✅آقای رئیس جمهور؛ همین راه...
لیست پیشنهادی وزرای دولت برای عبور از سد رای اعتماد بهارستان منتشر شد و بلافاصله موجی از انتقادات از سوی جریانی تندروی سیاسی شکل گرفت. واقعیت اینست که لیست اقای رئیس جمهور خیلی ها را غافلگیر کرد. در نهایت آقای ظریف استعفا داد و علت استعفا را کسری در اثرگذاری بر روند تصمیمات دولت دانست. همین نیز بهانه جدیدی بود تا عده ای به ظاهر طرفدار رئیس جمهور دوگانه عارف-ظریف را راه اندازی کنند و به این دوگانه بدمند.
این متن به مناقشات رسانه ای و سیاسی درباره لیست پیشنهادی کابینه کار ندارد. بالاخره عده ای موافق و عده ای مخالفند. اما غرض فرصت مناسبی است برای گفتن برخی نکات مهم و راهبردی که زمینه طرحش این روزها ایجاد شده است.
1⃣یکم. کسانی که به دوگانه عارف-ظریف می دمند عملا تندروی و افراط را پشت نقاب این دوگانه پنهان کردند. اتفاقا از ظریف هم نماد ساختند. ظریف هم با همه نقدهایی که ممکن است به او و عملکرد و جهت گیری بینشی اش وارد باشد عامل و زمینه تندروی و افراط این جریان نخواهد شد. اما این جریان از سر ناچاری از ظریف نماد افراط ساختند.
2⃣دوم. راه اندازی دوگانه عارف-ظریف با توجه به استعفای ظریف و تخریب بی امان عارف، نشان می دهد که عده ای عبور زودهنگام از این دولت را کلید زدند. این اتفاق قابل پیش بینی بود اما نه به این سرعت.
3⃣سوم. لیست پیشنهادی کابیه صدای کسانی را درآورده است که از این دولت برای کاسبی سیاسی جیب دوخته بودند. همراه با این جریان امثال اینترنشنال و بی بی سی هم صدای شان درآمده است.
خلاصه اینکه آقای پزشکیان که به درستی شعار وفاق را مطرح کرده است با سرو صداهایی که بلند شده نشان می دهد مسیر درستی را انتخاب کرده است. مسیری که خلاف تندروی و افراط است و می تواند منشا اثر برای وفاق ملی باشد. امروز به لیست آقای رئیس جمهور می توان از حیث کارآمدی انتقاد وارد کرد و احتمالا مجلس شورای اسلامی از همین حیث ارزیابی و تصمیم می گیرد اما نکته مهم اینست که این لیست مناقشه برانگیز و جنجال برانگیز نیست. همه کسانی که معرفی شدند فارغ از توانمندی و کارآمدی میتوانند منشا کار و تلاش بی حاشیه باشند. نسبتا از همه جریان ها نیز در کابینه پیشنهادی حضور دارند.
اگر آقای رئیس جمهور همین خط را ادامه دهد می تواند بارهای بزرگی از روی دوش کشور و مردم بردارد. نباید فراموش کرد که رای قابل توجهی از رئیس جمهور منتخب از سوی کسانی است که پیشتر به نامزد جریان مقابل رای داده بودند. خلاصه وامداری رئیس جمهور به یک جریان خاص نیز خطاست و غیرواقعی.
آقای رئیس جمهور حتما می داند و خوب است بداند تا زمانی که به شعارهای خود مثل وفاق و پایبندی به اسنادبالادستی انقلاب پایبند است، رقبایش که دل در گروی خدمت برای مردم و انقلاب دارند، به او وفادارتر خواهند بود تا برخی از همراهان ظاهری.
🔹همشهری
@mahdian_mohsen
🔻نسل جدید گروه فشار و پدیده پروژه بگیرها
🔻با یک پدیده نوظهور مواجهیم که نظام تصمیم گیری در کشور را مختل کرده است؛ نسل جدیدی از گروه های فشار که برخلاف گذشته در فضای مجازی مستقر است. این پدیده نوظهور طی سالهای اخیر به شکل عجیب و پیشبینی نشده ای روی تصمیمات مسوولین تاثیر داشته است.
🔻اما ویژگی این گروه های فشار چیست؟
پیش از اینکه ویژگی این گروه ها را تحلیل کنیم باید به یک خطای عمیق شناختی در میان مسوولین اشاره کنیم که باعث رونق این جریان شده است. این خطای عمیق شناختی، اجمالا همان خطای هاله ای یا نقطه مقابل آن خطای اثر شاخ شناخته می شود. خطائی که باعث میشود مسوول محترم یک جزء را به کل نسبت دهد. خطائی که باعث میشود یک مسوول صدای بلند را صدای عمومی مردم بداند و عربده کشی اقلیتی را از نجوای آرام توده و اکثریت تشخیص ندهد. این خطا در بدنه حاکمیتی باعث شده است نظام تصمیم گیری کند و مختل و دچار لکنت در اقدام شود. از همه مهمتر در نقطه مقابل آن همین خطا در زیستگاه پنهان و خاکستری فضای مجازی باعث شده است پدیده شومی بنام پروژه بگیرها شکل بگیرد که کارشان شبیه حلقه جاهلان قدیم گودهای تهران، فحش و ناسزا دادن و هتاکی برای جیب کندن است.
🔻اما این جریان چه شاخص هایی دارد؟
1⃣اولا اغلب جاهل اند. پدیده احمق های بدردبخور برآمده از این گروه است. کسانی که نادانسته نقش مبلغ را بازی می کنند. حالا یا اجیر می شوند یا بی مزد و مواجب کار می کنند اما اغلب از اهداف لایه های بالاتر بی اطلاع اند.
2⃣دوم اینکه صبح ها به یک راه اند و شب ها مسیر دیگر. هیچ مبنای مشخصی ندارند. این افراد بسیار چند رنگ اند هرچند تلاش می کنند مذبذب بودنشان را با ژست حریت پنهان کنند.
3⃣سوم اینکه ابدا استدلال و منطق ندارند. فقط هیجان و تحریک احساسات. هنر این افراد در اینست که حس برانگیختگی در مخاطب ایجاد کنند. به همین دلیل مسابقه بی امانی در تولید طنزهای توهین آمیز یا انتشار اطلاعات غلط و در نهایت هتک حرمت ها دارند.
4⃣چهارم اینکه شبکه ای عمل می کنند. این افراد برای اینکه صدای شان به جایی برسد به هر طریق شده عده ای را با خود همراه می کنند. اگر انسان رسانه هم نشد سراغ ربات ها می روند.
5⃣پنجم اینکه سر ندارند. این جریان کاملا بدون رهبر است و رهبرش کسی است که بیشتر پول دهد. در این پدیده کارفرماست که ایدئولوگ است.
6⃣ششم این پدیده به بخش هایی از حاکمیت متصل است و از همان نقطه تامین می شود. اتصال حاکمیتی این جریان ضروری است تا بجز قدرت مردمی، قدرت سیاسی نیز پیدا کند. درز اطلاعات درست و غلط عمدتا ناشی از همین پیوند بیمارگونه است. بخشی از جریان بی اخلاق افشاگری و عدالتخواهی های سرطانی ناشی از همین بیماری است.
7⃣هفتم زیرآستانه اقدامات ضد امنیتی و قضائی عمل می کند تا قهریه را حساس نکند. معمولا قهریه با تاخیر بسیار زیاد با این گروه ها برخورد می کند چون دستش خالی است و بهانه ندارد و دیر حساس می شود.
8⃣هشتم کارویژه اصلی این جریان حذف خواص است. چون تخریب 360 درجه دارند هیچ کس از گزند این جریان در امان نیست و بالاخره یک روز تخریب می شوند. خروجی این جریان، جامعه ای توده ای و غیرنخبگانی است که هیچ اعتباری برای اعتماد هیچ کس باقی نمی گذارد.
9⃣نهم تولید محتوای این جریان عمدتا حول منفی بافی و ناامیدسازی و ترس و نفرت پراکنی است. یک دلیل روشن هم بیشتر وجود ندارد چون محتوایی با احساس منفی بیشتر نظام توجهات مخاطب را درگیر می کند و دست به دست می شود. لذا این جریان سهم بالایی در ناامیدی جامعه دارد.
🔟دهم اتصال این جریان به سلبریتی ها و اینفلوئنسرها و شاخ های مجازی چشمگیر است. مهم نیست این افراد چه کسانی هستند. فقط باید پرفالور باشند تا زنجیره تبلیغی و توزیعی این جریان را تکمیل کند. به همین دلیل در این چرخه از حساب های ضدانقلاب تا سرگرمی و طنز مستقرند.
🔻خلاصه اینکه امروز زیست گاه گروه های فشار جدید، در بخش خاکستری شبکه های اجتماعی است که با انتشار انبوه روایت های جعلی و غلط و ناقص، دامن ادراکی همه مردم را گرفته است اما یک بخش مهم دیگر که از آن غفلت شده است معیوب سازی نظام شناختی و تصمیم گیری حاکمیت است.
🔻این پدیده هر روز یک جاست. هرجا کارفرما باشد یا احتمال دهد کارفرما به زودی حاضر می شود. از انتخابات تا چینش کابینه تا تصمیمات بزرگ حاکمیتی تا اقدامات خرد و سطح پائین مثل یک اصلاح شهری.
چه باید کرد؟ گام اول اینست که سیستم حکمرانی نسبت به این پدیده و گروه های فشار جدید آشنا و مصونیت پیدا کند. ساده ترین و البته اولین راه حل اینست که مسوولین ما با چشم باز وارد دنیای واقعی مجازی شوند. با ارتقای هوش هیجانی و عاطفی و ادراکی. حرف بسیار است. بماند بعد.
🔹همشهری
@mahdian_mohsen
🔻آتش سطل آشغال ها و غضب الهی
🔻یکم. خاطرتان هست روزهای اولیه اغتشاشات 1401 برخی چه حسی داشتند؟ هرکس در خانه نشسته و غرق اینستاگرام بود، از آتش سطل آشغال ها احساس می کرد نظام سقوط کرده است و اگر برای خرید نان و ماست بیرون نمی آمد باور نمی کرد خبری نیست و هرچه هست دود است.
اما هدف از آتش کشیدن سطل آشغال چه بود؟ آتش، چشم ها را می گیرد. در میدان مردم را نداشتند و لازم بود با آتش و دود چشم ها را پر کنند.
🔻دوم. خاطرتان هست روزهای آخر اغتشاشات 1401 چه اتفاقی افتاد؟ وقتی همه چیز رو به پایان و آرامش بود؛ سلاخی شهید عجمیان برای این روزهاست. با آن جزئیات دردناک.
اما هدف از آن جنایت چه بود؟ القای ادامه جنگ افروزی.... به همین دلیل به یک خبر جنایتکارانه نیاز داشتند تا پر سرو صدا باشد. خون، چشم ها را پر می کند.
🔻سوم. چرا اسماعیل هنیه را باید بزنند؟ یک شخصیت دیپلماتیک آنهم در میدان غیر جنگی؟ اساسا چرا باید اینهمه کودک و زن و مردم بی گناه را در غزه زیر آتش بکشند؟ مگر کشتار بچه ها نشانه قدرت نظامی است؟
هدف یک چیز است: جنگ میدان در خدمت جنگ اذهان. هدف پرکردن چشم هاست. چشم هایی که باید آتش و خشونت را ببیند تا ذهن منکوب و میخکوب و تخته بند شود. می خواستند یک انگاره را در ذهن ها جا بیاندازند. اینکه ما قدرت داریم و همه جا هستیم. هرچند عده ای در داخل نیز جاهلانه و از سر خودتحقیری همین پروژه را تکمیل کردند اما واقعیت این بود که عملیات تروریستی و جنایتکارانه در همه جای دنیا مذبوحانه و حقیرانه است و البته خیلی به پیچیدگی های عملیات نظامی نیاز ندارد. اما کارکردی فراتر از میدان دارد که اثرش بر اذهان است.
🔻چه تغییری در میدان نبرد افتاده است؟
ماجرا نسبت به گذشته متفاوت است. پیشتر ذهن ها در خدمت میدان بود. امروزه میدان در خدمت ذهن ها. دشمن به این سطح از هوشیاری رسیده است که قبض میدان در گروی بسط و تسلط بر اذهان است. پس آتش میدان برای خاکستر نشاندن بر اذهان است. آتش سطل آشغال ها را اینجا تحلیل کنید. همین دودها برای عده ای زوال عقلی می آورد.
🔻اصل حرف چیست؟
امروز برخلاف گذشته در این جنگ تمام عیار هیبریدی و ترکیبی، میدان در خدمت اذهان قرار گرفته است. جنگ در میدان ساخته می شود تا نبرد در ذهن ها را شکل دهد. ذهن چیست؟ فقط مغز نیست. ذهن روح و روان و هویت و جان انسان هاست. یعنی قوه اراده انسانی. یعنی نظام شناختی و تصمیمی گیری و در نهایت رفتار آدم ها.
🔻امروز دشمن، میدان را به خدمت گرفته است تا پروژه جنگ روانی و جنگ شناختی اش کامل شود. مهمترین ابزار جنگی در میدان نیز ایجاد ترس است. ترس ساختار ذهن را عوض می کند و سلول های مغزی را از بین می برد و موجب استیصال و زوال عقل می شود.
دشمن در اغتشاشات 1401 همه ابزارها را بکار بست تا این تلقی را جا بیاندازد که آشوب، قدرت مسلط در خیابان هاست. اما کدام خیابان؟ کدام میدان؟ مردم که بی اعتنا بودند و تماشاگر؛ پس سطل آشغال آتش می زد تا به میدان ذهن ها راه یابد. سطل آشغال را نماد گرفتیم. واگرنه خون ریختن از شهدای مظلوم امنیت نیز کارکردش همین بود. ترس و خشونت ذهنی باید جای غیبت میدانی مردم را پر می کرد.
حالا این اراذل و اوباش وقتی ابعاد جهانی می گیرند می شوند رژیم صهیونیستی. زدن زن و بچه در غزه حکمش همین است. شکست حماس میسر نشد و از سویی هر روز رژیم در عالم تحقیر شده است و از سرناچاری باید چشم ها را پر می کرد تا در سایه جنایت و خون، وحشت ایجاد کند. برخی هم باور می کنند.
🔻اما راه حل چیست؟
راه اول چشم باز و رصد کردن دشمن است. دقیق ببینیم .عمیق ببینیم. شکست های دشمن را ببینیم. اما این کافی نیست. راه تکمیلی دیدن قله هاست. تماشای قله های مقاومت، کمک می کند دل ها قرص و محکم شود. جلوه راستین این قله های شجاعت و صلابت نیز شهدا هستند. تماشای چهره شهدا و خواندن وصیت نامه ها و سبک زندگی مجاهدانه آنها و تکریم و سردست گرفتن آنها، میانبر شناختی است. هم آرامش می دهد و هم انسان را آمده قیام می کند.
🔻و آنچه رهبرانقلاب گفت....
رهبرانقلاب در دیدار با مسوولین کنگره شهدا به این تذکر مهم توجه دادند. هم مردم را و هم مسوولین را. هم حوزه نظامی را و هم حوزه فرهنگی و سیاسی را. خلاصه کلام شان این بود: نکند در جنگ روانی دشمن بترسیم و از سر ترس دچار عقب نشینی غیرتاکتیکی شویم که آنروز، روز غصب الهی است......و حالا باید از این تذکر بترسیم. ترس حقیقی و از سر عقل اینست. ترس از غضب الهی.
همشهری
@mahdian_mohsen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش فوری رهبرانقلاب بعد از تپق های رییس جمهور در مراسم تنفیذ را خاطرتان هست؟
درس اخلاق و معرفت بود.
استهزا کننده انقلابی نیست.
نقد و اشکال جای دیگریست. همان جا بایستیم.
@mahdian_mohsen
🔻چند خبر خوب از جلسه رای اعتماد
جلسه اول رای اعتماد به وزرای پیشنهادی دولت برگزار شد و چند نکته قابل اعتنا و البته خرسندساز داشت که برخلاف پیش بینی بدخواهان دولت-مجلس رقم خورد و می تواند شروع مناسبی برای تعامل قوا باشد. مرور می کنیم.
1⃣یکم. رفتار اخلاقی
برخلاف فضای مجازی که متاسفانه برخی ادبیات رئیس جمهور محترم را به تمسخر گرفتند، مجلس در نهایت ادب و اخلاق با این مساله برخورد کرد. سهو لسان امری طبیعی است و برای هرکسی ممکن است اتفاق بیافتد. طبیعی است که اگر نقدی هم به عملکرد دولت و یا مجلس باشد در این نقاط نیست. رعایت نظم جلسه و عنایت به سخنان رئیس جمهور نیز از نکات برجسته جلسه عصر بود که برخی بی نظمی های جلسه صبح را هم جبران کرد.
2⃣دوم. برخورد غیرجناحی
نوع واکنش مجلس به نامزدهای پیشنهادی دولت فارغ از هرگونه جهت گیری سیاسی و جناحی بود و این در تمام نطق ها چه موافق و چه مخالف مشهود بود. اگر نماینده ای نیز خارج از این منطق عمل می کرد با واکنش دیگه نماینده ها مواجه می شد.
3⃣سوم. نقدهای غیرحیثیتی
نقدهای مخالفان به کابینه صرفا از منظر شاخص هایی بود که پیشتر خود دولت محترم بدان اشاره کرده بود مثل تناسب فرد با برنامه یا ترکیب سازنده نامزدها و غیره. نقد مخالفان اغلب از همین منظر و البته از جهت کارآمدی بود و اینطور وانمود نشد که بین مجلس و دولت تقابل راهبردی یا جبهه بندی ایدئولوژیک وجود دارد.
4⃣چهارم. حمایت از کلیات
ویژگی دیگر جلسه رای اعتماد مجلس این بود که کلیات کابینه پیشنهادی مورد احترام و اعتنا بود. حتی برخی از مخالف ترین های سیاسی دولت نیز به عنوان موافق کابینه ثبت نام کرده بودند. این ویژگی نیز نشانه خوبی برای همدلی مجلس با دولت است. برخی نماینده ها نیز از اینکه تندروهای سیاسی در فهرست کابینه قرار نگرفتند از رئیس جمهور بابت کابینه وفاق تشکر کردند.
5⃣پنجم. برخورد صادقانه
رئیس جمهور خیلی صادقانه با نماینده ها سخن گفت؛ بدون طعنه و یا خدای نکرده از موضع بالا و متکبرانه. پزشکیان تاکید کرد وزرای پیشنهادی را دوست و همراه خود بدنید و آنکه ایراد بیشتری دارد را بیشتر کمک کنید تا نقص های خود را برطرف سازد.
همشهری
@mahdian_mohsen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم برای جمهوری اسلامی سوخت. آقای ظفرقندی باید محاکمه شود نه معرفی برای وزارت.
کسی که به کشورش چنین تهمت غیراخلاقی می زند و این میزان خسارت مالی و جانی میسازد، می تواند حافظ جان مردم باشد؟
@mahdian_mohsen
🔻تحلیل های تک خطی از ماجرای مجلس
به این فهم ما گرفتار تحلیل های تک خطی و توئیتری هستیم. الزام اختصار کارکتری، باعث شده است فکر و قضاوت مان هم تک خطی باشد. کلا دچار یک عادت تحلیلی شدیم؛ بسیط انگاری حوادث.
تحلیل تک خطی یک ویژگی اصلی دارد و ان اینکه باید بسیار ساده شود تا قابل جمع بندی باشد. برای همین در اکثر اوقات در تحلیل های توئیتری یک نتیجه بیشتر وجود ندارد. ماجرای یا سیاه است یا سفید. ادم های یا خائن می شوند یا خادم. طبیعی است که سرریز این تحلیل ها به دیگر رسانه های اجتماعی نیز همین سوگیری نادرست را ایجاد می کند.
🔻اما ابعادی که در تحلیل تک خطی نیست چیست؟
🔻معتقدم اقای پزشکیان اشتباه کرد از رهبرانقلاب اسم آورد. دلائلش روشن است و عبور کنیم. به نظرم یک یا دو وزیر پیشنهادی باید به دلیل نسبت با اغتشاش و فتنه حذف می شدند. این نیز احتمالا روشن است.
🔻حالا این حرف ها چه تفاوتی با خطای تحلیل تک خطی دارد؟
ثمره نهایی خطای تحلیل های تک خطی اینست که افراد احساس شکست می کنند. احساس ناامیدی از آینده. احساس اینکه همه یا اکثرا خائنند. احساس اینکه تا همه را تکفیر نکنند دلشان خنک نمی شود.
اما تحلیل چند وجهی ثمره اش اینست که اشکال را می بیند اما جامع تحلیل می کند و دچار مطلق انگاری نمی شود. ویژگی تحلیل جامع اینست که در نسبت با واقعیت شکل می گیرد.
🔻اما آنچه باید روشن شود چیست؟
حالا که ماجرا روشن شد بیائید کمی فکر کنیم. چرا؟ دقیقا چرا رهبرانقلاب با این لیست همراهی کردند؟ چه تفاوتی بین ما و رهبری وجود دارد که ایشان اجمالا تائید می کنند و ما برنمی تابیم و به خسارت محض میرسیم؟
دقت کنیم بالاخره رهبرانقلاب اجمالا این افراد را برای تصدی وزارت خانه ها تائید کردند. ممکن است بگوئیم از بین نامزدهای که پزشکیان آورده است رهبری تائید کردند. درست است. مجلس هم با همین استدلال حق داشت رد کند و بگوید دولت گزینه بهتری بیاورد. اما باز دقیق شویم. رهبری انقلاب همین گزینه را می توانستند رد کنند. اما نکردند. اگر انقدر مثل ما ماجرا را حیثیتی می دیدند باید رد می کردند. فرق تحلیل ما و ایشان چیست؟ به نظرم ریشه همه بحث ها اینجاست.
🔻بجز علت ها به حکمت ها هم فکر کنیم. چه بسا لازم بود خبر درز کند تا یک واقعیت را پیش روی ما قرار دهد. فرق تحلیل ما و رهبری انقلاب. چه بسا حکمتش اینجاست.
🔻این تفاوت ها کجاست؟ دقیق تر شویم.
🔻یکم. رهبرانقلاب پذیرفتند که مردم به یک جهت گیری سیاسی منسوب به غیرانقلابی رای دادند. احتمالا خیلی از ما ها هنوز در فضای انتخاباتیم و دوست داریم کابینه دلخواه ببندیم. پس گام اول پذیرفتن واقعیت است. حالا رهبرانقلاب با همین واقعیت می خواهند کشور را جلو ببرند. با خودمان مرور کنیم. ببینیم ما نیز در دل همین نیت داریم؟ چه بسا اگر نیت مان این بود همچنان در دعوای جلیلی ها و قالیبافی ها نمی ماندیم.
🔻دوم. رهبرانقلاب از دولت ها حمایت می کنند. حمایت حداکثری رهبری انقلاب دلیل روشن دارد آنهم صلاح مردم و کشور و انقلاب است. این دولت موفق شود موفقیت همه است. پس حمایت نیز شد یک اصل. در شعار نمانیم. اگر حمایت را پذیرفتیم لوازمی بر آن حاکم است. یعنی باید کمک کرد آنچه رئیس جمهور فکر می کند درست است، همان پیش رود تا بعدا نگویند نشد و نگذاشتید. نقد و اصلاح نیز در مسیر اجرا.
🔻سوم اینکه رهبرانقلاب آدم ها را صفر و یک نمی بینند. آدم ها به دو دسته خائن و خادم تقسیم نمی شوند. نگاه حذفی ندارند. شاخص ارزیابی تعیین می کنند اما می دانند که آدم ها را نمی توان از آسمان آورد. همین ها هستیم که هستیم. آدم ها نقطه قوت دارند و ضعف . باید جمع زد. شرایط آدم ها را می بینند. همه نمی توانند بصیرت انقلابی داشته باشند. یکی ممکن است یک جا اشتباه کندو بعدا پیشمان شود. راه بازگشت برای آدم ها می بینند. برای همین است با امثال لاریجانی و انصاری و احمدی نژاد و غیره هم کار می کند و حذف شان نمی کند. اساسا هنر رهبری انقلاب اینست که با همین افراد انقلاب را سمت قله برده است.
🔻چهارم. رهبرانقلاب پیچیدگی اجرا را می بیند. آرمان خواهی را بدون واقع نگری توهم می داند. می داند که اصل اول حرکت کشور است. توقف کشور به دلائل طبیعی طی پنج ماه اول سال خسارت بالایی به کشور زده است. باید کشور حرکت کند. باید وزرا تعیین شوند تا چرخ کشور بچرخد. اصلاح باید در حرکت صورت گیرد. کشورتاب و تحمل توقف بیش از این ندارد.
🔻خلاصه اینکه جامع ببینیم. تحلیل مان را به افق تحلیلی رهبری انقلاب نزدیک کنیم. امیدوار باشیم و صبوری کنیم. وظیفه و تکلیف ما این روزها چشم به چشم رهبری است که چه چیز را هدف گرفتند؛ هدف اصلی نیز فقط کمک به دولت است تا کارهای انقلاب و مردم پیش رود.
@mahdian_mohsen