eitaa logo
مهدی جهان‌تیغی
1.2هزار دنبال‌کننده
274 عکس
30 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ حماقت عجیب اپوزیسیون در جام جهانی به نفع جمهوری اسلامی ✔️ نگاهی به خدمات دوره‌ای اپوزیسیون به جبهه انقلاب! ✍️ ابراز رفتارها و سیاست‌های احمقانه از اپوزیسیون جمهوری اسلامی موضوع تازه‌ای نیست ولی آنها در جام جهانی احمق‌تر از همیشه رفتار کردند. 1️⃣ اپوزیسیون جمهوری اسلامی در سالهای گذشته یکی از اصلی‌ترین محورهای سیاست ورزی و رسانه‌ای خود را زیرسوال بردن قدرت نظامی ایران با تمرکز بر تخریب دستاوردهای بزرگ موشکی قرار داد. اما موشک‌ها در این سالها آنقدر اقتدارآفرینی و افتخار‌آفرینی برای ملت کردند و به تعداد قابل توجه تهدیدهای جنگی ملموس از سر کشور رفع کردند که عملا اپوزیسیون با ایستادن در مقابل موشک‌های ایران، اقتدارخواهی را به نام جریان انقلاب سند زدند و این گزاره را در افکار عمومی تثبیت کردند که اگر قرار باشد ایران قدرت نظامی بماند و بیش از اینی که است ابرقدرت نظامی شود، فقط آدم‌های از جنس انقلابی و ارزشی می‌توانند این هدف را محقق کنند و اپوزیسیون نه تنها توانای این کار را ندارد بلکه اساسا اعتقادی به اقتدار و قدرت نظامی در وجودشان یافت نمی‌شود. 2️⃣ در قضایای مثل برجام نیز اپوزیسیون با ارائه تصویر کاملا ذلیل و گداگونه از خود در برابر آمریکا و غرب، عملا عزت طلبی را به نام جریان انقلاب سند زد. آنها آنقدر در روزگار برجام نقش فروشنده به خود گرفتند که بخش زیادی از مردم را به این نتیجه رساندند که این گروه حاضر است تمام ایران را بفروشد تا رضایتی را بر چهره کشورهای مثل آمریکا بنشانند. 3️⃣ اپوزیسیون همچنین در حمایت از قاتلان، اشرار، تجزیه طلبان، تروریست ها و اقدامات خشونت طلب و نقش آفرینی در همه اغتشاشات سالهای گذشته و به خصوص حوادث اخیر آنقدر افراط کردند که اینک برای اکثریت مردم این گزاره تثبیت شده که نه تنها اپوزسیون جمهوری اسلامی نسبتی با امنیت و آرامش جامعه ندارند بلکه در پسا جمهوری اسلامی چیزی جز کشتار و ناامنی در انتظار ایران نخواهد بود و این نوع اپوزیسیون بر فرض محال بعد از رسیدن به قدرت سیاسی، خونین ترین اتفاقات ضدامنیتی را رقم خواهد زد. ماحصل این رفتار هم این شده که اکثریت مردم هم امنیت را از جریان انقلاب مطالبه می کنند و هم جریان انقلاب را مدافع اصلی امنیت کشور و با صلاحیت ترین جریان در برقراری امنیت می‌دانند. 4️⃣ اپوزیسیون جمهوری اسلامی همچنین در آشکارسازی وابستگی و مزدوری برای آمریکا و اروپا آنقدر افراط کرد که اینک وابستگی و مزدوری برای افرادی مثل بن سلمان را نیز در کارنامه خود می‌بیند. اینک به تعداد گروه‌های موجود در اپوزیسیون، ارباب خارجی نیز وجود دارد و اولین اثر آن این است که افکار عمومی موضوعی مثل استقلال خواهی را از این جریان اساسا نمی‌تواند انتظار داشته باشد. در عوض جریان انقلابی و ارزشی در این چهل و سه سال به صورت مداوم استقلال خواهی در همه ابعاد از نظامی تا فرهنگی و اقتصادی و سیاسی فریاد زده و بر آن به عنوان یک اصل غیرقابل عقب نشینی تاکید کرده است. 5️⃣ در تمام موارد بالا اپوزیسیون با فریب کاری و با زدن روکش سیاسی و رسانه‌ای به موارد گفته شده، تلاش زیادی کرده بود که صحنه تقابل و ماهیت واقعی عملکردشان در افکار عمومی به راحتی عیان نشود. اما درحواث اخیر اپوزیسیون جمهوری اسلامی خواسته یا ناخواسته دست به یک حماقت عجیب زد. مهمترین ویژگی این حماقت آن بود که فراتر از جنگ سیاسی در یک عرصه اجتماعی خود را به جنگ و نبرد با جمهوری اسلامی وارد کرد. در حوادث پس از وفات مهسا امینی، اپوزیسیون با حماقتی تاریخی با افراط گری، عملا ناموس پرستی و غیرت ورزی را که دو موضوع عمیقا اجتماعی و عرفی شده و فرهنگی و اعتقادی در جامعه ایران هست را به صورت کامل به جبهه مقابل خود واگذار کرد. عجیب تر آن بود که نه تنها زنانشان عریان شدند و اوج بی حیایی از خود را نشان دادند بلکه مردانشان هم رسما گفتند به بی‌ناموس بودن افتخار می‌کنند! نتیجه نیز آن شد که نه تنها مردان غیرتمند جامعه ایرانی را از دست دادند بلکه حوزه زنان را که تا این سالها با فریب جز مزیت‌های خود تبلیغ می‌کردند، عملا سخیف و سبک کردند و معلوم شد که انتهای نگاه اینان به زنان چقدر حیوانی و ذلیلانه و لذت‌جویانه است.
6️⃣ با شروع برخی مسابقات بین المللی ورزشی و به خصوص جام جهانی فوتبال، اپوزیسیون اینبار با حماقت بیشتری به جنگ اجتماعی‌تر با جمهوری اسلامی با محوریت حمله و اعلام جنگ علیه پرجم ملی و وطن پرستی آمد. در جام جهانی فوتبال اما آنها تماشاگر عملکرد غیرتمندانه مشترک تیم ملی فوتبال و مردم ایران در ابراز شادی و غم برای نتایج مسابقات فوتبال شدند و احترام به سرود و پرچم ملی و تعصب در وطن پرستی در جامعه ایران پررونق شد و نتیجه هم اینک این شده که اپوزیسیون عمیق‌تر از هر زمانی تعصب و افتخار به پرچم ملی و وطن پرستی را در سینی طلا تقدیم جمهوری اسلامی و جریان انقلابی و عموم مردم ایران کرده است.عجیب تر هم این است که با این نوع رفتار و مواضع، اپوزیسیون عملا خود را بعد از این حتی از بهره برداری و فرصت سوءاستفاده از موفقیت‌ها و افتخارآفرینی‌های آینده ورزشکاران ایران به نوعی محروم کرده و همه را به انحصار جمهوری اسلامی درآورده است. 7️⃣ خلاصه آنکه اپوزیسیونی که اقتدارخواهی، امنیت‌خواهی، استقلال‌طلبی، عزت‌طلبی، ناموس‌خواهی، غیرت‌خواهی و وطن‌پرستی را دو دستی به جبهه مقابل خودش تقدیم کرده با فاصله یکی از احمق‌ترین و ضعیف‌ترین اپوزیسیون موجود فعلی در جهان است. *مهدی جهان تیغی ایتا: http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5
⭕️ وقتی بخشی از فرمول جدید کمک به جمهوری اسلامی در التهابات دانشگاه شریف تولید می‌شود! ✍️ دیروز شهردار تهران در حالی به دانشگاه شریف رفت که در هفته‌های گذشته در میان دانشگاه‌های پایتخت بیشتر خبرساز شده بود. خبرسازی شریف البته همانند گذشته برای کسب موفقیت‌های علمی دانشجویان و یا اساتیدش نبود بلکه برگزاری چند تجمع با شعارهای رکیک، محور این جریان‌سازی خبری بود! با این وجود برخی جریانات و عوامل خارج از محیط دانشگاه با سواستفاده از اعتراضات و اغتشاشات اخیر، توانستند فضای سیاسی و فرهنگی دانشگاه شریف را رادیکال و ملتهب کنند. شاید به همین دلیل رفتن به این دانشگاه به صورت خواسته یا ناخواسته مقصد خیلی از مسئولین به مناسبت روز دانشجو نشد. 🔸این موضوع البته از دو طرف قابل تامل است، یعنی از یکسو یک اقلیت سیاست زده و افراطی کار یک دانشگاه را به نقطه‌ای می‌رسانند که برخی مسئولین محافظه‌کار که باید در این روزها پاسخگو عملکرد خودشان باشند، عطای حضور در این دانشگاه را به لقایش ببخشند و از سوی دیگر اکثریت دانشجویان از فرصت پاسخگو کردن مدیران ارشد و بیان حرف‌ها و مطالباتشان از مسئولین کشوری باز بمانند. 🔸با این وجود گزینه انتخابی شهردار تهران برای روز دانشجو، دانشگاه شریف بود. رفتن زاکانی به دانشگاه شریف شاید بخش عمده‌ای از آن به سوابق سیاسی و کاری و روحیات شخصی‌اش بر می‌گردد. زاکانی خودش عضو هیات علمی دانشگاه است، سالها فعال دانشجویی بوده، مسئول یکی از مهمترین تشکل‌های دانشجویی یعنی بسیج دانشجویی هم بوده است، اهل برگزاری و حضور در مناظرات سیاسی و شاید از همه مهمتر اینکه در تمام این سالها خودش بخش مهمی از جریان مطالبه‌گری در سطح کشور بوده است. آدمی از این جنس سوابق هم گزینه مناسبی برای رفتن به دانشگاه ملتهب شده‌ای مثل شریف بود و هم گزینه‌ای بود که توانایی رفتن به این دانشگاه را داشت. 🔸اما زاکانی اینبار در شرایطی به مراسم روز دانشجو رفت که بیش از یکسال از دوران مسئولیتش در شهرداری تهران می‌گذرد و در کنار سوابق مطالبه‌گری خود اینک در جایگاه یک مسئول اجرایی باید پاسخگو به دانشجویان درباره عملکردش می‌بود. زاکانی هم در دانشگاه شریف از عملکردش در شهرداری گفت، او از تلاشش برای خانه‌دارشدن اساتید دانشگاه‌های تهران تا کمک به ساخت 180 هزار واحد مسکن برای عموم مردم تهران سخن گفت. از بازگشت میلیاردها تومان به مردم و تلاش برای ساخت کامل مترو تهران در شش سال، رساندن اتوبوس‌های پایتخت به پنج هزار عدد در سالهای پیش رو، برنامه بزرگ برای پسماند شهر، تحقق کامل بودجه، کمک به جهش علم و فناوری و نهایتا از برنامه‌های شهرداری برای ارزان کردن پایتخت سخن گفت. بیان این اقدامات و خدمات که برخی از آنها هم در نوع خود رکورد محسوب می‌شود و هم برخی از موارد آن فراتر از وظایف معمول شهرداری در پایتخت بوده، البته مانع از بیان اظهارات صریح او در دفاع از انقلاب و تخطئه جریان آشوب و اغتشاش در دانشگاه شریف نشد. 🔸این روزها جمهوری اسلامی به مدیرانی بیشتر نیاز دارد که از یک طرف باید صراحت در دفاع از انقلاب و مواضع شفاف در برابر مخالفان داخلی و خارجی آن داشته باشند و از طرف دیگر باید خدمت کارآمد به مردم را هم بلد باشند. امروز سطح و نوع تقابل با دنیای غرب در جمهوری اسلامی به نقاطی رسیده که فقط مدیران که این دو ویژگی را تواما داشته باشند، می توانند به معنای واقعی برای مردم و آینده کشور و انقلاب موثر و مفید باشند.خلاصه مطلب آنکه مدیر تکنوکرات سکولار و مدیر انقلابی ناکارآمد هر دوتا گزینه مناسبی برای ایران قوی نیستند و در شرایط فعلی کشور بیش از گذشته نامفیدند!
🔸دو معیار صراحت در انقلابی‌گری و کارآمدی در خدمتگذاری به مردم به نظر می‌رسد برای جریان دانشجویی و جامعه دانشگاهی نیز می‌تواند محور اصلی باشد. در جبهه انقلاب البته تاکید بر این دو محور باید بیشتر از قبل باشد، زیرا فرمول تولید مقبولیت بیشتر و کسب رضایت مردم و نخبگان جامعه و بازسازی سرمایه اجتماعی انقلاب از نحوه مواجه با این دو معیار و کارنامه‌ای است که برای این دو موضوع از خود باقی می‌گذاریم، خواهد بود. به همین دلیل باید جبهه انقلاب و مسئولین جمهوری اسلامی اتفاقا هم برای گفتن کارنامه خود در اینباره و غیریت سازی خود با دیگران و هم برای در معرض قضاوت قرار دادن خود و به دست آوردن ارزیابی برای دو موضوع گفته شده، اصرار به رفتن به جوامع دانشگاهی و مخصوصا دانشگاه‌های مانند شریف داشته باشند. تجربه سالهای گذشته نیز نشان داده در دل همین به ظاهر التهابات دانشگاه‌ها است که اتفاقا گفتمان برتر انقلابی و فرمول واقعی و معیارهای متناسب با شرایط فعلی برای کمک به جمهوری اسلامی تولید می‌شود. همچنانکه هر زمان دانشگاه‌ها به ظاهر سیاسی‌تر و ملتهب‌تر بودند، نه تنها تربیت کادر موثر برای جبهه انقلاب و جمهوری اسلامی موفق‌تر و بادوام‌تر بوده بلکه خروجی این تنش‌ها منجر به دست یافتن راهکارهای بهتر برای حل مشکلات کشور شده است . *مهدی جهان تیغی ایتا: http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5
⭕️ دلیل اصلی و تاریخ صدور فرمان ترور مولوی عبدالواحد ریگی ✔️ پشت پرده مهم سیاسی و امنیتی ترور یک عالم اهل سنت بلوچ * یادداشت هفتم ✍️ شهادت مولوی عبدالواحد‌ریگی از علمای قدیمی اهل سنت سیستان و بلوچستان که به اعتدال و وحدت خواهی در این منطقه شهره بود از جهاتی بسیار مهم و سرنخ باطن ضدامنیتی تحولات هفته‌های اخیر جنوب شرق است. 1️⃣ با شروع اغتشاشات در زاهدان، تهدید و ارعاب علما و نخبگان معتدل اهل سنت از طریق برخی عناصر معلوم الحال تندرو مذهبی در داخل و یک جریان سیاسی تجزیه طلب بلوچ خارج از ایران کلید خورد. هدف برخی از آنها هم این بود که هر کسی به دنبال حل مساله زاهدان غیر از طریق و خارج از هدف گذاری‌های سیاسی که مولوی عبدالحمید و اطرافیان او دنبال می‌کند، باشد باید به نوعی مورد تخریب قرار گرفته و منزوی شود. در خارج از ایران البته تهدید به قتل و ترور آشکارتر صورت گرفت. 2️⃣ اما موضوع به این سادگی هم نیست. شواهدی وجود دارد که یکی از طراحی‌های ویژه ضد‌امنیتی و سیاسی پس از حوادث 8 مهرماه زاهدان، حذف و منزوی کردن جریان اهل سنت انقلابی و وفادارن قوم بلوچ از معادلات مذهبی و سیاسی در سیستان و بلوچستان بوده است. ضلع داخلی گفته شده با ضلع خارجی تجزیه طلب خارج نشین در اینباره منافع مشترک درهم تنیده‌ای دارد و به همین دلیل خواسته یا ناخواسته همکاری‌ها و همفرایی‌های زیادی صورت می‌دهند. دلیل اصلی اصرار بر حذف جریان انقلابی قوم بلوچ و اهل سنت جنوب شرق نیز مانع بزرگی است که این جریان در برابر افراط‌گرایی مذهبی و سیاسی و واگرایی قوم بلوچ و اهل سنت از جمهوری اسلامی ایجاد کرده است. 3️⃣ اما قضیه ترور مولوی عبدالواحد ریگی اتفاقی ویژه‌تر است. پس از اعزام حجت الاسلام علی اکبری به عنوان نماینده رهبر معظم انقلاب به سیستان و بلوچستان برای دلجویی و شنیدن نظرات و پیشنهادات گروه های مختلف مذهبی، اجتماعی و سیاسی این استان درباره حوادث زاهدان، جریان ضدانقلاب دچار یک انفعال شدید شد و احساس کرد که همه طراحی‌های آنها در حال فروپاشی است. مولوی عبدالواحد ریگی یکی از چهره‌های بود که در آن سفر خط شکنی‌های را علیه جریان ضدانقلاب و گروه‌های تندرو مذهبی انجام داد. انتشار اظهارات انقلابی او در دفاع از وحدت شیعه و سنی، امنیت کشور و انقلاب اسلامی در دیدار با حجت الاسلام علی اکبری بر سوءاستفادکنندگان داخلی و خارجی از حوادث زاهدان بسیار سخت تمام شد. دستور ترور مولوی عبدالواحد ریگی همان روز یعنی 23 آبان 1401 پس از دیدار با نماینده رهبری در زاهدان، توسط جریان‌های تجزیه طلب بلوچ خارج نشین به صورت رسمی و علنی صادر شد و از عوامل تکفیری و تحریک‌شده داخلی خواسته شد که این ماموریت را به سرانجام برسانند. موضوعی که البته برای مولوی عبدالواحد ریگی پوشیده نبود و خودش نیز مدت‌ها بود که انتظار چنین تروری را داشت و با این حال تا آخرین لحظه حاضر به عقب نشینی نشد. 4️⃣ شناسایی و سرنخ شهادت مولوی عبدالواحد ریگی برای پی‌بردن به واقعیت پشت پرده تحولات چند هفته اخیر جنوب شرق بسیار با اهمیت و یک نقطه عطف محسوب می‌شود. ترور او از همین الان بزرگترین نشانه است که تحولات چند هفته گذشته زاهدان یک باطن ضدامنیتی مهم دارد و بسیاری از هیاهوهای سیاسی ولو با ادعای خیرخواهی یا از این باطن خطرناک سرچمشه می‌گیرد یا چنین باطن ضدامنیتی را خواسته یا ناخواسته در حال تقویت و توسعه دادن است. ادامه دارد... *مهدی جهان تیغی ایتا: http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5
⭕️ جهاد تبیین موثر از دانشگاه شریف تا اعدام‌ها ✍ نحوه جهاد تبیین در هر حادثه و زمانی با اقتضائات خاص خودش همراه می‌شود و متناسب با رویدادها، برنامه دشمن، ذهنیت افکار عمومی و جبهه خودی در سطح تاکتیک تغییراتی می‌کند. جهاد تبیین گرچه از یکسو تلاشی برای رفع شبهات و تنویر افکار عمومی بر پایه پاسخگویی علمی و منطقی است ولی از سوی دیگر سطحی از تبلیغ یا شگردهای رسانه، الزام به رعایت اقتضائات و شرایط افکار عمومی و در نظر گرفتن سلیقه‌های مختلف و... را نیز همراه خود دارد.استفاده از این ابزارها و رعایت ملاحظات نیز رویداد به رویداد متفاوت می‌شود. 🔸 به عنوان مثال موضوع اعدام‌های اخیر با نوع و میزان شبهاتی که مطرح شده نیازمند جهاد تبیین است. در موضوع اولین اعدام پس از اغتشاشات تبیین مساله محاربه از دیدگاه فقه، شرع و عقل موضوعیت پیدا کرد. در موضوع اعدام دوم، باوجودی که فرد قاتل دو نفر را با چاقو و بی‌رحمانه کشته و چهار نفر دیگر را نیز زخمی کرده ولی باز هم عده‌ای از سلبریتی‌ها با وقاحت از اعدام او انتقاد می‌کنند و برای افکار عمومی شبهه آفرینی و تردید سازی می‌کنند.‌خب طبیعی است که اینبار جهاد تبیین متفاوت از موضوع اول هست. در این جهاد تبیین جدید شما با پدیده حامیان قاتل رو به رو هستید و با جنگ رسانه‌ای مواجه هستید که روایتش از قاتل و خانواده قاتل شروع و ختم می‌کند و اساسا به مقتول و خانواده مقتول کاری ندارد. با پدیده هوشمندی رو به رو هستید که فریبکارانه در موضوع اعدام‌ها احساسات اشتباه و غلط را می‌خواهد بر احساسات درست و بر عقلانیت جامعه غالب کند. 🔸 اما گاه جهاد تبیین در یک موقعیت و مکان خاص نیازمند اقتضائات خود می‌شود. به عنوان نمونه در حوادث اخیر دانشگاه شریف با رفتارهای زشت و افراطی یک اقلیت معترض خیلی زود تبدیل به مکانی شد که اقتضائات خاصی برای جهاد تبیین به خود گرفت. 🔸 به اعتقاد نگارنده با حضور شهردار تهران به مناسبت روز دانشجو در این دانشگاه یکی از تجربه‌های موفق جهاد تبیین رقم خورد و‌ تحلیل چرایی این موفقیت به درک جهاد تبیین موثر کمک خواهد کرد. 1⃣ اولین اثر این جهاد تبیین در خارج از دانشگاه خود را نشان داد. آنجای که طیف بزرگی از چهره‌‌های اصلی اغتشاشات در داخل و خارج به صورت هماهنگ مجبور به واکنش منفعلانه و تخریب فرد جهادگری که برای تبیین به دانشگاه رفته بود شدند. در این میان ورود فوری رسانه های همچون ایران اینترنشال که عملیات رسانه ای خودش را در توییترش با عنوان خبر فوری از حضور شهردار تهران در دانشگاه شریف شروع کرد، و یا بی بی سی فارسی که به جای نقد محتوا مجبور شد بر روی حاشیه های سبک و سخیف تمرکز کند، نشانه‌های اثربخشی جهاد تبیینی بود که در دانشگاه شریف روز دانشجو شکل گرفت. 2⃣ معترضین در دانشگاه شریف احساس شکست کردند و در پاسخگویی مناسب به لکنت افتادند. اقلیت معترض در هفته‌های گذشته در دانشگاه شریف به هر دلیل و مصلحتی در مواقع هوچی‌گری، توهین و ابراز رفتارها و گفتارهای بی‌منطق پاسخ قاطع و محکم دریافت نکرده بودند. شریف به نقطه‌ای رسیده بود که ضمن رعایت قواعد گفتگوی علمی صمیمانه و آزاد اندیشی، برای دفاع از انقلاب باید گاهی صدا رساتر و شفاف‌تر از معمول می‌شد و قاطعیت و شفافیت در معرفی و هدف قرار دادن دشمن خارجی و تقبیح دنباله روی از آن با صراحت بیشتری بیان می‌شد. 3⃣ سومین دلیل موفقیت به ویژگی‌ها و کارنامه تبیین‌گر بر می‌گردد. زاکانی با بیش از دو دهه حضور در بالاترین سطح مطالبه‌گری و مبارزه با فساد اقتصادی و سیاسی برای اکثریت دانشجویان که دنبال مطالبه گری و مبارزه با فساد هستند، یک گوینده معتبر و مشروع و مقبول به حساب می‌آید. ضمن اینکه دکتر زاکانی در کنار مطالبه‌گری و مبارزه با فساد، در بیان عملکرد خود در شهرداری نیز دست پر بود و با بیان رکوردها و انجام وظایف فراتر از معمول مدیریت شهری برای حل مسایل اجتماعی، اقتصادی و معیشتی اثر بخشی کلامش را افزایش داد. خلاصه اینکه باید این روزها بیشتر کسانی به دانشگاه‌ها بروند که خود کارنامه مشخصی در مطالبه گری، اصلاح گری و کارآمدی داشته باشند. 4⃣ موضوع مهم دیگر این بود که در مراسم روز دانشجو دانشگاه شریف با جامعه مخاطب گزینشی برخورد نشد. امروز نیز جهاد تبیین موثر با بخشی کردن جامعه و عدم رو به رو شدن واقعی با سلایق مختلف و عدم گفتگو انتقادی و صریح با مخالفین موثر جبهه مقابل اتفاق نمی‌افتاد. ماحصل این مواجهه حقیقی، حتما منجر به تولید بصیرت و گفتمان برتر خواهد شد. *مهدی جهان تیغی ایتا: http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5
⭕️ نگاهی تحلیلی به جمعیت‌های تکراری در جمهوری اسلامی ✔️ تصویر استقبال مردم خراسان جنوبی از رئیسی چه نکته جدیدی برای امروز کشور دارد؟! ✍️ سفر رئیسی به خراسان جنوبی در قالب دور دوم سفرهای استانی حاوی تصاویری از حضور مردم در استقبال از رئیس جمهور محترم بود که نباید از کنار آن به راحتی گذشت. 1️⃣ شاید قبل از شروع بحث این نکته مورد پیشداوری قرار بگیرد که سفر رئیس جمهور به یک‌ استانی‌ همانند خراسان جنوبی که بخش‌های قابل توجهی از آن از مناطق محروم یا کمتر توسعه یافته کشور محسوب می‌شود و اکثریت مردم آن به صورت سنتی از مدافعان پایدار و پای کار انقلاب هستند و همواره در انتخابات‌ها نیز در بالاترین سطح مشارکت در کشور بوده‌اند و همچنین بنا به برخی دلایل اجتماعی و سیاسی به آیت الله رئیسی نیز علاقه مندی سنتی و قدیمی داشته و همچنان دولت فعلی را مطلوب و همراه خود می‌دانند و امیدوار به فعالیت‌ها و برنامه‌های او هستند؛ بنابراین تصاویر استقبال مردم خراسان جنوبی از رئیس جمهور چه نکته خاص قابل توجه و جدیدی و حتی مفیدی برای امروز کشور دارد؟! اما نکته دقیقا همینجاست؛ وقتی درباره ایران‌ و وضعیت او سخن می‌گوییم باید وجود چنین واقعیت‌هایی را دید که اتفاقا بسیار گستره قابل توجهی را هم شامل می‌شود. اشتباه بسیاری از محافل تحلیلگر در داخل و خارج از ایران ندیدن و چه بسا درک دقیق نداشتن از وجود چنین گستره‌های مردمی و اجتماعی است که در سرتاسر کشور پراکنده است و به نوعی تمام نقاط ایران را هم در بر می‌‌گیرد. حتی در کلان شهرهای بزرگ ایران نیز همین معادله به نوعی حاکم است و مناطق و محلات مهمی از این شهرها نیز با چنین واقعیت‌های جمعیتی و انسانی رو به رو هستند. این گستره بزرگ با هر تحلیلی وجود حقیقی دارد، گرچه رسانه شبانه روزی و ثابت ندارد، ولی در اجتماعات ایران اکثریت هست، زندگی میکند و اتفاقا در بزنگاه‌های کشور بیش از همه تاثیر گذار است. 2️⃣ اما در فضای مجازی این گستره بزرگ جمعیتی و اجتماعی عمدا تلاش می‌شود که در معادلات سیاسی و راهبردی کشور به حساب نیاید و یا کوچک نمایی یا معمولی به نظر برسد. بنابراین بیایید مجددا جنگ اخیر رسانه‌ای که در بالاترین سطح جهانی آن علیه ایران اجرا شد را با هم بنگریم. اکثریت تصاویر پخش شده در جنگ رسانه‌ای اخیر در یک قاب بسته از برخی میادین، خیابان‌ها و امکان خاص و‌ محدود به عمده کلان شهرها و اندکی از این تصاویر هم متعلق به برخی از شهرهای کوچک است که آنجا هم بیشتر حادثه و یا رویداد چالش برانگیزی اتفاق افتاده و در غیر اینصورت خبری از اعتراضات چشمگیر در آن شهرها نبوده است. در تمام طول این نزدیک به سه ماه جنگ بزرگ رسانه‌ای علیه ایران چند خبر و تصویر از شهر زابل در سیستان و بلوچستان یا از شهر نهبندان در خراسان جنوبی دیدید؟ یا مشابه این شهرها در شرق، غرب، شمال، جنوب، مرکز ایران در حال اعتراض، مشابه آنچه چهارراه ولیعصر یا شهرک اکباتان در تهران اتفاق افتاد، مشاهده کردید؟! هیچ و تقریبا زیر صفر! نه تنها به لحاظ کمی و عددی بلکه به صورت کیفی نیز فاصله آنقدر بزرگ است که تصور اعتراضات مشابه را سخت می‌کند. 3️⃣ اما قبل شروع بند سوم این نکته را باید گفت که منظور نگارنده از این نوشته این نیست که رضایت عمومی در کشور در سطح بالایی قرار دارد، منظور دغدغه و رسیدن به درک درست و مطابق با حقیقت از سطح عمق نارضایتی و ناامیدی مردم و برآورد درست از مطالبات اصلاحی و فهم صحیح از نوع واکنش اکثریت مردم به وضعیت فعلی، اتفاقات ماه های اخیر و و آینده کشور است. حال برگردیم و دوباره به صحنه اتفاقات اخیر در کشور نگاهی بیاندازیم؛ نه تنها هیچ تصویر تثبیت شده‌ای از این گستره بزرگ جمعیتی و جغرافیایی که گفته شد در جنگ رسانه‌ای اخیر نیست، بلکه، هم دشمن این تصویر مهم و حقیقی را عمدا حذف کرده، و هم ما ناخودآگاه یا از سر غفلت یا از عدم هنرمندی در نشان دادن آن یا بدتر از همه از سر انفعال و کم به حساب آوردن این واقعیت بزرگ نسبت به آن کوتاهی کرده‌ایم. عجیب‌تر اینکه خیلی از تحلیلگران و سیاستمداران نیز به همین مساله و ادراک ناقص مبتلا شده‌اند و یا به تعبیر درست تر در همین دام ذهنی گرفتار شدند. بسیاری از نسخه‌هایی که این روزها چه برخی خودی‌ها و چه سیاست زدگان و یا برخی منفعلان برای اداره و آینده کشور تجویز می‌کنند، با بی‌توجهی به گستره‌های جمعیتی تکراری در جمهوری اسلامی ارائه می‌شود. خوبتر که بنگریم تمام‌ بحث‌‌ و گفتارشان و عزم و جزم شان یا درباره و در تلاش برای درک آن قاب‌های بسته است یا تحت تاثیر افراطی از آن اقلیت قرار دارند. برخی نیز اساس همه‌ی نگرش ها و رویکردهایشان را همان تصاویر رسانه‌ای و دور از اکثریت قرار داده‌اند که اتفاقا عمدتا در خارج از ایران تدوین می‌شوند. باید بپذیریم تعداد قابل توجهی از نخبگان و فعالین کشور با رسانه زدگی، زیست مجازی، زندگی در محیط های خاص شهری
و یا گرایش های انحرافی در علوم انسانی یا غیر منطبق با جامعه ایرانی دچار ادارک‌های ناقص از برخی واقعیت‌های کشور شده‌اند. به همین دلیل کار به نقطه‌ای رسیده که نه تنها درک درستی از گذشته و شرایط فعلی کشور ندارند بلکه درباره آینده نیز بدتر از گذشته و شرایط فعلی کشور قضاوت می‌کنند. ضمن اینکه یک سوال مهمتر این است که مشابه این گستره جمعیتی و اجتماعی گفته شده، چه میزان گستره‌های جمعیتی با سلایق مختلف فرهنگی و سیاسی دیگری داریم که به طور مثال جدای از بحث جمهوری اسلامی، مخالف کوچکترین خدشه به ایران قوی نیستند؟! این گستره‌های چند ده میلیونی چرا گاهی در تحلیل‌های تصمیم گیران و تصمیم سازان به یکباره تبدیل به یک اقلیت می‌شوند؟ ریشه واقعی این خطا در ادراک و محاسبات کجاست؟! *مهدی جهان تیغی ایتا: http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5
⭕️ ریشه مخالف خوانی مولوی عبدالحمید با جمهوری اسلامی؛ مذهبی یا سیاسی؟! ✔️ کمک به یافتن پاسخ برای یک سوال مهم *یادداشت هشتم ✍️ اظهارات تند مولوی عبدالحمید در هفته‌های اخیر یکبار دیگر این سوال مهم را مطرح کرده که علت این همه بغض پراکنی بی سابقه و مخالف خوانی گاه و بی گاه نسبت به جمهوری اسلامی چیست؟ آیا صرفا یک تقابل سیاسی است یا ریشه در یک باطن مذهبی دارد؟ 🔸الف: مولوی عبدالحمید بارها گفته که منادی وحدت شیعه و سنی است و بارها نیز در ظاهر مطالب مختلفی در تایید این موضوع بیان کرده است. اما برای قضاوت درباره فردی مانند مولوی عبدالحمید که تجربه سالیان طولانی فعالیت سیاسی و مذهبی دارد و بر اساس این تجربه رفتار پیچیده سیاسی همانند بسیاری از سیاسیون دیگر دارد، باید از قضاوت در ظواهر فاصله گرفت. یکی از کلیدهای شخصیت شناسی سیاسی مولوی عبدالحمید بررسی رفتار و مواضع او در بزنگاه ها هست. مولوی عبدالحمید در همه بزنگاه هایی که کشور در شرایط بحرانی، امنیتی و سیاسی قرار داشت، در جبهه مقابل نظام جمهوری اسلامی قرار گرفته است. در فتنه 88، 98 و اینک 1401 که فراتر از همراهی، خودش نیز در این حوادث اخیر دارای نقش و از بازیگر اصلی ماجرا شده است. 🔸ب: یکی از مهمترین بزنگاه های دهه اخیر در حوزه امنیت ملی، قدرت گرفتن جریان تکفیری در سوریه و عراق بود که تا چهل کیلومتری مرز ایران نیز خود را رسانده بودند. آن روزها محور غربی، عبری و عربی منطقه خودشان را برای پذیرفتن حکومت تکفیری داعش آماده می کردند و حتی جریانات عمده مذهبی در جهان اهل سنت در تایید یا رد آنها وارد شفاف کردن مواضع خود شده بودند. در ایران نیز که تهران دست طرف مقابل را برای شکستن ستون فقرات محور مقاومت در دمشق و بغداد و رساندن جریان تکفیری به استان هایی همچون کرمانشاه، همدان و.... خوانده بود، وارد عمل شد و حاج قاسم نیز هدف گذاری‌های امنیتی ایران را در این پرونده تاریخی به سرانجام رساند. اما در ایران برخلاف مصالح امنیت ملی و علی رغم نمایان شدن ماهیت کاملا عریان ضدشیعی گروه های مسلح در سوریه، مولوی عبدالحمید و اطرافیانش برای گروه های مسلح مخالف بشار اسد دعا خواندند و در حمایت از مخالفین حاکمیت سوریه و تخریب نظام این کشور، سخنرانی کرده و نوشته‌هایشان همین الان هم موجود است! 🔸ج: اما به صورت مشخص در دو ماه اخیر گزاره‌های زیر در تمامی سخنرانی‌های مولوی عبدالحمید گفته یا تکرار کرده است و شاید مرور اجمالی آن کمکی بزرگ برای یافتن پاسخ به سوال مهم مطرح شده باشد: 1️⃣ تکرار این گزاره که 43 سال حاکمیت جمهوری اسلامی همیشه با ظلم و تبعیض همراه بوده و در حال حاضر نیز حاکمیت اقدامات صریح خلاف اسلام و قرآن انجام می‌دهد! 2️⃣ تخریب نهادهای کشور با بدترین ادبیات ممکن و تهمت‌های بدون سند به همه قوای کشور، از دولت، قوه قضائیه، مجلس تا دستگاه های امنیتی و انتظامی 3️⃣ تخریب و حمله به حوزه‌های علمیه شیعه 4️⃣ حمایت از اغتشاشاگران در بالاترین سطح ممکن؛ از زیر سوال بردن محاکمه قاتلین و محاربین تا درخواست آزادسازی اغتشاشگران ناامن کننده جان و مال مردم 5️⃣ حمایت از عناصر افراطی مذهبی؛ از «مولوی نقشبندی» که جمهوری اسلامی را علنا بدتر از اسرائیل معرفی کرده تا «مولوی کوهی» که رزمندگان بلوچ اهل سنت که برای مقابله با جریان تکفیری و دفاع از ایران به سوریه رفته بود را تکفیر و رسما قاتل و کودکش معرفی کرد و فتوا داد که شهدای اهل سنت را نباید در قبرستان مسلمانان دفن کنند و ازدواج شان هم باطل است! 6️⃣ سیاه نمایی، ناامیدسازی، اعلام به بن بست رسیدن کشور، تحریک و ایجاد آشوب هر هفته جمعه ها در زاهدان 7️⃣ تکرار توهین به ملت ایران با تعمیم اغتشاشگران به کل ملت ایران 8️⃣ زمینه سازی برای سوءاستفاده بهائیان و تکفیری‌ها از وضعیت موجود کشور 9️⃣ توصیه، ترویج و تحمیل حکمرانی سکولار به ملت مسلمان و حاکمیت ایران و القا آدرس‌های غلط برای حل مشکلات کشور 0️⃣1️⃣ مانع تراشی برای حل پرونده اخیر زاهدان و امتیازگیری و سهم خواهی سیاسی از مسئولین 1️⃣1️⃣ درخواست برگزاری رفراندوم در ایران با حضور خارجی‌ها دوازده: زمینه سازی فشار و تهدید جانی و مالی اهل سنت معتدل و بی توجهی به شهدای اهل سنت در هفته های اخیر 🔸🔸حال قضاوت با افکار عمومی و محققین؛ کارنامه چنین فردی برای تخریب و مخالف خوانی گاه و بی گاه با جمهوری اسلامی ریشه مذهبی دارد یا صرفا یک تقابل سیاسی است؟! *مهدی جهان تیغی ایتا: http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5
⭕️ چه کسی به حمید فرخ نژاد گفت که از سخن گفتن درباره عمرو عاص عذرخواهی کند؟! ✍️ گفتگوی حمید فرخ نژاد، بازیگر فراری با رسانه سعودی ایران اینترنشنال ارزش سیاسی خاصی نداشت ولی حاوی یک نقطه بسیار تلخ ولی مهم بود. 1️⃣ بیش از این برخی کارکنان بی‌بی‌سی‌فارسی از هدف‌های تجزیه‌طلبانه ایران اینترنشنال سخن گفته بودند و در ظاهر تلاش کردند به نوعی ردپای خود را از این پروژه لو رفته و آشکار شده رسانه‌ای پاک کنند. اما اینکه مزدوران به ظاهر ایرانی اینترنشنال سعودی در ازای دریافت چند هزار دلار از شاهزاده های سعودی حاضر شده‌اند که برای تجزیه ایران اقدامات همه جانبه رسانه‌ای و عملیاتی کنند، در طول عمر فعالیت اپوزیسیون جمهوری اسلامی نیز از سیاه ترین نقاط به شمار می‌رود. 2️⃣ تلاش حکومت وهابی سعودی برای تجزیه ایران به عنوان مرکز نشر اسلام ناب و درست در نقطه مقابل اسلام وهابی ریشه در یک انگیزه اعتقادی قوی دارد. به همین دلیل هم مشاهده می‌شود که تمرکز این شبکه سعودی در برجسته سازی گروه‌های تندرو مذهبی سنی در ایران بسیار بیشتر از رسانه‌های دیگر است. این تمرکز به گونه‌ای است که سهم اپوزسیون سنی جمهوری اسلامی در این شبکه به نسبت دیگر اپوزیسیون بالاتر از معمول عرف سالهای گذشته در میان رسانه‌های ضدانقلاب بوده است. موضوعی که نه تنها نشانه اجرای یک ماموریت ویژه رسانه‌ای است بلکه نشان می‌دهد که کارفرمایان سعودی گرایش‌های اعتقادی خود را نیز در حال پیاده سازی هستند. 3️⃣ اما بخشی از گفتگوی حمید فرخ نژاد بازیگر فراری با اینترنشنال سعودی نیات مذهبی گردانندگان پشت صحنه این رسانه را بیشتر برملا کرد. فرخ نژاد در بخشی از این گفتگو به یکباره و بدون ضرورتی خاص از اینکه زمانی به عمرو عاص تعرضی کوچک داشته، عذرخواهی می‌کند! اینکه به او تاکید شده که درباره موضوعات بلوچستان ایران و حوادث آنجا در میانه گفتگوی خود شبهه آفرینی کند تا شیب مهار التهابات در آنجا را به ظن خودشان کندتر کنند، چیز عجیبی نیست و بر اساس همان ماموریت‌های ویژه گفته شده ایران اینترنشنال درباره اهل سنت ایران است ولی عذرخواهی کردن به‌یکباره بابت یک تعرض تلویحی به عمرو عاص جای بسی تامل دارد. برای کسانی که از میزان حساسیت ویژه وهابیت در عادی سازی و سفید سازی برخی شخصیت های خاص صدر اسلام که در مخالفت و دشمنی با اهل بیت در تاریخ اسلام شهره شده‌اند، آگاهی دارند و از تلاش‌های سالهای اخیر این جریان تندرو نیز برای تحمیل برخی اشخاص معلوم الحال به عنوان خطوط قرمز کاذب به جامعه اهل سنت که پیش از این چندان اهمیتی نداشته، آگاهی دارند؛ دیدن گنجانده شدن عذرخواهی یک سلبریتی بابت سخن گفتن درباره عمرو عاص در وسط یک گفتگو به ظاهر سیاسی و دور از مسایل مذهبی جای تعجب ندارد و نشانه ذهن مذهبی متعصب کارفرمای وهابی فعال در پشت صحنه است. شاید دور از ذهن هم نباشد که یکی از شرطهای کارفرمای سعودی برای اجازه پخش گفتگو حمید فرخ نژاد از ایران اینترنشال، اعلام برائت او از سخن گفتن درباره عمرو عاص قرار داده باشد. 4️⃣ بی‌شک تخریب «ایران قوی» هدف مشترک محور وهابی، بهایی، عبری و غربی است ولی بازگو کردن این گزاره نیز بسیار مهم است که بخش مهمی از این تدارکات عظیم رسانه ای در واقع گرفتن انتقام از ملت ایران بابت اعتقادات دینی شان هست و به علت سردست گرفتن پرچم اهل بیت پیامبر اسلام‌ در جهان امروز است‌ و چقدر خبیث هستند افرادی که در ظاهر داد مخالفت خواهی با جمهوری اسلامی می‌زنند ولی در باطن کمک حال وهابیت و یهود صهیونیست برای دشمنی بیشتر با اهل بیت پیامبر اسلام هستند. البته این نشانه اوج حقانیت و مشروعیت جمهوری اسلامی است که مخالفت و دشمنی با آن، به صورت همزمان مخالفت و دشمنی هم با اهل بیت علیهم‌السلام و هم با ایران قوی است. *مهدی جهان تیغی ایتا: http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5
⭕️ ریشه اصلی فحاشی علی کریمی علیه دکتر زاکانی ✔️ همه چیز از آن مکان و سخنرانی خاص شروع شد! ✍️ در آخرین استوری علی کریمی نقل قولی کذب از علیرضا زاکانی منتشر شده که سراسر توهین و فحاشی به خانواده و مادر محترم شهردار تهران، و همسر پهلوان حسین زاکانی است. این لیدر فراری اغتشاشات با عبور از مرزهای اخلاق و پشت کردن به مهمترین شعار اغتشاشاگران یعنی «زن زندگی آزادی» موجب خشم بسیاری از فعالین رسانه‌ای و مجازی در داخل ایران شد و در این چند روز شاهد واکنش گسترده کاربران به فحاشی علی کریمی هستیم. اما ریشه فحاشی علی کریمی علیه شهردار تهران از کجا می‌آید؟! 1️⃣ علی کریمی قبل فرار از ایران در توییتی به مراسمات عزاداری امام حسین (ع) توهین کرد که با واکنش قاطع شهردار تهران روبه‌رو شد. دکتر زاکانی در اولین اقدام دستور جمع آوری بیلبوردهای تبلیغاتی این سلبریتی هتاک را از شهر تهران صادر کرد. علی کریمی که پیش از این با چنین قاطعیتی رو‌به‌رو نشده بود در واکنش به این اقدام شهرداری تهران شروع به فحاشی در فضای توییتر کرد ولی شهرداری نه تنها کوتاه نیامد، بلکه او مجبور به عقب نشینی و عذرخواهی شد. 2️⃣ علی کریمی پس از فرار از ایران و ساکن شدن در یکی از کشورهای عربی و سپس دریافت پاسپورت آمریکا، با نظارت کارفرمایان غربی، بخشی از هدایت اغتشاشات و آشوب‌ها در ایران را برعهده گرفت. از چندی قبل اما اغتشاشات رو به کاهش رفت و تمام تلاش ضدانقلاب معطوف به ایام خاص مانند 16 آذر و روز دانشجو شد. تدارکات ویژه ضدانقلاب برای سازماندهی مجدد آشوب در 16 آذر مهمترین فعالیت آنها در هفته‌های گذشته بود و در همین راستا یکی از اصلی‌ترین مکان‌های احیای آشوب را در دانشگاه شریف برنامه‌ریزی کرده بودند. اما با رفتن دکتر زاکانی به دانشگاه شریف و قاطعیت و قدرت تبیین گری که در مراسم روز دانشجو از خود نشان داد، حس بزرگی از شکست و تحقیر شدن و ناامیدی در ضدانقلاب و اغتشاشاگران شکل گرفت. به همین دلیل فرمان تخریب زاکانی توسط اصلی ترین چهره‌های ضدانقلاب خارج نشین از همان ساعات اول حضور در دانشگاه شریف صادر شد ولی نه تنها راه به جایی نبردند بلکه مراسم روز دانشجو در دانشگاه شریف به نقطه عطفی برای بازگشت مقتدرانه‌تر جریان انقلابی به دانشگاه‌ها و موجب عقب نشیتی و حس شکست در جریان آشوب شد. 3️⃣ اما پس از چند روز از مراسم روز 16 آذر، برنامه انتقام از زاکانی به خاطر حضور موثر و مقتدرانه‌ای که در دانشگاه شریف از خود نشان داد، وارد فاز جدیدتری شد. کار به جایی رسد که در یک روز چندین رسانه اصلاح طلب به صورت همزمان و مشترک حمله و تخریب شهردار تهران را آغاز کردند. زاکانی به یکباره مسئول تمام مشکلات چند دهه انباشته شده در تهران از ترافیک تا آلودگی هوا از میان 23 دستگاه متولی این امور معرفی شد و در این میان از جعل اخبار دروغ نیز درباره او و عملکردش در شهرداری نگذشتند. این در حالی است که بر اساس گزارش‌های رسمی منتشر شده، شهرداری تهران نه تنها در میان بسیاری از دستگاه‌های متولی عملکرد بهتری در همین فاصله کوتاه 15 ماهه دوره جدید مدیریت شهری داشته بلکه فراتر از وظایف معمول خود نیز اقداماتی را انجام داده است. با این وجود گرچه توهین علی کریمی به خانواده شهردار تهران نیز نقطه اوج تلاش برای تخریب و انتقام گیری از او به شمار می‌آید ولی ریشه اصلی همان بود که گفته شد، یعنی از لحظه‌ای که جریان حامی اغتشاش و آشوب در دانشگاه شریف احساس سرخوردگی و شکست کرد، برنامه فحاشی، تهمت و تخریب علیه زاکانی نیز طراحی و عملیاتی شد. 4️⃣ فحاشی و هتاکی بی سابقه علی کریمی علیه شهردار تهران و پدر بزرگوار ایشان که از پهلوانان قدیمی پایتخت و از اولین داوران بین المللی کشتی ایران بوده و همچنین هتاکی بی شرمانه علیه خانواده ارزشی و انقلابی دکتر زاکانی، البته نشانه افول جریانی است که پس از چندین ماه تلاش برای اغتشاش، آشوب و اعتصاب و تحمیل هزاران میلیارد تومان خسارت به مردم و بیت المال و امکانات عمومی کشور، اینک احساس شکست و سرخوردگی می‌کند و در ناتوانی و ناامیدی با فحش دادن و توهین کردن در حال عقده گشایی هستند. *مهدی جهان تیغی ایتا: http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5
⭕️ ماموریت ویژه استاندار نظامی سیستان و بلوچستان چیست؟! ✔️ آیا دولت رئیسی رویکرد امنیتی را به توسعه جنوب شرق غلبه داده؟! *یادداشت نهم ✍️ ایستگاه تحولات سیستان و بلوچستان به تغییر استاندار هم رسید. استاندار جدید، سردار سپاه و یک چهره نظامی است. اما تغییر استاندار سوالات مهم و شاید شبهاتی را مطرح کرده و نیازمند پاسخگویی هست. 1️⃣ آیا تغییر استاندار سیستان و بلوچستان به التهابات اخیر در این استان ربط دارد؟! جواب هم آری است و هم خیر! برخی تغییرات و برکناری‌ها در رده‌های فرماندهی نیروی انتظامی در این استان مستقیما در نتیجه ابعاد التهابات اخیر است ولی تغییر استاندار در نتیجه مستقیم این حوادث نیست بلکه ارتباط غیرمستقیمی به این حوادث دارد. استاندار سابق سیستان و بلوچستان که به عنوان استاندار ویژه به این استان رفته بود، ماموریت اصلی او زمینه سازی یک جهش بزرگ در توسعه این استان در حوزه زیرساخت‌های عمرانی و اقتصادی بود. مدرس خیابانی در مدت حضورش در این خصوص اقدامات مهم و بزرگی را آغاز کرد ولی به علت مشکلات شخصی و خانوادگی دیگر قادر به حضور در این استان نبود. در این میان سطح تهدیدات و تحرکات ضدامنیتی در این استان به صورت محسوسی در ماه‌های اخیر افزایش یافته و طبیعی است که استانداری با تخصص امنیتی بیشتر مورد توجه قرار گیرد. 2️⃣ اما آیا حضور یک سردار سپاه در سیستان و بلوچستان به منزله غلبه مباحث امنیتی در این استان بر توسعه خواهد بود؟! واقعیت این است که اولویت اول و اصلی نظام و دولت در جنوب شرق ایجاد یک ارتقا و تحول بزرگ در حوزه زیرساخت‌ها از جمله توسعه ترانزیت، بندر، راه آهن، صنایع بزرگ‌ مثل پتروشیمی، فولاد و ... است. رسیدن به این اهداف بزرگ که مستقیما زندگی مردم سیستان و بلوچستان را نیز متحول خواهد کرد، نیازمند حساسیت‌های ویژه‌تر به تامین امنیت و آرامش منطقه است. به معنای دیگر حضور یک سردار سپاه در راس استانداری این استان برای تضمین بیشتر رسیدن به هدف گذاری‌های اقتصادی و عمرانی گفته شده در شرایط حساس فعلی است. ضمن اینکه آنچیزی که می‌توان سر بسته اشاره کرد این است که علائم زیادی وجود دارد که بخشی از اقدامات آگاهانه التهاب آفرین در استان اتفاقا برای جلوگیری از ارتقا عمرانی و اقتصادی راهبردی در جنوب شرق صورت می‌گیرد. اگر ضلع خارج نشین دخیل در التهابات سیستان و بلوچستان اساسا از توسعه و در نتیجه کاهش زمینه‌های اقدام علیه امنیت ملی در ایران نگران است، ضلع داخلی نیز از خالی شدن و بی‌اعتبار شدن سبد سیاسی خود از بهانه‌های همچون محرومیت و برچسب زدن ناکارآمدی و تبعیض به مدیریت کشور نگران است. 3️⃣ اما نکته مهمی که شاید برخی از آن خبر نداشته باشند، این است که سردار محمد کرمی، از جایگاهی در سپاه به صندلی استانداری منتقل می‌شود که ارتباط مستقیمی با مسائل اساسی سیستان و بلوچستان دارد. او چندین ماه فرمانده قرارگاه قدس جنوب شرق در زاهدان بوده است. قرارگاه قدس یک قرارگاه ویژه در حوزه محرومیت زدایی، آبادانی، سازندگی، فرهنگی و اجتماعی می‌باشد و سالهاست دارای ارتباطات ویژه و گسترده با نخبگان و عموم مردم بلوچ و علمای اهل سنت منطقه است. جالب است که بدانید حتی کارکرد امنیتی این قرارگاه از طریق خود مردم بلوچ و اهل سنت صورت می‌گیرد و در راستای برقرای امنیت پایدار کاملا مردم پایه عمل می‌کند. صورتبندی جدید این قرارگاه راهبردی در یک دهه گذشته، یادگار سردار شهید شوشتری است که تحلیلگران امنیتی در غرب از او به عنوان معمار شکل دهنده شبکه امنیتی و نظامی کاملا مردم محور جمهوری اسلامی در جنوب شرق یاد می‌کردند. ضمن اینکه سردار کرمی در مدت حضور خود در قرارگاه قدس زاهدان به عنوان چهره‌ای با رویکرد فرهنگی در میان فعالین سیاسی و فرهنگی و نخبگان سیستان و بلوچستان شناخته شده است. 4️⃣ اما استاندار شدن سردار کرمی، یک پیام مخصوص نیز به برخی جریانات معلوم الحال در سیستان و بلوچستان دارد. او از دل همان شورای تامین استان آمده که مدت‌هاست مورد تخریب یک جریان سیاسی حامی اغتشاشات قرار گرفته است. شورای تامین سیستان و بلوچستان در حوادث اخیر این استان با خطاکار داخلی خود برخورد کرد و تصمیمات سخت حتی علیه برخی اعضای خود گرفت و نشان داد نهاد مستحکمی است که فعل و انفعالاتش بر اساس مصالح نظام و منعطف در ایجاد و کسب رضایت از عامه مردم است ولی از هیاهوهای برخی خواص سیاسی تاثیر پذیری ندارد و تغییرات سیاسی دور از منطق مدنظر طرف هیاهو کننده را نمی‌پذیرد و همچنین ضلع تجزیه طلب خارج نشین سهیم در التهابات اخیر نیز به خوبی دریافت که کوچکترین اثری در محاسبات و اقتدار نظام نتوانسته ایجاد کند. *مهدی جهان تیغی ایتا:http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5
1_2593295788.mp3
13.95M
✔️ از فتنه ۸۸ تا حوادث ۱۴۰۱؛ ریشه‌ها و تفاوت‌های اساسی ⭕️ گفتگو مهدی جهان تیغی با رادیو ایران 🔸 کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c
⭕️ سردار سلیمانی جدید و پنهان ایران کیست؟! ✔️ درباره یک خبر مهم 1️⃣ در این سه سالی که از سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی می‌گذرد، هر بار به طریقی عمق محبت و علاقه رهبر معظم انقلاب به این شهید بزرگوار بیشتر نمایان شده است. تعبیر مکتب شهید سلیمانی و تفاسیر و تبیین رهبر انقلاب از خصوصیات فردی تا عملکرد نظامی و سیاسی حاج قاسم، همگی نشانه نگاه بسیار ویژه و خاص رهبری به شخص ایشان است. 2️⃣ در این سه سال علاوه بر رهبر انقلاب، بسیاری از بزرگان دیگر نیز تعابیر و توصیفاتی درباره شهید سلیمانی به حق بکار بردند که ناخودآگاه این احساس پدید می‌آید که خلأ وجود ایشان در جمهوری اسلامی و کشور در هیچ بعدی قابل جبران نیست و هیچگاه موفقیت‌های و دستاوردهای او تکرار نمی‌شود. بی شک حاج قاسم یک چهره تکرار نشدنی و یگانه روزگار هست ولی جمهوری اسلامی بزرگان زیادی از دست داده ولی به جای آنها جایگزین‌های بزرگی را نیز تجربه کرده و هیچ وقت از خوبان بسیار خوب! خالی نبوده است. این انقلاب بزرگانی همچون مطهری، بهشتی، دکتر چمران‌ها و در راس همه آنها امام خمینی (ره) را از دست داده ولی مسیر و راه آنها با قدرت و در بسیاری از موارد با سرعت و وسعت بیشتری ادامه یافته است. اگر از یک طرف اظهارات خاص امام خمینی(ره) درباره شهید مطهری را دارید، از این طرف آخرین اظهارات رهبر معظم انقلاب درباره علامه مصباح یزدی به نوعی دیگر به آن اظهارات نزدیک است. اگر ما روزگاری دکتر چمران‌ها را از دست دادیم ولی چند دهه بعد انسان‌های همانند شهید طهرانی مقدم و خود حاج قاسم سلیمانی را داشته‌ایم که شاید قله‌های جدید و در برخی موارد و خصوصیات، عملکردهای مرتفع‌تری از گذشته نیز در میان سرداران و فرماندهان شهید انقلاب از خود به جای گذاشته‌اند. در راس همه، حضرت امام خمینی(ره) همانند خورشید می‌درخشند و بی‌شک همه چیز انقلاب و‌ جمهوری اسلامی و همه چهره‌هایش از این شخصیت بی‌نظیر و والامقام هست، ولی واقعیت غیرقابل انکاری نیز وجود دارد که آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان شاگرد ممتاز امام خمینی(ره)، سه دهه پس از ایشان، انقلاب اسلامی را در ابعاد جهانی توسعه داده و اینک قدرت جمهوری اسلامی در همه ابعاد علمی، نظامی، اجتماعی و حتی به لحاظ ظرفیت‌ها و بزرگی اقتصادی از گذشته به مراتب جلوتر هست. منظور آنکه قصد این نیست که ذره‌ای از عظمت بزرگانی که جمهوری اسلامی از دست داده تخفیف داده شود و یا با جایگزین های خود مو به مو قیاس شوند ولی این حقانیت جاری الهی انقلاب اسلامی است که روز به روز جلوتر از قبل خواهد بود و با رفتن اشخاص، دچار خلأ منجر به ایستایی و توقف نخواهد شد و همواره این خلأهای بزرگ به نوعی دیگر یا با جایگزین‌ها یا با رویش‌های جدید و یا با حادث شدن رویدادهای خیر و الهی جبران شده است‌. 3️⃣ شاید بزرگترین و اولین نگرانی خلأ حضور سردار حاج قاسم سلیمانی درباره فرماندهی محور مقاومت بود. هم در گذشته و هم سخنان اخیر رهبر انقلاب درباره عملکرد سردار قاآنی نشان می‌دهد که این خلا بزرگ نیز در ابعاد مهمی پر شده است. همانطور که رهبر انقلاب نیز فرمودند نقش حاج قاسم در احیا و توسعه مقاومت کاملا روشن و تا سالها متمادی آثارش باقی است ولی واقعیت مهم این است که مسیر مقاومت با وجود نبودن حاج قاسم هم همچنان با سرعت و با اطمینان ادامه دارد و با اطمینان می‌توان گفت که پیروزی‌های بزرگتر از نابودی داعش و فتوحات منطقه‌ای و جهانی بزرگتر در راه است. این البته از بزرگی جمهوری اسلامی و حقانیت ذاتی آن است که در هیچ سطحی وابسته به یک فرد نیست و مسیر الهی خود را طی می‌کند و هر چه می‌گذرد فتوحات و دستاوردهایش بزرگتر و مهمتر از قبل می‌شود. ضمن اینکه این از بزرگترین آثار وجودی امامین انقلاب است که آنقدر شاگردان، نخبگان و انسانهای متعددی را در طول این چهار دهه تربیت کرده‌اند که با رفتن هر یک، افراد دیگری در همان سطح و چه بسا بالاتر وجود دارند که ادامه مسیر انقلاب را هموار کنند. 4️⃣ رهبر انقلاب در دیدار اخیر با خانواده محترم حاج قاسم در یک جمله معنادار فرمودند: «شهید سلیمانی را تا زنده بود هم کسی نمی دانست (که چه کسی هست)، الان هم زنده‌های هستند که کسی نمی‌دانند اینها چه هستند، اگر یه وقتی توفیق نصیبشان شد، شهید شدند شاید بخشی از آنچه که هستند آشکار بشود، دانسته بشود، فهمیده بشود، به این نکته توجه کنید» این اظهارات آرامش بخش، خبر از حضور مردانی در جمهوری اسلامی می‌دهد که هر کدام می‌تواند یک سردار سلیمانی دیگر برای اسلام، انقلاب و ایران در همان ابعاد و یا ابعاد دیگر باشند و اینک هستند. خبری اطمینان بخش که گویا این واقعیت است که جمهوری اسلامی همین الان نیز از مردان الهی بزرگ و الهی شبیه حاج قاسم خالی نیست و بالاتر آنکه رهبری به نوعی با گفتن این گزاره کلیدی که جایگاه حاج قاسم دست نیافتنی نیست، این پیام را به همه مومنین به اسلام و انقلاب رساندند که
مسیر حاج قاسم شدن باز هست. همان مسیری که مدافعان حرم دهه هفتادی رفتند و سرود سلام فرمانده نیز نشان داد که در دهه هشتادی و نودی‌های ایران نیز استعداد «حاج قاسم شدن» بسیار زیاد وجود دارد. *مهدی جهان تیغی ایتا: http://eitaa.com/joinchat/3093233666C13840b79c5
✔️علی دایی بالاخره قهرمان ملی است یا نه؟! ✍️جدای از مباحثی که در برنامه جهان آرا شبکه افق درباره علی دایی اتفاق افتاد، جای خالی یک بحث مبنایی به خوبی دیده می‌شود. 1️⃣ آیا علی دایی یک قهرمان ورزشی است؟ حتما جواب مثبت است، او سالها آقای گل جهان بوده و بیشترین گل زده ملی را در ایران دارد و در حال حاضر نیز باوجود شکستن رکوردش توسط رونالدو، همچنان جزء برترین گلزن‌های تاریخ فوتبال در رده ملی محسوب می‌شود. دایی در آسیا نیز به عنوان یک فوتبالیست ویژه و تاریخ‌ساز شناخته می‌شود. او برای فوتبال ملی صحنه‌های زیادی را که باعث شادی و افتخارآفرینی ایرانیان شده، خلق کرده است. بنابراین او یکی از قهرمانان ورزشی ایران هست، چه بخواهیم چه نخواهیم. 2️⃣ اما آیا علی دایی یک قهرمان ملی نیز محسوب می‌شود؟! افراد زیادی در حوزه‌های مختلفی از نظامی، سیاسی، اجتماعی، ورزشی، فرهنگی و یا حتی اقتصادی می‌توانند در زمره قهرمانان ملی هر کشوری محسوب شوند، ولی درجه و عمق این قهرمانی البته یکسان نیست. قهرمان ملی از مسیر یک خلق افتخار و یا فداکاری بسیار بزرگ و برجسته بوجود می‌آید و کشورها در معرفی قهرمانان ملی خود در یک تراز و تعداد محدود و خاص حفظ می‌کنند و به هر افتخار آفرینی هم اطلاق قهرمان ملی نمی‌کنند. با این وجود شاید علی دایی به علت برخی افتخارات که او را با فاصله از بسیاری از فوتبالیست‌ها جدا می‌کند و جذابیت فوتبال که عمومیت اجتماعی بیشری در میان مردم به نسبت دیگر ورزش‌ها دارد، عنوان قهرمان ملی برای او چندان دور از ذهن نیاید و با برخی ملاحظات و یا دیدگاه‌ها او نیز در زمره یک قهرمان ملی البته در سطح و درجه خود و حوزه ورزشی که فعالیت کرده، به حساب بیایید و نه بیشتر، به معنای دیگر علی دایی یک قهرمان ملی در حوزه فوتبال حتما است ولی نه لزوما بیشتر از آن 3️⃣ اما آیا اطلاق قهرمان ملی یک صفت همیشگی است؟ در اینباره یک مثل ساده را در نظر بگیرید؛ فرض گرفته شود که یک فرمانده نظامی در یک جنگ سخت جهانی سبب پیروزی کشورش یا عدم تصرف بخشی از وطنش به دست دشمنانش شده باشد، او قاعدتا یک قهرمان ملی محسوب می‌شود. حال فرض کنیم که این فرمانده پس از سالها به هر دلیلی به کشورش خیانت کند یا در پازل دشمنان کشورش در تضعیف وطنش مشارکت کند، آیا بازهم به عنوان یک قهرمان ملی محسوب می‌شود؟ آیا کسی در از بین رفتن اعتبار قهرمان ملی بودن او شکی به خود راه می‌دهد؟ بنابراین صفت قهرمان ملی یک صفت اعتباری است و بنا به دلایل و شرایطی می‌تواند از اعتبار خارج شود و همچنین نسبت مستقیمی به برخی مولفه‌ها مثل حال فعلی افراد، وفاداری به وطن پرستی یا عدم همکاری با دشمنان کشور و به میزان نمایندگی کردن ارزش‌های جمعی آن جامعه ربط دارد. در اینجا توضیح درباره یک نکته مهم نیز ضروری است که برخی، صرف داشتن محبوبیت را دلیل قهرمان ملی بودن برخی افراد ورزشکار مثل علی دایی می‌دانند. اما داشتن مقداری محبوبیت می‌تواند کمک کننده به اطلاق عنوان قهرمان ملی به یک‌فرد باشد ولی شرط کافی نیست و به تنهایی نمی‌تواند دلیل قهرمان ملی بودن باشد. به عنوان مثال یک بازیگر طنز ممکن است که در میان بخش‌های از جامعه محبوبیت داشته باشد، ولی آیا این محبوبیت دلیلی می‌شود که او را یک قهرمان ملی بدانیم؟! ضمن اینکه در حال حاضر برخی از همین سلبریتی‌ها و چهره‌های ورزشی حاشیه‌دار، اتفاقا به خاطر عملکردشان مخالفان بسیار زیادی نیز در نزد مردم پیدا کرده‌اند و سوال اساسی این است که اگر دم از حمایت از مردم می‌زنند، دقیقا از کدام مردم سخن می‌گویند؟! در همین حوادث بارها ثابت شده که موضوع اصلی آنها عموم مردم نیست بلکه همان سلیقه فرهنگی و سیاسی خودشان مدنظر است و در بسیاری موارد، منظورشان همان اقلیت اغتشاشگر و گاهی بالاتر دقیقا قاتلان و مجرمان هست. 4️⃣ حال برگردیم به شرایط علی دایی! قهرمان ورزشی بودن علی دایی در جای خود محترم ولی قهرمان ملی بودن او در شرایط فعلی حتما از اعتبار در حال خارج شدن هست. او در این چند ماه نه تنها اقدام علیه امنیت کشورش انجام داده بلکه دقیقا در تکمیل پازل دشمنان ایران حرکت کرده هست. خیلی طبیعی است که چه برخی طرفدارانش و چه برخی سلبریتی‌ها دانسته یا نادانسته این جنبه را نخواهند ببینند، اعتبار قهرمان ملی بودن او به ذات خدشه‌دار شده است. او می‌تواند تا آخر عمر بگویید که چقدر گل برای تیم ملی فوتبال ایران زده و چند افتخار ورزشی کسب کرده، ولی سخن از اینکه قهرمان ملی ایران است، حتما از طرف او و برخی سلبریتی‌های مشابه او در حال حاضر سخنی گزاف خواهد بود. طبق هیچ استانداردی در جهان کسی که کمک حال دشمنان کشورش شده باشد را به عنوان یک قهرمان ملی به رسمیت نمی‌شناسند. سال‌های آینده که فضا روشن‌تر از اینی که الان هست بشود، حتما تاریخ هم ما را نخواهد بخشید، اگر در تراز قهرمان ملی ایران مماشات و تخفیف قایل شده باشیم. *مهدی جهان تیغی