📖 ″برشی از خاطرات″
✨عباسم كتاب شهدا را بسیار دوست داشت و با آنها به خصوص شهید همت ارتباط زیادی برقرار میکرد.
✨یک روز قبل از رفتن به سوریه به من گفت مادر من از هر کدام از شهیدان چیزی را یاد گرفته ام اگر روزی نبودم به دوستان و آشنایان بگویید این کتابها را مطالعه کنند و با درس گرفتن از منش و رفتار شهدا زندگی خود را به جلو ببرند.
🕊 #شهید_عباس_آسمیه
🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
♥️برای شادی روح پاک و مطهر همه شهدا و برای تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان، پنج صلوات هدیه میکنیم📿
و رزق امروزمون رو از دست این شهید عزیز میگیریم🤲♥️🌱
🌹شهید محمد ابراهیم تبرته فراهانی🌹
🔹شادی روح شهدا صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
⚪️فرازی از وصیتنامه شهید:
جوانان رزمنده اسلام امروز اسلام به وجود شما احتیاج دارد کسانی که نیامدند به جبهه حتی برای یکبار هم که شده بیایید به جبههها و امدادهای غیبی را ببینید. ما همچنان با قدرت کامل و با فرماندهی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) سینه دشمن اسلام را خواهیم شکافت و درسی به ابرقدرتها و کاخنشینها خواهیم داد.
#پنجاه_سال_عبادت
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از #محمود_صدیقی_راد
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
لبخند شما...
خلاصه ی خوبیهاست و
چقدر جای خندهتان خالیست ...
#صبح_بخیر
#یادشهداباصلوات
▫️وقتی اسیر شد، ۱۷ سال بیشتر نداشت
بعثیها میخواستند از نوجوانی او سوءاستفاده کنند...
▫️گفتند باید جلوی دوربین به امام توهین کنی! اما علاقه سید نصرالدین به امام بیش از این حرفها بود.
▫️حتی دستان سید را به درخت میخکوب کردند و او را شکنجه کردند اما نتوانستند به خواستهٔ خود برسند و چارهای جز شهادت او نیافتند...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهید_سید_نصرالدین_حسینی
📌 شهادت در برف و الهام به مادر شهید
🔹️ مادر شهيد «محمدعلي اصلانی» : «محمدعلی» چون تنها پسرم بود بعد از مرگ پدرش کفیل من و از سربازی معاف شد اما در دلش شوق جبهه رفتن بود.
من به او می گفتم: مادرجان! من به جز تو كسي را ندارم پيش من بمان و به جبهه نرو ، تا اينكه يك روز محمد علی رضایت گرفت و رفت
🔹️ محمد علی در چند مرحله اعزام شد و به جبهه رفت و سرانجام در یکی از شبهای سرد و برفی دیماه خبر شهادتش را آوردند.
روزي كه به شهادت رسيد انگار به من الهام شده بود، برف مي آمد و خيلي هوا سرد بود.
من و دخترم در خانه بودیم. دردی به جانم نشست و به دخترم گفتم: نمي دانم انگار يك چيز به کمر من خورده و خيلي درد مي كند. و به یاد محمد علی گریه میکردم و خوابم برد و در خواب دیدم گلوله ای به پشت محمد علی اصابت و روی برف افتاده و به شهادت مي رسد. آن شب انگار من هم گلوله خورده بودم و چنین احساسی داشتم.
🔹️ صبح آمدند وگفتند: پسرت به شهادت رسيده است وچند روز بعد پیکرش را آوردند.
🔹️ به راستی چگونه پاسخ این "مادران شهدا" را که این چنین تنها سرپناه وامید خود را فداکردند را خواهیم داد.
#شهادت_در_برف
#شهداءومهدویت
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶