17.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 انیمیشن وداع
💔اگر اشکی جاری شد فقط دعا برای منتقم خونش...
🌤مهدی جان!
👈همه اعمالم در دو ماه 🚩محرم و 🚩صفر فقط به نیت ظهور شماست
🏴( شرکت در روضه، اشک، قربانی، نذر، زیارت عاشورا و اربعین، خدمت در چای خانه، آشپزخانه، نصب پرچم، و...)
هدایت شده از دانشگاهعلومپزشکیهمدان
🔰توصیه های مهم در پیشگیری از وقوع حیوان گزیدگی
💠عدم نگهداری سگ، گربه، سنجاب و حیوانات دیگر از این قبیل در منزل تا حد امکان
💠اجتناب از اذیت و آزار حیوانات در سطح کوچه ها و معابر خصوصا هنگام غذا خوردن این حیوانات
💠اجتناب از دویدن در مقابل سگها، نزدیک نشدن به حیوانات غریبه و ولگرد
💠ممانعت از بازی کودکان با حیوانات
💠جمع آوری و دفع صحیح زباله و پسماندهای مواد غذایی
💠 قلاده گذاری و واکسیناسیون سگهای خانگی
🔸روابط عمومی مرکز بهداشت همدان
🔸روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی همدان
📲 zil.ink/umsha
هدایت شده از دانشگاهعلومپزشکیهمدان
🔰اقدامات لازم پس از وقوع حیوان گزیدگی
💠هاری یک بیماری صددرصد کشنده است که با واکسیناسیون به موقع، به راحتی قابل پیشگیری است.
💠حفظ خونسردی
💠شستشوی عمیق زخم با آب و صابون حداقل به مدت ۱۵ الی ۲۰ دقیقه
💠خارج کردن کف و صابون از محل زخم با آب پر فشار
💠اجتناب از پانسمان زخم
💠مراجعه فوری به نزدیکترین خانه بهداشت، مرکز خدمات جامع سلامت یا مرکز درمان پیشگیری از هاری شهرستان در صورت گزیده شدن توسط هرگونه حیوان پستاندار خونگرم اهلی یا وحشی
🔸روابط عمومی مرکز بهداشت همدان
🔸روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی همدان
📲 zil.ink/umsha
حکایت عبدالله دیوونه
اسمش عبدالله بود. تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه همه میشناختنش!
مشکل ذهنی داشت خانمش هم مثل خودش بود... وضع مالی درست و حسابی نداشتن، زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد.
تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد...
یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه
دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت،نمیتونست درست صحبت کنه
به زبون خودش میگفت:
حسین حسین خونه ما💔
مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن
گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط...!؟
عبدالله دیوونه ناراحت شد
به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا... حسین حسین خونه ما... خونه ما...
بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن
حسین حسین خونه عبدالله باشه...
اومد خونه به خانمش گفت:
خانمش عصبانی شد گفت:
عبدالله تو پول یه چایی نداری خونه هم که اجاره ست، چجوری حسین حسین خونه ما باشه؟؟!؟
کتکش زد... گفت عبدالله من نمیدونم
تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری، واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه....
عبدالله قبول کرد، معروف بود تو شهر، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه..
روز اول گذشت، روز دوم گذشت....
گذشت گذشت تا روز آخر...
خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی!
تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمیکنم.
عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما...
رفت از شهر خارج شد بیرون از شهر یه آقایی رو دید
آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا؟
مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه؟!
عبدالله دیوونه گریش گرفت
تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و...
آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بدهظ.
بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده
عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا، به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما..خونه ما💔
رسید به مغازه حاج اکبر
گفت: یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده!
حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت، گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله!!!
امانتی یابن الحسن رو داد بهش
رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد.
با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔
رسید به خونه شب شده بود..
دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن
خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت
چه هیئتی شد اون شب 💔
آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد..
عبدالله خودش که متوجه نشد
ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود
خیلی خوب صحبت میکرد
آخه یابن الحسن رو دیده بود...
میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود حواست بود خرج هیئتت رو نداره
اینجوری هواشو داشتی
آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔😭
میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!
میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔
یا امام حسین خیلی ها دلشون میخواد بیان کربلا اما......ندارند خودت مثل عبدالله دیوونه براشون درست کن...بحق مادرت .
هر کس خوند ودلش شکست برا فرج امام زمان عج دعا کنه.
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
سلام شب همگی عزیزان بخیر عزیران یه دستبند طلا مربوط به یکی ازخواهران عضو کانال گم شده عزیران اگه کسی اطلاعی داشت لطفا با بنده ۰۹۱۸۹۰۵۶۲۰۴ تماس بگیرید خدا خیرتون بده
🏴حفظ حجـاب‼️
✅پیام حضرت رقیه (س) در عاشورا است**
عصر عاشورا بود🌅
حجابــ از سر زنان و دختران حسینے ربوده شد(وای بر من)😭
هنگامے كه حضرتــ رقیه(س)
※بعد از شهادت پدر ※ و سیلے خوردن از دست شمر ※و اصابت كعب نی به بازو ※ و پاره شدن گوش(یاالله😭)
عمه اش زینبــ را مےبیند از هیچڪدام از این مصیبتــ ها شكایتــ نمی كند.😭
بلڪه شكایتــ حضرتــ رقیه(س) به عمہ اش این استــ كه می گوید:👇
◥یا عمتاه هل من خرقة أستر بها رأسی عن أعین النظار◣ .
◥ای عمه جان آیا پارچه ای هست كه سر خود را از نامحرمان بپوشانم؟◣😭
┘◄ منبع :بحارالانوارجلد 45صفحه 61📚
❤️#عاشقان_اهل_بیت_(ع)
🌼#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🔴🔴🔴🔴🔴🔴
وقتی اسرا به شام میرسن،
زنهایی نزدیک میشن از حضرت زینب(س) میپرسند
چی میخواید؟
ایشون میگه برای ما جامه بیارید تا حجابمون کامل بشه، 👌😔
گرسنه و تشنه بودند طعام نگرفتند که صدقه بر ما حرامه.
اما حجاب مهم بود حتی به صدقه.
اسلام واقعی اینه.
غلط میکنند ، کسانی که
حجاب رو
بی اهمیت جلوه میدهند‼️