eitaa logo
مَهدَویون
415 دنبال‌کننده
9هزار عکس
6.7هزار ویدیو
13 فایل
﷽ ‌‌『العجل‌العجل‌یامولانایاصاحب‌الزمان‌‌』 گاهی بهش فکـــر کنیم... یک نفر سالهاست منتظر ماست؛ تا بهش خبـــر بدیم که ما آماده ایم ؛ که برگرده.. 🍃اللــهم عجــل لولیکــــ الفــرج🍃 🔹ارتباط‌باڪانال‌: @ya_vasi
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5807665974630941819.mp3
1.82M
🔻 اُنس و گفتگو با امام زمان سلام الله علیه و توجّه به آن حضرت در طول هفته، نه فقط شب و روز جمعه! 🎙 مرحوم علامه " رضوان الله تعالی علیه "
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱ما همواره به یاد امام زمان زنده بودیم وبا این یاد نفس کشیدیم وبا این یاد صحبت کردیم و به این یاد هستی مون بوده و به این یاد هم مردیم ♥️ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌
‍ ‍ 🔴چرا کوفه پایتخت حکومت مهدوی است❓ 🔵 باید گفت که کوفه مقر حکومت امیرمؤمنان، حضرت علی(علیه السلام) بوده است. احتمال می‌رود انتخاب کوفه به این جهت باشد که عدالت ادامۀ حکومت عدل است. برخی از محققان هم احتمال دیگری داده‌اند و می‌گویند: کوفه پایگاه مشترک حسین(علیه السلام) و مهدی (عجل الله) است. امام حسین(علیه السلام) از مکه به سمت کوفه رفت و حضرت مهدی(عجل الله) هم از مکه به سوی کوفه خواهد رفت و مقرّ حکومت خود را در کوفه قرار خواهد داد، یعنی راه سیدالشهدا را امام زمان (عجل الله) به پایان می رساند. 🌹
برای چه کنم❓ 💠: 🌷زِندگیاتونو وقفِ (عجل الله) کنین ، وقفِ ، وقفِ ... وقتی زندگیاتون این شِکلی بشه ، مجبور میشین نکنین! وَ وقتی که کمُ کمتر شد؛ دریچه ای از به روتون باز میشه...! اونوقته که میشین شبیهِ ... 🌷اول شبیه بشین بعد بشین..
🥀 ⇜✾دعــاے‌ فــرجـ ✾⇝ ای بیقرار یار فرج بخوان با چشم اشکبار،دعای بخوان 🍃عجّل علی ظهورک و یابن الحسن بگو پنهان و آشکار دعای فرج بخوان ۩اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ۩ ✼اگر یک نفر را به او وصل کردی✼ ✼برای سپاهش تو سردار یاری...✼ 🌐 @mahdavion_1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- السلامُ‌عـلَیــڪ‌ یاابٰاصٰالِـحَ‌المَھدے... ♥️ استوࢪے¦story📲 💛 📱 🌙
🔴 برکت توسل به نام امام زمان ارواحنا فداه 🔹حجت‌الاسلام شیخ جعفر ناصری: 🟡 انسان در هر تنگنا و مشکلی بیفتد، اگر بتواند «یا صاحب الزمان» را درست بگوید، علیه السلام به فریاد او می‌رسند. یک نفر نقل می‌ کرد: دو جوان مدت زیادی در مکه، معتکف شدند که یکی از آنها شیعه و دیگری اهل سنت بود. آن‌ دو نفر با همدیگر رفیق ‌می‌ شوند. شب‌ ها روی پشت بام می‌خوابیدند و گاهی برای تهیه غذای ساده‌ای بیرون می‌رفتند و بقیه‌ اوقاتشان را در مسجد الحرام، مشغول به عبادت خود بودند. روزی مشغول به طواف بودند که پای جوان شیعه پیچ می‌خورد و دستش به لباس احرام یکی از عرب‌ها اصابت می‌ کند. آن عرب، فریاد می‌زند: سارق سارق. شرطه‌ها آن جوان را دستگیر می ‌کنند و به حجر اسماعیل می‌ برند تا مسئول آنها بیاید و او را ببرد. در همین هنگام، اذان مغرب ‌می ‌شود. آن جوان شیعه با صدای بلند می‌ گوید: «یا صاحب الزمان، یا صاحب الزمان». مسئول شرطه‌ها می‌ رسد؛ اما چون نمازگزاران آماده نماز جماعت شده بودند، تصمیم می ‌گیرند آن جوان را بعد از نماز ببرند. آنها ناگهان دیدند یک نفر با آرامش و با قدم‌های محکم، بدون توجه به اطراف آمد به طوری که نظر همه را جلب کرد. سپس دست آن جوان را گرفت و او را در پیش چشمان شرطه‌ها از جمعیت بیرون برد. شرطه‌ها به مسئول خود می‌ گویند: او کیست؟ آن مسئول می‌ گوید: نمی‌دانم؛ اما یک بار دیگر هم یک قضیه‌ای اتفاق افتاد و من او را دیدم که همین کار را انجام داد؛ ولی ما اصلاً نتوانستیم حرف بزنیم.