🌺پنجاه خصلت از خصوصیات اخلاقی پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی(صلی الله علیه واله وسلم)
♦️بيشک تأسي به سيره و سنت آن حضرت براساس آيهکريمه «و لکم في رسولالله اسوه حسنه» و از جمله آنچه در اين مطلب به آن اشاره شده، راهگشاي مشکلات و مسائل مبتلا به جامعه مسلمانان خواهد بود.
۱-هنگام راه رفتن با آرامي و وقار راه مي رفت
۲-در راه رفتن قدم ها را بر زمين نمي کشيد.
۳-نگاهش پيوسته به زير افتاده و بر زمين دوخته بود.
۴-هرکه را مي ديد مبادرت به سلام مي کرد و کسي در سلام بر او سبقت نگرفت.
۵-وقتي با کسي دست مي داد دست خود را زودتر از دست او بيرون نمي کشيد.
۶-با مردم چنان معاشرت مي کرد که هرکس گمان مي کرد عزيزترين فرد نزد آن حضرت است.
۷-هرگاه به کسي مي نگريست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمي کرد.
۸-هرگز به روي مردم چشم نمي دوخت و خيره نگاه نمي کرد.
۹-چون اشاره مي کرد با دست اشاره مي کرد نه با چشم و ابرو.
۱۰-سکوتي طولاني داشت و تا نياز نمي شد لب به سخن نمي گشود.
۱۱-هرگاه با کسي، هم صحبت مي شد به سخنان او خوب گوش فرا مي داد.
۱۲-چون با کسي سخن مي گفت کاملا برمي گشت و رو به او مي نشست.
۱۳-با هرکه مي نشست تا او اراده برخاستن نمي کرد آن حضرت برنمي خاست.
۱۴-در مجلسي نمي نشست و برنمي خاست مگر با ياد خدا.
۱۵-هنگام ورود به مجلسي در آخر و نزديک درب مي نشست نه در صدر آن.
۱۶-در مجلس جاي خاصي را به خود اختصاص نمي داد و از آن نهي مي کرد.
۱۷-هرگز در حضور مردم تکيه نمي زد.
۱۸-اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.
۱۹-اگر در محضر او چيزي رخ مي داد که ناپسند وي بود ناديده مي گرفت.
۲۰-اگر از کسي خطايي صادر مي گشت آن را نقل نمي کرد.
۲۱-کسي را بر لغزش و خطاي در سخن مواخذه نمي کرد.
۲۲-هرگز با کسي جدل و منازعه نمي کرد.
۲۳-هرگز سخن کسي را قطع نمي کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگويد.
۲۴-پاسخ به سوالي را چند مرتبه تکرار مي کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.
۲۵-چون سخن ناصواب از کسي مي شنيد. نمي فرمودـ« چرا فلاني چنين گفت» بلکه مي فرمود « بعضي مردم را چه مي شود که چنين مي گويند؟»
۲۶-با فقرا زياد نشست و برخاست مي کرد و با آنان هم غذا مي شد.
۲۷-دعوت بندگان و غلامان را مي پذيرفت.
۲۸-هديه را قبول مي کرد اگرچه به اندازه يک جرعه شير بود.
۲۹-بيش از همه صله رحم به جا مي آورد.
۳۰-به خويشاوندان خود احسان مي کرد بي آنکه آنان را بر ديگران برتري دهد.
۳۱-کار نيک را تحسين و تشويق مي فرمود و کار بد را تقبيح مي نمود و از آن نهي مي کرد.
۳۲-آنچه موجب صلاح دين و دنياي مردم بود به آنان مي فرمود و مکرر ميگفت هرآنچه حاضران از من مي شنوند به غايبان برسانند.
۳۳-هرکه عذر مي آورد عذر او را قبول مي کرد.
۳۴-هرگز کسي را حقير نمي شمرد.
۳۵-هرگز کسي را دشنام نداد و يا به لقب هاي بد نخواند.
۳۶-هرگز کسي از اطرافيان و بستگان خود را نفرين نکرد.
۳۷-هرگز عيب مردم را جستجو نمي کرد.
۳۸-از شر مردم برحذر بود ولي از آنان کناره نمي گرفت و با همه خوشخو بود.
۳۹-هرگز مذمت مردم را نمي کرد و بسيار مدح آنان نمي گفت.
۴۰-بر جسارت ديگران صبر مي فرمود و بدي را به نيکي جزا مي داد.
۴۱-از بيماران عيادت مي کرد اگرچه دور افتاده ترين نقطه مدينه بود.
۴۲-سراغ اصحاب خود را مي گرفت و همواره جوياي حال آنان مي شد.
۴۳-اصحاب را به بهترين نام هايشان صدا مي زد.
۴۴-با اصحابش در کارها بسيار مشورت مي کرد و بر آن تاکيد مي فرمود.
۴۵-در جمع يارانش دايره وار مي نشست و اگر غريبه اي بر آنان وارد مي شد نمي توانست تشخيص دهد که پيامبر کداميک از ايشان است.
۴۶-ميان يارانش انس و الفت برقرار مي کرد.
۴۷-وفادارترين مردم به عهد و پيمان بود.
۴۸-هرگاه چيزي به فقير مي بخشيد به دست خودش مي داد و به کسي حواله نمي کرد.
۴۹-اگر در حال نماز بود و کسي پيش او مي آمد نمازش را کوتاه مي کرد.
۵۰-اگر در حال نماز بود و کودکي گريه مي کرد نمازش را کوتاه مي کرد.
4_6028095653450615215.mp3
4.98M
💚🌺🍃
⚘#میلاد_پیامبر_اکرم ﷺ و #میلاد_امام_جعفر_صادق بر محضر مقدس #امام_زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) و همه مسلمانان مبارک باد⚘
🤲 اللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج 🤲
🤲 اللَّهُمَّ اجْعَلْنٰا مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ 🤲
📌 به کانال اطلاع رسانی مهدیه بزرگ ساری بپیوندید🌸
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢مهدیه یعنی خانهیآقا امام زمان علیه السلام💢
╭─═ঊঈ🌸یامهدی🌸ঊঈ═─╮
🆔 https://eitaa.com/joinchat/344719566C925c7e2a87
╰─═ঊঈ🍃یامهدی🍃ঊঈ═─╯
هدایت شده از بیداری ملت
📷🔴شهید ابراهیم عقیل هم مانند حاج قاسم در 63 سالگی به شهادت رسید!
🔹چه رازی هست در این سن که اکثر شهدای شاخص مقاومت در این سن به شهادت میرسند؟!
شهید حاج قاسم سلیمانی 63 ساله
شهید محسن فخریزاده 63 ساله
شهید اسماعیل هنیه 63 ساله
شهید محمدرضا زاهدی 63 ساله
شهیذ فوآد شکر 63 ساله
شهید حاج حسن ایرلو 63 ساله
شهید ابراهیم رئیسی 63 ساله
🔴#بیداری_ملت
@bidariymelat
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
24.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 مستند کلیپ NSA
امنیت سایبری شوخی بردار نیست
زیرساختهای سایبری کشور هر چه سریعتر باید بومی شده و زیر نظر ستاد کل نیروهای مسلح قرار گیرد؛ همانطور که در بسیاری از کشورها از جمله امریکا اینگونه است.
استاد حسن عباسی - دانشگاه امیرکبیر - ۹۷/۱/۲۰
🔹 @BisimchiMedia
🔴 شرط قیام امام عصر در بیان امام صادق علیه السلام
🔵 شخصی بنام «سهل بن حسن خراسانی» خدمت امام صادق ـ علیه السّلام ـ رسید، سلام کرده و نشست. عرض کرد یابن رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ شما رئوف و مهربان هستید، چرا از حق خود دفاع نمیکنید؟ چه چیزی مانع این امر است؟ در صورتیکه بیش از صدهزار شیعه شمشیرزن دارید! حضرت فرمودند: ای مرد خراسانی بنشین، سپس حضرت امرکردند، تا تنور را روشن کنند، وقتی تنور برافروخته شد، حضرت رو به مرد خراسانی نموده و فرمود: بلند شو و داخل تنور شو،
در این هنگام مرد خراسانی ترسید و عرض کرد: یابن رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ مرا با آتش سوزان، از من درگذر، ...
حضرت فرمودند: تو را بخشیدم،
🔺 در این هنگام یکی از اصحاب امام صادق ـ علیه السّلام ـ بنام «هارون مکی» وارد شد در حالیکه یک کفش خود را با انگشت گرفته بود. خدمت آنحضرت رسید و سلام کرد. امام ـ علیه السّلام ـ جواب سلام او را داد و فرمود: نعلین را از دست خود بینداز و برو داخل تنور ...
هارون مکی، نعلین را انداخت و داخل تنور شد.
🔹 امام ـ علیه السّلام ـ شروع کرد با مرد خراسانی صحبت کردن و از اوضاع خرسان از او پرسیدن و ... سپس گفت ای خراسانی برو و داخل تنور را نگاه کن.
مرد خراسانی بطرف تنور رفت و دید که «هارون مکی» چهار زانو در تنور نشسته است.
امام ـ علیه السّلام ـ از مرد خراسانی سئوال کرد:
«از اینها در خراسان چند نفر پیدا میشود؟
مرد خراسانی عرض کرد: بخدا قسم یک نفر هم نیست.
🔶 امام ـ علیه السّلام ـ فرمودند: ما در زمانی که پنج نفر یاور اینچنین نداشته باشیم قیام نخواهیم کرد. ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر میدانیم.
📚 بحارالانوار، جلد ۴۷، صفحه ۱۲۳
📌 به کانال اطلاع رسانی مهدیه بزرگ ساری بپیوندید🌸
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢مهدیه یعنی خانهیآقا امام زمان علیه السلام💢
╭─═ঊঈ🌸یامهدی🌸ঊঈ═─╮
🆔 https://eitaa.com/joinchat/344719566C925c7e2a87
╰─═ঊঈ🍃یامهدی🍃ঊঈ═─╯
هدایت شده از pedarefetneh | پدر فتنه
⭕️این موضعگیریهای شُل و آبکی آقای عراقچی بسیار سؤال برانگیز است
این آقایان چرا تمایل دارند ایران را در موضع ضعف نشان دهند؟
چرا به رژیم صهیونیستی برای ادامه تجاوز و جنایت چراغ سبز نشان میدهند؟
🆔 @pedarefetneh 🔜 #پدرفتنه
🔰 مسابقه فرهنگی "رهنما" (هفته بیست و چهارم)
مهدیه بزرگ ساری
🌷 با انتشار این مسابقه با ما در ثواب این کار فرهنگی و خداپسندانه شریک باشید.
⚡️ برای پاسخگویی ابتدا دو پست متنی بعدی را بخوانید و سپس کلیپ پیوستی بعدی را ببینید و سپس به سوالات جواب دهید.
▪️مهلت پاسخگویی: تا ساعت ۲۴ روزپنجشنبه ۵ مهر
▪️اعلام نتایج: ساعت ۲۱ روز جمعه ۶ مهر
▪️نحوه پاسخگویی: پاسخ را به آی دی @smohammad43 به همراه نام و نام خانوادگی، سن، شماره همراه و نام شهر ارسال نمایید.
▪️نظرات خود راجع به مسابقه" رهنما " را برای درج در کانال با آیدی بالا در میان بگذارید.
#مسابقه_رهنما
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢مهدیه یعنی خانه امام زمان عجل الله فرجه الشریف
╭─═ঊঈ🌸یامهدی🌸ঊঈ═─╮
🆔 https://eitaa.com/joinchat/344719566C925c7e2a87
💠 نوری در بیابانهای بردسکن
قسمت اول
🌷 بمناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس
🌷 ویژه ی مسابقه رهنما شماره ۲۴
#مسابقه_رهنما
کامران پورعباس
شهید مصطفی افتاده، دهم تیر سال 1343 در روستای ملک بابو از توابع شهرستان بردسکن در استان خراسان رضوی به دنیا آمد. درحد خواندن و نوشتن سواد آموخت و چوپانی میکرد. به عنوان بسیجی در جبهههای نبرد حق علیه باطل حضور یافت. بیست و چهارم فروردینماه سال 1362، با سمت خدمه خمپارهانداز در شرهانی بر اثر اصابت ترکش به پیشانی، شهید شد. مزار این شهید والامقام در زادگاهش واقع شده است.
از حدود یک سال پیش، تصاویری از مزار شهید به صورت تک قبر در دل بیابان و با وضعیتی خاص که گاهی جمعیت زیادی هم در جوارش جمع شدهاند، در خبرگزاریهای کشوری منتشر میشد با عباراتی مانند «مزار این شهید مانند خورشید در دل بیابان میدرخشد» یا «شهید مصطفی افتاده، شهیدی در دل کویر بردسکن همانند نوری در آسمان شب میتابد» یا «مزار شهید افتاده همانند نور در دل بیابانهای بردسکن»؛ اما شاید کسی معنای این عبارات و فلسفه استفاده از واژه «نور» در مورد مزار شهید را نمیدانست.
اخیراً انتشارات شهید ابراهیمهادی به اطلاعات عجیب و غریب و حیرتانگیزی در مورد شهید مصطفی افتاده و مزارش دست یافته است که این اطلاعات هنوز در جایی چاپ نشده و فقط در کانال نشر شهیدهادی در پیامرسان ایتا منتشر گردیده است که این اطلاعات را از نظرتان میگذرانیم.
یاری فرزند زهرا(س) به دستور حضرت زهرا(س)
روستای ملک بابو آخرین روستای اطراف بردسکن در حاشیه کویر است که بیشتر اهالی آن در کار دامداری و شترچرانی بودند. انقلاب اسلامی پیروز شد. یکی دو سال بعد، بچههای جهاد سازندگی در آن روستا برای اولین بار حمام ساختند.
مصطفی که یکی از جوانان سادهدل روستا بود، سراغ بچههای جهاد آمد و پرسید: یک سؤالی دارم. الان توی کشور ایران چه خبره؟ گفتند: یعنی چی؟
گفت: من چند شبه خواب عجیبی میبینم. حضرت زهرا (س) به من میگویند بیا فرزندم را یاری کن. من فکر میکنم مثل روز عاشورا باید بجنگم و فرزند حضرت را یاری کنم.
بچههای جهاد گفتند: مگه خبر نداری تو کشور چه خبره؟
گفت: ما توی روستا نه آب داریم و نه برق و خبری از جایی نداریم. فقط خبر داریم که دو ساله شاه از ایران رفته و انقلاب شده. من هم تا سوم دبستان درس خواندم و صبحها گله شتر را میبرم صحرا و غروب برمیگردم. از وقتی هم که بزرگ شدم، نماز اول وقت میخوانم و سعی میکنم گناه نکنم. حالا به من میگید چه خبر شده و تعبیر خواب من چیه؟
بچههای جهاد به همدیگر نگاه کردند و جلو آمدند و گفتند: الان سه ماهه که صدام به ایران حمله کرده و جنگ شروع شده. یعنی تو خبر نداری؟
گفت: جنگ؟! نه والا. حالا باید چه جوری برم جنگ؟
وقتی آدرس محل سپاه در شهر را گرفت، گله شتر را برگرداند و برای پدر ماجرا را گفت و آماده حرکت شد.
پدر گفت: من جز تو کسی رو ندارم. از فردا کی این گله رو ببره صحرا؟
مصطفی گفت: بابا، خود حضرت زهرا(سلام الله) به من گفته بیا، شما میتونی فردای قیامت جواب دختر پیغمبر رو بدی؟
وقتی حرف از حضرت زهرا(سلام الله) شد، پدر ساکت شد و دیگر حرفی نزد. مصطفی وسایلش را برداشت و راهی محل سپاه و سپس عازم پادگان آموزشی شد.
وی سپس به نیروهای رزمنده پیوست و تقریباً دو سال به صورت بسیجی در تمامی عملیاتهای جبهه حضور داشت. وی ساده و پاکدل بود، حضور در میان رزمندگان او را بااخلاصتر کرده بود. همه از ایمان این روستازاده صحبت
میکردند.
پرواز در عملیات والفجر1
فروردین ۱۳۶۲ برای آخرین بار با خانواده خداحافظی کرد و راهی منطقه فکه شمالی شد. عملیات والفجر۱ آخرین حضور او در دنیای خاکی بود.
اصابت ترکش او را به جمع خوبان ملحق کرد.
پیکر شهید مصطفی افتاده تشییع شد و به عنوان تنها شهید روستا، در همان روستا و در نزدیک جاده به خاک سپرده شد.
شهید را آسمانیها بهتر میشناختند
چند سال بعد، بیآبی باعث شد که اکثر اهالی به دیگر روستاها مهاجرت کردند. پدر و مادر و خانواده شهید نیز به روستایی در ده کیلومتری رفتند و گرد غربت بر کل روستا نشست. منطقه کویری بود و بادهای شدید میوزید.
هربار که به مزار مصطفی میرفتند، یک وجب خاک روی سنگ مزارش بود. همه میگفتند: مصطفی دیگر از یادها رفته، حیف شد و... اما خدا چیز دیگری میخواست. وی را آسمانیها بهتر از ما میشناختند. نباید در دنیا هم گمنام بماند....
سالها گذشت و تنها زائران مزار شهید، پدر و مادر پیر وی بودند که هرچند وقت یکبار توفیق مییافتند، ده کیلومتر را بروند و مزار پسرشان را زیارت کنند. تا اینکه...
نوری از روستای بدون سکنه به سوی آسمان میرود!
خبری در روستاهای مجاور پیچید؛ اینکه برخی شبها نوری از روستای بدون سکنه ملک بابو به سوی آسمان میرود!
برخی دیگر گفتند ما در حال عبور از جاده کنار روستا که بودیم متوجه این نور شدیم.
باب حاجات مردم منطقه
💠 نوری در بیابانهای بردسکن
قسمت دوم
🌷 ویژه ی مسابقه رهنما شماره ۲۴
#مسابقه_رهنما
تا اینکه اهالی یکبار متوجه شدند خانوادهای ناآشنا از یک روستای دیگر به سر مزار وی میآیند. سراغ آنها رفتند. میگفتند: مریض بدحالی داشتیم. توسل و دعا و... یک نفر خواب میبیند که حواله میدهند به شهید افتاده. پرس و جو میکنند تا به مزار وی میرسند.
مدتی بعد شخص دیگری از مسیری دورتر آمده بود. او نیز مطلبی همین گونه میگفت.
چیزی نگذشت که با شفا یافتن یک مریض دیگر و حل مشکل یک جوان و... مزار شهید مصطفی افتاده، باب حاجات مردم منطقه شد.
روز به روز زائران این جوان خالص بیشتر میشد. مردم در مناسبتها در آنجا جمع میشدند.
مأمن و ملجأ مردم منطقه
خلاصه، الان چند سال است که روزهای عاشورا و اربعین، مردم از روستاهای مجاور از چند جهت، پیادهروی به سوی مزار مصطفی را شروع میکنند و مراسم عزاداری را در جوار وی برگزار میکنند.
مصطفی مصداق کلام امام عزیز ما شد که فرمودند: «همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.»
مزار شهید توسط اهالی [به صورت مسقف و بانمایی خاص] آماده شد و در بیشتر روزها و مناسبتها مردم با پخت آش و دیگر غذاها از زائران مصطفی پذیرایی میکنند.
اهلبیت پیامبر به دیدن شهید آمده بودند
خواهر شهید مصطفی افتاده میگفت: یک بار در منطقه ما زلزله آمد. مردم ترسیده بودند و شب را در فضای باز بیرون از خانه بودند. ما سه خواهر هم بیرون خانه نشسته بودیم. مزار مصطفی از دور پیدا بود.
من دیدم سر مزار مصطفی، گویی دوتا چراغ، مثل گل لاله روشن است و چند مرد و زن در دو طرف مزار او نشستهاند. تعجب کردم.
سابقه نداشت این موقع شب کسی سر مزار مصطفی برود. من کمی جلو رفتم و برگشتم و کنار خواهرها نشستم.
شب بعد در عالم خواب مصطفی را دیدم. خیلی خوشحال شدم و کلی حرف زدیم. بعد از وی پرسیدم: دیشب مزار شما شلوغ بود، کسی آمده بود؟ من آنها را نشناختم. مصطفی با خوشحالی گفت: قربان آنها بروم. دیشب اهلبیت پیامبر به دیدنم آمده بودند؛ من هم با لباس سفید در خدمت آنها بودم. وی همینطور از مهمانانش تعریف میکرد.
بعد، برادرم پرسید: دیشب شما سه تا خواهر تنها کنار در بودید، مادر کجا بود؟ گفتم: برادر مریض بود، مادر او را دکتر برده بود. بعد، با تعجب گفتم: مگر ما را دیدی؟ گفت: بله، ما شما را میبینیم.
8.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 کلیپ مربوط به مسابقه "رهنما" قسمت بیست و چهارم
#مسابقه_رهنما
📌 به کانال مهدیه بزرگ ساری بپیوندید
╭─═ঊঈ🌸یامهدی🌸ঊঈ═─╮
🆔 https://eitaa.com/joinchat/344719566C925c7e2a87
╰─═ঊঈ🍃یامهدی🍃ঊঈ═─╯
5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببینید چگونه مین های کوچکی را درون شکلات قرار می دهد، وقتی آنها را بخورید، در دهان شما منفجر می شوند
ـــ ـ ـ ـــ ـ
۞ تحولات قفقاز و آسیای مرکزی
☮️@Mojahedoun
*هفته دفاع مقدس گرامیباد*
آن روزها:
قطار قطار می رفتیم.. واگن، واگن بر می گشتیم
راست قامت می رفتیم...
با کمر خمیده بر می گشتیم....
دسته دسته می رفتیم
تنها تنها بر می گشتیم
اما، بی هیچ استقبال و جشن و سروری.!!!
فقط آغوش گرم مادری چشم انتظارمان بود و
دگر هیچ..!
اما مردانه، ایستادیم...
باور کنید که:
ما هم دل داشتیم،
اما با دل رفتیم...
بی دل برگشتیم
با یار رفتیم...
بی یار برگشتیم.
با پا رفتیم...
با عصا برگشتیم.
با عزم رفتیم...
با زخم برگشتیم
با شور رفتیم...
با شعور برگشتیم
ما اکنون پریشان هستیم
اما پشیمان نیستیم
ما همان کهنه رزمندگان پیادهایم که سواری نیاموختهایم....
ما همان هایی هستیم که به وسوسهی قدرت نرفته بودیم
میدانید در هشت سال دفاع مقدس ما چند درصد بودیم؟
۳/۵ درصد از کل جمعیت ایران!
اما مردانگی را تنها نگذاشتیم
ما غارت را آموزش ندیده بودیم
اما، رفتیم و غیرت را تجربه کردیم
اکنون نیز فریاد میزنیم که:
این حرامیان و یقه سفیدان قافلهی اختلاس از ما نیستند...
اینان گرگانی هستند که صد پیراهن یوسف را دریدهاند و تکرار میکنیم که از ما نیستند...
این خرافات، خوارج پسند وصله ی مرام ما نیستند
ما نه اسب امام زمان(عج) دیدیم،
نه بی ذکر سالار شهیدان جنگیدیم....
اما استخوان در گلو و خار در چشم، از وضعیت امروز مردم خوبمان شرمندهایم،
شرمنده ایم،
با صورتی سرخ
شرمنده ایم، با دستانی که در فکه و شلمچه و مجنون و هور و ارتفاعات غرب جا مانده است
ای همه ی آنانی که احساس پاک را می شناسید!
ما اگر به جبهه نمیرفتیم، با دشمنی که به تلافی قادسیه، برای هلاکت مردم و میهن مان ایران،
آمده بود چه میکردیم؟
شما را به آن سالار شهیدان، ما را بهتر قضاوت کنید....
حساب اندکی از ما که آلوده شدند و شرافت خود را فروختند، را به پای ما ننویسید.
بگذارم و بگذرم
سربازم و هرگز نکنم پشت به میدان
گر سر برود من نروم از سر پیمان
ای خاک مقدس که بود نام تو ایران
فاسد بود آن خون،
که به پای تو نریزد!!
تقدیم به خانواده های محترم شهدا و جانبازان و ایثارگران هشت سال دفاع مقدس که مرد و مردانه از وجب به وجب این خاک حراست نمودند...
🌹🥗🌹🥗🌹🥗🌹
شهدا شرمنده ایم...
یاد و خاطره ایثار و از خودگذشتگی رزمندگان دوران دفاع مقدس گرامیباد
☘️🌹☘️🌹☘️🌹☘🌹☘🌹☘