eitaa logo
کشکول|محسن مهدیان
3.7هزار دنبال‌کننده
414 عکس
137 ویدیو
3 فایل
روزنامه‌نگار. ارتباط با ادمین @mohsen_mahdian
مشاهده در ایتا
دانلود
زشت نیست؟! @mahdian_mohsen
نماینده محترم مجلس بجای اظهار نظر رسانه ای شبیه فعالان شبکه اجتماعی، قانون را اصلاح کند. کار دست شماست @mahdian_mohsen
خلاصه هر دادزدنی حریت نیست @mahdian_mohsen
کدام انتقام سخت؟ @mahdian_mohsen
✅برای تقویت هوش هیجان سیاسی چه کنیم؟ "هیجان سیاسی" چیست؟ وقتی مثلا با یک خبر بد مواجه می شوید اول احساسات تان درگیر می شود. بعد هم متناسب با این احساسات به یک شناختی می رسید و در نهایت یک رفتارهیجان زده از خود نشان می دهید. البته هیجان سیاسی همیشه هم بد نیست. حالا؛ "هوش هیجان سیاسی" چیست؟ نوعی مهارت برای کنترل هیجان ها در برخورد با رویداد های سیاسی. این روزها که عصر شهروند رسانه است، فاصله "تحریک پذیری سیاسی" تا "رفتار رسانه ای" به اندازه نوشتن یک توئیت است. به این "هوش هیجانی" رسیدگی نکنیم اول به خودمان ضرر می زنیم و بعد هم به دیگران. یک روز به خودمان می آئیم، می بینیم تبدیل به یک ربات "هورا کش" و "هوار کش" شدیم. ثمره اش چیست؟ مهمترین عارضه اینست که "ائمه خبائث و پلیدی" روی این هیجان ما "حساب ویژه" باز کرده اند و اگر مراقبت نکنیم ناخواسته به "شبکه توزیع اهریمن" تبدیل می شویم. ببخشید اگر صریح نوشتم؛ اما مهم است. چون اغلب هم هیجان را با اسم آرمانخواهی به خوردمان می دهند. چه کنیم؟ یکم. اول تلاش و تمرین کنیم هیجانی شدنمان را ببینیم. "خودآگاهی هیجانی" نیازداریم تا متوجه شویم چه وقت هیجانی شدیم. دوم. به محض اینکه متوجه هیجان شدیم توقف کنیم. شنیدید در دعوا می گویند صلوات ختم کن. همان. مختصری تامل کنیم تا فرصت تمرکز پیدا کنید. سوم.ببینیم می شود هیجان مان را با استدلال توضیح دهیم؟ اگر نتوانستیم و دیدیم هنوز به فحش دادن نیاز داریم، یعنی زود است. بازهم صبر. چهارم. حالا به اصل موضوع مراجعه کنیم ببینیم ماجرا را درست دیدیم یا تحریف شده. این مرحله یعنی هیجان شناختی. اولا روایت را باید از منابع دست اول بگیریم. روایت اکثریت و روایت سلبریتی های اینوری و آنوری نمی شود منبع معتبر. دوم. برای اینکه جو گیر نشویم باید مغالطات دشمن را بشناسیم. مثلا مراقبت کنید در دام مغالطه استقرایی "تعمیم جز به کل" نیافتیم. امان از "تعمیم شتاب زده"؛ دراین باره انشالله بیشتر خواهم نوشت. مرحله پنجم هیجان رفتاری است. این مرحله هم مهم است. چند نکته: اولا هیچ چیز انقدر حیثیتی نیست که نتوان درباره اش استدلال کرد. دوم اینکه هیچ چیز صفر و صد نیست. ما با مسائل خاکستری اغلب مواجهیم. سوم اینکه در کنار هر بلا و مصیبتی، نعمت ها را هم ببینیم. چهارم اینکه حق تنها نزد من و شما نیست. پنجم وزن کشی. وزن مسائل فرعی را باید در کنار مسائل اصلی ببینیم. ششم اینکه آرمان بدون دیدن واقعیت ها، توهم و خاک بازی کودکانه است. درنهایت تلاش کنیم بجای فریاد محوری غلیانی، مساله محور باشیم. مساله محوری یعنی توجه به علت ها و فکر کردن برای راه حل ها. فاصله "خنک کردن جگر" تا "انتقاد دلسوزانه" همین هوش هیجانی است. @mahdian_mohsen
✅بیائید گول نخوریم! ماجرای بنیاد سردار قلب ها و پاسخ دخترشان را تاکجا مطلعید؟ پاسخ سازمان برنامه را هم خواندید؟ بعید است. دوران توضیح و تصحیح و تکذیب گذشته است. سخنان سردار فدوی را درباره سبک ترور دانشمندهسته ای خواندید؟ ✅دو نمونه را ذکر می کنم و رد می شوم. مهم است و هشدار نسبت به موارد مشابه. ضدانقلاب روی هیجان های ناشی از جهل ما حساب ویژه باز کرده است. ✅روایت زینب خانم نوشتند بنیاد سردارمان، 8 میلیارد بودجه می گیرد و آنهم بدست زینب خانم می رسد. ضدانقلاب هجمه کرد. عده ای هم با ژست آرمانخواهی گفتند و نوشتند و زمین دادند. دختر حاج قاسم توضیح داد که ما بی خبریم. اصلا درخواست بودجه ندادیم. ماجرا تمام نشد. در ادامه عده ای از سر تلقی توطئه آمیز بودن همه رویدادها در جمهوری اسلامی نوشتند: اگر دختر سردار خبر ندارد پس کاسه ای زیر نیم کاسه است. دولت سرخود بودجه داده است تا ضدانقلاب دست بگیرد و ارزش ها هو شود. اما بالاخره سازمان برنامه توضیح داد. کل ماجرا هیچ و پوچ بود. این بودجه تکرار بودجه سال قبل سپاه است که به نام بنیاد وشهید هسته ای ردیف خورده است. ✅اما روایت سردار فدوی شهید فخرمان که ترور شد، عده ای قصه هالیوودی ساختند که آی چه نشسته اید که 12 نفر تروریست بودند و حداقل 50 نفر عقب تر نشسته بودند و برنامه ریزی می کردند و سیستم اطلاعاتی و امنیتی کشور خواب بوده است. همین قصه خیالی را هم بهانه کردند و بجای لعن کردن تروریست ها به "آقای جمهوری اسلامی" طعنه زدند. یک رسانه نوشت که اصلا تروریستی در صحنه نبوده است و همه چی الکترونیکی مدیریت شده است. اما تکذیب کردند. همزبان با ضدانقلاب گفتند که این رسانه خواسته ضعف ها را بپوشاند. شمخانی خبر را تائید کرد. امروز هم جناب فدوی. توضیح داد که رگبار نیسان ماهواره ای هدایت شده است. ✅نتیجه اینکه گول نخوریم رسانه اهریمن چه می کند؟ «فریب غافلگیرانه» با انتشار اطلاعات ترکیبی و درست و نادرست. البته این سناریو نمی گیرد مگر با «توزیع گسترده» و لایک وریشیر های دوست و دشمن. با انگیزه های مغرضانه و آرمانخواهانه یک روایت را «تکرار» می کنند و در نهایت «تکثر روایت» برای مخاطب عادی، «قطعیت» می سازد. ✅چه باید کرد؟ هر لایک مان را در این جنگ تمام عیار ذهنی و تروریستی دشمن باید در قبر و قیامت پاسخگو باشیم؛ هر لایک. ریشیر که بماند. تولید محتوا که هیچ. قبل از هیجان زده شدن حتما و حتما اول سراغ منابع معتبر رویم. دیر موضع گرفتن بهتر از موضع دشمن گرفتن است. و مهمتر اینکه هر موضوع فرعی را در نسبت یک موضوع اصلی ببینیم و تحلیل کنیم و اگرنه ندید خطا زدیم و لاغیر. @mahdian_mohsen
✅«لطفن بیشتر لخت نشو...» عکسی از آقای آقامیری با شلوارک و در کنار یک سگ منتشر شد که مورد توجه کاربران مجازی قرار گرفت. در همین رابطه خانومی در توئیتر تعریضی به این عکس داشت که از جهت سواد رسانه قابل تامل است. آن خانوم خطاب به جناب آقامیری نوشته بود "فهمیدیم مثل مائید لطفا بیشتر لخت نشو" آدم ها را همیشه از جهت رفتار ملون شان تحلیل کرده ایم. اینکه رفتار فلانی برای محبوبیت و منبرش ممبرسازی است. مثلا همین آقای آقامیری عزیز مدتی پیش با خانومی رقاصه به لایو نشست و برایش تصنیف روحوضی می خواند. نمی دانم شاید به این دلیل که بعد محبوبیت بیشتر روی طرفدارها اثر اخلاقی و چه و چه بگذارد. اما اینبار به سبک دیگری به موضوع توجه کنیم. اینبار از زاویه مخاطب به مساله نگاه کنید. اینکه چه اتفاقی می افتد که من و شما بازیگرهای عرصه رسانه و سیاست را باور می کنیم؟ دقیقا امثال ایشان با لخت شدن چه می کنند؟ چه فرآیندی در ذهن من و شما می گذرد که پروسه فریب کامل می شود و ما این افراد را فالو و به سمت شان کشش پیدا می کنیم؟ سواد رسانه ی اینجاست. لطفا نگوئید لخت شدن روی شما بی تاثیر است. بله درست است؛ احتمالا بخش قابل اعتنایی از مخاطبان این متن از شومن ها تاثیر نمی گیرند. اما از بازیگران دیگری با ژانرهای عدالت خواهی و آرمان خواهی هم تاثیر نمی گیرند؟ مثلا از خود رابین هود پندارها؟ این تاثیر چه نوع اثری است؟ ماجرا ساده است. شما چون خودتان را دوست دارید، هرکس که شما را تائید کند رهبرتان می شود. نمی شود؟ لطفا صادق باشید. من وشما در رسانه ها و لابه لای این همه انبوه مطالب دنبال چه می گردیم؟ حقیقت؟ شوخی نکنید. اجازه دهید از ناخوداگاه تان خبر دهم. شما دنبال حقیقت نیستید. شما دنبال هرآنچه هستید که تائیدتان کند. بگوید شما درست فکر می کنید. درست زندگی می کنید. اصلا تحلیلی می خوانید که شما را تائید کند. کمکتان بکنم؟ به حلقه کسانی که در توئیتر و اینستاگرام فالو کردید و به ترکیب گروه های مشترک تلگرامی تان مراجعه کنید. نکته مشترک همه آنها چیست؟ مثل هم بودن. شبیه هم هستید. همدیگر را تائید می کنید. همین. این گارد رسانه ای من و شماست که عده ای را به هوس می اندازد، خریدار هیجان و کاسب لایک های تان شوند. این افراد چه بسا خلوت شان با جلوت شان متفاوت باشد. از هویت شان هم می گذرند تا باتائیدتان، کاسب توجهات شما باشند. بنابراین حرفی نمی زنند که حق باشد، حرفی می زنند که شما دوست داشته باشید. اما بیائید یک بار از این افراد عبور کنیم. چه شد که اجازه دادیم فریب مان دهند؟ حالا صادقانه نظرتان چیست؟ بهتر نبود بجای نقد خودمان، آقای آقامیری را نقد می کردم؟ @mahdian_mohsen
⭕️آخرین منبر آیت الله امجد... آقای امجد گردن خیلی از ما حق دارند. چه شب هایی که پای منبرکوی دانشگاه ایشان مقدرات شب قدرمان رقم خورد. استاد اخلاق و عرفان و زندگی. اما سالهاست که روزگار تلخی پشت سر می گذرانند. روزهایی که البته باز هم برای همه ما درس است و آموزنده. آقای امجد عزیز سالهاست تحت تاثیر آقازاده و غیره بارها و بارها ناروا و ناسزا و ناحق علیه انقلاب موضع گرفتند و ناشایست و نامعقول بر رهبری نظام تاختند؛ اما اخیرا کار بدانجا رسیده است که از یک تروریست رسانه ای دفاع می کنند. دفاع از روح الله زم با کدام حجت؟ کسی که حتا قبل دستگیری اش معترف بود برای تحریم اقتصادی مردم به دشمن گرا داده و برای موشک های دشمن آدرس و برای ترور سردار دل ها نقشه و مسیر راه شده است. کسی که برای تخریب اموال مردم و آدم کشتن در تجمعات دستورالعمل آموزشی منتشر می کرد تاآنجا که آش آنقدر شور شد که رسانه اش را نهادهای غیرایرانی مسدود کردند. کسی که خودش معترف بود رهبر آشوب دی ماه است. همان آشوبی که دهها تن در آتشش سوختند و به اعتراف استکبار بهانه تحریم بیشتر مردم می شود. دفاع از یک تروریست رسانه ای که علیه مردم ایران شرارت داشت دارای چه منطقی است؟ این روزهای جناب امجد هم برای ما آموزنده است. چه آنکه حقیقتا اگر شناخت و چارچوب سیاسی نباشد، استاد کامل اخلاق و عرفان هم به خدمت اهریمن می رود. جناب امجد این چند روز تیتر یک رسانه های خناسی است که کمترین خواسته شان خفت ملت ایران است. اگر به حقانیت جمهوری اسلامی تردید دارند، آیا سوت وکف شیاطین رسانه ای و ناخن تیز کردن دیوهای خبیث و آب ریختن از دهان عفریته های خبری را هم نمی بینند؟ این روزها خواهد گذشت. اما در روز افتادن پرده ها و به وعده موعود با کدام ادب اخلاقی و داشته عرفانی شان، تاب پاسخ به این ظلم ها را خواهند داشت؟ فارغ از تعیین مصداق، رهبرانقلاب خوش فرمود: « خاک بر سرِ آن عالم اعلم و افقه! خاک بر سرِ آن عالِمی که قلباً خوشحال شود از این‌که ببیند رادیوهای دشمنان اسلام، در مقابل نظام اسلامی، از او تمجید و تعریف میکنند! باید گریه کند! حالا گیرم از لحاظ فقاهت و علم هم خیلی بالا باشد، که آن هم علم نیست، جهل است. نور نیست، ظلمت است» آخرین منبر جناب امجد انذار از عاقبت به شری است، هرچند دعا می کنیم واپسین منبرشان را حق، خیر و توبه و انابه قرار دهند. @mahdian_mohsen
🔴درباره سحرتبر و نوجوان 14 ساله یکم. سحر تبر با قید وثیقه آزاد شد. پیشتر گفته شد قاضی 10 سال برای او زندان بریده است. منتقدان معتقدند روا نیست چنین حکمی. سحر تبر باید درمان شود نه زندان. دوم. وقتی اعترافات مائده هژبر یک رقصنده اینستاگرامی از رسانه ملی پخش شد، نقدمان این بود که موضوعات فرهنگی جنسش اعتراف نیست. اعتراف به چه؟ مشکلات فرهنگی در این سن و سال ناشی از جهل است. جهل را اعتراف نمی گیرند، بلکه آگاهی می دهند. سوم. چند روزی است لایو یک خانوم مبتذل در اینستا با یک نوجوان 14 ساله در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود.دردناک است. هرکس ببیند از این اباحه گری رایج غمین می شود. خاصه وقتی پای قربانی شدن یک نوجوان در میان باشد. فرض کنید روش مواجه قضایی با سحر تبر را نرویم. روش امنیتی در برخورد با مائده هژبر نیز. سوال ایسنت: اگر جای پدر یا مادر این نوجوان باشید چه می کنید؟ سوال دقیق است. حتا اگر ازدواج نکردید یا فرزندی ندارید به این سوال توجه کنیم. راه مواجهه چیست؟ اهل تساهل با اباحه گری مخاطب این متن نیست. مخاطب من خانواده ایمانی است که با هرگرایشی سلامت روحی و روانی فرزندش برایش اهمیت دارد و البته در اکثریت اند. ماجرای این نوجوان 14 ساله نه غریب است و نه بعید. این روزها خیلی از پدرومادر ها با آن مواجه اند؛ نه در این سطح، اما درگیرند. چه باید کرد؟ برخورد قهرآمیز یا مدارا؟ به چه روشی؟ با کدام مهارت ارتباطی؟ اساسا چطور باید نظارت کنند؟ اگر علم پیدا کردند چطور مواجهه کنند؟ چطور بر خشم خود مسلط شوند؟ چطور مانع شوند؟ چطور آگاهی دهند؟ محدودیت تا کجا؟ همراهی تا کجا؟ خط قرمزها چیست؟ فرق مدارا با تسامح چیست؟ مسائل نظام تربیتی ما تغییر کرده است. نیازمند فهم مسائل جدید هستیم. چالش "اکنون گریزی" در نظام تربیتی ما دردآور است. حوزه های علمیه ما نیز احتمالا درگیر مسائل مهمترند. بماند. پیشنهاد می کنم از همین امروز خانواده ها خود را مجهز کنند. مجهز به مهارت های ارتباطی با کودک و نوجوان. مجهز به سواد رسانه ای و مجهز به آشنائی های تکنولوژیکی. از هرچه دم دستمان است. کتاب و مقاله و استاد و معلم و غیره. از گناه کمکاری های دولت ها و غیره مطلعم. آنهم بجای خود. اما منتظر و متوقف این و آن نباید شد. آینده فرزندان ما شبیه اقتصاد و سیاست نیست که درست و نادرست به دیگران حواله دهیم و وجدانمان را برای نشستن آسوده کنیم. نوجوان 14ساله و مائده ها وسحرها اول از همه محصول جهل خانواده ها هستند. هم خودمان بلند شویم و هم مدد دهیم به دیگران. @mahdian_mohsen
⭕️دلم برای پدر زم سوخت گفت: در مراسم شب هفتم روح الله زم پدر ایستاده و عکس فرزند در آغوش و نوحه محمود کریمی گذاشتند: "غریب گیر آوردنت" عکسی که چند روز است بین رسانه های اهریمنی دست به دست می شود. این عکس ها ادامه همان بیانیه اولیه آقای زم است. همان بیانیه ای که قدیس سازی از طریق خلجان احساسات بود. دلم برای پدر زم سوخت. در بهترین حالت و با تسامح درگیر عواطف است و نمی بیند با خود چه می کند؛ انقلاب و مردم بماند. اما ضرب دست وارونه نمایی عاطفی همین یکی دو روز است؛ آنگاه او می ماند و تاریخ. دلم سوخت که پدر خواسته یا ناخواسته واپسین پازل فرزند جنایتکارش را با تحریف تاریخ و جابجایی جلاد و شهید تکمیل کرد. تحریف تنها برای امروز نیست.سالهاست که رسانه ها را به خدمت تحریف کشانده اند. چه انکه در روزگار بی رسانه ای مگر تلاش نشد یزید را بی گناه کربلا جا بزنند؟ شد؟ یعنی تاریخ فراموش کند که زم چطور آموزش آدم کشی به اوباش می داد؟ فراموش کند چطور مسیر راه نقطه زنی تحریم ملت ایران شد؟ فراموش کند چطور اجیر جلادترین دشمنان مردم بود؟ ممکن نیست. همه خون هایی که با تحریک و تحریض آمدنیوز ریخته شده به گردن فرزند جناب زم است. تاریخ این را هم فراموش نمی کند که پدری دلش از مرگ فرزند افسرده بود، اما وجدانش در مقابل خون های ریخته شد آرامش داشت. ثبت ماند بر جریده تاریخ رسانه، که تروریستی با لباس خبرنگاری آدم کشت و بدان فخر کرد. لباس رسانه ای زم نه از سر نفاق او که به گفته خودش ابزار رزمش بود. با این حال عده ای به خونخواهی جاهلانه فریاد می کنند که او تنها یک خبرنگار بود. دلم برای پدر زم سوخت. او همراه با جنازه پاره تنش، همه هویتش را در خاک گذاشت؛ هویت اخلاقی و دینی و انقلابی. اما هنوز راه هست. ای کاش بعد از این دلسوزان انقلاب دورش حلقه کنند و اجازه ندهند به نام و نشان روح الله ش تمام شود. باید به او توجه داد که مرهم زخم ها، تنها نام انقلاب روح الله است. حرف تمام است؛ اما خدا اینچنین آزمون برزخی را نصیب احدی نکند. @mahdian_mohsen