eitaa logo
⚘️بهار عالمیان⚘️
988 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
101 فایل
کانال بنیاد مهدویت عجل الله فرجه شهرستان اردکان ارتباط با ما https://eitaa.com/alishefai شماره حساب متعلق به بنیاد مهدویت باتشکر از نگاه خیرانه شما مهدی یاوران کارت : 6063-7312-2129-4946 حساب : 7615-11-18410082-1 شبا: Ir:670600761501118410082001
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 ره 🔰 🤲 اَللّـٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیکَ الْفَرَج 🎥 " توسل صادقانه به امام عصر (عجل الله تعــــــــالی فرج الشریف)" 🌸بهار عالمیان🌸 🌸کانال تخصصی مهدوی🌸 @mahdi255noor
⚘️بهار عالمیان⚘️
⛅️🪐 #نوجووون #کتاب_خون #بخش۳_نسل‌سوخته 🔘پدر مدام توی رفتار خودم و بقیه دقت می کردم؛ خوب و بد می ک
⛅️🪐 🔺ادامه🔻 بسم‌ربّ‌المهدی🍁 🔘روز اول بالاخره هر طور بود، اون لحظات تمام شد😮‍💨 من و سعید راهی مدرسه شدیم. دوید سمت در و سوار ماشین شد؛ منم پشت سرش. به در ماشین که نزدیک شدم، پدرم در رو بست‼️ _تو دیگه بچه نیستی که برسونمت... خودت برو مدرسه! سوار ماشین شد و رفت. و من مات و مبهوت جلوی در ایستاده بودم⁉️ من و سعید، هر دو به یک مدرسه می رفتیم. مسیر هر دومون یکی بود. مات و مبهوت، پشت در خشکم زده بود. نیم ساعت دیگه زنگ کلاس بود و من حتی نمی‌دونستم باید سوار کدوم خط بشم!! کجا پیاده بشم!! یا اگر بخوام سوار تاکسی بشم باید... همون طور، چند لحظه ایستادم. برگشتم سمت در که زنگ بزنم؛ اما دستم بین زمین و آسمون خشک شد...〽️ - حالا چی می‌خوای به مامان بگی؟ اگر بهش بگی چی شده که... مامان همین‌طوری هم کلی غصه توی دلش داره. این یکی هم بهش اضافه میشه! دستم رو آوردم پایین؛ رفتم سمت خیابون اصلی؛ پدرم همیشه از کوچه پس کوچه‌ها می‌رفت که زودتر برسیم مدرسه و من مسیرهای اصلی رو یاد نگرفته بودم♨️ مردم با عجله در رفت و آمد بودند. جلوی هر کسی رو که می‌گرفتم بهم محل نمی‌گذاشت. ندید گرفته می‌شدم. من، با اون غرورم... یهو به ذهنم رسید از مغازه دارها بپرسم. رفتم توی یه مغازه، دو سه دقیقه ای طول کشید؛ اما بالاخره یکی راهنماییم کرد باید کجا بایستم. با عجله رفتم سمت ایستگاه. دل توی دلم نبود. یه ربع دیگه زنگ رو می‌زدن و در رو می بستن. اتوبوس رسید؛ اما توی هجمه جمعیت، رسما بین در گیر کردم و له شدم✴️ به زحمت از لای در نیمه باز کیفم رو کشیدم داخل. دستم گزگز می‌کرد. با هر تکان اتوبوس، یا یکی روی من می افتاد یا زانوم کنار پله له می‌شد.➿ توی هر ایستگاه هم، با باز شدن در، پرت می‌شدم بیرون. چند بار حس کردم الان بین جمعیت خفه میشم😰 با اون قدهای بلند و هیکل‌های بزرگ... و من. بالاخره یکی به دادم رسید. خودش رو حائل من کرد؛ دستش رو تکیه داد به در اتوبوس و من رو کشید کنار.^^ توی تکان ها، فشار جمعیت می‌افتاد روی اون. دلم سوخته بود و اشکم به مویی بند بود...سرم رو آوردم بالا😞 _متشکرم🪴خدا خیرتون بده🤲 اون لبخند زد؛ اما من با تمام وجود می‌خواستم گریه کنم🥺💔 •°•¤•°•🌱🪖 🌸بهار عالمیان🌸 🌸کانال تخصصی مهدوی🌸 @mahdi255noor
⛅️🪐 🔘فتح‌الفتوح نیم ساعت بعد از زنگ کلاس رسیدم مدرسه. ناظم با ناراحتی بهم نگاه کرد🙁 _فضلی! این چه ساعت مدرسه اومدنه؟ از تو بعیده... با شرمندگی سرم رو انداختم پایین😞 چی می تونستم بگم؟راستش رو می گفتم، شخصیت پدرم خرد می‌شد... دروغ می‌گفتم، شخصیت خودم جلوی خدا... جوابی جز سکوت نداشتم🚫 چند دقیقه بهم نگاه کرد... _هر کی جای تو بود، از خجالتش در اومده بودم... زود برو سر کلاست! برگه ورود به کلاس نوشت و داد دستم 🔖 _دیگه تاخیر نکنی‌ها! _چشم آقا! و دویدم سمت راه پله ها. اون روز توی مدرسه، اصلا حالم دست خودم نبود. با بداخلاقی‌ها و تندی‌های پدرم کنار اومده بودم. دعوا و بدرفتاریش با مادرم و ما یک طرف؛ این سوژه جدید رو باید چی کار می‌کردم⁉️ مدرسه که تعطیل شد، پدرم سر کوچه توی ماشین منتظر بود. سعید رو جلوی چشم من سوار کرد؛ اما من... وقتی رسیدم خونه، پدر و سعید خیلی وقت بود رسیده بودن. زنگ در رو که زدم، مادرم با نگرانی اومد دم در...🙎‍♀ - تا حالا کجا بودی مهران؟ دلم هزار راه رفت. نمی‌دونستم باید چه جوابی بدم❗️ اصلا پدرم برای اینکه من همراهش نبودم، چی گفته و چه بهانه‌ای آورده؟ سرم رو انداختم پایین... - شرمنده😔 اومدم تو. پدرم سر سفره نشسته بود. سرش رو آورد بالا و نگاه معناداری بهم کرد😏 به زحمت خودم رو کنترل کردم🌀 - سلام بابا! خسته نباشی! جواب سلامم رو نداد. لباسم رو عوض کردم؛ دستم رو شستم و نشستم سر سفره. دوباره مادرم با نگرانی بهم نگاه کرد... _کجا بودی مهران؟ چرا با پدرت برنگشتی؟ از پدرت که هر چی می‌پرسم هیچی نمیگه... فقط ساکت نگام می کنه. چند لحظه بهش نگاه کردم🥺 دل خودم بدجور سوخته بود؛ اما چی می‌تونستم بگم؟ روی زخم دلش نمک بپاشم؟ یا یه زخم به درد و غصه هاش اضافه کنم؟ از حالت فتح‌الفتوح کرده پدرم مطمئن بودم این تازه شروع ماجراست... و از این به بعد باید خودم برم و برگردم😣 _خدایا مهم نیست سر من چی میاد❤️‍🩹 خودت هوای دل مادرم رو داشته باش🤲 •°•¤•°•🌱🪖 🌸بهار عالمیان🌸 🌸کانال تخصصی مهدوی🌸 @mahdi255noor
⛅️🪐 🔘شروع ماجرا سینه سپر کردم و گفتم😌 _همه پسرهای هم سن و سال من خودشون میرن و میان. منم بزرگ شدم؛ اگر اجازه بدید می‌خوام از این به بعد خودم برم مدرسه و برگردم🏳 تا این رو گفتم ، دوباره صورت پدرم گُر گرفت♨️ با چشم های برافروخته‌اش بهم نگاه کرد😡 _اگر اجازه بدید؟؟!! باز واسه من آدم شد! بگو که... زیر چشمی یه نگاه به مادرم انداخت و بقیه حرفش رو خورد. مادرم با ناراحتی و در حالی که گیج می‌خورد و نمی‌فهمید چه خبره، سر چرخوند سمت پدرم... _حمید آقا! این چه حرفیه؟ همه مردم آرزوی داشتن یه بچه شبیه مهران رو دارن... قاشقش رو محکم پرت کرد وسط بشقاب‼️ _اگه آرزوشونو دارن بیان ببرنش... صورتش رو چرخوند سمت من😠 _تو هم هر کار می‌خوای بکنی بکن... آقااا واسه من آدم شده❗️ بلند شد رفت توی اتاق. گیج می‌خوردم؛ نمی‌دونستم چه اشتباهی کردم که دارم به خاطرش دعوا میشم😖 بچه ها هم خیلی ترسیده بودن. مامان روی سر الهام دست کشید و اون رو گرفت توی بغلش. از حالت نگاهش معلوم بود خوب فهمیده چه خبره. یه نگاهی به من و سعید کرد👀 _اشکالی نداره. چیزی نیست. شما غذاتون رو بخورید! اما هر دوی ما می‌دونستیم، این تازه شروع ماجراست~ فردا صبح زود از جا بلند شدم و سریع حاضر شدم. مادرم تازه می‌خواست سفره رو بندازه؛ تا چشمش بهم افتاد دنبالم دوید... _صبح به این زودی کجا میری؟ هوا تازه روشن شده🔆 _هوای صبح خیلی عالیه💯 آدم 2 بار این هوا بهش بخوره زنده میشه... _وایسا صبحانه بخور و برو〽️ _نه دیرم میشه. معلوم نیست اتوبوس کی بیاد. باید کلی صبر کنم.اول صبح هم اتوبوس خیلی شلوغ میشه... •°•¤•°•🌱🪖 🌸بهار عالمیان🌸 🌸کانال تخصصی مهدوی🌸 @mahdi255noor
21.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گزارش تصویری از تهیه، آماده سازی و اهدای ۴۵۰ شاخه گل با پیوست مهدوی در کنگره بزرگداشت سردار شهید عاصی زاده و ۴۵۰ شهید شهرستان اردکان توسط تیم سه شنبه های مهدویِ بنیاد حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌸بهار عالمیان🌸 🌸کانال تخصصی مهدوی🌸 @mahdi255noor
اگر کسی از شما پرسید آسان ترین،شیرین ترین و مفیدترین کار چیست؟ به او پاسخ دهید: یادِ قطب عالم امکان،پدر مهربان و ولّیِ زمان،شریک قرآن،فرمانروای زمین و آسمان، حضرت مهدی عجل الله فرجه! این دستورِ آیت الله مصباح ره است👇 این را به گوش همه برسانید 🔸💠🔸🔷 🔻مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم https://eitaa.com/mahdaviat313ir 🌸بهار عالمیان🌸 🌸کانال تخصصی مهدوی🌸 @mahdi255noor
جشن میلاد حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) زمان: دوشنبه اول آبان ۱۴۰۲، همراه با نماز مغرب و عشاء مکان: مسجد دوازده امام(علیه‌السلام) شهرک فجر بر عسکری آن نور ولایت صلوات      بر آن گل گلزار رسالت صـلوات خواهی که خدا گناه تو عفو کند     بفرست بر آن روح کرامت صلوات 🔹🔹🔹🔹 مسجد دوازده امام علیهم السلام شهرک فجر @masjeddavazdahemam
23.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ میلاد شعف آفرین موعود پرور یازدهمین مهتر آفریدگان، حضرت حضرت حسن بن علی العسکری (عليه‌السلام) بر آقا جانمان حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و محبانشان مبارک باد..❣ امیدوارم عیدی امشب ما، تعجیل در ظهور فرزند گرامیتان حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا له الفداء باشه؛ 🤲 همه خسته‌ایم از ظلم، همه خسته‌ایم از بی عدالتی، منتظر منجی عالم بشریت هستیم... 🌸بهار عالمیان🌸 🌸کانال تخصصی مهدوی🌸 @mahdi255noor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 (ع) ♨️از امام عسکری (علیه السلام)چه می‌دانیم؟ ☘امام عسکری علیه السلام، پدر کسی است که مصلح کل است.. 🎙حجت‌الاسلام 🌸بهار عالمیان🌸 🌸کانال تخصصی مهدوی🌸 @mahdi255noor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کی دلش مولودی میخواد😍 تولد پدرت مبارک یا حجت ابن الحسن العسکری 🌸بهار عالمیان🌸 🌸کانال تخصصی مهدوی🌸 @mahdi255noor
⚘️بهار عالمیان⚘️
☘☘☘☘ ☘ ☘ ⭕️مراتب معرفت به امام عصر(عج) الف: بُعد اعتقادی (شناخت امام زمان، به طوری که این شناخت،س
☘☘☘☘ ☘ ☘ ⭕️مراتب معرفت به امام عصر(عج) الف: بُعد اعتقادی (شناخت امام زمان، به طوری که این شناخت،سلمان را برتر از لقمان حکیم می کند) ✔️اعتقاد به عصمت امام : اعتقاد راسخ به عصمت امام از جمله ارکان صحیح ایمان حقیقی است. « امام » هم از معصیت و گناه و هم از خطا معصوم و مصون است. آیت الله بهجت در این باره می فرماید: «معصوم اهل خطا و گناه نیست ولی غیرمعصوم هرچند از علمای بزرگ و جلیل القدر باشد،خالی از خطا نیست.» و چه زیباست این گونه دل سپردن به امام همچون «عبدالله بن ابی یعفور» به امام زمان خود ،امام صادق (ع) عرض کرد: سوگند به خدا اگر اناری را از وسط دو نیم کنی و بفرمایی که نصف آن حلال و نصف دیگرش حرام است مطمئنا گواهی خواهم داد که نیمی را حلال شمردی،حلال است و نیمه دیگر را که حرام شمردی،حرام است [ وهیچ گونه چون و چرا ن خواهم نکرد] منتظر ادامه مطلب در چهارشنبه ها باشید... 📚 حضرت حجت/آیت الله محمدتقی بهجت / ص۵۲ 🌸بهار عالمیان🌸 🌸کانال تخصصی مهدوی🌸 @mahdi255noor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا