eitaa logo
کشکول|محسن مهدیان
3.6هزار دنبال‌کننده
413 عکس
136 ویدیو
3 فایل
روزنامه‌نگار. ارتباط با ادمین @mohsen_mahdian
مشاهده در ایتا
دانلود
کشکول|محسن مهدیان
🔹شاید بکارتان آمد @mahdian_mohsen
برای مباحثه بیشتر در نسبت حکمت و سیاست سیاست رفتارست و باعلم سیاسی متفاوت است. حکمت علمست. حکمت بیان حقیقت مبتنی بر فطرت است. برای همین از کافر و مشرک نیز پذیرفته می شود چون فطرت مشترک است. حکمت وقتی بیان شد از گوینده جداست. اشاره به صداقت چه در کلام مومن و چه کافر شنیدنی است. همین حکمت را هم اگر باعث شود وابسته به گوینده اش شوید خطاست  و معصوم می فرماید گوئی او را پرستش می کنید. اما سیاست رفتار است. رفتار، مرتبط به اراده فرد است و جدا از او نیست. کاسب ظالم به دروغ قسم می خورد. شمایی که او ونیتش را می شناسید می دانید قسمش دروغ است. به قسم اعتنا نمی کنید. قسم می خورد که بیشتر بفروشد. رفتار سیاسی نمی تواند از فاعلش جدا شود. اصلا نیاز به نقل روایت هم نبود. منطق عقلی روشن دارد. رفتار یک جزء از اراده فرد برای تحقق یک نقشه است. حال ممکن است نقشه حق باشد یا باطل. پس برای فهم دقیق از یک رفتار خرد اول باید نقشه کلان فاعل را شناخت. قبلا هم نوشتم که بت شکنی به خودی خود ارزش ندارد. چه بسا بت شکنی که به دنبال ساخت بزرگتر است. حالا؛ در ماجرای شفافیت اصل چیست؟ شفافیت واجب است. مطالبه اش نیز. اما ما مطالبه شفافیت را با اراده و نقشه چه کسی دنبال می کنیم؟ پمپئو و وزارت خارجه امریکا هم از شفافیت ستادفرمان امام گفتند. حاضریم ذیل بیرق آنها رویم؟ چرا نمی رویم؟ می گوئید چون اراده او شفافیت نیست، مشروعیت زدایی است. خب چه باید کرد؟ وقتی بیرق حقی به دست ناحق بود، رهایش کنید و علیهش موضع بگیرید ولی در زمان دیگر و به جدیت بیشتر همان بیرق حق را بلند کنید . یا بگردید ببینید همین بیرق در دست کدام مجاهد جبهه حق است و به او کمک کنید. @mahdian_mohsen
‏فرمانده سپاه به رهبرانقلاب نامه نوشتند: ما پیشمرگان مردمیم. نگفته است پیشمرگ رهبر؛ بلکه فداییان ملت. رهبر هم جزئی از مردمست. این بلوغ معرفتی برآمده از فهم درست از مردمسالاری دینی است. امام و امت در کنار هم مثل یک پیکره اند و مردمند و سالارند. روحت شاد حضرت روح الله. @mahdian_mohsen
❤️راز توبه داش مشدی ها همیشه برایم سوال بود که چرا لوتی ها و داش مشدی ها توبه شان توبه تر است؟ انگار مردانه تر توبه می کنند. ماندگارتر. بعدها ایندو دلیل را پیدا کردم. دو دلیل؛ یک علت خاص و یکی هم عام. 🔹ابتدا علت عامش؛ یک فرق اساسی بین لات و لوط ها با معتادهاست. مهمترین فرق ایندو "عزت نفس" است. لات و لوط به جهت خوی پهلوانی اش عزت نفس دارد. همان اندازه که بیرونش گنده لاتی است، نفسش نیز گنده لات بار آماده است. این درحالی است که معتاد اولین چیزی که از دست می دهد گوهر عزت است. عزت را اگر طیف ببینیم دوسر طیفش یکی لوطی و دیگری معتاد است. همین عزت نفس و گنده لاتی قلبی است که قدرت برگشت می دهد. توبه را راستین می کند. پهلوان عهدش مردانه است. چه قولش به دیگران و چه قرارش با دلش. عزت نفس و احساس کرامت درونی اگر بماند، راه بازگشت فراهم است. و علت توبه شکنی های پیاپی معتاد نیز در همین است که عزت درونی اش شکسته است و این بزرگترین ضرر اعتیاد است. 🔸اما علت خاصه اش؛ توبه نیز بی بهانه نیست. اینطور نیست که آدم ها خواب نما شوند و یک شبه احساس انقلاب درونی کنند. در اینکه یک "اتفاق معنوی" بر سر راهشان قرار می گیرد و مسیر زندگی شان را تغییر می دهد تردید نیست. اما "اتفاق تاریخی" نیز برای همه کس نیست و این همای بر سر هرکس سایه نمی اندازد. اسراری دارد؛ سّر این بازگشت در خود فرد است. در یک خوی معنوی قدیمی است. یک ویژگی خاص عبادی. یک اخلاق انسانی که همان دستگیری اش می کند. اگر در چند و چون زندگی عمده کسانی که روزی بازگشته اند را جستجو کنیم نشان های ماندگار از یک خصلت انسانی و معنوی میابیم که همان رشد کرده و فرد را نجات داده است. عمومصطفی قصاب می گفت حتا در دوران جاهلی نیز هیچگاه به مردم نگاه خطا نکرده ام. طیب خان رگ مردی اش بود و شهرت اش نیز به همین بود. شاهرخ ظهیری محل بود و رسول ترک هم شبی که خواست هیات برود و ان تحول بزرگ درونی اش رخ دهد، سگ بیماری را تیمار می کند. از همه مهمتر اینکه نخ تسبیح و راز مشترک همه شان نیز اهل بیت است. همه شان تحول را در نسبتی با اهل بیت تجربه کرده اند. 🔷خلاصه اینکه عزت نفس و یک خصلت ماندگار معنوی و در نهایت گره خوردن و چنگ زدن به یک لات شرور را قهرمان جهاد اکبر می سازد و این مستحکم "داش مشدی" هاست. @mahdian_mohsen
🌹دعاهای رمضان و خیرخواهی امام برای آمریکا شعار "مرگ بر آمریکا" را با کدام تقریر شنیده اید؟ هر تقریری هست را کنار گذاریم و یکبار جان کلام را در قرائت شرح دعای سحر امام ببینیم؛ مستی فزاست. اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ مِنْ جَلالِکَ بِاجَلِّهِ، وَ کُلُّ جَلالِکَ جَلیلٌ وسپس شرح می دهند که اوست که در غضبش نیز رحمت است. و به نقل از امیرالمومنین ادامه می دهند: و خدائی که نقمتش بر دشمنانش همان رحمت واسعه است. و در جای دیگر به فرازی از جوشن کبیر اشاره می کنند که " یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبهُ‌ " ای کسی که رحمتش بر غضبش سبقت دارد. و سپس توضیح می دهند که پیامبر اکرم برای کسانی که در ضلالت بودند نیز غصه میخورد و از سر رحمت بر آنها باب غضب را باز می کرد. 🌹 با این توضیح تقریر نهایی امام از شعار مرگ آمریکا ذیل رحمت است ولو ظاهرش بر غضب باشد. بعد از اینکه طی سخنانی درباره ضیافت ماه رمضان توصیه به دعا و مناجات می کنند در نهایت می فرمایند: " و من عقیده‌ام است بهترین دعا از برای امثال رئیس جمهوری امریکا و نوکرهای او مثل صدام این است که خدا مرگشان بدهد، این دعا برای آنهاست. اگر می‌خواهید نفرین کنید بگویید خدا حفظشان کند؛ برای اینکه هر روزی که بر امثال اینها می‌گذرد، جهنمشان بدتر می‌شود. جهنم مراتبش مثل خود مراتب انسان لا یتناهاست.... و خداوند ان شاء الله، ما را هم بیدار کند، متوجه کند، متوجه کند که ما چند روزی بیشتر نیستیم، منتها من زودتر و شما هم دنبالش..." او طلب مرگ برای دشمن را از سر دلسوزی و رحمت می داند؛ لذا جای دیگری می فرماید:" این طور نیست که این جنگ‏های پیغمبر مخالف با رحمة للعالمین باشد، مُؤَکِّدِ رحمة للعالمین است." امام از نسل و ذریه پیامبری بود که از شدت شفقت اش بر مومن و کافر خداوند او را دلداری می داد: «لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ» (شعراء / 3). امام می فرماید خداوند او را مراقبت می کرد که از شدت حزنش برای مردم قالب تهی نکند. 🌹"ایران را محیط محبت کنید" از امامی است که ظهور اسم رحمان الهی بود و به همین دلیل غضب و خشم و طلب مرگش بر دشمن نیز از سر محبتش بود. چه انکه دلنشین در جنود عقل و جهل می فرماید: " عالم نقشه رحمت رحمانیّه است" @mahdian_mohsen
✅درباره اردشیر زاهدی و رائفی پور و .... می پرسند نظرت درباره فلانی چیست؟ به نظرم رسید مهمتر از هرنظری ملاک هاست. این و آن میآیند و میروند اما ما به یک نظام تحلیلی برای رفتارشناسی نیاز داریم. 🔸آدم ها راچطور تحلیل کنیم؟ ملاک اصلی در تحلیل رفتارها باید متکی به جهت گیری کلان فرد باشد. جهت گیری نیز در 3 محور است. اول اسلام و اهل بیت. دوم انقلاب اسلامی با تاکید بر 2 ارزش معنویت و عدالت. سوم نیز ولایت فقیه؛ هم در نظر و هم در مصداق و هم در بدنه متصل و اجتماعی ولایت که جامعه متدین و انقلابی اند. دقت کنیم که جهت گیری صحیح باید هر سه محور را همزمان و توامان دارا باشد. توجه کنیم که این شاخص آدم ها را طیفی تحلیل می کند نه صفر و یکی. یا همه یا هیچ درمورد انسان به حکم انسان بودن نادرست است. هرمیزان در این جهت گیری راسخ تر باشند بیشتر مورد اعتمادند.   🔸به چنین فردی باید حسن ظن داشت. چنین فردی اگر هم اشتباه داشت، خطایش را باید نقد کرد ولی نباید اصل نقد و سبک نقد منجر به حذف شود چون جهتگیری اصلی صحیح است. مثل ماشینی که به سمت مقصد حرکت می کند و اگر در بین راه پنچر شود تعمیر و مجدد براه میافتد. 🔸اما اگر کسی این جهت گیری کلان را نداشت... چنین فردی اولا مورد حسن ظن نیست. مقدس ترین شعارها را هم بدهد باید با تردید مورد پذیرش قرار گیرد. یعنی چی دقیقا؟ بهترین حرف ها و رفتارها باید در مقیاس نقشه کلان فرد تحلیل شود. برخی وقت ها یک نفر از امام حسین می گوید ولی نقشه شیعه انگلیسی را تکمیل می کند. دیگری از امام زمان دم می زند امام نقشه کلانش انجمن حجتیه است. دیگری از عدالت حرف می زند اما ابر نقشه اش چپ و مارکسیسم است. 🔸خب؟ یعنی اگرحرف خوبی زدند رها کنیم؟ خیر. اگر هر شعار مقدسی را بتوانیم فارغ از گوینده و نقشه کلانش استفاده کنیم خوب است. در غیر اینصورت شعاری که منجر به میدان داری فرد شود، هرچقدر هم مقدس باشد نقشه باطل را تکمیل می کند.   اگر بی بی سی حرفی به نفع انقلاب بزند، خوب است. ولی اگر همین حرف کمک کند مشروعیت پیدا کند باطل است 🔸در نهایت؛ توجه کنیم گرفتار سلبریتی زدگی نشویم. خیلی از ما با سلبریتی های هنری و ورزشی مشکل داریم، اما در عرصه سیاست و رسانه همچنان سلبریتی زده ایم. کلا پرهیز کنیم از بت سازی و بت پرستی.  هروقت احساس کردیم مقابل یک فرد ویک فکر و یک جریان منفعلیم و رویکرد انتقادی و عقلانی نداریم نگران شویم. این تحلیل کلی؛ پر کردن نقطه چین مصداق ها با خودتان.  پ.ن: کنار هم گذاشتن اسم ها در تیتر صرفا از جهت توجه دادن به شبهات اخیر این روزهاست @mahdian_mohsen
✅قصه محمود کریمی و درس هایی برای انقلابی ها محمود کریمی حکایتی در مناجات سحری گفت به این مضمون که معصوم برای جذب یک قمارباز، لحظاتی با او همراهی کرد. این حرف بهانه ای شد برای ضدانقلاب. مهم نیست؛ ماموریت دارد. اما برخی دلسوزان نیز این قصه را توهین به اهل بیت دانستند. ✅بگذریم. عزیزانی که روشنفکرمنشانه دفاع از کریمی را قبیله گرایی می دانند وقت شان را نمی گیرم. اما از دیگر دلسوزان تقاضا دارم مختصری تا پایان متن همراه شوند. از این مداح محترم بگذریم؛ بهانه ایست برای حرف های مهمتر در جبهه انقلاب. ✅حالا؛ فرض کنیم حکایت سند نداشته باشد یا مداح اینطور نگفته باشد، یا اصلا حرفش را پس گرفته باشد، بازهم چنین داستانی هیچ استبعادی ندارد و درست است و باید گفت؛ سرمنابر هم باید گفت که آموزنده است؛ البته با توضیحاتش... به عدد انسان ها راه برای رسیدن به خدا وجود دارد؛ این یعنی صراط های مستقیم سروش؟ خیر. بین سبل و صراط فرق است. صراط یکیست ولی به عدد انسان ها سبل وجود دارد که درون صراط المستقیم است. هدایت هرکس متناسب با حال و هوای اوست. چه بسا شرابخواری که هدایتش در همین شراب باشد و قماربازی که در قمار. دقت کنیم؛ هدایتش اینجاست. یعنی مسیر هدایت. یعنی عبور می کند. اگر قرار بر هدایت ما باشد، حق از مجرای معصوم همان که هستیم را بهانه می کند تا کنده و بلند شویم و از خطایمان توبه و انابه کنیم. الله اکبر از اسم رب العالمین. ✅آیا نمونه های ازین در سیره اهل بیت داریم؟ بله. بت پرستی بد است؟ حضرت ابراهیم وقتی به ستاره پرستان رسید ابتدا با آنها همراهی کرد و گفت این ستاره خدای منست تا رسید به لااحب الافلین. بازهم هست؟ دروغ و اتهام بد است؟ حضرت یوسف در ماجرای بنیامین و جام طلائی چنان کرد که می دانید. بازهم؟  بله. بالاترین گناه چیست؟ معصیتی بالاتر از پذیرفتن طاغوت هست؟ معصوم طاغوت غیرخدا را پذیرفت. هم حضرت یوسف و هم 25 سال مشورت دادن نظامی و قضائی امیرالمومنین و هم داستان مامون و امام رضا. ✅چرا؟ در اعتقادات ما بابی است به نام تقیه مداراتی. این تقیه با تقیه خوفی فرق دارد؛ از سر ترس نیست. دین جواز تقیه می دهد با هدف جلب محبت و در نتیجه تعالی دادن فرد. امام حسن و امام حسین پشت سر مروان نماز می خواندند و روایت داریم بعدا هم اعاده نمی کردند. با این توضیح سه تاس انداختن برای اینکه قمارباز را محب اهل بیت کند استبعاد دارد؟ مدارا برای هدایت انسان است. توجه کنیم ولایت جزء اصول و احکام فروع دینست. فهم احکام نیز از روی دست معصوم و منابع چهارگانه و سیره است. ولایت را که نباید با احکام محک زد؟ وقتی امری مستند را از معصوم خلاف ظاهر دیدیم یا تقیه است یا توریه یا مصلحت. ✅و اما حرف آخر تقیه تنها برای معصوم نیست. من و شما نیز در قبال دیگران همین وظیفه را داریم. خدا رحمت کند مرحوم سیدمهدی قوام را. زن بدکاره را صدا کرد و به او پاکت پول داد. سیدمهدی لاله زاری اخوندی بود که با همه لات های لاله زار رفیق بود. یک روز سعدی افشار را دید و گفت تو مسجد نمیای ولی من دلتنگ تو ام و به سالن تاترت خواهم آمد...آن تاترها...آن روزها. آیت الله شیرازی نوه مرحوم میرزا در سامرا زن بدکاره را دید و روی برگرداند. زن گفت عندلیب یک گلستانیم از من رخ متاب/ آنکه رخسار تو را گل کرد مارا خار کرد// همین شد که زن را پذیرفت و آن زن شد از خوبان روزگار. ✅و اما شبهه پس با این توضیح فلان آقا که برای جذب فلانی کار خلاف علنی می کند هم توجیه دارد؟ خیر. اولا این بحث ها فردی است و نه علنی و اجتماعی. و اما نکته بسیار مهم ضروری اینکه بین مدارا با تسامح و تساهل تفاوت است. مدارا همراهی با فرد برای رشد اوست. تساهل بی اعتنایی و اباحه گری است. در مدارا حق گم نمی شود و در تساهل به حق بی اعتنایی می شود. مدارا با مردم بی ایمان و کم ایمان برای دستگیری و رشد انها وظیفه جریان انقلابی است.  @mahdian_mohsen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹«مرد» ‏نگاه ما به کودک کار همواره با ترحم وضعف است. اما حقیقت کودک کار خیلی وقت ها غیرت است و مردی 🔸یکی از کاری ام سوژه دخترک ادامس فروش بود. شاد و سرزنده و با روحیه کار می کرد و از خواهر کوچکترش هم حین کار مراقبت می کرد. برای پدرش خیلی حرمت قائل بود. می گفت یکبار که حرف بابا را گوش نکردم سراغم آمد و تنبیه شدم. توضیح بیشتر داد که: " آخه پدرم خیلی تاکید دارد که قبل از تاریک شدن هوا بیام خونه و آنروز بی توجه به توصیه پدرم تا دیروقت کار کردم." دخترک با وقار کار می کرد و با هرکسی هم وارد گفت وگو نمی شد. می گفت: "پدرم گفته است فقط به خانم ها آدامس بفروشم." چند روزی هم میشد که مدرسه کودکان کار نمی رفت:" مدرسه ما مختلط است. ما که بوشهر بودیم دختر و پسر جدا بود و برای همین سختم است به مدرسه روم" 🔸اگر ماجرا را دقیق ببینیم، زیبایی ها در دل تلخی گم نمی شود. اتفاقا عمق درد نیز بیشتر میشود. اما این برداشت جامع یک ثمره مفید دارد و آنهم توجه به جریان زندگیست و امید به اصلاح و تغییر ، نه فقط نگاه ترحم آمیز و احساسات زودگذر که ثمره اش فقط غصه خوردن و عبور کردنست @mahdian_mohsen
هدایت شده از بر پا
عدالتخواهانی که علی ع را کشتند 🔻اعرف الحق تعرف اهله پاسخ امیرالمومنین است به یک پرسش. پرسشی که نماد یک زخم کاری و عمیق بر جان اندیشه خوارجی است. اندیشه کسانی که قدرت ندارند در میانه دعواها و نقشه ها حق را بیابند. شاخص ها و استاندارد هایشان غلط و ناقص است ظاهرگرایانه است و برای اینکه دچار نشوند تیغ را به روی حق و باطل هر دو میکشند. هم علی هم معاویه و عمروعاص. 🔻چرا حکومت داری؟ اصلا حکومت مال خدا است. پس هر کس حکومت دارد بزنیم. چرا پول داری پول مال خدا است پس هر کس پولدار است بزنیم. تو پول و قدرت داری و این همه انسان فقیر داریم پس تو بدی. اگر بگویی خدیجه پولدار بود محمدص پولدار بود موسی ع پولدار بود امیرالمومنین پولدار بود امام خمینی پولدار بود نمی‌فهمند. اگر بگویی باید پول داشت و خرج جبهه حق کرد حکومت داشت و خرج احقاق حق مظلوم کرد نه چپ‌گرایانه هر پولدار قدرتمندی را محکوم کرد ارور میدهند. باور کنید ظلم ستیزی کمونیستی روحش ظلم ستیزی خوارجی است. ظلم ستیزی بر بستر ظاهرگرایی. 🔻در جامعه دینی اینها عدالتخواهانی هستند که آرمانجوییشان ربطی با ولایت ندارد ان الحکم الا لله یعنی آرمان بی ولایت، یعنی توحید بدون ولایت، یعنی حرکت بدون رهبر. چرا رهبر نه ؟ چون ولایت و رهبری عقل جامعه است و این آرمانجویی با عقل نسبتی ندارد. چون ولایت روح جامعه است و این جریان بدن را میشناسد نه روح. 🔻مارخوش خط و خالند چون حرف از ارزش ها میزنند حرف از آرمانها میزنند اینها قبل از آنکه شکم بیگناهان را با تیغ نفهمی هایشان سفره کنند کمر علی ع را شکسته بودند. به نام پر زرق و برق ترین شعارها از جمله توحید. 🔻حاصل عمرم در حوزه یک جمله شده و آن اینکه هر آرمانی و هر ارزشی، دقیقا هر ارزشی، در زبان هر کس شنیدم نسبتش را با اندیشه ناب محمدی بیابم با اندیشه امام. از جمله عدالت. عدالت علوی و ناب با عدالت ظاهرگرایانه متحجر با عدالت مارقین با عدالت کمونیستی فرق میکند. ظلم ستیزی خمینی با ظلم ستیزی کج کلاههای سیبیلو با ظلم ستیزی کسانی که شاخص‌های رشدشان قواره ای بیش از چشم‌هایشان ندارد با ظلم ستیزی جاهلان ظاهرگرا فرق میکند. 🔻اینها فقط اهل ظلم به این و آن نیستند ظلم اصلی را به انقلاب مردم میکنند. چهل سال انقلاب را شکست میدانند چرا که آرمانها به تقریرشان رخ نداد. را یک دروغ بزرگ میفهمند. ربطی به مدرک و سواد و مقاله و کتاب ندارد اینها حوادث و وقایع و رخدادها را بر اساس حق نمی‌شناسند بر اساس ظاهر تقریر میکنند. 🔻معمولا ابزار دست انگلیس و آمریکا و خلاصه دشمن هوشمند دنیاخواهند. این جریان محل خیزش و رویش ابن ملجم ها است. ببینید شهید مطهری را چه کسانی و چرا کشتند. @ali_mahdiyan
✅سفارش دیده نشده حضرت امام به مجلس حضرت امام به نمایندگان مجلس یک توصیه بسیار کلیدی دارند که نه تنها در مقام عمل دیده نشده و بلکه در حوزه نظر نیز کمتر مورد اعتنای رسانه ها و نخبگان بوده است؛ حال آنکه این توصیه چه بسا مهمترین مسیر ساخت یک مدل جدید از حکمرانی و منطبق بر مردم سالاری دینی است. حضرت امام نماینده مجلس را نه ولی و نه قیم و نه نائب و نه نقیب و بلکه وکیل مردم می داند. این اختلاف الفاظ از جهت نوع و سطح رابطه مردم با نماینده مجلس اهمیت اساسی دارد. امام از تعبیر "مجلس خانه ملت است" و "تمام ملت خلاصه در وجود شما آقایان است" رابطه وکالت را برداشت و سفارش می کنند: " اکثریت هرچه گفتند آرائشان معتبر است ولو به ضرر خودشان باشد . شما ولیِّ آن ها نیستید که بگویید که این به ضرر شماست ، ما نمی خواهیم بکنیم . شما وکیل آن ها هستید. ولی آنها نیستید .." و در جای دیگر بی اعتنایی به خواست مردم را خیانت در مسند نمایندگی می دانند. تعبیر وکالت یک پیامد جدی در سبک تصمیم گیری در مجلس ایجاد می کند، لذا امام تصریح می کنند: " طرح هر مطلبی لازم نیست. لازم نیست هر مطلب صحیحی را اینجا گفتن. شما آن مسائلی که مربوط به وکالتتان هست و آن مسیری که ملت ما دارد، روی آن مسیر راه را بروید، و لو عقیده تان این است که این مسیری که ملت رفته خلاف صلاحش است. خوب، باشد. ملت می خواهد این طور بکند، به ما و شما چه کار دارد؟ " تاکید امام یک اصل مهم و منبعث از مردمسالاری دینی را پیش روی نمایندگان مجلس قرار می دهد و آن اینکه نقش مردم بعد از رای دادن حذف نمی شود و باید همچنان در سرنوشت خود مشارکت کنند. اساسا مردم سالاری دینی، خلاصه در صندوق رای نیست و حضور مردم در تمام صحنه ها از جمله قانون گذاری مشروعیت بخش است. لذا هر تصمیمی ابتدا باید مورد وفاق ملی قرار گیرد. تصمیمی که مردم با آن مخالفند یا حتا تصویر نادرستی از آن دارد، حتا در بهترین سطح کارشناسی و عالی ترین درجه کارآمدی بازهم محکوم به شکست است. با این توضیح یک نوع حکمرانی متفاوت پیش روی نماینده ها است و آن اینکه موفقیت هر تصمیمی در همراه کردن و بلکه مشارکت دادن مردم است نه صرفا مطلع کردن آنها. مجلس یازدهم می تواند فصل جدیدی در اصلاح ساختاری مجلس و مردمی سازی آن و حتا فراتر، در تغییر مدل حکمرانی در جمهوری اسلامی ایجاد سازد. ✅پ.ن: شفافیت آرا اولین گام الزام آور برای رسیدن به توصیه امام و این تغییر ساختاری پیش روی مجلس جدید است. درین باره بیشتر خواهم نوشت. @mahdian_mohsen
✅درباره حکم جدید رهبری برای لاریجانی برای برخی حکم جدید رهبری انقلاب برای لاریجانی سوال برانگیز است. خاطرم هست این ابهام زمان انتصاب احمدی نژاد و مرحوم هاشمی نیز برای مجمع تشخیص مصلحت مطرح شد. این سوال ناشی از 3 اختلاف راهبردی برخی با سبک مدیریت رهبری انقلاب است. اول. یک اشکال فرهنگی ما این است که آدم ها را سیاه و سفید تحلیل می کنیم؛ آدم ها یا فرشته اند یا خباثت محض. گوئی اگر از کسی انتقاد داشتیم او از هر بر و حسنی بری است. رهبری آدم ها را اینطور تحلیل نمی کند. انقلابی گری از منظر رهبری انقلاب طیفی است و موسع، نه صفر و یک و ضیق. دوم. پایگاه اجتماعی افراد برای رهبری یک امت بسیار با اهمیت است هرچند متاسفانه هیچ جایگاهی در سبک تحلیل سیاسیون ندارد. اساسا هیچ وقت سیاسیون به این وجه از مساله توجه نمی کنند. لاریجانی با 12 سال نمایندگی و ریاست بر نماینده های مردم دارای یک پایگاه اجتماعی است؛ ولو اندک. دقت کنیم که اسم لاریجانی مهم نیست بلکه منش و گرایش و رفتار اوست که اهمیت دارد و دارای طرفدار است. پایگاه های اجتماعی با حذف راس به سرعت حذف نمی شوند. جدا کردن پایگاه از راس نیازمند تبیین و روشنگری است نه حذف فیزیکی. تببین و روشنگری برخلاف حذف آدم ها نیازمند زمان است. رهبری همین سبک رفتاری را با احمدی نژاد و مرحوم هاشمی داشتند. بالاتر از این، همین سبک رفتاری را با موسوی و کروبی داشتند. آنروزها که بسیاری فریاد می زدند که بگیرید و ببرید و اعدام کنید، رهبری مخالفت کردند و با روشنگری و سپردن به زمان، باعث شدند بخشی قابل ملاحظه ای از بدنه کم کم از راس جدا شود. سوم. رهبرانقلاب 40 سال کشور را با همین مدیران اداره کرده است. به سبک و سیاق برخی از ما باشد همه باید حذف شوند تا کشور اصلاح شود و حال آنکه معلوم نیست چه کسی می تواند جایگزین شود. رشد کشور باحفظ آدم ها و استفاده از توانمندی های انها میسر است. حذف آنها حذف یک دارایی است. خانه نشینی لاریجانی با 40 سال تجربه یک خطای مدیریتی است. خاصه این تجربه مدیریتی برای مجمع تشخیص مصلحت نظام اهمیت دارد که قرارست در تشخیص مصلحت و فهم جامع مسائل روز به رهبری انقلاب مشاوره دهد و فهم مصلحت نسبت روشنی با تجربه اجرایی و مدیریتی دارد. @mahdian_mohsen
🔻روایت خناسان در ماجرای پناهی و شورش آمریکایی غرض تحلیل حوادث نیست. درین متن کوتاه یک نکته سواد رسانه را با تاکید بر رفتارشناسی خبائث رسانه ای تحلیل می کنیم تا مدلی برای تمیز موارد مشابه باشد. ماجرای پیرزن کرمانشاهی در یک خط چه بود؟ رفتار زشت وغیرانسانی مامور شهرداری. هم باید برکنار شوند و هم محاکمه. اعمال قانون نیز باید قانونی و انسانی و اخلاقی باشد؛ بگذریم. طبیعی است که دلسوزان داخلی نسبت به موضوع حساس و اعتراض کنند. ضدانقلاب از اعتراض خودی ها عصبی می شود. لذا ماموریت می گیرند آنرا منحرف کنند. چه کردند؟ ما در جنگ روایت ها یک "قرینه سازی" داریم و یک "انتقال و تسری". ایندو کارکردشان اینست که ذهن را از یک مصداق به کل تسری دهند؛ بدون اینکه مخاطب متوجه شود. مرور کنیم؛ مخاطب از مصداق پناهی عصبی است. کافیست همین مصداق را با قرینه سازی کنار یک عکس مشابه از رفتار رژیم سراسر پلشت صهیونیستی قرار دهند. انتقال پیام و تسری باعث می شود که ذهن مخاطب درگیر این سوال شود: " این که یکی است. پس ما چه فرقی با رجاله های صهیونیستی داریم؟" همین سوال کافی است تا تکرار شود. تکرار کمک می کند ابرروایت همسان پنداری یک مصداق با یک ساختار در ذهن شکل بگیرد. همین پروژه بصورت معکوس در شورش آمریکایی شکل گرفت. ضدانقلاب ابتدا تلاش کرد با سفیدنمایی دولت امریکا را معتقد به آزادی و تحمل اعتراضات نشان دهد. اما وقتی فیلم وحشیگری پلیس در برخورد با زنان وکودکان منتشر شد پروژه قرینه سازی و تسری را مجدد کلید زدند. اینبار سراغ ماجرای آبان 98 رفتند و با تقلیل رفتار ساختاری از اوباش آمریکایی به مصداق آبان ایرانی، ذهن مخاطب را درگیر یک سوال جدید کردند:" اینکه همانست که ماهم داشتیم. پس آنها چه فرقی با ما دارند؟" حال آنکه در ماجرای آبان 98 ما بجای اعتراض مردمی با یک عملیات تروریستی بی سابقه مواجه بودیم. تمام سطوح ضدانقلاب، مسلحانه در خیابان ظاهر شدند. از سلطنت طلب ها تا منافقین و اراذل اجیر و... فراموش نکنیم که روز جمعه بعد از گرانی بنزین در وکیل آباد مشهد هزاران نفر شعار می دادند :رضاشاه روحت شاد" و "مرگ بر دیکتاتور" و بااین حال ناجا از امنیت همین شعاردهندگان مراقبت می کرد. تا اینکه کشتار بی رحمانه تروریست ها و حمله سازمانی اوباش به کلانتری ها و بانک ها و آتش زدن پمپ بنزین ها کلید خورد.... خلاصه روش ضدانقلاب و مزدورهای نقاب زده در مواجهه با حوادث اخیر چنین است؛ توسعه و تسری مصداق ایرانی به کل و تشابه سازی با ساختار فاسد آمریکایی و اسرائیلی. دوم تقلیل مصداق های آمریکایی و تسری آن به نمونه های مشابه ایرانی. @mahdian_mohsen
✅چطور سیاهی ها را فریاد کنیم؟ در چند ده روز گذشته جامعه رسانه ای ما درگیر با چند موضوع تلخ بوده است. از رومینا تا آسیه پناهی تا غیزانیه تا عمران محمدی و این روزها هم طبری و ... سوال خیلی ها اینست که چطور به این موضوعات بپردازیم که مطالبه ما مورد سواستفاده ضدانقلاب قرار نگیرد. پاسخ اول و کلیدی اینست که مطالبه این موضوعات اولا باید در دست انقلابی ها باشد. هیچ سیاهی نباید سفیدنمایی شود. هیچ تلخی را نمی شود مزه کرد و به ناخوشی اش بی اعتنا بود. ظلم در هر اندازه ای در جمهوری اسلامی قباحت ایدئولوژیک دارد نه صرفا نگرانی بابت کارآمدی. انقلاب اسلامی شکل گرفت تا بساط ظلم برچیده شود. غصه عمیق مولا از ماجرای خلخال و زن یهودی، قصه باشد یا افسانه، مبنای دینی و منطقی در حکومت دینی دارد. بیرق مطالبه ایندست مسائل نیز باید دست انقلابی ها باشد. باید فریاد کنند؛ آنهم به صدای بلند. با این توضیح چه کنیم که مطالبه ما دستاویز ضدانقلاب نشود؟ چه کنیم پازل ضدانقلاب را کامل نکنیم؟ بالاخره ضدانقلاب لاشخور وار نشسته و مترصد است ظلم را امری دامنگیر در انقلاب نشان دهد. سوال اینست که چه کنیم تا دچار خطای تحلیل و خطای مطالبه نشویم؟ خلاصه و روان و ساده بگویم؛ به اثر رفتارمان در مخاطب توجه کنیم. اگر اثر رفتار ما این شد که مخاطب احساس کرد سیاهی سراسری است یعنی به خطا رفتیم. اگر حس کرد گرفتار بن بستیم دچار اشتباه شدیم. اگر ناامید از آینده شد یعنی به هدف نزدیم. اگر سوال کرد پس فرق ما با طاغوت و دیگر حکومت های مستبد چیست یعنی مصداق را تعمیم به ساختار دادیم؛ فرد خطاکار را به خطای نظام ارتقا دادیم و فساد مصداق را تبدیل به فساد سیستمی کردیم. نقد و مطالبه ما چه در ساحت ادبیات و چه بیان مشکل یک تفاوت جدی با ضدانقلاب دارد و آن اثرش بر مخاطب است. ایجابی بحث کنیم. جوان انقلابی وقتی ظلمی را پی گیری می کند در نهایت مخاطب باید حس "حرکت" کند. حس اینکه در حال شدنیم. در حال اصلاحیم. مطالبه باید مخاطب را به حرکت برای اصلاح وادار کند نه نشستن و ناامیدی. خیلی وقت ها نقدها، ولو نقد دولت و قدرت نتیجه اش می شود قهر مردم از صندوق. اگر نقد کردیم و آنوقت مردم را برای تغییر وضع موجود پای صندوق آوردیم، هنرست واگرنه همان می کنیم که زمین بازی رقیب بدذات است. چنان مطالبه و نقد کنیم که انتخاب مردم تغییر کند نه با هر نوع انتخابی خداحافظی کنند. در مکتب امام و به حکم مردمسالاری، رای سبز و بنفش و سیاه از بی رایی بهترست. خلاصه؛ نقد کردن تمام حیثیت نظام، نه لازم بلکه واجب است، اما نتیجه اش باید امید به اصلاح باشد...همین ملاحظه سبک و ادبیات و روش نقد را تعیین می کند. @mahdian_mohsen
🔻درباره طبری و آیت الله لاریجانی دادگاه طبری درحال برگزاری است. کیفرخواست نماینده دادستان حقیقتا تکان دهنده است. ابعاد پرونده فساد یک طرف و جایگاه حقوقی متهم یک سمت و نسبت پرونده با عدلیه یک سو. با این حال چند ملاحظه را باید از هم تفکیک کرد. 🔻1/ اصل برگزاری این دادگاه را دست کم نگیریم. این دادگاه نشانه ایست بر حرکت و امید به اصلاح. برخی تخصص در ندیدن امتیازها و تبدیل موفقیت به شکست دارند. عده ای مشق از دست بدصفتان لاشخور مسلک می کنند تا هر زخمی را سرطانی و نشانه ای بر یک فساد سیستمی تلقی کنند. توجه کنیم که برگزاری چنین دادگاهی خودش قدر و قیمت دارد و تحقق عدالتخواهی امیدآفرین است. امروز معاونت در عدلیه و دیروز معاون و رئیس دفتر و دیگر خط قرمز های یک رئیس جمهور و پیش تر فرزند آیت الله مرحوم و غیره. این همه را قدر بدانیم و تقویت همین مسیر را طلب کنیم. 🔻2/ مهمتر از پرونده طبری، وضعیت قوه قضائیه در سالهای گذشته است. این پرونده نشان می دهد نقد دلسوزان در گذشته درباره وضعیت قوه قضائیه بیراه نبوده است. سالها پیش سخت گیری و برخورد های تحکمی قضائی با منتقدین، راه نقد به عدلیه را بسته بود. الحمدالله حضور آیت الله رئیسی باعث شد نهادقضایی از پوسته مصونیت آهنین نقدناپذیری خارج شود و امروز مثل هر نهاد دیگری قابل نقد وگلایه باشد. اما مسیر نقد صحیح از شفافیت می گذرد. هرمیزان شفافیت بیشتر، کمک می کند منتقدین دلسوز زودتر از آنکه دیر شود تغییر و اصلاح را مطالبه کنند. طبیعی است که سالها نقدگریزی و پرسش ناپذیری و به یکباره دادگاهی با چنین ابعاد تکان دهنده، جامعه رو بهت زده و شوک آلود می کند. 🔻3/ موارد مطرح شده در دادگاه طبری همه اش اتهام است. اما در صورت اثبات، لازم است آیت الله لاریجانی توضیح قانع کننده ای درباره این پرونده داشته باشند. بالاخره متهم مورد تاییدشان بوده است. دفتر آیت الله بیانیه دادند که معظم له موارد اتهامی را شخصا بررسی کرده و تخلفی محرز نشده است. بااین حساب سوال اینست چرا جناب قاضی القضات متوجه این سطح از تخلفات نشده اند؟ چرا وقتی نهادهای امنیتی و نظارتی تذکر دادند بها ندادند؟ چطور می شود در چنین سطحی و با این ابعاد اتهامی تخلفات محرز نشود؟ فارغ از ورود و تشخیص دادگاه، مواجهه رسانه ها با آیت الله، قطعا بنا بر حسن ظن است اما همین نیز توضیح می خواهد. نمی شود از افکار عمومی رخ برتافت و بی اعتنا به این پرسش ها از مردم اعراض کرد. کمترین کار آیت الله، "توضیح صادقانه" است و اگر لازم شد "عذرخواهی صمیمانه". @mahdian_mohsen
✅کار خودشونه... با خبر مرگ قاضی منصوری این تعبیر را زیاد شنیدید....«کار خودشونه». چرا؟ ایران اینترنشنال قبل مرگ منصوری اعتراف می کند که وی در مسیر بازگشت به ایران است. حتا سایت منافقین در گزارشی مینویسد رژیم هواپیمای قشم ایر را برای بازگرداندن متهم راهی رومانی کرده است. از این رسانه ها نجس تر داریم؟ این اعترافات کافی نیست؟ خود مرحوم نیز مدعی بود باز خواهد گشت. بازهم کفاف نمی دهد؟ سوال ساده تر؛ بازگشت و دادگاهی شدن چنین فردی برای جمهوری اسلامی مفیدتر و آورده بیشتر دارد یا مرگ او با سرنوشت مبهم؟ این متن در مقام پاسخ به این شبهه نیست که «کارخودشنه» یا نه؟! در پی پاسخ به این پرسشم که این اتهام چرا برای برخی باور پذیر است؟ نوع دیگری از این تعبیر را کجا شنیدید؟ در دادگاه طبری: «دادگاه طبری ظاهر ماجراست، باید دنبال گنده ترها بود.» افتخار نیست که جمهوری اسلامی محاکمه یک مقام ارشد سیاسی در بدنه قدرت را علنی و بدون لکنت و واهمه و ترس از مصلحت و بدوراز محافظه کاری برگزار می کند؟! اینرا نمی بینندو دنبال «گنده ترها واصلی تر ها» هستند. چه شد که به این نتیجه رسیدیم در هر پرونده ای یک پشت پرونده ای وجود دارد از یک "مقام اصلی تر" که نظام از محاکمه او واهمه دارد؟! چه شد به چنین توهمی از فساد مافیایی در جمهوری اسلامی رسیدیدم؟ در هیچ جای عالم چنین وضعیتی پیدا نمی کنید که قوت یک نظام را به نقطه ضعفش تبدیل کنند. اینکه ضدانقلاب و مزدورها و مواجب بگیرانش چنین پروژه موهومی را جلو ببرند عجیب نیست؛ عجیب اینست که چرا این اتهام مشمئز کننده برای برخی باور پذیر است؟ مردم خرده روایت ها را با ابرروایت فهم می کنند. مثال: فرض کنید در ذهن شما ابرروایتی نقش بسته که فلان محله دزد بازار است. حالا اگر در روز روشن مردی از دیوار خانه اش بالا رود حتما می گویید دزد است. حال آنکه فرض این ابرروایت یعنی دزدبازاری نادرست است و لذا همان خرده روایت نیز غلط تصویر میشود چون آن مرد کلید خانه اش را گم کرده و ناچارا از دیوار بالا رفته است. صدق و کذب خرده روایت ها را ما با ابرروایت ها فهم می کنیم. خرده روایت مرگ قاضی منصوری و دادگاه طبری با ابرروایت «فساد سیستمی» منتهی میشود به « کار خودشونه». حال سوالم این است چه کسانی در نقش بستن چنین ابرروایت سراسر ظالمانه ای نقش داشتند؟ پاسخش با شما. انشالله عمق ماجرا را دقت فرمودید. به نظر شما گناه یک مفسد بیشتر است یا گناه کسی که جمهوری اسلامی را دارای فساد سیستمی می داند؟ اولی یک مصداق است و دومی همه مصداق ها را "نشانه" ای برای یک فساد اکبر. @mahdian_mohsen
کاش زودتر توضیح می دادین... @mahdian_mohsen
✅درباره دفاع رهبرانقلاب از لاریجانی رهبرانقلاب در اوج هجمه ها به صادق لاریجانی که به اتهام همدستی با طبری، محاکمه و استعفای او را مطالبه می کردند فرمود: "در همین دادگاه اخیر به بعضی از بزرگان پاک دست قبلی قوه قضائیه اهانت و ظلم شد. یعنی واقعا جفا شد...." و اما برای عده ای شبهه شد که چرا باید رهبرانقلاب از لاریجانی دفاع کند؟ آیا این حمایت راه مطالبه را بسته است؟ دراین رابطه ذکر چند نکته اهمیت دارد. یکم. مخاطب این حرف چه کسانی هستند؟ همه منتقدین؟ خیر. مخاطب این تذکر سه گروهی اند که پیام همدستی لاریجانی با طبری را به جامعه مخابره کردند. اولین گروه خناسان ضدانقلاب هستند که البته اجیرند و حرجی برآنها نیست. دسته دوم جریان انحرافی و باقی مانده دولت گذشته اند که از احکام قضایی لاریجانی کینه سیاسی بدل دارند و ابایی هم ندارند این کینه را کتمان نکنند. دسته سوم هم بخشی از جامعه عدالتخواه هستند که با مطالبه هیجانی و غیراصولی، واهمه ای از اتهام و افترا زدن به دیگران ندارند و سابقا نیز شهرت به چنین روشی هایی داشتند. نکته اول اینست که تذکر رهبرانقلاب به ظلم نکردن و در واکنش به تهمت ها و رفتارهای غیراخلاقی بوده است و نه بیشتر. با این مقدمه آیا راه بر هرگونه نقدی بسته است؟ آیا حمایت رهبرانقلاب از لاریجانی به معنای خطاناپذیری عدلیه دوران آیت الله است؟ دوم. مشکل اصلی برخی از فعالان عرصه مطالبه در شبکه اجتماعی اینست که در یک دوگانه خودساخته گرفتارند. یا این یا آن. یا صفر یا صد. رهبرانقلاب دقیقا چه کردند؟ دفاع از لاریجانی؟ این هم هست اما ماجرا فراتر است. رهبرانقلاب در مواجهه با افترا و هتک لاریجانی توصیه به تقوا کردند. در همین سخنرانی یک تعبیر راهبردی دارند و آن اینکه فسادخطرناک است اما ظلم در مبارزه با فساد خطرناک ترست. می فرماید: "به معنای حقیقی خطرناک تر" این تذکر جدید و عجیب نیست. پیشتر از روسای جمهور و دیگر مسوولین نیز همینطور دفاع کرده اند. بالاتر از این در اتهام زدن به سران فتنه نیز تذکر به انصاف و عدالت دادند. این تذکر، توصیه به تقوا است و به معنی مطالبه نکردن و عدم انتقاد نیست. چراعده ای بین نقد و توهین و افترا فرق نمی گذارند؟ واقعا پیچیده است؟ یک نفر ممکن است از عملکرد آقای لاریجانی در موضوع پرونده طبری انتقاد داشته باشد. آیا نباید سوال کند؟ نباید طلب شفافیت کند؟ نباید در خواست توضیح کند؟ سوم. معتقدم آقای لاریجانی این روزها کم گذاشتند. الحق مبارزه با فساد دانه درشت ها از زمان آیت الله آغاز شد. برخورد با فرزند مرحوم هاشمی و شکستن خط قرمز دولت احمدی نژاد و محاکمه رحیمی و دادگاه کهریزک و مرتضوی را فراموش نکرده ایم. این هجمه بی امان نیز بخشی از آثار همان عدالتخواهی قضایی است. با این حال سبک سیاست ورزی آقای لاریجانی در این پرونده قابل انتقاد است. متن اخیر آیت الله در دفاع از برگزاری دادگاه می توانست خیلی زودتر از اینها منتشر شود که این هزینه ها نیز رقم نخورد... برای افکام عمومی حرمت قائل باشیم. حقیقتا سوال دارند. نپرسند؟ مهم نیست؟ توضیح برخی شبهه ها و حمایت از دادگاه می توانست چنان کند که کار به پشت بلندگو نیز کشیده نشود.... منبع:صبح نو @mahdian_mohsen
‏ماجرای ظریف عبرت نشد؟ جنجال جلسه ظریف در نهایت خروجی اش چی بود؟ وقتی پای هیجان سیاسی وسط بیاید حرف حق هم شنیده نمی شود. ماجرای سوال از رییس جمهور نیز همین است مردم خسته اند از داد و بیداد. رها کنید این روش های جگر خونک کن را @mahdian_mohsen
✅واقعا نیاز به پشت بلندگو بود؟ @mahdian_mohsen
✅واقعا نیاز به پشت بلندگو بود؟! رهبرانقلاب در دیدار با نمایندگان مجلس یازدهم چند تذکر صریح داشتند؛ هم تذکر به رعایت اخلاق و شرع، هم پرهیز از جوزدگی و حاشیه سازی و هم توجه دادن به ضرورت ماندن دولت تا روز آخر. اینکه رهبرانقلاب مثل پدرخانواده به مسوولین تذکر دهند طبیعی است، اما حقیقتا از این مجلس انتظار بیشتری است. یک مجلس انقلابی و با بصیرت نیاز به پشت بلندگو ندارد. واقعا روشن نبود که نقدبه ظریف نباید با هیاهو همراه شود؟ نباید با تهمت و افترا همراه شود؟ روشن نبود که طرح سوال و استیضاح رئیسجمهور به صلاح کشور نیست؟ حتما باید رهبرانقلاب تذکر دهند؟ سوال و تحقیق وتفحص و حتا استیضاح رئیس جمهور حق قانونی مجلس است. اما تنها همین یک حق برای تصمیم گیری اکتفا می کند؟ تکلیف نماینده مقابل این حق نباید محل اعتنا باشد؟ کمترین انتظار و ساده ترین پرسش اینست که نتیجه اعمال این حق چیست؟ آیا قرار نیست مشکلی حل شود؟ می شود؟ برکناری رئیس جمهوری و فرصت مجدد به معاون اول برای برگزاری مجدد انتخابات یعنی چند ماه تنش تبلغاتی و سیاسی. انتظار داریم در چنین شرایطی اقتصادکشورسامان یابد؟ افسار دلار و سکه و گرانی ها با برکناری رئیس جمهور کشیده می شود؟ جنجال و هیجانی شدن شرایط کشور، بیم اغتشاش و آشوب های کف خیابانی را نمی سازد؟ یک نماینده مجلس فقط به حق استیضاح باید فکر کند؟ نتیجه این استیضاح تکلیف او نیست؟ در دفاع از استیضاح استناد می کنند به عدم کفایت بنی صدر. این نیز عجیب است. رهبر امروز انقلاب آنروز طرح 14 بندی برای عدم کفایت بنی صدر می نویسند. کمترین دلیل برای عزل بنی صدر، دعوت مردم به آشوب خیابانی و ایستادن مقابل رهبر و ستون پنجمی بعثی ها است. آیت الله خامنه ای نطق آنروز خود را با اشاره به آیه قرآن اینطور آغاز می کند: "اگر منافقین در میان شما باشند، جز بر سستی و ناتوانی شما نخواهند افزود..." آن 14 بند را مرور کنید؛ آیا روحانی، بندی صدر است؟ آیا نقد ما به رئیس جمهور به معنی آشوبگری و جنگ طلبی و ایستادن آشکار مقابل امام و ستون پنجمی و منافق بودن اوست؟ واقعا لازم است هرکس را می خواهیم نقد کنیم تا شمر و یزید شدن تکفیرش کنیم؟ این چه فرهنگ سیاسی غلطی است که برای مخالفت جز به تکفیر و حذف شدن رضا نمی دهیم؟ چرا کشور را چنان برای مردم تصویر می کنیم که گوئی راه تعامل و گفت وگو و اصلاحگری بسته است؟ مجلس قوی، مجلسی است که همین دولت را به کار وادار کند. مجلس قوی، مجلس راه حل است نه حذف مساله. مجلس آرامش است نه تنش و حاشیه. مجلس قوی، مجلس امیدساز است نه ایجاد بن بست. منبع:صبح نو @mahdian_mohsen
🔻مارپیچ سکوت حزب اللهی ها 🔻مخاطب این متن ضدانقلاب و بهاری و انحرافی و سبز و بنفش و غیره نیست. 🔹چندجمله با رفقای حزب اللهی و انقلابی؛ بهانه این متن سخنان اخیر رهبرانقلاب در موضوع استیضاح و رعایت اخلاق و شرع و قانون در مجلس است. اما ماجرا فراتر از این رویداد است. 🔹نقش ما در نسبت ولی جامعه چیست؟ گام اول فهمیدن نظام اندیشه . اگر نظام اندیشه امامین انقلاب فهم شود، در مصادیق و رویدادها کمتر دچار اختلاف و تفاوت می شویم. نصرت بدون فهم نظام اندیشه میسر نیست. اما غرض متن توجه دادن به مبنانی نیست. فرض اینست که این فهم شکل گرفته و یک گام جلوتریم. سوال اینست که اگر این همراهی را عقلا و قلبا درک کردیم وظیفه مان چیست؟ غیر اینست که جلوتر از رهبرانقلاب باید جامعه را همراه کنیم؟ حقا و وجدانا چنین می کنیم یا گرفتار مارپیچ سکوتیم؟ موضوع تعدی به وزیر روشن نبود؟ شرایط کشور گواه خطا بودن استیضاح نبود؟ باید رهبری تذکر می داد؟ چرا ساکت بودیم؟ موضوع صادق لاریجانی ابهام داشت؟ روشن نبود که بین مطالبه پاسخگوئی از صادق لاریجانی با اتهام و افترای همدستی و مطلبه محاکمه و استعفا تفاوت است؟ باید رهبری تذکر می داد که اخلاق و شرع را رعایت کنید؟ لاریجانی که هیچ، رهبری انقلاب درباره تهمت و افترا به فتنه گرها در دیدار با دانشجوها تذکر ندادند؟ رهبرانقلاب در سه سخنرانی پیاپی به نقد عدالتخواهی های مرسوم پرداختند. روشن نبود برخی از این روش ها خطاست؟ روشن نبود با خلاف شرع و بی قانونی نمی شود اصلاح کرد؟ روشن نبود ظلم در عدالتخواهی بدتر از بی عدالتی است؟ عقب تر بریم؟ درباره بنزین و حوادث آبان هم بنویسم؟ 🔸نقش انقلابی ها چیست؟ غیر از اینست که وظیفه داریم پیش از ورود امام امت روشنگری کنیم؟ نصرت غیر از بلاگردانی است؟ مخاطب این متن، اول خودم؛ اما چنین نمی کنیم. پیشتر از امام که هیچ؛ عقبتر هم خیلی وقت ها حرکت نمی کنیم. اجازه میدهیم تندی ها و تلخی ها و تعدی ها به امام جامعه اصابت کند ولی خدای نکرده! فالور و لایک و اعتبار داشته و نداشته مان نریزد. حق را می بینیم و سکوت می کنیم تا ناسزا نشنویم و هزینه ندهیم. پای نقد اصلاح طلب و دولتی ها و بهاری ها و خوئینی ها و غیره باشد که دیگران دست بزنند و جیغ و کل و هورا بکشند همه حاضریم اما جائی که متهم شویم به ماله کش و محافظه کار ترجیح می دهیم امام جامعه بلاکش باشد. اینطورنیست؟ 🔹والله یارشاطر نباشیم بارخاطریم؛ باریم؛ وبالیم. 🔸روح شریعتی شاد که نوشت وقتی در صحنه دفاع از امام نباشید مهم نیست سرسجاده و محراب باشید یا مجلس شراب و مستی. @mahdian_mohsen
✅10 برداشت غلط و رایج درباره حجاب اجباری 1⃣یکم. ما نداریم، حجاب الزامی داریم. تفاوتش چیست؟ برای احکام فردی اجبار نداریم، الزام برای احکام اجتماعی است. مثل تفاوت حکم مستی در خلوت و جلوت، در خانه با خیابان. انشالله روشن است. 2⃣دوم. الزام حجاب برای باحجاب کردن بی حجاب ها نیست، بلکه برای صیانت از دموکراسی و دفاع از حق اکثریت است که اسلام را می خواهند. پس مدام ژست نگیرید که مگر چند درصد با اجبار حجاب، باحجاب شدند. 3⃣سوم. یک جامعه در انتخاب دین آزادست، اما در انتخاب از دین آزاد نیست. مردم ما اکثریت اسلام را می خواهند و حجاب جزئی از اسلام است. پس تکلیف رفراندوم هم روشن است. رفراندوم برای انتخاب اصل دین است نه جزئیاتش. 4⃣چهارم. اینکه الزام حجاب در صدر اسلام بوده یا نه، سوال غلطی است. با فرض اینکه نبوده است باز هم مهم نیست. الزام اجتماعی حجاب از احکام تعزیری است که متناسب با زمان و مکان و شرایط اتخاذ می شود. مثل بسیاری دیگر از قوانین که زمان پیامبر نبوده و امروز هست و شرعی است. 5⃣پنجم. بدحجابی در ایران ناشی از بی دینی نیست، ناشی از سبک زندگی غربی است. نشانه اش نیز حیا و عفت زنان ماست و نه ظاهرشان. پس از روی ظاهر نگوئید مردم حجاب نمی خواهند؛ این بند بسیار مهم است. 6⃣ششم. متولی حجاب در ایران تنها گشت ارشاد نیست؛ 26 نهاد متولی حجاب اند که متاسفانه در خواب عمیق اند و به کسی هم پاسخگو نیستند. کاش عدلیه به عنوان حقوق عامه به کم کاری این 26 نهاد هم ورود کند. 7⃣هفتم. حجاب ملاک دینداری نیست؛ یک نشانه است در کنار دیگر نشانه ها. چه بسا زنان بدحجابی که دیندارتر ند و بالعکس. خیلی ها این خطای اجتماعی را ندارند و صدها خطای فردی و اجتماعی دیگر دارند. 8⃣هشتم.حجاب تنها چادر نیست. با این حال چادر طی سالهای اخیر فراتر از حجاب رفته است و به یک هویت فرهنگی-سیاسی و حتا مبارزاتی ارتقا یافته است. 9⃣نهم. و موارد شبیه آن، پروژه فرهنگی علیه حجاب نیست؛ پروژه امنیتی علیه نظام است. لذا برخورد امنیتی می خواهد نه فرهنگی. 🔟دهم.مردها با دیدن زن بی حجاب الزاما به وسوسه گناه نمی افتند، بلکه دیدن زن بی حجاب خودش فی نفسه بدون ریبه و لذت معصیت است. لذا بی حجابی تعرض به حقوق دیگران است. انشالله روشن است. @mahdian_mohsen
این اسامی باید ثبت شود @mahdian_mohsen
✅سهم شما در توئیت ترامپ مردم عادی اگر هشتگ "اعدام نکنید" زدند مقصر نیستند؛ به جهت نقص اطلاعات دچار خطای تشخیص شدند. اما شما چطور؟! رهبرانقلاب جائی سفارش کردند به "دستورالعمل انقلاب". بعد در توضیح این دستورالعمل اشاره کردند به این جمله امام که مراقبت کنید دشمن شاد کن نباشید. به برادر متدینی گفتم توئیت ترامپ بر گرده توئیت های شما نشسته است. تاب می آورید؟ با وجدانتان کنار می آئید؟ به قبر و قیامت پاسخگو خواهید بود؟ گفت ملاک "دشمن شادی دشمن" همیشگی نیست. یک جاهایی امام و رهبری حرف هائی زدند که موجب تکرار و همراهی دشمن شده است. گفتم برادر عزیز بین تصدیق با تشویق دشمن تفاوت است تصدیق، صحه گذاشتن بر کار صادق شماست. تشویق و تائید وقتی ست که شما نقشه دشمن را تکمیل می کنید. یک الله اکبر ساده را دشمن ممکن است از شما تصدیق کند، اما وقتی همراه و همصدا با داعش الله اکبر گفتید می شود تشویق و تائید. اگر یکجا با فساد مبارزه کنید ممکن است دشمن تصدیق کند، ولی اگر با شعار مبارزه با فساد سیاهی را تبلیغ کردید می شود تکمیل نقشه دشمن و تائید میسازد و تشویق. روشن نیست؟ تشنه شوید، آب می خورید و هرکس اعم از دشمن و غیردشمن، اگر این صحنه را ببیند تصدیق می کند. ولی وقتی آب خوردید که باانرژی بیشتر آدم بکشید مورد تائید و تشویق دشمن و جانی ها قرار می گیرد. مساله مردم نیستند؛ درد وقتی است که خواص با هشتگ مریم رجوی ها و پهلوی ها و ساکنان آلبانی تا کاخ سفید همراهی می کنند. پروژه ای که منافقین شروع کردند را با کدام حجت دینی و عقلی تقویت کردید؟ توئیت ترامپ نتیجه داغ و ترند شدن این هشتگ توسط شما خودی هاست. کسانی که با گرای غلط کمک کردند مردم و نامردم در این مطالبه کنار هم قرار بگیرند. ✅به نتیجه هشتگ تان خوب نگاه کنید. خواستید رحمت نظام را مطالبه کنید، ولی نظام را شیطانی و جلاد تصویر کردید. آسوده اید؟ آرامش دارید؟ عدلیه به حکم قانون یا حکم را اجرا می کرد و یا به درخواست موکلین اعاده دادرسی می داد. اما نتیجه هشتگ شما شد صف کشی شیطان و دیگر جلادان و آدم کش های عالم علیه جبهه حق. جای جلاد و شهید عوض نشد؟ به حکم وجدان تا ابدیت شرمگین خواهید ماند. @mahdian_mohsen
🔻دوستان مانع شفافیت آرا نشوید مخاطب این متن برخلاف تلقی رایج، مسوولین و نمایندگان مجلس نیستند. الحمدالله در مجلس یازدهم عزم جدی برای تحول ساختاری در مجلس و شفافیت و خاصه شفافیت آرا وجود دارد. طرحی نیز در این رابطه نوشته و به امضای نمایندگان رسیده است. اما این چالش قدیمی با تصویب یک طرح حل می شود؟ اساسا تک وجهی دیدن مسائل و ساده سازی آنها باعث می شود بسیاری از طرح های ارزشمند و کارا به ثمر نرسد و حافظه تاریخی تلخی از آن به یادگار بماند. موضوع شفافیت آرا یک وجهش مربوط به مجلس و نمایندگان است. وجه دیگر آن نیازمند یک ترکیب خردمندانه و آرایش رسانه ای جدید در تناسب با شفافیت است. 🔻واقعیت اینکه امروز مهمترین مانع شفافیت آرا سبک رفتار رسانه ای من و شما است. یک اشکال فرهنگی در نوع سیاست ورزی ما در شبکه های اجتماعی اینست که همه مسائل را حیثیتی تحلیل می کنیم. مسائل حیثیتی مسائلی است از ایدئولوژی و خط قرمزها؛ آنهم خط قرمزهای بسیار مضیق که جمع کثیری خارج آن قرار می گیرند. موضوعات سیاسی و حکمرانی از جنس بازی استقلال و پرسپولیس نیست. تعصبی و ایدئولوژیک نیست. لازم نیست برای هر موضوعی غیرتی شویم. بسیاری از مسائل از جنس کارشناسی است. حتا تصمیم گیری درباره رای اعتماد و سوال و اعتبارنامه و غیره نیز نیازمند جمعبندی فردی است. نماینده باید برای رای دادن حجت شرعی داشته باشد و نمی تواند با سروصدای رسانه ها و توقع سازی اجتماعی رای دهد. اگر کسی در رد اعتبارنامه تاجگردون به جمعبندی نرسید فاسد است؟ اگر نماینده ای مخالف مالیات بر خانه های خالی بود، مدافع محتکرین است؟ اگر کسی مدافع فلان قرارداد بود و آنرا به نفع کشور دانست، خاک فروش است؟ فردا اگر قرار شد قیمت کالایی افزایش یابد، نماینده باید بتواند تصمیم کارشناسی بگیرد، نه اینکه مقهور جوسازی و غوغای رسانه ای شود. 🔻شفافیت آرا قرارست مانع لابی های سیاسی و پشت پرده شود. اما حیثیتی کردن مسائل باعث می شود، لابی های سیاسی به لابی های رسانه ای تبدیل شود. مطابق قانون بقای لابی، لابی های سیاسی حذف نمی شود فقط از یک نقطه به نقطه دیگر منتقل می شود. از پشت پرده مجلس به پشت پرده رسانه منتقل می شود. حیثیتی کردن مسائل جای تصمیم کارشناسی را می گیرد. فشار رسانه ای نباید مانع جسارت نماینده و تصمیم کارشناسی او باشد. شفافیت آرا باید منجر به کارآمدی شود نه تصمیمات پوپولیستی. 🔻در نهایت اینکه این روزها مهمترین مانع اجرای شفافیت، تنها و تنها حیثیتی کردن امور است. آنقدر فضا را تنگ می کنیم که تصمیمات اصلی بجای مجلس در توئیتر گرفته شود و موضوعات مهم در شبکه های اجتماعی مدیریت شود. اینبار من و شما مانعیم. منبع:صبح نو @mahdian_mohsen