eitaa logo
مهدی جهان‌تیغی
1.2هزار دنبال‌کننده
274 عکس
30 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ برای تحقق عدالت واقعی درباره مقصران حادثه زاهدان/ سهم مولوی عبدالحمید در آغاز ناامنی‌ها چقدر است؟! ✔️یادداشت شماره دو ✍️در روزهای گذشته برخی از روی ناآگاهی، برخی تعمدا، برخی از سر غرض و برخی نیز برای فرار از مسئولیت التهابات ضدامنیتی در سیستان و بلوچستان را از پله دوم شروع به روایت می‌کنند. 1️⃣ بسیاری از محققین و یا فعالین رسانه و سیاسی که مواضع علنی مولوی عبدالحمید در این بیش از سه دهه از فعالیت او به عنوان امام جماعت مسجد مکی زاهدان مورد بررسی قرار داده اند، از اولین نتایجی که بیان می‌کنند این است که خطبه‌های او بخشی از تولید و زمینه‌ساز ناامنی در سیستان و بلوچستان است. وقتی بیش از سی سال به مقتداکنندگان خود به صورت مستمر بگویید که دارد به شما ظلم می‌شود، حق شما داده نمی‌شود، حاکمیت تبعیض قائل می‌شود و... طبیعی است که سی سال اینگونه شنیدن، نهایتا واکنش‌های از جنس خشونت نیز تولید خواهد کرد. در این چند هفته هم که گزاره تکراری مولوی عبدالحمید این است که در تمام این 43 سال انقلاب سراسر ظلم و تبعیض بوده است! برای اینکه عمق مساله را درک کنید به تمام محققین و پژوهشگران پیشنهاد می دهم که تمام خطبه‌های نماز جمعه مولوی عبدالحمید را در بیست سال اخیر بررسی کنند و بگویند در طی بیست سال متوالی چند خطبه ایشان بدون اعتراض و تخریب بوده است؟ دقیقا چندتا؟ رقم گفته شده حتما حیرت‌انگیز خواهد بود. البته رقم مذکور تلخ هست ولی در باطنش این پیام را دارد که چکونه یک نظام چند دهه مدام تخریب شده ولی جلوی سخنران گرفته نشده است. این میزان از آزادی بیان و تحمل یک مخالف‌خوان سیاسی در تاریخ معاصر در کدام کشور اسلامی بلکه بالاتر در کدام کشور غربی اتفاق افتاده است؟! 2️⃣ حال برگردیم به پله اول حادثه زاهدان؛ مولوی عبدالحمید طی توییتی اعلام کرد حادثه وفات مهسا امینی توسط مامورین اتفاق افتاده است! وی همچنین در 29 شهریور ماه در حالیکه هنوز تحقیقات رسمی به سرانجام نرسیده، طی اطلاعیه‌ای دیگر بر عدم سابقه بیماری مهسا امینی تاکید و پیشاپیش برخورد با مقصران را نیز مطالبه کرد. جالب است که در آن اطلاعیه ریشه اعتراضات و اغتشاشات را اعدام قاچاقچیان و ادعای کذب کشته شدن متهمان در زندان ها و تشدید فشار بر اقلیت‌ها عنوان و به صورت معنادار از عواقب ظلم کردن هم سخن گفته شده است. مولوی عبدالحمید چند روز بعد در خطبه های اول مهر نیز از پلیسی اداره کردن کشور انتقاد و در بالاترین سطح ممکن سیاه نمایی کردن عملکرد یک حاکمیت، اظهار داشت: «44 سال است که این افسوس در دل ماست که کسی را ندیده ایم که از جانب حاکمیت نظر مرد را بپرسد!» عجیب است که مولوی عبدالحمید به حاکمیتی چنین اتهام و دروغ بزرگی را نسبت می دهد که بیش از چهل بار تاکنون در قالب انتخابات‌های مختلف نظر مردم را پرسیده است و رکوردار در جهان در این زمینه است. او در همین خطبه‌ها و با همان دست فرمان عجولانه و خلاف واقع درباره مرگ مهسا امینی، موضوع تجاوز به دختر بلوچ در چابهار را که هنوز در مراحل تحقیق قضایی بود و به خود او و بسیاری از دیگر علمای اهل سنت در منطقه از شروع این روند اطلاع داده شده بود، مطرح می کند. پس از این خطبه ها التهابات در سیستان و بلوچستان با محوریت خبر تجاوز به یک دختر بلوچ وارد مراحل جدیدی می‌شود. سوال اساسی این است که وقتی مولوی عبدالحمید از فضای التهاب آمیز افکار عمومی درباره احتمال تجاوز به یک دختر بلوچ را خبر داشتند و همزمان از روند رسیدگی به پرونده قضایی نیز مطلع بودند، چرا بازهم این موضوع را در نماز جمعه مطرح و خبر و حواشی آن را دوباره داغ کردند. سوال دوم نیز این است که چرا ایشان از جملات تردیدآفرین درباره پیگیری روند قضایی استفاده کردند؟! اما علاوه بر نماز جمعه، مولوی عبدالحمید یکبار دیگر در قالب یک اطلاعیه جدید، بازهم از واژه های تردیدآفرین استفاده و حتی رای قضایی دلخواه را از دیدگاه خود به نوعی بیان می‌کنند. 3️⃣ پس از داغ شدن دوباره خبر تجاوز به دختر بلوچ و اوج گرفتن احساسات جامعه، نوبت به خطبه‌های حساس جمعه 8 مهرماه می‌رسد. مولوی عبدالحمید در این خطبه های حساس که احتمال ملتهب شدن شهر زاهدان پس از نماز جمعه برای همگان واضح بود، اغتشاشاگران سطح کشور را مردم نامیده و به جای گفتن این واقعیت که ریشه اغتشاشات به دست عوامل خارجی و بر اساس اخبار دروغ درباره علت وفات مهسا امینی صورت گرفته، تماما همه علت اعتراضات را به عملکرد حاکمیت ربط داد! او پس از ایراد سخنان سیاسی تحریک آمیز درباره وضعیت کشور و اغتشاشات، یکبار دیگر موضوع خبر تجاوز به دختر بلوچ را مطرح و بازهم از ادبیات تردیدآفرین درباره رسیدگی به پرونده قضایی این ماجرا استفاده می‌کند و بعد از نماز جمعه نیز شد آنچه نباید می شد... 4️⃣ با این مقدمه طولانی معلوم می‌شود که چرا هر طیفی و بنا به انگیزه های مختلف تاکنون حادثه زاهدان را از پله دوم (خبر
درگیری ماموران انتظامی با معترضین و کشته و زخمی شدن تعدادی از شهروندان) بیان کرده و از پله اول روایت ماجرا بیان نمی شود. حال سهم مولوی عبدالحمید از شروع ناامنی‌ها در زاهدان چقدر است؟ کدام دستگاه سیاسی و امنیتی و مسئول مربوطه باید این مساله را مشخص و شفاف کند؟ اساسا تا زمان مشخص شدن سهم دقیق هر فرد و جریان در بوجودآوردن ناامنی‌ها، عدالت واقعی محقق خواهد شد؟! اگر در حال حاضر به احتمال خطای غیر عمدی تعداد اندکی مامور انتظامی در حوادث زاهدان رسیدگی می‌شود، چرا نباید به احتمال خطای بزرگتر برخی افراد دیگر که شواهد از آگاهانه بودن آن حکایت می‌کند، رسیدگی شود؟! ادامه دارد... *مهدی جهان تیغی ایتا: http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5
✔️ نزدیکان مولوی عبدالحمید از جان ایران چه می‌خواهند؟! ⭕️ یادداشت سوم ✍ در همین چند هفته گذشته که جریان نزدیک به مولوی عبدالحمید فرصت یافت عریان‌تر از قبل تفکرات و برنامه‌های درونی خود را بیرون بریزد، بهترین فرصت برای شناخت این گروه پشت صحنه هم است. مطالب ذیل از بررسی ساده تنها چند نوشته علنی منتشر شده در رسانه رسمی مسجد مکی زاهدان که بازوی اصلی رسانه ای و سیاسی مولوی عبدالحمید و توسط نزدیکترین افراد به او اداره می‌شود، استخراج شده است. 1⃣ ارائه آمار دروغین و بزرگ‌نمایی از کشته‌های اعتراضات و اغتشاشات در زاهدان کار مستمر نزدیکان مولوی عبدالحمید بوده است. معرفی تعداد کشته‌ها به بیش از صد نفر در حالیکه طبق آمار رسمی و بررسی اولیه صحت این آمار نه تنها قابل تایید نیست بلکه به یک دروغ بزرگ شبیه شده است. اهل فن می‌دانند و تجربه همه حوادث مشابه در داخل ایران و خارج از ایران نیز همین را می‌گوید که گروه‌های کارآزموده سیاسی و رسانه‌ای از اصرار به ارایه آمارهای دروغ و بزرگ از کشته‌ها عموما هدف‌گذاری‌های ضدامنیتی و سیاسی مشخصی را پیگیری می کنند. همچنانکه همزمان برنامه ثابت عملیات روانی سرویس های اطلاعاتی در بزنگاه‌های امنیتی، القا کشتار وسیع به منظور اوج دادن احساسات، نفرت و خشم در بالاترین سطح ممکن در جامعه هدف و ایجاد بلوای بزرگ ضد امنیتی است. جالب است بدانید نزدیکان مولوی عبدالحمید به همین اندازه نیز راضی نشده و جنازه تعدادی از جانباختگان را داخل مسجد مکی برده و با حوصله شروع به فیلمبرداری از اجساد می‌کنند و تا جای که توانسته صحنه دلخراش و تحریک کننده تولید می‌کنند.‌ قدم بعدی نیز ساختن روایت‌های احساسی برای کشته‌شدگان است که صحت این روایت‌ها نیز با تردیدهای رو به رو بوده و کاملا یک طرفه است. تاکنون نیز بخشی از این فیلم‌ها و روایت سازی‌های گفته شده در مواقع حساس که باید جامعه تحریک شود، منتشر شده است. 2⃣ پس از مطالعه بند اول، حدس زدن از اینکه اقدام ثابت ضدامنیتی دیگر نزدیکان مولوی عبدالحمید چه بوده، نه تنها سخت نیست بلکه بر اساس فرمول‌های نخ نما شده ضد امنیتی بسیار آسان و قابل پیش‌بینی است. بله، گام مهم دیگر تخریب بی‌سابقه و زیر سوال بردن مشروعیت و مقبولیت دستگاه‌های امنیتی با بدترین تهمت‌ها و افتراهای ممکن بوده است. اما حتی در این زمینه نیز نزدیکان مولوی عبدالحمید پا را فراتر از همه خطوط امنیتی مرسوم یک کشور گذاشته‌اند. تخریب شورای تامین استان به عنوان بالاترین سطح امنیتی در هر استان، مسأله ساده‌ای نیست که نوآموزان معادلات امنیتی نیز از کنار آن به راحتی بگذرند. این حجم تخریب درباره بالاترین سطح امنیتی یک استان، صرفا یک اقدام سیاسی اعتراضی محسوب نمی‌شود بلکه کاملا در دایره مسایل امنیتی باید به آن پرداخت. 3⃣ به این دو روند کلان گفته شده باید برجسته‌سازی هدفمند برخی گزاره‌ها و کلید واژه‌های مهم دیگر را که نزدیکان مولوی عبدالحمید سعی در پررنگ کردن آن در افکار عمومی از طریق نشر و بازنشر نوشته‌های خود داشتند و دارند بسیار مهم است. اشاره به همه آن گزاره‌ها از حوصله این یادداشت خارج است ولی فقط به دو مورد مهمتر به صورت گذرا اشاره می‌شود. 🔸الف: برجسته‌سازی کلید واژه رفراندوم با حضور ناظران بین المللی که با توجه به دو بند کلان گفته شده قبلی، اساسا گام سوم به نوعی محسوب می شود و در واقع میوه آن دو بند گفته شده طرح رفراندوم به عنوان یک هدف گذاری سیاسی ولی کاملا امنیتی است. یعنی اول ویران‌سازی و سپس صندوق رای گذاشتن بر ویرانه‌ها و برگزاری رفراندوم با دخالت خارجی و نهایتا هم تعیین نتیجه و قرائت برداشت از رفراندوم با عامل خارجی! 🔸ب: گزاره القایی بعدی نزدیکان مولوی عبدالحمید در نوشته و گفته هایشان معرفی جمهوری اسلامی به عنوان حکومت ظالم‌تر از اسراییل بود. اثر روانی، اجتماعی و مذهبی این گزاره بر عامه مردم مشخص است و مشخص‌تر از آن نتیجه‌ای است که گویندگان این گزاره می‌خواهند با تکرار این کلید واژه در ذهن مخاطبین تثبیت شده و نهایتا واکنش رفتاری دلخواه آنها را شکل بدهد. البته این جریان در یکی از یادداشت های منتشر کننده، صحنه اعتراضات در زاهدان را تکرار حادثه جنگ احد در صدر اسلام نامیده و پیدا کردن نقش مشرکین را هم به عهده مخاطب گذاشته است! 4⃣ با توجه موارد بالا پاسخ به برخی سوالات مهم را باید به عهده افکار عمومی گذاشت. نزدیکان مولوی عبدالحمید از جان ایران چه می‌خواهند؟! آنها چه کسانی هستند؟ ماموریت اصلی شان چیست؟ ادامه دارد... *مهدی جهان تیغی ایتا: http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5
✔️تدابیر عالی رهبر انقلاب برای حوادث سیستان و بلوچستان چیست؟! ⭕️ یادداشت چهارم ✍️سفر مهم حجت الاسلام علی اکبری به نماینده ویژه رهبری به استان سیستان و بلوچستان برای بررسی حوادث اخیر این استان، حاوی نکات مهمی است. 1️⃣ رابطه رهبر انقلاب با استان سیستان و بلوچستان یک ارتباط قلبی و عاطفی است. ایشان در سفر به زاهدان در اوایل دهه هشتاد از سیستان و بلوچستان به عنوان استان خاطره‌ها برای شخص خودشان نام بردند. رهبر انقلاب علاوه بر اینکه در دوره طاغوت در این استان مدتی تبعید بودند و روزهای متوالی با مردم شیعه و به خصوص اهل سنت از نزدیک زندگی کردند، در همان ماه‌های بعد از انقلاب نیز به عنوان اولین نماینده امام خمینی (ره) برای بازدید از محرومیت‌ها به سیستان و بلوچستان سفر کردند. اما در این سالها فراتر از علقه عاطفی و توجه خاص ایشان به مردم شیعه و سنی این دیار، رهبر انقلاب در کنار محرومیت‌ها به ظرفیت های خاص درون مردم این استان اعتقاد ویژه دارند. به همین دلیل می توان واکنش خاص و ویژه رهبر معظم انقلاب در قالب فرستادن یک نماینده ویژه برای دلجویی و بررسی بیشتر حوادث اخیر این استان را در ایجاد ناراحتی و نگرانی و دغدغه ایجاد شده برای شخص ایشان خلاصه کرد. 2️⃣ پرونده پیچیده زاهدان تاکنون تعدادی شهید مدافع امنیت، شهادت تعدادی از افراد بی گناه از مردم و تعدای مجروح بر جای گذاشته است. در این میان نقش تحریک کنندگان افکار عمومی، قصور برخی نیروهای امنیتی و انتظامی، حضور قابل توجه و آشکار عناصر ساختارشکن، برهم زننده امنیت و اغتشاشگر و ... به پیچیدگی این پرونده افزوده است و روند بررسی دقیق این پرونده سبب تاخیر در بیان قطعی واقعیات و اتفاقات به صورت طبیعی شد و به مروربیشتر آشکار خواهد شد. 3️⃣ از مجموع اظهارات نماینده رهبری در سفر به سیستان و بلوچستان می توان موارد ذیل را به عنوان بخشی از تدابیر کلی رهبری درباره حوادث سیستان و بلوچستان دسته بندی کرد: 🔸الف: دستور ویژه برای روش شدن همه ابعاد ماجرا با بررسی کامل مستندات توسط مراکز فنی و عدم تضییع حق مردم و همه اطراف ماجرا 🔸ب: تاکید بر اینکه کلیه تصمیمات اجرایی و قضایی بر اساس آنچه در واقعیت اتفاق افتاده باشد و ملاحظه‌ای در نظر گرفته نشود 🔸ج: جمع بندی بررسی ها و اتخاذ تصمیمات توسط شورای عالی امنیت ملی بر پایه نگاه جامع نگر 🔸د: دلجویی از آسیب دیدگان و اعلام ناراحتی از حوادث پیش آمده و همچنین شهید محسوب شدن مردم بی گناه و جانباز معرفی شدن مجروحین بی گناه 4️⃣ اما حجت الاسلام علی اکبری به عنوان نماینده ویژه رهبری در سفر به سیستان و بلوچستان به چند نکته بسیار مهم دیگر نیز اشاره کرده اند که تکمیل کننده نگاهی است که هم اکنون به پرونده حوادث این استان در بدنه تصمیم گیر حاکمیت وجود دارد. 🔸الف: در ذیل تدابیر عالی رهبر معظم انقلاب، تدابیر تکمیلی در داخل استان و از طریق شخصیت ها بومی و گروه های مختلف ساکن در سیستان و بلوچستان به سرانجام خواهد رسید. به معنای دیگر تدبیر برای ادامه حل مشکل تا پایان مسائل مربوطه با راه حل های بومی و به دست نخبگان، علمای شیعه و سنی، سران طوایف، مسئولین محلی و با مختصات و در نظر گرفتن شرایط بومی استان صورت خواهد گرفت . 🔸ب: یاددآوری امنیت به عنوان خط قرمز نظام و اعلام عدم مماشات با مجرمین و افراد برهم زننده امنیت در استان چه شیعه و چه سنی باشند. 🔸ج: آزاد کردن تعداد قابل توجهی از افراد دستگیر شده که موارد حاد امنیتی ندارند و بر اثر هیجانات واکنش های صورت دادند. 🔸د: تاکید ویژه بر اینکه در ماجراهای اخیر استان کسانی عامل تحریک مردم بوده اند و حساب آنها جداست و باید خطایی که در تحریک افکار عمومی مرتکب شدند را اصلاح و عذرخواهی کرده و یادآوری اینکه نمی توان از این کوتاهی های صورت گرفته به راحتی عبور کرد. 🔸ه: بررسی و گفتگو درباره مطالبات و شنیدن دردل‌ها و کسب نظرات گروه های مختلف درباره حوادث اخیر سیستان و بلوچستان و ارائه جمع بندی‌های جدید صورت گرفته به رهبر معظم انقلاب ادامه دارد... *مهدی جهان تیغی ایتا: http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5
✔️ حجتی که تمام شد و توپی که در زمین مولوی عبدالحمید افتاد ⭕️ نگاهی به عملکرد نماینده رهبری در سفر به سیستان و بلوچستان ⭕️ یادداشت پنجم ✍️آنچه از مجموع دیدارها، عملکرد و گفتمان حجت الاسلام علی اکبری به عنوان نماینده ویژه رهبری در سفر به سیستان و بلوچستان می‌توان نتیجه‌گیری کرد این است که توپ اینک در زمین مولوی عبدالحمید است. 1️⃣ رهبر انقلاب بر اساس یک دغدغه، نگرانی و ناراحتی که برای شخص ایشان از حوادث سیستان و بلوچستان بوجود آمد، حجت الاسلام علی اکبری را به عنوان نماینده ویژه خود را با هدف دلجویی، بررسی و نهایت همکاری و همدلی با مردم شیعه و سنی، خواص، نخبگان و گروه های مختلف به زاهدان فرستادند. به دستور مستقیم و صریح رهبر معظم انقلاب در همان ساعات اول بحث آزادسازی بسیاری از دستگیر شدگان که سوابق ضدامنیتی ویژه ای نداشته و یا مرتک جرم سنگینی نشده اند، اتفاق افتاد و علاوه بر آن شهید محسوب شدن مردم بی گناه کشته شده و همچنین جانباز معرفی شدن مجروحین بی گناه به صورت صریح از طرف ایشان دستور داده شده است. ضمن اینکه به نظر می‌رسد که اگر در داخل سیستان و بلوچستان زودتر از این شرایط مهیا شده بود، رهبر معظم انقلاب حتی زودتر از این نماینده خود را برای اصلاح و بررسی امور به این منطقه می‌فرستادند. 2️⃣ حجت الاسلام علی اکبری به عنوان نماینده رهبری در سفر به سیستان و بلوچستان نیز تاکنون با حانواده شهدا، آسیب دیدگان، گروه‌ها و اقشار مختلف مردم و تقریبا اصلی‌ترین شخصیت های موثر شیعه و سنی استان و منجمله مولوی عبدالحمید دیدار کرده و گفتگوها و دیدارهای موفق، دلگرم کننده و امیدوار کننده‌ای داشته‌اند. از حجم کیفی و کمی استقبالهای که در شهرهای مختلف از ایشان در حال انجام هست، این موضوع به خوبی نمایان است که ایشان توانسته در همین فاصله کوتاه رضایتمندی و امیدواری‌های بسیار خوبی را ایجاد کند. ضمن اینکه چارچوب گفتمان گفتگویی حجت الاسلام علی اکبری در این سفر جامع و با توازن عدالت و رافت بوده و جای شبهه و ایراد باقی نگذاشته است. 3️⃣ مولوی عبدالحمید در هفته‌های گذشته مطالبات، انتقادات و پیشنهادات متعددی رابیان کرده است. به عنوان نمونه ایشان بارها گلایه کرده که مسئولین در همدری با مردم کوتاهی کردند. اما اینک فراتر از هر مسئول ارشدی در این کشور، رهبر معظم انقلاب خود شخصا برای دلجویی و ابراز نارحتی از حوادث پیش آمده نماینده به زاهدان و دیگر شهرهای آن منطقه ارسال کرده و بحث آزاد سازی دستگیر شدگان و رسیدگی به آسیب دیدگان در بالاتر از سطح انتظار معمول بسیاری از خواص آن منطقه، اتفاق افتاده است. یا مولوی عبدالحمید از ابتدا درخواست کرده بود که به موضوع حوادث زاهدان ورود قضایی و نظارتی شود، اینک نه تنها شعبه ویژه قضایی برای این منظور ایجاد شده بلکه تاکنون با تصمیمات دبیرخانه شورای عالی امنیت و شورای تامین استان، برخی مسئولین انتظامی عزل و یا جابجا شده و همچنین چندین پرونده قضایی در اینباره تشکیل و مراحل تحقیق آنها با سرعت ممکن در حال پیگیری و در حال به نتیجه رسیدن است. شواهد زیادی نشان می‌دهد که حاکمیت فراتر از بسیاری از حوادث دیگری در کشور و حتی بالاتر از برخی مرسومات معمول در حال پیگیری و روشن کردن همه ابعاد حوادث اخیر سیستان و بلوچستان است. 4️⃣ با توجه به موارد بالا که تنها بخشی از عملکرد پدرانه، صبورانه، مهربانه و عادلانه حاکمیت درباره حوادث سیستان و بلوچستان است و به خصوص با سفر ویژه حجت الاسلام علی اکبری به عنوان نماینده ویژه رهبری و پیگیری‌های خاص و فراتر از عرف معمولی که توسط ایشان در حال انجام هست، توپ کامل در زمین مولوی عبدالحمید افتاده است. شاید روز جمعه این هفته اولین و ویژه ترین آزمون سنجش میزان صداقت و نیت سنجی سیاسی مولوی درباره پرونده حوادث اخیر جنوب شرق نیز باشد. مواضع و یا خطبه‌های مولوی عبدالحمید به زودی مشخص خواهد کرد که او اساسا به دنبال حل پرونده زاهدان هست یا نه، اگر کمتر از این میزان همت و عزمی که در حاکمیت اتفاق افتاده، مولوی عبدالحمید در مواضع خود سخن بگوید و یا بدتر از آن بخواهد دوپهلو یا با کنایه، یا به صورت غیر شفاف، یا موکول به گذر زمان و آینده و بدون نتیجه گیری مشخص و پایان باز برای مردم خطبه بخواند، حتما در حق نظام و هم مردم اهل سنت و بلوچ جفا کرده است. ضمن اینکه حال که حجت برای همه در حال تمام شدن است، کوتاهی کردن پس از آن نه تنها توجیه ندارد بلکه پس از آن بگونه دیگری باید به قضایا نگاه کرد. ادامه دارد... *مهدی جهان تیغی ایتا: http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5
1_2077980367.mp3
2.88M
✔️ درباره پاسخ کی‌روش به رسانه انگلیسی و دلیل تمرکز رسانه‌‌های خارج از ایران علیه تیم ملی فوتبال ⭕️ گفتگو مهدی جهان تیغی با رادیو 🔸 کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c
⭕️ مولوی عبدالحمید طرف مذاکرات یا موضوع مورد مذاکره؟ ✔️ ماموریت علی اکبری به زاهدان مذاکره سیاسی یا گفتگوی دلجویانه‌؟! یادداشت ششم بازگشت حجت الاسلام علی اکبری از سیستان و بلوچستان مباحث مهمی را پیش روی همه دغدغه‌مندانی که حوادث جنوب شرق را دنبال می‌کنند، قرار داده است. 1️⃣ در گام اول باید این نکته را اصلاح کرد که از اساس سفر نماینده رهبری برای مذاکره به معنای بده و بستان سیاسی و آن چیزی که برخی از این سفر خواستند وانمود کنند، نبوده است. از مهمترین اهداف سفر نماینده رهبری دلجویی از مردم و آسیب دیدگان حوادث اخیر در سیستان و بلوچستان و دیدار با خانواده شهدا و مجروحین بوده است. دومین وظیفه نیز شنیدن سخنان اکثر خواص، نخبگان، اقشار مختلف مردم و علمای شیعه و سنی درباره خواسته‌ها و همچنین دریافت نظراتشان درباره حوادث اخیر بوده است. دیدارها فرآگیر بوده و با همه سلیقه‌ها و گروه‌ها و چهره‌ها صورت گرفته و محدود به یک جریان و یا فرد خاص نبوده است. 2️⃣ اگر بر فرض محال هم قرار بر مذاکره به شکلی که آنطرف می‌خواست باشد، شخصی سیاسی و یا امنیتی به عنوان نماینده رهبری به سیستان و بلوچستان اعزام می شد نه جناب حجت الاسلام علی اکبری که به معنای عرفی چهره‌ای سیاسی و یا امنیتی شناخته نمی‌شود و بیشتر به عنوان یک چهره مذهبی و اخلاقی معروف است. همانطور که اشاره شد اساسا هدف از این سفر امنیتی و سیاسی نبوده و اصل این سفر از یک علقه عاطفی و دغدغه و نگرانی رهبری برای مردم سیستان و بلوچستان سرچشمه گرفته و سیاسی کردن این سفر جفا به اصل و اهداف آن است. 3️⃣ عموما افراد و چهره‌های که از قبل و بعد حوادث سیستان و بلوچستان مشغول اقدامات سیاسی و طراحی و اجرای پروژه های سیاسی بودند، بر همان محاسبات سیاسی خود این سفر را تفسیر کرده و عجیب‌تر اینکه بر اساس همان ذهنیت‌های سیاست‌زده شعارهای همچون اهل معامله نیستیم را بیان کردند و بیشترین چانه‌زنی شان برای تعیین مکان مذاکره صرف شد تا پیگیری مشکلات واقعی آسیب دیدگان. متاسفانه همین جنس نگاه سیاست‌زده هم سبب شده که بیش از آنکه به فکر حل مساله و یا کمک بزرگی به تسریع روند دلجویی به خانواده‌های آسیب دیده باشند، بیشتر به اضافه کردن بندها و خواسته‌های سیاسی غیرمرتبط مشغول هستند. 4️⃣ روند خطبه‌های مولوی عبدالحمید از زمان حوادث زاهدان و خاش تاکنون نشان داده که این حوادث بستری برای او شده که حرف‌های سیاسی بزند که مدت ها بوده فرصت و زمان مناسب برای آنها پیدا نکرده است. او هر چه مطالبه و حرف سیاسی داشته در این چند هفته زده، از سهم خواهی در تقسیم مدیریت‌ها به اطرافیانش تا تکرار خواسته‌های سیاسی اغتشاشگران و هرآنچه در این مدار قابل گفتن بوده، بیان کرده است. سیاسی کردن خون چند نفر از مردم بی گناه و ساختن ابزار چانه‌زنی از آسیب دیدگان برای گرفتن امتیازات سیاسی خلاصه ظاهر و باطن اقدامات مولوی عبدالحمید در این چند هفته بوده است. 5️⃣ علاوه بر موارد گفته شده، اساسا در حوادث اخیر سیستان و بلوچستان مولوی عبدالحمید نمی‌تواند یک طرف ثابت میز گفتگو و مذاکره باشد. در اطراف میز بحث و گفتگو درباره حوادث اخیر جنوب شرق هزاران مردم و خانواده‌های تعداد زیادی از شهدا قرار دارند که مواضع و اظهارات مولوی عبدالحمید را زمینه‌ساز شهادت فرزندانشان، تحمیل هزاران میلیارد تومان خسارت مالی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی به خودشان می‌دانند. پرونده‌های باز زیادی در اطراف مولوی عبدالحمید وجود دارد که بسیاری از مردم آن دیار انتظار رسیدگی و تعیین تکلیفش را دارند. از این منظر مولوی عبدالحمید نه تنها طرف مذاکره که اتفاقا بخشی از موضوعات مورد مذاکره باید باشد. 6️⃣ اما با این شرایط پرونده حوادث اخیر سیستان و بلوچستان چه خواهد شد؟ پیش‌بینی رفتار حاکمیت چندان سخت نیست، جمهوری اسلامی تا آخرین مرحله احقاق حق مردم آسیب دیده اقدام خواهد کرد و دلجویی از آسیب دیدگان را نیز با سرعت ادامه خواهد داد و حتی تخریب‌های سیاسی ناجوانمردانه نیز سبب خلل در این تصمیم نخواهد شد و آنچه عدالت و رافت اقتضا کند حتما اتفاق خواهد افتاد. اما جریانی که خود را طرف سیاسی تعریف کرده هیچ بعید نیست که مانع بهره بردن اقشار مختلف اهل سنت از فرصت بوجود آمده شود. ظاهرا طبق معمول این مردم معمولی اهل سنت هستند که باید قربانی یک گروه 43 ساله سیاسی معلوم الحال شوند. گروهی که نه تنها بحران‌ها را سیاسی بلکه ساده‌ترین مسایل را در سیستان و بلوچستان آنقدر سیاسی کرده که هر وقت روزنه‌ای برای اصلاح امور و ارتقا زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم باز شده، با سیاست‌زدگی مسدود کرده است. ادامه دارد... *مهدی جهان تیغی ایتا: http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5
✔️ با تیم ملی فوتبال ایران مخالف هستند یا تیم فوتبال جمهوری اسلامی؟! ⭕️ نگاهی دیگر به بازی ایران و انگلیس ✍️ رهبر معظم انقلاب در اولین واکنش رسمی به اغتشاشات اخیر در ایران تاکید کردند که فراتر از جمهوری اسلامی با ایران قوی مخالف هست. هر چه از حوادث اخیر می‌گذرد این واقعیت بیشتر و بیشتر خود را نشان می‌دهد. تولید هزاران محتوا توسط رسانه‌های خارج نشین که دقیقا شکاف و کاشت نفرت اجتماعی بزرگ را بین اقشار و سلیقه‌های مختلف جامعه ایرانی را دنبال می‌کند، یکی از نشانه‌هایی است که هدف قرار دادن اصل «ایران قوی» را نشان می‌دهد. 🔸وارد کردن چرخه‌های خشونت آمیز هدفمند به اعتراضات نیز هدف‌گذاری‌های اجتماعی گفته شده را دنبال می‌کند. از یک طرف با اقدامات خشونت آمیز تلاش کردند پلیس و نیروهای امنیتی را به واکنش‌های متقابل و بالا بردن تلفات وادار کنند- که با صبر مظلومانه پلیس نتوانستند - و از سوی دیگر تلاش شد با دروغ و عملیات فریب رسانه‌ای بخشی از خشونت‌ها و کشته‌سازی‌ها را به نیروهای امنیتی منتسب کنند و احساسات جامعه را علیه حافظان امنیت تحریک کنند. هر دو هدف گذاری برای فراگیر کردن خشونت‌های کور و بهم زدن تعادل اجتماعی جامعه صورت گرفت و تلاش کردند با مردمی‌سازی خشونت‌ها، تضعیف جامعه ایران به عنوان یک موجودیت قوی را هدف گرفتند. 🔸تمرکز یکباره بر برجسته‌سازی دوره‌ای قتل یا وفات یک زن و یا کودک از یک قومیت مشخص نیز دقیقا با تحریک احساسات قومی و تضعیف وطن پرستی و هویت ایرانی صورت گرفت. 🔸در این میان حضور گسترده و پیاپی سران گروه‌های تجزیه‌طلب تابلودار در رسانه‌های فارسی زبان مثل ایران اینترنشنال نیز از دیگر نشانه‌های بسیار آشکار برای تکه تکه کردن ایران قوی بود که همچنان نیز با وقاحت تمام ادامه دارد. تمرکز ویژه رسانه‌ای بر دو موضوع سیستان و بلوچستان و کردستان و شهرهای مثل زاهدان و مهاباد و دمیدن ویژه بر حواشی امنیتی و قومی این دو منطقه جداناپذیر از پیکره عظیم ایران قوی نیز در همین راستا است. کنار اینها باید به تلاش ویژه برای شکاف بین شیعه و سنی نیز در این مناطق با تکرار یکسری اقدامات ویژه نیز اشاره کرد. 🔸در خارج از ایران اما موضوع آشکارتر دنبال می‌شود، برگزاری تجمعات برای ایرانیان خارج از کشور با هدایت‌ و رهبری لیدرهای متکثر از منحرفین جنسی تا تجزیه‌طلبان نشانه‌ای مهم از آینده‌ای است که برای ایران تدارک دیده‌اند. 🔸در این میان آتش زدن برخی مساجد، مراکز دینی، اهانت به قرآن و دیگر نمادهای دینی و مقدسات که اتفاقا اصلی‌ترین هویت فرهنگی و بزرگترین زنجیره پیوند اجتماعی و فرهنگی ایرانیان نیز در حال حاضر محسوب می‌شود، خارج از هدف گذاری که برای تضعیف ایران قوی کردند، نیست. آنها به خوبی دریافته‌اند که مبانی نظری و اعتقادات دینی و انگیزه‌های مذهبی و جامعه وسیع مذهبیون و مومنین امروزه از اصلی‌ترین موانع تضعیف و تجزیه ایران هست. 🔸همینطور تمرکز بر اهانت، سبک شماری، ایجاد بی تفاوتی و تلاش برای خارج کردن پرچم ملی از دایره مقدسات ملت ایران از عملیات‌های ویژه‌ای بود که آشکارتر از هرچیزی عادی سازی عبور آگاهانه و خودخواسته از پرچم ملی ایران به عنوان نماد و اتحاد ملی ایرانیان را در میان افکار عمومی دنبال می‌کرد. برای هیچ جامعه شناس و یا محقق آگاه به مسایل تاریخی و حکمرانی پوشیده نیست که پروژه تضعیف ابراز احساسات به نماد مهمی همچون پرچم ملی زمینه ساز پذیرفتن چه بلایا و تحقیرهای خودخواسته یک جامعه خواهد شد. 🔸طراحان و رهبران اغتشاشات برای رساندن جامعه به اینکه به صورت خودخواسته و مسخ شده به سمت بی تفاوتی نسبت به افتخار آفرینی بین المللی ورزشکاران کشورش برود، فشار بی‌سابقه‌ای به تیم‌های ملی ورزشی در بزنگاه‌های اخیر بین المللی وارد کردند تا تحت فشارهای کاذب حتی برای شادی کردن معمولی نیز هزینه بپردازد! و همچنین برای مبارزه در میدان مسابقه نیز نه تنها دچار حواشی شوند بلکه کم انگیزه شده و حتی در مراحل حادتر شکست خوردن-بخوانید تحقیر شدن- را هم به صورت داوطلبانه و خودخواسته بپذیرند.
🔸ایجاد فشارها و عملیات‌های رسانه‌ای بی سابقه علیه تیم ملی فوتبال را باید در ادامه همین پروژه کلان دید و بر اساس مواردی که گفته شد، اساسا بحث بالاتر از تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی بلکه هدف خود تیم ملی فوتبال ایران است که نتواند در نمایندگی از طرف «ایران قوی» عملکرد مطلوبی داشته باشد. زمینه سازی گسترده روانی و رسانه ای همان طراحان پروژه تضعیف ایران قوی بر علیه تیم ملی فوتبال ایران و شادی شبانه پس از شکست ایران در مقابل انگلیس توسط برخی گروه‌ها که بسیاری از آنها همان افراد اغتشاشگر کف خیابان‌ها و پیاده نظام طرح مذکور هستند، از نشانه‌های درستی این ادعا و مخالف بودن با اصل قوی بودن تیم ملی فوتبال ایران است. گرچه این پروژه‌ها هم نتوانست اکثریت جامعه را با خود همراه کند ولی بزرگترین سندی شد که نشان داد حرف اصلی همان است که رهبر انقلاب فرمودند: «آنها فقط با جمهوری اسلامی مخالف نیستند، با ایران مخالفند؛ آمریکا با ایران قوی مخالف است» *مهدی جهان تیغی ایتا: http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5
⭕️ بازی ایران – ولز نمادی از شناخت یک مسئول کارآمد در جمهوری اسلامی! ✔️ چرا یک مسابقه فوتبال توانست طراحی دشمن را بهم بریزد؟! ✍️ پیروزی تیم ملی فوتبال ایران بر ولز یک نقطه عطف در حوادث و التهابات اخیر کشور محسوب می شود. 1️⃣ یکبار سریع و کوتاه اتفاقات اخیر را بررسی کنیم، پس از انتشار خبر وفات مهسا امینی، یک ابراز ناراحتی گسترده و حتی در بخش‌های از جامعه ابراز علنی خشم در ایران شکل گرفت. بر بستر این ناراحتی گسترده و خشم شکل گرفته در بخش‌های از جامعه، بی‌سابقه‌ترین عملیات رسانه‌ای علیه افکار عمومی شکل گرفت و صدها هزار تولید محتوا و صدها دروغ تولید شد و کشور پس از چهل سال دوباره خشونت کم سابقه خیابانی همانند رفتارهای مسلحانه منافقین در ابتدای دهه شصت را تجربه کرد. به مجموع این موارد گفته شده باید رسوب مشکلات معیشتی و اقتصادی‌ و نارضایتی از برخی ناکارآمدی‌ها و احساس تبعیض در بخش‌های از جامعه و همچنین دهن کجی‌های که در دوره‌های گذشته از طرف برخی مسئولین به افکار عمومی شده بود را هم اضافه کرد. همه اینها البته مانع تشخیص حق و باطل در میان عموم مردم نشد و ایران یکبار دیگر در کف خیابان میلیون‌ها نفر را در حمایت از جمهوری اسلامی و دفاع از ارزش‌ها و طرد ضدانقلاب و آمران غربی آنها به خود دید. با این وجود جامعه ایرانی از چندین هفته بمباران بی‌سابقه رسانه‌ای و به خصوص در فضای مجازی دچار خستگی و تاثر روحی بود و در بخش‌های از گروه‌های مرجع همانند ورزشکاران، دانشجویان، فعالین سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی رسانه‌ای این فشار روانی رسانه‌ای بسیار بیشتر و طاقت فرساتر شده بود و به نوعی بسیاری در داخل نیازمند شکسته شدن این بختک روانی تحمیلی به محیط داخلی ایران بودند . به همین دلیل در کوتاه مدت ابزار یک شادمانی ملی در جامعه ایرانی که همه اقشار و سلیقه‌ها را شامل بشود، بهترین اتفاق ممکن بود که با پیروزی ویژه تیم ملی فوتبال ایران بر تیم ملی ولز رقم خورد. شرایطی که در قبل و بعد از بازی با انگلیس در تیم ملی و افکار عمومی نیز رقم خورد، سبب شد که آثار روانی و اجتماعی پیروزی غیرتمندانه بر ولز چند برابر هم بشود. 2️⃣اما در میان مدت و دراز مدت برای عبور کامل از وضعیت گفته شده، دولت و دیگر قوا و نهادهای خدماتی کشور هستند که باید برای مردم سنگ تمام بگذارند. آنها بیش از هر زمان دیگری باید برای شادمان کردن و ترمیم التهابات روحی جامعه ایران تلاش کنند. مسیر شادمان کردن و بدست آوردن رضایت جامعه ایران کاملا مشخص است و جامعه ایرانی نیز نشان داده که ملتی سپاسگزار و سریع الرضا است. جامعه ایران در بیان خواسته‌ها و انتظاراتش در این سالها شفاف بوده و در مسایل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی حرف دل، نیازها، سلایق و مطالباتش را گفته و ناگفته‌ای را بر هیچ مسئولی باقی نگذاشته است. امروز امیدسازی و شادی آفرینی ایجابی و واقعی دو شاخصه مهم ارزیابی کارآمدی هر مسئولی در شرایط فعلی جامعه است. بدیهی است که برخی خواص یا مسئولانی که از دل سخنان یا اقدامات عملی شان امید ایجاد نمی‌شود یا خلق شادی واقعی اتفاق نمی‌افتد، باید به عنوان مسئول ناکارآمد شناخته شوند. از سوی دیگر همچنین خواص و یا مسئولی که مواضعش سبب دلخوری بخش بزرگی از جامعه می‌شود و یا دقتی در لطافت و یا التهابات روحی امروز جامعه ایرانی ندارد، مسئول به دردبخوری برای این روزهای جمهوری اسلامی نیست‌. سالهاست دشمن امید جامعه را هدف قرار گرفته و در طراحی‌های اخیر برای تحریم ورزش ایران و تولید فشار رسانه‌ای بزرگ برای ناکام کردن تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی، به خوبی معلوم می‌شود که اینک نشاط جامعه را نیز به صورت ویژه هدف قرار داده‌اند. به همین دلیل است که وقتی پیروزی بزرگ ایران بر ولز اتفاق افتاد و ابراز شادمانی در کف خیابان‌های ایران شکل گرفت، گویی تمام طراحی‌ها و عملیات‌های رسانه‌ای پرهزینه چند هفته اخیر به یکباره نابود شد. به معنای دیگر وقتی نقطه کانونی طراحی دشمن ناامیدسازی و گرفتن نشاط جامعه است، یک پیروزی بزرگ ملی و خلق شادی ایجاده شده از این طریق، دقیقا به هدف می‌نشیند و دشمن داخلی و بیرونی را یکجا ناکام می‌کند. پیروزی بر تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی بر ولز مظهر خلق یک شادی ایجابی و واقعی بود، چون هم ملی بود، هم شادی آفرین بود، هم امید آفرین بود، هم وطن پرستی و افتخار آفرینی برای کشور و همراه با سرافرازی پرچم ایران بود و هم اثبات کارآمدی و توانمندی ورزشکاران ایران بود. مشخصات خروجی و شناخته‌شدن یک مسئول کارآمد در شرایط فعلی جامعه ایران نیز خارج از این چارچوب گفته شده نیست و نباید باشد. *مهدی جهان تیغی ایتا: http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5
⭕️ حماقت عجیب اپوزیسیون در جام جهانی به نفع جمهوری اسلامی ✔️ نگاهی به خدمات دوره‌ای اپوزیسیون به جبهه انقلاب! ✍️ ابراز رفتارها و سیاست‌های احمقانه از اپوزیسیون جمهوری اسلامی موضوع تازه‌ای نیست ولی آنها در جام جهانی احمق‌تر از همیشه رفتار کردند. 1️⃣ اپوزیسیون جمهوری اسلامی در سالهای گذشته یکی از اصلی‌ترین محورهای سیاست ورزی و رسانه‌ای خود را زیرسوال بردن قدرت نظامی ایران با تمرکز بر تخریب دستاوردهای بزرگ موشکی قرار داد. اما موشک‌ها در این سالها آنقدر اقتدارآفرینی و افتخار‌آفرینی برای ملت کردند و به تعداد قابل توجه تهدیدهای جنگی ملموس از سر کشور رفع کردند که عملا اپوزیسیون با ایستادن در مقابل موشک‌های ایران، اقتدارخواهی را به نام جریان انقلاب سند زدند و این گزاره را در افکار عمومی تثبیت کردند که اگر قرار باشد ایران قدرت نظامی بماند و بیش از اینی که است ابرقدرت نظامی شود، فقط آدم‌های از جنس انقلابی و ارزشی می‌توانند این هدف را محقق کنند و اپوزیسیون نه تنها توانای این کار را ندارد بلکه اساسا اعتقادی به اقتدار و قدرت نظامی در وجودشان یافت نمی‌شود. 2️⃣ در قضایای مثل برجام نیز اپوزیسیون با ارائه تصویر کاملا ذلیل و گداگونه از خود در برابر آمریکا و غرب، عملا عزت طلبی را به نام جریان انقلاب سند زد. آنها آنقدر در روزگار برجام نقش فروشنده به خود گرفتند که بخش زیادی از مردم را به این نتیجه رساندند که این گروه حاضر است تمام ایران را بفروشد تا رضایتی را بر چهره کشورهای مثل آمریکا بنشانند. 3️⃣ اپوزیسیون همچنین در حمایت از قاتلان، اشرار، تجزیه طلبان، تروریست ها و اقدامات خشونت طلب و نقش آفرینی در همه اغتشاشات سالهای گذشته و به خصوص حوادث اخیر آنقدر افراط کردند که اینک برای اکثریت مردم این گزاره تثبیت شده که نه تنها اپوزسیون جمهوری اسلامی نسبتی با امنیت و آرامش جامعه ندارند بلکه در پسا جمهوری اسلامی چیزی جز کشتار و ناامنی در انتظار ایران نخواهد بود و این نوع اپوزیسیون بر فرض محال بعد از رسیدن به قدرت سیاسی، خونین ترین اتفاقات ضدامنیتی را رقم خواهد زد. ماحصل این رفتار هم این شده که اکثریت مردم هم امنیت را از جریان انقلاب مطالبه می کنند و هم جریان انقلاب را مدافع اصلی امنیت کشور و با صلاحیت ترین جریان در برقراری امنیت می‌دانند. 4️⃣ اپوزیسیون جمهوری اسلامی همچنین در آشکارسازی وابستگی و مزدوری برای آمریکا و اروپا آنقدر افراط کرد که اینک وابستگی و مزدوری برای افرادی مثل بن سلمان را نیز در کارنامه خود می‌بیند. اینک به تعداد گروه‌های موجود در اپوزیسیون، ارباب خارجی نیز وجود دارد و اولین اثر آن این است که افکار عمومی موضوعی مثل استقلال خواهی را از این جریان اساسا نمی‌تواند انتظار داشته باشد. در عوض جریان انقلابی و ارزشی در این چهل و سه سال به صورت مداوم استقلال خواهی در همه ابعاد از نظامی تا فرهنگی و اقتصادی و سیاسی فریاد زده و بر آن به عنوان یک اصل غیرقابل عقب نشینی تاکید کرده است. 5️⃣ در تمام موارد بالا اپوزیسیون با فریب کاری و با زدن روکش سیاسی و رسانه‌ای به موارد گفته شده، تلاش زیادی کرده بود که صحنه تقابل و ماهیت واقعی عملکردشان در افکار عمومی به راحتی عیان نشود. اما درحواث اخیر اپوزیسیون جمهوری اسلامی خواسته یا ناخواسته دست به یک حماقت عجیب زد. مهمترین ویژگی این حماقت آن بود که فراتر از جنگ سیاسی در یک عرصه اجتماعی خود را به جنگ و نبرد با جمهوری اسلامی وارد کرد. در حوادث پس از وفات مهسا امینی، اپوزیسیون با حماقتی تاریخی با افراط گری، عملا ناموس پرستی و غیرت ورزی را که دو موضوع عمیقا اجتماعی و عرفی شده و فرهنگی و اعتقادی در جامعه ایران هست را به صورت کامل به جبهه مقابل خود واگذار کرد. عجیب تر آن بود که نه تنها زنانشان عریان شدند و اوج بی حیایی از خود را نشان دادند بلکه مردانشان هم رسما گفتند به بی‌ناموس بودن افتخار می‌کنند! نتیجه نیز آن شد که نه تنها مردان غیرتمند جامعه ایرانی را از دست دادند بلکه حوزه زنان را که تا این سالها با فریب جز مزیت‌های خود تبلیغ می‌کردند، عملا سخیف و سبک کردند و معلوم شد که انتهای نگاه اینان به زنان چقدر حیوانی و ذلیلانه و لذت‌جویانه است.
6️⃣ با شروع برخی مسابقات بین المللی ورزشی و به خصوص جام جهانی فوتبال، اپوزیسیون اینبار با حماقت بیشتری به جنگ اجتماعی‌تر با جمهوری اسلامی با محوریت حمله و اعلام جنگ علیه پرجم ملی و وطن پرستی آمد. در جام جهانی فوتبال اما آنها تماشاگر عملکرد غیرتمندانه مشترک تیم ملی فوتبال و مردم ایران در ابراز شادی و غم برای نتایج مسابقات فوتبال شدند و احترام به سرود و پرچم ملی و تعصب در وطن پرستی در جامعه ایران پررونق شد و نتیجه هم اینک این شده که اپوزیسیون عمیق‌تر از هر زمانی تعصب و افتخار به پرچم ملی و وطن پرستی را در سینی طلا تقدیم جمهوری اسلامی و جریان انقلابی و عموم مردم ایران کرده است.عجیب تر هم این است که با این نوع رفتار و مواضع، اپوزیسیون عملا خود را بعد از این حتی از بهره برداری و فرصت سوءاستفاده از موفقیت‌ها و افتخارآفرینی‌های آینده ورزشکاران ایران به نوعی محروم کرده و همه را به انحصار جمهوری اسلامی درآورده است. 7️⃣ خلاصه آنکه اپوزیسیونی که اقتدارخواهی، امنیت‌خواهی، استقلال‌طلبی، عزت‌طلبی، ناموس‌خواهی، غیرت‌خواهی و وطن‌پرستی را دو دستی به جبهه مقابل خودش تقدیم کرده با فاصله یکی از احمق‌ترین و ضعیف‌ترین اپوزیسیون موجود فعلی در جهان است. *مهدی جهان تیغی ایتا: http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5
⭕️ وقتی بخشی از فرمول جدید کمک به جمهوری اسلامی در التهابات دانشگاه شریف تولید می‌شود! ✍️ دیروز شهردار تهران در حالی به دانشگاه شریف رفت که در هفته‌های گذشته در میان دانشگاه‌های پایتخت بیشتر خبرساز شده بود. خبرسازی شریف البته همانند گذشته برای کسب موفقیت‌های علمی دانشجویان و یا اساتیدش نبود بلکه برگزاری چند تجمع با شعارهای رکیک، محور این جریان‌سازی خبری بود! با این وجود برخی جریانات و عوامل خارج از محیط دانشگاه با سواستفاده از اعتراضات و اغتشاشات اخیر، توانستند فضای سیاسی و فرهنگی دانشگاه شریف را رادیکال و ملتهب کنند. شاید به همین دلیل رفتن به این دانشگاه به صورت خواسته یا ناخواسته مقصد خیلی از مسئولین به مناسبت روز دانشجو نشد. 🔸این موضوع البته از دو طرف قابل تامل است، یعنی از یکسو یک اقلیت سیاست زده و افراطی کار یک دانشگاه را به نقطه‌ای می‌رسانند که برخی مسئولین محافظه‌کار که باید در این روزها پاسخگو عملکرد خودشان باشند، عطای حضور در این دانشگاه را به لقایش ببخشند و از سوی دیگر اکثریت دانشجویان از فرصت پاسخگو کردن مدیران ارشد و بیان حرف‌ها و مطالباتشان از مسئولین کشوری باز بمانند. 🔸با این وجود گزینه انتخابی شهردار تهران برای روز دانشجو، دانشگاه شریف بود. رفتن زاکانی به دانشگاه شریف شاید بخش عمده‌ای از آن به سوابق سیاسی و کاری و روحیات شخصی‌اش بر می‌گردد. زاکانی خودش عضو هیات علمی دانشگاه است، سالها فعال دانشجویی بوده، مسئول یکی از مهمترین تشکل‌های دانشجویی یعنی بسیج دانشجویی هم بوده است، اهل برگزاری و حضور در مناظرات سیاسی و شاید از همه مهمتر اینکه در تمام این سالها خودش بخش مهمی از جریان مطالبه‌گری در سطح کشور بوده است. آدمی از این جنس سوابق هم گزینه مناسبی برای رفتن به دانشگاه ملتهب شده‌ای مثل شریف بود و هم گزینه‌ای بود که توانایی رفتن به این دانشگاه را داشت. 🔸اما زاکانی اینبار در شرایطی به مراسم روز دانشجو رفت که بیش از یکسال از دوران مسئولیتش در شهرداری تهران می‌گذرد و در کنار سوابق مطالبه‌گری خود اینک در جایگاه یک مسئول اجرایی باید پاسخگو به دانشجویان درباره عملکردش می‌بود. زاکانی هم در دانشگاه شریف از عملکردش در شهرداری گفت، او از تلاشش برای خانه‌دارشدن اساتید دانشگاه‌های تهران تا کمک به ساخت 180 هزار واحد مسکن برای عموم مردم تهران سخن گفت. از بازگشت میلیاردها تومان به مردم و تلاش برای ساخت کامل مترو تهران در شش سال، رساندن اتوبوس‌های پایتخت به پنج هزار عدد در سالهای پیش رو، برنامه بزرگ برای پسماند شهر، تحقق کامل بودجه، کمک به جهش علم و فناوری و نهایتا از برنامه‌های شهرداری برای ارزان کردن پایتخت سخن گفت. بیان این اقدامات و خدمات که برخی از آنها هم در نوع خود رکورد محسوب می‌شود و هم برخی از موارد آن فراتر از وظایف معمول شهرداری در پایتخت بوده، البته مانع از بیان اظهارات صریح او در دفاع از انقلاب و تخطئه جریان آشوب و اغتشاش در دانشگاه شریف نشد. 🔸این روزها جمهوری اسلامی به مدیرانی بیشتر نیاز دارد که از یک طرف باید صراحت در دفاع از انقلاب و مواضع شفاف در برابر مخالفان داخلی و خارجی آن داشته باشند و از طرف دیگر باید خدمت کارآمد به مردم را هم بلد باشند. امروز سطح و نوع تقابل با دنیای غرب در جمهوری اسلامی به نقاطی رسیده که فقط مدیران که این دو ویژگی را تواما داشته باشند، می توانند به معنای واقعی برای مردم و آینده کشور و انقلاب موثر و مفید باشند.خلاصه مطلب آنکه مدیر تکنوکرات سکولار و مدیر انقلابی ناکارآمد هر دوتا گزینه مناسبی برای ایران قوی نیستند و در شرایط فعلی کشور بیش از گذشته نامفیدند!
🔸دو معیار صراحت در انقلابی‌گری و کارآمدی در خدمتگذاری به مردم به نظر می‌رسد برای جریان دانشجویی و جامعه دانشگاهی نیز می‌تواند محور اصلی باشد. در جبهه انقلاب البته تاکید بر این دو محور باید بیشتر از قبل باشد، زیرا فرمول تولید مقبولیت بیشتر و کسب رضایت مردم و نخبگان جامعه و بازسازی سرمایه اجتماعی انقلاب از نحوه مواجه با این دو معیار و کارنامه‌ای است که برای این دو موضوع از خود باقی می‌گذاریم، خواهد بود. به همین دلیل باید جبهه انقلاب و مسئولین جمهوری اسلامی اتفاقا هم برای گفتن کارنامه خود در اینباره و غیریت سازی خود با دیگران و هم برای در معرض قضاوت قرار دادن خود و به دست آوردن ارزیابی برای دو موضوع گفته شده، اصرار به رفتن به جوامع دانشگاهی و مخصوصا دانشگاه‌های مانند شریف داشته باشند. تجربه سالهای گذشته نیز نشان داده در دل همین به ظاهر التهابات دانشگاه‌ها است که اتفاقا گفتمان برتر انقلابی و فرمول واقعی و معیارهای متناسب با شرایط فعلی برای کمک به جمهوری اسلامی تولید می‌شود. همچنانکه هر زمان دانشگاه‌ها به ظاهر سیاسی‌تر و ملتهب‌تر بودند، نه تنها تربیت کادر موثر برای جبهه انقلاب و جمهوری اسلامی موفق‌تر و بادوام‌تر بوده بلکه خروجی این تنش‌ها منجر به دست یافتن راهکارهای بهتر برای حل مشکلات کشور شده است . *مهدی جهان تیغی ایتا: http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5
⭕️ دلیل اصلی و تاریخ صدور فرمان ترور مولوی عبدالواحد ریگی ✔️ پشت پرده مهم سیاسی و امنیتی ترور یک عالم اهل سنت بلوچ * یادداشت هفتم ✍️ شهادت مولوی عبدالواحد‌ریگی از علمای قدیمی اهل سنت سیستان و بلوچستان که به اعتدال و وحدت خواهی در این منطقه شهره بود از جهاتی بسیار مهم و سرنخ باطن ضدامنیتی تحولات هفته‌های اخیر جنوب شرق است. 1️⃣ با شروع اغتشاشات در زاهدان، تهدید و ارعاب علما و نخبگان معتدل اهل سنت از طریق برخی عناصر معلوم الحال تندرو مذهبی در داخل و یک جریان سیاسی تجزیه طلب بلوچ خارج از ایران کلید خورد. هدف برخی از آنها هم این بود که هر کسی به دنبال حل مساله زاهدان غیر از طریق و خارج از هدف گذاری‌های سیاسی که مولوی عبدالحمید و اطرافیان او دنبال می‌کند، باشد باید به نوعی مورد تخریب قرار گرفته و منزوی شود. در خارج از ایران البته تهدید به قتل و ترور آشکارتر صورت گرفت. 2️⃣ اما موضوع به این سادگی هم نیست. شواهدی وجود دارد که یکی از طراحی‌های ویژه ضد‌امنیتی و سیاسی پس از حوادث 8 مهرماه زاهدان، حذف و منزوی کردن جریان اهل سنت انقلابی و وفادارن قوم بلوچ از معادلات مذهبی و سیاسی در سیستان و بلوچستان بوده است. ضلع داخلی گفته شده با ضلع خارجی تجزیه طلب خارج نشین در اینباره منافع مشترک درهم تنیده‌ای دارد و به همین دلیل خواسته یا ناخواسته همکاری‌ها و همفرایی‌های زیادی صورت می‌دهند. دلیل اصلی اصرار بر حذف جریان انقلابی قوم بلوچ و اهل سنت جنوب شرق نیز مانع بزرگی است که این جریان در برابر افراط‌گرایی مذهبی و سیاسی و واگرایی قوم بلوچ و اهل سنت از جمهوری اسلامی ایجاد کرده است. 3️⃣ اما قضیه ترور مولوی عبدالواحد ریگی اتفاقی ویژه‌تر است. پس از اعزام حجت الاسلام علی اکبری به عنوان نماینده رهبر معظم انقلاب به سیستان و بلوچستان برای دلجویی و شنیدن نظرات و پیشنهادات گروه های مختلف مذهبی، اجتماعی و سیاسی این استان درباره حوادث زاهدان، جریان ضدانقلاب دچار یک انفعال شدید شد و احساس کرد که همه طراحی‌های آنها در حال فروپاشی است. مولوی عبدالواحد ریگی یکی از چهره‌های بود که در آن سفر خط شکنی‌های را علیه جریان ضدانقلاب و گروه‌های تندرو مذهبی انجام داد. انتشار اظهارات انقلابی او در دفاع از وحدت شیعه و سنی، امنیت کشور و انقلاب اسلامی در دیدار با حجت الاسلام علی اکبری بر سوءاستفادکنندگان داخلی و خارجی از حوادث زاهدان بسیار سخت تمام شد. دستور ترور مولوی عبدالواحد ریگی همان روز یعنی 23 آبان 1401 پس از دیدار با نماینده رهبری در زاهدان، توسط جریان‌های تجزیه طلب بلوچ خارج نشین به صورت رسمی و علنی صادر شد و از عوامل تکفیری و تحریک‌شده داخلی خواسته شد که این ماموریت را به سرانجام برسانند. موضوعی که البته برای مولوی عبدالواحد ریگی پوشیده نبود و خودش نیز مدت‌ها بود که انتظار چنین تروری را داشت و با این حال تا آخرین لحظه حاضر به عقب نشینی نشد. 4️⃣ شناسایی و سرنخ شهادت مولوی عبدالواحد ریگی برای پی‌بردن به واقعیت پشت پرده تحولات چند هفته اخیر جنوب شرق بسیار با اهمیت و یک نقطه عطف محسوب می‌شود. ترور او از همین الان بزرگترین نشانه است که تحولات چند هفته گذشته زاهدان یک باطن ضدامنیتی مهم دارد و بسیاری از هیاهوهای سیاسی ولو با ادعای خیرخواهی یا از این باطن خطرناک سرچمشه می‌گیرد یا چنین باطن ضدامنیتی را خواسته یا ناخواسته در حال تقویت و توسعه دادن است. ادامه دارد... *مهدی جهان تیغی ایتا: http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5