eitaa logo
کشکول|محسن مهدیان
4.3هزار دنبال‌کننده
426 عکس
149 ویدیو
3 فایل
روزنامه‌نگار. ارتباط با ادمین @mohsen_mahdian
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بر پا
عدالتخواهانی که علی ع را کشتند 🔻اعرف الحق تعرف اهله پاسخ امیرالمومنین است به یک پرسش. پرسشی که نماد یک زخم کاری و عمیق بر جان اندیشه خوارجی است. اندیشه کسانی که قدرت ندارند در میانه دعواها و نقشه ها حق را بیابند. شاخص ها و استاندارد هایشان غلط و ناقص است ظاهرگرایانه است و برای اینکه دچار نشوند تیغ را به روی حق و باطل هر دو میکشند. هم علی هم معاویه و عمروعاص. 🔻چرا حکومت داری؟ اصلا حکومت مال خدا است. پس هر کس حکومت دارد بزنیم. چرا پول داری پول مال خدا است پس هر کس پولدار است بزنیم. تو پول و قدرت داری و این همه انسان فقیر داریم پس تو بدی. اگر بگویی خدیجه پولدار بود محمدص پولدار بود موسی ع پولدار بود امیرالمومنین پولدار بود امام خمینی پولدار بود نمی‌فهمند. اگر بگویی باید پول داشت و خرج جبهه حق کرد حکومت داشت و خرج احقاق حق مظلوم کرد نه چپ‌گرایانه هر پولدار قدرتمندی را محکوم کرد ارور میدهند. باور کنید ظلم ستیزی کمونیستی روحش ظلم ستیزی خوارجی است. ظلم ستیزی بر بستر ظاهرگرایی. 🔻در جامعه دینی اینها عدالتخواهانی هستند که آرمانجوییشان ربطی با ولایت ندارد ان الحکم الا لله یعنی آرمان بی ولایت، یعنی توحید بدون ولایت، یعنی حرکت بدون رهبر. چرا رهبر نه ؟ چون ولایت و رهبری عقل جامعه است و این آرمانجویی با عقل نسبتی ندارد. چون ولایت روح جامعه است و این جریان بدن را میشناسد نه روح. 🔻مارخوش خط و خالند چون حرف از ارزش ها میزنند حرف از آرمانها میزنند اینها قبل از آنکه شکم بیگناهان را با تیغ نفهمی هایشان سفره کنند کمر علی ع را شکسته بودند. به نام پر زرق و برق ترین شعارها از جمله توحید. 🔻حاصل عمرم در حوزه یک جمله شده و آن اینکه هر آرمانی و هر ارزشی، دقیقا هر ارزشی، در زبان هر کس شنیدم نسبتش را با اندیشه ناب محمدی بیابم با اندیشه امام. از جمله عدالت. عدالت علوی و ناب با عدالت ظاهرگرایانه متحجر با عدالت مارقین با عدالت کمونیستی فرق میکند. ظلم ستیزی خمینی با ظلم ستیزی کج کلاههای سیبیلو با ظلم ستیزی کسانی که شاخص‌های رشدشان قواره ای بیش از چشم‌هایشان ندارد با ظلم ستیزی جاهلان ظاهرگرا فرق میکند. 🔻اینها فقط اهل ظلم به این و آن نیستند ظلم اصلی را به انقلاب مردم میکنند. چهل سال انقلاب را شکست میدانند چرا که آرمانها به تقریرشان رخ نداد. را یک دروغ بزرگ میفهمند. ربطی به مدرک و سواد و مقاله و کتاب ندارد اینها حوادث و وقایع و رخدادها را بر اساس حق نمی‌شناسند بر اساس ظاهر تقریر میکنند. 🔻معمولا ابزار دست انگلیس و آمریکا و خلاصه دشمن هوشمند دنیاخواهند. این جریان محل خیزش و رویش ابن ملجم ها است. ببینید شهید مطهری را چه کسانی و چرا کشتند. @ali_mahdiyan
✅سفارش دیده نشده حضرت امام به مجلس حضرت امام به نمایندگان مجلس یک توصیه بسیار کلیدی دارند که نه تنها در مقام عمل دیده نشده و بلکه در حوزه نظر نیز کمتر مورد اعتنای رسانه ها و نخبگان بوده است؛ حال آنکه این توصیه چه بسا مهمترین مسیر ساخت یک مدل جدید از حکمرانی و منطبق بر مردم سالاری دینی است. حضرت امام نماینده مجلس را نه ولی و نه قیم و نه نائب و نه نقیب و بلکه وکیل مردم می داند. این اختلاف الفاظ از جهت نوع و سطح رابطه مردم با نماینده مجلس اهمیت اساسی دارد. امام از تعبیر "مجلس خانه ملت است" و "تمام ملت خلاصه در وجود شما آقایان است" رابطه وکالت را برداشت و سفارش می کنند: " اکثریت هرچه گفتند آرائشان معتبر است ولو به ضرر خودشان باشد . شما ولیِّ آن ها نیستید که بگویید که این به ضرر شماست ، ما نمی خواهیم بکنیم . شما وکیل آن ها هستید. ولی آنها نیستید .." و در جای دیگر بی اعتنایی به خواست مردم را خیانت در مسند نمایندگی می دانند. تعبیر وکالت یک پیامد جدی در سبک تصمیم گیری در مجلس ایجاد می کند، لذا امام تصریح می کنند: " طرح هر مطلبی لازم نیست. لازم نیست هر مطلب صحیحی را اینجا گفتن. شما آن مسائلی که مربوط به وکالتتان هست و آن مسیری که ملت ما دارد، روی آن مسیر راه را بروید، و لو عقیده تان این است که این مسیری که ملت رفته خلاف صلاحش است. خوب، باشد. ملت می خواهد این طور بکند، به ما و شما چه کار دارد؟ " تاکید امام یک اصل مهم و منبعث از مردمسالاری دینی را پیش روی نمایندگان مجلس قرار می دهد و آن اینکه نقش مردم بعد از رای دادن حذف نمی شود و باید همچنان در سرنوشت خود مشارکت کنند. اساسا مردم سالاری دینی، خلاصه در صندوق رای نیست و حضور مردم در تمام صحنه ها از جمله قانون گذاری مشروعیت بخش است. لذا هر تصمیمی ابتدا باید مورد وفاق ملی قرار گیرد. تصمیمی که مردم با آن مخالفند یا حتا تصویر نادرستی از آن دارد، حتا در بهترین سطح کارشناسی و عالی ترین درجه کارآمدی بازهم محکوم به شکست است. با این توضیح یک نوع حکمرانی متفاوت پیش روی نماینده ها است و آن اینکه موفقیت هر تصمیمی در همراه کردن و بلکه مشارکت دادن مردم است نه صرفا مطلع کردن آنها. مجلس یازدهم می تواند فصل جدیدی در اصلاح ساختاری مجلس و مردمی سازی آن و حتا فراتر، در تغییر مدل حکمرانی در جمهوری اسلامی ایجاد سازد. ✅پ.ن: شفافیت آرا اولین گام الزام آور برای رسیدن به توصیه امام و این تغییر ساختاری پیش روی مجلس جدید است. درین باره بیشتر خواهم نوشت. @mahdian_mohsen
✅درباره حکم جدید رهبری برای لاریجانی برای برخی حکم جدید رهبری انقلاب برای لاریجانی سوال برانگیز است. خاطرم هست این ابهام زمان انتصاب احمدی نژاد و مرحوم هاشمی نیز برای مجمع تشخیص مصلحت مطرح شد. این سوال ناشی از 3 اختلاف راهبردی برخی با سبک مدیریت رهبری انقلاب است. اول. یک اشکال فرهنگی ما این است که آدم ها را سیاه و سفید تحلیل می کنیم؛ آدم ها یا فرشته اند یا خباثت محض. گوئی اگر از کسی انتقاد داشتیم او از هر بر و حسنی بری است. رهبری آدم ها را اینطور تحلیل نمی کند. انقلابی گری از منظر رهبری انقلاب طیفی است و موسع، نه صفر و یک و ضیق. دوم. پایگاه اجتماعی افراد برای رهبری یک امت بسیار با اهمیت است هرچند متاسفانه هیچ جایگاهی در سبک تحلیل سیاسیون ندارد. اساسا هیچ وقت سیاسیون به این وجه از مساله توجه نمی کنند. لاریجانی با 12 سال نمایندگی و ریاست بر نماینده های مردم دارای یک پایگاه اجتماعی است؛ ولو اندک. دقت کنیم که اسم لاریجانی مهم نیست بلکه منش و گرایش و رفتار اوست که اهمیت دارد و دارای طرفدار است. پایگاه های اجتماعی با حذف راس به سرعت حذف نمی شوند. جدا کردن پایگاه از راس نیازمند تبیین و روشنگری است نه حذف فیزیکی. تببین و روشنگری برخلاف حذف آدم ها نیازمند زمان است. رهبری همین سبک رفتاری را با احمدی نژاد و مرحوم هاشمی داشتند. بالاتر از این، همین سبک رفتاری را با موسوی و کروبی داشتند. آنروزها که بسیاری فریاد می زدند که بگیرید و ببرید و اعدام کنید، رهبری مخالفت کردند و با روشنگری و سپردن به زمان، باعث شدند بخشی قابل ملاحظه ای از بدنه کم کم از راس جدا شود. سوم. رهبرانقلاب 40 سال کشور را با همین مدیران اداره کرده است. به سبک و سیاق برخی از ما باشد همه باید حذف شوند تا کشور اصلاح شود و حال آنکه معلوم نیست چه کسی می تواند جایگزین شود. رشد کشور باحفظ آدم ها و استفاده از توانمندی های انها میسر است. حذف آنها حذف یک دارایی است. خانه نشینی لاریجانی با 40 سال تجربه یک خطای مدیریتی است. خاصه این تجربه مدیریتی برای مجمع تشخیص مصلحت نظام اهمیت دارد که قرارست در تشخیص مصلحت و فهم جامع مسائل روز به رهبری انقلاب مشاوره دهد و فهم مصلحت نسبت روشنی با تجربه اجرایی و مدیریتی دارد. @mahdian_mohsen
🔻روایت خناسان در ماجرای پناهی و شورش آمریکایی غرض تحلیل حوادث نیست. درین متن کوتاه یک نکته سواد رسانه را با تاکید بر رفتارشناسی خبائث رسانه ای تحلیل می کنیم تا مدلی برای تمیز موارد مشابه باشد. ماجرای پیرزن کرمانشاهی در یک خط چه بود؟ رفتار زشت وغیرانسانی مامور شهرداری. هم باید برکنار شوند و هم محاکمه. اعمال قانون نیز باید قانونی و انسانی و اخلاقی باشد؛ بگذریم. طبیعی است که دلسوزان داخلی نسبت به موضوع حساس و اعتراض کنند. ضدانقلاب از اعتراض خودی ها عصبی می شود. لذا ماموریت می گیرند آنرا منحرف کنند. چه کردند؟ ما در جنگ روایت ها یک "قرینه سازی" داریم و یک "انتقال و تسری". ایندو کارکردشان اینست که ذهن را از یک مصداق به کل تسری دهند؛ بدون اینکه مخاطب متوجه شود. مرور کنیم؛ مخاطب از مصداق پناهی عصبی است. کافیست همین مصداق را با قرینه سازی کنار یک عکس مشابه از رفتار رژیم سراسر پلشت صهیونیستی قرار دهند. انتقال پیام و تسری باعث می شود که ذهن مخاطب درگیر این سوال شود: " این که یکی است. پس ما چه فرقی با رجاله های صهیونیستی داریم؟" همین سوال کافی است تا تکرار شود. تکرار کمک می کند ابرروایت همسان پنداری یک مصداق با یک ساختار در ذهن شکل بگیرد. همین پروژه بصورت معکوس در شورش آمریکایی شکل گرفت. ضدانقلاب ابتدا تلاش کرد با سفیدنمایی دولت امریکا را معتقد به آزادی و تحمل اعتراضات نشان دهد. اما وقتی فیلم وحشیگری پلیس در برخورد با زنان وکودکان منتشر شد پروژه قرینه سازی و تسری را مجدد کلید زدند. اینبار سراغ ماجرای آبان 98 رفتند و با تقلیل رفتار ساختاری از اوباش آمریکایی به مصداق آبان ایرانی، ذهن مخاطب را درگیر یک سوال جدید کردند:" اینکه همانست که ماهم داشتیم. پس آنها چه فرقی با ما دارند؟" حال آنکه در ماجرای آبان 98 ما بجای اعتراض مردمی با یک عملیات تروریستی بی سابقه مواجه بودیم. تمام سطوح ضدانقلاب، مسلحانه در خیابان ظاهر شدند. از سلطنت طلب ها تا منافقین و اراذل اجیر و... فراموش نکنیم که روز جمعه بعد از گرانی بنزین در وکیل آباد مشهد هزاران نفر شعار می دادند :رضاشاه روحت شاد" و "مرگ بر دیکتاتور" و بااین حال ناجا از امنیت همین شعاردهندگان مراقبت می کرد. تا اینکه کشتار بی رحمانه تروریست ها و حمله سازمانی اوباش به کلانتری ها و بانک ها و آتش زدن پمپ بنزین ها کلید خورد.... خلاصه روش ضدانقلاب و مزدورهای نقاب زده در مواجهه با حوادث اخیر چنین است؛ توسعه و تسری مصداق ایرانی به کل و تشابه سازی با ساختار فاسد آمریکایی و اسرائیلی. دوم تقلیل مصداق های آمریکایی و تسری آن به نمونه های مشابه ایرانی. @mahdian_mohsen
✅چطور سیاهی ها را فریاد کنیم؟ در چند ده روز گذشته جامعه رسانه ای ما درگیر با چند موضوع تلخ بوده است. از رومینا تا آسیه پناهی تا غیزانیه تا عمران محمدی و این روزها هم طبری و ... سوال خیلی ها اینست که چطور به این موضوعات بپردازیم که مطالبه ما مورد سواستفاده ضدانقلاب قرار نگیرد. پاسخ اول و کلیدی اینست که مطالبه این موضوعات اولا باید در دست انقلابی ها باشد. هیچ سیاهی نباید سفیدنمایی شود. هیچ تلخی را نمی شود مزه کرد و به ناخوشی اش بی اعتنا بود. ظلم در هر اندازه ای در جمهوری اسلامی قباحت ایدئولوژیک دارد نه صرفا نگرانی بابت کارآمدی. انقلاب اسلامی شکل گرفت تا بساط ظلم برچیده شود. غصه عمیق مولا از ماجرای خلخال و زن یهودی، قصه باشد یا افسانه، مبنای دینی و منطقی در حکومت دینی دارد. بیرق مطالبه ایندست مسائل نیز باید دست انقلابی ها باشد. باید فریاد کنند؛ آنهم به صدای بلند. با این توضیح چه کنیم که مطالبه ما دستاویز ضدانقلاب نشود؟ چه کنیم پازل ضدانقلاب را کامل نکنیم؟ بالاخره ضدانقلاب لاشخور وار نشسته و مترصد است ظلم را امری دامنگیر در انقلاب نشان دهد. سوال اینست که چه کنیم تا دچار خطای تحلیل و خطای مطالبه نشویم؟ خلاصه و روان و ساده بگویم؛ به اثر رفتارمان در مخاطب توجه کنیم. اگر اثر رفتار ما این شد که مخاطب احساس کرد سیاهی سراسری است یعنی به خطا رفتیم. اگر حس کرد گرفتار بن بستیم دچار اشتباه شدیم. اگر ناامید از آینده شد یعنی به هدف نزدیم. اگر سوال کرد پس فرق ما با طاغوت و دیگر حکومت های مستبد چیست یعنی مصداق را تعمیم به ساختار دادیم؛ فرد خطاکار را به خطای نظام ارتقا دادیم و فساد مصداق را تبدیل به فساد سیستمی کردیم. نقد و مطالبه ما چه در ساحت ادبیات و چه بیان مشکل یک تفاوت جدی با ضدانقلاب دارد و آن اثرش بر مخاطب است. ایجابی بحث کنیم. جوان انقلابی وقتی ظلمی را پی گیری می کند در نهایت مخاطب باید حس "حرکت" کند. حس اینکه در حال شدنیم. در حال اصلاحیم. مطالبه باید مخاطب را به حرکت برای اصلاح وادار کند نه نشستن و ناامیدی. خیلی وقت ها نقدها، ولو نقد دولت و قدرت نتیجه اش می شود قهر مردم از صندوق. اگر نقد کردیم و آنوقت مردم را برای تغییر وضع موجود پای صندوق آوردیم، هنرست واگرنه همان می کنیم که زمین بازی رقیب بدذات است. چنان مطالبه و نقد کنیم که انتخاب مردم تغییر کند نه با هر نوع انتخابی خداحافظی کنند. در مکتب امام و به حکم مردمسالاری، رای سبز و بنفش و سیاه از بی رایی بهترست. خلاصه؛ نقد کردن تمام حیثیت نظام، نه لازم بلکه واجب است، اما نتیجه اش باید امید به اصلاح باشد...همین ملاحظه سبک و ادبیات و روش نقد را تعیین می کند. @mahdian_mohsen
🔻درباره طبری و آیت الله لاریجانی دادگاه طبری درحال برگزاری است. کیفرخواست نماینده دادستان حقیقتا تکان دهنده است. ابعاد پرونده فساد یک طرف و جایگاه حقوقی متهم یک سمت و نسبت پرونده با عدلیه یک سو. با این حال چند ملاحظه را باید از هم تفکیک کرد. 🔻1/ اصل برگزاری این دادگاه را دست کم نگیریم. این دادگاه نشانه ایست بر حرکت و امید به اصلاح. برخی تخصص در ندیدن امتیازها و تبدیل موفقیت به شکست دارند. عده ای مشق از دست بدصفتان لاشخور مسلک می کنند تا هر زخمی را سرطانی و نشانه ای بر یک فساد سیستمی تلقی کنند. توجه کنیم که برگزاری چنین دادگاهی خودش قدر و قیمت دارد و تحقق عدالتخواهی امیدآفرین است. امروز معاونت در عدلیه و دیروز معاون و رئیس دفتر و دیگر خط قرمز های یک رئیس جمهور و پیش تر فرزند آیت الله مرحوم و غیره. این همه را قدر بدانیم و تقویت همین مسیر را طلب کنیم. 🔻2/ مهمتر از پرونده طبری، وضعیت قوه قضائیه در سالهای گذشته است. این پرونده نشان می دهد نقد دلسوزان در گذشته درباره وضعیت قوه قضائیه بیراه نبوده است. سالها پیش سخت گیری و برخورد های تحکمی قضائی با منتقدین، راه نقد به عدلیه را بسته بود. الحمدالله حضور آیت الله رئیسی باعث شد نهادقضایی از پوسته مصونیت آهنین نقدناپذیری خارج شود و امروز مثل هر نهاد دیگری قابل نقد وگلایه باشد. اما مسیر نقد صحیح از شفافیت می گذرد. هرمیزان شفافیت بیشتر، کمک می کند منتقدین دلسوز زودتر از آنکه دیر شود تغییر و اصلاح را مطالبه کنند. طبیعی است که سالها نقدگریزی و پرسش ناپذیری و به یکباره دادگاهی با چنین ابعاد تکان دهنده، جامعه رو بهت زده و شوک آلود می کند. 🔻3/ موارد مطرح شده در دادگاه طبری همه اش اتهام است. اما در صورت اثبات، لازم است آیت الله لاریجانی توضیح قانع کننده ای درباره این پرونده داشته باشند. بالاخره متهم مورد تاییدشان بوده است. دفتر آیت الله بیانیه دادند که معظم له موارد اتهامی را شخصا بررسی کرده و تخلفی محرز نشده است. بااین حساب سوال اینست چرا جناب قاضی القضات متوجه این سطح از تخلفات نشده اند؟ چرا وقتی نهادهای امنیتی و نظارتی تذکر دادند بها ندادند؟ چطور می شود در چنین سطحی و با این ابعاد اتهامی تخلفات محرز نشود؟ فارغ از ورود و تشخیص دادگاه، مواجهه رسانه ها با آیت الله، قطعا بنا بر حسن ظن است اما همین نیز توضیح می خواهد. نمی شود از افکار عمومی رخ برتافت و بی اعتنا به این پرسش ها از مردم اعراض کرد. کمترین کار آیت الله، "توضیح صادقانه" است و اگر لازم شد "عذرخواهی صمیمانه". @mahdian_mohsen
✅کار خودشونه... با خبر مرگ قاضی منصوری این تعبیر را زیاد شنیدید....«کار خودشونه». چرا؟ ایران اینترنشنال قبل مرگ منصوری اعتراف می کند که وی در مسیر بازگشت به ایران است. حتا سایت منافقین در گزارشی مینویسد رژیم هواپیمای قشم ایر را برای بازگرداندن متهم راهی رومانی کرده است. از این رسانه ها نجس تر داریم؟ این اعترافات کافی نیست؟ خود مرحوم نیز مدعی بود باز خواهد گشت. بازهم کفاف نمی دهد؟ سوال ساده تر؛ بازگشت و دادگاهی شدن چنین فردی برای جمهوری اسلامی مفیدتر و آورده بیشتر دارد یا مرگ او با سرنوشت مبهم؟ این متن در مقام پاسخ به این شبهه نیست که «کارخودشنه» یا نه؟! در پی پاسخ به این پرسشم که این اتهام چرا برای برخی باور پذیر است؟ نوع دیگری از این تعبیر را کجا شنیدید؟ در دادگاه طبری: «دادگاه طبری ظاهر ماجراست، باید دنبال گنده ترها بود.» افتخار نیست که جمهوری اسلامی محاکمه یک مقام ارشد سیاسی در بدنه قدرت را علنی و بدون لکنت و واهمه و ترس از مصلحت و بدوراز محافظه کاری برگزار می کند؟! اینرا نمی بینندو دنبال «گنده ترها واصلی تر ها» هستند. چه شد که به این نتیجه رسیدیم در هر پرونده ای یک پشت پرونده ای وجود دارد از یک "مقام اصلی تر" که نظام از محاکمه او واهمه دارد؟! چه شد به چنین توهمی از فساد مافیایی در جمهوری اسلامی رسیدیدم؟ در هیچ جای عالم چنین وضعیتی پیدا نمی کنید که قوت یک نظام را به نقطه ضعفش تبدیل کنند. اینکه ضدانقلاب و مزدورها و مواجب بگیرانش چنین پروژه موهومی را جلو ببرند عجیب نیست؛ عجیب اینست که چرا این اتهام مشمئز کننده برای برخی باور پذیر است؟ مردم خرده روایت ها را با ابرروایت فهم می کنند. مثال: فرض کنید در ذهن شما ابرروایتی نقش بسته که فلان محله دزد بازار است. حالا اگر در روز روشن مردی از دیوار خانه اش بالا رود حتما می گویید دزد است. حال آنکه فرض این ابرروایت یعنی دزدبازاری نادرست است و لذا همان خرده روایت نیز غلط تصویر میشود چون آن مرد کلید خانه اش را گم کرده و ناچارا از دیوار بالا رفته است. صدق و کذب خرده روایت ها را ما با ابرروایت ها فهم می کنیم. خرده روایت مرگ قاضی منصوری و دادگاه طبری با ابرروایت «فساد سیستمی» منتهی میشود به « کار خودشونه». حال سوالم این است چه کسانی در نقش بستن چنین ابرروایت سراسر ظالمانه ای نقش داشتند؟ پاسخش با شما. انشالله عمق ماجرا را دقت فرمودید. به نظر شما گناه یک مفسد بیشتر است یا گناه کسی که جمهوری اسلامی را دارای فساد سیستمی می داند؟ اولی یک مصداق است و دومی همه مصداق ها را "نشانه" ای برای یک فساد اکبر. @mahdian_mohsen
کاش زودتر توضیح می دادین... @mahdian_mohsen
✅درباره دفاع رهبرانقلاب از لاریجانی رهبرانقلاب در اوج هجمه ها به صادق لاریجانی که به اتهام همدستی با طبری، محاکمه و استعفای او را مطالبه می کردند فرمود: "در همین دادگاه اخیر به بعضی از بزرگان پاک دست قبلی قوه قضائیه اهانت و ظلم شد. یعنی واقعا جفا شد...." و اما برای عده ای شبهه شد که چرا باید رهبرانقلاب از لاریجانی دفاع کند؟ آیا این حمایت راه مطالبه را بسته است؟ دراین رابطه ذکر چند نکته اهمیت دارد. یکم. مخاطب این حرف چه کسانی هستند؟ همه منتقدین؟ خیر. مخاطب این تذکر سه گروهی اند که پیام همدستی لاریجانی با طبری را به جامعه مخابره کردند. اولین گروه خناسان ضدانقلاب هستند که البته اجیرند و حرجی برآنها نیست. دسته دوم جریان انحرافی و باقی مانده دولت گذشته اند که از احکام قضایی لاریجانی کینه سیاسی بدل دارند و ابایی هم ندارند این کینه را کتمان نکنند. دسته سوم هم بخشی از جامعه عدالتخواه هستند که با مطالبه هیجانی و غیراصولی، واهمه ای از اتهام و افترا زدن به دیگران ندارند و سابقا نیز شهرت به چنین روشی هایی داشتند. نکته اول اینست که تذکر رهبرانقلاب به ظلم نکردن و در واکنش به تهمت ها و رفتارهای غیراخلاقی بوده است و نه بیشتر. با این مقدمه آیا راه بر هرگونه نقدی بسته است؟ آیا حمایت رهبرانقلاب از لاریجانی به معنای خطاناپذیری عدلیه دوران آیت الله است؟ دوم. مشکل اصلی برخی از فعالان عرصه مطالبه در شبکه اجتماعی اینست که در یک دوگانه خودساخته گرفتارند. یا این یا آن. یا صفر یا صد. رهبرانقلاب دقیقا چه کردند؟ دفاع از لاریجانی؟ این هم هست اما ماجرا فراتر است. رهبرانقلاب در مواجهه با افترا و هتک لاریجانی توصیه به تقوا کردند. در همین سخنرانی یک تعبیر راهبردی دارند و آن اینکه فسادخطرناک است اما ظلم در مبارزه با فساد خطرناک ترست. می فرماید: "به معنای حقیقی خطرناک تر" این تذکر جدید و عجیب نیست. پیشتر از روسای جمهور و دیگر مسوولین نیز همینطور دفاع کرده اند. بالاتر از این در اتهام زدن به سران فتنه نیز تذکر به انصاف و عدالت دادند. این تذکر، توصیه به تقوا است و به معنی مطالبه نکردن و عدم انتقاد نیست. چراعده ای بین نقد و توهین و افترا فرق نمی گذارند؟ واقعا پیچیده است؟ یک نفر ممکن است از عملکرد آقای لاریجانی در موضوع پرونده طبری انتقاد داشته باشد. آیا نباید سوال کند؟ نباید طلب شفافیت کند؟ نباید در خواست توضیح کند؟ سوم. معتقدم آقای لاریجانی این روزها کم گذاشتند. الحق مبارزه با فساد دانه درشت ها از زمان آیت الله آغاز شد. برخورد با فرزند مرحوم هاشمی و شکستن خط قرمز دولت احمدی نژاد و محاکمه رحیمی و دادگاه کهریزک و مرتضوی را فراموش نکرده ایم. این هجمه بی امان نیز بخشی از آثار همان عدالتخواهی قضایی است. با این حال سبک سیاست ورزی آقای لاریجانی در این پرونده قابل انتقاد است. متن اخیر آیت الله در دفاع از برگزاری دادگاه می توانست خیلی زودتر از اینها منتشر شود که این هزینه ها نیز رقم نخورد... برای افکام عمومی حرمت قائل باشیم. حقیقتا سوال دارند. نپرسند؟ مهم نیست؟ توضیح برخی شبهه ها و حمایت از دادگاه می توانست چنان کند که کار به پشت بلندگو نیز کشیده نشود.... منبع:صبح نو @mahdian_mohsen
‏ماجرای ظریف عبرت نشد؟ جنجال جلسه ظریف در نهایت خروجی اش چی بود؟ وقتی پای هیجان سیاسی وسط بیاید حرف حق هم شنیده نمی شود. ماجرای سوال از رییس جمهور نیز همین است مردم خسته اند از داد و بیداد. رها کنید این روش های جگر خونک کن را @mahdian_mohsen
✅واقعا نیاز به پشت بلندگو بود؟ @mahdian_mohsen