسلحِ عراقي مقاومت ميكنند. در قرارگاه كربلا، فرماندهان ارشد سپاه كوشش فراواني براي راضي كردن مهـدي به بازگشت به عقبه ميكنند؛ اما مهدي به پيامهـاي بيسـيم و پيكهـايي كـه دم بـه ساعت او را به عقب فرا ميخواندنـد، تـوجهي نمـيكنـد. در لحظـات آخـر، مهـدي، راكتانداز آر،پي، جي هفت بر دوش، به دشمن حمله ميكنـد. گلولـه اي بـه سـرش ميخورد و بسختي مجروح ميشود. بسيجيها، فرمانده رشيدشان را به قايق ميرسانند. مهدي، غرق در خـون، بـراي آخرين بار به آنها نگاه ميكند. قايق از ساحل جدا ميشود. عليرضا تندرو، قايق را به سرعت به سوي عقـب مـيبـرد؛ امـا در ميانـة راه ناگهـان مهـدي و عليرضـا، آمـاج گلولههاي دشمن قرار مـيگيرنـد و بعـد موشـكي زوزهكشـان در دل قـايق منفجـر ميشود و پيكر نيمهجان مهدي و عليرضا راهي اعماقِ درياها ميشود. پس از شهادت مهدي، امام خميني در پيامي از او به عنوان شهيد اسلام ياد كرد و آيت االله خامنه اي چنين نوشت: درود بر روان پاك مؤمن صادق و انقلابي و فداكار و سردار شجاع كه عهد پايدار خود با خدا را به سر آورد و خون پاك خود را نثار كرد و به فيض بيبديل شهادت نايل آمد. هنوز كه هنوز است، بسيجيان سوخته دل لشكر عاشورا، چشم به آبهـاي جنـوب دارند كه چه زماني آقا مهدي بازميگردد؛ اما ايـن آرزوي مهـدي بـود كـه پيكـرش زمين را اشغال نكند. مهدي به دريا پيوست!مهدي از پنجرة كلاس به بيرون زل زده بود. برف آرام آرام ميباريد. بـاد تنـدي، دانههاي برف را ميرقصاند و به اين سو و آن سو ميكشاند. مهدي رو به ايوب كرد و گفت: «ببين چه برفي ميبارد! ايوب، دستان يخزدهاش را «هـاه» كـرد و گفـت: آره... انگـار تـو آسـمان، پنبـه حلاجي ميكنند. مهدي خنديد و گفت: پسر، تو شاعري. چه توصيف قشنگي كردي! ايوب لبخند زد. دوباره نَفَس گرمش را در انگشتان چنگ شدهاش دميد. مهدي، دستان ايوب را در دست گرفت و ماليد. ـ خيلي سردت است... نه؟ ايوب ميلرزيد. مهدي بخوبي به هم خوردن دندانهاي او را ميشنيد. نـيمنگـاهي به بخاري سياه گوشه كلاس انداخت و گفت: اين بخاري هم كه از يخچـال سـردتر است. ايوب با لرز گفت: «مش رحمان ميگويد سهمية نفت مدرسه هنوز نيامده.مهدي، كت نيمدارش را درآورد و گفت: بيا بپوش... تو خيلي ميلرزي. ايوب با دست سرخش، دست مهدي را پس زد. ـ تو هم سردته. من طاقت دارم. معلم وارد كلاس شد. مبصر برپا داد. زمين زير حريري سفيد از برف پنهان شده بود. برف تـا زيـر زانوهـاي مهـدي و ايوب ميرسيد. زير پايشان، برف صدا ميكرد و خرد ميشد. ديگر بـرف نمـيباريـد. كلاغها، شهر را روي سرشان گذاشته بودند. سنگين و بـالزنـان پـرواز مـيكردنـد و صداي قارقارشان را به آسمان ميريختند. ـ قار... قار...
#ادامه_دارد
http://eitaa.com/mahdavieat
🍗گوشت #بلدرچین⇩
🔻خواص
🔹طبع گرم دارد
🔹پروتئین بالا
🔹فسفر
🔹آهن
🔹سلنیوم
🔹ویتامینB6
🔻درمان
🔸ضد آسم
🔸ضد تشنج
🔸ضد فشار خون بالا
🔸ضد ضعف اعصاب
🔸ضد ناراحتی های روانی
🔸درمان بی خوابی
🔸خرد کننده سنگ کلیه
____
🍎 #طب_سنتی
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مولاۍ من...
بغضغم دوریت گلوگیرشده😭
تعجیل نما...
آمدنــــــــت دیــــــــــــرشده💔
#استوری
#امام_زمان🌸
💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَــرَج💖
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 پیکر مطهر شهیدی که با پاهای بسته پیدا شد
◾️روز شنبه پیکر مطهر یک شهید با پاهای بسته در منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی در فکه عراق کشف شد.
http://eitaa.com/mahdavieat
✅ عامل تورمزا، توقف تولید است نه تولید انبوه مسکن
🔹در ارزیابی علت تورم، هم باید شوک افزایش تقاضا را که منجر به تورم میشود در نظر گرفت و هم شوک کاهش عرضه را. و این عامل دوم برخلاف نوع قبلی، ویژگی دیگری دارد که آن هم توام بودن با رکود است، چون که اساسا این تورم با کاهش تولید و افزایش هزینههای تولید بهدلیل افزایش نرخهایی چون نرخ ارز و... همراه است که در ادامه عرضه کل را کاهش میدهد و جنسی نه همراه با رونق بازار و افزایش تقاضا، بلکه با رکود دارد.
🔸 این دو طیف از تورم هر دو در هر اقتصادی محتمل و قابل وقوع هستند ولی از قضا به علت ضعفهای تولید در کشورهای درحال توسعه تورم نوع دوم در این کشورها محتملتر است.
🔹برخلاف این ادعا که مسکن مهر موجب افزایش نقدینگی و تورم شد، بررسیها میگوید نرخ رشد پایه پولی در سالهای ۸۹-۸۰ نزدیک به۲۴ درصد بوده، اما همین عدد برای بازه مسکن مهر به ۱۵.۵ درصد رسیده و کم شده، نه اینکه افزایش داشته باشد.
🔸در مقایسه نوع تورمهای سال ۹۱ و ۹۲ با تورم فعلی باید توجه داشت که این تورمها حاصل از شوکهایی برونزا و بهدلیل منقبض شدن داراییهای ارزی بانک مرکزی است و نمیتوان آن را با انقباض و مسیری که دولت حسن روحانی از سال ۹۲ پیش گرفت از بین برد، بلکه با این کار رکود هم به مشکلات اضافه میشود و برای مقابله با تورمهای از جنس افزایش هزینه باید مسیری دیگر در پیش گرفت، نه مسیر انقباض پول با بالا بردن بهره که بخش حقیقی اقتصاد را در مضیقه میگذارد.
🔹در وهله دوم میتوان با دانستن علت تورمهای سال ۹۲-۹۱ بهراحتی این را گفت که ساخت مسکن از قبیل ساخت مسکن مهر اگر مشکلاتی همچون مکانیابی درست، توجه به تکالیف آمایش سرزمین را درنظر بگیرد، باید با قدرت پیشگرفته شود و دولت بههیچوجه نباید از تورم خیالی در پیش بترسد، چون متاسفانه از ابتدای شروع دولت روحانی با ادعای خلاف واقع عباس آخوندی مبنی بر اینکه مسکن مهر دلیل تورم است، دولت مسکن را به حاشیه برد که نشان از عدم درک صحیح دولتهای یازدهم و دوازدهم و مسئولان ذیربط از آن مقوله دارد، گرچه تفکرات غالب در دولت دوازدهم خصوصا تفکرات خود آخوندی که علاقه وافری به بازار آزاد و نئولیبرالیسم هم دارند در تعطیل کردن وظایف دولت در بخش مسکن بیتاثیر نبود، کمااینکه خودش هم باافتخار اعلام میکرد کار دولت مسکنسازی نیست و او هم این کار را نکرد!
🔸ساخت مسکن مهر با تمامی معایبش توانست چهارمیلیون خانوار را صاحب خانه کند که شاید در بهترین حالت ممکن تا آخر عمر مستاجر باقی میماندند و برای حل مشکل مسکن که امروز ما داریم نیاز سریع به اقدام در راستای افزایش تولید مسکن و حل مشکلات طرف تقاضا داریم که بعضا مسکن را به کالای سرمایهای تبدیل کرده است.
🔹 از حیث تولید باید دانست امروز شاخص تراکم خانوار در واحد مسکونی در ایران تقریبا عددی نزدیک ۱.۰۹ است که با عدد مطلوب (۰.۹) فاصله دارد و نیاز به تولید مسکن بیشتر را نمایش میدهد، از طرف دیگر سهم هزینه مسکن در سبد خانوارها در نقاط شهری کشور از ۳۷ درصد هم رد شد که نشان از فشار بیسابقه بر معیشت مردم و همچنین کمبود مسکن و مشکلاتی در عرضه و تقاضای آن دارد.
🔸همه اینها لزوم ورود دولت به این بخش را جدیتر میکند، خصوصا که با هدایت اعتبار و نقدینگی به این بخش مانند دوره مسکن مهر دولت توان ایجاد یک رشد ناپایدار را هم دارد که گرچه قابلاتکا نخواهد بود اما میتواند برای برههای مفید باشد.
http://eitaa.com/mahdavieat
🔴قحطی بزرگ ایران
⭕️ جمعیت پایتخت نصف شده بود
اجساد در کوچه و بازار روی هم افتاده بودند
قیمت هر خرمن گندم از 4تومن به 400تومن
و (به گمانم) هر کیلو جو از 2تومن به 200تومن افزایش پیدا کرده بود
اما باز محتکران حاضر به فروش نبودند.
(برگی از تاریخ قحطی بزرگ ایران)
❌❌میدیدن مردم تلف میشدن، اما نمیفروختن!!!
👤 عمو خلیل🏴
#قحطی_بزرگ_ایران
http://eitaa.com/mahdavieat
#کتاب_آقای_شهردار🌹🍃
#زندگی_نامه_و_خاطرات :
🌷🕊#سردار_شهید_مهدی_باکری 🌷🕊
فصل اول..(قسمت چهارم )🌹🍃
🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین
مهدي گفت: ميشنوي ايوب... كلاغها ميگويند: برف... برف. ايوب، كلاهكشي كهنه اش را تـا گوشـهايش پـايين كشـيد و گفـت: خـوش بـه حالشان كه سردشان نميشود. حميد از پشت سر گفت: داداش، صبر كنيد من برسم. چرا تند ميرويد؟ ايوب و مهدي ايستادند. حميد سخت قدم برمـيداشـت. مهـدي، كيـف بـرادر را گرفت. به راه افتادند. به يـك چـرخ طـوافي رسـيدند. از روي لبوهـاي سـرخ و قـاچ خورده، بخار بلند ميشد. مهدي گفت: مهمان من. بخوريم، كمي گرم شويم. ايوب گفت: نه من بايد به بازار بروم. خُب... خداحافظ.ايوب پا تند كرد و رفت. حميد پا به پا شد و گفت: تو اين سرما چـه طـور ميـوه ميفروشد؟ هوا خيلي سرد است! مهدي آهي كشيد و گفت: اگر پدرش زنده بود، ايوب اينقدر سختي نميكشيد. نميخواهد خانواده اش، سربار عمويش شود. حميد به راه افتاد و گفت: طفلك، كاپشن درست و حسابي هـم نـدارد. مـريض نشود، شانس آورده. چند سال قبل، پدر ايوب از روي داربست افتاد و كمرش خرد شـد. مـادر ايـوب، دار و ندارشان را فروخت و خرج دوا و درمان او كرد؛ اما پدر ايوب چنـد روز پـس از سال نو فوت كرد. تا سال قبل، عموي ايوب به آنها خرجي ميداد؛ اما ايوب غيـرتش قبول نكرد. رفت بازار، كنار عمويش ايستاد به ميوهفروشي. مهدي ميدانست كه آنها با چه سختي و مصيبتي زندگي ميكنند؛ اما هيچ وقت نديده بود كه ايوب نقي بزند يا شكايتي كند. بارها مهدي خواسته بود با ترفندهاي مختلفي به ايوب كمـك كنـد؛ اما ايوب زير بار نرفته بود. مهدي سه بار پشت سر هم عطسه كرد. حميد گفت: «داداشي، تو هم كه سـرما خوردهاي. ديگر اين كت به دردت نميخورد.
مهدي بيني اش را پاك كرد و حرفي نزد. عمه خانم گفت: «من كه حريف پسرت نميشوم... لااقل تو يك چيزي بهش بگو. اين نشد كه چون دوستش كاپشن نـدارد، ايـن هـم لخـت و عـور تـو ايـن سـرماي استخوان سوز برود مدرسه. مهدي زير كرسي عرق ميريخت و ميلرزيد. پدر گفت: آخر تو حـرف حسـابت چيست پسر... هان؟ حميد، از آن طرف كرسي، دفتر مشقاش را كنار گذاشت و گفت: من بگويم آقا جان؟ پدر به حميد نگاه موافق كرد. حميد گفت: مهدي خجالت ميكشد كاپشـن نـو بپوشد؛ در حالي كه دوستش ايوب كاپشن ندارد. مگر دوستت ايوب، پدر ندارد كه برايش كاپشن بخرد؟ حميد گفت: «نه، آقا جان... ايوب يتيم است.مهدي گفت: «آقا جان، من اصلاً كاپشن نميخواهم. همين كتي كـه مـيپوشـم، كفايت ميكند. عمه خانم با ليوان جوشانده آمد و گفت: بـه حـق حرفهـاي نشـنيده! خُـب آق داداش، يك كاپشن براي مهدي بخر، يكي هم براي دوستش. حميد شادمانه بالا پريد؛ اما مهدي نيمخيز شد و عرق كرده گفت: نه... اين كـار را نكنيد. ايوب از اين كارها خوشش نميآيد. پدر گفت: تو كارت نباشد. بگذار به عهدة من. ميدانم چه كار كنم. عمه خانم كنار مهدي نشست، دست زير گردن مهـدي انـداخت و گفـت: «فعـلاً پاشو اين جوشانده را بخور تا بعد ببينيم چه طور ميشود. مهدي، گره به پيشاني انداخت. به حميد كه ميخنديد، چشم غره رفت. بينياش را با دو انگشت گرفت و جوشانده تلخ را يكنفس نوشيد. بعد رو به پدر كرد و گفـت: آقا جان، ايوب بهترين دوست من است. كاري نكنيد كه دوستيمان به هم بخورد.
#ادامه_دارد
:
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 خبر فوت روزانه ی دهها نفر بر اثر واکسن #آسترازنکا در اروپا و خودداری مردم اروپا نسبت به تزریق واکسن
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺پروردگارا مهربانم
⭐️دستانم بــه سوی تـــوست
🌺نگاهم به مهربانی و کرم توست
⭐️با تــو غیر ممکنها ممکن میشود
🌺نا ممکنهای زندگیام را ممکن بفرما
⭐️که باخدای بیهمتایی چون تــــو
🌺معجزه زندگی جــان میگیرد
⭐️الــهــی آمـیـــن🙏🏻
🌹شب زیباتون بخیر و سرشار از آرامش الهی🌹
http://eitaa.com/mahdavieat
May 11
#مولای_مهربانم ♥️
تو را میجویم فراتر از انتظار
و آنچنان دوستت دارم
که نمی دانم کدامیک از ما
غایب است...
ولی در آخر به این نتیجه میرسم ؛
که غایب من هستم!
زیرا تو همیشه بوده ای؛
ولی چشمان من تو را نمی بینند!!!
الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج
#صبحت_بخیرهمه_داروندارم
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید| حوالی سال ۸۹ با تشدید تحریم ها قطعات یدکی شتاب دهندهها نمیرسید، اما یک اتفاق ماجرا را عوض کرد!
#اقتصاد_درونزا
http://eitaa.com/mahdavieat
☘
✅ #بسته_خبری
1⃣ رئیس بیمارستان سینای تهران: حتی یک فوتی مبتلا به کرونا از بین کسانی که کاملا واکسینه شدهاند، در بیمارستان ما گزارش نشده است.
2⃣ وزیر ارتباطات: به هیچ وجه دنبال مسدودسازی فضای مجازی و کسب و کار نیستیم، اما این فضا باید نظاممند شود.
3⃣ معاون عمرانی استاندار ایلام: تردد زمینی زائران اربعین از مرز مهران ممنوع است و نظارتها در این زمینه تشدید میشود.
#ثامن
#روشنگری
#واکسن
http://eitaa.com/mahdavieat
✅ عامل تورمزا، توقف تولید است نه تولید انبوه مسکن
🔹در ارزیابی علت تورم، هم باید شوک افزایش تقاضا را که منجر به تورم میشود در نظر گرفت و هم شوک کاهش عرضه را. و این عامل دوم برخلاف نوع قبلی، ویژگی دیگری دارد که آن هم توام بودن با رکود است، چون که اساسا این تورم با کاهش تولید و افزایش هزینههای تولید بهدلیل افزایش نرخهایی چون نرخ ارز و... همراه است که در ادامه عرضه کل را کاهش میدهد و جنسی نه همراه با رونق بازار و افزایش تقاضا، بلکه با رکود دارد.
🔸 این دو طیف از تورم هر دو در هر اقتصادی محتمل و قابل وقوع هستند ولی از قضا به علت ضعفهای تولید در کشورهای درحال توسعه تورم نوع دوم در این کشورها محتملتر است.
🔹برخلاف این ادعا که مسکن مهر موجب افزایش نقدینگی و تورم شد، بررسیها میگوید نرخ رشد پایه پولی در سالهای ۸۹-۸۰ نزدیک به۲۴ درصد بوده، اما همین عدد برای بازه مسکن مهر به ۱۵.۵ درصد رسیده و کم شده، نه اینکه افزایش داشته باشد.
🔸در مقایسه نوع تورمهای سال ۹۱ و ۹۲ با تورم فعلی باید توجه داشت که این تورمها حاصل از شوکهایی برونزا و بهدلیل منقبض شدن داراییهای ارزی بانک مرکزی است و نمیتوان آن را با انقباض و مسیری که دولت حسن روحانی از سال ۹۲ پیش گرفت از بین برد، بلکه با این کار رکود هم به مشکلات اضافه میشود و برای مقابله با تورمهای از جنس افزایش هزینه باید مسیری دیگر در پیش گرفت، نه مسیر انقباض پول با بالا بردن بهره که بخش حقیقی اقتصاد را در مضیقه میگذارد.
🔹در وهله دوم میتوان با دانستن علت تورمهای سال ۹۲-۹۱ بهراحتی این را گفت که ساخت مسکن از قبیل ساخت مسکن مهر اگر مشکلاتی همچون مکانیابی درست، توجه به تکالیف آمایش سرزمین را درنظر بگیرد، باید با قدرت پیشگرفته شود و دولت بههیچوجه نباید از تورم خیالی در پیش بترسد، چون متاسفانه از ابتدای شروع دولت روحانی با ادعای خلاف واقع عباس آخوندی مبنی بر اینکه مسکن مهر دلیل تورم است، دولت مسکن را به حاشیه برد که نشان از عدم درک صحیح دولتهای یازدهم و دوازدهم و مسئولان ذیربط از آن مقوله دارد، گرچه تفکرات غالب در دولت دوازدهم خصوصا تفکرات خود آخوندی که علاقه وافری به بازار آزاد و نئولیبرالیسم هم دارند در تعطیل کردن وظایف دولت در بخش مسکن بیتاثیر نبود، کمااینکه خودش هم باافتخار اعلام میکرد کار دولت مسکنسازی نیست و او هم این کار را نکرد!
🔸ساخت مسکن مهر با تمامی معایبش توانست چهارمیلیون خانوار را صاحب خانه کند که شاید در بهترین حالت ممکن تا آخر عمر مستاجر باقی میماندند و برای حل مشکل مسکن که امروز ما داریم نیاز سریع به اقدام در راستای افزایش تولید مسکن و حل مشکلات طرف تقاضا داریم که بعضا مسکن را به کالای سرمایهای تبدیل کرده است.
🔹 از حیث تولید باید دانست امروز شاخص تراکم خانوار در واحد مسکونی در ایران تقریبا عددی نزدیک ۱.۰۹ است که با عدد مطلوب (۰.۹) فاصله دارد و نیاز به تولید مسکن بیشتر را نمایش میدهد، از طرف دیگر سهم هزینه مسکن در سبد خانوارها در نقاط شهری کشور از ۳۷ درصد هم رد شد که نشان از فشار بیسابقه بر معیشت مردم و همچنین کمبود مسکن و مشکلاتی در عرضه و تقاضای آن دارد.
🔸همه اینها لزوم ورود دولت به این بخش را جدیتر میکند، خصوصا که با هدایت اعتبار و نقدینگی به این بخش مانند دوره مسکن مهر دولت توان ایجاد یک رشد ناپایدار را هم دارد که گرچه قابلاتکا نخواهد بود اما میتواند برای برههای مفید باشد
http://eitaa.com/mahdavieat
🌐جزییات نشست غیرعلنی مجلس با حضور سردار قاآنی
احمد علیرضابیگی، نماینده تبریز در مجلس در تشریح نشست غیرعلنی مجلس با حضور سردار قاآنی اظهار داشت:
🔻فرمانده سپاه قدس معتقد بود حضور آمریکا در افغانستان ارتباطی با حادثه ۱۱ سپتامبر نداشته و آمریکا پس از ترور احمد شاه مسعود مصمم به حضور در افغانستان شده بود.
🔻 سردار قاآنی تأکید کرد آنچه برای ما در افغانستان اهمیت دارد، این است که امنیت جمهوری اسلامی مخدوش نشود، نقشه آمریکا این است که ایران را با جهان اهل سنت درگیر کند بنابراین جمهوری اسلامی باید به گونهای عمل کند که امنیت ایران مخدوش نشده و آمریکا به اهداف خود دست نیابد.
🔻به گفته فرمانده سپاه قدس، شیعیان افغانستان برای جمهوری اسلامی اهمیت زیادی دارند و ایران تلاش دارد حل موضوع افغانستان از طریق جنگ نباشد و همه اقوام افغانستان در اداره کشور سهیم باشند.
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🍃سلمان فارسی فرمود: مومن باید از دنیا همین قدر را برداره که؛ اگر بلایی نازل شد، بتونه در برابر آنچه که داره، بتونه پاسخگوی پروردگار باشه، سربار دوشهای خودش نباشه ...
#سلمان_فارسی
#صحابه_پیامبر
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اربعین لازمم😭😭
⏪مداحی یک نوجوان، احساسات مخاطبان را در فضای مجازی برانگیخت
همزمان با فرا رسیدن اربعین حسینی مداحی یک نوجوان روستایی دهه هشتادی که حکایت از عشق و دلدادگی این نسل به اباعبدالله الحسین(ع) داشت احساسات مخاطبان را در فضای مجازی برانگیخت.
#اللهم_ارزقنا_کربلا
http://eitaa.com/mahdavieat
#کتاب_آقای_شهردار🌹🍃
#زندگی_نامه_و_خاطرات :
🌷🕊#سردار_شهید_مهدی_باکری 🌷🕊
فصل اول..(قسمت پنجم )🌹🍃
🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین
پدر گفت: «كاش من هم يك دوست باوفا مثل تو داشتم روز بعد، وقتي مهدي و ايوب در صف مدرسه ايستاده بودند، مـدير مدرسـه روي پله ها ايستاد و رو به صفها گفت: از طرف مسئولان مدرسه قرار شده هر هفته بـه دو دانشآموز درسخوان و مؤدب جايزه داده شود. براي اين هفته، دو نفر از دانشآموزان كـلاس پـنجم را انتخـاب كـردهايـم. هـم معلمشان و هم ما از اين دو نفر راضي هستيم: مهدي باكري و ايوب الياري. بچهها دست زدند. مهدي و ايوب با تعجب و شادماني جلو رفتند. مدير بـا آن دو دست داد و دو بستة كادوپيچ شده را به دستشان سپرد. در كلاس، همه دور مهدي و ايوب گرد آمده بودند و اصرار ميكردند كـه جـايزه آن دو را ببينند. مهدي، كاغذ كادو را پاره كـرد. همـه يكصـدا گفتنـد: چـه كاپشـن قشنگي! يك كاپشن سبز در دست مهدي بود. ايوب هم جايزهاش را باز كرد؛ يك كاپشن آبي. صبح روز بعد، در صف بچه هاي مدرسه، مهدي و ايوب با كاپشن نو سـبز و آبـي، بخوبي از ديگران قابل تشخيص بودند. كاظم، نگاهي به اطراف انداخت. همه جـا را سـياه مـيديـد. عينـك دودياش را برداشت. كلاهكشي تا ابروانش پايين آمده بود. يقة پـالتويش را بـالا داد و دوبـاره بـا دقت و ريزبيني، اطراف را از چشم گذراند. سـركوچه، چنـد پسـربچه فوتبـال بـازي ميكردند. روي پشتبام چند خانه آن طرفتر، جوانكي چشم به آسمان دوخته بـود و سوت ميزد و از ديدن كبوترهاي در حال پروازش لـذت مـيبـرد. كـاظم سـه بـار شاسي زنگ خانه را زد. بعد رفت و عقب ايستاد. پـردة پنجـرة طبقـة دوم كـه روبـه كوچه بود، كنار رفت. مهدي دست تكان داد. كاظم، عينكش را به چشـم زد؛ يعنـي اوضاع آرام است. لحظه اي بعد، در باز شد و كاظم وارد خانه شد. پيـرزن صـاحبخانه در حياط رخت ميشست. كاظم سلام كرد. پيرزن گفت: «سلام اكبـر جـان. پسـرم، داروهايم را گرفتي؟ كاظم جلو رفت. از جيب پالتويش، كيسهاي پر از قرص و شـربت درآورد، داد بـه دست پيرزن و گفت: مگر ميشود يادم برود آبا جان؟ حالت چه طور است؟ آبا، دستان آبچكانش را با پر چادرش پاك كرد و گفت: الحمـدالله... پيـر بشـوي پسرم... چه قدر شد؟ بعداً حساب ميكنيم، آبا جان... خداحافظ. كاظم، پلهها را دو تا يكي بالا رفت. در چوبي راباز كرد و وارد اتـاق شـد. مهـدي، كنار چراغ علاءالدين نشسته بود و داخل قابلمه را به هم ميزد. كـاظم، پـالتويش را درآورد و گفت: سلامت باشيد. نه... زياد خسته نيسـتيم. اي... اي الحمـدالله... همـه سلام رساندندمهدي نگاهش كرد و خنديد. كاظم دو زانو نشست و گفت: چه عجـب، مـا گـل خنده را بر رخسار آفتابگون شما ديديم! مهدي خنديد و گفت: مطمئني حالت خوب است؟ آن از احوالپرسـي و تحويـل گرفتن خودت، اين هم از كلمات قصارت! كاظم، عينك دودياش را زد و گفت: بندة حقير، كاظم ميرولد، با نـام مسـتعار اكبر، از دوشاب ساتان، در كمال صحت و سلامت در خدمت رئيس باند رابـين هـود هستم. مهدي گفت: هيس! پسر، مگر كله پاچه خوردهاي كه اين قدر فك ميزني؟ كاظم جلو خزيد، قاشق را گرفت و نيمنگاهي به قابلمه انداخت. با لذت بو كشـيد و گفت: به به .. باز هم نون والقلم! مهدي گفت: «تو كي آدم ميشوي؟ قلم و نون. ميداني چه قدر خاصيت دارد؟! كاظم، قاشق را در قابلمه چرخاند و گفت: «حالا برادر باكري، اي مرد خدا بعد از من، ميخواهم ازتو بازجويي كوچكي بكنم. باز چه تئاتري ميخواهي بازي كني؟ كاظم، عينكش را برداشت، به چشمان خوش حالت مهـدي دقيـق شـد و گفـت: چند وقت است حال درست و حسابي نداري. خيلي تو فكري. ببين مهدي، ما غيـر از اينكه دوست و همبازي كودكي تا حالا هستيم، مثل برادريم؛ البته اگـر تـو قبـول داشته باشي. به من بگو چه شده. چرا خودخوري ميكني؟ مبارزه خسـته ات كـرده؟ نگران چي هستي؟ مهدي عقب خزيد و به ديوار تكيـه داد. نَفَـس عميقـي كشـيد و گفـت: نگـران حميد هستم.كاظم، چيني به پيشاني انداخت و گفت: حميد؟ مگر چه شده؟ كاظم، تو كه غريبه نيستي. من دو ساله بودم و حميد يك ساله كه مادرمان به رحمت خدا رفت. عمهام جاي مادرمان را پر كـرد؛ امـا هميشـه غـمِ نبـود مـادر تـو خانهمان موج ميزد. فعلاً هم در اروميه هميشه تحت نظر ساواك هستيم. به خـاطر همين، من آمدهام تبريز با هم درس ميخوانيم، كار مـيكنـيم و مبـارزه مـيكنـيم. حميد هم كه رفتـه سـربازي. دلـم بـرايش تنـگ شـده. نمـيدانـم بعـد از سـربازي ميخواهد چه كار كند؟
#ادامه_دارد
http://eitaa.com/mahdavieat
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#کاروان_اسرا
#ماه_صفر
🔹سفر آغاز شد🔹
با سری بر نی، دلی پُر خون، سفر آغاز شد
این سفر با کولهباری مختصر آغاز شد
کربلا اما برای زینب از این پیشتر
از شکاف فرق خونین پدر آغاز شد
کربلا شاید که با تیری به تابوت حسن
کربلا شاید که با خون جگر آغاز شد
خیمهای که سوخت، زینب را به حیرت وا نداشت
کربلا از شعلههای پشت در آغاز شد
کربلا را دیدهای از چشم زینب؟ معجزهست!
وَه! چه اعجازی که با شقّالقمر آغاز شد
اربعین، زینب مجال گریه بر این داغ یافت
پس محرم، تازه در ماه صفر آغاز شد
کربلا با داغ هفتاد و دو تَن پایان گرفت
کربلای دیگری با یک نفر آغاز شد...
📝 #محمدحسین_ملکیان
http://eitaa.com/mahdavieat