18.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📸سخنان کوتاه امام جمعه محترم اردکان در مورد #حوزه و #طلبگی
🔰پذیرش حوزه علمیه امام صادق علیه السلام اردکان
🔹مهلت: پایان اردیبهشت ماه
◀️مقطع سیکل: پایه هشتم، نهم و دهم
◀️مقطع دیپلم: پایه یازدهم و دوازدهم
✍ برای ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر با شماره 09140711699 تماس بگیرید یا به ساختمان جدید حوزه مقابل سی ان جی میدان چادرملو مراجعه نمایید.
#رسانه_باشید
⚘️بهار عالمیان⚘️
🔶🔶🔶🔶 #پسرک_فلافل_فروش #پارت۱۲ 🖌ماشین🚙 راوی:(یکی ازدوستان مسجد) شخصيت هادي براي من بسيار جذاب
🔶🔶🔶🔶
#پسرک_فلافل_فروش
#پارت۱۳
🖌فتنه
راوی:(یکی ازدوستان مسجد)
سال 1388 از راه رسيد. اين سال آبستن حوادثي بود كه هيچ كس از نتيجه ي آن خبر نداشت!
بحث هاي داغ انتخاباتي و بعد هم حضور حداكثري مردم، نقشه هاي شوم دشمن را نقش بر آب كرد.
اما يك باره اتفاقاتي در كشور رخ داد كه همه چيز را دست خوش تغييرات كرد. صداي استكبار از گلوي دو كانديداي بازنده ي انتخابات شنيده شد.
يك باره خيابان هاي مركزي تهران جولان گاه حضور فرزندان معنوي بي بي سي شد!
هادي در آن زمان يك موتور تريل داشت. در بازار آهن كار مي كرد. اما بيشتر وقت او پيگيري مسائل مربوط به فتنه بود.
غروب كه از سر كار مي آمد مستقيم به پايگاه بسيج مي آمد و از رفقا اخبار را مي شنيد.
هر شب با موتور به همراه ديگر بسيجيان مسجد راهي خيابان هاي مركزي تهران بود.
مي گفت: من دلم براي اين ها مي سوزد، به خدا اين جوانها نمي دانند چه مي كنند، مگر مي شود تقلب كرد آن هم به اين وسعت؟!
يك روز هادي همراه سيد علي مصطفوي جلوي دانشگاه رفتند.
جمعيت اغتشاش گران كم نبود. جلوي دانشگاه پارچه ي سياه نصب كرده و تصاوير كشته هاي خيالي اغتشاش گران روي آن نصب بود.
هادي و سيد علي از موتور پياده شدند. جرئت مي خواست كسي به طرف آن ها برود.
اما آن ها حركت كردند و خودشان را مقابل تصاوير رساندند. يك باره همه ي عكس ها را كنده و پارچه ي سياه را نيز برداشتند.
قبل از اين كه جمعيت فتنه گر بخواهد كاري كند، سريع از مقابل آنها دور شدند. آن شب بي بي سي اين صحنه را نشان داد.
٭٭٭
در ايام فتنه يكي از كارهاي پياده نظام دشمن، كه در شبكه هاي ماهواره اي آموزش داده مي شد، نوشتن اهانت به مسئولان و رهبر انقلاب روي ديوارها و ... بود.
هادي نسبت به مقام معظم رهبري(مدظله العالی) بسيار حساس بود. ارادت او به ساحت ولايت عجيب بود.
يادم هست چند ماه كه از فتنه گذشت، طبق يك برنامه ريزي از آن سوي مرزها، همه ي اتهامات، كه تا آن زمان به رئيس جمهور وقت زده مي شد به سمت رهبري انقلاب رفت!
آنها در شبكه هاي ماهواره اي تبليغ مي كردند كه چگونه در مكان هاي مختلف روي ديوارها شعارنويسي كنيد. بيشتر صبح ها شاهد بوديم كه روي ديوارها شعار نوشته بودند.
هادي از هزينه ي شخصي خودش چند اسپري رنگ تهيه کرد و صبح هاي زود، قبل از اين كه به محل كار برود، در خيابان هاي محل با موتور دور مي زد. اگر جايي شعاري عليه مسئولان روي ديوار مي ديد، آن را پاک مي کرد.
يکي از دوستانش مي گفت: يک بار شعاري را گوشه اي از پل عابر ديده بود. به من اطلاع داد که يک شعار را در فلان جا فلان قسمت نوشته اند و من دارم مي روم که آن را پاك کنم.
گفتم: آخه تو از کجا ديدي که اونجا شعار نوشته اند!؟
گفت: من هر شب اين مناطق را چک مي کنم، الان متوجه اين شعار شدم.
بعد ادامه داد: کسي نبايد چيزي بنويسد، حالا که همه ي مردم پاي انقلاب ايستاده اند ما نبايد به ضد انقلاب اجازه ي جولان دادن و عرض اندام بدهيم.
هادي خيلي روي حضرت آقا حساس بود.
يک بار به او گفتم اگر شعاري ضد حکومت روي ديوار بنويسند و ما برويم آن را پاك کنيم، چه سودي داره چرا اين همه وقت مي گذاري تا شعار پاک کني؟ اين همه پاک مي ُ کني، خب دوباره مي نويسند!
گفت: نه، اين كساني كه مي نويسند زياد نيستند. اما مي خوان اينطور جلوه بدهند كه خيلي هستند. من اينقدر پاک مي کنم تا ديگر ننويسند.
در ثاني اين ها دارند يه مسئله را كه به قول خودشون به رئيس جمهور مربوط مي شه به حساب رهبري و نظام مي گذارند. اين ها همه برنامه ريزي شده است.
ادامه دارد...
#بهار_عالمیان
همراهی با ما در ایتا:👇
@mahdi255noor
🌷
توصیہ آیت الله ڪشمیرےبراےرفاقت با #امام_زمان(عج)🌹
روزےیڪ ساعت با حضرت خلوت ڪنہ، متوجہ حضرت بشوید.
زیارت «سلام علے آل یاسین» را بخواند.
بعد زیاد بگویید: «یا صاحب الزمان اغثنے، یا صاحب الزمان ادرکنے، المستعان بک یابن الحسن»، زیاد بگویید،
توسل بکنید بہ ایشان، یک خرده رفاقت پیدا مےشود...
#امام_زمان
🔸🔸🔸🔸🔸🔸
"بهار عالمیان"
بزرگترین کانال تخصصی مهدوی اردکان
@mahdi255noor
⚘️بهار عالمیان⚘️
🔶🔶🔶🔶 #پسرک_فلافل_فروش #پارت۱۳ 🖌فتنه راوی:(یکی ازدوستان مسجد) سال 1388 از راه رسيد. اين سال آ
🔶🔶🔶🔶
#پسرک_فلافل_فروش
#پارت۱۴
🖌فدایی رهبر
اوج جسارت به رهبر انقلاب در ايام فتنه، روز سيزده آبان رقم خورد. در اين روز باطن اعمال كثيف فتنه گران نمايان شد.
آن روز رهبر عزيز انقلاب علناً مورد حملات كلامي آن ها قرار گرفت. آنها مقابل دانشگاه تهران تجمع كردند و بعد از اهانت به تصاوير مقام عظماي ولايت قصد خروج از دانشگاه را داشتند.
اما با ممانعت نيروي انتظامي روبه رو شده و به داخل دانشگاه برگشتند. اما به جسارت هاي خود ادامه دادند!
خوب به ياد دارم كه همان روز يكي از دوستان شهيد ابراهيم هادي تماس گرفت و از من پرسيد: امروز جلوي دانشگاه در فلان ساعت چه خبر بوده؟!
با تعجب گفتم: چطور؟!
گفت: من مي خواستم بروم به محل كارم، يك لحظه در كنار اتاق دراز كشيدم و از خستگي زياد خوابم برد.
با تعجب ديدم كه ابراهيم هادي و همه ي دوستان شهيدش نظير رضا گوديني و جواد افراسيابي و... با لباس نظامي روبه روي درب دانشگاه ايستاده اند و با عصبانيت به درب دانشگاه تهران نگاه مي كنند.
گفتم: يكي از دوستان من در حراست دانشگاه تهران است، الان خبر می گيرم.
به او زنگ زدم و پرسيدم: فلان ساعت جلوي درب دانشگاه چه خبر بود؟
ايشان هم گفت: دقيقاً در همين ساعت كه مي گويي پلاكارد بزرگ تصوير حضرت آقا را پاره كردند و شروع كردند به جسارت كردن به مقام معظم رهبري!
٭٭٭
لباس پلنگي بسيار زيبا و نو پوشيده بود. موتورش را تميز كرده بود. گفتم: هادي جان كجا؟ مي خواي بري عمليات!؟
يكي ديگه از بچه ها گفت: اين لباس كماندويي رو از كجا آوردي؟ نكنه خبرايي هست و ما نمي دونيم!؟
خنديد و گفت: امروز ميخوان جلوي دانشگاه تجمع كنند. بچه هاي بسيج آماده باش هستند. ما هم بايد از طريق بسيج كار كنيم. اين وظيفه است.
گفتم: مگه نمي خواي بري سر كار. با اين كارهايي كه تو مي كني صاحب كار حتماً اخراجت مي كنه.
لبخندي زد و گفت: كار رو براي وقتي مي خوايم كه تو كشور ما امنيت باشه و كسي در مقابل نظام قرار نگيره. بعد به من گفت: برو سريع حاضر شو كه داره دير مي شه.
رفتيم به سمت ميدان انقلاب. يك مقرّي بود كه نيروهاي بسيج در آن مستقر بودند. قرار بود به آنجا رفته و پس از گرفتن تجهيزات منتظر دستور باشيم.
در طي مسير يك باره به مقابل درب دانشگاه رسيديم. درست در همان موقع جسارت اغتشاش گران به رهبر معظم انقلاب آغاز شد.
هادي وقتي اين صحنه را مشاهده كرد ديگر نتوانست تحمل كند! به من گفت: همين جا بمون... سريع پياده شد و دويد به سمت درب اصلي دانشگاه.
من همين طور داد مي زدم: هادي برگرد، تو تنهايي مي خواي چي كار کنی؟ هادی ... هادی ...
اما انگار حرف هاي من را نمي شنيد. چشمانش را اشك گرفته بود. به اعتقادات او جسارت مي شد و نمي توانست تحمل كند.
همين طور كه هادي به سمت درب دانشگاه مي دويد يك باره آماج سنگ ها قرار گرفت.
من از دور او را نگاه مي كردم. مي دانستم كه هادي بدن ورزيده اي دارد و از هيچ چيزي هم نمي ترسد. اما آنجا شرايط بسيار پيچيده بود.
همين كه به درب دانشگاه نزديك شد يك پاره آجر محكم به صورت هادي و زير چشم او اصابت كرد.
من ديدم كه هادي يك دفعه سر جاي خودش ايستاد. مي خواست حركت كند اما نتوانست!
خواست برگردد اما روي زمين افتاد! دوباره بلند شد و دور خودش چرخيد و باز روي زمين افتاد.
از شدت ضربه اي كه به صورتش خورد، نمي توانست روي پا بايستد. سريع به سمت او دويدم. هر طور بود در زير باراني از سنگ و چوب هادي را به عقب آوردم.
خيلي درد مي كشيد، اما ناله نمي كرد. زخم بزرگي روي صورتش ايجاد شده و همه ي صورت و لباسش غرق خون بود.
هادي چنان دردي داشت كه با آن همه صبر، باز به خود مي پيچيد و در حال بي هوش شدن بود.
سريع او را به بيمارستان منتقل کرديم.
چند روزي در يكي از بيمارستان هاي خصوصي تهران بستري بود. آن جا
حرفي از فتنه و اتفاقي كه برايش افتاده نزد.
آن ضربه آنقدر محکم بود که بخش هايي از صورت هادي چندين روزبي حس بود.
شدت اين ضربه باعث شد که گونه او شکافته شد و تا زمان شهادت، وقتي هادي لبخند مي زد، جاي اين زخم بر صورت او قابل مشاهده بود.
بعد از مرخص شدن از بيمارستان، چند روزي صورتش بسته بود. به خانه هم نرفت و در پايگاه بسيج مي خوابيد، تا خانواده نگران نشوند. اما هر روز تماس مي گرفت تا آن ها نگران سلامتي اش نباشند.
بعدها رفقا پيگيري كردند و گفتند: بيا هزينه درمان خودت را بگير، اما هادي كه همه هزينه ها را از خودش داده بود لبخندي زد و پيگيري نكرد.
ادامه دارد...
⚘️بهار عالمیان⚘️
🔶🔶🔶🔶 #پسرک_فلافل_فروش #پارت۱۴ 🖌فدایی رهبر اوج جسارت به رهبر انقلاب در ايام فتنه، روز سيزده آبان
حتي يكي از دوستان گفت: من پيگيري مي كنم و به خاطر اين ماجرا و بستري شدن هادي، برايش درصد جانبازي مي گيرم.
هادي جواب او را هم با لبخندي بر لب داد!
هادي هيچ وقت از فعاليت هاي خودش در ايام فتنه حرفي نزد، اما همه دوستان مي دانستند كه او به تنهايي مانند يك اكيپ نظامي عمل مي كرد.
ادامه دارد...
#بهار_عالمیان
همراهی با ما در ایتا:👇
@mahdi255noor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
∞♥∞
خورشید پشت ابر
امام زمان عج خطاب به شیعیانش:
من مواظب شما هستم .
من برای شما دعا می کنم .
استاد#انصاریان
اگر هوای دلتون ابری شد،التماس دعا
#امام_زمان
#اللّٰھـُـم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ
🔸🔸🔸🔸🔸🔸
"بهار عالمیان"
بزرگترین کانال تخصصی مهدوی اردکان
@mahdi255noor
⚘️بهار عالمیان⚘️
حتي يكي از دوستان گفت: من پيگيري مي كنم و به خاطر اين ماجرا و بستري شدن هادي، برايش درصد جانبازي مي
🔶🔶🔶🔶
#پسرک_فلافل_فروش
#پارت۱۵
🖌شاگرد امام صادق (علیه السلام)
شهريور 1390 بود. توي مسجد نشسته بوديم و با هادي و رفقا صحبت مي كرديم.
صحبت سر ادامه ي زندگي و كار و تحصيل بود. رفقا مي دانستند من طلبه ي حوزه ي علميه هستم و از من سؤال مي كردند.
آخر بحث گفتم: آقا هادي شما توي همان بازار آهن مشغول هستي؟
نگاه معني داري به چهره ي من انداخت و بعد از كمي مكث گفت: مي خوام بيام بيرون!
گفتم: چرا؟ شما تازه توي بازار آهن جا افتادي، چند وقته اونجا كار مي كني و همه قبولت دارن.
گفت: مي دونم. الان صاحب كار من اينقدر به من اعتماد داره كه بيشتر كارهاي بانكي را به من واگذار كرده. اما...
سرش رو بالا آورد و ادامه داد: احساس مي كنم عمر من داره اين طوري تلف مي شه. من از بچگي كار كردم و همه شغلي رو هم تجربه كردم. همه كاري رو بلدم و خوب مي تونم پول در بيارم. اما همه ي زندگي پول نيست. دوست دارم تحصيلات خودم رو ادامه بدم.
نگاهي به صورت هادي انداختم و گفتم: تا جايي كه يادم هست، دبيرستان شما تمام نشده و ديپلم نگرفتي.
هادي پريد تو حرف من و گفت: دارم تو دبيرستان دکتر حسابي غيرحضوري درس مي خوانم. چند واحد از سال آخر دبيرستان مانده بود كه به زودي ديپلم مي گيرم.
خيلي خوشحال شدم و گفتم: الحمدلله، خيلي خوبه، خب برو دنبال دانشگاه. برو شركت كن. مثل خيلي بچه هاي ديگه.
هادي گفت: اين كه اومدم با شما مشورت كنم به خاطر همين ادامه تحصيله، حقيقتش من نمي خوام برم دانشگاه به چند علت.
اولاً مگه ما چقدر دكتر و مهندس و متخصص مي خوايم. اين همه فارغ التحصيل داريم، پس بهتره يه درسي رو بخونم كه هم به درد من بخوره هم به درد جامعه.
در ثاني اگر ما دكتر و مهندس نداشته باشيم، مي تونيم از خارج وارد كنيم. اما اگه امثال شهيد مطهري نداشته باشيم، بايد چي كار كنيم.
تا آخر حرف هادي را خواندم. او خيلي جدي تصميم گرفته بود وارد حوزه شود. براي همين با من مشورت مي كرد.
هادي ادامه داد: ببين من مدرك دانشگاهي برايم مهم نيست. اينكه به من بگن دكتر يا مهندس اصلا برام ارزش نداره. من مي خوام علمي رو به دست بيارم كه الاقل براي اون دنياي من مفيد باشه.
از طرفي ما داريم توي مسجد و بسيج فعاليت ميكنيم، هر چقدر اطلاعات ديني ما كامل تر باشه بهتر مي تونيم بچه ها و جوان ها رو ارشاد كنيم.
مي دانستم که بيشتر اين حرف ها را تحت تأثير سيد علي مصطفوي مي زد. زماني که سيد علي زنده بود اين حرف ها را شنيده بودم. هادي هم بارها در حوزه ي علميه ي امام القائم (عج) به ديدن سيد علي مي رفت.
از وقتي سيد علي از دنيا رفت، هادي انسان ديگري شد. علاقه به حوزه ي علميه از همان زمان در هادي ديده شد.
حرفي نداشتم بزنم. گفتم: هادي، مي دوني درس هاي حوزه به مراتب از دانشگاه سخت تره؟ مي دوني بعدها گرفتاري مالي برات ايجاد مي شه؟ اگه به فكر پول هستي، از فكر حوزه بيا بيرون.
هادي لبخندي زد و گفت: من همه شغلي رو امتحان كردم. اهل كار هستم و از كار لذت مي برم.
اگر مشكل مالي پيدا كردم، مي رم كار مي كنم. مي رم يه فلافل فروشي وا ميكنم!
خلاصه اون شب احساس كردم كه هادي تحقيقاتش رو انجام داده و عزمش رو براي ورود به جمع شاگردان امام صادق (علیه السلام) جزم كرده.
فردا صبح با هم به سراغ مسئول حوزه ي علميه ي حاج ابوالفتح رفتيم.
مسئول پذيرش حوزه سؤالاتي را پرسيد. هادي هم گفت: 23 سال دارم. پايان خدمت دارم و ديپلم هم به زودي مي گيرم.
بعد از انجام مصاحبه به هادي گفتند: از فردا در كلاس ها شركت كنيد تا ببينيم شرايط شما چطور است.
هادي با ناراحتي گفت: من فردا عازم كربلا هستم. خواهش مي كنم اجازه بدهيد كه...
مسئول حوزه گفت: قرار نيست از روز اول غيبت كنيد.
بعد از خواهش و تمناي هادي، با سفر كربلاي او موافقت شد.
ادامه دارد....
#بهار_عالمیان
همراهی با ما در ایتا:👇
@mahdi255noor
#یک_دنیا_یک_پدر
📝تکالیف منتظران درعصر غیبت امام زمان علیه السلام
💠دعوت کردن مردم به آن حضرت علیه السلام
🔸این کار ازمهمترین طاعات و واجب ترین عباداتست.در تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام درباره این فرموده خدای تعالی:
🔅“واذ اخذنا میثاق بنی اسرائیل لا تعبدون الا الله و بالوالدین احسانا و بذی القربی و الیتامی”
سوره بقره/83
و یاد آرید هنگامی که ازبنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به پدر، مادر،خویشاوندان و یتیمان احسان و نیکی کنید.
🔸امام علیه السلام فرمودند:…یتیمان… چون از پدرانشان جدا شده اند… هرکس از روی مهر دست خود را برسرشان بکشد،خداوند برای او در بهشت به هر مویی که اززیر دستش گذشته کاخی قرار دهد که از دنیا و هرچه در آنست بزرگتر باشد و سخت تراز این یتیمی، حال آن یتیم است که از امامش جدا گردد… و نداند حکم او در آنچه از احکام دینش دچار می گردد چیست.
هرکس از شیعیان ما علوم ما را بداند و کسی که به شریعت ما جاهل است را هدایت نماید، یتیمی بر دامان نشانده است که در رفیق اعلی[منزلگاه مخصوص بهشت]باما خواهد بود.
📚 تفسیر امام عسکری علیه السلام ص 114
🔸🔸🔸🔸🔸🔸
"بهار عالمیان"
بزرگترین کانال تخصصی مهدوی اردکان
@mahdi255noor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷
😱 ما اگر فضای مجازی را در خانه کنترل نکنیم ، بسیاری از تلاشهای تربیتی ما برای فرزندان بیثمر میماند.⚠️⚠️⚠️
🎙استاد عباسـی ولـدی
#مـــشاوره #تربـــــیتی
🔸🔸🔸🔸🔸🔸
"بهار عالمیان"
بزرگترین کانال تخصصی مهدوی اردکان
@mahdi255noor