مسیر حاج قاسم شدن باز هست. همان مسیری که مدافعان حرم دهه هفتادی رفتند و سرود سلام فرمانده نیز نشان داد که در دهه هشتادی و نودیهای ایران نیز استعداد «حاج قاسم شدن» بسیار زیاد وجود دارد.
*مهدی جهان تیغی
ایتا:
http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5
✔️علی دایی بالاخره قهرمان ملی است یا نه؟!
✍️جدای از مباحثی که در برنامه جهان آرا شبکه افق درباره علی دایی اتفاق افتاد، جای خالی یک بحث مبنایی به خوبی دیده میشود.
1️⃣ آیا علی دایی یک قهرمان ورزشی است؟ حتما جواب مثبت است، او سالها آقای گل جهان بوده و بیشترین گل زده ملی را در ایران دارد و در حال حاضر نیز باوجود شکستن رکوردش توسط رونالدو، همچنان جزء برترین گلزنهای تاریخ فوتبال در رده ملی محسوب میشود. دایی در آسیا نیز به عنوان یک فوتبالیست ویژه و تاریخساز شناخته میشود. او برای فوتبال ملی صحنههای زیادی را که باعث شادی و افتخارآفرینی ایرانیان شده، خلق کرده است. بنابراین او یکی از قهرمانان ورزشی ایران هست، چه بخواهیم چه نخواهیم.
2️⃣ اما آیا علی دایی یک قهرمان ملی نیز محسوب میشود؟! افراد زیادی در حوزههای مختلفی از نظامی، سیاسی، اجتماعی، ورزشی، فرهنگی و یا حتی اقتصادی میتوانند در زمره قهرمانان ملی هر کشوری محسوب شوند، ولی درجه و عمق این قهرمانی البته یکسان نیست. قهرمان ملی از مسیر یک خلق افتخار و یا فداکاری بسیار بزرگ و برجسته بوجود میآید و کشورها در معرفی قهرمانان ملی خود در یک تراز و تعداد محدود و خاص حفظ میکنند و به هر افتخار آفرینی هم اطلاق قهرمان ملی نمیکنند. با این وجود شاید علی دایی به علت برخی افتخارات که او را با فاصله از بسیاری از فوتبالیستها جدا میکند و جذابیت فوتبال که عمومیت اجتماعی بیشری در میان مردم به نسبت دیگر ورزشها دارد، عنوان قهرمان ملی برای او چندان دور از ذهن نیاید و با برخی ملاحظات و یا دیدگاهها او نیز در زمره یک قهرمان ملی البته در سطح و درجه خود و حوزه ورزشی که فعالیت کرده، به حساب بیایید و نه بیشتر، به معنای دیگر علی دایی یک قهرمان ملی در حوزه فوتبال حتما است ولی نه لزوما بیشتر از آن
3️⃣ اما آیا اطلاق قهرمان ملی یک صفت همیشگی است؟ در اینباره یک مثل ساده را در نظر بگیرید؛ فرض گرفته شود که یک فرمانده نظامی در یک جنگ سخت جهانی سبب پیروزی کشورش یا عدم تصرف بخشی از وطنش به دست دشمنانش شده باشد، او قاعدتا یک قهرمان ملی محسوب میشود. حال فرض کنیم که این فرمانده پس از سالها به هر دلیلی به کشورش خیانت کند یا در پازل دشمنان کشورش در تضعیف وطنش مشارکت کند، آیا بازهم به عنوان یک قهرمان ملی محسوب میشود؟ آیا کسی در از بین رفتن اعتبار قهرمان ملی بودن او شکی به خود راه میدهد؟ بنابراین صفت قهرمان ملی یک صفت اعتباری است و بنا به دلایل و شرایطی میتواند از اعتبار خارج شود و همچنین نسبت مستقیمی به برخی مولفهها مثل حال فعلی افراد، وفاداری به وطن پرستی یا عدم همکاری با دشمنان کشور و به میزان نمایندگی کردن ارزشهای جمعی آن جامعه ربط دارد. در اینجا توضیح درباره یک نکته مهم نیز ضروری است که برخی، صرف داشتن محبوبیت را دلیل قهرمان ملی بودن برخی افراد ورزشکار مثل علی دایی میدانند. اما داشتن مقداری محبوبیت میتواند کمک کننده به اطلاق عنوان قهرمان ملی به یکفرد باشد ولی شرط کافی نیست و به تنهایی نمیتواند دلیل قهرمان ملی بودن باشد. به عنوان مثال یک بازیگر طنز ممکن است که در میان بخشهای از جامعه محبوبیت داشته باشد، ولی آیا این محبوبیت دلیلی میشود که او را یک قهرمان ملی بدانیم؟! ضمن اینکه در حال حاضر برخی از همین سلبریتیها و چهرههای ورزشی حاشیهدار، اتفاقا به خاطر عملکردشان مخالفان بسیار زیادی نیز در نزد مردم پیدا کردهاند و سوال اساسی این است که اگر دم از حمایت از مردم میزنند، دقیقا از کدام مردم سخن میگویند؟! در همین حوادث بارها ثابت شده که موضوع اصلی آنها عموم مردم نیست بلکه همان سلیقه فرهنگی و سیاسی خودشان مدنظر است و در بسیاری موارد، منظورشان همان اقلیت اغتشاشگر و گاهی بالاتر دقیقا قاتلان و مجرمان هست.
4️⃣ حال برگردیم به شرایط علی دایی! قهرمان ورزشی بودن علی دایی در جای خود محترم ولی قهرمان ملی بودن او در شرایط فعلی حتما از اعتبار در حال خارج شدن هست. او در این چند ماه نه تنها اقدام علیه امنیت کشورش انجام داده بلکه دقیقا در تکمیل پازل دشمنان ایران حرکت کرده هست. خیلی طبیعی است که چه برخی طرفدارانش و چه برخی سلبریتیها دانسته یا نادانسته این جنبه را نخواهند ببینند، اعتبار قهرمان ملی بودن او به ذات خدشهدار شده است. او میتواند تا آخر عمر بگویید که چقدر گل برای تیم ملی فوتبال ایران زده و چند افتخار ورزشی کسب کرده، ولی سخن از اینکه قهرمان ملی ایران است، حتما از طرف او و برخی سلبریتیهای مشابه او در حال حاضر سخنی گزاف خواهد بود. طبق هیچ استانداردی در جهان کسی که کمک حال دشمنان کشورش شده باشد را به عنوان یک قهرمان ملی به رسمیت نمیشناسند. سالهای آینده که فضا روشنتر از اینی که الان هست بشود، حتما تاریخ هم ما را نخواهد بخشید، اگر در تراز قهرمان ملی ایران مماشات و تخفیف قایل شده باشیم. *مهدی جهان تیغی
⭕️ بین سرویس امنیتی ایران و انگلیس درباره اعدام اکبری چه گذشت؟
✔️ سناریو بعدی وزارت اطلاعات برای «sis» چیست؟!
✍️ از بررسی رفتار انگلیسیها با موضوع اعدام علیرضا اکبری تا بیانیه دوم وزارت اطلاعات نکات تحلیلی قابل توجهی استنباط میشود که به نوعی بخشی از اتفاقات جاری بین وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران و سرویس امنیتی انگلیس را هم قابل حدس زدن میکند.
1️⃣ تجزیه و تحلیل رفتار انگلیسیها در وهله اول بسیار اهمیت دارد. آنها درباره اعدام اکبری در بالاترین سطح موضعگیری و ابراز عصبانیت علنی کم سابقه کردند. آنها حتی آمریکاییها و برخی کشورهای غربی را هم در این نوع رفتار با خود همراه کردند. این عصبانیت کم سابقه نشانه مهمی از اهمیت و جایگاه و تبعات اعدام علیرضا اکبری برای انگلیس و درستی اقدامات سرویس امنیتی ایران دارد. ولی برای درک بهتر این عصبانیت و تجزیه و تحلیل دقیقتر رمزگشایی از عصبانیت انگلیسیها باید حتما بیانیه دوم وزارت اطلاعات را کمی بیشتر واکاوی کرد. در این میان نگاهی به روند تحرکات راهبردی اکبری در ده سال گذشته به درک و فهم بهتر موضوع نیز کمک مهمی خواهد کرد.
2️⃣ بر اساس اخبار منتشر شده، علیرضا اکبری یک ابر جاسوس بوده و به علت حضور و نفوذ در مراکز حساس کشور، اطلاعات او قاعدتا بسیار ذی قیمتبوده است. اما آنچه بیش از یک فروشنده اطلاعات مهم، ارزش و اهمیت او را بیشتر میکند، موضوع نفوذ و تلاش وی در تحمیل محاسبات راهبردی مدنظر انگلیس به بدنه بلندپایه تصمیم گیری امنیتی و سیاسی کشور بوده است. مقامات انگلیسی در واقع یک نگرانی بزرگ دارند و آن اینکه دستگاههای امنیتی ایران با مطالعه روند سیر محاسبات کلانی که علیرضا اکبری به دنبال تحمیل آن به دستگاههای تصمیم گیر مهم کشور بوده، بتوانند روند انگلیس زدایی از محاسبات آلوده شده بخشی از تصممیات یا برنامهها را متوقف و حتی معکوس سازی کنند. به لحاظ راهبردی این موضوع مهمترین دلیل نگرانی و عصبانیت مقامات انگلیس محسوب می شود.
3️⃣ اما بیانیه دوم وزارت اطلاعات یک گزاره مهم و معنادار در خود جای داده است. آن بخش از بیانیه وزارت اطلاعات که بر پایان مصونیت کاذب و القا شده سرویس اطلاعاتی انگلیس به جاسوسان خود از طریق ابزارهای چون ویزا، اقامت و یا اعطای تابعیت تاکید دارد، اهمیت معنادارتری دارد. معنای این گزاره این است که خط مصونیت درباره جاسوسان انگلیسی در ایران به پایان رسیده و یا به معنای دیگر حفاظت از جاسوسان توسط انگلیسی ها تضمین خود را از دست داده است. این موضوع به صورت طبیعی مشخص است که چه فشار روانی و اجرایی هم به جاسوسان و هم افسران اطلاعاتی انگلیس برای ادامه روند کاری وارد میکند و ادامه کار را برای سرویس امنیتی انگلیس که ماهیت و کارکرد خود را تضمین امنیت و عدم شناسایی جاسوسانش تعریف کرده، تا چه حد دچار مشکل بنیادی کرده است.
4️⃣ از مجموع موارد گفته شده، قابل حدس زدن است که سرویس اطلاعاتی انگلیس در این چند وقت چه تلاش ویژهای برای به سرانجام نرسیدن مجازات علیرضا اکبری را انجام داده و همه تلاش آنها این بوده که با متوقف کردن اعدام اکبری، از تزلزل روحی و کارکردی شبکه جاسوسی خود در ایران جلوگیری کنند. از این طرف نیز اعدام علیرضا اکبری هم نشان میدهد که سرویس امنیتی و قضایی ایران چگونه جواب قاطعی در مواجهه با این اقدامات نشان داده است. مبارزه دستگاههای امنیتی ایران با انگلیس وارد دوران جدیدی شده و اینبار ایران دست برتر را پیدا کرده و در حال پاکسازی، شناسایی و ضربه به سرویس مقابل خود هست. ضرباتی که تا همین الان نیز ابهت و اعتبار سرویس اطلاعاتی انگلیس را در سطح جهانی زیر سوال برده و رقبای جهانی این سرویس را نیز علاقه مند به نسخه بومی اطلاعاتی ایران کرده است. انگلیسیها اگر میخواهند بدانند چه سناریوهای در انتظار آنها است، بد نیست سرنوشت ضربه اطلاعاتی ایران به آمریکاییها در ابتدا دهه نود را هم مطالعه کنند و ببینند که چگونه کل شبکه و ساختار و سازکارهای سرویس اطلاعاتی آمریکا در منطقه و جهان دچار ضربه اساسی شد و چگونه ایران در آن مقطع چینیها را هم شریک پرونده اطلاعاتی خود کرد و سی نفر از جاسوسان آمریکا فقط در چین اعدام شدند. همین سرنوشت شاید و چه بسا بدتر از آن در انتظار انگلیسی ها هم باشد، زیرا ایران اینبار میتواند تجربه صید ابر جاسوس انگلیسی را به همکاران جهانی خود منتقل کند.
*مهدی جهان تیغی
ایتا:
http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5
radio-goftego-01_11_01-19 30.mp3
زمان:
حجم:
3.81M
✔️ دو هدف اصلی ظاهری و باطنی اروپا از تحریم سپاه/ کدام سپاه را میخواهند تحریم کنند؟!
⭕️ گفتگو مهدی جهان تیغی با رادیو
🔸 کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c
⭕ افزایش حضور مردم در راهپیمایی 22 بهمن را چگونه تحلیل کنیم؟
✍ افزایش محسوس مشارکت مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن در کل کشور گزارههای مهمی را پیش رو قرار میدهد:
1⃣ شاید اولین و مهمترین سوال این باشد که علت این افزایش محسوس حضور مردمی چیست؟ پاسخ اولیه همان موضوع همیشگی است و آن اینکه دشمن هرگاه در کشور دشمنی خود را همانند اغتشاشات اخیر نمایانتر میکند، واکنش و حضور مردم به صورت تصاعدی افزایش پیدا میکند. به همین دلیل به یکباره افزایش سی درصدی در کل کشور را مشاهده میکنیم و در برخی مناطق مثل سیستان و بلوچستان و کردستان که اقدامات دشمن ملموستر شد، افزایش حضور از نقاط دیگر کشور هم بیشتر است. اگر سیاستمداران عاقلی در حاکمیت آمریکا و به خصوص اروپا باقی مانده، حداقل یکبار باید به این گزاره فکر کنند که اگر خروجی ماهها طراحی اطلاعاتی و سیاسی که در قالب اغتشاشات اخیر تجلی یافت، اینک تبدیل به افزایش سی درصدی حضور مردم در سالگرد پیروزی انقلاب ایران آنهم در 44 سالگی شده، ادامه اصرار به افزایش دشمنی با جمهوری اسلامی چه دستاوردی برای آنها خواهد داشت و پیامدهای آن در میان مردم ایران چه خواهد بود. ضمن اینکه قاعدتاً و بر اساس عقلانیت سیاسی، زمان آن رسیده که دنیای غرب از خام شدن مجدد به دست برخی مشاوران ایرانی خائن عبرت بگیرد.
2⃣ اما آنچه از حضور کمی مهمتر است، حضور کیفی مردم است که عظمت ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ را بسیار بیشتر میکند. ملتی که در سختترین شرایط تحریم اقتصادی تاریخ معاصر و شدیدترین جنگ جهانی رسانهای قرار دارد، حضور تک تک مردمش در دفاع از انقلاب اسلامی ایران، چندین برابر ارزشگذاری باید شود. واقعیت این است که مجموع و ترکیب حضور کمی و کیفی مردم در سالهای اخیر، بسیار جلوتر از حضور گسترده و پرشور مردم در سالهای اول انقلاب است.
3⃣ اگر واکنش به اغتشاشات اخیر مهمترین دلیل افزایش حضور کمی و کیفی مردم در ۲۲ بهمن امسال باشد، یک ارزیابی مهم می توان ارائه کرد و آن اینکه در صورت افزایش احساس تهدید خطر برای کشور، حتما حضور کمی مردم بیش از آنچه در ۲۲ بهمن امسال شاهد بودیم، اتفاق خواهد افتاد. این ارزیابی البته نکته جدیدی نیست و سالهاست اتاق فکرهای آمریکایی نیز به نوعی آن را مطرح کردهاند و به همین دلیل یکی از اصلیترین محاسبات آنها برای عدم اقدام نظامی ولو کوتاه و مختصر علیه ایران همین است که با ملموسشدن تهدید و احساس خطر از طرف دشمن، شاهد شکلگیری وحدت بیسابقه در ایران خواهند بود.
4⃣ تلاش برای ترمیم و افزایش رضایت عمومی از طریق جبران خطاها، اصلاح برخی رویهها و افزایش خدمات، اینک باید اصلی ترین واکنش مسئولین برای ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ باشد ولی در نسخه های حکمرانی که گروههای سیاسی، تصمیم ساز و تصمیم گیر میپیچند این موضوع را نباید غفلت کنند که واکنش مردم به تهدید و برنامه دشمن، نه تنها انفعالی نیست بلکه شیب تصاعدی پیدا میکند و روی عمق معرفت و رفتار انقلابی مردم بیش از گذشته سرمایهگذاری کنند و از اصلاح انحرافی و غیرانقلابی مسائل اقتصادی، معیشتی و فرهنگی مردم بپرهیزند.
*مهدی جهان تیغی
ایتا:
http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5
⭕ جمهوری اسلامی و ترازی به نام علی اکبر (ع)
✍ حضرت علی اکبر(ع) قله و تراز جوان اسلامی است. حضرت علی اکبر چنان در اوج قرار دارد که با وجود حضور چهره های صاحب نامی از اهل بیت و اصحاب پیامبر در کاروان حسینی به عنوان یک چهره ویژه در صف اول تاریخ پساکربلا باقی مانده است. طبیعی است که عظمت حضرت علی اکبر (ع) چنان بلندمرتبه است که تراز قرار گرفتن ایشان به عنوان شاخصی بزرگ برای جوان الگو، قضاوت و نمره دادن به جوانان امروزی، را بسیار سختگیرانه میکند. به همین دلیل یک سوال بسیار سخت این است که جمهوری اسلامی به عنوان حکومتی اسلامی در حرکت دادن جوان ایرانی به سمت شاخصی همانند حضرت علی اکبر (ع) چقدر موفق بوده است؟! ورود به این سوال زمانی اهمیت بیشتری پیدا می کند که علاوه بر منتقدین سیاسی جمهوری اسلامی حتی برخی از مذهبیها نیز وضعیت جوانان امروی در ایران را ناامیدکننده برآورد میکنند.
👈 بیشتر بخوانید:
🔸 در میان روایات، مشهور است که وقتی کاروان امام حسین(ع) به سمت کربلا در حال حرکت بود، حضرت علی اکبر از پدر بزرگوارشان شنیدند که آیه استرجاع یعنی «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون» را زمزمه کردند. حضرت علی اکبر(ع) از امام(ع) پرسیدند "چرا این آیه را میخوانید؟"، امام حسین(ع) در جواب فرمودند: "الآن به خواب رفته بودم، یک سواره را دیدم که مىگفت: «این کاروان حرکت مىکند و مرگ هم در پی آنها است»؛ نقل است که حضرت على اکبر(ع) به پدر بزرگوارشان گفتهاند: " مگر ما برحق نیستیم؟" و امام نیز در جواب می فرمایند: "بله سوگند به کسى که بازگشت همگان بهسوی اوست، ما برحقیم". در این هنگام و پس از شنید این پاسخ، حضرتعلی اکبر(ع) نیز بالافاصله در جواب پدر می فرمایند: "بعد از اینکه ما برحقیم چه بیمى از مرگ داریم".
🔸 حال به جامعه جوان ایرانی بنگریم؛ جامعه جوانی که در همین سالهای اخیر با وجودی که سوریه تبدیل به یک آوردگاه جهانی شده بود و تمام غرب برای شکست محور مقاومت، دولت دمشق را مورد هدف قرار داده بود، و حضور در آن میدان عملا رفتن به سمت ملاقات با مرگ بود، چگونه رفتار کرد؟! آیا هزاران جوان دلباخته برای حضور در این میدان و به ملاقات مرگ رفتن به خود تردیدی راه دادند؟! حال آنکه نزدیک به سه دهه از جنگ و چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی می گذشت و جوان ایرانی نه اینبار در خوزستان بلکه کیلومترها آنطرفتر در حلب با دشمنان اسلام و ایران جنگید. یعنی پای در میدانی گذاشت که به مراتب با احساس ملموس حضور نظامی دشمن بعثی در دوران دفاع مقدس فاصله داشت. ضمن اینکه اگر به آمار سنی رزمندگان مدافع حرم رجوع کنید، مشاهده می شود که بالای 90 درصد آن را جوانان شکل دادند. صریح تر آنکه در کجای کره خاکی و حتی جهان اسلام، شما با انبوهی از جوانان رو به رو هستید که در مبارزه با دشمان اسلام، به خصوص آمریکا و اسرائیل چی کیفی و چه حتی کمی به اندازه ایران آمادگی و ظرفیت وجود داشته باشد؟!
🔸 همین حس مبارزه با دشمن و در صف اول بودن را اگر در پیشرفت های علمی همانند هسته ای، موشکی و... بنگریم، باز هم کار دست جوانان ایرانی هست. اگر یکی از قله های رفتاری حضرت علی اکبر (ع) پیشگامی او در شتافتن به میدان نبرد در میان بنی هاشم بوده، امروزه کدام میدان نبردی در با دشمن از عرصه اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی تا سیاسی و نظامی را مشاهده کردید که انبوهی از جوانان ایرانی در آن پیشگام نبوده باشند؟! آیا تردیدی وجود دارد که میانگین شاخص های همچون ایثار و بصیرت که از برجسته ترین ویژگی های رفتاری حضرت علی اکبر (ع) نیز است، در جامعه جوان ایرانی بسیار بالاتر از دیگر ملل دنیا است. آیا به صورت کیفی و کمی با بصیرت تر از جوان ایرانی در کل جهان سراغ داریم؟! آنهم جوانانی که به اندازه هیچ نقطه ای از دنیا اینقدر تحت عملیات جهانی رسانه ای قرار ندارند.
*مهدی جهان تیغی
ایتا:
http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5