eitaa logo
کشکول|محسن مهدیان
3.6هزار دنبال‌کننده
413 عکس
137 ویدیو
3 فایل
روزنامه‌نگار. ارتباط با ادمین @mohsen_mahdian
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻یک ملاک ساده برای نقد و گلایه ها 🔻این متن کوتاه برای کسانی است که هدف شان از نقد به معنای واقعی کلمه اصلاح است. هدف شان رشد کشور است. هدف شان حقیقتا خدمت به مردم است. 🔻واقعیت اینست که اگر نقد می کنیم تا دوقطبی دیو و دلبری انتخابات روی زمین نماند و ادامه یابد، خیلی این متن به کار نمی افتد. اگر قصد و غرض مان از گلایه ها، خنک شدن جگرمان است باز هم این متن ها بی ثمر است. یا اگر خدای نکرده نقد مان بساط دکانداری است و آدم جمع کردن و لایک گرفتن و هورا کشیدن و غیره که دیگر هیچ اندر هیچ. 🔻خطاب این متن دلسوزان مردم و کشور هستند. کسانی که حقا و انصافا تلخی ها و زشتی ها و نقایص را می بینند و نمی توانند دم فرو بندند. حق هم همین است، سکوت نکنند و زبان به گلایه باز کنند. اما طبیعی است که برای این دسته خود گلایه و قلم گرفتن هدف نیست و غرض نهائی تغییر و اصلاح است. 🔻با این توصیف یک سوال کلیدی وجود دارد و آن اینکه کدام نقد سازنده است؟ آیا با این دست گلایه ها کار کشور جلو می رود؟ سودش به جیب مردم می رود؟ برای انقلاب مفید است؟ خلاصه بااین دست نقدها اخلاق و عدالت و عقلانیت رعایت می شود؟ 🔻معیار ساده اینست؛ وقتی نقطه پایانی نقد و گلایه تان را گذاشتید، به حال مخاطب نگاه کنید. این روزها با وجود رسانه های اجتماعی خیلی فهمیدن حس و حال مخاطب بعد از خواندن یک متن یا دیدن یک عکس سخت نیست. از واکنش مخاطب در نظرات تا ابراز احساسات و تکرار متن های مشابه تا چه و چه. نگاه کنیم ببینیم اثر متن ما در مخاطب چیست؟ 🔻کدام اثر؟ به واقع چه اثری را باید در مخاطب رصد کنیم؟ پاسخ روشن است: امید. امید به حرکت. امید به اصلاح. امید به تغییر. 🔻اگر مخاطب بعد نقد ما احساس کرد که در حال حرکتیم و تغییر میسر است یعنی دقیق نوشتیم. اما اگر حس ناامیدی داشت و از راه طی شده پشیمان شد و به ساز و کارهای انقلاب مثل مردمسالاری بدبین شد یعنی خطا کردیم. 🔻ناامیدی زمانی ایجاد می شود که مخاطب بعد از نقد کردن احساس کند نقدشونده، دیو است. اهریمن است. شیطان است. فاسد و خائن است. ناکارامد محض است و هیچ. چک کنیم ببینیم کدام مدل نقد ها با مخاطب چنین می کند. 🔻مسخره کردن، تحقیر کردن، موضوعات کوچک را بزرگ کردن، موضوعات اصلی را ندیدن، مشکلات و موانع را به حساب نیاوردن، مشکلات پیچیده را ساده تحلیل کردن، موفقیت ها را به هیچ گرفتن، حرکت های رو به جلو را در نظر نگرفتن، توان آدم ها را ندیدن و راه حل منطقی نداشتن و غیره ثمره اش می شود ناامیدی. میشود یاس و کینه و حقد و لجاجت و عصبانیت. 🔻مهم نیست چه کسی سرکار باشد؛ با هرکس چنین کنیم نتیجه اش یک کلام است: بن بست؛ و خیانتی از این بالاتر نیست. ظلم اکبر همین است و لاغیر. کشور در شرایطی است که نیاز به حرکت دارد. مردم نیز بین این و آن فرق نمی گذارند. همه یک دست حاکمیت هستند. این روزها فقط و فقط باید تلاش کرد و کشور را جلو ببریم. مشکلات را رفع کنیم و بار روی دوش مردم را کمتر سازیم. به مدد الهی. همشهری @mahdian_mohsen
🔻فرمان جهاد علیه مثلث شوم 🔻رهبرانقلاب یک نکته راهبردی و البته امیدآفرین به ستایشگران اهل بیت فرمودند: اینکه جهاد زبان در مواردی مهمتر از جهاد جان است...مثل جهاد این روزهای ما که جهاد تبیین است. 🔸تا اینجا اهمیت مساله. 🔻اما یک نکته لطیف هم فرمودند که قابل گذشتن نیست. اینکه حضرت زهرا سلام الله علیها به کسی محبت پیدا می کنند که اهل جهاد تبیین باشند چرا که مهمترین خصوصیت آن بانوی فداکار و مظلوم تبیین بوده است. 🔻و مهمترین ماموریت جهاد تبیین برای این روزها، جهاد علیه مثلت شوم است. 🔻مثلث شوم چیست؟ فرمودند سه گانه "هراس افکنی، اختلاف افکنی و یاس آفرینی" مثلث اهداف ضداسلامی –ضدایرانی دشمن است و باید با منطق دلنشین "شجاعت و آگاهی و ایستادگی" را به مردم منتقل کرد. 🔻اما چرا این مثلث؟ امروز جنگ اصلی در ساحت ذهن است. ذهن ها تسخیر شود، دشمن بر زمین و زمان مسلط می شوند. کما اینکه تروریست های وابسته به محور تل آویو-واشنگتن در سوریه، اول بر ذهن ها مسلط شدند و بعد میدان. اساسا جنگ شناختی با این هدف است که با تحریک ذهن و قلب، اراده افراد را به زنجیر بکشد. اینجاست که فرد مسخ شده ناخواسته مثل عروسکی دست ساز اجیر می شود. 🔻اما چرا هراس افکنی؟ نقش هراس افکنی در جنگ های روانی بسیار حساس است. مهمترین نقش هراس افکنی اینست که قدرت تفکر واستدلال فرد را مختل می کند. به اصطلاح فرد دچار کپ کردن محاسباتی می شود. توجه شود که مهم نیست فرد چطور فکر می کند و چه تحلیلی از صحنه نبرد دارد، مهم اینست که بترسد. اگر بترسد حتی به داشته های خودش نیز فکر نمی کند. 🔸مثل اخبار جعلی حمله نظامی به تاسیسات هسته ای و یا ضعف ایران در مقاومت نظامی. یا ادعای نفوذ در سیستم دفاعی و یا برجسته سازی عملیات های خرابکارانه کوچک. 🔸در نهایت؛ هراس افکنی باعث میشود قدرت یک جامعه دچار مرگ عصبی شود. فرد یا جامعه قدرت دارد اما توان کنترل و بهره گیری از قدرت را ندارد. 🔻اما چرا اختلاف افکنی؟ اختلاف افکنی اصل قدرت را مختل می کند. انفال 46 می فرماید " وَ لَا تَنَازَعُوا فَتَفشَلُوا." یعنی تنازع کردید، فشل می شوید. سست می شوید و در ادامه می فرماید" وَ تَذهَبَ رِیحُکُم" و عزتتان از بین می رود. رهبرانقلاب سال 1401 در دیدار با مسوولین نظام با اشاره به این آیه با تاکید معناداری می فرمایند اگر اختلاف آمد "قهرا خاک نشین می شوید. قهرا ذلیل می شوید. قهرا وسیله تسلط دیگران را بر خودتان فراهم کرده اید" 🔸مثل تقابل دولت با حاکمیت یا استعفای رئیس جمهور یا انگشت اتهام سمت فرماندهان نظامی گرفتن و مواردی از این دست. 🔸در نهایت؛ اختلاف افکنی، قدرت یک جامعه را از درون متلاشی می کند و قوای جامعه در مواجهه با یکدیگر دچار فرسایش می شود. 🔻اما چرا یاس آفرینی؟ یاس آفرینی نیز قدرت شکن است. احساس بن بست یک اثر بسیار کلیدی دارد و آنهم نشستن است. فرد ناامید در نقطه پیروزی، شکست را می پذیرد. یاس آفرینی باعث میشود اساسا قدرت دیده نشود. حرکت و تلاش مورد اعتنا قرار نگیرد. دشمن بزرگنمائی شود و امید از اصلاح رخت ببندد. 🔸مثل بی ارزش نشان دادن موفقیت های علمی و نظامی و کوچک شمردن نقش ایران در معادلات بین المللی و بزرگنمایی مشکلات اقتصادی و غیره. 🔸در نهایت؛ اساسا با یاس آفرینی قدرت دیده نمی شود که بخواهد استفاده شود. فرد یا جامعه دچار وارونه نمایی می شود و شکست را همان ابتدا می پذیرد. 🔻و اما نکته آخر؛ سهم دشمن که روشن است. ذاتش بر خباثت است. سهم دنیاطلبان و غربزده های داخلی نیز روشن است. اساسا موجود اند به القای دشمن. سهم مرجفون نیز روشن است. اساسا موجود اند به اغوای دشمن. اما امان از آنها که نیت شان خیر است اما ثمره عمل شان تثبیت همین مثلث شوم است. خلاصه اینکه ماموریت امروز جهاد تبیین، روشنگری علیه این مثلث شوم است. همشهری @mahdian_mohsen
🔻روی دیگر تصمیم رفع فیلترینگ 🔻دو اپلیکیشن رفع فیلتر شدند. تصمیم اجماعی شورای عالی فضای مجازی به جهاتی قابل دفاع است. یکی از اپ ها صرفا خدماتی است و دیگری فاقد ظرفیت لازم برای شبکه سازی گسترده و آثار مخرب الگوریتم های فنی و حقوقی دیگر پلتفرم ها است. اما روی دیگر این تصمیم عدم رفع فیلتر در دیگر پلتفرم هاست. توقف تصمیم گیری در این شورا، حکایت از خردمندی و پرهیز از شتابزدگی دارد. 🔻درباره پلتفرم چند نکته حائز اهمیت است که در این متن صرفا به سه ملاحظه اساسی آن می پردازم. 1⃣یکم. شناخت خطا از ماهیت پلتفرم برخی در یک تصور ساده اندیشانه تصور می کنند پلتفرم امتداد فنی رسانه های سنتی است. به همین دلیل وقتی سخن از پلتفرم می شود، نگران آزادی بیان می شوند. فارغ از اینکه همین گزاره نیز قابل بحث است و اساسا نام دیگر آزادی، رهایی نیست اما نکته کلیدی اینست که پلتفرم توسعه رسانه های سنتی نیست. پلتفرم مثل بخشی از جغرافیا و زندگی حقیقی مردم است. یعنی مردم از پلتفرم صرفا خبر دریافت نمی کنند، بلکه در آنجا زندگی می کنند. لذا احکام رسانه بر پلتفرم حاکم نیست. 🔻با این مقدمه کوتاه باید گفت که ما در ایندست پلتفرم ها دچار بی حاکمیتی هستیم. مثل اینکه در بخش هائی از کشور قانون حاکم نباشد یا قانون کشورهای دیگر حاکم باشد یا حاکمش جمهوری اسلامی نباشد. عوارض این خلأ حاکمیتی تکان دهنده است. 🔻پلتفرم از دو طریق شبکه سازی و الگوریتم های فنی و حقوقی، ارزش ها و هنجارهایی می سازد که غیر از فرهنگ و هویت و حاکمیت مردم ایران است. این باگ پلتفرمی نه در ایران، بلکه همه دنیا را نگران کرده است و به همین دلیل است که بسیاری از کشورها از جمله آمریکا و اروپا نسبت به این بی حاکمیتی نگران و دست به کار محدودیت شده اند. 2⃣دوم. برداشت غلط از امنیت یک تلقی رایج که بارها گفته شده اینست که فیلترینگ برای ایام آشوب است و وقتی آشوب نیست دلیلی برای محدودیت نیست. این خطا ناشی از این تصور است که اثر امنیتی پلتفرم را صرفا در ایام فتنه دیده اند. حال آنکه آشوب، نتیجه پلتفرم است و این ثمره پلتفرم و خروجی میدانی آنست که آشوب می شود. پلتفرم رسانه آشوب نیست و بلکه خالق آشوب است. آشوب ماهها در ذهن ساخته می شود و تنها طی چند روز به کف میدان می رسد. ما تلقی نادرست و ناکافی از امنیت داریم. وقتی آشوب در ذهن شکل گرفت تنها یکی از آثارش ناامنی در خاک است. ناامنی را دقیق ببینیم و از کف میدان رها و به ذهن ها رویم. 3⃣سوم. بی اعتنایی به پلتفرم داخلی توجه شود که پلتفرم با اپلیکیشن فرق می کند و از جایی که مخاطب سراغ اپ می رود، پلتفرم شکل می گیرد. برخی اثر محدودیت در شکل گیری پلتفرم های داخلی را توجه نمی کنند. بالاخره عده ای به هر دلیل ترجیح می دهند از پلتفرم های داخلی استفاده کنند. همین میزان اقبال ضروری است. در هر صنعتی و در همه جای دنیا اگر قرار باشد تولید بومی ایجاد شود باید مرزها کنترل شود. از این جهت محدودیت موجب شکل گیری پلتفرم بومی و توسعه دانش داخلی می شود. هرچند این دست تصمیمات نباید یکطرفه باشد. نباید به نحوی از پلتفرم های داخلی حمایت شود که سرنوشت صنعت خودرو را پیدا کنند. حمایت از پلتفرم باید مشروط و محدود باشد. خلاصه تصمیم شورای عالی فضای مجازی از این سه منظر هوشمندانه و قابل تقدیر است. همشهری @mahdian_mohsen
🔻از سبزه میدان تا واشنگتن 1⃣ یکم. خبر دردناکی است. رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرده است که نرخ ارز آزاد توسط یک سایت آمریکایی برای صرافان تعیین می شود. 2⃣دوم. ما دو بازار تعیین کننده قیمت ارز داریم. بازار اصلی که ارز مبادله ای است و تامین کننده ارز مورد نیاز کشور است و بازار آزاد که به گفته بسیاری از مسوولین از جمله وزیر اقتصاد دولت شهید رئیسی کمتر از یک درصد معاملات است. با این توضیح یک درصد بازار ارز کل اقتصاد را درگیر کرده است؛ آنهم نه بازار آزاد در میدان فردوسی و سبزه میدان، بلکه بازار دلالی و سوداگری ارز در فضای مجازی که از بیخ قیمت سازی است و حالا جناب فرزین اعلام کرده است که نبض آن در دست مزدوران مجازی آمریکایی است. یعنی یک قیمت گذاری غیرواقعی و تصنعی در فضای وهمی، کل اقتصاد و بلکه روح و روان مردم در فضای واقعی را درگیر کرده است. 3⃣سوم. با این مقدمه یک سوال روشن وجود دارد. اگر ردپای تروریست های اقتصادی و مزدورهای امریکایی در فضای مجازی انقدر صریح و اشکار وجود دارد و تا چهارراه استانبول و سبزه میدان امتداد دارد، چرا ورود امنیتی به بازار نمی شود؟ خبر رئیس کل بانک مرکزی یعنی اینکه مهمتر از ابزار اقتصادی، اقدامات امنیتی لازمست. دولت ضروری است صریحا اعلام کند که بازار غیررسمی ارز را به‌هیچ‌وجه تحمل نخواهد کرد. این کار برای جلوگیری از سفته‌بازی ضرورت دارد و دستگاه قضایی بی رحمانه با هرگونه تمردی از قانون در بازار ارز برخورد کند. 4⃣چهارم. و دست آخر اینکه وقتی مکرر گفته می شد که فکری برای حکمرانی مجازی کنید برخی عمق ماجرا را دقیق نشدند. اما امروز سطح اثرگذاری نقشه و مکر دشمن تا سر سفره های مردم پیش روی شان است بلکه عبرت گیرند. همشهری @mahdian_mohsen
🔻چند نکته درباره پیام کوتاه رهبرانقلاب 🔻پیام کوتاه رهبرانقلاب به همایش رسانه ملی بدین شرح است: " جناب آقای جبلی شما و این حضرات نقش بی‌بدیل رسانه و تبلیغ را در پیکارهای کنونی جهان-که بیش از همیشه است- می‌دانید. امروز پیروزی یک طرف را توانایی او در گرفتن و رساندنِ پیام و روایت او از واقعیت، رقم میزند؛ بسیار پیش و بیش از آنکه ابزارهای نظامی وارد میدان شوند و در آن اثر بگذارند. ما در این عرصه‌ی مهم باید دقت و تلاش و ابتکار خود را مضاعف کنیم. این پیام من به این همایش است." 🔻 و اما چند نکته: 1⃣یکم. پیام رهبری انقلاب تنها به رسانه ملی نیست. حداقل اینکه همه رسانه‌ها و فعالان شبکه‌های اجتماعی مخاطب این پیام‌اند. این عمومیت را می‌توان از روح حاکم بر پیام به سادگی استنباط کرد. همچنین متن پیام دارای گزاره‌هایی است که جایگاه و قدرت رسانه را توضیح می‌دهد و از این منظر توجه بدان برای حاکمیت سیاسی و حکمرانی مجازی نیز بسیار با اهمیت است. 2⃣دوم. فرمودند" نقش رسانه در پیکار کنونی جهان...." این تعبیر به روشنی از جایگاه متفاوت رسانه امروز می‌گوید. رسانه تنها ابزار اطلاع‌رسانی نیست؛ گذشت آن روزگار. رسانه تنها ابزاری برای گفت‌وگو و شعار آزادی بیان و غیره هم نیست؛ البته این هست. اما حداقلی از ماجراست. رسانه امروز ابزار کلیدی و نقش‌آفرین در مناسبات و معادلات تعیین قدرت در جهان است. حرکت به سمت قدرت مردم یا شیطان. 3⃣سوم. پیروزی در یک جبهه- و نه صرفا پیروزی در رسانه- را این‌طور توضیح دادند: اول گرفتن پیام. دوم رساندن پیام و سوم روایت از واقعیت. 🔸گرفتن پیام: گرفتن پیام یعنی اول ارتقای انسانی و دوم رشد تکنیکی کسب پیام. ارتقای انسانی یعنی با سازوکار سنتی و گذشته خبرنگاری نمی‌شود پیام را کسب کرد. نه فقط رشد علم و مهارت خبری، بلکه به هویت و خرد و هوش رسانه‌ای علی حده نیاز داریم. انسان‌های جامع و خودساخته‌ای که خودشان جزئی از دریافت پیام‌اند. توضیحش بماند بعد. 🔸رساندن پیام: اما بخش دوم رساندن پیام است. رساندن پیام یعنی اولا قدرت دادن به پیام و ثانیا توسعه و رشد ابزارها و مدل‌های توزیع پیام. قدرت دادن به پیام یعنی روش‌هایی که پیام اقناعی را برای اصابت به ذهن و قلب مخاطب قوت و عمق ببخشد. اما توسعه و ارتقای توزیع متکی به شناخت و مسلط شدن بر دنیای جدید رسانه است. 🔸روایت از واقع: اما سوم فرمودند روایت از واقع. دریافت پیام و توزیع پیام یک سوی ماجراست. اما سوی دیگر ماجرا روایت از واقعیت است. می‌فرمایند قدرت در اختیار کسی است که توانایی روایت از واقعیت دارد. دیدن و خبر دادن از واقعیت کفایت نمی‌کند. بین دیدن و نگاه کردن تفاوت است. روایت از واقعیت یعنی درست دیدن و عمیق دیدن واقعیت. روایت از واقعیت یعنی دیدن لایه‌هایی از واقعیت که چشم ظاهربین آن را فهم نمی‌کند. یعنی روایتی از واقعیت که جامع است. کلان است. عمیق است. راهبردی است. چنین روایتی چشم مسلح می‌خواهد که در غیر اینصورت روایت پیروزی در جبهه مقاومت را روایت شکست گزارش می‌کند؛ فرقی هم نمی‌کند که نیتش شر است یا خیر. 4⃣چهارم. فرمودند رسانه پیشتر و بیشتر از ابزار نظامی عمل می‌کند. یعنی شرایط جنگ را ببینیم و متوجه باشیم که امروز درگیر یک جنگ ترکیبی هستیم که در این جنگ هیبریدی آنچه مؤثرتر است جنگ در حوزه رسانه و افکار عمومی است. به سخن دیگر در این جنگ ترکیبی همه اجزای نزاع در خدمت جنگ در ساحت ذهن است. آیا حقیقتا اینطور آماده و آرایش جنگی گرفتیم؟ به تعبیر دقیق‌تر اگر در هر عرصه‌ای قوت پیدا کنیم، چه در عرصه نظامی و چه دیپلماسی و چه اقتصادی و چه هرچه اما اگر در عرصه رسانه منفعل باشیم و به جهت حکمرانی دچار ضعف شویم، میدان جنگ را واگذار کرد‌ایم. با این سخن آیا حکمرانی ما در عرصه فضای مجازی پیشتر و بیشتر از عرصه نظامی مجهز و آماده است؟ 5⃣پنجم و در نهایت اینکه فرمودند دقت و تلاش و ابتکار. به این فهم عرصه امروز جهاد رسانه‌ای این سه رکن را توأمان می‌خواهد. دقت یعنی علم و عقلانیت. تلاش یعنی اقدام جهادی. اساسا غیرجهادی در این عرصه نمی‌توان وارد شد و نتیجه گرفت. دست آخر ابتکار است. ابتکار یعنی هنر و خلاقیت. رسانه امروز به غایت به ساحت هنر نزدیک شده است و دیگر نمی‌توان با مدل خبررسانی گذشته اداره شود. امروز رسانه‌ای که قدرت خلاقیت و هنر نداشته باشد، حتما در این جنگ شکست می‌خورد. 🔻خلاصه اینکه پیام رهبرانقلاب خطابش تنها به مدیران رسانه ملی نیست. همه خود را مخاطب آن بدانیم. هم در سطح سربازان و سرداران جهاد تبیین و هم در سطح حکمرانی سیاسی. همشهری @mahdian_mohsen
🔻یک نمونه آموزش رسانه ای توسط رهبرانقلاب رهبرانقلاب تبحر ویژه به جهت بیان رسانه ای دارند. اما اجازه دهید یک نمونه اخیر را مرور کنیم که برای فعالان حوزه رسانه بسیار آموزنده است. 🔻عنوان درس را می گذارم سوژه و معنابخشی به پیام. 🔻به دیدار 19 دی با مردم قم توجه کنید. بخش ابتدائی درباره رابطه ایران و آمریکاست. دقت کنید موضوعی که انتخاب کردند رابطه ایران و آمریکاست. یعنی نسبت دشمنی آمریکا با ایران. اما سوژه ای که انتخاب کردند چیست؟ 🔻فعالان رسانه می دانند که بین موضوع و سوژه تفاوت است. به بیان ساده، "موضوع" مساله و هدف شماست و "سوژه" نقطه آغازین برای رسیدن به هدف. نقطه شروع باید واجد ویژگی های خاص باشد. از مهمترین ها اینست که باید بدیع و متفاوت باشد. از این مهمتر ساده و روان و تصویری باشد. تصویری یعنی ذهن مخاطب با آن آشنا و همراه است. من تا بگویم ببر در ذهن شما تصویر یک ببر ساخته میشود. 1⃣یکم. موضوع وسوژه ابتدا به موضوع و سوژه رهبرانقلاب توجه کنیم. موضوع را به این دلیل انتخاب کردند که مساله این روزها است. یعنی موضوع را به اصطلاح امروزی ها ترند انتخاب کردند که البته مساله راهبردی و نیاز این روزهای ماست. 🔻اما سوژه چیست؟ "ایران مطلوب آمریکا چه شکلی است؟" سوژه را کاملا تصویری انتخاب کردند. رجوع کردن به تاریخ، به تصویری شدن پیام در ذهن کمک می کند. از این نقطه شروع کردند: کارتر سال 56 از حکومت پهلوی تمجید کرد. در ادامه فرمودند: اما ببینیم آنروزها چه شرایطی داشتیم که موجب تمجید آمریکا شد. 🔻دقت کنید برای تحلیل رابطه ایران و آمریکا سراغ مباحث عمیق ایدئولوژیک نرفتند. از کلیشه ها و سخنان تکراری و کلی هم استفاده نکردند. شعار هم ندادند که آمریکا چه هست و چه نیست. یک سوال ساده مطرح کردند. کارتر از پهلوی تعریف کرد و حالا ببینیم حکومت مورد علاقه او چه حکومتی است. سادگی و روانی در انتخاب سوژه خودش یک شاخص کلیدی است. 2⃣دوم. معنا بخشی 🔻دیتا و داده در پیام باید معنا شود. فرق داده و اطلاعات در همین معناست. فرق اطلاعات و آگاهی نیز در روایت شخص از معناست. بازگردیم به سخنان رهبری انقلاب. 🔻بعد از موضوع و سوژه نوبت چینش محتوا است. اولا پیام شان دارای دسته بندی است. دسته بندی موجب ساخت اینفوگرافی در ذهن می شود که نقش کلیدی در نظام بخشی ذهنی و اقناع دارد. لذا چهار شاخص از تصویر را آنروز انتخاب کردند. 🔻اول به سیاست خارجی اشاره کردند. ظاهرا شاخص کیفی است، اما برای بیان آن با استفاده از مدل تحلیلی استقرا، سراغ یک نمونه خاص رفتند و آن نمونه را فرآوری رسانه ای کردند تا در ذهن مخاطب به سادگی معنا پیدا کند؛ توضیح می دهم. فرمودند 50 هزار مستشار نظامی آمریکایی آنروز در ایران بودند. در ادامه توضیح دادند که : "یعنی این مستشارها از خزانه مردم حقوق می گرفتند." بعد ادامه دادند که این عدد از بودجه آموزش پرورش آن روزها هم بیشتر بود. دقت کنید که تحلیل یک شاخص "کیفی" مثل سیاست خارجی را ابتدا "کمی" کردند و بعد همان کمیت را معنا دادند. چطور معنا کردند اول متصل کردند به خزانه و جیب مردم و دوم در مقایسه با بودجه آموزش و پرورش آنرا معنا بخشیدند. انتخاب آموزش و پرورش نیز خودش قابل اعتناست؛ نهادی که همه مردم با آن مرتبط هستند و خدماتش محسوس است. 🔻شاخص دوم را سیاست داخلی انتخاب کردند. برای تحلیل این شاخص سراغ دیکتاتوری رفتند که باز هم فصل مشترک است و همه مردم نسبت به آن موضع و مرزبندی دارند. در ادامه توضیح دادند که از نهضت آزادی تا چریک فدایی تا انقلابیون توسط نظام این دیکتاتورها سرکوب شدند. یعنی در معنا بخشی و بیان این شاخص، جائی ایستادند که همه مردم با آن ارتباط می گیرند. یک مدل تحلیلی قیاسی. یک تصویر کلی از دیکتاتوری که برای همه تلخ است و بعد توجه دادن به چند مصداق جزء برای شاهد مثال. این مدل استدلال را بگذارید کنار اینکه برخی خیال می کنند وقتی گفته میشود پهلوی ها فاسد بودند، یعنی تنها زن باره و فساد اخلاقی داشتند. 🔻در شاخص سوم و اقتصاد هم مجدد سراغ فصل مشترک همه مردم رفتند. توضیح دادند که در آن روزها 6 میلیون بشکه نفت فروخته میشد. برای اینکه معنادار شود با رقم فروش نفت در این روزها مقایسه کردند که یک و نیم میلیون بشکه است. در ادامه روی تبعیض ایستادند.؛ جایی که همه مردم با هر گرایشی نسبت به آن تنفر دارن؛ اینکه پول نفت به جیب گروه خاص از طبقه خاص می‌رفت. 🔻در بحث علم و فناوری هم به شاخص رتبه ایران در دنیا اشاره کردند که همه‌فهم و ساده و بدون چالش است. 🔶در نهایت با زبان ساده و استفاده از ابزارهای اقناعی رسانه ای توضیح دادند که آمریکا زمانی شما را می‌پسندد و مورد حمایت قرار می دهد که به این نقطه از فروپاشی برسید. کدام نقطه؟ سال 56 را ببینید؛ همان. یک بیان تصویری که همه می فهمند و اگر توجه کنند می پذیرند. @mahdian_mohsen
🔻اگر اینجا لس آنجلس بود 🔻فرض کنید خدای نکرده آتش سوزی مهیب آمریکا در ایران بود؛ آنگاه واکنش رسانه های وابسته به آمریکا و جارچی های وطنی و جماعت غرب پرست داخلی را حدس بزنید. 🔻هزاران هکتار در آتش سوخته است و چند ده میلیارد دلار تا امروز خاکستر و ده ها نفر کشته و زخمی و دارایی مردم دود شده و در شهرسوخته ها حکومت نظامی شده است و گاردویژه ماموریت گرفته است تا اموال مردم غارت نشود و عکس و فیلم‌هایی از ناکارآمدی مدیریت بحران در اطفای حریق منتشر می شود اما رسانه ها و سلبریتی ها زبان به کام گرفتند. 🔻کسی از کشته شدن و سوختن دارایی مردم خوشحال نمی شود. کسی برای مردم عادی در هیچ کجای دنیا آرزوی مرگ نمی کند. هلال احمر ایران به درستی برای کمک به مردم اعلام آمادگی کرده است، اما نمی شود به سوختن اقتدار توهمی و هیبت پوشالین آمریکا بی توجه بود ... 🔻برای اینکه رفتار کاریکاتوری رسانه های دشمن را ببینید فرض کنید این ماجرا خدای نکرده در ایران بود... 1⃣یکم؛ تمام رسانه‌هایشان به‌خط می‌شدند تا شب و روز عکس‌ها و تصاویر را با جزئیات بازنشر کنند. اگر هم تصویری پیدا نمی‌کردند از عکس‌های گذشته یا ساختگی یا هوش مصنوعی استفاده می‌کردند. حالا حجم اخبار همین حادثه را در رسانه های مدعی آزادی ببینید. 2⃣دوم. ترامپ اعتراف کرده است میزان مهار آتش صفر است. بایدن شهر سوخته را به منطقه جنگی توصیف کرده است و نگران غارت اموال مردم شده است. اما هیچ رسانه آمریکایی مسوولین کشور را تحقیر و متهم به ناکارآمدی و تهدید به استعفا نمی کند. 3⃣سوم. دارایی بخش قابل توجهی از سلبریتی های آمریکایی در آتش سوخته است اما کام از کام باز نمی کنند. اما اگر اینجا بود تمام سلبریتی‌ها باید به‌صف مي‌شدند. هر میزان هم لازم بود پول خرج می‌کردند. 4⃣چهارم. از صفحات آشپزی و آرایشگری و پیج‌های فیتنسی و صفحات رقص و جادوگری و شومنی گرفته تا همه اینفلوئنسرها را به‌خط می‌کردند و سکه می‌دادند تا مطالب آنها را بازنشر کنند تا این احساس ایجاد شود که حاکمیت در کنترل بحران وامانده است و این واماندگی نیز ناشی از ناکارآمدی ساختاری چهل سال گذشته است. 5⃣پنجم.عده‌ای ساده‌لوح و خودحقیرپندار را هم تحریک می‌کردند تا دوزانو مقابل غرب نشسته و آب از دهانشان بریزد و انگشت حسرت و حیرت به دهان بگیرند و در مقابل، کشور را متهم به ناکارآمدی و فساد و تباهی کنند. 6⃣ششم. به گفته جرالد سلنته، کارشناس آمریکایی میلیارد ها دلار بودجه مردم آمریکا خرج نسل کشی در غزه می شود اما کسی در خیابان راه نمی افتد شعار بدهد نه غزه نه اوکراین جانم فدای سوختگان .... 7⃣هفتم. از فرصت استفاده و تمام گروه‌های آدمکش و تروریست و اراذل و اوباش را به‌صف می‌کردند تا می‌توانستند به اموال عمومی و دارایی شخصی مردم و کشور لطمه می‌زدند تا ترس و وحشت حاکم شود و مردم احساس کنند همه‌‌چیز از دست رفته است. 8⃣هشتم. 45 هزار نفر در غزه سلاخی شوند و کودکان و زنان را به آتش بکشند و طفلان معصوم در سرمای شهر و نبود غذا و دارو یخ بزنند اما در مقابل یک نفر در آتش لس آنجلس صدمه نبیند که عده ای شمع روشن می کنند و شام غریبان می گیرند. 9⃣نهم. اگر در ایران باشد می شود ناکارآمدی دین در اداره کشور و اگر در آمریکا باشد کسی حق ندارد بگوید این چوب خداست برای حاکمانی که در غزه آتش جنایت بپا کردند. 🔟دهم. اگر در ایران باشد می شود یک نماد و نشانه از ضعف و ناکارآمدی ساختاری و اصلا کار خودشان است اما اگر در آمریکا باشد می شود حوادث طبیعی ناشی از آب و باد و خاک و جنگل. 🔻 پنهان سازی واقعیت در غرب و آمریکا و ساخت تصویر دروغ از ایران، پروژه مشترک دشمنان داخلی و خارجی مردم ایران است. این وقایع را از این منظر ببینید. همشهری @mahdian_mohsen
🔻ایستگاه جدید ترور 🔻واقعیت اینست که ترور علیه جمهوری اسلامی در دوران بلوغش بسر می برد. ترور امروز حجج الاسلام مقیسه و رازینی با ترور دهه 60 عمیقا متفاوت است. 🔻چند دوره ترور را باهم مرور کنیم: 1⃣یکم. ترور کور: ترورهای ابتدای دهه شصت، ترور کور بود. بی‌حساب آدم می‌کشتند؛ با هدف ناامن‌سازی و ایجاد رعب و دلهره. اما بعد از مدتی متوجه شدند حرکت انقلاب متوقف نمی شود. 2⃣دوم. ترور هدفمند: مدتی گذشت تا به ترور هدفمند رسیدند و مسوولین و رجال سیاسی را هدف گرفتند؛ به خیال شان اداره کشور مختل می شود. ترور نخست وزیر و نماینده ها و رئیس مجلس و رئیس جمهور و غیره از ایندست بود. خون ها ریختند آنهم چه خون های پاکی، اما بازهم متوجه شدند حرکت انقلاب متوقف به بزرگانش نیست. 3⃣سوم. ترور هوشمند: در سالهای گذشته به ترور نخبگان رسیدند. از دانشمندان هسته ای تا علمی و فرماندهان نظامی و غیره. به خیال شان قدرت نهایی این انقلاب صرفا در اختیار نخبگان علمی است. اینها هستند که موتور محرکه ایران قوی هستند. جنایت ها کردند، اما در نهایت از حرکت پرشتاب کشور حیرت زده واماندند. 4⃣چهارم. ترور بلوغ یافته: دشمن در نقطه بلوغ خود به ترور مومنین و مجاهدین رسید. ترور زائران مزار حاج قاسم و ترور در حرم امام و حرم رضوی و شاهچراغ و ترور جوانان بسیجی و .... دشمن متوجه شد قدرت اصلی این انقلاب فراتر از مسئولین و حتی نخبگان است و اصل این قدرت در اختیار جریان مجاهد و مومن است. هسته سخت نظام مومنین اند. کشتند و خون ریختند و اما طرفی نبستند. 5⃣پنجم. ترور نهایی: دست آخر به این نتیجه رسیدند که مومنین و مجاهدین پیشرو هستند اما قدرت این انقلاب در دل آحاد این مردم است. این مردم با همه تفاوت های شان اصل و اساس و ریشه قدرت در این کشور هستند. از اینرو طی سالهای گذشته هدف اصلی را متن مردم قرار دادند. علت اینکه از براندازی سیاسی عبور کردند و به تجزیه طلبی رسیدند نیز به همین دلیل است. اغتشاش 1401 را از این جهت مرور کنید. 🔻اما چطور ممکن است مردم را ترور کرد؟ هیچیک از ترور های گذشته را کنار نگذاشتند؛ اما در هر دوره به میزان رشد مردم و کشور، شیوه ترور را ارتقا دادند و حالا ترور مردم را در دل ترور های ترکیبی دنبال می کنند. ترکیب ترور نرم و سخت. تکلیف ترور سخت روشن است اما برای حذف مردم باید ترور نرم را نیز در پیش می گرفتند که ترور ادراکی مردم است. اینجاست که یکی از روش های ترور نرم و ادراکی، ترور نمادین است. 6⃣ششم و ترور نمادین. ترورهای نمادین در ادامه ترور توده ها و متن مردم است. ممکن است سراغ مقیسه ها و رازینی ها روند اما هدف نهایی وفراترشان اثر ذهنی و ادراکی بر مردم است. دشمنی که در میدان دستش خالی است حالا نیاز دارد تا در اذهان مردم قدرت نمایی کند. اینجاست که سراغ بزرگانی میروند که حذف آنها اثر مضاعف و نمادین داشته باشند. 🔻رازینی و مقیسه نماد شجاعت و تقابل تمام عیار با جریان نفوذ و ضدانقلاب و جریان ضدامنیتی در طی چهل سال گذشته بودند. حذف آنها پیام روشن به کسانی است که از این مجاهدین قضائی زخم خوردند و یا در سایه هراس منفعل نشسته اند؛ حال آنکه دشمن بی اندازه به جولان این جاهلان نیازمند است. همین چند ساعت گذشته و پس از عملیات ترور را در رسانه های خارجی بررسی کنید و ببینید چطور پازل ترور را تکمیل می کنند تا مردم را نسبت به خادمان و حافظان امنیت بدبین کنند و با تشویق هشتگ آبدارچی،" اجتماعی سازی ترور" را کلید بزنند. 🔻و اما کلام آخر؛ ارتقا و بلوغ ترور ترکیبی و و عملیات تخریبی دشمن یک سوی ماجراست. سوی دیگر قدرت مردم است. این قدرت ایران و انقلاب است که رشد و توسعه یافته است. فراموش نکنیم که پیچیده شدن رفتار دشمن به جهت عمیق تر شدن قدرت ایران و انقلاب است واگرنه دلیلی نداشت ترور کور دهه 60 به ترورهای مردمی و نمادین ارتقا یابد. همشهری @mahdian_mohsen
🔻تیک وتاک و درسی برای مسوولین جمهوری اسلامی 1⃣یکم.تیک تاک در آمریکا با 170 میلیون کاربر از دسترس خارج شد. اما اصل خبر اینجاست: به گزارش رسانه های آمریکایی دلیل این محدودیت عبور تیک تاک از ارزش های آمریکایی است. پیشتر نیز برخی از کشورهای اروپائی با همین استدلال سراغ محدودیت رفتند و در توضیح این تصمیم به نقض ماده هفتم معاهده اتحادیه اروپا از سوی برخی شبکه های اجتماعی اشاره کردند که به ارزش هایی مثل آزادی و دموکراسی و حقوق بشر و غیره توجه دارد. 2⃣ دوم. اگر خاطرتان باشد در کشاکش انتخابات ریاست جمهوری مهمترین استدلال برخی نامزدهای محترم برای رفع فیلتر پلتفرم ها این بود که وقتی شرایط کشور امنیتی نیست پس دلیلی بر فیلتر وجود ندارد. حال آنکه پلتفرم رسانه آشوب نیست و بلکه خالق آشوب است. آشوب ابتدا ماهها در ذهن ساخته می شود و تنها طی چند روز به کف میدان می رسد. اقدام ضدامنیتی نتیجه یلگی پلتفرم هاست. 3⃣سوم. اساسا ملاک تصمیم در حکمرانی مجازی آمریکایی و اروپائی برخلاف تصور ما امنیتی نیست و سخن اصلی بر سر فرهنگ و ارزش ها و هنجارهاست. در عصررسانه های اجتماعی ما با پدیده های جدیدی از تسلط ارزش ها و هنجارهای اجتماعی مواجهیم که امری فراتر از خبررسانی است. نقش پلتفرم در ساخت سبک زندگی است نه صرفا اطلاع رسانی. پلتفرم نقش شناختی دارد که گستره حضورش در جوامع، از ذهن تا رفتار است نه صرفا کسب اطلاعات و انتقال داده. همین تلقی ساده انگارانه از رسانه است که موجب اختلال تصمیم گیری در حکمرانی شده است. 4⃣چهارم. اجازه دهید چند جمله عمیق تر ورود کنیم. ماجرای پلتفرم ها در انتشار اخبار دروغ و جعلی نیست که تصور کنیم می تواند منشا اقدام ضدامنیتی شود. بلکه مساله اصلی در پلتفرم ها انتشار اشتباه پراکنی است. فرق اشتباه و دروغ در نیت منتشر کننده است. دروغ با مکر تولید می شود اما اشتباه تنها یک روایت و برداشت است. اما ماجرا کجا نگران کننده و ویرانگر می شود؟ وقتی یک اشتباه لایک می گیرد و به اشتراک گذاشته می شود. وقتی یک اشتباه منشا تولید اشتباهات دیگر می شود. و در نهایت وقتی الگوریتم های فنی و حقوقی پلتفرم ها و شبکه های دشمنی نیز وارد این چرخه ویروسی می شود. اینجاست که یک اشتباه تبدیل به تلقی مسلط اجتماع می شود. اگر انتشار اخبار جعلی موجب نگرانی امنیتی می شود، انتشار اشتباهات اجتماعی دهها برابر باید نگرانی فرهنگی بسازد که متاسفانه نمی سازد. 5⃣پنجم. این متن در دفاع از محدودیت نیست. به تعبیر دقیقتر محدودیت همه ماجرا نیست و یک ابزار تکمیلی در کنار دیگر اقدامات است. اما گام اول تلقی درست از شناخت پلتفرم و سهم آن در ساخت فرهنگ و تسلط ارزش ها و هنجارهاست. بی اعتنایی به سهم فرهنگ ساز پلتفرم ها ویرانی ساز است و چه بسا ابعاد آن بسیار فراتر از اقدامات ضدامنیتی است. این درسی است که باید از حکمرانی مجازی آمریکایی بگیریم. همشهری @mahdian_mohsen
🔻پیش بینی رهبرانقلاب و ماجرای ایمان ما 🔻حماس پیروز شد و رژیم صهیونیستی در مفتضح ترین حالت بی آبرو شد. حدود 50 هزار انسان بی گناه را قربانی کرد اما در نهایت و با خفت پای میز مذاکره با گروهی نشست که قرار بود نیست و نابود شوند . 🔻از ابتدا گفتند نابودی حماس و خلع سلاح حزب الله و آزادی اسرا و اشغال نوار غزه و چه و چه و حالا به هیچکدام از آن وعده ها نرسیدند. از آن سو روح سنوار شاد؛ چه رنگی بر تاریخ زد. حماس مردانه جنگید و امروز افسانه مظلومیت اسرائیل که عمری با توسل بدان جنایت می کرد، برای دنیا که هیچ و بلکه برای تاریخ به کلی فرو ریخته است. امروز از اسطوره وهیبت پوشالین و قدرت اطلاعاتی و دفاعی نیز خبری نیست. نقشه های شوم برای مردم منطقه نیز نقش بر آب شد. از آن سو اسرای حماس آزاد شدند که هرکدام بالقوه یک رزمنده مجاهد خواهند بود و از سوی دیگر بغض و کینه و انتقام در میان جوانان و نوجوانان داغ دیده غزه، هزار برابر جبهه مقاومت را قوی تر خواهد کرد. 🔻اما سخن این متن اینجا نیست. چراکه چنین گفتن ها، امروز خیلی سخت نیست. همه چیز مقابل چشمان ما قرار دارد. امروز این حرف ها را کابینه و وزرا و رسانه های صهیونیستی می زنند و معترف اند. اما بیایید فراموش نکنیم؛ پیشتر چنین نبود. آنروزها که جنایت قصابان غزه چشم ها را پر کرده بود و اجازه دیدن مقاومت مجاهدان را نمی داد و امیدها ناامید بود و عده ای چه بسا ظاهرالصلاح به زمین و زمان طعنه می زدند و گزاف می گفتند. به یاد بیاوریم که آنروزها چه کسی با چشم باز صحنه را روایت می کرد و از پیروزی قطعی مقاومت می گفت؛ سخنرانی های رهبرانقلاب را مرور کنیم. 🔻واقعیت اینست که آنچه گذشت، صحنه یک آزمون بزرگ بود. آزمونی برای ایمان فردی و اجتماعی مان. صادقانه سوال کنم؟ آنچه رهبری می دید را می دیدیم؟ به آینده مقاومت امید داشتیم؟ 🔻واقعیت اینست که با ایمان کورکورانه و تقلیدی و موروثی خو گرفتیم و برای مان مهم نبود خلا این ایمان کجا خودش را نشان می دهد. فکر کردیم ایمان به زبان است و یا در نهایت به عقل و قلب مان. امروز دیدیم حتی ایمان قلبی نیز به سنت های الهی کافی نیست. به تعبیر رهبرانقلاب، شیطان اول مومن قلبی و عقلی به حضرت حق بود اما بازهم زمین خورد. رهبرانقلاب در سالگرد ارتحال امام به دو شاخص مکتب روح الله اشاره کردند و آنرا منشا همه معجزات انقلاب دانستند. ایمان و امید. فرمودند ایمان امام به ربوبیت و سنت هایش در نصرت اهل حق، ریشه حرکت انقلاب اسلامی است. شاید برخی از کنار آن گذشتیم. ایمان را صرفا و بیش از کتاب های معارف ندیدیم و حالا که خلا ایمان خودش را در صحنه زندگی و سیاست و جامعه نشان می دهد تازه متوجه شدیم نبود ایمان چقدر دردناک است. 🔻ایمانی که تقلیدی و کورکورانه باشد که هیچ؛ اساسا در چنین میدانی سپر خواهد انداخت. اما ایمان عقلی و قلبی نیز در این کارزار راه به جائی ندارد. چه بسیاری که حقانیت حماس و قدرت حزب الله و شجاعت یمن و غیره را دیدند و اما به پیروزی باور نداشتند و چه بسا زیر لب از خدا هم گلایه داشتند که تا کی و کجا باید این جنگ نابرابر ادامه یابد. 🔻ایمان حقیقی اینجاست. ایمانی که با علم و آگاهی عمیق شده است و با قلب به باور رسیده است و البته با عمل به منصه ظهور کشانده شده و فزاینده شده است. تنها چنین ایمانی است که در این میدان تاب می آورد. 🔻عصر امروز عصر تجلی ایمان است. خلا ایمان بیش از گذشته به چشم می آید. عصر ایمان های سرسری و لقلقه زبان گذشته است. عصر ایمان های محفلی و گعده ای و صرفا سرسجاده تمام شده است. با ادعا و عنوان و ظاهر و ژست نمی توان در این راه ماند. عصر ایمان، عصر خالص سازی است. عصری که خیلی ها جا خواهند ماند و تنها مجاهدانی که در زندگی ایمان به خدا و سنت هایش را به بروز و ظهور کشاندند و در عمل نشان دادند، می توانند صحنه را درست ببینند و به مقاومت و پیروزی امید داشته باشند. 🔻عصر امروز عصر ظاهر بینی نیست. عصر دیتا و اطلاعات و حتی تحلیل هم نیست؛ لازم است اما کافی نیست. در عصری بسر می بریم که تنها با قدرت ایمان می توان درست و غلط را تشخیص داد. این چند ماهی که گذشت ایمان بسیاری از مؤمنین محک خورد و امروز که روز پیروزی است باید توبه و انابه کنیم. مجاهدت سنوار برای ما هم درس ها داشت. همشهری @mahdian_mohsen
🔻درباره شرمندگی رهبرانقلاب رهبرانقلاب پس از شنیدن گلایه های یک تولیدکننده از تعلل چهار ساله مسئولین فرمودند: "من شرمنده شدم" 🔻برداشت خطائی است اگر فکر کنیم این شرمندگی صرفا از باب ادب و اخلاق است و یا خواسته اند با اغراق، احساس مسئولیت بیشتر در مسوولین ایجاد کنند. خاطرم هست سالها پیش چنین عبارتی را برای یک جوان بیکار بکار بردند و فرمودند شرمندگی من از آن جوان بیکار که دست خالی خانه می رود از خود آن جوان بیشتر است. حتی فرمودند از این غم نظام شرمنده است. 🔻اگر عمق این شرمندگی را دقیق تر کنیم، چه بسا درد و داغ آن بیشتر فهم شود و برای اصلاح وضع موجود تعصب و اهتمام بیشتری ورزیم. وقتی می گویند شرمنده شدم عین واقعیت است. به معنای حقیقی کلمه شرمنده شدند و اغراقی در آن نیست. از آنرو در دل این شرمندگی دو پیام همزمان مستتر است. 1⃣اول اینکه وقتی خطائی وجود دارد و اهمالی صورت می گیرد، این خطا صرفا به پای این مسوول و آن یکی نیست. خطای او بپای همه نظام است. لذا در ماجرای اشتغال فرمودند نظام شرمنده است. رهبرانقلاب همه اجزای نظام را شوونی از ولایت می دانند. هرچند هر بخش مختار و پاسخگوی عملکرد خودش است اما وقتی یک بخش خطا و کم کاری می کند این خطا ناخواسته به پای همه نظام نوشته می شود. اگر هر مسوولی این بخش را عمیقا درک کند آنوقت در کار و جهاد درنگ نمی کند؛ خطا و خدای نکرده فساد که بماند. 2⃣و اما دومی. او خود را مثل یک پدر مقابل خانواده شرمنده می بیند. فرمودند بلکه بیشتر از همان جوان بیکار...علت شرمندگی بیشتر نیز مسئولیت بیشتر است. بازهم اگر هر مسوولی بداند که غم و غصه مردم، به دردکشیدن نظام و امام امت منتقل می شود، برای خدمت وتلاش شبانه روزی سرازپا نمی شناسند. 🔻خلاصه اینکه شرمندگی امام جامعه را اینطور بفهمیم. اساسا پدر چنین شانی دارد. او مثل هر پدری خطای فرزند را خطای خود می داند و با درد کشیدن فرزند درد می کشد. آنهم پدری که برای دنیا و آخرت فرزند، بر او دلسوزتر است. 🔻 و اما سخن آخر؛ هر مسوولی به خود رجوع کند و ببیند در دل، چنین شرمندگی‌ای مقابل کسری ها و درد مردم دارد؟ اگر ندارد نفس او مهیای برداشتن بارهای بزرگ نیست؛ خود و مردم را معطل نکند. @mahdian_mohsen
🔻درباره پشیمانی کارفرما از مزدورها 🔻آمریکا کمک مالی به ضدانقلاب را سه ماه تعلیق کرد. کمکی معادل 65 میلیون دلار. در این رابطه چند نکته قابل اعتنا وجود دارد. 1⃣یکم. این عدد و خبر برای کسانی که هنوز دلبسته کدخدای خیالی هستند مفید است؛ البته امیدوارم. خیلی روشن و شفاف و بدون لکنت از بودجه حمایت علیه مردم ایران سخن می گویند. این عدد طی بیست سال به گزارش وزارت خزانه داری آمریکا 359 میلیون دلار است. این درحالی است که این تنها گوشه ناچیزی از حمایت هاست. به عنوان نمونه تنها "بنیاد ملی دموکراسی" یک موسسه غیرانتفاعی که بودجه مستقیم از کنگره آمریکا می گیرد در 5 سال گذشته بیش از 2.6 میلیون پوند به 7 گروه رسانه ای برای براندازی کشورهای مستقل اختصاص داده است.  یا تنها گروه رسانه ای USAGM  در بخش ضدایرانی‌اش و به اعتراف خودشان برای یک سال ماموریت رسانه ای علیه ایران 637 میلیون دلار درخواست بودجه کرده است.  2⃣دوم. کارفرما دچار کسری جدید مالی است. این تصمیم در کنار دیگر تصمیمات فوری ترامپ برای حذف هزینه 40 میلیارد دلاری است که 200 کشور را تحت تاثیر قرار می دهد. وضعیت آمریکا انقدر اسفناک است که حاضر شده است از حمایت های حیثیتی از رژیم صهیونیستی نیز دست بکشد و اقدام علیه ایران را مسکوت بگذارد. این وضعیت امروز کشوری است که مدعی قدرت اول دنیا است و چشم خودتحقیرها را پر کرده است. 3⃣سوم. آمریکا از مزدورهای رسانه‌ای‌اش راضی نیست. به تعبیر دیگر تاریخ مصرف پهلوی ها تا رجوی ها و یا نصیری ها که سال 57 رفتند ساواکی شدند، برایش گذشته است. در یک نمونه روشن سالها پیش برایان هوک نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ایران در نیویورک پست نوشت که رسانه صدای آمریکا در پیشبرد اهداف تبلیغاتی علیه ایران کاملا ناموفق بوده است. این درحالی است که تنها صدای آمریکا در همان سال 17 میلیون دلار بودجه حمایتی دریافت کرده بود. سال گذشته نیز شبکه سلطنتی من وتو به جهت پشیمانی کارفرما مجبور شد تعطیل کند. اما چرا موفق نبودند؟ این رسانه ها و تروریست ها و آدم کش ها که در دشمنی با ایران کم نگذاشتند؛ پس علت خواری شان نزد کارفرما چیست؟ همه غرب یکدست و یک صدا با همه تجهیزات یک جنگ ترکیبی را برای پیشبرد جنگ رسانه ای علیه ایران به خدمت گرفتند اما باز هم موفق نشدند. چرا؟ 4⃣بند چهارم و دست آخر: مقاومت مردم ایران در این حوزه با اهمیت است. گرچه دولت آمریکا گرفتار ضعف جدی اقتصادی شده است، اما اگر مزدورهای ضدایرانی موفق عمل می کردند دست حمایت خود را از  این رسانه ها برنمی داشت. ماجرا اینست که روی دیگر ناکارآمدی ضدانقلاب قدرت و مقاومت مردم ایران است. تلاش شبانه روزی ضدانقلاب اینست که مردم ایران را نسبت به هویت تاریخی و دینی و انقلابی و ملی شان پشیمان و از آینده شان ناامید کنند. اما مردم ما در تمام این سالها نشان دادند که مکر و خدعه و فریب رسانه های دشمن بر آنها بی اثر است. روی دیگر این تصمیم تصویری از قدرت ملی مردم ایران است؛ ملتی به غایت سیاسی و اهل تحلیل که در بزنگاه ها همواره تصمیم درست گرفتند و مقابل دسیسه های دشمن مقاومت کردند. این قدرت را نباید دست کم گرفت. این همان قدرتی است که مردم غزه نیز با مقاومت شان توانستند رژیم صهیونیستی را به زانو در آوردند و در تاریخ بی آبرو کنند. خلاصه این خبر در آستانه دهه فجر که نماد قیام و مقاومت مردمی ماست معنادار است. همشهری @mahdian_mohsen