eitaa logo
مهدي عاملي [کانال]
102 دنبال‌کننده
222 عکس
73 ویدیو
3 فایل
الـ‌ج‌َبَلیّات ٱلوُسعیٰ ـــــ آتي هناکم بشیئ مما فیه شیئ . آی‌دی بنده: @ameli_urmia . کانال دروس در تلگرام: https://t.me/urmia_arabi/566 . ضيقاها: https://eitaa.com/joinchat/4107206835Cc896182a4c
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️
‌ امشب، شب زیارت سیدالشهداء علیه‌السلام است شب پربرکت جمعه شبی که ارواحِ همه‌ی پیامبران و اوصیاء و أئمه، به اذن و دستور خدا، برای زیارت قبر سیدالشهداء علیه‌السلام بر سرزمین کربلاء نازل می‌شوند. امام صادق علیه‌السلام فرموده‌اند در چنین شبی، و هر شب و روز و هر لحظه‌ی دیگر که حسین را یاد کردی، از زیر سقف بیرون بیا (جایی برو که بالای سرت سقف نباشد، مثل حیاط و کوچه و پشت‌بام)، و به سمت کربلاء بِایست و دست بر سینه بگذار و سه مرتبه بگو: صلی الله علیك یا أباعبدالله که اگر چنین کنی، گویا که ایشان را در کربلاء زیارت کرده‌ای، و خدا برای تو ثواب زیارت خواهد نوشت. ‌
‌ یکی از ناتوانی‌های بسیار عمیق و زشت‌ام که مراراً و کراراً و مدامْ کتک‌اش را خورده و زهرش را چشیده‌ام، این است که محال است بتوانم کسی را حتی یک‌درجه بیشتر از آنچه واقعاً دوست‌اش می‌دارم إکرام‌اش کنم؛ من بلد نیستم یک رئیس را صِرفاً چون رئیس است إکرام کنم، بلکه اگر دوست‌اش داشته باشم و پیش‌ام محترم باشد متواضعاً و خاضعاً و کَعَبدٍ بینَ یدي مولاه إکرام‌اش می‌کنم، وگرنه به سلام و کلام‌ای خلاصه بسنده می‌کنم؛ خاصه اگر إنتظارش همین باشد. بله، مؤمن باید مدیرتر از این حرف‌ها باشد، أما خب، مؤمن، نه این روسیاهِ بی‌مقدار ‌
مهدي عاملي [کانال]
‌ یکی از ناتوانی‌های بسیار عمیق و زشت‌ام که مراراً و کراراً و مدامْ کتک‌اش را خورده و زهرش را چشیده‌
‌ . بله، جوانک نوشته بود: «بزرگ‌ترین عیب من اینه که خیلی مهربون و صادقم» ‌‌ ولی خب؛ این که من عرض کردم، واقعا عیب است. ‌‌
‌ وجود مقدس بحر الحقائق، پیشوایِ به‌ حق ناطق، مولانا و مالك رقابنا، الإمام أبوعبدالله الصادق -علیه صلوات المصلّین- فرموده‌اند: إذا صلَح أمرُ دنیاك فاتّهِم دینَك هرگاه سامان یافت أمورِ دنیای تو، پس متّهم کن دینِ خود را. یعنی هرگاه هیچ إیراد و نقص و مشکل‌ای در أمور دنیا نداشتی، بدان که خدا از تو دست کشیده، و ضررها و ضربه‌ها را متوجهِ دینِ تو ساخته است. نکته‌ی قابل توجه، در إستفاده از «إذا» به‌جای «إنْ» هست؛ هردو برای شرطِ مستقبل‌اند، با این فرق که در إن إحتمال است و در إذا یقین. یعنی اگر إن می‌فرمود، معنیٰ این بود که ممکن است چنین چیزی بشود، یا نشود أما وقتی إذا می‌گوید، معنیٰ این است که چنین إتفاق‌ای خواهد أفتاد، و هروقت چنین شد، بدان که دین‌ات در خطر است. حالِ إنسان‌ها یک‌سان نیست و یک‌سان نمی‌مانَد؛ گاهی دارد و گاهی دست‌اش خالی است، گاهی سالم و شاداب است و أیام‌ای مریض و پریشان، گاهی در عافیت است و زمان‌ای در إبتلاء. نه خوشیْ مانا است و نه ناخوشی را بقاء هست. ‌
‌‌. سید الساجدین علیه‌السلام یادمان داده‌اند از خدا بخواهیم اگر قرار است به یکی از این دو -دنیا و دین‌مان- ضربه‌ای بخورَد، این نقص و ضربه را متوجهِ آن‌ای کند که سریع‌الفناءتر از دیگری است. ‌ آدمِ عاقلْ دست‌های خود را سپرِ چشمان‌اش می‌کند، نه برعکس. ‌
‌ بیست‌ سال پیش، که توی بناب بچه‌طلبه بودیم، حاشیه‌ی جزائری و عبدالغفور و عصام بر جامی را داشتم، و امروز بابت اینکه توانستم جزائری و عبدالغفور را از اینترنت پیدا کرده و دانلود کنم ذوق‌زده شدم. پیشرفت یعنی این. ‌
‌ با اینکه إسماً مسلمان‌ایم ولی هنوز باور نکرده‌ایم که رعایتِ آنچه خدا می‌خواهد زندگی را آسان می‌کند، نه سخت. ‌
‌ أُعاتِبُ مَن أَهوىٰ علىٰ قَدرِ وُدّ‌ِهِ و لا وُدَّ عِندي لِلَّذي لا أُعاتِبُه ‌
‌ ما یک دوست داریم که بعضاً به ما کمک‌های حیاتی می‌کند. این دوستِ ما مشغولِ ظلمِ بسیار به یک نفر است. و ما به‌خاطرِ آن کمک‌ها -نه‌تنها او را از ظلم‌اش منع نمی‌کنیم بلکه- او را در ظلم‌اش یاری می‌کنیم. که اگر چنین نکنیم ممکن است کمک‌ها را إدامه ندهد آیا این کارِ ما عاقلانه و أخلاقی است؟ اگر جواب‌ای در ذهن دارید ممنون می‌شوم به پی‌وی بنده @Ameli_urmiA نیز بفرستید. ‌
‌ ما را مصادرِ حُسن و ینابیعِ جمال؛ از جماعتِ أصولیة یاد کرده و نوازش می‌کنند؛ شما چی؟ 😎😏 ‌‌
. روشن می‌نماید که منظور از «جماعتِ أصولیة» آنان‌ای هستند که معانق با أصول‌فقه هستند و آن را نه أصولِ تنها فقه، بلکه أصولِ تفکر می‌پندارند [خنده‌ی ملیح] لذا عبارتِ «جماعتِ أصولیة» به «جماعتِ أخباریة» مقابل نمی‌‌شود؛ بلکه مقابله می‌شود با «آنان‌که چنین می‌پندارند: أصول‌فقه واقعاً مسائل‌ای دارد که فهم‌شان واجب است، و مسائل‌ای دارد که فهم‌شان فضل است، و مسائلِ غیرِ قلیله‌ای هم دارد که زوائدِ محض‌اند و لا طائل تحتها، و نهایت‌چیزی که مسلّم است این است که أصول‌فقه با افزودنِ مباحث‌ای و انداختنِ طرح‌ای نو و إصلاحات‌ای أساسیْ می‌تواند أصولِ تفکر باشد. می‌تواند؛ نه که بالفعلْ این‌چنین است. می‌تواند، مثلِ تواناییِ إنسانْ بر طیّ‌الأرض؛ همین‌قدر دور و سخت و دست‌نیافتنی‌طور.» ‌‌