چرا رهبری اصرار دارند دولت بماند ؟!
اولین مساله اینست که رهبری انقلاب 2 اصل کلیدی را در هر برهه تاریخی و تحت هر شرایطی به عنوان محکمات اداره کشور مدنظر دارند. اول اصل مردم سالاری است تا حرمت رای مردم حفظ شود. دوم اینکه هیچ امری خارج از ساختارهای قانونی کشور اجرا نشود. چنانچه در همین جلسه نیز تاکید دارند، کار جهادی نیز درون همین دولت باید باشد و نهاد موازی در کنار دولت نیز نباید تشکیل شود.
2 پرسش مجدد
اما ممکن است سوال شود که امروز مردم از رای شان پشیمان شدند و یا اینکه رای مجلس به عدم کفایت رئیس جمهور نیز خارج از قانون نیست و اصلاح از طریق همین ساختار های موجود است.
پرسش اول یک اشکال برآوردی دارد. سوال اینست که از کجا متوجه شدیم که اکثریت مردم از رای شان پشیمان شدند؟ آیا ملاک متقنی وجود دارد؟ با این مکانیزم بعد از هر انتخاباتی یک نفر ممکن است مدعی شود که مردم از رای شان برگشتند. آیا باید تمکین کرد؟ بله مردم اعتراض دارند، اما بدین معناست که پشیمانند؟ با کدام حجت؟ کدام ارزیابی قابل اعتماد؟
و اما سوال دوم؛ بله مجلس حق قانونی دارد دولت را با طرح عدم کفایت کنار بگذارد. اما باید دید این تصمیم چه میزان در بهبود شرایط موثر است؟ ببینیم تدبیر رهبری چیست.
تصویر متفاوت رهبری از صف بندی دشمن
رهبرانقلاب در سخنان شان یک نکته بسیار کلیدی را گوشزد کردند و آن اینکه امروز درگیر دو جنگیم. یکی جنگ اقتصادی و دومی جنگ رسانه ای، که خیلی اوقات از آن غفلت داریم. سپس تعبیرشان اینست که جنگ رسانه ای زمینه ساز تاثیر جنگ اقتصادی است.
مهمترین اثر بی اعتنایی به این جنگ رسانه ای چیست؟ همین که بخش قابل توجهی از جامعه، کشور را در شرایط بحرانی می دانند و حال آنکه رهبری معتقدند بحران نیست. جامعه تحلیلش را از رسانه ها و شبکه های اجتماعی می گیرد که صدق و کذب آن درآمیخته و بیان مشکلات با بزرگنمایی های پریشان ساز همراه است.
احساس بحران؛ اثر جنگ رسانه ای
اما رهبرانقلاب معتقدند، احساس بحران، ناشی از جنگ رسانه ایست نه جنگ اقتصادی. پس همزمان باید با تدابیر اقتصادی برای جنگ رسانه ای نیز تمهید کرد و یا حداقل پازل عملیات دشمن را در این جنگ تکمیل نکرد.
ما در شرایط بحرانی قرار نداریم، اما آنچه بیش از هر چیز کشور را بحرانی تصویر می سازد، جنگ رسانه ای دشمن است که مشکلات اقتصادی را چندین برابر موثرتر کرده است .
اثر جنگ رسانه ای بر جنگ اقتصادی
امروز دشمن اصلی کشور ناامیدی و احساس بن بست است که این احساس را جنگ رسانه ای فراهم می سازد. جامعه ای که "احساس" نااطمینانی نسبت به آینده دارد، همواره نگران است و حتا به تصمیمات حاکمیت نیز بی اعتماد است. به تعبیری بهترین دولت هم در شرایط بدبینی و بی اطمینانی و ناامیدی، نزد مردم بی اعتبارست و تصمیماتش در بالاترین سطح کارشناسی موثر نخواهد بود. شرط اول در توفیق تصمیمات حاکمیت، اعتماد مردمست. آنچه اعتمادسوزست، عدم پیش بینی آینده است که ناشی از ترس و ناامیدی است. چنین سرمایه اجتماعی متزلزلی، برای هر دولتی با هر سطحی از کارآمدی و کارشناسی توفیق نخواهد گذاشت.
ماجرای پیشنهاد احمدی نژاد
با این مقدمه، تغییر دولت، تکمیل این پازل روانی در جنگ رسانه ای است تا ترس از آینده و تشتت و هراس چندین برابر شود. برای همین بود وقتی آقای احمدی نژاد گفت که این دولت باید کنار رود، رهبری فرمودند: "این حرف عمل در چارچوب نقشه دشمن است"
کنار گذاشتن دولت به بهانه جنگ اقتصادی، بالاآوردن دستها در جنگ رسانه ایست و برنامه دشمن در بهم زدن آرامش روانی جامعه را محقق می سازد تا جنگ اقتصادی موثرتر افتد.
تدبیر رهبری
تدبیر رهبری برای عبور از مشکلات اقتصادی، همزمان شکست عملیات دشمن در جنگ رسانه ایست تا تصمیمات اصلاح گرایانه موثر افتاد. آرامش و سکینه اجتماعی ایجاد شود و مردم اعتماد کنند، خواهیم دید که با همین دولت نیز می توان در جنگ اقتصادی توفیق داشت.
@mahdian_mohsen
هیاتی کار کردن...
10 ویژگی #مدیریت_هیاتی
حتمن شما هم شنیدید؛ کار بی نظم و بدون برنامه را می گویند هیاتی عمل کردن. اتهام بزرگی است. پیشنهاد می کنم این محرم، مسئولین محترم یکبار با نگاه سبک مدیریت تراز و الگو، هیات را ارزیابی کنند؛ خاصه هیات های قدیمی و اصیل.
اما ویژگی مدیریت هیاتی چیست؟
یکم. مردمی بودن
مهمترین ویژگی مدیریت در هیات اینست که کاملا مردمی است. کمترین اتکا را به حکومت دارد و تمام سرمایه اش را از همراهی مردم می گیرد. از بانی هیات تا مشارکت مردم تا اداره مراسم و غیره.
دوم. نظم
هیات در همه بخش ها نظم دارد. از نوع نشستن و نقش خدام تا نوع عزاداری و نقش میاندارها تا توزیع غذا و زمان بندی مراسم و غیره. با این حال بلوغ نظم در نظم خودجوش است که اتفاقن در هیات در بالاترین سطح وجود دارد و هیات بدون ناظم هم منظم است.
سوم. توجه به جزئیات
یکی از مهمترین شاخص های مدیریت، عبور از کلیات و توجه کردن به جزئیات است. مدیریت هیات، الگوی توجه به جزئیات است. از نحوه چایی ریختن تا اسپند دود کردن و استکان خاص چایی تا نحوه جفت کردن کفش ها تا سبک چیدمان هیات تا سبک نصب کتبه ها تا نوع نشستن زمان عزاداری تا اشعاری که خوانده می شود و...به همه جای هیات فکر می کنند. حتا برای موتور هیاتی ها هم "موتور بپا" قرار می دهند.
چهارم. ادب و احترام
یکی از ویژگی های بارز مدیریت در هیات ادب است. بانی هیات در نهایت تکریم با شرکت کنندگان برخورد می کند. معمولا دست به سینه کنار درب می ایستد و عزداران را احترام می کند. کفش ها را جفت می کنند. اگر فردی رفتار غیرمنطقی هم کند، صبوری بخرج می دهند. بزرگترها را تعظیم می کنند.
پنجم. مدیریت پرمحتوا
یکی از ویژگی های اصلی مدیریت در هیات، محتوا بخشیدن به کارهاست. هیچ کاری در هیات بدون روح نیست. تمیز کردن فرش ها و خیابان ها و حتا دستشویی ها هم باانگیزه و علاقه انجام می شود چون روح دارد و پرمحتواست. کاری که محتوای داشته باشد هیچ وقت ناقص و ضعیف اجرا نمی شود. برای همین هرکس در هیات هر کاری به عهده اش است احساس می کند مهمترین کار عالم را انجام می دهد.
ششم. مدیریت مشارکت جویانه
یکی از ویژگی های مدیریت هیات اینست که کاملن مشارکت جویانه است. همه را درگیر می کند. از برپایی هیات تا اداره هیات، همه سهیم هستند.
هفتم. مدیریت همدلانه
خادمان هیات در نهایت همدلی با یکدیگر کار می کنند. از مواضع شخصی شان به احترام هیات کوتاه می آیند و در تعامل با هم سعه صدر دارند. نظرات مخالف را تحمل می کنند تا هیات به بهترین شکل برگزار شود.
هشتم. میدان دادن به جوانان
در هیات، پیر و جوان در بهترین شکل کنار هم کار می کنند. هیات محل حرمت به قدیمی ترها و ریش سفیدها و البته میدان دادن به جوان ترهاست. هم انتقال تجربه پیرغلامان است و هم شور و انگیزه جوانترها.
نهم. رعایت آداب
یکی از نکات مهم در هیات داری رعایت آداب و سنن است. هرکاری آدابی دارد و مناسکی. هیات دار مراقب است تا ادب هر کاری را رعایت کند. اینکه چطور از مردم پذیرایی کند. چطور چایی و شربت تعارف کند. چطور غذا توزیع کند. به چه سبکی با همسایه های تعامل کند. چطور و به چه سبکی عزاداری کند و غیره
دهم. مدیریت غیرطبقاتی
بانی و خادم و ناظمان هیات با همه یکسان برخورد می کنند. فرقی نمی کند پامنبری ها دارا باشند یا ندار، والی باشند یا رعیت، باحجاب باشند یا بی حجاب و غیره...
کاش همه جا و همه روز، هیاتی مدیریت می کردیم.
@mahdian_mohsen
🔸آیا جامعه معنوی تر شده است؟
🔸پس اینهمه فساد چیست؟!
یکی از کلیدواژه های پربسامد رهبری انقلاب اینست که معنویت در جامعه ما هر روز بیشتر می شود. در این میان شبهه ای مطرح است که با کدام برآورد؟
در پاسخ به این سوال چند نکته حائز اهمیت است.
🔸یکم. خطای مشاهده
یکی از اشکالات اصلی در ارزیابی سطح معنویت در جامعه، توقف در مظاهر فساد است. فساد فی ذاته بروزش بیشتر است اما عمق ندارد. این گزاره هم به تجربه ثابت شده است و هم در معارف ما تاکید خاص دارد. تعبیر قرآن از باطل، کف روی آب است( رعد آیه 17) کف اولا طفیلی آب است و بعد هم ظهورش بیشتر است؛ اما کف است و ماندگار نیست.
قدرت رسانه جدید در یک جمله، همین است که باطل را با درشت نمایی گمراه کننده ای جلوی چشم میآورد. اما این حقیقت جامعه ما نیست.
برای تماشای حق نیاز به چشم مسلح داریم .چشمی که تربیت یافته است. چشمی که قدرت تماشای زیبایی اهل حق را داراست.
اما حقیقت جامعه را چطور ببینیم؟
🔸دوم. دیدن خوبی ها
یکی از اشکالات ما اینست که خوبی های جامعه و بروز و ظهور معنوی جامعه را توجه نمی کنیم. زیبایی های جامعه را باید در بزنگاه ها ملاحظه کرد. یکی از نمایش های معنوی جامعه همین ایام محرم است. همین مناسک است. عبادات امروز جامعه ما، یک تفاوت بسیار کلیدی با گذشته کرده است و آنهم فراتر رفتن از عبادت فردی به عبادات جمعی است. جمع همواره به خدا نزدیک ترست. از عزاداری ها گرفته تا اعتکاف ها تا گروه های جهادی تا ....
کار خیر.
یکی دیگر از ظهورات معنوی جامعه، کار خیرست. کار خیر را دست کم نگیریم. کار خیر امروز، نسبت به گذشته هزاران برابر رشد یافته تر و مترقی تر است. کار خیر در گذشته تنها در اختیار بزرگان بازار بود. امروز کار خیر، کاملا مردمی و همگانی و عمومی شده است. از همه طیفی نیز در آن حضور دارند. کار خیر یک پیام بسیار جدی دارد و آنهم عبور از انانیت و منیت است. خیرخواهی یعنی از خودگذشتن. از خود گذشتن قدم اول در سلوک و معنویت است. به تعبیر عرفا اولین گام بعد از یقظه از خود گذشتن است.
از خود گذشتن یک روز در خیرخواهی برای محیط زیست و کمک به حیوانات است. رشد یافته ترش می شود خیرخواهی برای مردم مستضعف و پابرهنه ها. و همیطور سطوح تعالی اش تا آنجا می رسد که در شهر به ظاهر پلیدی ها، جوانانی یافت می شوند که جان به کف می گیرند و برای دفاع از حریم اهل بیت و امنیت مردم از خود و خانواده شان گذر می کنند.
تلاش کنیم درست ببینم.
ممکن است بگوئید این حرف ها قبول. ولی اینها برای بخشی از جامعه است. اکثریت جامعه درگیر معصیت اند. نمونه اش رونق بی حجابی.
پاسخ به این سوال بسیار مهم وکلیدی است.
🔸سوم. تقوا در حرکت است.
یک اشتباه اساسی بین من وشما اینست که تصور می کنیم ارزیابی تقوا نقطه ایست. یعنی چی؟ یعنی تقوای آدم ها را اولا در ظاهرشان و بعد هم بصورت نقطه به نقطه مقایسه می کنیم، در حالیکه تقوا را باید در حرکت سنجید. چه حرکتی ؟ میزان ورود انسان به دنیا. کمال تقوا به میزانی است که به دنیا ورود می کنیم و در مقابل معصیت و انحراف مقاومت می کنیم. دنیای امروز، دنیای هجمه های بی امان شیطانی است. ایستادگی در این دنیا به مراتب سخت تر از گذشته است و صدالبته که مقاومت در برابر گناه، دهها برابر انسان را معنوی تر و روحانی تر می سازد. نیامدن به دنیا و گوشه گزینی، بی قدر و بها است. مرد آنست که پای به میدان بنهد...
معنویت جامعه امروز را در حرکت و مقاومتش ببینید. اینطور تحلیل کنیم خواهی دید که از هر منظر نسبت به گذشته جلوتریم و متعالی تر.
فارس/ محسن مهدیان
@mahdian_mohsen
"دزد کوچولوهای" دوست داشتنی
همکار خبرنگارم دلخور بود. سوژه اش نتوانسته بود توجهم را جلب کند. گفتم مختاری ولی کلیشه است. گفت دستگیری یک کودک دزد جذاب نیست؟ گفتم ازین خبرها زیادست. گفت کودک است. گفتم فرقی نمی کند. گفت کودک کارست. گفتم دیگه بدتر. کودک کارست و احتمالن گشنگی و یا فشار صاحب کار باعث شده دستش به کجی رود. گذشتیم. اما سوژه ادامه داشت. ماجرا از وقتی شنیدنی شد که متوجه شدیم قصه این دزدی قصه دیگری است.
چند کودک کار را به جرم دزدی گرفته بودند. باید تقاص می دادند. باید جبران می کردند و باقی ماجرا. اما این دزدهای کوچک، روایت دیگری برایمان داشتند.
ماه محرم بود؛ چند کودک کار تصمیم می گیرند در محله دروازه غار تهران تعزیه برگزار کنند و برای تعزیه لباس می خواستند. دستشان به جائی بند نبود و جیبشان هم خالی. اما از حال و هوای محرم نمی شد گذشت. این شد که تصمیم گرفتند لباس تعزیه را از راه دزدی تهیه کنند و هرطور شده تعزیه را برپا کنند.
تلخ و شیرین قصه را تصویر کردیم تا اینکه هفته بعدش یک راننده تاکسی تماس گرفت و گفت که گزارش را خوانده است و می خواهد کمک کند. گفتم چه کمکی؟ گفت من تعزیه گردانم و می خواهم برای این بچه ها کلاس بگذارم. خیر دیگری هم لباس تهیه کرد و باقی ماجرا.
چند روز پیش دوستی که در جریان آنروزها بود، تماس گرفت و گفت جمع دیگری از کودکان کار دوست دارند تعزیه برپاکنند. بانی لباس و تجهیزات هم داریم. آقای راننده را صدا می کنید؟
گرد و غباری که رسیده به شهر ما
بذل مودت ست که آید ز کربلا
@mahdian_mohsen
کمک به امام زمان یعنی چی؟
با یکی از رفقای اصلاح طلب و هیاتی، بحثی داشتیم که به اشتراک گذاشتن آن شاید خالی از لطف نباشد.
گفتم یک سوال ساده، مدتها ذهنم را درگیر کرده بود.
سوالم این بود که کمک کردن به امام زمان یعنی چی؟ دقیقن چه کنیم؟ مثلن دعای ندبه بخوانیم؟ کار خوب کنیم؟ یاچی؛ صلوات یا عجل الولیک الفرج با صدای بلند؟
گفت: به نظرم خیلی کارها. مثلن کار خیر.
گفتم: واقعن هرکس هرکار خیری کند کمک به امام زمان است؟
گفت: مگر غیر اینست؟
گفتم: فرض کن کربلاست و سیدالشهدا در میدان. اما من و تو در کوفه کار جهادی کنیم. یا یکی در مدینه دست یک پیرزن را بگیرد و از این سوی خیابان به آن سو ببرد. یا دیگری در شام به سگ و گربه غذا دهد. این یعنی کمک به امام؟
به فکر فرو رفت.
گفتم این جمله شریعتی را در حسین وارث آدم خیلی دوست دارم: "وقتی در صحنه حق و باطل نیستی هر کجا می خواهی باش ؛ چه به نماز ایستاده باشی و چه به شراب نشسته باشی."
گفت: بله. باید دید مهمترین دغدغه این روزهای امام زمان چیست. ولی چیست؟
گفتم: تو اگر یک دهیار شوی و بخواهی روستای شما، پر از آرامش و صلح و صفا باشد چه می کنی؟
خندید و گفت: برای توسعه اش تلاش می کنم.
گفتم: اگر در روستا ارذل و اوباشی باشند که نخواهند روستا را با آرامش و در جهت پیشرفت ش هدایت کنی، چی؟
گفت: دستگیری اراذل و اوباش
گفتم: مهمترین کار امام زمان هم همینست. مبارزه با ارذل و اوباش در مقیاس جهانی.
گفت: خب بعدش.
گفتم: ببینیم امروز مهمترین دشمن این اراذل و اوباش جهانی چه کسانی هستند؛ کمک به او نصرت امامست.
گفت: تو از اول می خواستی بحث به اینجا بکشه. باشه من قبول دارم که مهمترین کار ما دفاع از انقلاب است؛ اما مساله اینه که فعلن خود این جمهوری اسلامی هم بدون اشکال نیست.
گفتم درسته. خب؟
گفت: من کمک به امام زمان را این می دانم که جمهوری اسلامی را اصلاح کنم.
گفتم: خیلی خوبه. حق همینه. فقط باید توجه کرد که جهت گیری چیست؟
گفت :یعنی چی؟
گفتم: اگر جهت را متوجه باشیم وزن امور و جهت اصلاح و اولویت ها و اولیت ها را گم نمی کنیم. مثلن متوجه ایم که در مسیر مبارزه، اشکالات موجود هر کدام چه وزنی دارند و کدام مهمترند و اصلاح کدام یک ضروری ترست. به اصطلاح اصل و فرع را گم نمی کنیم. مثل این نمی شود که در کربلا ندای هل من ناصر بلند باشد و ما بخواهیم در کوفه مشکل نبودن آب سرد کن را حل کنیم که اسرا برگشتند سیراب شوند.
و یا اصلاح را هم معکوس متوجه شویم و مثلن امام را نصیحت کنیم که پس عدالتت کو و چرا حج را نیمه تمام گذاشتی.
گفت: حالا یعنی همه بروند جنگ؟
گفتم: این قرائت از نصرت امام زمان، به همه کارها رنگ ولایت می زند. مادر خانواده تکلیف اش را می داند، پدر هم در محل کار. محصل و استاد و غیره هم. هرکس متوجه می شود در همان جایگاهی که قرار گرفته است، برای نصرت فرزند زهرا چه نقشی دارد و چطور می تواند انقلاب را تقویت کند. مبارزه همینست.
@mahdian_mohsen
عرض اعتذار ازین متن...
امشب به ناگاه یاد این خاطره افتادم
جانباز است؛ چشمش همیشه به سقف است. شاید هم به آسمان. نه حرکت دست دارد و نه پا. فقط پلک و چند کلمه بریده بریده.
تلخ ترین خاطره عمرش نه از جنگ ست و نه بیماری...اما ویران کننده است.
زمستان سرد است. آب روی بخاری می جوشد. خانه کسی نیست. کودک شیرینش تازه چهاردست و پا راه می رود. بابا نگاهش به سقف است که ناگهان دل نگران می شود. گویی طوفان سهمگینی به دلش نشسته است. هوهوی غمناکی در گوش است. با سختی سرش را تکان می دهد. اسباب بازی در میانه اتاق رهاست و طفل در شیرینی کودکانه اش، چهاردست و پاست و در حرکت.
آن سوتر بخاری است و ...
صدایش جوهر ندارد. فریادش بلند نمی شود. دست و پای حرکت ندارد. سر را تکان می دهد و با لب اشاره دارد... و کودک همچنان بی اعتنا...به بخاری نزدیک تر می شود و نزدیک تر و ....
پر پر زدن کودک را جلوی چشم دیده است؛ وقتی دستش کوتاه بود و صدایش شنیده نشد.
یااباعبدالله...
تلخ است پدر گریه کند طفل بخندد
سخت است که پنهان بکند چشم ترش را
امان از چکنم چکنم های پدر...
یک گام به پیش و یکی رو به پس رود
با خود مردد است به سوی چه کس رود...
@mahdian_mohsen
🔸چادر بسرها و عبا بدوش ها...
🔹تحلیلی دیگر از شهادت حجت الاسلام تولائی
ماجرای شهید حجت الاسلام تولایی بهانه ایست تا چادر و عبا را از منظر دیگری تحلیل کنیم. امروز کارکرد چادر و عبا متفاوت از گذشته است و طبیعی است که مورد توجه متعرضین باشد.
🔹چادر
امروز چادر از یک ضابطه و قاعده اجتماعی به یک ارزش نمادین و حتا به یک کنش اجتماعی تبدیل شده است. حجاب چادر یعنی عبور از یک پوشش صرف و تبدیل آن به یک رسانه ارتباطی حامل یک پیام مهم سیاسی-اخلاقی.
روشنست که چادر تراز مورد توجه است و حجاب یا حتا چادری که کارکرد برهنگی دارد از حیطه این بحث خارج است.
حجاب تا سالها پیش تنها پوشش بود؛ در همین چارچوب چادر یک نوع حجاب سنتی تر و کاملتر شناخته می شد. اما امروز پیام چادر فراتر از یک سنت فرهنگی است.
حجاب رعایت تقوای فردی و حفظ ضروریات دینی است. اما چادر یک رسانه در ساخت جامعه سازی معنوی است. چادر یک گام فراتر از حجاب است. چادر خودش یک رسانه و کنش برای ساخت یک اجتماع اخلاقی و دینی است.
جامعه ای که قدرت دینی اش را از پشتوانه های مردمی می گیرد، ظاهر دینی اش بسیار کلیدی است. ظاهر، خودش نقش وجدان را بازی می کند و قدرت بازدارندگی دارد. خانم چادری با چادرش تنها حجاب فردی اش را رعایت نمی کند، بلکه ظاهر یک جامعه دینی را هم به رخ کشیده و به نمایش می گذارد. به تعبیری چادر یک کنش برای فریاد کردن یک جامعه اخلاقی و معنوی است. ازین جهت کاملا سیاسی است. چه بسا خود خانم چادری هم متوجه چنین کارکردی نباشد.
وقتی می گوئیم چادر، یعنی هر نوع حجابی که چنین پیامی داشته باشد؛ منحصر به چادر هم نیست.
🔸عبا
عبا و عمامه چیست؟ تنها لباس طلبگی؟ لباس دین؟ آیا کارکردی شبیه لباس پزشکی دارد؟ اینطور نیست. لباس دین امروز کارکردی فراتر از یک هویت ساده صنفی دارد. لباس دین یعنی رسانه ای که تعظیم شعائر می کند. اما امروز تعظیم شعائر چیست؟ فریاد کردن دین و معنویت. پرچمدار این شعارها کجاست؟ انقلاب اسلامی.
مساله اینجاست که امروز عبا و عمامه کارکرد انقلابی و حکومتی دارند. ممکن است گفته شود چه بسیار روحانیتی که انقلابی هم نیست؛ اما روشنست که امروز هویت آنها تعیین کننده نیست. هویت اصلی عبا و عمامه را کسانی می سازند که معتقدند به دین اجتماعی. پشتیبان این دین اجتماعی نیز چیزی نیست جز روحانیت. عبا یعنی حضور جریانی که دین اجتماعی را نصرت می دهد.
با این توضیح تلاش برای تخریب فرهنگی و حذف فیزیکی چادر و عبا خیلی عجیب نیست. چادر و عبا امروز رسانه قدرت ورزی جامعه دینی اند. چادر نماد دینداری سیاسی و عبا نماد دین سیاسی.
نقش چفیه رهبری را هم باید از همین منظر تحلیل کرد.
امروز درگیر جنگ نمادهائیم. تلاش دشمن برای تخریب مناسک دینی نیز از همین جهت قابل تحلیل است که بماند برای بعد.
@mahdian_mohsen
مش رمضون...
خادم هیات خرازهاس. زبر و زرنگ و یک لحظه آرامش نداره. بزرگ و کوچک هیات دوستش دارن. شیرین حرف می زنه و با لهجه ترکی شعر آئینی می خونه؛ آنهم به چه اخلاصی. قصاید طولانی و اشعار عمیق اهل بیتی.
اما این مش رمضون با یک خاطره ساده و یک دریا معنا، حرمت تاریخی پیدا کرده.
ماجرا برای چند ساله پیشه. ظهرعاشوراست. همه در گیر و دار مجلسند. هیات قدیمی خرازها شلوغ و جای سوزن انداختن نیست. صدای حسین حسین گریه کنا بازار را گرفته.
خادمین هیات هم توی آشپزخانه در تدارک ناهار مجلسند که به یک حادثه، آشپزخونه هیات آتش می گیره. همه مستاصل. هیات مملو از جمعیت که صدای داد و فریاد خدام نگران بلند میشه. هرکس هرکاری از دستش برمیاد انجام میده. یکی آب میاره، یکی خاک میریزه. یکی رفته دنبال کمکی.
اما بی فایدس. آتیش همینطور داره زیاد میشه و راه گذر نیست.
"بزرگ هیات که این خاطره را برام می گفت اینجاش که رسید تنش می لرزید و چشماش پر اشک شده بود." .
مش رمضون از توی آشپزخونه بیرن میاد. میره سمت آتیش. دستش رو میگیره سمت آسمون و سه مرتبه با سوز ناب ترکی تکرار می کنه؛
عاباس خاموشش کن
عاباس خاموشش کن
عاباس خاموشش کن
چه سقایتی. عجب رندی. به به از این نفس پر محبت درونش. آتیش سرد شد و ترس ها رفت. نفس ها به سینه برگشت و زبان ها باز شد. اونروز مجلس با آبروتر برگزار شد. عاشورایی تر از ظهر عاشورا.
مش رمضون زندس. بذله گو و با صفا. انگار ساخته شده برای خادمی هیات.
اولین باری که دیدمش خبر نداشت قصه اش رو می دونم. فقط تماشاش کردم و گذشتم. اما وقت خدافظی با شوخی و خنده برگشت گفت: عباس رومو زمین نداخت.
@mahdian_mohsen
بخش خصوصی علیه مردم؟!
بخش خصوصی ممکن است علیه مردم شود؟ بله ممکن است. اگر بخش خصوصی از مردم نباشد علیه مردم است. بخش خصوصی غیرمردمی را با نام مصطلح خصولتی ها می شناسیم. جریانی که رگ حیات اقتصادی اش همواره به بدست ژنرال های سیاسی بوده است.
2 خبر همزمان را در کنار هم مرور کنید.
خبراول. رئیس کل بانک مرکزی می گوید از 24 میلیارد دلار ارز صادراتی غیرنفتی که عمدتا مربوط به صادرات محصولات پتروشیمی است، تنها 4 میلیارد دلار آن وارد نیما شده است.
خبر دوم. هیات رئیسه اتاق بازرگانی در نشستی فوری با مسوولین اقتصادی دولتی و مجلس پیشنهاد می دهد برای رفع گسل قیمتی در بازار دوم و سوم، سامانه نیما حذف شود.
و اما چند نکته؛
اولن. ارز حاصل از فروش صادرات محصولات پتروشیمی کجا رفته است؟ اگر بگوئیم این ارز وارد کشور نشده است سوال اینست که هزینه تولید و صادرات مجدد محصولات پتروشیمی از کجا تامین می شود؟ خرید مواد اولیه و حقوق کارگر و غیره ...
آیا غیراینست که این ارز در سودای رانت و مابه تفاوت حداقل 7 هزار تومانی هردلار نیمایی و ارز بازار سوم (سیاه) بلوکه شده است؟
دومن. اتاق بازرگانی وقتی قیمت دلار 4200 تومان بود، از بازار ثانویه استقبال کرد. امروز بازار ثانویه را مرجع فساد و رانت می داند و پیشنهادش حذف نیماست. توجیه این موضع دوگانه چیست؟ آیا غیر اینست که دیروز در سودای ارز گرانتر از بازار ثانویه استقبال کرد و امروز در سودای ارز بازار سیاه مخالف بازار ثانویه است؟
بازار سیاه به گزارش کارشناس ها کمتر از 5 درصد معاملات ارزی را شامل می شود. با این توضیح سوال اینست که چرا این بازار باید بازار معیار باشد؟ کدام ملاحظه و فرض اصلی شکل گیری بازار در این بازار رعایت شده است که مبنای قیمت گذاری قرار گرفته است؟
خلاصه اینکه؛
بخش خصولتی ما یک دست در قدرت سیاسی دارد و امروز در مقابل مردم قرار گرفته است و آگاهانه نفع خودش را در تعارض با نفع ملی و کشور می بیند. ترکیب طبقه اجتماعی و سیاسی بخش خصولتی قابل تحلیل است که بماند برای وقتش.
اما رابطه اتاق بازرگانی با ارز سیاه چیست؟ رابطه اتاق با خصولتی ها چیست؟ اتاق بازرگانی با دفاع از ارز 16 هزارتومانی نماینده کارآفرین ها و تولیدست؟
@mahdian_mohsen
یک پیوند شوم در گوجه فرنگی
قیمت گوجه فرنگی همگام با دلار در حال افزایش است. آخرین باری که گوجه فرنگی خبرساز شد، سال 85 بود که احمدی نژاد منکر گرانی گوجه شد و گفت از محله ما بخرید.
اما داستان امروز گوجه چیست؟ مساله را فراتر از اقتصاد ببینید و دولت را در همین یک موضوع ارزیابی کنید.
گوجه فرنگی 7 هزار تومان را رد کرد.
چرا؟
مرداد ماه امسال، 73 هزارتن گوجه صادر شده است که نسبت به تیر ماه 370 درصد رشد داشته است.
47 هزار تن رب گوجه فرنگی در مرداد ماه صادر شده است که اگر برای هر کیلو رب 4 کیلو گوجه حساب کنیم، حدود 250 هزار تن گوجه از کشور خارج شده است.
جهت دقیق شدن مساله، این حجم صادرات را با مجموع 4 ماه اول سال 96 مقایسه کنید که سرجمع صادرات گوجه فرنگی 112 هزار تن بوده است.
حالا سوال اینجاست؛
آیا قابل پیش بینی نبود که خروج این حجم گوجه فرنگی از کشور منجر به کسری قابل توجه در بازار داخلی می شود؟ چرا نظارت نکردیم؟ چرا مجوز دادیم؟
با توجه به کاهش آن به آن ارزش پول ملی، صادرات کالا برای یک گروه دلال به شدت سودآور است. فرض کنید این وضعیت در دیگر کالا ها نیز تکرار شود. آیا بزودی در کشور دچار قحطی جدی نمی شویم؟
پشت پرده ماجرا چیست؟
دولت بازار ارز را به اسم رهنمودهای تخیلی اقتصاد بازار رها کرده است. اما بیشتر نفع این رهاسازی را چه کسی می برد؟ اقتصاد بازاری و بازاری اقتصادی؛ تجار و صادرکننده و قاچاقچی. از همین جهت اتاق بازرگانی که نماینده این بخش است روز گذشته در جلسه ای فوری از دولت خواست سامانه نیما هم حذف شود تا ارز وارداتی را 16 هزار تومان در بازار بفروشند، نه 8 هزار تومان.
این بهم ریختگی و غارت زندگی مردم و عصبانیت اجتماعی در پیوند شوم میان اقتصاد بازار و اقتصاد بازاری رقم خورده است. با این دست فرمان قحطی حتمی است.
@mahdian_mohsen