🔻دولت درجلسه کجا نشسته بود؟
رای دولت در جلسه مهمتر از این نرخ دستمزد رنج آور است.
🔻اولا در تعیین نرخ دستمزد، معیار نه خواست نماینده کارگری است و نه توان کارفرما. معیار ماده ۴۱ قانون کارست که می گوید نرخ تورم و سبد هزینه کارگری.
🔻دوم اینکه نماینده کارگری پیشنهاد داده است 45 درصد و پیشنهاد نماینده کارفرمایی ۱۵ درصد. خروجی جلسه هم شده است نظر کارفرما. اگر قرارست در جلسه نه قانون معیار باشد و نه چانه زنی نماینده کارگری ثمر داشته باشد، دیگر جلسه برای چیست؟
نماینده کارگری حق داشته است مصوبه را امضا نکند.
🔻سوم اینکه این خلاف وعده روحانی است که گفته بود قانون مبنای تعیین نرخ دستمزد است. بدتر از این نرخ فقر آور که تنها 50 درصد هزینه های زندگی کارگری است، بی اعتنایی دولت به قانون است که دردآور ست.
واقعا منطق دولت در این جلسه چه بود و اگر از قانون دفاع نکرده و برایش هزینه زندگی کارگری اهمیت نداشته، پس نماینده کجا و چه بوده است؟
@mahdian_mohsen
❤️چند پیشنهاد برای رزمایش
عزیزی نوشته بود خیلی دوست دارم در این رزمایش مومنانه شرکت کنم اما حقیقتا شرایط مالی ام مساعد نیست.
✅بهانه شد برای چندپیشنهاد رزمایشی:
1⃣یکم. حلقه بسازید
با رفقا و همکاران و اهل فامیل و یا هم محله ای حلقه درست کنید و برای رزمایش فکر کنید و ایده دهید. این گام اول را دست کم نگیرد. شروع پربرکتی است.
2⃣دوم. هم عهد شوید
هم عهدی بسازید. مثل یک قرار فامیلی تا هزینه مهمانی و عیدی را خرج رزمایش کنید. یا همین عهد سر شام هیات. یا حتا با خانواده مان؛ مثلا یک وعده گوشت در ماه کمتر مصرف کنیم و به نیازمند برسانیم.
3⃣سوم. بانک درست کنید
شناسایی کنید. یکی از مشکلات خیریه ها و گروه های جهادی شناسایی است. بانک اطلاعات دقیق از افراد و نیازمندی های آنها تهیه کنید و در اختیار نهادهای خیریه ای قرار دهید. لیستی هم از افراد خیر و دستگیر تهیه کنید.
4⃣چهارم. بدون پول هم می شود
لیست ایده و طرح دستگیری غیر مالی درست کنید. مثلا خرید کردن برای سالمندان یک محل. یا شاد کردن بچه های یک پرورشگاه. درس دادن به بچه های کار. گروه درست کنید و صاحبان مغازه و خانه ها و طلبکارها را راضی کنید مراعات کنند.
5⃣پنجم. آبروی تان را خرج کنید
پول ندارید؛ آبرو که دارید. آبروی تان را خرج کنید. هرکس شما را می شناسد و اعتماد دارد و برایش اعتبار دارید سراغش روید. حالا فامیل یا محل کار یا کانال تلگرامی تان.
6⃣ششم. رابط شوید
خیرین را شناسایی کنید و برای شان وعده دیدار فراهم کنید. دستشان را بگیرید و با آنها به نیازمندان سر بزنید.
7⃣هفتم. قاشق زنی راه بندازید
برای پول جمع کردن هم ایده درست کنید. به یک پیامک و استوری اکتفا نکنید. یکی از راه های پول جمع کردن دقیق گزارش دادن است. یک تیم رسانه ای قوی بسازید برای گزارش به مردم و خیرین.
8⃣هشتم. تکراری نباشید
کمک فقط سبد کالا نیست. مثلا به بقالی و نانوایی محله یا شهر بروید و لیست بدهکاران را پاک کنید. یخچال و کولر و شیر آب دستشویی نیازمند محل را درست کنید. برای دست فروش های خانه نشین مشتری پیدا کنید.
9⃣نهم. به خودتان نگاه کنید
در هر صنف و حرفه ای که هستید رزمایش را برای خودتان بومی کنید. پزشک ببیند چه کاری از او ساخته است. کارگر و مکانیک هم. روزنامه نگار هم بگوید در فصل رزمایش مشکل یک خانوار و یا بیشتر را رسانه ای حل می کند و غیره.
🔟دهم. جلوی پای تان را ببینید
ببینید چه چیز جلوی پایتان قرار می دهند. غفلت نکنید از نسیم و خنکا و جذبه خیررسانی. خیلی وقت ها پیش روی مان ضیافت می چینند تا ببینیم.
الان مهمترین چیزی که جلوی پای تان است همین اصل رزمایش است. تلاش کنید هرکس با هرگرایشی، انقلابی و غیرانقلابی را دعوت کنید به این رزمایش مومنانه. هرکس هرجا بود بلند شود و گارد مردم دوستی بگیرد.
@mahdian_mohsen
✅چرا خانم ها در جنگ روایت ها موفق ترند؟
روایت از خبر متفاوت است. من و شما در زندگی عادی بجای خبر، روایت می گوییم. مثلا وقتی همکارتان می گوید چه خبر؟ شما نه خبرنگارید که خبردهید و نه مسوول آمار. برای همین خیلی ساده و بدون فکر می گوئید فساد همه جا را گرفته است. اگر بگوید دو نمونه نام ببر هم ممکن است ترجیح دهید موضوع را عوض کنید. در اصل شما روایت می دهید. روایت خودتان از واقع؛ تصویرتان از پیرامون.
شبکه اجتماعی عرصه روایت گری است نه خبر. چون رسانه های رسمی اینجا متکلم وحده نیستند و همه آدم ها در شبکه اجتماعی فعال و مثل یک زندگی عادی رفتار می کنند و بجای حرف، توئیت می زنند و پست اینستا منتشر می کنند.
🔸اما میان روایت ها چه روایتی غالب می شود؟ روایتی که دو ویژگی دارد. یکی قدرت "دربرگیرندگی" و دوم قدرت "برانگیختگی." اولی روایتی است که گستره بیشتری از مخاطب را جذب می کند و دومی روایتی است که بیشتر هیجان می سازد.
دشمن نیز در آرایش جنگی اش تلاش می کند باهمین مکانیزم روایت خودش را مسلط کند. من و شما نیز در جبهه انقلاب مشغول همین تقابلیم. اینجاست که جنگ روایت ها شکل می گیرد تا یکی بر دیگری مسلط شود.
✅اما چرا خانم ها در جنگ روایت ها قوی ترند؟
با 2 شاخص "دربرگیرندگی" و "برانگیختگی" ویژگی های ممتاز خانم ها را مرور کنید
🔸اول اینکه جزئی نگرند.
توجه خانم ها به جزئیات کمک میکند در روایت گری موفق تر عمل کنند چون دقیق تر از واقع تصویر می سازند. پدر از پسرش می پرسد چه خبر؟ میگوید هیچی بابا همه شهر را نکبت گرفته است. اما دختر همین مضمون رو اینطور شرح می دهد: همه چی بابا. ترافیک، گرما، بی اعصابی راننده ها و استاد سخت گیر و رفیق نامرد...
🔸دوم. اهل تماشا شدن هستند
اهل جلب توجه اند. همین کمک میکند به جذابیت که الفبا و اصل کلیدی رسانه است توجه کنند.
🔸سوم. تعاملی اند
مردها در مسائل به راه حل ها فکر می کنند و خانم ها اغلب به همدلی. مردها هدفگرا و خانم ها رابطه گرا هستند. برای همین در روابط اجتماعی تعاملی تر رفتار می کنند.
🔸چهارم. تصویری ترند
در چهره شان خشم و ترس و هیجان به راحتی دیده می شود و همین ویژگی کمک می کند در روایت شان نیز صادقانه تر و تصویری تر جلوه کنند. همین کمک می کند زبان و قلم شان نیز تیزتر باشد.
🔸پنجم. احساساتی اند
عاطفی اند و این ویژگی کلیدی کمک می کند اگر استدلال را هم بخدمت بگیرند قلب و مغز مخاطب را درگیر کنند.
5 مورد دیگه هم هست که شاید بعدا نوشتم.
نیازی به توضیح نیست که هرکدام اگر از تعادل خارج شود، عکس خودش عمل می کند.
در جنگ روایت ها هرکس هرجا نشسته است سرباز است. چه بانوی خانه دار و چه دختر دانشجو و چه خانم کارمند.
@mahdian_mohsen
🔹درباره دستمزد آقای مجری
اخیرا پویشی علیه یک مجری مشهور راه افتاده است که وی برای اجرا در یک برنامه بیش از 20 میلیون تومان دریافت کرده است. امروز اسناد هزینه برنامه مذکور منتشر و مشخص شد که کل هزینه یک قسمت از این برنامه 22.5 میلیون تومان بوده است که برای 3 مجری و تصویربردار و صدابردار و تیم فنی و محتوایی و حداقل 50 نفر از عوامل است.
ظاهرا پرونده این افشاگری نافرجام بسته شده است. اما غرض یادداشت این مصداق مشخص نیست. برای من ماجرا از جهت دیگری اهمیت دارد و آنهم نقد این روش دادخواهی دامنه دار و سابقه دار و مساله دار و متاسفانه در حال تکثیر است.
🔸یکم. با کدام مجوز شرعی و قانونی و حتا اخلاقی و انسانی وقتی هیچ سندی نداریم چنین اتهامی می زنیم؟ برای این اتهام حتا یک برگ سند منتشر نشده است. می گویند سوت زنی است. با کدام منطق پذیرفتیم برای سوت زنی هیچ دلیل و مدرکی جز صدای بلند نیاز نیست؟
🔸دوم. می گویند متهم اثبات کند که این اتهام غلط است. با کدام حجت حق داریم اتهام بزنیم و بعد بگوییم اثبات کنید که نیست؟ این رفتار را با خودمان حاضریم بپذیریم؟ می پذیریم یکی به دیگری بگوید فاسد و دزد و جاسوس بعد هم بگوید حالا خلافش را اثبات کن؟
🔸سوم. می گویند چرا متهم، فیش حقوقی اش را منتشر نمی کند؟ چرا باید منتشر کند؟ مطابق کدام قانون یک آدم عادی مثل مجری باید حقوقش را علنی سازد؟ حریم شخصی این ادم کجاست؟ اگر ملاک قانون است که ماده 29 برنامه ششم برای شفاف سازی درامد مسوولین است نه مردم عادی و حتی سلبریتی ها. اگر ملاک شرعست که هیچ معیاری برای افشای زندگی مردم عادی نداریم. مگر شهرت باعث می شود حریم شخصی، حریم عمومی شود؟
🔸چهارم. می گویند می خواهیم صدا و سیما شفاف شود. بسیار عالی. اما راه این شفافیت چیست؟ از کجاست؟ از تعرض به حریم شخصی افراد و بدتر از آن تهمت و افترا؟ چرا از مجلس مطالبه نمی کنیم که قانون نظارت بر رسانه ملی را ارزیابی و تدوین و اجرا کند؟ چرا این پویش و مطالبه را بجای اتهام زدن به این و آن، سمت مدیر شبکه و رسانه ملی نمی بریم؟
🔸پنجم. دقت فرمائید که شفافیت هدف نیست. شفافیت مسیر است. در این باره حرف بسیار است که بماند. اما یکی از عوارض این تلقی نادرست اینست که تصور می کنیم هدف وسیله را توجیه میکند و می شود با دستمال کثیف شفافیت ساخت.
انشالله توجه داریم که این سبک افشاگری و اتهام زدن در همین نقطه متوقف نمی شود و مثل بومرنگ به خودمان برمی گردد. اگر خودمان را فراتر از یک فرد، یک جامعه در نظر بگیریم خواهیم دید که عوارض توسعه چنین فرهنگ غلطی چه بلای سهمگینی است.
@mahdian_mohsen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگه چرا از رشیدپور حمایت می کنی؟
بهش گفتم تو فاسدی. اثبات کن نیستی.
هیچی نگفت.
گفتم روش خطاست برادر. واگرنه فرد مهم نیست.
گفت یعنی نگیم شفافیت؟
گفتم: بگو. اتهام نزن.
وقتی تهمت حقوق 40 میلیون زدی، پاسخ رسمی هم بهت بدن باز میگی دروغ میگن.
بادستمال کثیف نیمشه شیشه را شفاف کرد
گفت پس ماجرای انتشار خبر مالی یک پیرمرد در فارس چی بود؟ استاندارد دوگانه؟
گفتم ماجرای انتشار خبر پیرمرد را اول دخترش افشا کرد. بعد هم ما سند معتبر داشتیم. ولی آنهم انتشارش اشتباه بود. برای همین تا متوجه شدیم حذف کردیم
@mahdian_mohsen
✅سخنی با مسوولین صدا وسیما/ مراقب نفوذی ها باشید
چه کسی به مدیران رسانه ملی مشورت می دهد؟ نگران مشاوران و چنین مشورت هایی باشید.
آنروز که رسانه های دلسوز گلایه کردند که چرا باید فردی که رسانه ملی را به تمسخر می گیرد با پایتخت 6 به خانه مردم بازگردد یک مسوول توضیح نداد چرا. در نهایت پایتخت 6 شد آنکه نباید میشد. جناب عسگری می داند که اشکالات این سریان تنها در تقلید شیطنت آمیز از یک صحنه فیلم فارسی و لاله زاری نبود. اما باز هم کسی توضیح نداد چرا مماشات؟ دست آخر هم با یک میزگرد نمایشی برای بستن دهان منتقد، پرونده اعتراضات بسته شد.
پایتخت نمونه بود. متاسفانه این رویه است.
این روزها رسانه ملی در معرض پرسش است. بی اعتنایی رسانه ملی به این پرسش ها چه توجیهی دارد؟ چه کسی به مدیران رسانه ملی مشورت می دهد که افکار عمومی مهم نیست؟
مطابق بند ب ماده 3 قانون ارتقا سلامت نظام اداری رسانه ملی موظف است قراردادهای متوسط به بالا را بصورت علنی منتشر سازد. اما چنین نکرده و حتا در معرض پرسش نیز چنین نمی کند. چرا؟
چرا توضیح نمی دهید سندی که از دستمزد قرارداد یک مجری منتشر کرده اید و البته رافع اتهام است، به شکل نادرستی مخدوش شده است؟
چرا توضیح نمی دهید که در بکارگیری یک فرد مساله دار که از فریاد کردن توهین به امام و انقلاب باکی ندارد، خطا کردید؟ چرا این قصور و تقصیر را برای مخاطب توضیح نمی دهید؟
کسی که به شما مشورت می دهد مخاطب مهم نیست و نیازی به پاسخ نیست، نفوذی است ولو مزدور نباشد. نفوذی همیشه عامل کسی نیست بلکه می تواند گرفتار یک فکر منحرف و واپس مانده باشد. چرا از چنین افرادی مشورت می گیرید؟
وقتی حاضر به شفاف سازی نباشید و برای فهم مخاطب حرمت قائل نباشید، مطالبه شفافیت دست افرادی می افتد که هویت شان شبهه ناک است. وقتی به نقد رسانه های دلسوز وقعی ننهید گرفتار افرادی می شوید که با تهمت و افترا پروژه بی اعتمادسازی را پیش می برند. تهمت می زنند و وقتی پاسخ می دهید هم می گویند دروغ گوئید.
دلسوزانه و خیرخواهانه به رسانه ملی پیشنهاد می کنم در شفاف سازی پیش قدم شود.
@mahdian_mohsen
🔸از آخوندهای قدیمی تهران تا طلبه نسل انقلاب هیچگاه برای جذب مردم به خدمت ابتذال نرفتند...
@mahdian_mohsen
#جوجه_کشی نتیجه سالها لیبرالیسم اقتصادی در دولت هاست. از چپ تا راست.
@mahdian_mohsen
.
,🔸سه نگرانی درباره رزمایش
رهبرانقلاب برای این روزهای کرونا زده فرمودند: رزمایش همدلی. شکل گیری لشکر خوبان کمک می کند صدمه دیدگان معیشتی از این آلودگی منحوس و شوم کمتر رنج ببینند.
اما در این رابطه چند نگرانی وجود دارد که فعالان فرهنگی و مسوولین نسبت بدان باید توجه ویژه داشته باشند.
🔸یکم و مهمترین.
این رزمایش اجتماعی است و مردمی. بنابراین اگرچه کمک های حکومتی مفید و ضروری است ولی نباید جای مردم را تنگ کند. اتفاقا باید به نحوی باشد که مردم ترغیب شوند درین رزم مهربانی و نمایش مودت با انگیزه تر شرکت کنند.
🔸دوم و حساس ترین.
رزمایش برای همه مردم است. باید تلاش کنیم همه آحاد جامعه درگیر شوند. انقلابی و غیرانقلابی. هرکس وطندوست است و قلبش برای مردم می تپد، باید فعال شود. نباید تبلیغات به نحوی باشد که بخشی از جامعه احساس کنند این جا، جای آنها نیست. این رزم ملی بزم حضور رنگین کمانی مردم است.
🔸سوم و کاربردی ترین.
رزمایش امروز تنها متوقف به فهرست های سنتی نشود. بانک اطلاعاتی گذشته در حوزه های امدادی کفاف روزهای کرونایی را نمی دهد. نیازمند امروز صورتش با سیلی سرخ است و در فهرست خیریه ها و بهزیستی کمتر دیده می شوند. تا دوماه پیش روی پای خودش بوده است و امروز از کسب و کار افتاده است. خلاصه بانک مان را ارتقا و بروز رسانی کنیم.
@mahdian_mohsen
مدافع ترامپ است
می گوید ماسک ممنوع
بدن خودم است و انتخاب خودم.
شما به این شعار می خندید.
اما این شعار سالها مهمترین استدلال خیلی ها در داخل بوده است.
چهارشنبه های سفید را با همین شعار راه انداختند.
عقبتر هم بریم؟
با همین استدلال و به اسم آزادی فردی به عقاید دیگران توهین کردند و کار بدانجا رسید که سپاه امام حسین را هم خشونت طلب معرفی کردند.
اینا البته مهم نیست
با همین استدلال برخی گفتند رای خودمه و انتخاب خودم.
@mahdian_mohsen
🔸خبر افسردگی پرستاران را شنیدید؟
اخوی طلبه ما که مدتی به عنوان پرستار رفته بود تعریف می کرد که وقتی یکی از بیماران کرونائی از دنیا رفت،پزشک بالاسرش ایستاد و با حال محزون عذرخواهی کرد.
اطرافیان تعجب کردند که چرا؟
گفت روح بیمار اینجا حاکمست. عذرخواهی کردم که کاری از دستم بر نیامد انجام دهم.
🔹گذشت.
حالا معاون وزارت بهداشت گزارش داده است که مطابق بررسی ما آمار افسردگی در پرستارها بالا رفته است و علتش نیز اینست که می بینندبیماران کرونائی مقابلشان جان می دهند و کاری از دستشان ساخته نیست.
ناخوشی پرستاران دردناک است اما ریشه این ناخوشی انسانیت است که فخرست.
این درحالیست 99 درصد پرستاران نیز بدون هرگونه الزام و اجباری برای همکاری در این بخش حاضر شدند.
🔸این روحیه انسانی را بگذارید کنار اخباری که می گویددولت های غربی از هم ماسک می دزدند و مردمش از هم دستمال توالت و پزشکان سالمند و بیمارروانی کرونائی را درمان نمی کنند.
@mahdian_mohsen
کشکول|محسن مهدیان
🔹شاید بکارتان آمد @mahdian_mohsen
برای مباحثه بیشتر در نسبت حکمت و سیاست
سیاست رفتارست و باعلم سیاسی متفاوت است. حکمت علمست. حکمت بیان حقیقت مبتنی بر فطرت است. برای همین از کافر و مشرک نیز پذیرفته می شود چون فطرت مشترک است. حکمت وقتی بیان شد از گوینده جداست. اشاره به صداقت چه در کلام مومن و چه کافر شنیدنی است. همین حکمت را هم اگر باعث شود وابسته به گوینده اش شوید خطاست و معصوم می فرماید گوئی او را پرستش می کنید.
اما سیاست رفتار است. رفتار، مرتبط به اراده فرد است و جدا از او نیست. کاسب ظالم به دروغ قسم می خورد. شمایی که او ونیتش را می شناسید می دانید قسمش دروغ است. به قسم اعتنا نمی کنید. قسم می خورد که بیشتر بفروشد.
رفتار سیاسی نمی تواند از فاعلش جدا شود. اصلا نیاز به نقل روایت هم نبود. منطق عقلی روشن دارد. رفتار یک جزء از اراده فرد برای تحقق یک نقشه است. حال ممکن است نقشه حق باشد یا باطل.
پس برای فهم دقیق از یک رفتار خرد اول باید نقشه کلان فاعل را شناخت. قبلا هم نوشتم که بت شکنی به خودی خود ارزش ندارد. چه بسا بت شکنی که به دنبال ساخت بزرگتر است.
حالا؛
در ماجرای شفافیت اصل چیست؟ شفافیت واجب است. مطالبه اش نیز.
اما ما مطالبه شفافیت را با اراده و نقشه چه کسی دنبال می کنیم؟
پمپئو و وزارت خارجه امریکا هم از شفافیت ستادفرمان امام گفتند. حاضریم ذیل بیرق آنها رویم؟ چرا نمی رویم؟ می گوئید چون اراده او شفافیت نیست، مشروعیت زدایی است.
خب چه باید کرد؟
وقتی بیرق حقی به دست ناحق بود، رهایش کنید و علیهش موضع بگیرید ولی در زمان دیگر و به جدیت بیشتر همان بیرق حق را بلند کنید . یا بگردید ببینید همین بیرق در دست کدام مجاهد جبهه حق است و به او کمک کنید.
@mahdian_mohsen
فرمانده سپاه به رهبرانقلاب نامه نوشتند: ما پیشمرگان مردمیم.
نگفته است پیشمرگ رهبر؛ بلکه فداییان ملت.
رهبر هم جزئی از مردمست.
این بلوغ معرفتی برآمده از فهم درست از مردمسالاری دینی است. امام و امت در کنار هم مثل یک پیکره اند و مردمند و سالارند.
روحت شاد حضرت روح الله.
@mahdian_mohsen
❤️راز توبه داش مشدی ها
همیشه برایم سوال بود که چرا لوتی ها و داش مشدی ها توبه شان توبه تر است؟ انگار مردانه تر توبه می کنند. ماندگارتر.
بعدها ایندو دلیل را پیدا کردم.
دو دلیل؛ یک علت خاص و یکی هم عام.
🔹ابتدا علت عامش؛
یک فرق اساسی بین لات و لوط ها با معتادهاست. مهمترین فرق ایندو "عزت نفس" است. لات و لوط به جهت خوی پهلوانی اش عزت نفس دارد. همان اندازه که بیرونش گنده لاتی است، نفسش نیز گنده لات بار آماده است. این درحالی است که معتاد اولین چیزی که از دست می دهد گوهر عزت است.
عزت را اگر طیف ببینیم دوسر طیفش یکی لوطی و دیگری معتاد است.
همین عزت نفس و گنده لاتی قلبی است که قدرت برگشت می دهد. توبه را راستین می کند. پهلوان عهدش مردانه است. چه قولش به دیگران و چه قرارش با دلش. عزت نفس و احساس کرامت درونی اگر بماند، راه بازگشت فراهم است. و علت توبه شکنی های پیاپی معتاد نیز در همین است که عزت درونی اش شکسته است و این بزرگترین ضرر اعتیاد است.
🔸اما علت خاصه اش؛
توبه نیز بی بهانه نیست. اینطور نیست که آدم ها خواب نما شوند و یک شبه احساس انقلاب درونی کنند. در اینکه یک "اتفاق معنوی" بر سر راهشان قرار می گیرد و مسیر زندگی شان را تغییر می دهد تردید نیست. اما "اتفاق تاریخی" نیز برای همه کس نیست و این همای بر سر هرکس سایه نمی اندازد. اسراری دارد؛ سّر این بازگشت در خود فرد است. در یک خوی معنوی قدیمی است. یک ویژگی خاص عبادی. یک اخلاق انسانی که همان دستگیری اش می کند.
اگر در چند و چون زندگی عمده کسانی که روزی بازگشته اند را جستجو کنیم نشان های ماندگار از یک خصلت انسانی و معنوی میابیم که همان رشد کرده و فرد را نجات داده است.
عمومصطفی قصاب می گفت حتا در دوران جاهلی نیز هیچگاه به #ناموس مردم نگاه خطا نکرده ام.
طیب خان رگ مردی اش #دستگیری بود و شهرت اش نیز به همین بود.
شاهرخ ظهیری #غیرتی محل بود و رسول ترک هم شبی که خواست هیات برود و ان تحول بزرگ درونی اش رخ دهد، سگ بیماری را تیمار می کند.
از همه مهمتر اینکه نخ تسبیح و راز مشترک همه شان نیز اهل بیت است. همه شان تحول را در نسبتی با اهل بیت تجربه کرده اند.
🔷خلاصه اینکه عزت نفس و یک خصلت ماندگار معنوی و در نهایت گره خوردن و چنگ زدن به #حبل_الولایه یک لات شرور را قهرمان جهاد اکبر می سازد و این #راز_توبه مستحکم "داش مشدی" هاست.
@mahdian_mohsen
🌹دعاهای رمضان و خیرخواهی امام برای آمریکا
شعار "مرگ بر آمریکا" را با کدام تقریر شنیده اید؟ هر تقریری هست را کنار گذاریم و یکبار جان کلام را در قرائت شرح دعای سحر امام ببینیم؛ مستی فزاست.
اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ مِنْ جَلالِکَ بِاجَلِّهِ، وَ کُلُّ جَلالِکَ جَلیلٌ
وسپس شرح می دهند که اوست که در غضبش نیز رحمت است. و به نقل از امیرالمومنین ادامه می دهند: و خدائی که نقمتش بر دشمنانش همان رحمت واسعه است.
و در جای دیگر به فرازی از جوشن کبیر اشاره می کنند که " یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبهُ " ای کسی که رحمتش بر غضبش سبقت دارد. و سپس توضیح می دهند که پیامبر اکرم برای کسانی که در ضلالت بودند نیز غصه میخورد و از سر رحمت بر آنها باب غضب را باز می کرد.
🌹 با این توضیح تقریر نهایی امام از شعار مرگ آمریکا ذیل رحمت است ولو ظاهرش بر غضب باشد. بعد از اینکه طی سخنانی درباره ضیافت ماه رمضان توصیه به دعا و مناجات می کنند در نهایت می فرمایند: " و من عقیدهام است بهترین دعا از برای امثال رئیس جمهوری امریکا و نوکرهای او مثل صدام این است که خدا مرگشان بدهد، این دعا برای آنهاست. اگر میخواهید نفرین کنید بگویید خدا حفظشان کند؛ برای اینکه هر روزی که بر امثال اینها میگذرد، جهنمشان بدتر میشود. جهنم مراتبش مثل خود مراتب انسان لا یتناهاست.... و خداوند ان شاء الله، ما را هم بیدار کند، متوجه کند، متوجه کند که ما چند روزی بیشتر نیستیم، منتها من زودتر و شما هم دنبالش..."
او طلب مرگ برای دشمن را از سر دلسوزی و رحمت می داند؛ لذا جای دیگری می فرماید:" این طور نیست که این جنگهای پیغمبر مخالف با رحمة للعالمین باشد، مُؤَکِّدِ رحمة للعالمین است."
امام از نسل و ذریه پیامبری بود که از شدت شفقت اش بر مومن و کافر خداوند او را دلداری می داد: «لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ» (شعراء / 3). امام می فرماید خداوند او را مراقبت می کرد که از شدت حزنش برای مردم قالب تهی نکند.
🌹"ایران را محیط محبت کنید" از امامی است که ظهور اسم رحمان الهی بود و به همین دلیل غضب و خشم و طلب مرگش بر دشمن نیز از سر محبتش بود. چه انکه دلنشین در جنود عقل و جهل می فرماید: " عالم نقشه رحمت رحمانیّه است"
@mahdian_mohsen
✅درباره اردشیر زاهدی و رائفی پور و ....
می پرسند نظرت درباره فلانی چیست؟
به نظرم رسید مهمتر از هرنظری ملاک هاست. این و آن میآیند و میروند اما ما به یک نظام تحلیلی برای رفتارشناسی نیاز داریم.
🔸آدم ها راچطور تحلیل کنیم؟
ملاک اصلی در تحلیل رفتارها باید متکی به جهت گیری کلان فرد باشد. جهت گیری نیز در 3 محور است.
اول اسلام و اهل بیت. دوم انقلاب اسلامی با تاکید بر 2 ارزش معنویت و عدالت. سوم نیز ولایت فقیه؛ هم در نظر و هم در مصداق و هم در بدنه متصل و اجتماعی ولایت که جامعه متدین و انقلابی اند.
دقت کنیم که جهت گیری صحیح باید هر سه محور را همزمان و توامان دارا باشد.
توجه کنیم که این شاخص آدم ها را طیفی تحلیل می کند نه صفر و یکی. یا همه یا هیچ درمورد انسان به حکم انسان بودن نادرست است. هرمیزان در این جهت گیری راسخ تر باشند بیشتر مورد اعتمادند.
🔸به چنین فردی باید حسن ظن داشت. چنین فردی اگر هم اشتباه داشت، خطایش را باید نقد کرد ولی نباید اصل نقد و سبک نقد منجر به حذف شود چون جهتگیری اصلی صحیح است. مثل ماشینی که به سمت مقصد حرکت می کند و اگر در بین راه پنچر شود تعمیر و مجدد براه میافتد.
🔸اما اگر کسی این جهت گیری کلان را نداشت...
چنین فردی اولا مورد حسن ظن نیست. مقدس ترین شعارها را هم بدهد باید با تردید مورد پذیرش قرار گیرد. یعنی چی دقیقا؟
بهترین حرف ها و رفتارها باید در مقیاس نقشه کلان فرد تحلیل شود. برخی وقت ها یک نفر از امام حسین می گوید ولی نقشه شیعه انگلیسی را تکمیل می کند. دیگری از امام زمان دم می زند امام نقشه کلانش انجمن حجتیه است. دیگری از عدالت حرف می زند اما ابر نقشه اش چپ و مارکسیسم است.
🔸خب؟ یعنی اگرحرف خوبی زدند رها کنیم؟ خیر. اگر هر شعار مقدسی را بتوانیم فارغ از گوینده و نقشه کلانش استفاده کنیم خوب است. در غیر اینصورت شعاری که منجر به میدان داری فرد شود، هرچقدر هم مقدس باشد نقشه باطل را تکمیل می کند.
اگر بی بی سی حرفی به نفع انقلاب بزند، خوب است. ولی اگر همین حرف کمک کند مشروعیت پیدا کند باطل است
🔸در نهایت؛
توجه کنیم گرفتار سلبریتی زدگی نشویم. خیلی از ما با سلبریتی های هنری و ورزشی مشکل داریم، اما در عرصه سیاست و رسانه همچنان سلبریتی زده ایم. کلا پرهیز کنیم از بت سازی و بت پرستی. هروقت احساس کردیم مقابل یک فرد ویک فکر و یک جریان منفعلیم و رویکرد انتقادی و عقلانی نداریم نگران شویم.
این تحلیل کلی؛ پر کردن نقطه چین مصداق ها با خودتان.
پ.ن: کنار هم گذاشتن اسم ها در تیتر صرفا از جهت توجه دادن به شبهات اخیر این روزهاست
@mahdian_mohsen
✅قصه محمود کریمی و درس هایی برای انقلابی ها
محمود کریمی حکایتی در مناجات سحری گفت به این مضمون که معصوم برای جذب یک قمارباز، لحظاتی با او همراهی کرد. این حرف بهانه ای شد برای ضدانقلاب. مهم نیست؛ ماموریت دارد. اما برخی دلسوزان نیز این قصه را توهین به اهل بیت دانستند.
✅بگذریم.
عزیزانی که روشنفکرمنشانه دفاع از کریمی را قبیله گرایی می دانند وقت شان را نمی گیرم. اما از دیگر دلسوزان تقاضا دارم مختصری تا پایان متن همراه شوند. از این مداح محترم بگذریم؛ بهانه ایست برای حرف های مهمتر در جبهه انقلاب.
✅حالا؛
فرض کنیم حکایت سند نداشته باشد یا مداح اینطور نگفته باشد، یا اصلا حرفش را پس گرفته باشد، بازهم چنین داستانی هیچ استبعادی ندارد و درست است و باید گفت؛ سرمنابر هم باید گفت که آموزنده است؛ البته با توضیحاتش...
به عدد انسان ها راه برای رسیدن به خدا وجود دارد؛ این یعنی صراط های مستقیم سروش؟ خیر. بین سبل و صراط فرق است. صراط یکیست ولی به عدد انسان ها سبل وجود دارد که درون صراط المستقیم است. هدایت هرکس متناسب با حال و هوای اوست. چه بسا شرابخواری که هدایتش در همین شراب باشد و قماربازی که در قمار. دقت کنیم؛ هدایتش اینجاست. یعنی مسیر هدایت. یعنی عبور می کند.
اگر قرار بر هدایت ما باشد، حق از مجرای معصوم همان که هستیم را بهانه می کند تا کنده و بلند شویم و از خطایمان توبه و انابه کنیم. الله اکبر از اسم رب العالمین.
✅آیا نمونه های ازین در سیره اهل بیت داریم؟ بله.
بت پرستی بد است؟ حضرت ابراهیم وقتی به ستاره پرستان رسید ابتدا با آنها همراهی کرد و گفت این ستاره خدای منست تا رسید به لااحب الافلین.
بازهم هست؟
دروغ و اتهام بد است؟ حضرت یوسف در ماجرای بنیامین و جام طلائی چنان کرد که می دانید.
بازهم؟ بله.
بالاترین گناه چیست؟ معصیتی بالاتر از پذیرفتن طاغوت هست؟ معصوم طاغوت غیرخدا را پذیرفت. هم حضرت یوسف و هم 25 سال مشورت دادن نظامی و قضائی امیرالمومنین و هم داستان مامون و امام رضا.
✅چرا؟
در اعتقادات ما بابی است به نام تقیه مداراتی. این تقیه با تقیه خوفی فرق دارد؛ از سر ترس نیست. دین جواز تقیه می دهد با هدف جلب محبت و در نتیجه تعالی دادن فرد. امام حسن و امام حسین پشت سر مروان نماز می خواندند و روایت داریم بعدا هم اعاده نمی کردند.
با این توضیح سه تاس انداختن برای اینکه قمارباز را محب اهل بیت کند استبعاد دارد؟
مدارا برای هدایت انسان است. توجه کنیم ولایت جزء اصول و احکام فروع دینست. فهم احکام نیز از روی دست معصوم و منابع چهارگانه و سیره است. ولایت را که نباید با احکام محک زد؟ وقتی امری مستند را از معصوم خلاف ظاهر دیدیم یا تقیه است یا توریه یا مصلحت.
✅و اما حرف آخر
تقیه تنها برای معصوم نیست. من و شما نیز در قبال دیگران همین وظیفه را داریم. خدا رحمت کند مرحوم سیدمهدی قوام را. زن بدکاره را صدا کرد و به او پاکت پول داد. سیدمهدی لاله زاری اخوندی بود که با همه لات های لاله زار رفیق بود. یک روز سعدی افشار را دید و گفت تو مسجد نمیای ولی من دلتنگ تو ام و به سالن تاترت خواهم آمد...آن تاترها...آن روزها.
آیت الله شیرازی نوه مرحوم میرزا در سامرا زن بدکاره را دید و روی برگرداند. زن گفت عندلیب یک گلستانیم از من رخ متاب/ آنکه رخسار تو را گل کرد مارا خار کرد// همین شد که زن را پذیرفت و آن زن شد از خوبان روزگار.
✅و اما شبهه
پس با این توضیح فلان آقا که برای جذب فلانی کار خلاف علنی می کند هم توجیه دارد؟ خیر. اولا این بحث ها فردی است و نه علنی و اجتماعی. و اما نکته بسیار مهم ضروری اینکه بین مدارا با تسامح و تساهل تفاوت است. مدارا همراهی با فرد برای رشد اوست. تساهل بی اعتنایی و اباحه گری است. در مدارا حق گم نمی شود و در تساهل به حق بی اعتنایی می شود.
مدارا با مردم بی ایمان و کم ایمان برای دستگیری و رشد انها وظیفه جریان انقلابی است.
@mahdian_mohsen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹«مرد»
نگاه ما به کودک کار همواره با ترحم وضعف است.
اما حقیقت کودک کار خیلی وقت ها غیرت است و مردی
🔸یکی از #بهترین_خاطرات کاری ام سوژه دخترک ادامس فروش بود.
شاد و سرزنده و با روحیه کار می کرد و از خواهر کوچکترش هم حین کار مراقبت می کرد. برای پدرش خیلی حرمت قائل بود. می گفت یکبار که حرف بابا را گوش نکردم سراغم آمد و تنبیه شدم. توضیح بیشتر داد که: " آخه پدرم خیلی تاکید دارد که قبل از تاریک شدن هوا بیام خونه و آنروز بی توجه به توصیه پدرم تا دیروقت کار کردم." دخترک با وقار کار می کرد و با هرکسی هم وارد گفت وگو نمی شد. می گفت: "پدرم گفته است فقط به خانم ها آدامس بفروشم." چند روزی هم میشد که مدرسه کودکان کار نمی رفت:" مدرسه ما مختلط است. ما که بوشهر بودیم دختر و پسر جدا بود و برای همین سختم است به مدرسه روم"
🔸اگر ماجرا را دقیق ببینیم، زیبایی ها در دل تلخی گم نمی شود. اتفاقا عمق درد نیز بیشتر میشود. اما این برداشت جامع یک ثمره مفید دارد و آنهم توجه به جریان زندگیست و امید به اصلاح و تغییر ، نه فقط نگاه ترحم آمیز و احساسات زودگذر که ثمره اش فقط غصه خوردن و عبور کردنست
@mahdian_mohsen
هدایت شده از بر پا
عدالتخواهانی که علی ع را کشتند
🔻اعرف الحق تعرف اهله پاسخ امیرالمومنین است به یک پرسش. پرسشی که نماد یک زخم کاری و عمیق بر جان اندیشه خوارجی است. اندیشه کسانی که قدرت ندارند در میانه دعواها و نقشه ها حق را بیابند. شاخص ها و استاندارد هایشان غلط و ناقص است ظاهرگرایانه است و برای اینکه دچار #استانداردهای_دوگانه نشوند تیغ را به روی حق و باطل هر دو میکشند. هم علی هم معاویه و عمروعاص.
🔻چرا حکومت داری؟ اصلا حکومت مال خدا است. پس هر کس حکومت دارد بزنیم. چرا پول داری پول مال خدا است پس هر کس پولدار است بزنیم. تو پول و قدرت داری و این همه انسان فقیر داریم پس تو بدی. اگر بگویی خدیجه پولدار بود محمدص پولدار بود موسی ع پولدار بود امیرالمومنین پولدار بود امام خمینی پولدار بود نمیفهمند. اگر بگویی باید پول داشت و خرج جبهه حق کرد حکومت داشت و خرج احقاق حق مظلوم کرد نه چپگرایانه هر پولدار قدرتمندی را محکوم کرد ارور میدهند. باور کنید ظلم ستیزی کمونیستی روحش ظلم ستیزی خوارجی است. ظلم ستیزی بر بستر ظاهرگرایی.
🔻در جامعه دینی اینها عدالتخواهانی هستند که آرمانجوییشان ربطی با ولایت ندارد ان الحکم الا لله یعنی آرمان بی ولایت، یعنی توحید بدون ولایت، یعنی حرکت بدون رهبر. چرا رهبر نه ؟ چون ولایت و رهبری عقل جامعه است و این آرمانجویی با عقل نسبتی ندارد. چون ولایت روح جامعه است و این جریان بدن را میشناسد نه روح.
🔻مارخوش خط و خالند چون حرف از ارزش ها میزنند حرف از آرمانها میزنند اینها قبل از آنکه شکم بیگناهان را با تیغ نفهمی هایشان سفره کنند کمر علی ع را شکسته بودند. به نام پر زرق و برق ترین شعارها از جمله توحید.
🔻حاصل عمرم در حوزه یک جمله شده و آن اینکه هر آرمانی و هر ارزشی، دقیقا هر ارزشی، در زبان هر کس شنیدم نسبتش را با اندیشه ناب محمدی بیابم با اندیشه امام. از جمله عدالت. عدالت علوی و ناب با عدالت ظاهرگرایانه متحجر با عدالت مارقین با عدالت کمونیستی فرق میکند. ظلم ستیزی خمینی با ظلم ستیزی کج کلاههای سیبیلو با ظلم ستیزی کسانی که شاخصهای رشدشان قواره ای بیش از چشمهایشان ندارد با ظلم ستیزی جاهلان ظاهرگرا فرق میکند.
🔻اینها فقط اهل ظلم به این و آن نیستند ظلم اصلی را به انقلاب مردم میکنند. چهل سال انقلاب را شکست میدانند چرا که آرمانها به تقریرشان رخ نداد. #بیانیه_گام_دوم را یک دروغ بزرگ میفهمند. ربطی به مدرک و سواد و مقاله و کتاب ندارد اینها حوادث و وقایع و رخدادها را بر اساس حق نمیشناسند بر اساس ظاهر تقریر میکنند.
🔻معمولا ابزار دست انگلیس و آمریکا و خلاصه دشمن هوشمند دنیاخواهند. این جریان محل خیزش و رویش ابن ملجم ها است. ببینید شهید مطهری را چه کسانی و چرا کشتند.
@ali_mahdiyan
✅سفارش دیده نشده حضرت امام به مجلس
حضرت امام به نمایندگان مجلس یک توصیه بسیار کلیدی دارند که نه تنها در مقام عمل دیده نشده و بلکه در حوزه نظر نیز کمتر مورد اعتنای رسانه ها و نخبگان بوده است؛ حال آنکه این توصیه چه بسا مهمترین مسیر ساخت یک مدل جدید از حکمرانی و منطبق بر مردم سالاری دینی است.
حضرت امام نماینده مجلس را نه ولی و نه قیم و نه نائب و نه نقیب و بلکه وکیل مردم می داند. این اختلاف الفاظ از جهت نوع و سطح رابطه مردم با نماینده مجلس اهمیت اساسی دارد.
امام از تعبیر "مجلس خانه ملت است" و "تمام ملت خلاصه در وجود شما آقایان است" رابطه وکالت را برداشت و سفارش می کنند: " اکثریت هرچه گفتند آرائشان معتبر است ولو به ضرر خودشان باشد . شما ولیِّ آن ها نیستید که بگویید که این به ضرر شماست ، ما نمی خواهیم بکنیم . شما وکیل آن ها هستید. ولی آنها نیستید .." و در جای دیگر بی اعتنایی به خواست مردم را خیانت در مسند نمایندگی می دانند.
تعبیر وکالت یک پیامد جدی در سبک تصمیم گیری در مجلس ایجاد می کند، لذا امام تصریح می کنند: " طرح هر مطلبی لازم نیست. لازم نیست هر مطلب صحیحی را اینجا گفتن. شما آن مسائلی که مربوط به وکالتتان هست و آن مسیری که ملت ما دارد، روی آن مسیر راه را بروید، و لو عقیده تان این است که این مسیری که ملت رفته خلاف صلاحش است. خوب، باشد. ملت می خواهد این طور بکند، به ما و شما چه کار دارد؟ "
تاکید امام یک اصل مهم و منبعث از مردمسالاری دینی را پیش روی نمایندگان مجلس قرار می دهد و آن اینکه نقش مردم بعد از رای دادن حذف نمی شود و باید همچنان در سرنوشت خود مشارکت کنند. اساسا مردم سالاری دینی، خلاصه در صندوق رای نیست و حضور مردم در تمام صحنه ها از جمله قانون گذاری مشروعیت بخش است. لذا هر تصمیمی ابتدا باید مورد وفاق ملی قرار گیرد. تصمیمی که مردم با آن مخالفند یا حتا تصویر نادرستی از آن دارد، حتا در بهترین سطح کارشناسی و عالی ترین درجه کارآمدی بازهم محکوم به شکست است.
با این توضیح یک نوع حکمرانی متفاوت پیش روی نماینده ها است و آن اینکه موفقیت هر تصمیمی در همراه کردن و بلکه مشارکت دادن مردم است نه صرفا مطلع کردن آنها.
مجلس یازدهم می تواند فصل جدیدی در اصلاح ساختاری مجلس و مردمی سازی آن و حتا فراتر، در تغییر مدل حکمرانی در جمهوری اسلامی ایجاد سازد.
✅پ.ن: شفافیت آرا اولین گام الزام آور برای رسیدن به توصیه امام و این تغییر ساختاری پیش روی مجلس جدید است. درین باره بیشتر خواهم نوشت.
@mahdian_mohsen
✅درباره حکم جدید رهبری برای لاریجانی
برای برخی حکم جدید رهبری انقلاب برای لاریجانی سوال برانگیز است. خاطرم هست این ابهام زمان انتصاب احمدی نژاد و مرحوم هاشمی نیز برای مجمع تشخیص مصلحت مطرح شد. این سوال ناشی از 3 اختلاف راهبردی برخی با سبک مدیریت رهبری انقلاب است.
اول. یک اشکال فرهنگی ما این است که آدم ها را سیاه و سفید تحلیل می کنیم؛ آدم ها یا فرشته اند یا خباثت محض. گوئی اگر از کسی انتقاد داشتیم او از هر بر و حسنی بری است. رهبری آدم ها را اینطور تحلیل نمی کند. انقلابی گری از منظر رهبری انقلاب طیفی است و موسع، نه صفر و یک و ضیق.
دوم. پایگاه اجتماعی افراد برای رهبری یک امت بسیار با اهمیت است هرچند متاسفانه هیچ جایگاهی در سبک تحلیل سیاسیون ندارد. اساسا هیچ وقت سیاسیون به این وجه از مساله توجه نمی کنند.
لاریجانی با 12 سال نمایندگی و ریاست بر نماینده های مردم دارای یک پایگاه اجتماعی است؛ ولو اندک. دقت کنیم که اسم لاریجانی مهم نیست بلکه منش و گرایش و رفتار اوست که اهمیت دارد و دارای طرفدار است. پایگاه های اجتماعی با حذف راس به سرعت حذف نمی شوند. جدا کردن پایگاه از راس نیازمند تبیین و روشنگری است نه حذف فیزیکی. تببین و روشنگری برخلاف حذف آدم ها نیازمند زمان است.
رهبری همین سبک رفتاری را با احمدی نژاد و مرحوم هاشمی داشتند. بالاتر از این، همین سبک رفتاری را با موسوی و کروبی داشتند. آنروزها که بسیاری فریاد می زدند که بگیرید و ببرید و اعدام کنید، رهبری مخالفت کردند و با روشنگری و سپردن به زمان، باعث شدند بخشی قابل ملاحظه ای از بدنه کم کم از راس جدا شود.
سوم. رهبرانقلاب 40 سال کشور را با همین مدیران اداره کرده است. به سبک و سیاق برخی از ما باشد همه باید حذف شوند تا کشور اصلاح شود و حال آنکه معلوم نیست چه کسی می تواند جایگزین شود. رشد کشور باحفظ آدم ها و استفاده از توانمندی های انها میسر است. حذف آنها حذف یک دارایی است. خانه نشینی لاریجانی با 40 سال تجربه یک خطای مدیریتی است.
خاصه این تجربه مدیریتی برای مجمع تشخیص مصلحت نظام اهمیت دارد که قرارست در تشخیص مصلحت و فهم جامع مسائل روز به رهبری انقلاب مشاوره دهد و فهم مصلحت نسبت روشنی با تجربه اجرایی و مدیریتی دارد.
@mahdian_mohsen
🔻روایت خناسان در ماجرای پناهی و شورش آمریکایی
غرض تحلیل حوادث نیست. درین متن کوتاه یک نکته سواد رسانه را با تاکید بر رفتارشناسی خبائث رسانه ای تحلیل می کنیم تا مدلی برای تمیز موارد مشابه باشد.
ماجرای پیرزن کرمانشاهی در یک خط چه بود؟ رفتار زشت وغیرانسانی مامور شهرداری. هم باید برکنار شوند و هم محاکمه. اعمال قانون نیز باید قانونی و انسانی و اخلاقی باشد؛ بگذریم. طبیعی است که دلسوزان داخلی نسبت به موضوع حساس و اعتراض کنند. ضدانقلاب از اعتراض خودی ها عصبی می شود. لذا ماموریت می گیرند آنرا منحرف کنند.
چه کردند؟
ما در جنگ روایت ها یک "قرینه سازی" داریم و یک "انتقال و تسری". ایندو کارکردشان اینست که ذهن را از یک مصداق به کل تسری دهند؛ بدون اینکه مخاطب متوجه شود.
مرور کنیم؛
مخاطب از مصداق پناهی عصبی است. کافیست همین مصداق را با قرینه سازی کنار یک عکس مشابه از رفتار رژیم سراسر پلشت صهیونیستی قرار دهند. انتقال پیام و تسری باعث می شود که ذهن مخاطب درگیر این سوال شود: " این که یکی است. پس ما چه فرقی با رجاله های صهیونیستی داریم؟" همین سوال کافی است تا تکرار شود. تکرار کمک می کند ابرروایت همسان پنداری یک مصداق با یک ساختار در ذهن شکل بگیرد.
همین پروژه بصورت معکوس در شورش آمریکایی شکل گرفت. ضدانقلاب ابتدا تلاش کرد با سفیدنمایی دولت امریکا را معتقد به آزادی و تحمل اعتراضات نشان دهد. اما وقتی فیلم وحشیگری پلیس در برخورد با زنان وکودکان منتشر شد پروژه قرینه سازی و تسری را مجدد کلید زدند.
اینبار سراغ ماجرای آبان 98 رفتند و با تقلیل رفتار ساختاری از اوباش آمریکایی به مصداق آبان ایرانی، ذهن مخاطب را درگیر یک سوال جدید کردند:" اینکه همانست که ماهم داشتیم. پس آنها چه فرقی با ما دارند؟"
حال آنکه در ماجرای آبان 98 ما بجای اعتراض مردمی با یک عملیات تروریستی بی سابقه مواجه بودیم. تمام سطوح ضدانقلاب، مسلحانه در خیابان ظاهر شدند. از سلطنت طلب ها تا منافقین و اراذل اجیر و...
فراموش نکنیم که روز جمعه بعد از گرانی بنزین در وکیل آباد مشهد هزاران نفر شعار می دادند :رضاشاه روحت شاد" و "مرگ بر دیکتاتور" و بااین حال ناجا از امنیت همین شعاردهندگان مراقبت می کرد. تا اینکه کشتار بی رحمانه تروریست ها و حمله سازمانی اوباش به کلانتری ها و بانک ها و آتش زدن پمپ بنزین ها کلید خورد....
خلاصه روش ضدانقلاب و مزدورهای نقاب زده در مواجهه با حوادث اخیر چنین است؛ توسعه و تسری مصداق ایرانی به کل و تشابه سازی با ساختار فاسد آمریکایی و اسرائیلی. دوم تقلیل مصداق های آمریکایی و تسری آن به نمونه های مشابه ایرانی.
#سوادرسانه
@mahdian_mohsen
✅چطور سیاهی ها را فریاد کنیم؟
در چند ده روز گذشته جامعه رسانه ای ما درگیر با چند موضوع تلخ بوده است. از رومینا تا آسیه پناهی تا غیزانیه تا عمران محمدی و این روزها هم طبری و ...
سوال خیلی ها اینست که چطور به این موضوعات بپردازیم که مطالبه ما مورد سواستفاده ضدانقلاب قرار نگیرد. پاسخ اول و کلیدی اینست که مطالبه این موضوعات اولا باید در دست انقلابی ها باشد. هیچ سیاهی نباید سفیدنمایی شود. هیچ تلخی را نمی شود مزه کرد و به ناخوشی اش بی اعتنا بود. ظلم در هر اندازه ای در جمهوری اسلامی قباحت ایدئولوژیک دارد نه صرفا نگرانی بابت کارآمدی. انقلاب اسلامی شکل گرفت تا بساط ظلم برچیده شود. غصه عمیق مولا از ماجرای خلخال و زن یهودی، قصه باشد یا افسانه، مبنای دینی و منطقی در حکومت دینی دارد.
بیرق مطالبه ایندست مسائل نیز باید دست انقلابی ها باشد. باید فریاد کنند؛ آنهم به صدای بلند.
با این توضیح چه کنیم که مطالبه ما دستاویز ضدانقلاب نشود؟ چه کنیم پازل ضدانقلاب را کامل نکنیم؟ بالاخره ضدانقلاب لاشخور وار نشسته و مترصد است ظلم را امری دامنگیر در انقلاب نشان دهد.
سوال اینست که چه کنیم تا دچار خطای تحلیل و خطای مطالبه نشویم؟
خلاصه و روان و ساده بگویم؛ به اثر رفتارمان در مخاطب توجه کنیم. اگر اثر رفتار ما این شد که مخاطب احساس کرد سیاهی سراسری است یعنی به خطا رفتیم. اگر حس کرد گرفتار بن بستیم دچار اشتباه شدیم. اگر ناامید از آینده شد یعنی به هدف نزدیم.
اگر سوال کرد پس فرق ما با طاغوت و دیگر حکومت های مستبد چیست یعنی مصداق را تعمیم به ساختار دادیم؛ فرد خطاکار را به خطای نظام ارتقا دادیم و فساد مصداق را تبدیل به فساد سیستمی کردیم.
نقد و مطالبه ما چه در ساحت ادبیات و چه بیان مشکل یک تفاوت جدی با ضدانقلاب دارد و آن اثرش بر مخاطب است.
ایجابی بحث کنیم. جوان انقلابی وقتی ظلمی را پی گیری می کند در نهایت مخاطب باید حس "حرکت" کند. حس اینکه در حال شدنیم. در حال اصلاحیم. مطالبه باید مخاطب را به حرکت برای اصلاح وادار کند نه نشستن و ناامیدی.
خیلی وقت ها نقدها، ولو نقد دولت و قدرت نتیجه اش می شود قهر مردم از صندوق. اگر نقد کردیم و آنوقت مردم را برای تغییر وضع موجود پای صندوق آوردیم، هنرست واگرنه همان می کنیم که زمین بازی رقیب بدذات است. چنان مطالبه و نقد کنیم که انتخاب مردم تغییر کند نه با هر نوع انتخابی خداحافظی کنند. در مکتب امام و به حکم مردمسالاری، رای سبز و بنفش و سیاه از بی رایی بهترست.
خلاصه؛ نقد کردن تمام حیثیت نظام، نه لازم بلکه واجب است، اما نتیجه اش باید امید به اصلاح باشد...همین ملاحظه سبک و ادبیات و روش نقد را تعیین می کند.
@mahdian_mohsen
🔻درباره طبری و آیت الله لاریجانی
دادگاه طبری درحال برگزاری است. کیفرخواست نماینده دادستان حقیقتا تکان دهنده است. ابعاد پرونده فساد یک طرف و جایگاه حقوقی متهم یک سمت و نسبت پرونده با عدلیه یک سو.
با این حال چند ملاحظه را باید از هم تفکیک کرد.
🔻1/ اصل برگزاری این دادگاه را دست کم نگیریم. این دادگاه نشانه ایست بر حرکت و امید به اصلاح. برخی تخصص در ندیدن امتیازها و تبدیل موفقیت به شکست دارند. عده ای مشق از دست بدصفتان لاشخور مسلک می کنند تا هر زخمی را سرطانی و نشانه ای بر یک فساد سیستمی تلقی کنند.
توجه کنیم که برگزاری چنین دادگاهی خودش قدر و قیمت دارد و تحقق عدالتخواهی امیدآفرین است. امروز معاونت در عدلیه و دیروز معاون و رئیس دفتر و دیگر خط قرمز های یک رئیس جمهور و پیش تر فرزند آیت الله مرحوم و غیره. این همه را قدر بدانیم و تقویت همین مسیر را طلب کنیم.
🔻2/ مهمتر از پرونده طبری، وضعیت قوه قضائیه در سالهای گذشته است. این پرونده نشان می دهد نقد دلسوزان در گذشته درباره وضعیت قوه قضائیه بیراه نبوده است. سالها پیش سخت گیری و برخورد های تحکمی قضائی با منتقدین، راه نقد به عدلیه را بسته بود. الحمدالله حضور آیت الله رئیسی باعث شد نهادقضایی از پوسته مصونیت آهنین نقدناپذیری خارج شود و امروز مثل هر نهاد دیگری قابل نقد وگلایه باشد. اما مسیر نقد صحیح از شفافیت می گذرد. هرمیزان شفافیت بیشتر، کمک می کند منتقدین دلسوز زودتر از آنکه دیر شود تغییر و اصلاح را مطالبه کنند.
طبیعی است که سالها نقدگریزی و پرسش ناپذیری و به یکباره دادگاهی با چنین ابعاد تکان دهنده، جامعه رو بهت زده و شوک آلود می کند.
🔻3/ موارد مطرح شده در دادگاه طبری همه اش اتهام است. اما در صورت اثبات، لازم است آیت الله لاریجانی توضیح قانع کننده ای درباره این پرونده داشته باشند. بالاخره متهم مورد تاییدشان بوده است. دفتر آیت الله بیانیه دادند که معظم له موارد اتهامی را شخصا بررسی کرده و تخلفی محرز نشده است. بااین حساب سوال اینست چرا جناب قاضی القضات متوجه این سطح از تخلفات نشده اند؟ چرا وقتی نهادهای امنیتی و نظارتی تذکر دادند بها ندادند؟ چطور می شود در چنین سطحی و با این ابعاد اتهامی تخلفات محرز نشود؟
فارغ از ورود و تشخیص دادگاه، مواجهه رسانه ها با آیت الله، قطعا بنا بر حسن ظن است اما همین نیز توضیح می خواهد. نمی شود از افکار عمومی رخ برتافت و بی اعتنا به این پرسش ها از مردم اعراض کرد. کمترین کار آیت الله، "توضیح صادقانه" است و اگر لازم شد "عذرخواهی صمیمانه".
@mahdian_mohsen