نسبت عفاف و حجاب!
هميشه ما در طول زمان هر وقت گفتيم حجاب و عفّت، عدّهاى گفتند آقا حجاب به عفّت چه كار دارد، خيليها حجاب دارند، عفّت ندارند خيلى هم عفّت دارند، حجاب ندارند. در طول زمان هر وقت ما اين حرف را ميگفتيم تا حالا بعضى اين را ميگويند؛ درحالىكه اين حرف درستى نيست. عفّت يك چيز است، حجاب يك چيز ديگر. امّا عفّت آن چيز غيرقابل دسترسى و غيرقابل تأثيرپذيرى و آن صخرهى آسيبناپذير در انسان نيست؛ مثل همه خلقيات و خصلتهاى انسانى در معرض تهاجم قرار ميگيرد. يكى از چيزهايى كه ميتواند آن را از تهاجم به دور بدارد و عفاف زن و طهارت او و تقواى او و حالت پرهيز و عصمت را در او نگه دارد، نداشتن معاشرت نامناسب در محيط زندگى و محيط كار و محيط جامعه است. معاشرت نامناسب يعنى معاشرتى كه در او جهات فرهنگى و اخلاقى خاصّ رعايت نشده باشد. آن چيزى كه ميتواند به اين نگهدارى و مصونسازى و جداسازى كمك كند، حجاب است. بهترين چيز حجاب است؛ حجاب از طرف زن و حجاب از طرف مرد. حجاب مرد هم نگاه نكردن است، حجاب يعنى مانع يعنى فاصل در زن.
در سمينار نقش زن در جامعه در دانشگاه تربيت معلّم (۶۴/۱۲/۱۰)
@Mahdi_Takallou
طرح جامع حجاب!
سؤال: الان ميبينيم توى جامعه هست و مسألهاش يك مقدار هم بههرحال حاد است ديگر، چون يك چيزى است كه نه واقعاً ميشود بگوييم كه بنشينيم، خب كار درازمدّتى كنيم و يك عدّهاى هر كارى ميخواهند انجام بدهند و نه اينكه شيوههايى كه اعمال ميشود همهاش صددرصد درست است، و خب يك مقدار هم ميبينيم الان بعد از چند سال از انقلاب گذشته يك دفعه مكتبى مثل پانكيسم - حالا اگر بشود اسمش را مكتب گذاشت اصلاً - بروز ميكند. حالا گرچه فرض كنيد بچههاى مرفه و شمال شهرى و اينها را دربرميگيرد، ولى بههرحال يك عارضهاى است كه بهوجود مىآيد و چند سال بعد از انقلاب هم بهوجود مىآيد. و اينكه ما بههرحال ما معتقديم كه اگر يك مقدارى ميخواهيم كه آدمهاى معاند را موظف كنيم كه بههرحال از جمهورى اسلامى اطاعت كنند بخاطر اينكه دارند در اين كشور زندگى ميكنند، ولى همّمان بيشتر ميخواهد بر اين باشد كه فرض بفرماييد دانشجويى كه الان موظّفش كرديم توى دانشگاه حجاب داشته باشد، بلافاصله بعد از رفتن از دانشگاه اين حجاب را پس نزد. با توجّه به شيوههايى كه الان هست، خودتان معتقديد كه چه كارى جدّاً بايد كرد براى اين سؤال؟
«چند تا كار بموازات هم بايد انجام بگيرد، همهاش هم لازم است. از آنجايى كه اين پديدههايى كه شما به آن اشاره كرديد - كه البتّه هرگز بنده اسم مكتب و از اين قبيل چيزها اصلاً روى اينها نميگذارم - اينها يك هرزگىهاى مقطعى است كه همينطور دارد مىآيد و ميرود، چون بعضى از اينها ريشهى سياسى دارد و يك عدّهاى آگاهانه دارند يك مشت جوان و بچّه و دختر و پسر را با استفاده از همان زمينههاى غريزى ميكشانند به يك راهى براى اينكه هدف بزرگترى را تعقيب ميكنند، ميخواهند انقلاب را شكست بدهند به گمان خودشان از اين طريق، چون يك چنين ريشههايى دارد، لذا برخورد بايد برخورد با يك جريان سياسى در مواردى باشد، پس كار سياسى لازم است. از طرفى كار فكرى لازم است. يك عدّهاى واقعاً برايشان مسأله درست حلّ شده نيست. خب، همانطور كه گفتم در گذشته كار شده براى اينكه تفكّر خاصّى در مورد زن را به صورت ايدئولوژى در بياورند. خب بايد سست بودن پايههاى ايدئولوژى معلوم بشود. تا حالا در اين زمينه كارهايى انجام گرفته امّا باز هم بايد انجام بگيرد. در بخشى از ذهنها معلوم ميشود كه هنوز كاملاً پايههاى آن ايدئولوژى، سست بودنش آشكار نشده؛ پس كار فكرى و اينها هم بايد انجام بگيرد. كار اخلاقى هم بايد انجام بگيرد؛ يعنى كسانى خودشان احساس تكليف كنند، احساس وظيفه بكنند. كسانى، كسان ديگر را با نصيحت و توجّه دادن به اهمّيّت موقعيّت از لغزشها باز بدارند. بعضىها هستند كه از لحاظ فكرى احتياج به اغنا ندارند، حركتشان هم يك حركت سياسى نيست، امّا خب يك لغزش دارند ميكنند، بايد به اينها توجّه داده بشود كه مواظب باشيد اين لغزش به سود كىها تمام ميشود؟ امروز اگر ما به خيليها همين توجّه را بدهيم، اينها ولو اينكه هيچ قصد سياسى ندارند، ولو اينكه هيچ مثلاً عامل فكرى آنها را وادار نميكند، يك نوع باور خيلى ساده و عاميانه است كه آنها را به يك مراحلى از مقدّمات اين فسادها ميكشاند، اگر اين توجّه را به آنها بدهيم اينها مطمئناً متحوّل ميشوند و اين همان كار اخلاقىاى است كه بايد انجام بگيرد. به نظر من آن كار شما خانمهاست، يعنى كار مجلّات شماهاست كه يك مقدارى نصيحت كنيد. هيچ زبانى حتّى زبان استدلال در موارد زيادى به قدر زبان نصيحت كارگر و نافذ نيست. نصيحت يعنى همين كه به آنها توجّه بدهيد كه اين كارى كه دارند ميكنند كار بدى است، كار خطرناكى است، كارى است كه دشمن از آن سود ميبرد و دوستان از او زيان ميبينند و هدف از وادار كردن افراد به اين كار يك هدفهاى سياسى عميق است؛ اين به نظر من كار اخلاقى است. بنابراين همه جور كار بايستى انجام بگيرد بموازات هم.»
در مصاحبه پيرامون جايگاه زن در جمهورى اسلامى (۶۳/۱۲/۴)
@Mahdi_Takallou
نرمافزار حجاب!
ما اقلاً براى اغناى مردم خودمان و سپس براى اغناى دنيا ميخواهيم چه بكنيم، با كميته و شلّاق و تعزير و دستگاه قضايى و نعرهى سياسى و كه بنده بروم در يك جايى مثلاً بنا كنم به حمله كردن به زن بىحجاب و آيا با اين چيزها ميشود يا نميشود؟ سؤال اين است، پاسخ براى شماها روشن است نميشود، چى لازم داريم ما؟ يك كار فرهنگى لازم داريم براى اينكه بتوانيم تفكّر اسلامى و فرهنگ اسلامى در باب زن و در باب حجاب را هم جا بيندازيم در ذهن مردم خودمان هم صادر كنيم به دنيا. همينطور كه بنده در نماز جمعه هم اين را مقيّد بودم كه بگويم و تأكيد كنم ما طلبكار دنيا هستيم.
ديدار با اعضاى سمينار اسلام و زن (۶۵/۱۰/۲۲)
@Mahdi_Takallou
حجاب از بین نمیرود!
همان حربهاى را كه افراد مورد نظر شما براى سست كردن اعتقاد به حجاب به كار ميبرند، شما هم به كار ببريد. يعنى شما دربارهى حجاب بنشينيد واقعاً تحقيق كنيد، فكر كنيد، از لحاظ دينى هم مثلاً دربارهاش بحث كنيد، يا از بحثهايى كه شده استفاده كنيد. از لحاظ اجتماعى هم روى همين مسألهى كيفيّت حجاب تكيه كنيد؛ به ترويج ديدگاه خودتان بپردازيد؛ آن چيزى كه به نظرتان درست است، آن را بگوييد؛ اين دغدغه را هم كه اينها مىآيند تمايل به حجاب را در دل مردم از بين ميبرند، نداشته باشيد؛ حجاب از بين نميرود. البتّه اگر قدرتى مثل قدرت رضاخانى بالاى سرش باشد، يا آنطور كه شنيدم در بعضى از كشورها مثل تونس كسى حقّ ندارد در خيابان با حجاب باشد و اصلاً حقوق بشر هم در اينجا ديگر مطرح نيست كه چرا مردم را مجبور كرديد بىحجاب باشند - كسانى كه مسؤول اين چيزها هستند، همينطور تماشا ميكنند و حرفى هم نميزنند! - بالاخره همان كشف حجاب دوران رضاخانى پيش مىآيد؛ امّا بمجرّد آنكه اين زور برداشته شود، مردم به سمت حجاب برمىگردند.
جلسهى پرسش و پاسخ با مديران مسؤول نشريّات دانشجويى (۷۷/۱۲/۴)
@Mahdi_Takallou
هر چه میگذرد به دال و مدلول «حضور اجتماعی زنان» بدبینتر میشوم. گاهی احساس میکنم حجم نفهمی و بیسلیقگی که حول آن شکل گرفته بسیار عجیب و ویژه است. جالب این که چنین ادبیاتی و حتی مشابهش را در کلام رهبری هم بسیار نادر میبینیم. مشتاقم بدانم خاستگاه آن چه کسانی بودند و این گنداب به کجا وصل است. اما اگر فیالمجلس و بدون خبر بخواهم تحلیل کنم، جعل این معنا و کاربرد آن را در درجه اول به کسانی نسبت میدهم که از پایگاه شرق برآمده و با ذهن شرقی در رودربایستی با انقلاب اسلامی قرار گرفتند و بدون آنکه انقلاب اسلامی و نگاه آن به زن را بفهمند تلاش کردند یک چهرهی ترکیبی از زن شرقی و زن مسلمان انقلابی برساخت کنند. ذهن آنها نهایتاً متمرکز بر این نقطه بوده که ثابت کنند زن هم «حق حضور اجتماعی» دارد(!) و منع حضور اجتماعی حرف اسلام نیست. بنده هم اجمالاً باید عرض کنم حضور اجتماعی زن و این ایدههای سطحی و عقبمانده محصول اندیشه انقلاب اسلامی نیست و اصلا حرف نو و اصیل انقلاب اسلامی در موضوع جنسیت اینها نیست. بزودی دربارهی آن مفصل عرض خواهم کرد.
@Mahdi_Takallou
جامعه متعادل | مهدی تکلّو
✅ بیحجابی هویتی، حجاب ابزاری!
(این تیزر خوشساخت و خوشرنگ به خوبی نشان میدهد موضوع حجاب را تنها میشود در بستر هویت پیگیری کرد.)
این تیزر دارد راجع به زن بودن حرف میزند و نه راجع به آرایش کردن. این تیزر دارد زن را در منظومهی گفتمانی خودش توضیح میدهد. میگوید من زن را این طور میفهمم و آن را تبدیل به گفتمان میکند. اساساً همین گفتمانها هم تبدیل به واقعیت میشود و ما میبینیم که ساختارهای عینی واقعا بر اساس چنین طرحی از هویت زن کار میکنند.
برخلاف ما منطق غربی هرگز زدودن حجاب را از ورطهی هویت خارج نکرده است بلکه اتفاقاً تلاش کرده بگوید زن بهنجار این است و غیر از آن نابهنجاری و تخلف از طبیعت است. دنیای خودش را هم بر همین اساس محقق کرده است. در این اثر ما هیچ دعوت مستقیمی به انجام یک کردار عارضی و اضافی نمیبینیم. نمیگوید همان که هستی باش فقط این کارها را هم انجام بده. او میگوید اصلاً زن باید اینگونه باشد و اصلا زن یعنی همین. زن آن کسی است که «مشغول شیک بودن بیست و چهاری» و «فن بیچونوچرای میکآپ» است.
برخلاف گفتمان حجاب ما که حجاب را از ساحت هویت برانداخته و به یک رفتار حداقلی فروکاهیده و تمام توان و قدرتش را گرفته است. ما هویت و جایگاه حقیقی زن را نشان نمیدهیم (چون اصلا جایگاه زن را نفهمیدهایم) برای همین نمیتوانیم تمایز زن مسلمان شریف را از زن شرقی نشان بدهیم. برای همین نمیتوانیم نشان دهیم چطور حجاب بیش از هرچیزی به استقلال، عزت، قدرت و تشخص زن کمک میکند. گویی از حیث هویتی، نظام شخصیت و جایگاه اجتماعی هیچ تفاوتی میان زن محجبه و زن بدونحجاب نیست؛ تنها اینکه زنها باید به مصلحت خانواده و جامعه این رفتار خاص (پوشیده بودن) را رعایت کنند. این اوج مطالبه و آمال ماست.
اما طرحی که به طور کلی منطق غربی برمیسازد مستقیماً معنای زن بودن را نشانه میگیرد. گویی زن بودن و میکآپ به این نحو با هم عجیناند. آنها عملاً میگویند زن تنها با به علاوه شدن با این چیزها و با تظاهر به این چیزها به عنوان موجودی اجتماعی قابل پذیرش است. یعنی زن خودش کافی نیست و یعنی زن باید باج عضویت در جامعه را بدهد و الا طردکردنی است؛ و باج آن تسلیم در برابر این استانداردهای زن بودن است. معنای پنهان و ناگفتهی این مضمون هم این است که زن ذاتاً و بیرون از این نوع از «بودن» چیز قابل عرضهای ندارد و همتراز با مرد ارزشمند نیست. پس زن باید اینگونه «باشد» و فقط زنی را که ذیل این الگوی هویتی دستهبندی میشود و اینگونه «هست» میشود بازی داد. اصلا زن یعنی همین و بقیه زنها که این طور نیستند یک موجود اجتماعی ناکافی و دستچندماند. به هر میزان این ایدهی مردانهی زن غربی پیشروی دارد یعنی زن مستقل و شریف نتوانسته «نحوهی بودن خود» را هنجاری و پیشفرض کند و عینیت اجتماعی را از آن خود شکل بدهد. ما هم نمیتوانیم با گفتمان حجاب غیرهویتی مقابل گفتمان بیحجابی هویتی بایستیم.
@Mahdi_Takallou
نسبت عفاف و حجاب!
هميشه ما در طول زمان هر وقت گفتيم حجاب و عفّت، عدّهاى گفتند آقا حجاب به عفّت چه كار دارد، خيليها حجاب دارند، عفّت ندارند خيلى هم عفّت دارند، حجاب ندارند. در طول زمان هر وقت ما اين حرف را ميگفتيم تا حالا بعضى اين را ميگويند؛ درحالىكه اين حرف درستى نيست. عفّت يك چيز است، حجاب يك چيز ديگر. امّا عفّت آن چيز غيرقابل دسترسى و غيرقابل تأثيرپذيرى و آن صخرهى آسيبناپذير در انسان نيست؛ مثل همه خلقيات و خصلتهاى انسانى در معرض تهاجم قرار ميگيرد. يكى از چيزهايى كه ميتواند آن را از تهاجم به دور بدارد و عفاف زن و طهارت او و تقواى او و حالت پرهيز و عصمت را در او نگه دارد، نداشتن معاشرت نامناسب در محيط زندگى و محيط كار و محيط جامعه است. معاشرت نامناسب يعنى معاشرتى كه در او جهات فرهنگى و اخلاقى خاصّ رعايت نشده باشد. آن چيزى كه ميتواند به اين نگهدارى و مصونسازى و جداسازى كمك كند، حجاب است. بهترين چيز حجاب است؛ حجاب از طرف زن و حجاب از طرف مرد. حجاب مرد هم نگاه نكردن است، حجاب يعنى مانع يعنى فاصل در زن.
در سمينار نقش زن در جامعه در دانشگاه تربيت معلّم (64/12/10)
@Mahdi_Takallou
این جریان بیش از سی سال است دارد با تاکید مزورانه بر مفهوم انتزاعی عفاف و با تفکیک و انقطاع میان حجاب و عفاف، پروژهی حجاب را تضعیف میکند! این ایده هم ابتکار خودشان است. آنها واقعاً معلوم نیست چقدر جامعهی عفیف را بخواهند و اصلا معلوم نیست از نگاه آنها جامعه عفیف چگونه جامعهایست! یعنی مشخص نمیکنند ما باید برای ساخت جامعهای عفیف چه باید کنیم! و در مسیر تحقق آن به چه لوازمی تن بدهیم. آنها وقتی میگویند عفاف آری دارند میگویند حجاب را رها کنید! این رفتار سیاسی است، من حتی بعید میدانم دغدغهی تئوریک آن خیلی جدی و واقعی باشد. وگرنه حرف علمی که بسیار است.
دیگر شما لااقل در بازی نیفتید و بین عفاف و حجاب انقطاع ایجاد نکنید. عفاف و حجاب یکی نیستند اما بینسبت هم نیستند. نسبتشان اتفاقاً خیلی نزدیک و منطقی است.
@Mahdi_Takallou
هدایت شده از بر پا
حجاب و عفت
ریشه ضعف حجاب و حتی کشف حجاب در کشور ما بی عفتی نیست. ریشه این بلیه بیشتر در فرهنگ انفعال نسبت به فرهنگ غربی است. حرکت چند ضلعی فرهنگی که در دوران سیاه پهلوی ها آغاز شد. که البته همین هم تبدیل به یک سبک رفتاری و عادت از سر غفلت و جهل شده. آمارها نشان میدهد جمع زیادی(بالای نود درصد) از زنان دارای ضعف حجاب و یا حجاب عرفی، حجاب خود را از سر اعتقاد بر سر کرده اند.
بله اینکه این فرع مهم فقهی مانع بی عفتی میشود و توان تقوا و باز دارندگی و حیا را در جان انسانها تقویت میکند سخن درستی است. اما چون این فرع فقهی چنین اثری دارد دلیل نمیشود که «ضعف حجاب» را به «ضعف عفت» برگردانیم و معنا کنیم. این نفهمیدن دین است و نفهمیدن زیست بوم و هویت و فرهنگ زن ایرانی.
بله فرهنگ ایرانی دچار عادتها و ضعفهایی است که با قیام و مقاومت مردم این سموم در حال خارج شدن از فرهنگ ما است. اما فهم درست ضعفها راه را برای برنامه ریزی و طراحی صحیح راه حلهای فرهنگی باز میکند.
انگیزه «فاعل»، «معنا»یی را در فعل ایجاد میکند و باعث میشود. «فعل» هم «اقتضا»یی دارد برای ایجاد یک «خلق» و «معنا». اما این دو را با هم خلط نکنید.
اگر رهبری به درستی ضعف وکشف حجاب را به غفلت و یا ندانستن مربوط میداند، یعنی در فهم معنای این فعل اشتباه نباید کرد و در برنامه ریزی های فرهنگی باید دقت و مراقبت کرد.
@ali_mahdiyan
پشتوانهى اجرايى قانون حجاب كار فرهنگى است!
«قانون الزامى بودن حجاب هم در جامعه لازم است. حجاب يك حكم اسلامى است. آيات صريح قرآن بر حجاب دلالت ميكند و جامعهى ما جامعهى اسلامى است و نميتواند اين حكم در جامعه اجرا نشود. همهى كسانى كه در جامعهى اسلامى زندگى ميكنند، موظّف هستند كه اصول دين جامعه و مقرّرات اين جامعه را رعايت كنند و اين يك مقرّرات و قانون است و اين قانون با همه جوانب و اطرافش از قبيل ممنوعيّت توليد و عرضهى كالاهايى كه ضدّ حجاب است؛ مثل لباسهاى مبتذل و امثال اينها بايد در مجلس شوراى اسلامى تصويب و به مورد اجرا گذاشته شود و پشتوانهى اجرايى اين قانون هم همان كار فرهنگى است.»
در خطبههاى نماز جمعه (65/8/9)
پ.ن: عزیزانی که به دنبال «بازدارندگی قانون و ضمانت اجرایی آن» هستند این بیانات خاکخورده از دههی شصت را بخوانند!
تأکید ما هم بر «طرح کلی حجاب» است. یک طرح کلی و جامع لازم است که سهم و نقش قانون هم در آن به اندازهی خودش مشخص شده باشد. صرف تمام انرژی بر روی قانون و لایحه اشتباه است! دوگانهی کار فرهنگی و کار قانونی موهوم است. کار فرهنگی به معنای دقیق و اصیل کلمه، «همه چیز» است. قدرت سخت بدون پشتوانهی گفتمانی و مردمی نه اعمال شدنی است و نه نتیجهبخش.
@Mahdi_Takallou