آقای ... که رسالهی عملیه نیز دارد، روایتای در باب متعه آورده، و نزیدها و نزداد؟ (میتوانیم مهریهاش را زیادتر کنیم و بر زمانِ متعه بیافزاییم؟) را چنین معنی کرده است (که آیا برای ازدیادِ نسل از متعه استفاده کنیم؟) تا نتیجه بگیرد که حلالبودنِ متعه در گروِ این است که به نیّت ازدیادِ نسل و منجر به آن باشد، نه صرفاً کارهای دیگر.
حالا اگر از همین آقا بپرسید که «عاملی و أمثالِ او (یعنی طلابِ بیبضاعت و در حالِ تحصیل) بهتر روایت میفهمند یا شما؟» قطعاً خواهند فرمود که سؤالِ شما غلط است، چون غیرِ مرجع کلاً روایت نمیفهمد، که بخواهید با مرجع قیاساش کنید.
تنبیه: أعلمها -بتقدیم لام بر میم- صحیح است.
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
خدایا،
خمیس و جامی را حاجزِ من و نیما نکن.
(بلند بگو: آمیــن)
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
وقتی برخی بدیهیات را از یک بزرگْ نقل میکنیم، به او إهانت کردهایم؛
دو، خُمسِ ده است.
(فحل الفحول و أبو الأصول حضرت آیتالله فلانی حفظهاللهتعالی در درس خارج أصول خود در تاریخ ۱۲ دیماه ۱۳۸۶)
پارسال نمایندهی کارخانه آمد تا یخچالای که قسطی از مرکز خدمات خریده بودیم را نصب کند.
وقتی تمام شد، گفت: قابلای ندارد؛ دویست و پنجاه تومن.
گفتم: مگر نصباش رایگان نیست؟
گفت: چرا، این پولِ إیاب و ذهاب است، نه هزینهی نصب.
أعزّهی أصولی بحث کنند ببینیم بالأخره مقدمهی واجبْ واجب است یا نه.
شرح بدیهیات، آدم را دچارِ شَرمِ نیابتی میکند، ولی گاهی لا بدّ منه و لا مناص.
لذا
طلبهای که به درس و بحثاش أهمیت میدهد و در نمازها به واجباتاش إکتفاء میکند، قطعاً نزدِ خدا محبوبتر است از طلبهی نمازِشبخوانای که أهمیتِ کمتری به درس و بحث میدهد.
جایی که طلبه در آن ساکن است، حوزهی «علمیه» و یا مدرسهی «علوم» دینی نامیده میشود؛ ماهیتاش با دانش گره خورده است. بله، أخلاق و معنویات نیز از لوازمِ او است، چون آنجا مدرسهی علومِ «دینی» است و دانشآموزاناش باید متدیّن و متخلّق به أخلاقِ دین باشند.
أما این برتری و أهمیتِ إهتمام به درس و بحث، زمانای واضحتر میشود که خودش از مصادیقِ «أخلاقِ دینی» باشد؛ واضح است که دانشاندوزی و مطالعه و درس و بحث و کارهای علمی، جزوِ واجباتِ شرعیِ طلبه هستند. پس طلبهای که درس نمیخوانَد مثلِ طلبهای است که نماز نمیخوانَد.
ولی این بدیهی بهقدری مغفول مانده است که ما از شنیدن و خواندنِ «طلبهی بینماز» خیلی ناراحت و مشمئز میشویم، ولی وقتی «طلبهای که چندان به درس أهمیت نمیدهد» را میشنویم بعید نیست بپرسیم «تقوا و دیانتاش چطور است؟»، که گویا دیانت برای یک طلبه بدونِ درسخواندن نیز ممکن است بهدست بیاید.
«نشستِ صمیمیِ مدیرِ مرکزِ فلان، با فلانیها»
انگار بقیهْ توی نشستهایشان همدیگر را گاز میگیرند مثلا.
یا مدیرهای دیگر توی نشستها یک شلاق میگیرند دستشان و هر یک از حضّار که حرفِ نامُساعد بزند را با شلاق میکوبند توی سر و صورتاش.
شبهای پاییز واقعاً طولانی هستند پسر.
.
بله؛ طولانیبودناش صبح روز شنبه ساعت هفتونیم که رفتی لیستِ حضور و غیاب را بگیری، واضحتر و ملموستر میشود.
و إلی الله وجّهتُ وجهي و وکّلت أمري
گفتم: فردا ۳۹سالِ قمری را تمام کرده، و واردِ ۴۰سالگی میشوم.
گفت: وااااای، یعنی من که دوماه [صحیحاش ۴۶روز است البته] از تو بزرگتر هستم، دوماه است که چهلسالهام؟
یعنی یکدهه از تو بزرگتر هستم؟ یک دهههههه؟
گفتم: برادر، همهاش دوماه است، نه یکدهه.
گفت: نه، تو درک نمیکنی؛ الآن من، به إعتباری از إعتبارات، یکدهه از تو بزرگتر هستم.
ساکت شدم. چون بهنظرم راست میگفت.
راستی،
صدای بیلِ گورکَنها را میشنوی مهدي؟
مهدي عاملي [کانال]
. فِرّوا إلی الحسین، زِ غربت و غوغای این جهان
روحي فِداكَ؛ عرَفْتَ أمَ لم تَعرِفِ ..
یکی از آن بدیهیاتِ پیشگفته، این است که از روشنترین معانیِ ما علی المحسنین من سبیل (توبه،۹۱) این است که نباید کسی را بهخاطرِ خوبیای که کرده است سرزنش کرد.
زندگیِ بشرِ قرنِ 21 بهقدری غریبانه شده است که حقیقةً بنيآدم أعضای یکدیگر شدهاند.
مهدي عاملي [کانال]
روحي فِداكَ؛ عرَفْتَ أمَ لم تَعرِفِ ..
زیٖرِ شَمْشیٖرِ غَمَت رَقْصکُنٰانْ بٰایَد رَفْت ..
مهدي عاملي [کانال]
. فِرّوا إلی الحسین، زِ غربت و غوغای این جهان
از إمامِ شهید -سلام الله علیه- آموختم:
زندگی خیلی عظیم و جلیل و خطیر و والاتر از این است که مؤمن با بادهای این دنیا بلرزد؛ آدم اگر بداند زندگی یعنی چه، کوهها زائل و دریاها متلاطم میشوند أمّا او پایْ در جانِ زمینْ ثابت و راستقامتْ چشم در چشمِ حقیقت و گوش بر ندای او محکم ایستاده است.
مهدي عاملي [کانال]
زیٖرِ شَمْشیٖرِ غَمَت رَقْصکُنٰانْ بٰایَد رَفْت ..
علائم نگارشی وجود عینی ندارند؛ صرفا در نوشتهها هستند و جعل و إعتبارِ محضاند. مهدی عاملی وجود عینی دارد و جا إشغال کرده و اکسیژن میسوزانَد.
أما ما «علائمِ نگارشِ رستگار» داریم، ولی مهدی عاملیِ رستگار نه.
ببینید چطور متحلّي به حُلیِّ «آراستنِ مِصرعای مربوط به مولای شهید» شده است.
هدایت شده از مهدي عاملي [کانال]
امشب شبِ زیارتیِ مولایمان حضرت سیدالشهداء أبيعبدالله علیهالسلام است.
طبق روایات عدیدهی صحیحه، أرواحِ صد و بیست و چهار هزار پیامبر با أوصیایشان، که خاتمالأنبیاء و أئمه از جملهی ایشاناند، برای زیارتِ حضرتِ سیدالشهداء علیهالسلام در هر پنجشنبهشب به سرزمینِ کربلاء میآیند.
همنوا با أنبیاء و أوصیای ایشان، سهبار صدا بزنیم:
صلّی اللهُ علیك یا أباعبدالله
تدریسِ کتابِ شریفِ معالم الأصول را (تا دقائقای دیگر) شروع خواهم کرد قربةً إلی الإمامِ الحُجّة علیهالسلام
اگر «لقد خلقْنا الإنسان في کَبَد»، بهنظر میرسد «کاستنِ رنجِ إنسانها موضوعیّت دارد».
در زمانهی غلبهی حسودانْ و أما بنعمة ربّك فحدِّث از فعلیّت میافتد؛ بله، کاد الحسدُ أن یَغلِب القَدَر.
أما خب چشمخوردنْ فقط ناشي از حسادت نیست؛ گاهی دوستِ آدم یا حتی خودش خودش را چشم میزند
مثلاً فخرِ یک معیّت را میفروشی و به آنی از دستاش میدهی و قطع میشود.
گیری کردهایم بهقرآن
و الحمد لله في کل آن.
خیالام اینطور راحتتر است که خودم و جمیع متعلقاتام را به خدا بسپارم؛ من واقعاً عاجزتر از این هستم که از پسِ إدارهی خودم بربیایم.
فوّضت أمري إلی الله.
مهدي عاملي [کانال]
تدریسِ کتابِ شریفِ معالم الأصول را (تا دقائقای دیگر) شروع خواهم کرد قربةً إلی الإمامِ الحُجّة عل
شرح جامی نیز ایز کامینگ تا کمتر از بیستساعتِ دیگر، بحول الملک القدیر
و از خدا، قبل از توفیقِ إتمام، لیاقتِ إخلاص میطلبم
مهدي عاملي [کانال]
زیٖرِ شَمْشیٖرِ غَمَت رَقْصکُنٰانْ بٰایَد رَفْت ..
یا أبا عبدالله،
و أَحسَنَ منك لم تَرَ قَطُّ عَيني
و أَجملَ منك لم تَلِدِ النّساءُ
خُلِقتَ مُبَرَّئاً من كلّ عيب
كأنّك قد خُلِقتَ كما تشاءُ