10.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دستاوردهای رویکردهای تهاجمی وزارت اطلاعات چیست؟
@mahdi_jahantighi
جمله ای که بزودی تاریخ نویسان آمریکایی درباره ایران خواهند نوشت
@mahdi_jahantighi
✔️نقش وزارت اطلاعات در تغییر مدیران اطلاعاتی آمریکا
⭕️موفقیت محرمانه جدید برای وزارت اطلاعات
✍ اختلاف نظر دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا با بخشی از بدنه اصلی جامعه اطلاعاتی آمریکا یک مساله علنی و آشکار است. دامنه این اختلاف حتی به توییتهای ترامپ که دیدگاههای اصلی و چالشی وی آنجا مطرح میشود نیز، کشیده شده است. در این میان ترامپ در حال حاضر با دو شخصیت امنیتی آمریکا، یعنی رئیس سازمان سیا و مدیر اطلاعات ملی آمریکا به صورت ویژه اختلاف نظر دارد. اختلافی که اتفاقا ردپای کارشناسان وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در آن دیده میشود! در نگاه اول این ادعا کمی اغراق آمیز به نظر می رسد ولی در ادامه شواهد غیرقابل انکار آن را بخوانید:
1⃣ عمده دلیل اختلاف ترامپ با جامعه اطلاعاتی آمریکا، پرونده ایران است. ترامپ در توئیتی بهمنماه نوشت: «به نظر میآید وقتی پای خطر ایران در میان است، اطلاعاتیها فوقالعاده منفعل و خام میشوند. اشتباه میکنند!»
2⃣ دلیل اختلاف اول ترامپ با برخی روسای جامعه اطلاعاتی آمریکا، علی رغم میانجیهای همچون پمپئو و برخی نمایندگان و سناتورهای جمهوریخواه، پرونده هستهای ایران است. ترامپ فشار زیادی به جامعه اطلاعاتی آمریکا وارد کرده تا آنها اسناد و اخبار محرمانهای فراتر از فعالیتهای هسته ای ایران تحت نظارت آژانس انرژی اتمی بدست بیاورند، ولی تاکنون نتوانستهاند. در ظاهرا بخشی از این اخبار درباره اثبات انحراف هستهای در برنامه ایران هست ولی در باطن مساله دیگری است. زیرا ایران برنامه انحرافی در حوزه هستهای ندارد و به همین دلیل، جمعآوری خبر نیز در اینباره به نقطه مطلوب ترامپ ختم نمیشود. اما بخش پنهان درباره اقدام اطلاعاتی آمریکا بیشتر در سندسازی درباره پرونده هستهای ایران است که خواسته اصلی رئیس جمهور آمریکا است. یعنی؛ جامعه اطلاعاتی آمریکا باید با فریب و یا تله اطلاعاتی، ایران را در موقعیت انحراف هستهای نشان بدهد! خواسته دوم نیز، نفوذ اطلاعاتی به منظور ضربات فنی و سایبری به صنعت هستهای است. ترامپ به دنبال آن بوده که صنعت هستهای ایران را از درون و با اقدامات مخفی اطلاعاتی نابود و یا حداقل دچار آسیبهای جدی و مدتدار کند. اما جامعه اطلاعاتی آمریکا در این دو حوزه با هوشیاری بخش ضداطلاعات و ضد جاسوسی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی همواره ناکام مانده است.
3⃣ اما مساله دومی که به نظر میرسد محل اختلاف و همچنین فرصت خوبی برای ترامپ برای جابجایی برخی مدیران جامعه اطلاعاتی آمریکا، شده است ضربات اخیر وزارت اطلاعات به شبکه جاسوسی سازمان سیا است. همچنانکه برخی رسانههای آمریکایی نیز طی گزارشی از یک منبع آگاه در کنگره آمریکا، طرح سؤالات متعدد و ابهامات موجود در مورد شکست اطلاعاتی اخیر آمریکا از ایران و ضربه به شبکه جاسوسان سازمان سیا، را دلیل استعفاهای اجباری برخی مدیران ارشد اطلاعاتی آمریکا عنوان کردهاند. برخی ارزیابیها در داخل ایران نیز نشان میدهد که این استعفاها نخستین قربانی ضربه اطلاعاتی غیر منتظره ایران به دستگاه اطلاعاتی امریکا است.
4⃣ یک مساله جالب دیگر را نیز میتوان در اینجا مطرح کرد؛ بر اساس اخبار و ارزیابیهای منتشر شده در داخل آمریکا، ضربه وزارت اطلاعات به شبکه جهانی جاسوسان سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سبب بروز اختلاف شدید در میان مدیران نهادهای اطلاعاتی در موضوعاتی همچون، نحوه ترمیم شبکه جاسوسی، نحوه مدیریت سازمان اطلاعات بعد از ضربه سنگین به بدنه اطلاعاتی آن، نحوه مهار ایران در نفوذ مجدد اطلاعاتی و ... شده است. این اختلافات بقدری عمیق بوده که عملا نحوه ادامه مدیریت در این نهادهای اطلاعاتی را به دو بخش و یا بیشتر تبدیل کرده و تاکنون با نفوذ پمپئو در مدیریت سازمان سیا و جامعه اطلاعاتی آمریکا، افراد نزدیک به وی اداراه جامعه اطلاعاتی این کشور را برعهده گرفتهاند ولی اختلاف و احتمال جابجاییها همچنان بالا است.
5⃣ با توجه به موارد بالا به راحتی می توان گفت که بخش ضدجاسوسی و ضداطلاعات وزارت اطلاعات، به یک متغییر در اختلافات و جابجاییهای احتمالی در بدنه مدیران ارشد جامعه اطلاعاتی آمریکا تبدیل شده است. این موضوع را میتوان یک دستاورد جدید اطلاعاتی و امنیتی برای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی دانست.
@mahdi_jahantighi
✔️چند واقعیت درباره توقف انتشار «وطن امروز»
✍️روزنامه دوست داشتنی، «وطن امروز» تنها برای فعالین و علاقهمندان به دو جناح اصلی کشور جاذبه و دافعه نداشت بلکه برای کسانی که به روزنامهنگاری به ماهو روزنامهنگاری نیز علاقهمند هستند، یک رسانه جذاب بود.
🔻تا همین لحظه نیز مشخص شده، توقف انتشار این روزنامه چه کسانی را خوشحال و چه کسانی را غمگین کرده است. آنقدر دو طرف این ماجرا مواضعشان روشن است که می توان گفت این رسانه در عالم سیاست با خودش، مردمش و حتی در برابر رقبا و مخالفینش نیز شفاف عمل کرده است.
🔻از ابتدای خبر عدم انتشار روزنامه وطن امروز، هر فرد و رسانه ای بخشی از تیترهای جذاب این رسانه را بازنشر و یا یادآوری کرده است. این یعنی اینکه این رسانه، یک مزیت فنی و رسانهای داشته که مشابه آن نیز در دیگر از روزنامه های کشور، کمتر تکرار شده است.
🔻همچنین بسیاری از فعالین سیاسی و رسانهای می توانند تعدادی از تیترهای این رسانه را به راحتی به یاد بیاورند. این نیز به معنای این است که اینک از یک رسانه حرفهای که با جملات کوتاه و تصویر مناسب، هم عواطف و هم عقلانیت سیاسی مخاطبین خود را اغنا کرده، محروم هستیم.
🔻از سوی دیگر، رصد و تحلیل واکنش فعالین فضای مجازی به توقف روزنامه وطن امروز، نشان داد که این رسانه محدود به دکهها نبوده و با اتکا به محتوایش، خود یک رسانه جریانساز در فضای مجازی بوده است.
🔻وطن امروز البته در تیترها و گزارشهای وزین سیاسیاش خلاصه نمیشود بلکه حرف همان هست که حسام الدین آشنا گفت: یاددداشتهای جسورانه! این بخش دیگری از باطن نهفته در این روزنامه بوده است؛ یعنی شجاعت سیاسی! این را هم اضافه کنید به گرافیستهای نوآور و جوانان با انگیزه؛ این ترکیب رسانهای برای دولتی که آقای آشنا مشاور فرهنگیاش باشد، قطعا تحملپذیر نیست.
🔻و آخر آنکه هیات تحریریه وطن امروز تنها نخواهند ماند و این روزنامه انقلابی بازخواهد گشت؛ چون حتی تصور جبهه رسانهای انقلاب بدون وطن امروز و انسانهای مومنی که خالق آن هستند، سخت است.
@mahdi_jahantighi
May 11
✔️ردپای یک جریان خودی در تحریم وزیرخارجه!
⭕️چه کسی آدرس تحریم ظریف را به آمریکا داد؟
✍️طی چند روز اخیر، دلایل تحریم ظریف توسط آمریکا، سبب بحثهای متنوعی در میان جامعه تحلیلی کشور شده است. تحریم ظریف قطعا محکوم هست و همه باید در داخل آن را محکوم کنند ولی اینک عدهای سیاست زده به جای آنکه این مساله را اجازه بدهند در افکار عمومی تبدیل به یک عبرت تاریخی بشود، درباره آن آدرس غلط بدهند و یا حتی قهرمانسازی میکنند، نیز به هیچ وجه قابل قبول نیست. در خباثت دولتمردان آمریکایی چه در زمان اوباما و چه در زمان این رئیس جمهور به ظاهر دیوانه فعلی شکی وجود ندارد ولی برای روشن تر شدن موضوع باید به عوامل داخلی زمینهساز تحریم ظریف نیز پرداخت.
🔹بی شک آمریکاییها در هنگام تصمیم ظریف برای تحریم، ابعاد مختلفی را بررسی کرده و بعد دست به این اقدام زدهاند. طی چند ماه اخیر، ترامپ و دیگر مقامات آمریکا، شاید هفته ای نگذشته است که از علاقهمندی برای مذاکره با ایران و مقامات آن سخن نگفته باشند. دیگر برای همه افرادی که مواضع دولت ترامپ را تحلیل میکنند، شکی باقی نمانده که در آمریکا کسی بیشتر از ترامپ علاقه ندارد که با ایران وارد مذاکره شود و دستاوردی قابل توجه برای کارنامه سیاست خارجه خود دست و پا کند.
🔹بنابراین چرا باید ظریف را که اصلیترین گزینه برای مذاکره مجدد با آمریکا است را تحریم کنند؟! جواب این است که او را تحریم میکنند تا فشاری برای مذاکره مجدد با ایران و اتفاقا خود او باشد! این گزاره بسیار شفاف و دقیق است. آمریکا علاقهمند به مذاکره است و برای پای میزآوردن ایران اکنون از هیچ تحریم و فشار حداکثری فروگذار نکرده است. به معنای دیگر هرجا امیدی برای فشارآمدن به ایران بوده، سراغش رفتهاند تا با اعمال تحریم، ایران مجبور به عقب نشینی و مذاکره مجدد شود. بنابراین تحریم ظریف نیز طبق این محاسبه اتفاق عجیبی نیست.
🔹اما پس از این مقدمه برگردیم به این سوال که عوامل یا عامل اصلی داخلی زمینهساز ظریف چه بوده است؟! برخی اصلاحطلبان خیلی تلاشکردند که به صورت خوشمزه و البته با عرض معذرت احمقانهای تحریم ظریف را به نیروهای ارزشی داخل کشور ربط بدهند. اما این استدلال کاملا غلط است؛ زیرا آمریکا تاکنون برای رضایت اعتدالیون در ایران خیلی کارها کرده ولی برای مقابله با ارزشیها – به قول آنها تندروها- کاملا برعکس عمل کرده است.
🔹آنچه آمریکا را درباره تحریم ظریف به جمعبندی رسانده بخش جدی آن به روحانی و نزدیکانش و صدالبته خود شخص ظریف برمیگردد. زیرا در این شش سال آنها بودند که همواره حامل پیام ترس از تحریم به خارج از کشور بودند. در این زمینه دهها مثال و مصداق میتوان بیان کرد. وقتی این طیف اینقدر درباره تحریم از خود ضعف و ترس نشان دادهاند، دلیلی ندارد که آمریکا از این ابزار ترس و ضعف علیه خودشان و دولت روحانی استفاده نکند. یعنی خیلی ساده محاسبه این است که: فردی که از تحریم میترسد بهترین گزینه برای تحریم است! زیرا برای خروج از تحریم همه کار منجمله مذاکره را ممکن است مجبور شود قبول کند.
🔹🔹بنابراین آقای روحانی و ظریف بهتر است همان اندازه که دولتمردان بی وفای! آمریکا را ملامت می کنند، خود را نیز ملامت کنند. تجربه نیز نشان داده که غربیها هرکس را که بیشتر منعطف بوده و یا ضعف نشان داده، بیشتر مورد نوازش خود قرار دادهاند.
@mahdi_jahantighi
✔️چرا ظریف نمی تواند جزییات دیدارش با نماینده ترامپ را بگوید؟
✍️این روزها، اخبار و روایتهای از دیدار ظریف با سناتور رند پال منتشر شده که نشان میدهد که نباید از کنار دقایق مهم آن دیدار به راحتی گذشت. از آنچه تاکنون در اینباره منتشر شده ، می توان ابتدا جمع بندی ذیل را مطرح کرد:
1️⃣: سناتور رند پال هماهنگ و در واقع نماینده و به نوعی فرستاده ترامپ برای دیدار با ظریف بوده است.
2️⃣: موضوع گفتگو به ادعای سناتور آمریکایی فقط برجام نبوده و درباره حوزه موشکی نیز سخن گفته شده است.
3️⃣: مسیر گفتگو به نحوی بوده که سناتور آمریکایی از ظریف برای دیدار با ترامپ به کاخ سفید دعوت می کند. روایت ظریف از این دعوت تهدیدگونه بوده ولی طرف آمریکایی نوعی دیگری نحوه دعوت را روایت کرده است.
4️⃣: ظریف در این دیدار مستقیما جواب سناتور برای رفتن به کاخ سفید را نداده و بعد از تماس با تهران جواب منفی را داده است.
5️⃣: ارزیابی سناتور آمریکایی از دیدار با ظریف این بوده که دولت ایران آمادگی توافق دارد.
6️⃣: ارزیابی سناتور آمریکایی درباره مذاکرات موشکی با ایران نیز بسیار خطرناک است. او مدعی شده است که مقامات ایران، مذاکره نظامی و تسلیحات خود را منوط به کاهش تسلیحات عربستان و اسرائیل و پای میز مذاکره کردن آوردن عربستان میدانند.
7️⃣: جمع بندی کلی منتشر شده در رسانه ها این است که آنچه تاکنون از دیدار جواد ظریف و رند پال منتشر شده، بررسی و گفتگو درباره نوع و شرایط مذاکره میان ایران و آمریکا بوده و یا حداقل سنجش دو طرف از یکدیگر برای احتمال مذاکره در آینده!
👈اما این هفت بخش هرکدام حساسیت و نگرانیهای خود را تولید می کنند، بنابراین بیشتر بخوانید:
🔻الف: با اشرافی که محمد جواد ظریف مدعیست که از فضای سیاسی آمریکا و بازیگران موثر آن دارد، ادعای اولیه او که دلیل دیدار با رندپال را عدم نمایندگی از طرف دولت آمریکا عنوان کرده، به شدت دچار تردید میشود. به تعبیر دیگر این مساله به این واقعیت نزدیکتر میشود که ایشان دقیقا میدانستند با چه کسی درحال مذاکره هستند!
🔻ب: آنچه که روایت ظریف را بسیار قابل تامل میکند، این است که طرف آمریکایی او را تهدید کرده که یا تحریم را بپذیرد یا ملاقات با ترامپ را! واقعا شش سال مذاکره چه تصوری را برای آمریکایی ها ایجاد کرده که کار را به تهدید مستقیم ظریف رساندهاند؟ یکبار خودمان را جای طرف آمریکایی بذارییم؛ تهدید شخص ظریف یعنی آنها بر اثربخشی تهدید خود بر وزیرخارجه ایران به عنوان یکی از آخرین حربهها برای کشاندن ایران به میز مذاکره، امید داشتهاند! انگیزه دیگر آمریکاییها نیز در این گزاره بدتر خلاصه می شود که آنها "رفتار ظریف را متفاوت از رفتار حاکمیت ایران تصور میکنند" و بیش از اهمیت به تحریم وزیر جمهوری اسلامی، تهدید خود را به شخصیت ظریف معطوف کردند. این اتفاقا نکته اصلی و البته غم انگیز ماجرا است و بدتر نیز اینکه طرف آمریکایی مدعی شده که ظریف هم جواب این تهدید را مستقیم نداده و منوط به مشورت و پاسخ از تهران کرده است!
🔻ج: اساسا ظریف در آن دیدار چه گفته است؟! چرا طبق رویههای گذشته باز این طرف آمریکایی است که جزییات را با افتخار و بدون ترس منتشر میکند؟ سخنان ظریف دارای چه محتوایی بوده که اینک راند پال مدعی است که ایران را آماده توافق دیده است؟! در سخنان ظریف چه نکات امید بخشی برای طرف آمریکایی بوده است؟!
🔻د: تا آنجایی که مواضع علنی رهبری نشان میدهد، حتی مذاکره در حوزه هسته ای با دولت فعلی آمریکا نیز ممنوع شده چه برسد به گفتگو درباره حوزه موشکی! اما روایت خطرناکتر سناتور آمریکایی این است که او درباره شرایط مذاکره موشکی مورد مقبول برای ایران، پای عربستان و اسرائیل را وسط کشیده است. ظاهر این شرایط گرچه تاحدی قابل قبول به نظر میرسد ولی آنچه در حوزه امنیت ملی برای جمهوری اسلامی اهمیت بالاتری دارد، داشتن تسلیحات بازدارنده در برابر آمریکا است و بعد کشورهای کوچکتر همانند عربستان! اساسا تدابیر نظامی ایران در برابر آمریکا به عنوان دشمنی که هر روز بر دشمنیاش افزوده و تنها کشوری است که به همراه رژیم صهیونیستی ایران را تهدید نظامی میکند، ابتدا تعریف میشود و بعد دیگران. یعنی مذاکراتی که قدرت نظامی ایران را در سطح عربستان و حتی اسرائیل کاهش دهد ولی در برابر آمریکا آسیب پذیر! در راستای منافع امنیت ملی هرگز نخواهد بود.
♦️♦️پی نوشت: تحریم ظریف توسط آمریکا برای شخص او و دولت روحانی یک افتخار است و همه باید در برابر این تحریم در داخل کشور واکنش مناسب و حمایتی داشته باشند. ولی برای روشن شدن ابعاد گفتگو با فرستاده ترامپ بهتر است آقای ظریف خود روایت این دیدار را برای مردم صادقانه و باجزییات بیشتر بگوید و بیش از این بر دامنه شبهات نیافزاید، زیرا تجربه گذشته مردم از دیدارهای آقای ظریف برایشان فواید خوشایندی نداشته است.
@mahdi_jahantighi
May 11
✔️چه کسانی پشتپرده شایعه قهر و هجرت آملی لاریجانی هستند؟
✍️انتشار گسترده و فرآگیر شدن، شایعه ارسال نامه رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام به مقام معظم رهبری درباره برخی متهمان و یا عزیمت به نجف اشرف بسیار قابل تامل بود. سوال اول این است که این خبر عجیب چرا اینقدر سریع منتشر و حتی اهالی حرفهای رسانه را نیز دچار تردید کرد؟ و سوال دوم نیز این است که چه کسانی و یا دقیقتر چه جریاناتی در پشت پرده انتشار و تکثیر این خبر بودند؟
♦️در پاسخ به سوال اول باید این اصل روانشناسی درباره افکار عمومی را اشاره کرد که فرآگیر شدن برخی اخبار ریشه در زمینهها و ذهنیت های ایجاد شده اجتماعی است که اعتماد به خبر دروغ را تقویت میکند. بنابراین در فرآگیر شدن خبر ناراحتی آقای آملی لاریجانی بابت دستگیری برخی مفسدین و نامه وی به رهبری و قهر کردن و رفتن به نجف، زمینههای قبلی اجتماعی را می توان یافت که باور به این دروغها را تقویت کرده است. به عنوان نمونه واکنش شتابزده اولیه دفتر آقای آملی لاریجانی درباره اتهامات و مفاسد آقای طبری، و تایید نسبی او این زمینه را در افکار عمومی ایجاد میکند که در ادامه تشکیل پرونده قضایی و بازشدن ابعاد جدیدی از اقدامات این چهره مفسد اقتصادی، شتاب ناراحتی و عصبانیت آقای آملی لاریجانی بالاتر خواهد رفت. این را کنار این بگذاریید که برخی پیش از این به کم بودن سعه صدر آقای آملی لاریجانی در مواجه با مخالفین و یا منتقدین نیز نقدهای داشته باشند. در این صورت خبر دروغ با سوار شدن بر این ذهنیتها، به سرعت قابلیت بازنشر و باورپذیری پیدا میکند.
👈اما سوال مهم دیگر این است که چه جریاناتی در پشت صحنه و مهمتر از آن تقویت بازنشر این خبر بودهاند؟!
1️⃣ ضدانقلاب و یک جریان مفسد اقتصادی! شاید در ابتدا این سادهترین پاسخ باشد ولی در واقع بسیار درست است. عموما بسیاری از پروژههای رسانهای و عملیات روانی توسط ضدانقلاب بر اساس همان زمینههای اجتماعی که در بالا اشاره شد، شکل می گیرد. ضمن اینکه ضربه زدن به شخصیت گرانقدر آقای آملی لاریجانی که اینک در جایگاه بسیار مهم ریاست تشخیص مصلحت نظام و همچنین عضویت شورای نگهبان هستند، همواره مدنظر ضدانقلاب بوده و خواهد بود. این را هم اضافه کنید که ضدانقلاب به ظن باطل خود، به دنبال شبیهسازی و یا حداقل ایجاد زمینههای برای تکرار مدلهای رفتاری همچون مرحوم منتظری پس از فتنه مهدی هاشمی و منافقین و همچنین هاشمی رفسنجانی پس از فتنه 88 و حتی احمدی نژاد پس از برخورد قضایی با مشایی و بقایی است. ساده تر آنکه چرا ضدانقلاب -به ظن باطل خود- از اجرای پروژه های که تکرار و یا زمینه های ایجاد رفتارهای مخرب سیاسی افرادی در سطح مرحوم منتظری و هاشمی و حتی احمدی نژاد باشد، دریغ بورزد؟! شاید جناب آملی لاریجانی از این بند و مشابهتسازی دلگیر شوند ولی بیان این جملات بیشتر برای یادآوری محاسبات و طمع ضدانقلاب است که قبل از این توانستهاند از فرصت تعصب بیجا برخی بزرگان بر یک و یا چند مهره مفسد سیاسی و یا اقتصادی، مسیر جدایی آنها را از جاده مستقیم نظام ، فرآهم کنند. همچنانکه یک فرض بسیار مهم نیز این را میگوید که همان جریان مفسدی که اینک با دستگیری طبری میخواهد برای نجاتش، جایگاه و البته آبروی آقای آملی لاریجانی را خرج خود کند، پشت پرده این خبرسازی دروغین باشد.
2️⃣ مخالفین سیاسی آقای آملی لاریجانی؛ این طیف البته میتواند بسیار وسیع باشد و حتی شامل برخی منتقدین انقلابی کم تقوای ایشان هم شود. ولی به صورت فرآگیرتر پای جریان احمدینژادیها و برخی اهال فتنه 88 در فضای مجازی در اینباره پررنگتر است. انگیزه اصلی و غیرصادقانه طیف احمدینژادی ها و اصلاحطلبان تندرو فعال در فضای مجازی از بازنشر این اخبار دروغ، بیشک انتقام از عملکرد آملی لاریجانی برای مقابله با جریان انحرافی و فتنه در دوران ریاست قوه قضاییه است.
3️⃣اما خطرناکترین جریان پشت پرده انتشار گسترده خبر هجرت آقای لاریجانی به نجف، ائتلافی مرموزی است که یک سر آن به یک جریان به ظاهر مذهبی در قم و یک سر دیگر آن به یک جریان سیاسی در تهران برمیگردد. این ائتلاف به صورت مشخصتر شامل جریان سکولار فعال در حوزه علمیه قم و جریان سکولار سیاسی در تهران است. ضمن اینکه ائتلاف مذکور چند سال است که پروژه برجستهسازی تفرقه آمیز حوزه علمیه نجف در برابر حوزه قم را کلید زده است. طیف به ظاهر مذهبی این جریان، به دنبال منزویسازی جریان انقلابی حوزه علمیه قم و طیف سیاسی آن نیز به دنبال جدایی نهاد حوزه از قدرت سیاسی و انقلابی در کشور است. تلاش برای جدا کردن عناصر سابقهدار حوزوی و سیاسی از انقلاب و نظام یکی از اهداف مشترک این ائتلاف است.
@mahdi_jahantighi
✔️ سخنرانی های فرمانده سپاه، ترامپ را چگونه عاقل می کند؟
#بخش_نخست
✅سرلشکر سلامی، شاگرد ممتاز ادبیات راهبردی رهبرانقلاب
🔹🔹مبدع تولید ادبیات استراتژیک موفق در برابر آمریکا بیشک امام خمینی ره بودند. ایشان با تعابییری همچون آمریکا شیطان بزرگ است، عملا آمریکا را در جهان اسلام و حتی در میان ملت های غیرمسلمان نیز در وضعیت آچمز قرار دادند. وضعیتی که تاکنون ادبیاتهای مختلف راهبردی تولید شده در درون اتاق فکرهای آمریکا در مواجه با جهان اسلام و به خصوص انقلاب اسلامی، را ناکام ساخته است.
🔹🔹پس از امام خمینی رهبر معظم انقلاب در مقاطع مهمی در مواجه با آمریکا دست به تولید ادبیات راهبردی زده اند. ادبیاتی که در برخی مقاطع به معنای واقعی، عرصه بین الملل را نیز تحت تاثیر قرار داده است. ادبیات راهبردی رهبری در حوادث پس از یازده سپتامبر یکی از آن مقاطع مهم بین المللی بود. . ادبیاتی که فضای رعب و وحشت آمریکایی در جهان را نه تنها شکست بلکه جمهوری اسلامی را هم در آن شرایط سخت و حساس در یک تقسیم بندی، مستقل نشان داد و در جهان پرآشوب آنروز از یک گردنه سخت امنیتی و سیاسی عبور داد.
🔹🔹 طی چند سال اخیر نیز درباره برجام و مذاکره با آمریکا مشاهده میشود، که رهبر معظم انقلاب با تولید ادبیات راهبردی در اینباره حقیقتا، شاهکار سیاسی کرده اند. کافیست به کلیدواژههای همچون عدم اعتماد به آمریکا، بدعهد و پیمان شکن بودن آمریکا، تجربه برجام، نه مذاکره و نه جنگ، اتکا به درون و... وقتی با دقت بنگریم، به خوبی اثبات می شود که تا چه میزان، ادبیات ایشان راهبردی و استراتژیک بوده است. عمق این ادبیات آنگاه مشخص میشود، که فرآیند درک جامعه از مذاکره با آمریکا و برجام از ابتدا تاکنون را ارزیابی و مورد بررسی قرار دهیم.
🔹🔹اما مشخصا درباه موضوع جنگ میان ایران و آمریکا، نیز به جرات می توان گفت ادبیات راهبردی رهبری، نقش تعیین کننده ای بر اصلاح ذهنیت هم جامعه ایران و هم مقامات آمریکایی داشته است. نکته جالب اینجاست که سه جمله، «اهل سازش بدانند آمریکا رو به افول است» ، «هزینهی تسلیم بیش از هزینه مقاومت است» و «اگر در مقابل تهاجم حداکثری دشمن بسیج شویم، سنگینترین شکست تاریخ آمریکا رقم میخورد» از دید مردم مهمترین و بهیادماندنیترین جملات رهبر انقلاب در سال 97 بوده اند. این مساله به خوبی نشان می دهد که ادبیات راهبردی رهبری تا چه میزان در افکار عمومی نیز جذابیت و بار اغنایی قابل توجهی دارد. طی همین چند ماه اخیر نیز یکی از کلیدی ترین جملات رهبری را می توان این جمله «نه جنگ خواهد شد و نه مذاکره» دانست.
🔹🔹اما در ذیل گفتار راهبردی رهبری در حوزه گزینه نظامی میان ایران و آمریکا، یکی از موفقترین مقامات کشور،در ذیل ادبیات راهبردی رهبری، میتوان سرلشکر سلامی را نام برد. بررسی سخنرانیهای پرشور و مستحکم و راهبردی سرلشکر سلامی از زمان جانشینی و اینک به عهده گرفتن فرماندهی سپاه پاسداران به خوبی موید این ادعا هست. اما پس از این مقدمه نسبتا طولانی، یکی از آن ظرافتهای راهبردی فرمانده کل سپاه را می توان به تصویر کشید، تا عمق تفکر و فهم راهبردی این پاسدار ارشد انقلاب بیشتر نمایان شود.
🔹🔹همین چند روز قبل بود که ترامپ طی گفتگویی با تاکید بر لزوم کاهش بیشتر سربازان آمریکایی در افغانستان، یک جمله بسیار مهم را بیان کرد: آمریکا نباید دیگر وارد جنگ های بیپایان شود!
@mahdi_jahantighi
✔️ سخنرانی های فرمانده سپاه چگونه ترامپ را عاقل می کند؟
#بخش_دوم
✅سرلشکر سلامی، شاگرد ممتاز ادبیات راهبردی رهبرانقلاب
🔰جنگ بی پایان دقیقا همان تصویر راهبردی است که آمریکاییها را از شروع یک جنگ جدید برحذر می دارد. اما مشخصات جنگهای بی پایان برای آمریکا چیست؟
🔹🔹یک: برای درک موضوع، باید به خود جنگ افغانستان اشاره کرد، یعنی ابعاد و تجربه جنگ افغانستان، مشخصات تصویر یک جنگ بی پایان برای آمریکا است. در جنگ افغانستان، آمریکا این کشور را تسخیر نظامی کرد، سپس تلاش کرد، نظام سیاسی جدیدی سرکار بیاورد، نیروهای مخالف خود در افغانستان همانند طالبان را از بین ببرد، صاحب مراکز نظامی و جاسوسی گسترده و قابل اتکایی برای مهار ایران، چینی و روسیه در افغانستان شود. اینک پس از سالها حضور نظامی آمریکا در افغانستان، ایران در نظام سیاسی جدید کابل پرنفوذتر از قبل است، نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان به نیروهای آسیبپذیری در برابر قدرت نظامی ایران تبدیل شده اند، طالبان نه تنها از بین نرفته بلکه مساحت زیادی از افغانستان را دراختیار دارد و آمریکا را پای میز مذاکره نیز آورده است! هزاران میلیارد دلار آمریکا خرج شده و هزاران سرباز آمریکایی نیز از بین رفته است. این بخشی از مشخصات یک جنگ بی پایان در افغانستان است. آنهم کشوری چند تیکه و بسیار بی ثبات به لحاظ وحدت ملی و بسیار ضعیف در حوزه نظامی، که قاعدتا لقمهای راحت برای ایالات متحده محسوب میشد!
🔹🔹دو: قدرت نظامی افغانستان و ترکیب اجتماعی و سیاسی افغانستان با ایران بسیار متفاوت و اساسا قابل قیاس نیست. بنابراین وقتی یکا در افغانستان درگیر یک جنگ نامحدود و بی پایان شده،در مواجه نظامی با ایران وضعیتش چگونه خواهد بود؟!
🔹🔹سه: تفاوت عمده ایران با افغانستان نیز در این بخش است که ایران در مقابل آمریکا تنها دفاع نخواهد کرد، بلکه در فاصله زمانی کوتاهی صدها مقر نظامی و موقعیت اقتصادی آمریکا را در منطقه به آتش خواهد کشید و کل منطقه خاورمیانه عرصه نبرد ایران و آمریکا خواهد شد.
🔹🔹چهار: طبیعی است که ترسیم جنگ نامحدود و بی پایان در مواجه نظامی با ایران، کار ویژه مقامات نظامی و سیاسی ایران برای تصحیح محاسبات مقامات آمریکا در مواجه نظامی با تهران بوده باشد.
🔹🔹پنج: طی هفته های اخیر بی شک سخنرانی ها و تصمیمات نظامی سرلشکر سلامی دقیقا بر همین مدار بوده است. یعنی ادبیات راهبردی که مرتبا به ترامپ یادآوری میکند که مواجه نظامی با ایران محدود نخواهد ماند و آمریکا را وارد جنگی بی پایان خواهد کرد و مهمتر از آن پایان این جنگ نیز با تصمیم تهران خواهد بود. بنابراین با دقت بیشتری به متن سخنرانی های سردار سلامی باید توجه کرد، پیام های راهبردی دیگری نیز نهفته است که شاید مقامات غربی از برخی داخلیها بیشتر پیام آن را درک کنند.
@mahdi_jahantighi
✔️آموزش شنا نتانیاهو از خلیج فارس آغاز میشود؟
⭕️طعمه جذاب بعدی نیروی دریایی سپاه
✍️ظاهرا تقدیر این است که حماسهآفرینی و تاریخسازی نیروی دریایی سپاه، همچنان بر مدار تنگه هرمز و خلیج فارس ادامه یابد. چند روز قبل یکی از دولتمردان رژیم صهیونیستی از پیوستن به ائتلاف نظامی نیم بند دریایی آمریکایی برای خلیج فارس خبر داد. موضوعی که البته با واکنش صریح و اولیه ایران مواجه شده است.
👈به صورت اجمالی میتوان اهداف استراتژیک ذیل را درباره اشتیاق رژیم صهیونیستی برای حضور در خلیج فارس را بیان کرد:
🔻الف: بسط قدرت دریایی و گسترش حضور نظامی از طریق حضور در مناطق استراتژیکی همچون خلیج فارس و در ادامه تنگه باب المندب
🔻ب: عادی سازی همکاریهای نظامی با برخی کشورهای عربی
🔻ج: تحریک آمریکا به درگیریهای ناخواسته نظامی در خلیج فارس
🔻د: تمرکز بیشتر بر جاسوسی و اطلاعاتی از ایران از طریق زیردریاییهای دلفین (با هدف پایش مرتب قدرت دریایی و لو دادن محموله های نفتی و نظامی ایران)
🔻ه: جبران موازنه نظامی نزدیکی ایران به مرزهای اسرائیل در سوریه
👈اما سوال اساسی این است که در صورت چنین جسارتی از طرف صهیونیستها، نیروی دریایی سپاه چه خواهد کرد؟ زیرا به نظر نمی رسد که نیروی دریایی سپاه فرصت ضربه به اسرائیل را از دست بدهد. در اینباره نکات ذیل را بخوانید:
1️⃣: در نگاه اول، ایران حضور اسرائیل را کاملا در تضاد با امنیت ملی خود تلقی کرده و حتی برخلاف گذشته، اینبار فقط آبهای سرزمینی ایران خط قرمز نخواهد بود، بلکه نیروهای رژیم صهیونیستی در کل خلیج فارس تحمل نمیشود. ضمن اینکه حضور رژیم صهیونیستی در خلیج فارس، معادل این خواهد بود که ایران بر اساس حق قانونی میتواند، در دریا مدیترانه نیز نیروهای اسرائیلی را مورد هدف قرار بدهد.
2️⃣: نیروی دریایی اسرائیل بسیار ضعیف است. آنها قبلا در مواجه با حزب الله لبنان و حتی نیروهای دریایی سوری نیز، ضربات قابل تاملی دریافت کردهاند. بنابراین، طعمه به شدت آسیبپذیری در برابر نیروی دریایی سپاه خواهند بود. به همین دلیل قابل پیشبینی است که ضربه احتمالی نیروی دریایی سپاه، میتواند آنقدر سهمیگن باشد که شامل عقبه نیروی دریایی رژیم صهونیستی در دریای مدیترانه نیز بشود و حتی برای مدتها تشکیل مجدد این بخش نظامی را برای رژیم صهیونیستی غیرممکن کند.
3️⃣: به صورت مشخصتر، به نظر نمیرسد که رژیم صهیونسیتی جرات ارسال ناوچههای کوچک نظامی خود را به خلیج فارس داشته باشد. زیرا در آنصورت تنها سرمایههای دریایی خود را به راحتی از دست خواهد داد. بنابراین احتمالا تمرکز این رژیم بر استفاده از زیردریاییهای کلاس دلفین است که بیشتر جنبه اطلاعاتی و البته با قابلیت پرتاب موشکهای کروز با برد 1500 کیلومتر باشد. در این صورت نیز میتوان از الان امیدوار بود که اینباره به کلکسیون نظامی سپاه، شکار و انهدام زیردریایی نیز اضافه شود.
4️⃣: چند ماه قبل بود که سردار سلامی،خطاب به نخستوزیر رژیم صهیونیستی گفت: «شنا کردن در مدیترانه را تمرین کن چرا که به زودی هیچ راهی جز به دریا گریختن ندارید» به نظر می رسد که این وعده سردار سلامی امکان زودتر محقق شدن نیز پیدا کرده است. با این تفاوت که نتانیاهو و دیگر سیاسیون احمق صهیونیستی آموزش شنا کردن را قبل از مدیترانه از خلیج فارس باید آغاز کنند. هرچند به نظر میرسد که بیش از شنا، نتانیاهو و دوستانش نیاز به آشنایی نجات غریق پیدا کنند.
@mahdi_jahantighi