⭕️ سایه روشن مجازی اغتشاشات
✔️ از حضور مجازی مردم ایران تا حضور میدانی آنها چقدر فاصله است؟!
✍️ شاید در این روزها گفتن این مطلب که جامعه ایران برخلاف نظر، پیش بینی و تحیقات بسیاری از کارشناسان رسانه و فضای مجازی به یک پیروزی تاریخی در جنگ رسانهای رسیده، کمی سخت باشد ولی واقعیتی است که در صحنه میدان اتفاق افتاده است.
1️⃣ در حوادث اخیر بالاترین سطح جنگ رسانهای با تلفیق احساسات، پیشداوریهای قبلی القا شده درباره گشت ارشاد، آدرس اولیه غلط برخی خواص، نقش کاتالیزروی برخی سلبریتیها و نقش محوری تولید و وایرال میلیونها ویدیوهای کوچک چند ثانیهای به خوبی نمایان است. البته سلبریتیها و خواص سیاسی در مراحل اولیه نقش محرک و کاتالیزور داشتند و از آن به بعد رسانه اصلیترین نقش را داشته و در ادامه نیز نقش آن بیشتر از همه عوامل دیگر است. بگونهای که میتوان گفت اساس این حوادث بر مرکزیت رسانه قرار گرفته و دیگر عوامل نقش کمککننده دارند.
2️⃣ حوادث اخیر بهانه ظاهری آن بر جدیترین چالش فرهنگی سالهای اخیر یعنی حجاب بنا شده است. موضوع چالش برانگیزی که نحوه مواجه، حراست، تبلیغ، تعریف و حتی چگونگی شکل عرفی آن بیش از بسیاری از قوانین اجتماعی اسلام در جامعه مورد بحث و اختلاف نظر شده است. به این مساله چالش شیوه اجرای گشت ارشاد که نظر اکثریت قالبی درباره آن نه در جامعه بلکه حتی در میان مذهبیها نیز وجود ندارد، باید اضافه کرد.
3️⃣ یکی از مهمترین ویژگیهای اغتشاشات اخیر نقش دهه هشتادی ها در آن بود. این نقش البته به معنای پیشران، هسته شکلدهنده یا پشت صحنه نیست بلکه به این معناست که حضور جوانان کم سن و سال هیجانی و حتی دارای ذهینت بسیار منفی به بخشی اعتقادات دینی در آن برجسته و پررنگ هست. یعنی شما با قشری روبه رو هستید که تربیتش، اخلاقش و کنش اجتماعی و سیاسی و حتی مذهبیاش در فضای مجازی غیر عرف ایرانی شکل گرفته و انگار در مراکز حقیقی آموزشی و فرهنگی جامعه بسیار بسیار کم حضور داشته است.
4️⃣ نقش مخرب برخی خواص و تعدادی از فعالین رسانهای در دامن زدن و تکمیل پازل شبهه آفرینی و زمینهسازی اعتراض غیر معقول و همچنین خود ابعاد شخصیتی مهسا امینی اعم از زن بودن، کرد بودن، شهرستانی بودن،اهل سنت بودن سبب خاص شدن سوژه وفات او و پیچیدهتر شدن حوادث و سخت شدن مدیریت افکار عمومی شد.
🔸حال تعریف حوادث اخیر چگونه می شود؟ حوادث اخیر مثل 88 یک اقدام دسته جمعی که مشروعیت سیاسی را هدف قرار داد، نبود. مثل آشوبهای 98 نیز که دال مرکزی آن معیشت بود، نیست، بلکه اینبار پوستهای به ظاهر فرهنگی و رسانهای و عملکردی کاملا آشوب طلبانه و براندازانه داشت و البته از رسوب ظرفیت تمامی فتنههای گذشته نیز بهره برد.
🔸با این وجود وقتی حجم انبوه استفاده و تاثیر افکار عمومی در ایران از اینستاگرام و خواص در توییتر را در سالهای اخیر ملاحظه میکنیم، این سوال پیش میآید که مردم ایران چگونه از یک جنگ رسانهای با این عظمت و ابعاد غیر رسانهای گفته شده، بیرون آمدند؟! و حتی در همان روزهای اول واکنش دقیق نشان دادند و زمان زیادی میان فاصله گذاری اکثریت مردم با اقلیت بسیار کوچک اغتشاشگر طی نشد.
🔸بنابراین اگر همه مولفههای بالا یکجا در نظر بگیریم و عملکرد مردم را متناسب با آن مورد ارزیابی قرار میدهیم، نمره واقعی بصیرت و حتی سواد رسانهای مردم ایران معلوم می شود.
👈 اما میتوان دلایلی زیر را هم در این پیروزی بزرگ بصیرتی موثر دانست:
1️⃣ مردم در این سالها فتنههای متعددی را پشت سر گذاشتهاند، عملکرد جمهوری اسلامی را هم دیدهاند و مهمتر از همه اقدامات دشمن را هم در این بزنگاهها تجربه کردهاند و البته نباید منکر بود که سطح سواد رسانه جامعه ایران قطعا نسبت به گذشته رشد داشته که توانست از این فتنه رسانهای عبور کند ولو اینکه با نقاط مطلوب عملکرد رسانهای بخشهای زیادی از افکار عمومی فاصله نگرانکننده داشته باشد.
2️⃣ اما تاثیر جامعه ایران از فضای مجازی را در بدترین و بدبینانهترین وضعیت ممکن در حوادث اخیر فرض کنیم، به این معنا که مثلا قتل را به جای مرگ طبیعی مهسا باور کرده، نیروی انتظامی را نیروی سرکوبگر درک کرده و حتی فهمش از باطن حوادث موضوع ظاهری مبارزه برای انتخاب نحوه پوشش و حجاب بوده باشد، با وجود همه این فرضیهها، بازهم اکثریت قاطع جامعه در کف میدان عاقلانه با موضوع برخورد کرده است. آنهم با این همه تولید نفرت و تحریک احساسات کاذبی که دشمن علیه نیروی انتظامی و حاکمیت در فضای مجازی شکل دادند. با وجود موارد گفته شده، بازهم جامعه امنیت میخواهد و بی نظمی نمی خواهد، ضمن اینکه در همین فضا نیز از کلیت حاکمیت و جمهوری اسلامی نمیخواهد عبور کند. این بدترین حالت ممکن بود که گفته شد، پس بازهم میتوانیم بگوییم جامعه ایران بر یکی از بزرگترین جنگهای رسانه ای و شناختی سالهای اخیر در جهان و ایضا در همین فضای ول مجازی کشور، پیروز شده است.
🔸🔸پی نوشت: بخش قابل توجهی از جامعه ایران ممکن است در فضای مجازی عملکرد مطلوبی نداشته باشند ولی بسیاری از همانها در کف میدان متفاوت عمل کردند. این نکته مهمی است که بین عملکرد کاذب مجازی و میدانی مردم فاصله زیادی وجود دارد و قبل از آنکه دشمن با فریبکاری مجاز کاذب را به واقعیت تبدیل کند باید فکر چاره بود.
*مهدی جهان تیغی
ایتا:
http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5
⭕️ چرا کار فرهنگی به تنهایی در حوادث پس از وفات مهسا امینی کفایت نمیکند؟! چرا نباید از کار امنیتی و قضایی در این نوع حوادث غفلت کرد؟!
✍ رهبر انقلاب در دیدار با اعضای دوره جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام فرمودند: اینکه برخی میگویند فضا را امنیتی نکنید بله ما هم موافق هستیم و تا آنجایی که ممکن است فضا نباید امنیتی شود اما کار فرهنگی جای خود و کار قضایی و امنیتی هم در جای خود.
👈 در اینباره بیشتر بخوانید:
1⃣ حوادث پسا وفات مهسا امینی نشان میدهد که اینبار دشمن نه تنها بسیار گسترده و آشکارتر بلکه با روشهای امنیتی و اطلاعاتی پیچیدهتری نیز وارد عملیات شده است. حجم هماهنگیها و لایههای مختلف سازماندهی شده از رسانه تا کف خیابان نشان میدهد که نمیتوان از این سازمان شکل گرفته به راحتی گذشت. بدین معنا که این سازمان و ساختار شکل گرفته بر اساس طراحیهای امنیتی و اطلاعاتی صورت گرفته و همچنین خطر آفرینی آن برای امنیت کشور به اتمام نرسیده و برای مقابله و از بین بردن آن راهی جز اقدام امنیتی و اطلاعاتی نیست. اساسا برای کور شدن چشم فتنهانگیزان و عوامل پشت صحنه راهی جز کار امنیتی نیست. باید در نظر گرفت که کار فرهنگی مربوط به محیط داخلی است و علاوه بر همه اقشار جامعه شامل بخشی از جمعیت فریب خورده، نوجوانان هیجانی شده و جوانان دچار خطا و اشتباه قابل تخفیف و اغماض نیز هست ولی مواجه کامل با این حوادث علاوه بر کار فرهنگی، خنثی سازی اقدامات دشمن و عوامل آن از طریق کار اطلاعاتی و امنیتی است.
2⃣ در این نوع چالشهای فراگیر امنیتی و اجتماعی متاسفانه عدهای با ژست روشنفکری چنان جنبه کار فرهنگی در افکار عمومی را برجسته و علل بوجود آمدن حوادث را فقط به این موضوع و حل مسأله را هم تنها به آن ربط میدهند که نقش آفرینی دشمن در افکار عمومی کمرنگ میشود و حتی تقصیر کل ماجرا را به داخل برمیگردانند. بالتبع پس از چنین خطاها و آدرسهای غلط مطالبه طبیعی و عاقلانه تنبیه عوامل دشمن توسط قوه قضاییه نه تنها در میان بخشی از مردم کاهش پیدا میکند بلکه برخی احکام صادر شده برای تنبیه کوچک برخی عوامل دشمن که حتی متناسب با بزرگی جرم آنها هم نیست، به راحتی در بخشی از افکار عمومی دچار خدشه و شبهه میشود. ضمن اینکه اقدام قضایی یک جنبهاش اجتماعی و فرهنگی است، یعنی تنبیه افراد به منظور غفلتزدایی به خصوص از قشر جوان جامعه هم است که عاقبت و تباه شدن افرادی که عامل یا همسو با دشمن شدهاند را مشاهده کرده و عبرت بگیرد.
3⃣ تجربه فتنههای گذشته و حوادث مشابه نشان میدهد که غفلت و یا کوتاهی از تکمیل کامل پروسه و همه جانبه کار امنیتی و قضایی و یا عدم استمرار و جدیت در آنها سبب شده که در برخی حوادث جدید گاهی از همان غفلتها آرامش کشور ضربه بخورد.
*مهدی جهان تیغی
ایتا:
http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5
⭕️ به جای انکار، واقعیت تلخ «بیلبورد زنان سرزمین من» را بپذیریم!
✔️ درباره حاشیه یک کار فرهنگی کف خیابانی
✍ بیلبورد زنان سرزمین من که در میدان ولیعصر نصب و بعد از حواشی ایجاد شده با پاک شدن تمام تصاویر زنان دوباره نصب شد، باطنی از ذهنیت بسیاری از فعالین فرهنگی و رسانهای و تصمیم گیران است.
🔸 صرفا برای طراحان و مجریان این بیلبورد نباید خرده گرفت و اگر کمی منصفانه به این تابلو نگاه کنیم، بسیاری از امثال من و شما نیز در چنین پازل ذهنی گرفتار هستیم و یا حداقل به افکار عمومی که میرسیم، خلاف حتی اعتقاد علمی و سواد هنری مان شبیه این بیلبورد را به عموم مردم عرضه میکنیم.
🔸 تعریف ما از مفاخر و مشاهیر سلبریتی زده شده و همین تصور سلبریتی زده را به مردم القا کردیم و به آنها هم ظلم کردهایم. بدتر آنکه در میان سلبریتیها و به خصوص هنرمندان، بازیگران را بیشتر از بقیه سهم دادهایم. دوباره به تعداد تصویر بازیگران زن در بیلبورد خبرساز نگاه کنیم، حتی میانگین کمی آنها هم بیشتر از بقیه اقشار زنان افتخار آفرین هست. در حالیکه همین الان ما زنانی داریم که در حوزه صنایع دستی در جهان بینظیر هستند و رتبههای واقعی هنری جهانی دارند و مثل برخی بازیگران سیاسی به آنها جایزه داده نشده است. سهم این هنرمندان واقعی از این تابلو کجاست؟
🔸 کشورهای غربی در برجسته سازی مفاخر خود از ابتدا سخت گیریهای دارند که ما کمتر از آن بهره مند هستیم. این سخت گیریها از ارزیابی پایبندی افراد به وطن و اصول فرهنگی تمدن غربی تا ارزیابی سخت گیرانه تخصصی در همان حوزه مورد فعالیت فرد را شامل میشود. آنها بیشتر سلبریتیها و یا بازیگران خود را به عنوان مفاخر فرهنگی خود معرفی نمیکنند بلکه نهایتا به عنوان یک ابزار تبلیغاتی و نفوذ نرم در جوامع دیگر استفاده میکنند. ضمن اینکه اگر بازیگران خود را به عنوان مفاخر فرهنگی هم معرفی کنند، متناسب با سطح سخیف و ضعیف پایههای فرهنگی خودشان هست و فرهنگی در حال حاضر فاخرتر از این برای عرصه به جهان ندارند.
🔸 اما ما نیز در کشور خودمان در به کار بردن واژه هنرمند نیز ولخرجی کردهایم و با آن سبک برخورد کردهایم. برای برجسته ترین نقاشان، مجسمه سازان، طراحان فرش، معماران، خلق کنندگان صنایع دستی و... تنها به اساتید آنها هنرمند گفتهایم ولی به بازیگران که رسیدهایم، همهشان را هنرمند خطاب کردهایم. به این هم بسنده نکردهایم، هنر بازیگری را هم سخیف کردهایم، سینمای که چند بازیگر زن و مرد جوان هم شکل و هم قیافه در آن قرب بیشتری از بازیگران بزرگی داشته باشند که دهها نقش تاریخی و پیچیده اجتماعی و فرهنگی را بازی کرده، قطعا هنر بازیگری نیز در آن سیر نزولی داشته است. اساسا به سینمای که سیاستزدهترین چهرهها در آن بیشتر برجسته شدند، باید به رتبه هنری آن به دیده شک نگاه کرد. اگر جامعه ایران از دو قطبیهای کاذب سیاسی و فرهنگی کمی بیرون میآمد، میدیدیم که نمره مردم نیز به بسیاری از بازیگران تغییر میکرد. اگر ساختار فرهنگی و هنری غرب در تقابل فرهنگی با ایران نبود، حتما بسیاری از جوایزی که به بازیگران ایرانی داده شده را نمیدادند و اگر قرار بود هم جایزه بدهند چه بسا به بازیگران دیگری در ایران و به خاطر بازی موفق در نقش های به مراتب فاخرتر و هنرمندانهتر داده میشد.
🔸🔸امروز اگر جامعه هنری را به بازیگران تقلیل بدهیم حتما به تاریخ و عظمت هنر ایران هم ضربه زدهایم و بدتر از آن اگر در معرفی مفاخر عوامزده عمل کنیم حتما به تمدن ایران زمین ضربه زدهایم.
*مهدی جهان تیغی
ایتا:
http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5
⭕️ چرا آمریکا اینبار علنیتر از گذشته از اغتشاشگران حمایت میکند؟!
✔️ تغییر راهبرد آمریکا درباره ضلع همکار داخلی؟!
✍ در روزهای اخیر حجم حمایت علنی دولت آمریکا از اغتشاشگران در مقایسه با گذشته کم سابقه بوده است. رئیس جمهور، معاون اول، مشاور امنیت ملی و وزیر امور خارجه چهار مقام ارشد دولت آمریکا هستند که نه تنها اعلام حمایت علنی بلکه با نمایندگان اغتشاشگران دیدار کرده و به صورت رسمی اعلام کردهاند که به دنبال گسترش کمک ها به اغتشاشگران هستند. حتی باراک اوباما نیز به صحنه آمده و گفته اشتباه کرده که از عوامل فتنه ۸۸ حمایت علنی نداشته است.
در اینباره بیشتر بخوانید:
1⃣ بیش از همه خود آمریکاییها به عنوان طراحان حوادث کاملا ضد امنیتی و از پیش تمرین شده روزهای اخیر به خوبی میدانند که آنچه از او به عنوان اعتراضات سراسری در ایران یاد میکنند واقعیت فیک داشته و عملا به هیچ نقطه قابل عرضی ختم نمیشود. بنابراین چرا حمایت علنی می کنند؟! دموکراتها به زودی وارد انتخابات کنگره میشوند درحالیکه مقابل ایران و موضوع برجام نتوانستهاند امتیازی کسب کنند و ترامپ هم با حمایت علنی از اغتشاشگران در افکار عمومی داخل آمریکا، خودش وجمهوریخواهان را بیشتر از دموکراتها قاطعتر در برابر حکومت ایران نشان داده است. طبیعی است که دولت بایدن با این اوضاع و احوال با بازی نمایشی حمایت از اغتشاشگران به دنبال کار تبلیغاتی در داخل آمریکا برای انتخابات کنگره هست.ضمن اینکه به دنبال روحیه دادن به اغتشاشگران برای ادامه کار و خلق فرصتهای جدید برای طراحی وعملیاتهای ضد امنیتی و سیاسی جدید هستند و همچنین نیمبند امیدی به این دارند که با استفاده از موضوع اغتشاشگران و بالا بردن فشار سیاسی و تحریم، امتیازاتی از ایران در احیای مجدد برجام کسب کنند.
2⃣ اما بخشی از تغییر محاسبات در آمریکا مبنی بر حمایت علنی از اغتشاشگران در ایران به ناکارآمدی اپوزسیون خارج نشین و شکست آنها در تقابل نیابتی با جمهوری اسلامی است. وقتی گروههای نیابتی در جذب حداقلی مردم ایران شکست خورده اند، دولت آمریکا چارهای جز حضور علنیتر ندارد.
3⃣ اما یک فرضیه جدید که برخی شواهد نیز آن را تایید میکند این است که آمریکا برخی از گروههای همکار در ایران را میخواهد تحت فشار قرار بدهد که به جای روابط پنهانی، ارتباط خود را با دولت آمریکا علنی کنند. باراک اوباما در اظهار نظر اخیر خود و برخی دیگر مسوولان و اتاق فکرهای آمریکایی قبل از این نیز گفته بودند که خود مخالفین - بخوانید برخی سران فتنه، چهرههای معلوم الحال اصلاحات و شبکه سازماندهی شده غربگرایان داخلی- مخالف علنی کردن ارتباط با آمریکا هستند، چون سبب تولید فشار سنگین اجتماعی و سیاسی در داخل ایران علیه آنها میشود. اما به نظر میرسد که دولتمردان آمریکا دیگر نمیخواهند صبر کنند و ادامه سیاست حمایت و روابط پشت پرده را غلط میدانند. آمریکاییها شاید میخواهند آرام آرام به صورت لایه به لایه ابعاد این روابط و حمایت را علنیتر کنند و قبح وابسته بودن و در ارتباط بودن را در داخل ایران بشکنند. اینکه آمریکا در داخل ایران گروههای مخالف در داخل جمهوری اسلامی داشته باشند که به صورت رسمی و علنی ارتباط با آمریکا را پذیرفتهاند، امتیاز خوبی برای روزها و طرحهای آینده است. اما یک سوال مهم؛ آیا گروههای و جریانات سیاسی فعال داخلی که دشمنی با جمهوری اسلامی را کمتر علنی کردند، چنین آمادگی دارند؟ اظهارات ساختارشکن برخی چهرههای سیاسی در این روزها و ماههای گذشته شاید نشانهای برای آماده کردن دیگر هم حزبیها و هم جناحیها بوده باشد.
🔸🔸 پی نوشت: هر روز که میگذرد سیاست لزوم مرزبندی با دشمن اهمیتش برای امنیت ملی ایران بیشتر معلوم می شود
*مهدی جهان تیغی
ایتا:
http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5