فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جمعه ها یکی یکی رفت و خبر از تو نیود😔
#فاطمیه
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️روزمان را 📖 #با_قرآن_شروع_کنیم
❤️امروز هم نعمت خداست🍃
🍃 قـــدرش را بـــدانــیـــم ❤️
💌 صفحه امروز: ۱۲۳
💌 سوره : مائده
#تلاوت_یک_صفحه
#به_ترجمه_آیات_دقت_کنید
╭═━⊰🍃🌸🍃
📚 #تفسیر_سوره_بقره
┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄
✍ قسمت دویست و پانزدهم
🍃داستان امامت اوج افتخار ابراهيم (ع)🍃
♦️ادامه فرق نبوت و امامت و رسالت:به عبارت ديگر وظيفه امام اجرای دستورات الهی است در حالی كه وظيفه رسول ابلاغ اين دستورات میباشد، و باز به تعبير ديگر، رسول" ارائه طريق" میكند ولی امام" ايصال به مطلوب" مینمايد (علاوه بر وظائف سنگين ديگری كه قبلا اشاره شد).
🔶ناگفته پيدا است كه بسياری از پيامبران مانند پيامبر اسلام ص هر سه مقام را داشتند هم دريافت وحی میكردند، هم تبليغ فرمانهای الهی، و هم در تشكيل حكومت و اجرای احكام تلاش میكردند و هم از طريق باطنی به تربيت نفوس میپرداختند.
♦️كوتاه سخن اينكه: امامت همان مقام رهبری همه جانبه مادی و معنوی جسمی و روحانی و ظاهری و باطنی است، امام رئيس حكومت و پيشوای اجتماع و رهبر مذهبی و مربی اخلاق و رهبر باطنی و درونی است.
🔶امام از يك سو با نيروی مرموز معنوی خود افراد شايسته را در مسير تكامل باطنی رهبری میكند.با قدرت علمی خود افراد نادان را تعليم میدهد.و با نيروی حكومت خويش يا قدرتهای اجرايی ديگر، اصول عدالت را اجرا مینمايد.
📚 تفسیر نمونه
╭═━⊰🍃🌸🍃
#سلام_امام_زمانم ❣
السَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ...
سلام بر تو ای مولایی که آینه مهربانی خدا هستی.
سلام بر تو و بر روزی که زمین و زمینیان را از محبت، سیراب خواهی کرد.
🌤#صبحت_بخیر_آقای_من
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح که از خواب بیدار شدی اول این کارو انجام بده
🍃رو به شش گوشهترین
قبلهی عالم
هر صبح بردن نام
حسیـــن بن علی میچسبد:
چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست
اَبــاعَبـــــدالله...
هرکسی داد سَلامی به تو
و اَشکَش ریخت ،،،
او نَظـَرکَــردهی زَهــراست...
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
وعَلی العباس الحسُیْن...
ارباب بيکفن ســــــــلام...
#شنبه_های_نبوی
🌱سلام حضرت ِاز درک ما، فراترها
سلام سایه بالاسر ابوذرها...
🌱به جز تو نیست کسی در جهان علیپرور
به جز تو نیست کسی سید پیمبرها...
#من_محمد_را_دوست_دارم
#نحنفداکیارسولالله
✍«آیا ملاقات امام زمان(عجل الله فرجه) ممکن است؟»
آیت الله عبدالقائم شوشتری(ره):
از مرحوم علامه سید ابوالحسن حافظیان(ره) سوال کردم آیا ملاقات امام زمان (علیه السلام) ممکن است؟
فرمودند: بله ولی باید قبلش گرد و غبار نفس را فرو نشاند.
📚مظهر وصف خدا ص ۶۴
#امام_زمان
کانال بسیج سازندگی کشور
♦جهت اطلاع از وام های اشتغالزایی 150 میلیونی ،4 درصد با بازپرداخت 84 ماه
🔹معرفی کار آفرینان برتر ، معرفی صندوق های قرض الحسنه برتر
🔻پخش زنده از مناطق محروم و از خدمت رسانی درحوادث
🔸ثبت نام در اردو های جهادی و شرکت در دوره های تخصصی و آموزشی جهادگران
🔹خرید و فروش محصولات اقتصاد مقاومتی با عرضه مستقیم از تولید کننده
▫اخبار و اقدامات گروه های جهادی ومعرفی خدمت رسانی به محرومین در مناطق محروم
🔸اطلاع از ساخت و بازسازی خانه برای محرومین
🔻اطلاع از آبرسانی و آسفالت جاده روستایی
🔸توزیع بسته معیشتی و اهدای جهیزیه به زوج ها را در این کانال دنبال نمایید.
🔵لطفا از طریق لینک زیر عضو کانال بسیج سازندگی کشور بشوید
https://campaign.onroute.ir/ca/eca7880e-ba0e-43ad-807f-91839d766dc6
🌷 #دختر_شینا – قسمت 4⃣6⃣
💥 گوشی تلفن را که برداشتم، نفسم بالا نمیآمد. صمد از آنطرف خط گفت: « قدم جان تویی؟! »
گفتم: « سلام. »
تا صدایم را شنید، مثل همیشه شروع کرد به احوالپرسی؛ میخواست بداند بچه به دنیا آمده یا نه؛ اما انگار کسی پیشش بود و خجالت میکشید. به همین خاطر پشت سر هم میگفت: « تو خوبی، سالمی، حالت خوب است؟! »
💥 من هم از او بدتر چون زن همسایه و معصومه کنارم نشسته بودند، خجالت میکشیدم بگویم: « آره. بچه به دنیا آمده. »
میگفتم: « من حالم خوب است. تو چطوری؟! خوبی؟! سالمی؟! »
💥 معصومه با ایما و اشاره میگفت: « بگو بچه به دنیا آمد، بگو. »
از همسایه خجالت میکشیدم. معصومه که از دستم کفری شده بود، گوشی را گرفت و بعد از سلام و احوالپرسی گفت: « حاجآقا! مژده بده. بچه به دنیا آمد. قدم راحت شد. »
💥 صمد آنقدر ذوقزده شده بود که یادش رفت بپرسد حالا بچه دختر است یا پسر. گفته بود: « خودم را فردا میرسانم. »
💥 از فردا صبح چشمم به در بود. تا صدای تقهی در میآمد، به هول از جا بلند میشدم و میگفتم حتماً صمد است. آن روز که نیامد، هیچ. هفتهی بعد هم نیامد. دو هفته گذشت. از صمد خبری نشد. همه رفته بودند و دستتنها مانده بودم؛ با پنج تا بچه و کلی کار و خرید و پخت و پز و رُفت و روب.
💥 خانم دارابی تنها کسی بود که وقت و بیوقت به کمکم میآمد. اما او هم گرفتار شوهرش بود که به تازگی مجروح شده بود.
صبح زود بندهی خدا میآمد کمی به من کمک میکرد. بعد میرفت سراغ کارهای خودش. گاهی هم میایستاد پیش بچهها تا به خرید بروم.
💥 آن روز صبح، خانم دارابی مثل همیشه آمده بود کمکم. داشتم به بچهها میرسیدم. آمد، نشست کنارم و کمی درددل کرد. شوهرش به سختی مجروح شده بود. از طرفی خیلی هم برایش مهمان میآمد. دستتنها مانده بود و داشت از پا درمیآمد.
💥 گرم تعریف بودیم که یکدفعه در باز شد و برادرم آمد توی اتاق. من و خانم دارابی از ترس تکانی خوردیم. برادرم که دید زن غریبه توی خانه هست، در را بست و رفت بیرون.
بلند شدم و رفتم جلوی در. صمد و برادرم ایستاده بودند پایین پلهها.
💥 خانم دارابی صدای سلام و احوالپرسی ما را که شنید، از اتاق بیرون آمد و رفت. برادرم خندید و گفت: « حاجی! ما را باش. فکر میکردیم به اینها خیلی سخت میگذرد. بابا اینها که خیلی خوشاند. نیمساعت است پشت دریم. آنقدر گرم تعریفاند که صدای در را نشنیدند. »
💥 صمد گفت: « راست میگوید. نمیدانم چرا کلید توی قفل نمیچرخید. خیلی در زدیم. بالاخره در را باز کردیم. »
همین که توی اتاق آمدند، صمد رفت سراغ قنداقهی بچه. آن را برداشت و گفت: « سلام! خانمی یا آقا؟! من باباییام. مرا میشناسی؟! بابای بیمعرفت که میگویند، منم. »
💥 بعد به من نگاه کرد. چشمکی زد و گفت: « قدم جان! ببخشید. مثل همیشه بدقول و بیمعرفت و هر چه تو بگویی. »
فقط خندیدم. چیزی نمیتوانستم پیش برادرم بگویم. به برادرم نگاه کرد و گفت: « سفارش ما را پیش خواهرت بکن. »
برادرم به خنده گفت: « دعوایش نکنی. گناه دارد. »
💥 بچهها که صمد را دیده بودند، مثل همیشه دورهاش کرده بودند. همانطور که بچهها را میبوسید و دستی روی سرشان میکشید، گفت: « اسمش را چی گذاشتید؟! »
گفتم: « زهرا. »
تازه آن وقت بود که فهمید بچهی پنجمش دختر است. گفت: « چه اسم خوبی، یا زهرا! »
💥 سال 1365 سال سختی بود. در بیستوچهار سالگی، مادر پنج تا بچهی قد و نیمقد بودم. دستتنها از پس همهی کارهایم برنمیآمدم.
اوضاع جنگ به جاهای بحرانی رسیده بود. صمد درگیر جنگ و عملیاتهای پیدرپی بود. خدیجه به کلاس دوم میرفت. معصومه کلاس اولی بود. به خاطر درس و مدرسهی بچهها کمتر میتوانستم به قایش بروم.
💥 پدرم به خاطر مریضی شینا دیگر نمیتوانست به ما سر بزند. خواهرهایم سخت سرگرم زندگی خودشان و مشکلات بچههایشان بودند.
برادرهایم مثل برادرهای صمد درگیر جنگ شده بودند. اغلب وقتها صبح که از خواب بیدار میشدم، تا ساعت ده یازده شب سر پا بودم. به همین خاطر کمحوصله، کمطاقت و همیشه خسته بودم.
💥 دیماه آن سال عملیات کربلای 4 شروع شد. از برادرهایم شنیده بودم صمد در این عملیات شرکت دارد و فرماندهی میکند. برای هیچ عملیاتی اینقدر بیتاب نبودم و دلشوره نداشتم.
از صبح که از خواب بیدار میشدم، بیهدف از این اتاق به آن اتاق میرفتم. گاهی ساعتها تسبیح به دست روی سجاده به دعا مینشستم. رادیو هم از صبح تا شب روی طاقچهی اتاق روشن بود و اخبار عملیات را گزارش میکرد.
💥 چند روزی بود مادرشوهرم آمده بود پیش ما. او هم مثل من بیتاب و نگران بود.
بندهی خدا از صبح تا شب نُقل زبانش یا صمد و یا ستار بود.
🔰ادامه دارد...🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️روزمان را 📖 #با_قرآن_شروع_کنیم
❤️امروز هم نعمت خداست🍃
🍃 قـــدرش را بـــدانــیـــم ❤️
💌 صفحه امروز: ۱۲۴
💌 سوره : مائده
#تلاوت_یک_صفحه
#به_ترجمه_آیات_دقت_کنید
╭═━⊰🍃🌸🍃
📚 #تفسیر_سوره_بقره
┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄
✍ قسمت دویست و شانزدهم
🍃داستان امامت اوج افتخار ابراهيم (ع)🍃
♦️امامت يا آخرين سير تكاملی ابراهيم:از آنچه در بيان حقيقت امامت گفتيم بخوبی استفاده میشود كه ممكن است كسی مقام پيامبری و تبليغ و رسالت را داشته باشد و امام مقام امامت در او نباشد، اين مقام، نيازمند به شايستگی فراوان در جميع جهات است و همان مقامی است كه ابراهيم پس از آن همه امتحانات و شايستگیها پيدا كرد، و اين آخرين حلقه سير تكاملی ابراهيم بود.
🔶آنها كه گمان میكنند منظور از امامت تنها" فرد شايسته و نمونه بودن" است گويا به اين حقيقت توجه ندارند كه چنين مطلبی از آغاز نبوت در ابراهيم بوده.و آنها كه گمان میكنند منظور از امامت" سرمشق و الگو بودن" برای مردم بوده بايد به آنها گفت.
♦️اين صفت برای ابراهيم و تمامی انبياء و رسل از آغاز دعوت نبوت وجود دارد و به همين دليل پيامبر بايد معصوم باشد چرا كه اعمالش الگو است.بنا بر اين مقام امامت، مقامی است بالاتر از اينها و حتی برتر از نبوت و رسالت و اين همان مقامی است كه ابراهيم پس از امتحان شايستگی از طرف خداوند دريافت داشت.
📚 تفسیر نمونه
╭═━⊰🍃🌸🍃
🥀سلام امام زمانم🥀
🔅السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاىَ سَلامَ مُخْلِصٍ لَكَ فِى الْوَِلايَةِ...
🌱سلام بر تو ای مولایم،
سلام بر تو از سوی قلبی، که جز تو در آن راه ندارد!
🌱بپذیر سلام کسی را که قلبش،خانه محبت توست
و چشمهایش دیدار تو.....
🥀┄┅═✧❁✧═┅┄🥀
🖤مولای من🖤
🥀تو تمام هستی مایی
امید و پناه و مامن و آقای مایی
تو یادمان دادهای که با یادت
از هیچ چیز نهراسیم
و در پناهت هرگز ناامید نشویم
تو یادمان داده ای
در اوج اضطراب و اضطرار،
به پشتوانهی نام زیبایت آرام شویم 🥀🥀🥀
🌱.برقآمت دلربای مهدی صلوات.🌱
🖤 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🖤💫
📎 #امام_زمان
📎 #ظهور
AUD-20210719-WA0049.mp3
1.78M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اوناییکه میخوان امیدوارتر بشن؛ این صحبت آقا رو ببینن و گوش کنن
🎥عاقبت انقلاب اسلامی ایران از زبان آیت الله خامنه ای
🔹این پیشبینی حقیقتا حکیمانه است. چقدر با قاطعیت میفرمایند: "بنده میدانم"
🇵🇸🇮🇷
☫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نقطهی استراتژیک جهان در همیشهی تاریخ
▪️ رازهای پنهان منطقه شام در روایات شیعه
▪️اسرار و نزاعهای پنهان این منطقه چیست؟
به نائب الامام اعتماد کامل داریم
به گفته ی تمام بزرگواران از بهجت ،تا دولابی و شوشتری و توسلی و حسن زاده و فاطمی نیا و ...که سخن آنها را شنیده ایم 👇👇
《《خامنه ای مووید است و متصل به ناحیه ی مقدسه(ارواحنافداه)》》
سید عزیز ما فعلا سکوت اختیار کرده و چیزی نفرموده است
شاید دستوری به او رسیده است
شاید او توصیه ی اجداد طاهرینش را مبنی بر (عدم دخالت در یک نبرد) و نشستن در خانه را رعایت میکند
شاید قرار است شام آبستن حوادث عظیمی باشد ،که ما نباید آنجا باشیم
شاید شام قرار است قتلگاه دشمنان خدا باشد
صبر میکنیم
گوشمان به دهان نائب امام زمان(علیه السلام ) است
و سرمان روی دست، برای اجرای فرامین ولی امر
اَللّهُمَّ اشْغَلِ الظّالِمينَ بِالظّالِمينَ وَ اجْعَلنا بَيْنَهمْ سالِمينَ غانِمينَ؛ خداوندا ستم كاران را به يكديگر مشغول ساز و ما را (در پرتو سرگرم شدن آنان به يكديگر) سالم نگهدار و پيروز گردان
《نشر حداکثری》
#پشتیبان_ولایت_فقیه_باشید
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج